نام پژوهشگر: محمد علی مکی زاده
سید هادی خاتمی شال حمید رضا پاکزاد
کانسار بنتونیت تاقدیس آبگرم چاهریسه در 75 کیلومتری شمال شرق اصفهان واقع شده است. بکر بودن این کانسار به جهت مطالعه و همچنین تشکیل اکثر کانسارهای بنتونیت بزرگ جهان بصورت رسوبی، موجب گردید که این کانسار مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات زمین شناسی این کانسار حاکی از آن است که بنتونیت ها فاقد لایه بندی، دارای ضخامت های متفاوت در مسافت های کوتاه و دارای ژیپس بصورت رگه ای و رزمانند در پیکره ی خود می باشند (ژیپس رز مانند فقط در بخش سطحی دیده می شود). طی بازدیدهای صحرایی، علاوه بر انجام بررسی های زمین شناسی، نمونه های بنتونیت و لیتولوژی های اطراف آن جهت مطالعات رسوب شناختی، کانی شناختی و ژئوشیمیایی برداشت شد. مطالعه مقاطع نازک تهیه شده از بنتونیت نشان داد که بیش از 80% آنها را شاردهای آتشفشانی (که به بنتونیت تبدیل شده اند)، بیش از 50% حجم ذرات ماسه ای داخل بنتونیت را پلاژیوکلاز و حدود 60-55% ذرات درشت (گراولی) را خرده سنگ های آندزیتی فرا گرفته است که می تواند آندزیتی بودن سنگ مادر را اثبات نماید. مطالعه گرد شدگی ذرات در زیر میکروسکپ و نمونه های دستی نشان دهنده زاویه دار تا نیمه زاویه دار بودن ذرات داخل بنتونیت است که این امر حمل نشدن سنگ مادر را تایید می نماید. آنالیز های کربنات سنجی و تعیین eh و ph اشاره به کلسیت کم و شرایط قلیایی و اکسیدان محیط تشکیل بنتونیت دارد. مطالعات پراش پرتو ایکس (xrd) نشان داد که بیش از 88% درصد حجم نمونه های بنتونیت را کانی رسی مونت موریونیت تشکیل داده است. البته در برخی از نمونه ها ایلیت نیز دیده شده است. مطالعات ژئوشیمیایی ثابت کرد که mg+، ca+ و na+ در بین کاتیون ها و باریم، زیرکنیم و استرانسیم در بین عناصر سنگین بیشترین فراوانی را در بنتونیت دارند که منشا اصلی آنها را می توان به سنگ مادر بنتونیت نسبت داد. نمودار های شیمیایی حاصل از داده های xrf نیز نشانگر حدواسط و آهکی- قلیایی بودن سری ماگمایی سازنده بنتونیت ها و کم پتاسیم بودن خود بنتونیت ها هستند. از این امر می توان کلسیک- سدیک و درنتیجه تورم پذیری متوسط این بنتونیت ها را دریافت که این امر با انجام آزمایش تورم پذیری به اثبات رسید. شواهد صحرایی و آزمایشگاهی، از جمله حضور ژیپس، اثر فسیلی daimonelix (شاخص محیط های قاره ای و دریاچه ای) و ph (65/9-9/7) نشان دادند که محیط تشکیل بنتونیت احتمالا یک محیط کولابی بوده است. خاکستر آتشفشانی با ترکیب آندزیتی بعد از رسوبگذاری در این محیط، توسط رسوبات ماسه و کنگلومرایی مدفون شده و پس از تدفین، دچار دگرسانی شده اند.
مریم سلیمانی طادی مهرداد پسندی
با توجه به اهمیت دریای عمان به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های آبی در قاره آسیا، رسوب شناسی و بررسی توزیع فلزات سنگین در رسوبات و آب دریایی این منطقه از اهمیت زیست محیطی خاصی برخوردار است، چرا که افزایش غلظت این فلزات در آب از حد مجاز باعث ایجاد محیط نامناسبی برای اکوسیستم های طبیعی می گردد. هدف اصلی این تحقیق بررسی توزیع فلزات سنگین در رسوبات ماسه ای بخش فلات قاره دریای عمان و تعیین منشا هر یک از این عناصر می-باشد. منطقه مورد مطالعه فلات قاره دریای عمان در محدوده استان سیستان و بلوچستان می باشد. این محدوده دو زون ساختاری عمده نهبندان- خاش و زون فرورانش مکران را پوشش می دهد که غالبا اجزای متشکله واحدهای زمین شناسی زون مکران از طریق حوضه های آبریز منطقه به دریای عمان وارد می گردند. بر اساس تقسیمات درجه 3 شرکت مدیریت منابع آب ایران، محدوده مورد بررسی به 7 حوضه آبریز تقسیم می گردد. در این مطالعه نمونه برداری در 16 نقطه از رسوبات سطحی بستر دریای عمان و توسط دستگاه گرب انجام پذیرفت. مطالعات میکروسکوپی نمونه های مورد مطالعه حاکی از وجود کانی های کوارتز، فلدسپاتها، مسکویت و کانی های سنگین پیروکسن، آمفیبول، بیوتیت، تورمالین، گارنت، کلریت، گلوکونیت، اسفن، زیرکن، هماتیت، مگنتیت و...، و انواع خرده سنگ های آذرین، رسوبی و دگرگونی در رسوبات ماسه ای منطقه می باشد. منشا کانی ها متفاوت بوده ولی کانی های سنگین غالبا از کالروملانژهای موجود در ناحیه منشا می گیرند. خرده سنگ های رسوبی منطقه غالبا از ماسه سنگ ها و فلیش های ائوسن سازند مکران منشا گرفته و خرده سنگ های آذرین از افیولیت ملانژهای واقع در شمال مکران به رسوبات دریایی وارد می گردند. واحدهای دگرگونی منطقه نظیر کمپلکس-های بجگان و دیادر، خرده سنگ های دگرگونی این رسوبات را تامین می نمایند. اندازه گیری غلظت فلزات سنگین و تطابق آن با فراوانی اجزای تشکیل دهنده رسوبات مورد مطالعه نشان می دهد که غلظت عنصر روی غالبا با فراوانی کانی بیوتیت، عنصر مس با کانی های بیوتیت و خصوصا مسکویت و عناصر کادمیوم، سرب و استرانسیم با کربنات کلسیم و عناصر کروم و کبالت به ترتیب با کانی های پیروکسن و آمفیبول ارتباط دارند. به دلیل ورود کم برخی از کانی های سنگین از جمله پیروکسن و کانی های فاقد آهن و منیزیم نظیر مسکویت در منطقه، عناصر cu, cr و mn در این محدوده تمرکز بسیار پایینی دارند. تعیین شاخص های غنی شدگی و زمین انباشتگی نشان می دهند که عنصر cd با توجه به فراوانی بالای کربنات کلسیم در منطقه مطالعاتی از تمرکز بالایی برخوردار بوده و عناصر sr, co, zn, pb و ni تمرکز پایین تا متوسطی را نشان می دهند.
مریم یوسفی فرد احمد جلالیان
مطالعه نحوه تشکیل و تکامل خاک ها، اطلاعات مهمی در ارتباط با خاک در اختیار ما قرار می دهد. در این تحقیق نقش مواد مادری آذرین درونی (آلکالی گرانیت، گرانودیوریت،منزودیوریت، سینیت و پیروکسن دیوریت) و بیرونی (هورنبلند آندزیت، پیروکسن آندزیت، داسیت و آندزیت)، در منطقه نیمه خشک شمال غرب ایران در درجه تحول و تکامل خاک مورد مطالعه قرار گرفت. جهت بررسی تحول و تکامل خاک ها از خصوصیات فیزیکوشیمیایی، کانی شناسی، میکرومورفولوژی، و شاخص های هوادیدگی شیمیایی متفاوت استفاده شد. همچنین رفتار عناصر اصلی (si، al، ca، mg، k، na، fe ) و کمیاب (rb، sr، ba، co، ni،cu ، zn، as، pb، cr، v، y، zr، nb) مطالعه گردید. خاکرخ های توسعه یافته روی سنگ های آذرین بیرونی در مقایسه با آذرین درونی بافت سنگین تر و آهن پدوژنیک بیشتری دارند. اسمکتیت کانی رسی غالب در تمام خاکرخ ها می باشد. علاوه بر این کانی در خاکرخ های توسعه یافته روی مواد مادری آذرین درونی(داسیت و آندزیت) ایلایت و کائولینیت نیز حضور دارند. در خاکرخ های توسعه یافته روی سینیت، پیروکسن دیوریت و آندزیت، ورمی کولیت نیز مشاهده شد. در دو خاکرخ حاصل از هورنبلند آندزیت و پیروکسن آندزیت بیش از 80% بخش رس، اسمکتیت است و احتمالاً کانی های حد واسط ایلایت و ورمی کولیت، که طی هوادیدگی کانی های اولیه ایجاد می شوند در این دو خاکرخ حذف و به اسمکتیت تبدیل شده اند. با این تفاسیر اسمکتیت کانی پایدار و محصول اصلی هوادیدگی درجای کانی های اولیه در شرایط رطوبتی محدود منطقه نیمه خشک مطالعاتی است. خاکرخ های توسعه یافته روی مواد مادری آذرین بیرونی به جز آندزیت (فابریک striated) فابریک کلسیتی دارند. در این خاکرخ ها نودول های کلسیت، کلسیت سوزنی شکل و هایپوکوتینگ کلسیت مشاهده شد. ریشه های کلسیتی شده (quera) همراه با مناطق تخلیه آهک در خاکرخ های حاصل از آندزیت و هورنبلند آندزیت حضور دارد. منشأ کلسیم در این خاکرخ ها احتمالاً هوادیدگی درجای سیلیکات هایی (فلدسپات های کلسیم دار، هورنبلند و پیروکسن) که کلسیم در ساختار خود دارند، می-باشد. پذیرفتاری مغناطیسی در خاکرخ ها متأثراز مقدار آن در سنگ مادری است و مقدار آن در سنگ و خاکرخ ها بدین صورت است: سینیت>پیروکسن دیوریت>آلکالی گرانیت، گرانودیوریت و منزودیوریت >هورنبلند آندزیت و داسیت > پیرکسن آندزیت > آندزیت. مقدار این فاکتور در همه خاکرخ ها به جز خاکرخ حاصل ازآندزیت در مقایسه با سنگ مادری آن کاهش یافت. علت آن تخریب کانی های فرومغناطیس اولیه طی هوادیدگی و حذف آنها از خاکرخ است. پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس در خاکرخ های توسعه یافته روی مواد مادری آذرین درونی کم و در دیگر خاکرخ-ها بیش از یک است. شاخص های هوادیدگی شیمیایی ba، b/a، b/r، cia، ciw، pia، pwi و wr با خصوصیات خاک (رس، آهن پدوژنیک و جرم مخصوص ظاهری) همبستگی بالایی دارند و می توانند شدت هوادیدگی خاکرخ ها را نشان دهند. بر اساس منحنی mfw روند هوادیدگی بدین صورت است: هورنبلند آندزیت< پیروکسن آندزیت< داسیت< سنگ های آذرین درونی. عنصر ca و سپس na در بین عناصر اصلی به مقدار قابل توجهی در تمامی خاکرخ ها به خصوص خاکرخ های حاصل از سنگ های آذرین بیرونی تخلیه شده اند. تخلیه این دو عنصر عمدتاً به علت هوادیدگی ذرات پلاژیوکلاز است. تخلیه کلسیم طی هوادیدگی کانی های هورنبلند و پیروکسن نیز محتمل است. تخلیه k از خاکرخ ها کمتر از ca و na می باشد و در مورد mg تقریباً تخلیه ای رخ نداد. با توجه به فاکتور تجمع، عناصر rb، sr و ba در بخش شن و سیلت تجمع یافته اند ، که نشان از عدم تجمع این عناصر درکانی های ثانویه می باشد. غلظت عناصر co، zn، cu، ni، as و pb در رس بیشتر از سیلت و شن می باشند. غلظت عناصر cr، v و y در رس کمتر از سیلت و شن است. تجمع zrو nb در بخش سیلت و سپس شن است. بین مقدار عناصر کمیاب در خاک و سنگ مادری ضریب همبستگی بالایی مشاهده شد، که نشان دهنده درجا بودن خاکرخ ها و منشأ توارثی این عناصر در خاک است. rb، sr و ba در تمامی خاکرخ ها طی هوادیدگی تخلیه شده اند. عناصر as و pb به مقدار قابل توجهی و cr کمی در تمام خاکرخ ها غنی شدند. به طور کلی با توجه به نتایج مطالعات متفاوت انجام شده، خاکرخ های توسعه یافته روی سنگ های آذرین بیرونی در مرحله متوسط و خاکرخ های حاصل از سنگ های آذرین درونی در مرحله ابتدایی هوادیدگی می باشند.
معصومه سرگزی سید محسن طباطبایی منش
کانسار چند فلزی cu-pb سبرز در 30 کیلومتری شمال غرب انارک و در محدوده جغرافیایی به مختصات ?20´ 36 ?53 تا?41 ´36 ?53 طول شرقی و? 59 ´23 ?33 تا ?01´ 24? 33 عرض شمالی، در مجاورت با کمربند افیولیتی انارک درون زون ایران مرکزی و زیر زون انارک - خور واقع شده است. پریدوتیت ها ی گوشته افیولیت انارک تحت تاثیر فرآیند های دگرسانی به شدت سرپانتینیتی شده اند، به گونه ای که کانی های سنگ منشا متاثر از فرایند دگرسانی به سرپانتین های مختلف تبدیل شده اند و تنها بقایایی از ارتوپیروکسن های بستیتی شده در آنها مشاهده می گردد که به سنگ منشا هارزبورژیتی اشاره دارد. ، کروم اسپینل های موجود در این سرپانتینیت ها مگنتیتی، و به کروم مگنتیت تبدیل شده اند. در واقع مقدار mg,al,cr از کروم اسپینل های سالم خارج شده و 3+fe جایگزین آن شده است. بافت متخلخل و سبک سرپانتینیت ها و فعالیت های تکتونیکی منطقه شرایط مساعدی را برای چرخش سیالات گرمابی غنی از co2,h2o و کاتیون های ca2+,mg2+ در امتداد سطوح ضعیف سنگ فراهم آورده که باعث کربناتی شدن و تشکیل لیستونیت در این منطقه شده است. بیشتر لیستونیت ها در طول شکستگی ها و گسل ها قرار دارند، و دارای امتدادse-nw می باشند. لیستونیت ها به واسطه رنگ، بافت متخلخل و ریخت شناسی برجسته تری که نسبت به سنگ های در برگیرنده خود دارند، به راحتی تشخیص داده می شوند. بررسی های صحرایی و مطالعات کانی شناسی در منطقه حاکی از دو فاز لیستونیتی شدن می باشد، به طوری که در فاز اول لیستونیت های کربناته و در فاز دوم لیستونیت های سیلیسی تشکیل شده است. لیستونیت ها بر اساس محتوای sio2 به دو دسته تقسیم بندی می شوند، لیستونیت های غنی از کربنات ( i )، محتوای 52/35sio2 ? درصد وزنی است. ترکیب اصلی این سنگ ها، کربنات(دولومیت، دولومیت کلسیتی، کلسیت) می باشد. فاز اصلی کربناته در آنها بلورهای متوسط تا ریز دانه دولومیت است. کوارتز و اکسیدهای آهن نیز به صورت فاز فرعی در آنها وجود دارد. لیستونیت های غنی از سیلیس (ii)، در این گونه لیستونیت ها محتوای 52/35sio2 ? درصد وزنی است. ترکیب اصلی آنها سیلیس است که به صورت کوارتز،کلسدونی و ژاسپروئید به اشکال مختلف شعاعی، کلوفورم و رشته ای وجود دارد. کربنات وکانیهای اپاک از جمله فازهای فرعی آنها می باشد. در لیستونیت های سیلیسی بر خلاف لیستونیت های کربناته فازهای سولفیدی دیده می شود. پیریت و گالن از جمله این فازها می باشند. بقایای کرم اسپینل، بافت شبکه ای و محتوای نسبتا بالای cr-ni این سنگ ها به منشا اولترامافیک آنها اشاره می کند. مقایسه عناصر اصلی لیستونیت طی دگرسانی نشان می دهد که لیستونیت ها نسبت به سرپانتینیت ها از mgo ، fe2o3و na2oتهی شده وغنی شدگی بیشتری نسبت به عناصری مثل k2o، cao، co2وh2o نشان می دهند. الگوی هنجار شده عناصر نادر نسبت به کندریت نشان دهنده غنی شدگی بیشتری لیستونیت های سیلیسی در مقایسه با لیستونیت های کربناته و سرپانتینیت است. مقایسه میانگین آنالیزهای انجام شده نشان می دهد که لیستونیت ها نسبت به سرپانتینیت ها ازni, cr, co تهی، و از عناصری مثل sb, rb, ba, zn, cu, as, k, sغنی شده اند، بنابراین می توان چنین استنباط کرد که سیال گرمابی این عناصر را به این سنگ ها اضافه کرده است. مطالعه میان بارهای درون رگه های کوارتز شوری بین %21 - 16 و دمای همگن شدن 200-110درجه سانتیگراد را نشان می دهد. این سیالات فشاری کمتر از bar 50 را تحمل کرده اند. کمپلکس های غالب در حمل لیگاندها در محدوده کمپلکس های سولفیدی قرار دارد بنابراین می توان نتیجه گرفت که آنیون های غالب در حمل لیگاندها hs so42- بوده اند وجود کانه گالن و پیریت در لیستونیت ها شاهدی بر این ادعا است. در مورد شرایط تشکیل لیستونیت ها می توان گفت که سیال سازنده لیستونیت ها در مرحله اول ماهیت آلکالی و دمای متوسط تا بالایی داشته است. در مرحله دوم سیال دارای ماهیت اسیدی و دمای پایینی بوده که از فوگاسیته بالای o2,s2 برخوردار بوده است که موجب تشکیل فازهای سولفیدی دراین سنگ ها شده است. در حالی که در لیستونیت های کربناته سبزر فازهای سولفیدی حضور نداشته اند. بنابراین سیال دگرسان کننده در مرحله اول فوگاسیته پایین s2 داشته و از h2s فقیر بوده است. بر اساس دامنه دمای همگن شدگی و شوری نسبتا پایین سیال می توان منشا سیال گرمابی را آب های جوی در نظر گرفت. در نمودار کسلر جهت تعیین منشا سیال گرمابی نمونه ها در محدوده آبهای ماگمایی یا جوی و زیر مجموعه ی حوضوی(رودخانه ای) قرار می گیرد. موتور گرمایی برای انجام واکنش های دگرسانی ها را می توان فعالیت آتشفشانی ائوسن در ایران مرکزی پیشنهاد کرد. لیستونیت های سبرز از لحاظ اقتصادی بی هنجاری های کبالت، نیکل و روی را نشان می دهند. با توجه به عدم حضور کانی فوشسیت در این لیستونیت ها برای پی جویی های طلا مناسب نمی باشند.
محمود انصاری اصل موسی نقره ییان
منطقه مورد مطالعه (توده گرانیتی شاهکوه) در 180 کیلومتری جنوب بیرجند و 50 کیلومتری غرب شهرستان نهبندان واقع شده است که در تقسیمات زمین شناسی ایران در حاشیه شرقی بلوک لوت قرار می گیرد. این توده دارای سن ژوراسیک میانی می باشد. با استفاده از تکنیک های دورسنجی و نسبت های باندی، واحدهای سنگی، گسل ها و آلتراسیون های رسی و اکسید آهن شناسایی شدند. توده گرانیتی شاهکوه شامل دو واحد سینوگرانیت و گرانودیوریت می باشد که دایک های با ترکیب داسیت، آندزیت و رگه های پگماتیتی آن را قطع کرده اند. کانی های اصلی سینو گرانیت شامل ارتوکلاز، میکروکلین، پلاژیوکلاز، کوارتز و بیوتیت می باشند. کانی های فرعی شامل: آپاتیت، آلانیت، زیرکن و کانی اپاک می باشند. و کانی های ثانویه: سریسیت، کائولینیت، کلریت و کلسیت می باشند. کانی های اصلی گرانودیوریت شامل: پتاسیم فلدسپار (ارتوکلاز و میکروکلین)، پلاژیوکلاز، کوارتز، هورنبلند و بیوتیت، کانی های فرعی را زیرکن، آپاتیت، آلانیت، اسفن و اپاک تشکیل می دهند. ترکیب کانی شناسی دایک ها و پگماتیت ها مشابه سینوگرانیت است با این تفاوت که در دایک ها کانی مسکویت و تورمالین نیز وجود دارد. انکلاوهای توده نفوذی از نوع میکروگرانولار مافیک و سورومیکاسه است که ترکیب کانی شناسی مشابه سنگ میزبان دارند ولی درصد کانی های مافیک انکلاوها به مراتب بیشتر است و همچنین آمفیبول فقط در انکلاو مافیک وجود دارد. شیمی کانی بیوتیت ها در سینوگرانیت این کانی را در محدوده آنیت- سیدروفیلیت قرار می دهد. و سری ماگمایی آنها در محدوده کالک آلکالن است. با استفاده از ترمومتر بیوتیت دمای بدست آمده از این کانی بین669 تا 701 درجه سانتیگراد می باشد. شیمی کانی بیوتیت ها در انکلاوها و گرانودیوریت این کانی را در محدوده آنیت- سیدروفیلیت قرار می دهد. و سری ماگمایی آنها در محدوده ساب آلکالن است. با استفاده از ترمومتر بیوتیت دمای بدست آمده از این کانی برای انکلاوها 697 تا 715 و برای گرانودیوریت بین 704 تا 713 درجه سانتیگراد می باشد. مقدار فلوئور و کلر در بیوتیت موجود در سنگ های گرانیتی شاهکوه ناچیز بوده و iv(f) بیوتیت در سنگ های گرانیتی شاهکوه مشابه بیوتیت های ماگمایی و سیستم های پورفیری است، اما iv(cl) آنها بیشتر به بیوتیت موجود در سیستم های گرمابی، کانسار ساز و سنگ های گرانیتی شباهت دارد. براساس iv(cl) ، بیوتیت سنگ های گرانیتی شاهکوه نسبت به بیوتیت در سیستم های پورفیری از کلر فقیرتر و نسبت به بیوتیت ماگمایی از کلر غنی ترند. براساس نمودارهای عنکبوتی، نمونه های سنگ و کانی بیوتیت دارای روند مشابه و آنومالی تقریبا شبیه با سنگ میزبان دارند که حاکی از ژنز یکسان می باشد بجز نمونه کانی بیوتیت پگماتیت که از عناصر نادر سبک (lree) تهی و از عناصر نادر سنگین (hree) غنی شدگی نشان می دهد. همچنین غنی شدگی (بجز بیوتیت پگماتیت) lreeنسبت بهhree ها و عناصری چون ba, k, و rb احتمالا دلیلی بر آغشتگی ماگمای سازنده این سنگ ها با پوسته قاره ای می باشد. محیط تکتونیکی تشکیل سنگ ها با گرانیتوئیدهای قوس های آتشفشانی حاشیه قاره ها همخوانی دارد. بر اساس مقایسه بین نتایج آنالیز شیمیایی عناصر اصلی نمونه های سنگ با نتایج آنالیز شیمیایی عناصر اصلی کانی بیوتیت که برای اولین بار صورت گرفته است در نمودارهای پترولوژی هیچگونه همخوانی بین سنگ و کانی بیوتیت قابل تفسیر نیست و فقط نمودار های نرمالایز و reeها با هم همخوانی دارند.
فاطمه یوسف زاده حسن زمانیان
محدوده مورد مطالعه در 5/57 کیلومتری شمال شرق اصفهان و 5/74 جنوب شرق اردستان قرار گرفته است. از نظر تقسیمات زمین شناسی کانسار مورد نظر در زون سنندج- سیرجان واقع شده است. نتایج آنالیز نمونه های ژئوشیمیایی نشان می دهد که توزیع عناصر سرب و روی از حالت نرمال انحراف داشته و پس از لگاریتمی کردن داده ها، توزیع آن ها تا حدودی به حالت نرمال نزدیک تر می شود، اما روی بازهم مقداری چولگی منفی نشان می-دهد، بین روی و سایر عناصر نیز همبستگی جالب توجهی دیده می شود. منطقه از سه واحدk_f^1 ,k_p^1,k_r^1 که سنگ آهک های کرتاسه زیرین هستند تشکیل شده، که با توجه به نمودار تغییرات عناصر، درصد ماده معدنی (عنصر روی) در واحد k_r^1 بیشتر است. الگوی عناصرنادرخاکی در ماده معدنی و سنگ میزبان با یکدیگر مشابه است و هر دو آنومالی مثبت eu و آنومالی منفی ce را نشان می دهند و هر دو بخصوص سنگ میزبان از لحاظ عناصرنادرخاکی سبک غنی شده اند. طبق مطالعات انجام شده سیال کانی ساز از محتوای عناصرنادرخاکی کمی برخوردار بوده و قسمتی از این عناصر از سنگ میزبان خارج و به سیال اضافه شده است. مطالعات مقاطع صیقلی و نازک وجود کانی های پیریت، هماتیت، گوتیت، همی مورفیت، هیدروزینکیت، اسمیت زونیت، دولومیت، کلسیت، کوارتز و باریت و همچنین دگرسانی های دولومیتی شدن وسیلیسی شدن را نشان می دهد. بررسی های میکروترمومتری نشان می دهد که بیشترین فراوانی دمای همگن شدگی مربوط به گستره دمایی 60 تا 80 درجه سانتی گراد است. بیشترین فراوانی شوری بین 18 تا 20 درصد وزنی nacl است. با توجه به شوری حجم اصلی محلول های کانه ساز آب های جوی است. در مطالعات میکروترمومتری تنها یک نوع سیال درگیر از نوع دوفازی مایع- بخار غنی از مایع شناسایی شده که از لحاظ منشأ اولیه می باشد. برای این کانسار عمق تقریباً 8/1 کیلومتری، فشار 45 مگاپاسکال و دمای تشکیل 120 درجه سانتی گراد برآورد شده است و در نتیجه کانسار از نوع mvt شناخته شده است.
اعظم زاهدی محمد بومری
کانسارهای اسکـارنی مس خـوت و پنـاه¬کوه، واقع در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت، در استان یزد، در بخش میانی کمربند ماگمـایی ارومیه- دختر واقع شده¬اند. منطقه مورد بررسی بخش وسیعی از سازندهای رسوبی پالئوزوئیک پیشین تا کواترنری را در برمی¬گیرد. نفوذ توده گرانیتوئیدی با سن الیگومیوسن در واحدهای کربنـاتی قدیمی¬تر از کرتاسه، منجر به پیدایش رخـدادهای اسکارنی و کانه¬زایی¬هایی وابسته گردیده است. بر اساس ویژگی¬های سنگ¬زمین¬شیمیایی، گرانیتوئیـدهای مورد بررسی، آلومینیـم متوسط، کلسیمی- قلیایی، متعلق به تیپ i و دارای مقادیـر بالای ??18o (11.0‰) بوده که در یک جایگاه زمین¬ساختی ماگمایی مرتبط با قوس آتشفشانی شکل گرفته¬اند. کانه¬زایی در کانسار مس خوت، از نوع جانشینی، شکافه¬پرکن و افشان است که در مرمرها و برون اسکارن¬ها رخ داده است. مرمرهای سولفیدی نسبت به برون اسکارن دارای آنومالی بالاتری در عیار مس هستند، به گونه¬ای که عیار مس در آن¬ها به 64/8 درصد وزنی می¬رسد که به فراوانی کالکوپیریت در این نمونه¬ها اشاره دارد. این مرمرهای سولفیدی غنی در مس دارای آنومالی¬هایی در طلا، روی و سرب نیز هستند. برون اسکارن کانه¬زایی شده، مهـم¬ترین زون در کانسـار خوت بوده که به دو زون گارنت اسکارن و گارنت- پیروکسن اسکـارن تقسیـم¬بندی می¬شود. روابط پاراژنزی و داده¬های ریزدماسنجی میان¬بارهای سیال در گارنت و کلسیت نشان می¬دهد که زایش و تکوین ترکیبی کانی¬های اسکارنی خوت در سه مرحله اصلی رخ داده است: (1): مرحله پیش¬رونده پیشیـن که توسط هدنبرژیـت¬های غنی در منیزیم (hd53.7di42.3-hd86.1di9.5) همراه با آندرادیت¬های آلومینیم¬دار (با xand %بین (69.8-99.5 مشخص می¬گردد. دما در اسکارن پیش¬رونده پیشین در فشار 500 بار از 400 تا 500 درجه سانتیگراد تغییر می¬کند (2): مرحله پیش¬رونده پسین که توسط آندرادیت¬های تقریبا خالص (با xand %بین 98.4 (96.2-مشخص می¬شود. بر اساس داده¬های میان¬بارهای سیال در گارنت، دما و شوری سیالات وابسته در اسکارن پیش¬رونده پسین به ترتیب oc361-267 و 1/21-1/10 درصد وزنی معادل نمک طعام تخمین زده شده است. نهشت اولیه پیروتیت در این مرحله آغاز شده است. (3): مرحله پس¬رونده در برون اسکارن شامل مجموعه¬ای از فرواکتینولیت، کوارتز، کلسیت، اپیدوت، کلریت، اسفالریت، پیریت و کالکوپیریت است که به طور بخشی جانشین مجموعه کانی¬های اولیه در شرایط هیدروستاتیک در طول شکستگی¬های اسکارن پیشین می¬گردد. در این مرحله دما و شوری سیالات در کلسیت به ترتیب به کمتر از 260 درجه سانتیگراد و 8 درصد وزنی معادل نمک طعام می¬رسد. کانسار پناه¬کوه یک سامانه رگه¬ای مس- آهن می¬باشد که شامل دو زون درون اسکارن و برون اسکارن است. برون اسکارن از نوع کلسیمی- منیزیمی بوده که در همبری با مرمرها تشکیل شده است در حالی که درون اسکارن با گسترش محدودی در سنگ¬های آپلیتی تشکیل شده است. کانی¬های غالب در اسکارن کلسیمی شامل گارنت (آندرادیت) و پیروکسن (دیوپسید غنی در آهن) بوده در حالی که در اسکارن منیزیمی شامل فورستریت، دیوپسید، سرپانتین و تالک است. کانی¬شناسی و ترکیبات کانیایی اسکارن پیش¬رونده در اسکارن خوت با شرایط تقریبا اکسیدان و فوگاسیته نسبتا پایین¬تر گوگرد در سطوح پوسته¬ای کم عمق در مقایسه با دیگر سامانه¬های اسکارنی مس- طلا و آهن همخوانی دارد. تهی-شدگی مقادیر ?18o و ?13c در انواع متفاوت کلسیت¬ها در کانسار خوت و پناه¬کوه توسط برهمکنش سیالات ماگمایی =11.0‰) ?18o) با سنگ¬های کربناتی دگرسان نشده در دمای کمتر از 600 درجه سانتی¬گراد، x(co_2 ) کمتر از 05/0 و نسبت آب به سنگ (w/r) %50-25 قابل تفسیر است. مقادیر 34s?? در کالکوپیریت موجود در رخداد اسکارنی و مرمرهای سولفیدی در کانسار خوت نشان¬دهنده مشارکت غالب سیال ماگمایی دارای گوگرد اولیه مشتق شده از گوشته است به طوری که مقادیر 34s?? در این کانسار 34s=1.4-5.2‰)??( مشابه مقادیر ایزوتوپی گوگرد در بسیاری از کانسارهای مس پورفیری معروف و اسکارن¬های مس و مس- طلای وابسته به آنهاست. بنابراین، با توجه به فراوانی واحدهای کربناتی در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر به ویژه در منطقه یزد، می¬توان چنین نتیجه¬گیری نمود که پتانسیل اکتشافی چشمگیری برای سامانه¬های پورفیری- اسکارن وجود دارد.
ستار تیموری محمد علی مکی زاده
منطقه چاه کاله، در فاصله 45 کیلومتری شمال شرق شهرستان نطنز، استان اصفهان واقع می¬باشد. مشاهدات صحرایی و مطالعات کانی¬شناسی نشان می¬دهند که سنگ¬های آذرین نفوذی ائوسن در این منطقه با ترکیب غالب سنگ¬شناسی ، کوارتز مونزونیت و گرانیت همراه با سنگ¬های آذرین بیرونی نظیر آندزیت و تراکی آندزیت توسط سیالات گرمابی دگرسان شده و با کانه¬زایی همراه شده¬اند. زون¬های دگرسان قابل تشخیص در این سنگ¬ها شامل (1) پتاسیک، (2) فیلیک، (3) پروپلیتیک، (4) آرژیلیک می¬باشند. بررسی¬های صحرایی آشکار می¬کنند که توسعه سیستم¬های کانه¬زایی در این منطقه در کنترل سیستم زمین¬ساختی بوده است. بر اساس مطالعات میکروسکوپی، سیستم کانه¬زایی به دو زون درونزاد و برونزاد قابل تفکیک می¬باشد. کانه¬های زون درونزاد شامل پیریت، کالکوپیریت، هماتیت، کالکوسیت و کانی¬های زون برونزاد شامل کربنات¬های مس (مالاکیت و آزوریت)، اکسیدهای منگنز، هماتیت، لیمونیت، جاروسیت، کالکوسیت و کوولیت می¬باشد.الگوی توزیع rees نورمالیزه شده به کندریت برای زون¬های دگرسانی دلالت برغنی شدگی این عناصر در زون دگرسانی آرژلیک و تهی شدگی این عناصر در زون پتاسیک دارد. تلفیق نتایج حاصل از بررسی های کانی شناسی، ژئوشیمی نسبت های عنصری و محاسبات تغیرات جرم با استفاده از متد ایزوکن نشان می دهد که عواملی چون تغیرات در ph محلول های دگرسان کننده، ورود عناصر فلزی به سیستم توسط سیالات گرمابی، حضور در فاز های کانیایی مقاوم، تثبیت در فازهای کانیایی نئومورف، تغیرات در نسبت سیال به سنگ، میزان دسترسی به لیگندهای کمپلکس ساز، کاهش حجم سیستم و تمرکزات بازماندی نقش ارزنده ای در تحرک، توزیع، تفریق و غنی شدگی عناصر در طی توسعه سیستم دگرسانی منطقه ماهور چاه کاله ایفا نموده اند
ساسان سروش سید حسن طباطبائی
منطقه مورد مطالعه در بخش مرکزی مجموعه ماگمایی ارومیه– دختر، در 75 کیلومتری شمال شرق اصفهان واقع شده است. دگرسانی های منطقه به همراه واحد سنگی تحت تأثیر آن از داخل به خارج شامل: پتاسیک ضعیف و پروپیلیتیک متوسط تا قوی در توده نفوذی دیوریتی، دگرسانی فیلیک در داسیت پورفیری، آرژیلیک حدواسط در داسیت پورفیری و پروپیلیتیک در گدازه های آندزیتی می باشد. مطالعات میکروسکوپی بر روی مقاطع صیقلی و مطالعات میانبارهای سیال بر روی مقاطع نازک دو بر صیقلی تهیه شده از نمونه های رگه های استوک ورکی کوارتز که کانه دار می باشند انجام گرفت. کانه های مشاهده شده در مقاطع صیقلی، شامل: پیریت، کالکوپیریت، هماتیت، مگنتیت، گوتیت و مالاکیت می باشد. اکثر میانبارهای سیال مطالعه شده از نوع دوفازی غنی از مایع می باشند ولی تعداد کمی میانبارهای سه فازی با فاز نوزاد هالیت نیز در مطالعات پتروگرافی میانبارهای سیال دیده شد که مورد مطالعه ژئوترمومتری قرار گرفتند. از نظر ژنتیکی، انواع میانبارهای سیال مطالعه شده به صورت اولیه می باشند.