نام پژوهشگر: منصور وثوقی
غلامرضا خدیوی منصور وثوقی
چکیده جامعه ایران تاریخی دراز مدت وطولانی داشته وشاهد فرازونشیب های وتحولات ودگرگونیهای بیشماری بوده است .از ابرقدرتی در جهان قدیم،تامحواز صفحه سیاسی برای مدت نزدیک به ده قرن (از سقوط ساسانیان تا ظهور صفویه ) ؛ وهمچنین دگرگونیهای عمیق ومهم دوران معاصر یعنی دوانقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ازنمونه های دیگر تحولات این جامعه هستند .اما علیرغم این وضعیت به نظرمیرسد درزمینه تئوریهای جامعه شناختی کلان که بتواند این تحولات جامعه ایران را دردوره های مختلف تبیین کند محدودیتهای زیادی وجوددارد .مخصوصا ناپایداریهائی که حدود هفت قرن سرزمین ایران را درخود فرومیبرد وپیامدها وآثار عمیقی را درجامعه ایران تاقرنها بعداز خود به جای میگذارند، و موضوع این تحقیق میباشد،کمتر مورد توجه ویژه وخاص قرار گرفته است .این تحقیق در پی شناسائی علل وارائه مدلی برای تبیین ناپایداری های اجتماعی دائم در حوزه سرزمین ایران درقرون سوم تادهم هجری است .محدود نظریه پردازانی که به تحولات دراز مدت جامعه ایران پرداخته اند و آراءآنهادراین تحقیق مورد نقد وبررسی قرار گرفته به نحوی به تحولات دراز مدت درایران پرداخته اند که گوئی با یک جامعه دارای پیوستگی دائم سروکار داشته اند .نظریه پردازانی مانندزیبا کلام ؛علمداری ؛اشرف و کاتوزیان وهمچنین طرفداران ایرانی وغیرایرانی نظریه شیوه تولید آسیائی که ازیک ایران پیوسته ویا حداکثر ایران قبل وبعد ازاسلام سخن گفته اند کم وبیش به همین راه رفته اند. این تحقیق با استفاده ازروش جامعه شناسی تاریخی درمورد تحولات تاریخی ونیز رویکرد هرمنویتیکی در جائی که نیاز به تفسیر متون تاریخی بوده است تلاش میکند تانشان دهد که رویکرد این نظریه پردازان دچار ضعف بزرگ بی توجهی به واقعیتهای مسلم تاریخی است .وضعیت سرزمین ایران پس از سقوط ساسانیان و ورود اسلام واعراب به ایران وضعیت کاملا ویژه ای است که حتی با شرائط ایران درزمانی که توسط اسکندر فتح شدشباهت چندانی ندارد .براساس نتایج این تحقیق درطی هفت قرن دوره مورد مطالعه این بررسی سرزمین ایران بخشی ازامپراطوری بزرگ خلافت اسلامی است .به لحاظ قومی نیز امیختگی های بی سابقه ای بین اقوام ایرانی وعرب وترک از طریق مهاجرت این اقوام به ایران شکل میگیرد. هیچ" مجموعه اجتماعی"یا به تعبیر الیاس مجموعه دفاعی- تهاجمی واحد ویکپارچه ای به نام ایرا ن وجودندارد.سرزمین ایران در یک منظومه از کانون های قدرت واقع میشود که وحدت سرزمینی آنرا نیز از بین میبر د .امارت های محلی که دربخشهای مختلف سرزمین ایران شکل میگرند وحتی آنها که منشاءایرانی دارند هیچ یک مدعی نمایندگی چیزی به نام "جامعه ایرانی " نیستند .طاهر که اولین سلسله محلی "ایرانی "رابوجود میآورد و نام خلیفه را ازخطبه میاندازد .، شعر فارسی راچندان خوش نمیداردو یعقوب خودرا سیستانی میداند که باید سیستان را در مقابل "دشمنان" حفظ کند.این سلسله های محلی حتی آنها که" ایرانی" اندچنانچه منافعشان با منافع خلافت گره میخورد هیچ ابائی از اینکه در مقابل سلسله" ایرانی "دیگری ایستاده و برروی یکدیگرشمشیر بکشند، نداشتند.صفاریان وسامانیان که بارها یکدیگر درگیر میشوند هردو سلسله هائی با منشاء"ایرانی" هستند. طبیعتا در مواردی که حاکمیت دربخشهای مختلف این سرزمین دراختیار اقوام اساسا غیر ایرانی مانند ترکان سلجوقی ویا مغولها ست وضعیت ازاین نیز بدتراست دراین تحقیق به جای نظریات متداول ، برای تحلیل وتبیین تحولات دراین مقطع خاص پس از نقد وبررسی نظریات و آراء موجود ؛به لحاظ چهارچوب نظری وچشم انداز مطالعاتی از نظریات جامعه شناسی تاریخی نوربرت الیاس جامعه شناس آلمانی درزمینه تحولات دراز مدت تاریخی در جوامع، و همچنین از" نظریه "تحولات ادواری" ابن خلدون استفاده شده است .جستجو درآرائ ونظریات ابن خلدون برای دستیابی به پاسخی در زمینه سوال تحقیق بیشتر به دلائل معرفت شناختی بوده است . زیرادر حالیکه تئوریهای موجود، که بعضا در تبیین تحولات تاریخی اجتماعی ایران مورد استفاده قرار میگیرند معمولا نظریاتی هستند که بر اساس واقعیات تاریخی کاملا متفاوتی ساخته وپرداخته شده اند، ابن خلدون هم به متن تاریخی مورد نظر دراین تحقیق نزدیکتر بوده و هم تحولات ودگرگونی های مشابهی را در امپراطوری عظیم خلافت اسلامی که" ایران " دردوره مورد مطالعه جزئی از آن است را با "واقع نگری " ،مورد تجزیه وتحلیل قرارداده و" مدل نظری" خودرا براین مبنا تدوین میکند،که باواقعیات تاریخی دراین دوره همخوانی بسیاربیشتری دارد . .علاوه براین موارددربخش چهارچوب نظری همچنین به "مشاهدات " فریدریش انگلس در مورد قیامها وشورشها در حوزه خلافت اسلامی وایران اشاره میشودکه ضمنا تائیدی بر" نظریه" دوری ابن خلدون نیز میباشد. نتایج این تحقیق نشان میدهدکه، ناکارآمدی دستگاه خلافت برای اداره امپراطوری وسیعی که پس از ظهور اسلام فتح شده بود( از جمله نبود شبکه ارتباطی سریع ومشکلات لجستیک برای جابجائی وانتقال نیروها که داریوش آنرا به فراست دریافته و درزمان هخامنشیان این دو مشکل توسط شبکه چاپارخانه وارتش جاویدان حل شده بود )؛ همچنین نبود مبنائی برای مشروعیت قدرت که از اجماع وتوافق عمومی برخوردارباشد (مثلا از انواع وبری آن)؛و شکل گیری دائم" عصبیه "های مدعی قدرت توسط اقوام عمدتا غیربومی ونیز قبیله ای- عشایری که بعضا ازمناطق خارج ازسرزمین ایران به این منطقه سرازیر میشدند مانند ترکان سلجوقی ؛باعث شکل گیری دائم نیروهای گریزاز مرکز(نظریه نوربرت الیاس ) میگرددکه باعث میشود در مدت هفتصد سال سرزمین ایران را دچار ناپایداری های دائم نماید. دراین مدت حدود 10 سلسله حکومتی و امارت محلی هریک در گوشه ای از سرزمین ایران موفق میشوندقدرت را دردست گرفته وپس از سپری شدن عمر مفیدی حداکثر در حد دوتا سه نسل راه سقوط را درپیش میگیرندبه نحوی که در مدلهای مطرح شده در متن تحقیق این ظهور وسقوط ها باتوجه به چهارچوبهای نظری انتخاب شده به خوبی نشان داده میشوند .حاصل ونتیجه این وضعیت ازهم گسیختگی دائم و جلوگیری از شکل گیری یک نظام اجتماعی منسجم وادغام یافته ویا به تعبیرالیاس یک واحددفاعی-تهاجمی و به عبارت دیگر جلوگیری از تکامل نیروهای درونی جامه وتفکیک یافتگی آن وازدست رفتن فرصتها برای شکل گیری و تکامل نهادهای قدرت مند اجتماعی که بتوانند پایداری اجتماعی راتقویت کنند ، برای مدتی نزدیک به هفت قرن است.الگوی به کاررفته شده در این تحقیق یعنی استفاده از رویکرد جامعه شناسی تاریخی نشان میدهد که آنچه را که نظریات دیگربه سختی قادر به تبیین آن بوده اندوبعضابه صورتی ایستا به عنوان ویژگیهای ثابت جامعه ایران معرفی کرده اند "مانندوحدت دین ودولت "(علمداری)ویا نبود "قانون " ؛و"مشکل جانشینی "و نبود طبقات "(کاتوزیان ) بسیاربهتر میتواند تبیین کند.به طور مثال برمبنای رویکرد به کار گرفته شده دراین تحقیق این "ویژگیها "درواقعیت تاریخی از یکدیگر قابل تفکیک نبوده ونمیتوان آنهارا به طور مجزا مورد تحلیل قرارداد بلکه بایستی آنهارا در یک همبسته کارکردی تبیین کرد . زیرا این "ویژگیها" حاصل درهم آمیختگی پویای کنشها وکارکردهای مختلف اجتماعی درشرائطی خاص دوره مورد نظر در تحقیق میباشند که از گذر فرایندهای دراز مدت تاریخی بوجود آمده اند ازجمله غلبه نیروهای گریزازمرکز، وجودکانونهای متعدد قدرت وهجوم اقوام وقبائل بیگانه به منطقه میباشند وسایر مواردی که درگزارش تحقیق آمده است ونه "ویژگیهای" ثابت وتصادفی
محسن ساری منصور وثوقی
در این پژوهش به مطالعه و بررسی عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان و تبیین و تشریح جدائی ذهنی و عینی افراد جامعه از نظام اجتماعی ایران پرداخته شده است؛ بیگانگی از نظر لغوی به معنای جدایی یک چیز از چیز دیگر و دیگری شدن است. در پژوهش مذکور عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی در دو سطح کلان و خرد تحت تاثیر دو گروه عوامل درون سیستمی و برون سیستمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. ظهور مسائل و بحران در نظام فرهنگی، مسائل نظامهای تعامل، مسائل و بحرانهای ساختی از جمله عوامل سیستمی کلان بیگانگی اجتماعی در نظر گرفته شده است. موقعیت و وضعیت کنشگر، علت خرد تبیین کننده بیگانگی اجتماعی افراد می باشد. پژوهش حاضر با عنوان «عوامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان شهر تهران،1392» بر روی جوانان 15 تا 29 ساله مناطق 22 گانه شهر تهران انجام گرفت. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر بیگانه شدن نحوه کنش جوانان در تهران بود. برای دستیابی به این هدف، اقدام به ساخت چارچوب نظری نمودیم و بر اساس آن، فرضیه های پژوهش در جهت دستیابی به هدف پژوهش تنظیم شدند. جامعه آماری پژوهش حاضر را جوانان 15 تا 29 ساله تهرانی در سال 1392 تشکیل داد که براساس برآورد های حاصل از اطلاعات موجود در مرکز آمار ایران که حاصل از سرشماری سال 1390 می باشد، این تعداد برابر 4657716 نفر بود. از این میان با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی و از طریق نمونه گیری چندمرحله ای از مناطق جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه، اطلاعات میدانی جمع آوری و در آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. روش جمع آوری اطلاعات پیمایشی بوده و از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی با ساخت مدل سنجش، روابط بین متغیرهای پژوهش مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این پژوهش به شرح زیر می باشد : عدم اعتماد اجتماعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد،که از تأثیر نسبتاً بالایی برخوردار است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد ضعف نظام اقتصادی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر بالایی برخوردار است. یافته ها نشان می دهد که ضعف ساختار در موقعیت اجتماعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر نسبتاً بالایی برخوردار است.نتایج این تحقیق نشان می دهد که تضعیف تعهد جمعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر متوسطی برخوردار است.همچنین گرایش به استفاده از رسانه های بیگانه یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر نسبتا بالایی برخوردار است.ضعف در دینداری یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر متوسطی برخوردار است.بر طبق یافته های این پژوهش عدم پای بندی کنشگر به ارزش های هنجاری یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر پائینی برخوردار است.فردگرایی خودخواهانه یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد، که از تأثیر متوسطی برخوردار است.یافته های این پژوهش نشان می دهد عدم رضایت اجتماعی یک عامل موثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان می باشد،که از تأثیر متوسطی برخوردار است.از نتایج دیگر تحقیق مشخص شدن بی هنجاری به عنوان رایج ترین گونه بیگانگی در میان جوانان است.یافته های این پژوهش همچنین بر وضعیت یکسان پدیده بیگانگی اجتماعی در بین دختران و پسران جوان تاکید دارد. واژگان کلیدی : بیگانگی، جوانان، تحلیل سلسله مراتبی.
محمد مهدی یوسفی منصور وثوقی
باوجود این که عشایر و روستاییان به کاربرد فن آوری جدید احتیاج روز افزونی دارند، اما پذیرش تکنولوژی جدید در مناطق عشایری و روستا یی بسیار اندک است.بررسی ها نشان می دهد که علت این عدم پذیرش عدم تناسب تکنولوژی جدید با شرایط محیطی مردم بومی این مناطق است. از آن جا که تکنولوژی جدید ، خارج از روستا به وجود می آید و از نظرشرایط اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی و اقلیمی تفاوت زیادی با شرایط جامعه عشایری و روستایی دارد، از این رو پایین بودن نرخ پذیرش این تکنولوژی و ناکارایی ضمنی آن ها اجتناب نا پذیر است.به نظر می رسد برای افزایش کارایی و تقویت جنبه های کاربردی فن آوری های ارایه شده به جوامع روستایی، استفاده از دانش بومی این جوامع بتواند راه گشا باشد. در این پژوهش با استفاده از تحقیق میدانی و روش نمونه گیری گلوله برفی، افراد مورد مطالعه انتخاب و اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته گرد آوری گردید. هم چنین مشخص شد که در منطقه مورد مطالعه، مردم با استفاده از دانش بومی خود، از جنگل و مرتع برای چرای دام و نیز استفاده از گیاهان خوراکی، دارویی و صنعتی به نحوی استفاده می نمودند که ضمن جلوگیری از تخریب با بهره برداری بهینه و نیز به کارگیری روش های بومی به احیاء جنگل و مرتع کمک می کردند. هم چنین مشخص گردید، با توجه به نظریه نوسازی مبنی بر مباینت دانش بومی ونوسازی ، دانش بومی در دوران هایی که حاکمیت داشته ، نه تنها ضدیتی با نوسازی نداشته و به عنوان یک مانع به حساب نمی آمده است، بلکه از پایداری در توسعه نیز برخوردار بود????ست. ازسوی دیگر برنامه های مربوط به نوسازی که در کشور ما نمودش در اصلاحات ارضی بود، موجب تغییرات اساسی در ساختارهای جامعه مورد مطالعه ، تقسیم کارکنش گران بهره بردارو قشربندی آنان گردیده است و از سوی دیگر با تغییر جامعه و شیوه زیست در این جامعه، بهره برداری از دانش بومی نیز رو به ضعف رفته و در حال حاضر روبه نابودی است.
مسعود حاجی زاده میمندی منصور وثوقی
چکیده ندارد.
حسن قالیبافان منصور وثوقی
پژوهش فوق تلاشی است به منظور شناسایی علت یابی و ارائه راه حلی جهت رفع موانع عمده اجتماعی توسعه شهرستان بیرجند که در سه محور کلی بیان گردیده است . در محور اول، درپی محاسبه میزان توسعه یافتگی بیرجند هستیم و جهت این منظور شاخصهای توسعه شهرستان رامحاسبه نموده ایم . بدلیل اینکه آمار و اطلاعات خام راجع به شاخصهای آموزش و بهداشت و درمان که مشخصه های مهمی از توسعه یافتگی اجتماعی هستند و آمار خام اینها موجود بود. محور کارمان بر توسعه اجتماعی قرار گرفت و به محاسبه شاخصهای اجتماعی توسعه محدودگردید. درمحور دوم پس از اینکه میزان توسعه اجتماعی شهرستان بیرجند را محاسبه نمودیم و به توسعه نیافتگی آن پی بردیم بدنبال موانع اجتماعی توسعه بیرجند برآمدیم که با توجه به فرضیات ما وابستگی اداری - سازمانی بیرجند به مرکز استان (مشهد) با توجه به بعدمسافت و حضور گسترده مهاجرین افغانی مقیم بیرجند را بعنوان موانع عمده مورد نظر داشتیم که راجع به وابستگی به مرکز با توجه به بعد مسافت ، اعتبارات عمرانی سرانه به شهرهای جنوبی استان راباهم مقایسه نموده و اینکه هرچه شهر از مرکز استان دور می شود میزان اعتبارات عمرانی سرانه تخصیص یافته بدان کمتر می گردد و در مورد حضور مهاجرین افغانی مقیم بیرجند نیز پس از مقایسه جمعیت افاغنه مقیم شهرستانهای جنوبی استان به این نکته رسیدیم که هرچه جمعیت افاغنه در شهرستانهای فوق بیشتر گردد میزان توسعه نیافتگی آموزشی و بهداشتی آنها بیشتر می شود و جهت تبیین فرضیات از مدل مرکز - پیرامون و بیگانه زیمل استفاده نموده ایم. در محور سوم، در نهایت پس از نتیجه گیری و تفسیر نتایج راه حلهایی جهت رفع و زدودن موانع فوق از سیمای شهرستانهای مورد مقایسه بویژه بیرجندارائه گردیده است . تمرکززدایی در سطح استان که خودآگاهان و مسئولان استان نیز براین نکته اذعان دارند. راجع به حضور مهاجرین افغانی، نظارت و کنترل دقیق و جدی بر روند بازگشت افاغنه به موطنشان پیشنهاد شده و همچنین جهت تسریع و تسهیل روند رشد و توسعه شهرتاسیس مرکزی بنام مرکز بیرجندشناسی پیشنهاد گردیده که اساسنامه مرکز فوق تدوین گردیده و در پایان آمده است .