نام پژوهشگر: رسول عبدالهی
رسول عبدالهی حبیب ارجمند زاده
تجدد و نوگرایی تحولات گسترده سیاسی، فرهنگی و فکری در تاریخ معاصر ایران را موجب گردید. بخشی از این تحولات در حوزه تاریخ نویسی و تاریخ نگاری بود. در این حوزه از دوره¬ی ناصرالدین شاه جریان نوینی در تاریخ نگاری شروع به رشد و گسترش نمود که بر اساس اندیشه ها و افکار غربگرایانه استوار بود. در این رویکرد جدید تاریخ بر اساس جهان بینی و دیدگاه های سنتی گذشته نوشته نمی شد، بلکه بر مبنای اندیشه های غربی به نگارش در می آمد. در این اندیشه ها تلاش بر آن بود که دین به حاشیه تاریخ رانده شود و ارزش هایی چون ملت گرایی، نژادپرستی، قوم پرستی جایگزین آن شود. تلاش های این جریان ها به شکل گیری یک جریان غربگرایانه¬ی تاریخ نویسی تحت عنوان تاریخ نگاری ناسیونالیستی منتهی شد. در این تلاش ها افرادی غربگرا همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی نقشی اساسی داشتند. مورخان و نویسندگانی که بر اساس این جریان به نگارش تاریخ می پرداختند، تاریخ را بر اساس ارزش هایی چون مرکزیت گرایی، باستان گرایی و ملت پرستی نقل و روایت می کردند. در دوره پهلوی اول شخصیت هایی چون احمد کسروی، حسن پیرنیا، ذبیح بهروز، صادق هدایت، رشید یاسمی، عباس اقبال بر اساس این رویکرد به نوشتن تاریخ می پرداختند. آنان در نوشته های خود ایده هایی چون عظمت ایران باستان، دین زرتشتی و شاهان باستانی ایران را تمجید می کردند و در همان حال تاریخ اسلام را نادیده می گرفتند و به تحقیر عرب ها و فرهنگ و تمدن اسلامی می پرداختند.
رسول عبدالهی محسن بهشتی سرشت
طبقه متوسط شهری در نتیجه ی اصلاحات سیاسی، اجتماعی و آموزشی در ایران پدید آمد. اصلاحاتی که پس از جنگ ایران و روسیه، از آذربایجان شروع شد. افراد این طبقه پس از آشنایی با علوم جدید و دانشگاههای غربی به برخی از باورها و ارزش های سنتی خود تغییراتی دادند. این طبقه شامل افرادی چون:کارمندان، فن سالاران، دانشجویان، معلمان و خرده بازرگانان می شود.اعزام محصلان به اروپا، تاسیس مدارس و ترجمه کتب خارجی و انتشار نشریه های مختلف در تغییر جهان بینی این طبقه نقش داشت. رضا خان با اقداماتی چون امن ساختن جامعه، سرکوبی عشایرو ایجاد حکومت متمرکز نظر این طبقه را جلب کرد.نتیجه اتحاد این طبقه و رضا خان منجر به خلع سلسله قاجار و تاسیس سلسله پهلوی شد. همکاری این طبقه و رضا شاه باعث تحولاتی در ساختار سیاسی، اجتماعی، اداری شد. نقش این طبقه در قالب فعالیت درارتش نوین، مجلس،گسترش تحصیلات ابتدایی و عمومی رایگان، تغییر لباس، تاسیس دانشگاه و مسئله اجباری(سرباز گیری) به خوبی نمایان است. برخی از این تحولات نتیجه پیشنهادات این طبقه است. رضاشاه از این طبقه برای مشروع سازی پادشاهی خود و گسترش نظام بوروکراسی استفاده کرد و در مقابل باعث گسترش بیشتر این طبقه شد. در واقع حکومت رضا شاهی و طبقه متوسط همدیگر را باز تولید می کردند. اما اشتباه است اگر فکر کنیم که همیشه این دو، روابط حسنه با هم داشته اند. برخی از افراد همین طبقه از همان ابتدا به علت خلع غیر قانونی سلسله قاجار با وی مخالف بودند. در ادامه با نمود پیدا کردن خودکامه گی رضا شاه این طبقه هر چه بیشتر به مخالفت با وی پرداخت. سعی ما در این پایان نامه بر این است تا تحولات دوره رضا شاه را با تکیه بر کنش این طبقه مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.