نام پژوهشگر: مراد پاشا اسکندری نسب
مجید کرم بابایی اکبر نیکخواه
طی چند دهه ی گذشته، مطالعات کاربردی و بنیادین فراوانی بر تغذیه دوره ی انتقال در نشخوارکنندگان شیری تمرکز یافته است. مطالعه حاضر با بهره گیری از یک مدل گوسفندی برای اولین بار نشان می دهد که استفاده از تغذیه دانه ذرت نسبت به ترکیب دانه های گندم و جو می تواند گزینه مناسب تری برای میش های افشاری دوره ی انتقال به شمار آید. جیره های حاوی دانه ذرت در مقایسه با ترکیب گندم و جو باعث تحریک ماده خشک مصرفی پیش و پس از زایش و افزایش تولید شیر و کاهش غلظت های خونی nefa و افزایش کارایی انسولین شد. بنابراین، با توجه به اعتدال احتیاجات پروتئینی میش های دوره ی انتقال و شرایط اقتصادی مناسب همراه با کشت دانه ذرت در مناطق مختلف کشور، می توان استفاده از دانه ذرت را بویژه در سطوح بالاتر در جیره های انتقالی گوسفندان توصیه نمود. در صورت تغدیه سطوح بالاتر گندم و جو، تمهیدات مدیریتی و جیره ای ویژه ای لازم است تا از آثار احتمالی نامساعد آن بر سلامت شکمبه گوسفندان اطمینان حاصل شود.آزمایشی بمنظور بررسی اثرات منبع و سطح نشاسته بر روی عملکرد میش های افشاری در دوره ی انتقال انجام شد. تعداد 20 راس میش، 130-125 روز پس از جفت گیری در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت آرایش فاکتوریل 2×2 به طور تصادفی به چهار گروه اختصاص یافتند. جیره ها براساس مواد مغذی نشخوارکنندگان کوچک (nrc، 2007) تنظیم شده بودند و از نظر منبع و سطح نشاسته متفاوت بودند. این جیره ها شامل: 1) سطح کمتر گندم و جو، 2) سطح بیشتر گندم و جو، 3) سطح کمتر ذرت و 4) سطح بیشتر ذرت بودند. میانگین وزن و bcs میش ها در شروع دوره ی آزمایش، 2±3/80 و 45/0±3 بودند. هیچ تفاوت معنی داری از نظر وزن تولد و سه ماهگی بره ها و وزن جفت میش ها در این آزمایش وجود نداشت. رابطه متقابلی بین منبع و سطح نشاسته در ماده خشک مصرفی پس از زایش وجود داشت (p<0/05) و جیره حاوی سطح بیشتر ذرت در مقایسه با سایر جیرها، منجر به افزایش معنی داری در ماده خشک مصرفی پس از زایش شد (p<0/05). همچنین، این میش ها به لحاظ معنی داری نسبت به میش های تغذیه شده با سطح کمتر گندم وجو، تولید شیر بالاتری داشتند (72/1 در مقابل 22/1). درصد چربی شیر با افزایش سطح نشاسته کاهش یافت (p<0/05). پس از زایش، میش های تغذیه شده با ذرت نسبت به میش های تغذیه شده با گندم و جو، از کاهش وزنی کمتری برخوردار بودند (p=0/07). جیره حاوی سطح بالای گندم باعث کاهش معنی داری در ph شکمبه شد (p<0/05). غلظت پرپیونات، استات و نسبت استات به پرپیونات تحت تاثیر سطح نشاسته قرار گرفت (p<0/05). در مورد غلظت های پلاسمایی آلبومین، bhba و انسولین، نیتروژن اوره ای هیچ اثری مشاهده نشد. اما، غلظت گلوکز با افزایش سطح نشاسته، افزایش یافت (p<0/05). غلظت nefa در میش های تغذیه شده با ذرت نسبت به گروه دریافت کننده گندم و جو، به طور معنی داری کمتر بود (p=0/06). در نتیجه، تغذیه نشاسته در جیره های حول و حوش زایش بسته به منبع و سطح نشاسته می تواند دارای اثرات متفاوتی بر عملکرد و متابولیسم میش های شیرده باشد.
ابوالقاسم زنوزی مراد پاشا اسکندری نسب
- مهمترین دلایل حذف غیر اختیاری گاوهای بومی وآمیخته عبارت بودند از:بیماری های نامعلوم، نفخ، تیلریوز، مسمومیت، سخت زایی، تب برفکی به ترتیب با فراوانی 7/15 و 2/15 و 9/6 و 8/4 و 9/3 درصد. مهم ترین دلایل حذف اختیاری عبارتند از :اقتصادی با 38 درصد، پیری با 11 درصد، عدم تمایل به افزایش با 1/10 درصد، تولید کم شیر با 5/4 درصد و عدم آبستنی با 2/3 درصد. بیشترین فراوانی حذف غیر اختیاری به دلیل : تیلریوز ،بیماری نامعلوم ونفخ صورت گرفته است. در مجموع عملکرد بهداشتی نامطلوب عامل اولیه و اصلی حذف می باشد. بیش از یک سوم کل حذف ها به دلایل اقتصادی وبیشترین دلیل حذف غیر اختیاری به دلیل بیماریهای نامعلوم صورت گرفته است. حذف غیر اختیاری به سبب ابتلاء به بیماری نفخ دومین عامل اصلی حذف می باشد وبیماری تیلریوز سومین عامل حذف غیر اختیاری گله های مورد بررسی است. 2- در ارتباط با مشخصات فردی مالک و افراد فعال ،سطح سواد و دوره آموزشی فرد فعال بر احتمال تلفات گله تأثیر معنی داری داشت.p?0.1) )چنانچه سطح سواد فرد فعال در گاوداری بالاتر بوده از دوره آموزشی مرتبط با فعالیت دامداری بهره برده باشد، احتمال تلفات گله گاو پایین تر خواهد بود. چنانچه سطح سواد فرد فعال در گاوداری بالاتر باشد درصد تلفات گله گاو پایین تر خواهد آمد. 3- در رابطه با مشخصات واحدهای دامداری سنتی بین اندازه گله گاو و احتمال تلفات مثبت و معنی دار است. به عبارت دیگر، هر چه اندازه گله بیشتر باشد احتمال تلفات گله بیشتر است. 4- هرچه نسبت درصدکل ماده به کل در گله زیاد باشد و هر چه اندازه گله بیشتر بوده درصد تلفات گله کمتر است. 5- میانگین سنی گله رابطه منفی و معنی داری با درصد تلفات داشته است. هر چه میانگین سنی گله بیشتر است، درصد تلفات گله نیز کمتر بود. 6- فاصله دامدار از داروخانه دامپزشکی به عنوان شاخصی از دسترسی به خدمات دامپزشکی به حساب می آید، افزایش فاصله از داروخانه دامپزشکی درصد تلفات را افزایش داده است. 7- سم چینی به عنوان معیاری از مدیریت و مراقبت در گله شاخص مهمی است که بر میزان تلفات موثر تشخیص داده شد . 8- نرخ تلفات در استان لرستان بیشتر بوده و تفاوت معنی داری با سایر استان ها دارد، درصد تلفات در استان لرستان 54/10 درصد نسبت به سایر استان ها بالاتر می باشد. 9- از فاکتورهای مدیریت تولیدی در تولید مثل ، سه متغیّر روزهای باز، میانگین تولید شیر کل دوره و متوسط روزهای خشک هر گاو ، در احتمال تلفات از اهمیت بالایی برخوردار هستند. هر چه میانگین تولید شیر کل دوره و متوسط روزهای خشک هر گاو بیشتر باشد، احتمال تلفات گله بیشتر خواهد بود.
اعظم بیرانوند حمید امانلو
از 32 رأس بره نر با میانگین وزنی 26±3/14 کیلوگرم و میانگین سن 7 ±90 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار جیره و هشت تکرار استفاده شد. که جیره یک )جیره شاهد) شامل 48 درصد کربوهیدرات غیرالیافی و 37 درصد پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و جیره های دو، سه و چهار شامل 48، 50، 53 درصد کربوهیدرات غیرالیافی و 41 درصد پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه بودند. بره ها به مدت 56 روز به طور انفرادی پروار شدند. در پایان دوره پروار دام ها توزین و از هر تیمار چهار رأس به طور تصادفی انتخاب وجهت تفکیک لاشه کشتار شدند. نیم لاشه راست به شش قسمت قطعه بندی شد و هر قطعه جداگانه توزین گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی اختلاف معنی داری داشتند(05/0 >p)، ولی بین افزایش وزن روزانه اختلاف معنی داری وجود نداشت.همچنین بین وزن لاشه گرم، وزن لاشه سرد، قطعات نیم لاشه و اعضای لاشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در این آزمایش جیره ها بر روی قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین خام در کل دستگاه گوارش، متابولیت های خون (گلوکز، آلبومین، کلسیم، فسفر، نیتروژن اوره ای خون)، صفات بیومتری، ضخامت چربی پشت وضخامت عضله راسته اثر معنی داری نداشتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد با توجه به عدم وجود اختلاف معنی دار ضریب تبدیل غذایی بین جیره های سه و چهار و افزایش وزن روزانه بره های تغذیه شده با جیره سه، سطح 50 درصد کربوهیدرات غیرالیافی با rup باخلا، قابل توصیه می باشد.
حافظعلی دلجو مراد پاشا اسکندری نسب
به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و محیطی صفات تولیدمثلی گاوهای هلشتاین استان زنجان با استفاده از مدل خطی و آستانه ای از اطلاعات صفات تولید مثلی 8 گله گاو شیری بزرگ متعلق به گاوداری-های صنعتی استان زنجان که در مدت 23 سال (1365-1388) توسط سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان جمع آوری شده بود، استفاده گردید. در مدل خطی پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات با استفاده از نرم-افزار wombat و روش حداکثر درست نمایی محدود شده تحت مدل های حیوانی یک صفتی و چند صفتی برآورد شد. برای برآورد پارامترهای ژنتیکی و محیطی صفات آستانه ای (تعداد تلقیح منجر به آبستنی و موفقیت یا شکست در آبستنی تا 90 روزگی) با مدل آستانه ای از روش بیزی از طریق نمونه گیری گیبس از نرم افزار thrgibbsf90 استفاده شد. تعداد نمونه گیری گیبس 250000 و تعداد 25000 نمونه اول به عنوان دوره گرم شدن در نظر گرفته شدند. میزان وراثت پذیری حاصل از مدل خطی برای صفات سن اولین تلقیح، سن اولین زایش، تعداد تلقیح منجر به آبستنی، موفقیت یا شکست در آبستنی تا 90 روزگی، روزهای باز، نرخ آبستنی، طول آبستنی و فاصله بین دو زایش متوالی به ترتیب 04/0، 04/0، 01/0، 033/0، 024/0، 02/0، 06/0 و 065/0 برآورد گردید. میزان وراثت پذیری برآورده شده حاصل از مدل آستانه ای برای تعداد تلقیح منجر به آبستنی و موفقیت یا شکست در آبستنی تا 90 روزگی به ترتیب 011/0 و 057/0 برآورد شد. بیشترین مقدار همبستگی ژنتیکی بین روزهای باز با نرخ آبستنی و سن اولین تلقیح با سن اولین زایش (99/0-) و کمترین مقدار بین طول آبستنی با سن اولین تلقیح و سن اولین زایش (001/0) بود. نتایج این تحقیق نشان داد اگرچه وراثت پذیری صفات تولیدمثلی پایین است اما واریانس ژنتیکی قابل توجهی دارند و برآوردهای مدل آستانه ای برای صفت موفقیت یا شکست در آبستنی تا 90 روزگی که دارای دو دسته فنوتیپی است نسبت به برآوردهای مدل خطی بالاتر است.
رقیه رحمانی فیروزی محمد طاهر هرکی نژاد
دو آزمایش جهت ارزیابی اثرات عادت دهی حرارتی در اوایل دوره پرورش جوجه های گوشتی بر تحمل تنش گرمایی، غلظت پلاسمایی هورمون های تیروئید، متابولیت های بیوشیمیایی و هماتولوژی خون و بیان ژن های trh، crh و hsp70 در هیپوتالاموس انجام شد. در آزمایش اول عادت دهی حرارتی tc) ) از 3 تا 6 روزگی برای 12 ساعت در هر روز تحت دمای ?c 1 ± 38 انجام شد و گروه کنترل تحت شرایط طبیعی پرورش یافتند. در آزمایش دوم جوجه های گوشتی در 3 گروه آزمایشی توزیع شدند: 1) عادت دهی حرارتی برای 24 ساعت در روز سوم تحت دمای ?c 1 ± 38 2) ترکیبی از عادت دهی حرارتی در روز سوم و استرس گرمایی از 24 تا 42 روزگی (tchs) 3) گروه کنترل، پرورش در شرایط دمای معمول. در طی اجرای هر دو آزمایش افزایش وزن و ضریب تبدیل به صورت هفتگی اندازه گیری شد. در 27 و 42 روزگی نمونه های خون از رگ بال جمع آوری شد. نتایج آزمایش اول نشان داد عادت دهی حرارتی 3 تا 6 روزگی اثر معنی داری بر عملکرد نداشت، ولی سطح هورمون های تیروئید در گروه عادت دهی شده نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). در آزمایش دوم با توجه به این که گروه tchs در شرایط استرس گرمایی پرورش یافت از نظر افزایش وزن و ضریب تبدیل تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت که با کاهش غلظت t3 در گروه tchs نسبت به گروه شاهد همراه بوده است. نمونه های هیپوتالاموس جهت بررسی میزان بیان ژن مورد نظر با استفاده از تکنیک real- time pcr در 42 روزگی جمع-آوری شد. پرایمرهای اختصاصی برای ژن های crh ,hsp70 و trh به عنوان ژن اصلی مورد مطالعه و نیز ژن های gapdh و ywh به عنوان ژن های شاهد یا کنترل طراحی گردید. بیان ژن trh در گروه tchs کاهش یافت و گروه کنترل بالاترین سطح بیان را نشان داد (01/0p<). عادت دهی حرارتی منجر به افزایش معنی دار بیان ژنcrh و hsp70 در جوجه های گوشتی تحت شرایط استرس گرمایی (tchs) نسبت به گروه کنترل شد (05/0p<). نتایج نشان داد که عادت دهی حرارتی در روز سوم موجب بهبود تحمل گرمایی در جوجه های گوشتی می شود. علاوه بر این به نظر می رسد trh، crh و hsp70 نقش مهمی در تحمل گرمایی جوجه های گوشتی تحت شرایط استرس گرمایی دارند. کلمات کلیدی: عادت دهی حرارتی، تنش گرمایی، بیان ژن، جوجه گوشتی، هورمون های تیروئید
هاشم قاسمی مراد پاشا اسکندری نسب
بررسی شاخص های مدیریت تولید مثل در گاوداری های صنعتی استان آذربایجان شرقی چکیده: در این تحقیق برای تعیین عملکرد تولید مثل (فاصله زایش، طول دوره آبستنی، فاصله زایش تا اولین تلقیح، فاصله اولین تلقیح تا آبستنی، تعداد روزهای باز و تعداد تلقیح منجر به ازای هر آبستنی) گاوهای هلشتاین گله های استان آذربایجان شرقی و برخی عوامل موثر بر آن از 8963 داده تولید مثلی مربوط به 3995 رأس گاو هلشتاین از سال 1378 تا 1387 استفاده شد. میانگین فاصله زایش 56/387 روز، طول دوره آبستنی 80/278 روز، فاصله زایش تا اولین تلقیح 41/87 روز، فاصله اولین تلقیح تا آبستنی 95/17 روز، تعداد روزهای باز 15/109 روز، سن اولین زایش 38/802 روز و تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی 35/1 بدست آمد. گله، دوره شیردهی، سال زایش، فصل زایش، سن اولین زایش، طول دوره خشکی و مقدار تولید شیر تأثیر معنی داری (01/0p<) بر عملکرد تولید مثل گاوهای هلشتاین استان آذربایجان شرقی داشتند. با افزایش دوره شیردهی، فاصله زایش، تعداد روزهای باز و تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی افزایش یافتند. عملکرد تولید مثل از سال 1378 تا 1387 روند کاهشی داشت. فصول تابستان و پاییز کمترین عملکرد تولید مثلی را داشتند به طوری که در فصل پاییز بالاترین فاصله زایش و تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی مشاهده شد. با افزایش و مقدار شیر تولیدی روند کاهشی در عملکرد تولید مثل مشاهده می شود. کلمات کلیدی: فاصله زایش، طول دوره آبستنی، روزهای باز، عملکرد تولید مثلی، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و گاو هلشتاین.
محمدرضا سلیمانی رحیم عصفوری
در این تحقیق امکان ردیابی پدر بره های نر با استفاده از میکرو ساتلایت در گوسفند بلوچی با استفاده از نشانگرهای اختصاصی کروموزوم y در گوسفند ( sry m18وy2,y3, y5, y6, y7, y8, y9, y10, y12, y13, y14, y15, y16)و میکروساتلایت های اختصاصی کروموزومyدرگاوسانان (umn0907،umn0307،umn1203،umn0304،sry-hmg ،umn0311،sry-r2801 ،maf45 ،bm861 ،inra057 ،inra189 ،bry-1 ،bym-1 ) و 6 جفت پرایمر اختصاصی کروموزوم yاسب (eca.ya16 ، eca.ye01، eca.yh12، eca.yj10،eca.ym02 eca.yp09 ) مورد بررسی قرار گرفتند. در یک مورد پرایمر های اختصاصی کروموزوم yاسب برای گوسفند به خوبی تکثیر انجام داد. برای این پرایمر تکثیر به صورت اختصاصی در نر ها قابل بررسی بود. نمونه های خون مورد نیاز در این تحقیق از 250راس گوسفند نژاد بلوچی که از عمده ترین نژادهای پرورش داده شده در نوار شرقی ایران می باشند از خراسان ،بیرجند ،طبس و زابل با استفاده از ونوجکت های 10میلی لیتری حاوی edtaجمع آوری شدند. استخراج dna از خون کامل تعداد زیادی از نمونه ها با روش فنول-کلروفرم تعدادی با روش استخراج نمکی و تعدادی نیز با استفاده ار کیت استخراجی صورت گرفت. dna های استخراج شده تعیین کیفت و کمیت شدند. با استفاده از ژل آگارز 1درصد،کیفیت dna و برای بررسی کمیت آنها از دستگاه nano drop 2000 و beckman coulter استفاده شد. میزان غلظت آلودگی های پروتئینی، rna و فنولی موجود در dnaاستخراج شده تعیین گردید. برای تکثیر پرایمرها از سه روش pcrبه صورت پایه، به صورت touchdown ودر بعضی موارد برای تعیین دمای انلینگ از برنامه های گرادیان استفاده شد. برای تفکیک قطعات حاصل از تکثیر در pcr،تکثیر آنها را بر روی ژل آگارز بررسی شد و بعد از مشاهده تکثیر، محصولات pcr برای تفکیک بیشتر بر روی ژل پلی اکریل آمید واسرشته ساز 6درصد مورد سنجش قرار گرفتند. روش رنگ آمیزی با استفاده از نیترات نقره صورت گرفت. به طور کلی تمام پرایمر های بررسی شده در سه دسته جای گرفتند. آنهایی که تکثیری انجام ندادند آنهایی که تکثیر داشتند به صورت مونومورف بودند و دسته سوم به صورت پلی مورف تکثیر داشتند. نتیجه ای که ازبررسی این پرایمر ها بدست آمد وجود تشابه بسیار بالا بین نر های موجود در گله مورد بررسی است، این نتایج مشابه نتایج بدست آمده در تحقیقات مشابه بود و انتظاری که از وجود نواحی حفاظت شده در کروموزوم y وجود داشت را کاملا نشان داد و نشان داد این نشانگر ها توانایی تفکیک بین نرها در دام های مورد بررسی را ندارند. از دلایل که برای چنین سطح بالایی از همولوژی می توان ذکر کرد وجود انتخاب در مرکز اصلاح نژاد دام شمال شرق کشور (عباس آباد) برای تولید نسل ها است. لذا ضرورت انجام این تحقیق بر روی سایر نژادهای گوسفند و به خصوص استفاده از گونه های وحشی در ایران را آشکار می نماید.
قادر محجوب خراسانی شهلا شاهسوندی
آنفلوانزا یک تهدید جهانی برای صنعت مرغداری است. مشخص شده است که ژن mx باعث ایجاد مقاومت در برابر آنفلوانزا و چندین خانواده¬ی ویروسی دیگر، ازطریق مسدود کردن مراحل ابتدایی رونویسی در آنها می¬شود. علت این ویژگی یک جهش g به a در موقعیت 2032 این ژن است که باعث یک جابجایی ser به asn در توالی اسیدآمینه¬ی پروتئین mx میشود. آگاهی از فراوانی این الل زمانی که به پتانسیل بالای آن برای ایجاد و بهبود گله¬های تجاری با مقاومت ژنتیکی بالا، توجه شود بسیار مهم است. در این تحقیق 120 نمونه از 4 نژاد شامل 2 نژاد بومی (مرندی و لاری)، یک نژاد بومی اصلاح شده (بومی اصفهان) و یک نژاد صنعتی (lsl) را برای تعیین snp موقعیت 2032 به روش pcr-rflp مورد بررسی قرار گرفت. و برای مشخص کردن دیگر snpها در روی این قطعه ژن و مقایسه¬ی snp ها بین نژادها، قطعه ژن مورد نظر توالی یابی شد. نتایج نشان داد که asn631 در پروتئین mx تمامی پرندگانی که علیه این ویروس مقاومت دارند حضور دارد. الل مقاوم a در بین دو نژاد بومی (مرندی و لاری) از فراوانی بالایی برخوردار است و همچنین با هموزیگوت بودن دو نژاد لاری و مرندی برای الل مقاوم a می توان این انتظار را داشت که این دو نژاد در برابر آلودگی با ویروس آنفولانزا و همچنین نیوکاسل مقاومت نسبی از خود نشان دهند. و برعکس الل حساس g در بین دو جمعیت بومی اصفهان و lsl فراوانی بالاتری دارد بنابراین حساسیت در برابر بیماریها در دو نزاد صنعتی lsl و اصفهان ( همانند دیگر نژادهای صنعتی) می¬تواند مرتبط با حضور الل مغلوب g در ان جایگاه باشد. همچنین 24 snp دیگر یافت شد و مشاهده شد که ژن mx طیور بسیار پلیمورفیک است
جعفر پناهی ایردموسی مراد پاشا اسکندری نسب
برای برآورد مولفه¬های واریانس-کوواریانس و پارامتر¬های ژنتیکی مقدار متوسط و کل وزن تولد بره¬های هر میش، مقدار متوسط و کل وزن شیرگیری بره¬های هر میش و اوزان 12 و24 ماهگی از تعداد 3542 رکورد مربوط به سال¬های 1384 الی 1389 گله¬های تحت پوشش مرکز تحقیقات استان قم جمع آوری شده بود، استفاده گردید. برآورد اجزاء واریانس با روش حداکثر درستنمایی محدود شده بی نیاز از مشتق¬گیری و با استفاده از مدل دام توسط مدل 1، 2، 3، 4، 7 و8 با نرم افزار wombat (میر و همکاران،2005) صورت گرفت. عوامل سال تولد، فصل تولد، جنس بره و نحوه تولد(تک قلو و دوقلو) و گله در تمام صفات مورد بررسی اثر معنی داری (05/0 > p) نشان داد، لذا به عنوان اثرات ثابت در مدل گنجانده شدند. مقدار الگوریتم درست¬نمایی log l برای مدلهای ششگانه برای تمام صفات برآورد شد. برای صفات فوق به ترتیب مدلهای 3، 3، 2، 2 ،2، 2 بیشترین logl را داشت و برای اطمینان بیشتر از برآورد ثابت آکائیک (aci) هم استفاده شد و نتایج برآورد بهترین مدل هر صفت گزارش شد. مقادیر وراثت¬پذیری مستقیم صفات مورد مطالعه ترتیب برای میانگین وکل وزن تولد، میانگین وکل وزن شیرگیری و اوزان 12و 24 ماهگی به ترتیب 18/0، 17/0، 29/0، 23/0، 18/0 و 1/0 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی افزایشی مستقیم بین اوزان مختلف در همه موارد مثبت و در دامنه 23/0 الی87/0 قرار دارند. همبستگی باقی مانده بین اوزان مختلف نیز در دامنه 01/0 الی 51/0 برآورد شدند. میانگین فنوتیپی و ارزش ارثی مستقیم و محیطی صفات مورد مطالعه در هر سال به روش بهترین پیش بینی نااریب خطی(blup) با استفاده از wombat برآورد و روند ژنتیکی صفات مورد مطالعه در طی شش سال بررسی شد. روند ژنتیکی مستقیم میانگین وکل وزن تولد بره¬های یک میش و میانگین و کل وزن شیرگیری و اوزان 12 و 24 ماهگی با استفاده از تجزیه تک صفتی به ترتیب05/0±5/9، 01/0±6/9، 05/0±3/1، 05/0±2/1، 07/0±9/8 و 01/1±11/11 گرم در سال بود.
محمد حسن میرزائی مراد پاشا اسکندری نسب
در این تحقیق از اطلاعات صفات تولیدمثلی 7گله گاو هلشتاین استان زنجان استفاده شده و پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی با استفاده از نرم افزار wombat برآورد شدند. روندهای ژنتیکی بدست آمده در این تحقیق برای صفات تولیدمثلی مورد مطالعه که شامل سن اولین تلقیح، سن اولین زایش، تعداد تلقیح منجر به آبستنی، فاصله دو زایش متوالی، روزهای باز و دوره خشکی به ترتیب برابر با 0.045- ،0.083-،0.006، 0.023، 0.001، 0.032 و روند فنوتیپی این صفات به ترتیب برابر با2.695-، 7.037-، 0.008، 1.810-، 0.026- و 0.542- برآورد گردید.
محمدرضا داودی محمدرباقر فرشینه عدل
چکیده ندارد.