نام پژوهشگر: سهیلا شریفی
سهیلا شریفی مهرداد پورسینا
در این پژوهش روشی برای حل مسأله شکل بهینه در فرآیند آهنگری، توسط ترکیب روش اجزاء محدود در نرم افزار abaqus، بهینه سازی به کمک الگوریتم های ژنتیک، مورچگان و الگوریتم ترکیبی ژنتیک- مورچگان ارایه شده است. در اولین مرحله یک فایل پایتون مربوط به شبیه سازی فرآیند آهنگری داغ به فرم همدما در نرم افزارabaqus نوشته شده که این نرم افزار تجاری را به کدهای بهینه سازی مذکور متصل می کند. رفتار ماده در این شبیه سازی الاستیک- ویسکوپلاستیک درنظر گرفته شده است. پس توابع هدف، قیود و متغیرهای طراحی در این بهینه سازی معرفی می شوند و پارامترهایی نظیر شکل ماده ی اولیه و قالب های پیش فرم، دمای ماده اولیه و قالب ها، سرعت پرس، انرژی شکل دهی و نوع روانکاری به عنوان پارامترهای طراحی معرفی می شوند. ارتباط روش اجزای محدود و برنامه های بهینه سازی توسط توابع میانیاب اسپیلاین صورت می پذیرد. با مشخص شدن توابع هدف، قیود، متغیرهای طراحی و در دست داشتن فایل شبیه سازی فرآیند آهنگری در نرم افزار abaqus، نیاز به روشی جهت بهینه سازی مسأله می باشد. در این تحقیق سه برنامه متفاوت بر مبنای الگوریتم مورچگان در محیط پیوسته، الگوریتم ژنتیک در محیط پیوسته و الگوریتم ترکیبی مورچگان- ژنتیک در این محیط توسعه یافته است که مسأله بهینه سازی را پوشش می-دهند. به کمک ترکیب مجزای هر کدام از این سه کد بهینه سازی با نرم افزا abaqus، دو مسأله کله زنی استوانه ی توپر بررسی شده است در این مسأله شکل ماده ی اولیه به عنوان متغیر طراحی تعریف شده است. نتایج به دست آمده حاصل از هرسه الگوریتم بهینه سازی با یکدیگر مقایسه شده و علاوه برآن برای تأیید صحت این نتایج، آنها را با نتایج به دست آمده با دو شیوه ی دیگر مقایسه کرده و مشاهده می شود که روش های استفاده شده در این پژوهش از دقت بالا و قابل قبولی برخوردار هستند.