نام پژوهشگر: فاطمه ستوده
فاطمه ستوده احمد نوحه گر
حوزه آبخیز دریاچه بختگان جزء مناطق نیمه خشک و فاقد منابع آب سطحی مطلوب است. مسائل مربوط به منابع آب به واسطه احداث سدهای بالادست و مصرف زیاد آب در بخش کشاورزی علاوه بر پایین دست ورودی آب دریاچه را کاهش داده و باعث خشکی دریاچه و از بین رفتن زیستگاههای گیاهی و جانوری شده وکاهش کیفیت سطح زندگی نرخ مهاجرت را افزایش داده است. مسائل اقتصادی-اجتماعی تأمین معیشت ساکنان آبخیز به دلیل عدم کارایی زمین های کشاورزی ثابت می کند مدیریت جامع این حوزه وضعیت مناسبی ندارد. در ادامه نگاه سیستمیک از جهت کلی نگر بودن و تاکید بر روابط علّت و معلولی مورد مطالعه قرار گرفته است. پویایی های سیستم چارچوب منحصر بفردی برای هماهنگی سیستم های اقتصادی- اجتماعی و فیزیکی در سطح حوزه آبخیز است. مدیریت جامع حوزه آبخیز دریاچه بختگان پویایی تغییرات طبیعی حاصل از بازخوردهای فعال بین خصوصیات فیزیکی آب، رشد جمعیت، توسعه کشاورزی، صنعتی و اقتصادی را دریافت می کند. مدل مدیریت جامع حوزه آبخیز دریاچه بختگان بر اساس منابع نظری و علمی موجود در مورد نیروهای به وجود آورنده رفتارهای مشاهده شده و در نتیجه تعاملات بین یک سیستم اجتماعی و اکولوژیک رسم شده است. با مطالعه منابع علمی متغیرهای فعال در ایجاد مشکلات در سطح حوزه آبخیز بختگان استخراج و روابط علّی و معلولی بین آنها بر اساس ارتباطات متقابل آنها رسم شد. برای رسم مدل های ذهنی مردم و کارشناسان مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای در قالب پرسش نامه طراحی شد سپس متغیرهایی استخراج شد و روابط علّی و معلولی مدل های ذهنی مردم محلی و کارشناسان رسم شد. مدل مدیریت جامع حوزه آبخیز دریاچه بختگان از شش زیر سیستم تشکیل شده است. زیر سیستم جمعیت به بررسی متغیرهای تأثیرگذار در کاهش یا افزایش جمعیت می پردازد. زیرسیستم تغییر کاربری به رفتارهای نامطلوب در نتیجه عدم مدیریت می پردازد. زیرسیستم چرای عرصه های طبیعی به مشکلات ناشی از کاهش سطح مراتع طبیعی و متغیرهای تأثیرگذار آن می پردازد. با مدیریت متغیرهای زیرسیستم آب همراه با زیرسیستم اقتصادی می توان به نقاط اهرمی حل مسأله در حوزه رسید. نتایج مدل نشان می دهد متغیرهای کنترل جمعیت، توجه به بخش کشاورزی با توجه به اینکه این بخش بزرگترین مصرف کننده آب است لازم است مورد توجه قرار گیرد.