نام پژوهشگر: مرتضی طبایی

طراحی نمونه اولیه (prototype) نرم افزار و مدل سازی سه بعدی استاتیکی پارامترهای پتروفیزیکی و لیتولوژیکی یکی از مخازن نفتی ماسه سنگی جنوب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1390
  آرش طهرانچی   مرتضی طبایی

در سال های اخیر برای توصیف مخازن عمیق نفتی، استفاده از مدل های عددی سه بعدی حاوی اطلاعات زمین شناسی و سایرخصوصیات مخزن، به جای نقشه های دو بعدی رواج یافته است. مهمترین دلیل چنین رویکردی آن است که اتخاذ تصمیمات مهم برای توسعه ی میادین نفتی، باید بر پایه ی یک درک فراگیر و تصویر صحیح از توزیع سه بعدی خصوصیات پتروفیزیکی و لیتولوژیکی مخزن، استوار باشد. هدف از انجام این پایان نامه ارائه مدل هایی سه بعدی برای لیتولوژی و خصوصیات پتروفیزیکی مخزن آسماری در قسمت جنوب شرقی میدان نفتی اهواز، و تخمین حجم نفت برجای محدوده مورد مطالعه و پیشنهاد نقاط بهینه حفاری جهت افزایش دقت براوردهای اکتشافی و کاهش ریسک عملیات بهره برداری می باشد. برای این منظور از عمدتاً از امکانات نرم افزار های irap rms و wingslib و matlab استفاده شده است. میدان اهواز به صورت یک طاقدیس به طول 67 کیلومتر و عرض 4 تا 6 کیلومتر مابین طول های جغرافیایی 48 و 49 درجه و عرض های جغرافیایی 31 و 32 درجه در جنوب تا جنوب غربی فرو افتادگی دزفول شمالی قرار داشته و روند آن شمال غربی-جنوب شرقی به موازات رشته کوه زاگرس است. در این تحقیق از اطلاعات 32 چاه اکتشافی در نیمه جنوب شرقی این طاقدیس که از نظر خصوصیات مخزنی مشابهت بیشتری دارند استفاده شده است. پیش از اجرای مدل سازی لازم است تا داده های حجیم و پیچیده مورد استفاده در این پایان نامه که لاگ های برداشت شده از چاه های موجود در منطقه در یک محدوده زمانی وسیع و با تکنولوژیها و فرمتهای متفاوت ذخیره سازی شده بودند، به گونه ای مدیریت شوند که اطلاعات مورد نیاز در مراحل مختلف مدلسازی را بتوان از آنها استخراج نمود. برای این منظور یک سیستم مدیریت پایگاه داده ها با استفاده از نرم افزار sql server 2008 طراحی، ایجاد و مورد استفاده قرار گرفت. در اولین مرحله این تحقیق مقادیر خصوصیات پتروفیزیکی مخزن در کلیه 32 چاه مورد استفاده از طریق شبکه عصبی بهینه تخمین زده شد و سپس با استفاده از نتایج آنالیز واریوگرام ها در جهات مختلف سه بعدی و تعیین بیضوی آنیزوتروپی، مدل های کریجینگ سه بعدی شاخص و معمولی برای خصوصیات پتروفیزیکی و مدل های لیتولوژی با استفاده از روش شبیه سازی شاخص متوالی ساخته شدند. با بررسی دقیق این مدل ها مشخص گردید که افق های زیرین بخش نفت ده سازند آسماری شامل a61،a62، m211، m212، m221،m222 تراوایی افقی بیشتری (بطور متوسط 800 میلی دارسی) نسبت به دیگر افقهای بخش نفت ده سازند آسماری (با میانگین حدود 50 میلی دارسی) از خود نشان می دهند. همچنین نتایج نشان داد که مخزن آسماری در افق های متعددی، دارای تخلخل موثر بالا بوده و در حالت کلی تخلخل موثر روندی افزایشی با عمق از خود نشان می دهد. با بررسی های بیشتر معین شدکه افق های a1، a2، a31، a32، a4، a61، a62، m211، m212، m221، m222 دارای تخلخل موثر بالاتری (با میانگین حدود 0.3) نسبت به دیگر افق های مخزن آسماری که اغلب تخلخلی کمتر از 0.05 دارند، می باشند. از نقشه های افقی و برشهای عمودی مدل اشباع آب چنین برداشت می شود که اشباع آب در بیشتر نقاط مخزن پایین بوده و تنها در مکان های خاصی از افق های a1، a2، a51و a52 دارای مقادیر بالا می باشد. مقایسه نتایج مدل های کریجینگ شاخص و معمولی موید صحت و انطباق بسیار خوب مدل های ساخته شده با یکدیگر و همچنین با چاههای مشاهده ای می باشد. در ادامه و با پس پردازش نتایج حاصل از کریجینگ شاخص و ساختن مدل pepst نقاط بهینه حفاری جهت کاهش ریسک بهره برداری پیشنهاد شدند. در انتها ضمن ارائه مدل اولیه (prototype) نرم افزار مدل سازی سه بعدی استاتیکی پارامترهای پتروفیزیکی و لیتولوژیکی مخزن تحت مطالعه، حجم نفت برجای نیمه جنوب شرقی مخزن نیز با استفاده از نتایج مدل ها و انجام محاسبات مربوطه برابر با 1732576984 متر مکعب تخمین زده شده است. کلمات کلیدی: مخزن آسماری، میدان نفتی اهواز، کریجینگ شاخص، کریجینگ ساده، تخمین e-type و تابع pepst

ارزیابی پارامترهای ژئومکانیکی توده سنگ ساختگاه سد چم شیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی معدن 1392
  سید زانیار سید موسوی   مرتضی طبایی

هدف اصلی از این تحقیق،تعیین پارامترهای ژئومکانیکی توده سنگ ساختگاه سد چم شیر واقع در شهرستان گچساران(از توابع استان کهکیلویه و بویراحمد) می باشد. هدف از احداث این سد، بهره برداری از منابع آب رودخانه زهره می باشد. از اهداف مهم طرح تأمین 110 هزار هکتار از زمین های کشاورزی جنوب کشور و تأمین بخشی از برق مورد نیاز مناطق مجاور است. سد چم شیر با ارتفاع حدود 1?0 متر و حجم مخزن حدود 1,700,000,000مترمکعب به صورت یک سد بتنی وزنی غلطکی ساخته می شود. در زمان انجام طراحی پروژه های مهندسی ، علاوه بر اطلاعات توصیفی و کیفی که توسط بررسی های صحرایی و اکتشافی زیرزمینی گردآوری می شود، داده های کمی و عددی درباره ویژگی های ذاتی یا اکتسابی مصالح نیز مورد نیاز است. از این جهت سنگ را در آزمایشگاه یا در صحرا و بطور برجا، مورد آزمایش قرار می دهند. هدف از این بررسی ها، شناسایی و طبقه بندی سنگ و تعیین روابطی که میان ویژگی های مختلف مصالح وجود دارد می باشد. بررسی های دقیق در این مرحله، می تواند از بروز مشکلات در مرحله اجرا و بهره برداری سدها، جلوگیری نماید. سد چم شیر در دره ای ساختاری – فرسایشی وu شکل در امتداد محور یک ناودیس واقع شده است. توده سنگ های ساختگاه سد شامل 4 واحد سنگی (به ترتیب از سطح زمین به طرف پایین) میشان بالایی، میشان میانی، ناحیه انتقال و میشان زیرین است. در این پژوهش با استفاده از نتایج حاصل از گمانه های اکتشافی، مشاهدات صحرایی، آزمون های برجا و مطالعات آزمایشگاهی به ارزیابی پارامترهای ژئومکانیکی، ژئوتکنیکی و هیدرولیکی توده سنگ واحدهای مختلف ساختگاه سد چم شیر از جمله طبقه بندی مهندسی توده سنگ، مقاومت فشاری، زاویه اصطکاک، چسبندگی، نفوذپذیری، مدول تغییرشکل پذیری و .... پرداخته شده است و ارتباط بین این پارامترها(برای واحدهای مختلف) مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان با مقایسه پارامترهای به دست آمده با پارامترهای ژئومکانیکی ساختگاه چند سد ساخته شده در داخل و خارج کشور، نتیجه شده است، که ساختگاه سد چم شیر از نظر پارامترهای ژئومکانیکی، ژئوتکنیکی و هیدرولیکی برای ساخت سد بتنی وزنی مناسب می باشد.

ارزیابی پایداری شیب دیواره های سنگی پیت نیروگاه سد چم شیر و پیشنهاد سیستم نگهداری آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده معدن 1392
  مجتبی زارع   مرتضی طبایی

سد چم شیر در حدود 25 کیلومتری جنوب شهرستان گچساران بر روی رودخانه زهره با سطح حوزه 6770 کیلومتر مربع و متوسط دبی 61 متر مکعب در ثانیه در محل سد ساخته می شود و رودخانه زهره از رودخانه های مهم و پر آب جنوب کشور به شمار میرود. نیروگاه این سد به صورت روباز می باشد. پیت این نیروگاه دارای دو دیواره شرقی و شمالی بوده و از نظر زمین شناسی از سازند میشان تشکیل شده است. قسمت عمده آن را میشان میانی و ناحیه انتقالی تشکیل داده و قسمت پایین آن که اندک می باشد نیز از میشان زیرین تشکیل شده است. با توجه به برداشت های انجام شده از دیواره های پیت نیروگاه مشخص شد که سه دسته درزه غالب در ساختگاه نیروگاه وجود دارد که باعث ایجاد شکست هایی در دیواره می شوند. به منظور بررسی پایداری شیب شیروانی های مشرف بر نیروگاه آنالیزهای متعددی به روش های مختلف صورت گرفته است. برای بررسی شیب نیروگاه از روش های تجربی، تعادل حدی، احتمالی و عددی استفاده شده است. با استفاده از روش تجربی مقدار rmr و smr برای دو دیواره در حالت های اشباع از آب و حالت غیر اشباع به دست آمد و مشخص شد که کمترین مقدار rmr برابر 55 و کمترین مقدار smr برابر 31 می باشد که دارای حالت ناپایدار و شکست گوه ای و صفحه ای می باشد. مهارهای شاتکریت سیستماتیک احداث دیواره در پای شیب و یا بتن دانه ای یا زهکشی از جمله روش های نگهداری پیشنهادی آن می باشد. در واقع این ارزیابی ها مربوط به حالت اشباع می باشد که تقریبا غیر طبیعی می باشد و با اعمال زهکشی مناسب می توان این مقدارsmr را به 42 رساند تا به حالت نسبتا پایدار برسد. مطالعات درزه نگاری نشان داد که امکان چهار نوع شکست وجود دارد ، سه شکست گوه ای و یک شکست صفحه ای، که شیب ها با استفاده از روش های تعادل حدی در فضای دوبعدی و سه بعدی در شرایط زلزله و نگهداری مدل سازی شده اند. نتایج آنالیزها نشان دهنده این موضوع است که سطوح لغزش بحرانی و ضرایب ایمنی مربوطه در حد قابل قبولی می باشند. سپس با توجه به متغیر بودن پارامترهای مقاومتی، احتمال شکست در حالت های مختلف مشخص شد و استفاده از سیستم نگهداری راک بولت با شبکه 5/2*5/2 مناسب برای دیواره شیب تشخیص داده شد. همچنین در کنار آنالیزهای فوق، از روش عددی اجزاء مجزا (با استفاده از نرم افزار 3dec) به منظور محاسبه جابجایی های بوجود آمده در اثر حفاری و چگونگی رفتار شیب در برابر حفاری بهره گرفته شده است. مدلهایی برای سه حالت، پیوسته، وجود دو دسته درزه و سه دسته درزه ساخته شد تا رفتار آنها نسبت به یکدیگر سنجیده شود و تاثیر درزه ها بر پایداری مشخص شود. بر مبنای این آنالیزها حداکثر جابجایی حاصله در نزدیکی سطح حفاری اتفاق افتاده که مقدار آن حدود 3 سانتی متر می باشد. با دور شدن از سطح حفاری از مقدار جابجایی ها کاسته شده و مقدار آن به صفر می رسد که نشان دهنده حرکات سطحی و تغییر شکل نسبتا ملایم شیب می باشد. این موضوع با ضرایب ایمنی و سطوح لغزش به دست آمده از آنالیز شبه استاتیکی تطابق خوبی نشان می دهد و در کل نشان دهنده پایداری سیستم می باشد.

کاربرد ژئومیکروبیولوژی در اکتشاف مواد معدنی – مطالعه موردی کانسار سرب و روی ایرانکوه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده معدن 1392
  ناصر امینی زاد کویج   مرتضی طبایی

میکروارگانیسم¬ها و به طور ویژه باکتری ها به دلیل حضور در اکثر محیط¬ها، تنوع اشکال زندگی در روی زمین، فراوانی در خاک و توانایی¬های متابولیسم فوق¬العاده، می¬توانند اثرات ویژه و اساسی بر روی خاک سطحی داشته باشند. ارتباط و چگونگی فرآیندها و جریان های حاکم بین ریز¬جانداران و زمین در شاخه¬ای از علم به نام ژئومیکروبیولوژی بررسی می شود. کار آیی روش ژئوشیمی اکتشافی، در شناسایی نهشته¬های کم عیار و پوشیده با مواد آبرفتی، ذرات آواری، یخچالی و خاک است. این روش به ویژه برای نهشته¬هایی که شناخت ماکروسکوپی آن ها غیرممکن، یا تعیین محل و موقعیت آن ها مشکل است – مانند نهشته¬های پنهان – مفید است. در مورد این نواحی، روش¬هایی موفق هستند که با آگاهی از فرآیندهای منتهی به پراکندگی و تمرکز عناصر کمیاب در سطح یا نزدیک سطح، بتوانند ارتباطی را بین این فرآیندها با کانی¬سازی پنهان، بیان کنند. به همین دلیل از جمله روش های مورد استفاده در اکتشاف ذخایر پنهان روش¬های وابسته به کشت آزمایشگاهی میکروارگانیسم¬هاست. این فنون همان روش های کلاسیک ژئومیکروبیولوژی اکتشافی هستند که با استفاده از محیط های متفاوت کشت مصنوعی، سرشار از عناصر غذایی، میکروارگانیسم¬های نمونه خاک را تقویت، خالص سازی و جدا می¬کنند. هدف اولیه این مطالعه این بوده است که با مطالعه جمعیت باکتریایی نمونه¬های خاک بتوان ارتباطی را بین آن¬ها با کانی¬زائی که در عمق انجام شده است، پیدا و از آن به عنوان یک معرف بیوژئوشیمیایی در اکتشاف ذخایر استفاده کرد. این تحقیق در محدوده معدن سرب و روی ایرانکوه، در جنوب¬غرب اصفهان انجام شده است. در این تحقیق با استفاده از داده¬های مغزه¬های حفاری شرکت باما، مدل سازی انجام شد و با توجه به نتایج به دست آمده، 3 پروفیل نمونه¬برداری مشخص گردید. سعی بر این شد که پروفیل نمونه¬برداری عمود بر رگه کانی¬زایی قرار گیرد. سپس نمونه¬برداری خاک از دو پروفیل از عمق 10 الی 30 سانتی متری و نمونه¬های سنگی از سطح غیر هوازده سنگ جمع¬آوری شدند. سپس نمونه¬ها به آزمایشگاه جهت انجام مطالعات ژئوشیمیایی و میکروبیولوژی انتقال داده شدند. سپس نمونه¬ها به دو قسمت جهت انجام آنالیز¬های شیمیایی و میکروبی تقسیم شدند. نمونه¬های آماده سازی شده ژئوشیمیایی به روش icp-oes مورد آنالیز قرار گرفتند و نمونه¬های دسته دوم بعد از انجام مراحل آماده سازی تحت آزمایش شمارش جمعیت کل باکتریایی، تنفس میکروبی و برخی خصوصیات شیمیایی خاک مانند ph و هدایت الکتریکی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از شمارش جمعیت باکتری¬های خاک موید انطباق یک دسته از کلونی¬های باکتریایی با رنگ شاخص قرمز رنگ با منطقه¬ی کانی¬زایی بود. نتایج آنالیز شیمیایی، هیچ¬کدام از عناصر آنومالی خاصی را به صورت شاخص بر روی منطقه آنومالی نشان ندادند ولی با استفاده از روش¬های تفسیر pca، ضریب همبستگی و sdd منطقه¬ی کانی¬زایی مشخص گردید. با مقایسه نتایج به دست آمده از دو روش آنالیز شیمیایی و میکروبی می¬توان نتیجه گرفت که آنالیز میکروبی می¬تواند به عنوان یک روش مکمل در اکتشاف ذخایر پنهان به کار رود. بنابراین پیشنهاد می¬شود به دلیل پتانسیل بالای ژئومیکروبیولوژی در آشکار سازی آنومالی¬های نهفته، در مناطق مستعد به نهشته¬های پنهان از این روش استفاده گردد.

بررسی امکان حذف فلزات سنگین از محلول های رقیق آبی با استفاده از کربن فعال اصلاح شده با نانو ذرات مگهمایتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده معدن 1393
  حسن رجایی نژاد   علی احمدی عامله

در چند دهه گذشته روش های متعددی برای حذف فلزات سنگین از پساب صنایع معدنی و غیر معدنی انجام شده است. نانوذرات اکسید آهن به دلیل خواص منحصربفردشان مانند کوچکی ذرات، سطح ویژه بالا، تعادل سطح ، خواص مغناطیسی بالا و سازگاری آنها با محیط زیست، پتانسیل بالایی برای کاهش آلاینده های فلزی از محلول های آبی دارند. در این پژوهش ازکربن فعال اصلاح شده با نانوذرات tac,?-?fe?_2 o_3(lepidocrocite) برای حذف مس و نیکل از محلول های رقیق آبی استفاده شده است. دراین راستا با استفاده از طرح آزمایشی مرکب مرکزی پارامتر های مختلف دما ،غلظت جذب شونده ، غلظت جاذب و ph بر حذف مس و نیکل بررسی شده است. آزمایش ها در ظروف لرزان در شرایط ثابت دور چرخش rpm 150و مدت زمان 4 ساعت انجام گردید. نتایج داده های آزمایشگاهی با استفاده از جدول anova تحلیل شده و مناسب ترین مدل با توجه به سطح اطمینان بالای 95 % برای پاسخ های به دست آمده استفاده شد. مدل انتخابی برای مس و نیکل ، به ترتیب مدل خطی و درجه دوم به دست آمد. نتایج نشان داد که در جذب مس و نیکل پارامترهای ph و غلظت اولیه فلز، عامل تأثیر گذار بوده اند. تأثیر این دو پارامتر به این صورت به دست آمد که افزایشph باعث افزایش بازدهی حذف مس و نیکل و افزایش غلظت جذب شونده باعث کاهش بازدهی حذف مس و نیکل شد. بهترین حالت جذب برای مس و نیکل در شرایط7 =ph و غلظت دو جزئیppm25 به دست آمد و مس و نیکل در ph بین 6 و 8 بهترین شرایط جذب را داشتند که برابر با 100و90.62% بدست آمد . در مطالعات ایزوترم، مس در حالت تک جزئی از مدل لانگمویر و نیکل از مدل فروندلیچ و در حالت دو جزئی مس از هر دو مدل فروندلیچ و لانگمویر تبعیت کرد. ماکزیمم ظرفیت جذب برای مس در حالت تک جزئی و دو جزئی به ترتیب برابر (mmol/g) 90/90 و (mmol/g) 31.85 و ثابت فروندلیچ برای نیکل (mmol/g) 0.93 به دست آمد. نتایج حاکی از آن است که سینتیک جذب برای مس و نیکل از مدل کاذب مرتبه دوم تبعیت کرد. علاوه بر موارد یاد شده ، آزمایش های تکمیلی به منظور یافتن کارآیی حذف این فلزات توسط نانوذرات اصلاح شده در شرایط بهینه بررسی شده و در 3 چرخه ابتدایی برای مس بالای 95% و برای نیکل بالای 80% حذف صورت گرفت. کلمات کلیدی : فلزات سنگین،کربن فعال اصلاح شده،نانوذرات مگهمایت،ایزوترم،سینتیک،بازدهی جذب

پتانسیل یابی کانی سازی طلا در برگه 1:100000 محلات به روش تلفیق سلسله مراتبی ahp با نگاهی بر شواهد اکتشافی در معدن طلای اخترچی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده معدن 1393
  عبدالحسین رجبی   مهین منصوری اصفهانی

امروزه کاهش هزینه ها در انجام پروژه های اجرایی از اهداف تمامی مدیران است. این هدف در اکتشاف کانسار به علت پرهزینه و پرریسک بودن بسیار مهم تر است. یکی از روش های کاهش هزینه، انجام پروژه اکتشافی به صورت پلکانی است که در هر مرحله منطقه پرپتانسیل تر برای بررسی دقیق تر انتخاب می شود. در این پروژه سعی به بررسی برگه 100,000 محلات و معرفی بخشی از منطقه به عنوان ناحیه محتمل تر تشکیل کانسار طلا تیپ کارلین شده است. اطلاعات بکار گرفته شده برای انجام این کار شامل نقشه زمین شناسی 1:100,000 منطقه، تصاویر ماهواره ای استر و همچنین داده های ژئومغناطیس هوایی با فاصله خط پروازی 5/7 کیلومتر می باشند. به منظور رسیدن به نتیجه دقیق تر، از شواهد اکتشافی موجود در معدن طلای اخترچی به عنوان تنها معدن طلا موجود در منطقه موردمطالعه، استفاده شد. با بررسی اطلاعات اکتشافی معدن، مشخص شد کانی سازی طلا در منطقه در ارتباط با گسل های نرمال، توده های نفوذی و آغشتگی اکسیدآهن است. داده ها پس از پردازش، در سامانه اطلاعات مکانی به کمک روش تصمیم گیری تحلیل سلسله مراتبی تلفیق شدند. پس از تلفیق نهایی مساحت حدود 12 درصد منطقه به عنوان مناطق پرپتانسیل معرفی گردید. بعد از بررسی مسیرهای دسترسی و توپوگرافی منطقه معرفی شده نقاطی برای بازدید مشخص گردید. با سرکشی به این نواحی، نقاطی با ویژگیهای کانی سازی کاملاً مشابه با ناحیه کانی سازی شده اخترچی مشخص و به منظور اجرای تلاشهای اکتشافی آتی پیشنهاد گردیدند.

بررسی اثر ناهمسانگردی (بافت، ساخت و تکتونیک) بر خواص فیزیکی سنگ های کربناته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی معدن 1393
  سید مسعود مرتضوی باباحیدری   علیرضا باغبانان

چکیده ناهمسانگردی تغییر مقدار بردار اندازه گیری خواص سنگ در جهات مختلف است. ناهمسانگردی معمولا در سنگ¬های رسوبی ، دگرگونی و گاهی سنگ¬های آتشفشانی رخ می¬دهد. در سنگ¬های کربناته ناهمسانگردی معمولا توسط فرآیندهای دیاژنتیکی و استیلولیت¬ها کنترل می¬شود، این عوامل در کیفیت سنگ مخزن نفتی و مقاومت سنگ می¬تواند اثر گذار باشد. هدف ما در این مطالعه بررسی نقش ریز ساختارها (رگه¬ها و استیلولیت¬ها) و نوع بافت سنگ در ناهمسانگردی خواص فیزیکی و مکانیکی سنگ است. در این مطالعه ارتباط بین ریزساختارهای سنگ کربناته با ویژگی¬های صوتی و پارامترهای فیزیکی سنگ و تاثیر متقابل این¬ دو، بر روی سنگ¬های کربناته سازند آسماری منطقه باباحیدر چهارمحال و بختیاری صورت گرفت. برای انجام آزمایش¬ها اندازه گیری سرعت موج فشاری (p)، دو نوع سنگ کربناته بیتومین دار که به رنگ آبی و سنگ فاقد بیتومین به رنگ کرمی قابل تشخیص هستند، از سازند مذکور تهیه شد. هشت نمونه 16 وجهی (از هر نوع سنگ 2 نمونه موازی با لایه و 2 نمونه عمود بر جهت لایه بندی ) به کمک دستگاه برش واترجت با هدف نشان دادن بهتر جهت ناهمسانگردی، آماده شد و میزان سرعت صوت در هریک از وجوه نمونه¬ها تعیین گردید و با تعیین جهت ناهمسانگردی در هر نمونه¬ 16 وجهی، از وجهی که کم¬ترین و بیش¬ترین سرعت موج p را نشان دادند، مقطع نازک تهیه شد. خواص فیزیکی(تخلخل، چگالی، پوکی، درصد آب و غیره) و آزمایش مقاومت بار نقطه¬ای بر روی نمونه¬هایی که میزان سرعت موج فشاری در آن¬ها مشخص شد، به-دست آمد. در این مطالعه، مشخص گردید که سنگ آبی رنگ در جهت عمود بر لایه بندی سرعت بیش¬تری را نسبت به جهت موازی با لایه بندی نشان می¬دهد در حالی که برای مقاومت بار نقطه¬ای کم¬ترین مقدار درجهت عمود بر لایه بندی و بیش¬ترین مقدار در جهت عمود بر لایه بندی حاصل شده است. برای نمونه کرمی رنگ سرعت موج p در دو جهت تقریبا یکسان است ولی مقاومت در جهت عمود بر لایه بندی تقریبا یک و نیم برابر جهت افقی است. هر دو سنگ از نظر بافت تقریبا مشابه¬ای دارند و دارای زمینه میکریتی تا میکرواسپاری هستند و عناصر آواری و عناصر فسیلی در نمونه¬ها یافت می¬شود و بر اساس طبقه بندی فولک (1959-1962) سنگ کرمی رنگ از اینترا بایومیکریت تا اینترا بایومیکرواسپاری تغییر می¬کند درحالی که سنگ آبی رنگ غالبا اینترا بایو میکریت است و براساس طبقه بندی دانهام (1962) سنگ کرمی رنگ از وکستون تا وکستون - پکستون تغییر می¬کند، در حالی که سنگ آبی رنگ بیش¬تر به¬صورت وکستون قابل مشاهده است. تقریبا در همه نمونه¬ها رگه و استیلولیت که توسط مواد رسی، کلسیتی و آهنی پر شده است وجود دارد، میزان استیلولیت در سنگ¬های آبی رنگ به نسبت بیش¬تر است. در واقع عامل ایجاد کننده تغییر در نمونه¬ها تعداد رگه و استیلولیت¬ها و نحوه جهت گیری آن¬ها نسبت به جهت لایه بندی است. واژه¬های کلیدی: سنگ کربناته، سازند آسماری، مطالعات میکروسکپی، ناهمسانگردی، تخلخل، تراوایی، سرعت موج فشاری، خواص فیزیکی، مقاومت بار نقطه¬ای

ارزیابی و پتانسیل یابی کانی سازی فلزات پایه در منطقه خنداب واقع در غرب استان مرکزی به کمک تکنیک تلفیق دانش محور لایه های اطلاعاتی در محیط gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی معدن 1393
  علی اثنی عشری   مهین منصوری اصفهانی

فعالیت های اکتشافی، اغلب کارشناس را با حجم زیادی از داده ها با ماهیت متفاوت همچون داده های زمین شناسی، ژئوشیمیایی، ژئوفیزیکی، دورسنجی و ... روبه رو می سازد. در روش های سنتی هر یک از مجموعه اطلاعات یادشده به طور جداگانه تحلیل و تفسیر می شدند؛ اما امروزه با استفاده از روش های تلفیق اطلاعات، می توان بررسیهای اکتشافی را به صورت یکجا و توأماً بر روی تمامی داده های در دسترس از منطقه مورد مطالعه انجام داد. بدیهی است نتایجی که با در نظر گرفتن کلیه داده ها و ارتباط بین آنها به دست می آید، دارای دقت و اطمینان بیشتری است. کاربرد تلفیق اطلاعات اکتشافی عمدتاً در بررسیهای شناسایی و در مقیاس ناحیه ای برای تعیین مناطق امیدبخش کانی سازی هدف به منظور تمرکز فعالیت های اکتشافی بعدی است و اصولاً کمتر از این روشها در مقیاس تفصیلی و تعیین مثلاً نقاط حفاری استفاده میشود. در این پایان نامه، اطلاعات اکتشافی سطحی محدوده برگه 1:100,000 خنداب واقع در غرب استان مرکزی به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل بالای کانی سازی فلزات پایه با استفاده از روش منطق فازی دانش محور تلفیق شده اند. اطلاعات سطحی شامل نقشه های واحدهای سنگی، ژئوفیزیک به شکل داده های مغناطیس سنجی هوابرد با فواصل ایستگاهی 5/7 کیلومتر (پس از اعمال فیلتر کاهش به قطب میدان مغناطیسی)، آلتراسیون های محتمل در ارتباط با کانی سازی هدف و عوارض ساختمانی (گسلها) بوده است. پس از تهیه نقشه های پایه و تعیین لایه های اطلاعاتی مورد نیاز برای مرحله تلفیق، وزن دهی به لایه های اطلاعاتی و تعیین کلاس های موجود در آنها با توجه به میزان اهمیت و ارتباط آنها با مدل مفهومی کانی سازی تیپ می سی سی پی در منطقه انجام شد. سپس شبکه استنتاجی تلفیقی، بر اساس لایه های اطلاعاتی موجود و مدل توصیفی کانسار مورد بررسی، طراحی گردید. با اعمال این شبکه بر روی لایه های اطلاعاتی، مدل تلفیقی سطحی که بیانگر میزان مطلوبیّت مرتبط با کانی سازی است ارائه گردید. در مرحله بعد، صحت نقاط پرپتانسیل معرفی شده در مقیاس صحرایی به کمک نمونه برداری و مطالعات میکروسکوپی کانی های فلزی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت و ضمن مشخص کردن مرز نواحی پرپتانسیل از نظر استعداد کانی سازی، مساحتی در حدود 190 کیلومترمربع به عنوان محدوده پرپتانسیل تأیید شده از دیدگاه صحرایی، به منظور بررسیهای نیمه تفصیلی پیشنهاد گردید.

بررسی بیواستراتیگرافی ردیف رسوبی کرتاسه زیرین در منطقه سه ( واقع در اصفهان) با توجه به فون آمونیتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده علوم 1381
  بهزاد فراهانی   کاظم سید امامی

به منظور شناسایی توالی چینه شناسی ، بیواستراتیگرافی و میکروفاسیس ردیف سنگی کرتاسه زیرین در ناحیه شمال شرقی اصفهان و جنوب کاشان ( منطقه سه ) مطالعاتی بر روی برش هایی از این ردیف به ضخامت 954 متر واقع شمال شرق دهکده سه در 90 کیلومتری شمال شرق اصفهان انجام شد که می توان نتایج این مطالعه را بصورت زیر خلاصه کرد: تفکیک 4 واحد لیتواستراتیگرافی در توالی کرتاسه زیرین این منطقه که از پایین به بالا به شرح ذیل است : 1 - واحد کنگلومرا و ماسه سنگ قاعده ( حدود 50 متر) 2 - آهک و مارن هومند( حدود 401 متر) 3 - شیل های آهکی سراکه ( حدود 423 متر) 4 - مارن و آهک آلبین ( حدود 80 متر) این ردیف بطور پیشرونده بر روی سنگهای سلیسی - آواری سازند شمشک قرار دارد. مرز پائینی ردیف کرتاسه با طبقات زیرین ( سازند شمشک ) بصورت دگرشیبی زاویه دار بوده و نمایانگر وقوع یک فاز کوهزایی مهم قبل از پیشروی دریای کرتاسه زیرین است . بخش بالایی ردیف کرتاسه زیرین در منطقه توسط کنگلومرای پالئوژن پوشیده شده است. فسیلهای آمونیت بدست آمده از افق های مختلف معرف سن آپتین و آلبین برای این ردیف سنگی می باشد . با بررسی مقاطع نازک مربوط به سنگهای تخریبی و کربناته 8 نوع میکروفاسیس کربناته در 4 زیر محیط رسوبی ( پهنه کشندی یا جزر و مدی ، لاگون ، سدهای جزیره ای ، دریای باز) تشخیص داده شده است. این فاسیسها گویای این واقعیت هستند که پیشروی دریای کرتاسه ، بصورت یک دریای کم عمق در منطقه سه اصفهان استقرار یافته است .

پالینواستراتیگرافی سازند گورپی در برش کوه شاه نشین ( نودان) واقع در غرب شیراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده علوم 1381
  محمدهادی حبی   ابراهیم قاسمی نژاد

سازند گورپی یکی از سازندهای مهم در حوضه زاگرس محسوب می گردد و اهمیت آن به این دلیل است که این سازند به عنوان سنگ منشا ‏‎source rock‎‏ برای هیدروکربورها محسوب می شود.

بررسی های اکتشافی افق آرژیلیتی در منطقه سه شمال شرق اصفهان و ارزیابی تکنولوژیکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1380
  علی اکبر دهقانزاده بافقی   مرتضی طبایی

قدیمی ترین سازندهای موجود در منطقه مربوط به سیلورین و دونین است که از ماسه سنگهای قرمز که دگرگونی ضعیفی را تحمل کرده اند شروع و توسط دولومیت و آهکهای که از گسترش نسبتا زیادی برخوردارند پوشانده می شود. بر روی این سازندها پس از یک نبود چینه ای کانسار نسوز رسوبی پرمین زیرین که بازگو کننده دریای کم عمق با فسیلهای روان در بخش تحتانی است قرار دارد . روی این سازندها ماسه سنگ آهکی مربوط به پرمین قرار دارد که شروع پیشروی دریای پرمین را نشان می دهد. تعداد 11 نمونه از کانسار بطور سیستماتیک از دو تراشه و دو چاهک برداشت شده است . از این تعداد نمونه به صورت ترکیبی بر روی 7 نمونه آزمایشات ‏‎x.r.d‎‏ ، تجزیه شیمیایی و غیره انجام گرفته است. نتایج کانی شناسی نشان می دهد که کانیهای اصلی شامل کوارتز ، ایلیت، رکتوریت، هالویزیت بوده و تشکیل دهنده های فرعی به مقدار ناچیز روتیل و هماتیت هستند. مطالعات تفصیلی نشان می دهد که این ماده پلاستیسیته پایین ، پتاس بالا داشته که باعث کاهش کیفیت آن می گردد، از طرفی نسوزندگی خوبی دارد. چون در نمونه پخته شده آثار خرد شدگی ، دفرمه شدن ، پوسته پوسته شدن مشاهده نشده ، از تحمل حرارتی خوبی برخوردار بوده و نیز رنگ سفید بعد از پخت دارد که جهت مصرف در صنایع کاشی و سرامیک مناسب بوده همچنین می تواند باجدایش کانیهای مزاحم توسط روشهای فیزیکی و شیمیایی ، شستشو و تغلیظ شده و بعنوان دیر گداز در صنایع نسوز استفاده گردد. این کانسار از لحاظ تشابه کانسارهای نسوز آباده می باشد. ذخیره زمین شناسی آن برابر 3 میلیون تن برآورد گردیده است.

بررسی پتانسیل نفت زایی نهشته های دوران سوم (سازندپابده) کبیر کوه در لرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1380
  جواد تبریزی   مرتضی طبایی

کشور ما یک کشور نفت خیز بوده و اقتصاد کشور بر پایه نفت بنا شده است بنابراین ضرورت شناخت پتانسیل های نفتی بیش از پیش به چشم می خورد . در این راستا استفاده از روشهای ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی و .... که بتواند ریسک و هزینه های اکتشاف را پایین بیاورد بسیار مهم می باشد. در بین روشهای ذکر شده برای اکتشاف نفت روشهای ژئوشیمیایی آلی طبق نظر دمایسن بهترین روش برای پایین آوردن هزینه و ریسک می باشد. با توجه به اینکه ارزیابی سنگ منشا هیدروکربن نسبت به سایر روشهای ژئوشیمیایی و دیگر روشهای اکتشافی از هزینه و زمان کمتری برخوردار می باشد لذا در این رساله سعی شده است که سنگ منشا هیدروکربن را برای ارزیابی تولید نفت مورد مطالعه قرار دهیم. منطقه مورد مطالعه از پتانسیل های بالقوه نفتی کشور بشمار می رود وقبلا مطالعاتی توسط بعضی از محقیقین در این منطقه انجام شده است. در مطالعه حاضر به علت عدم همکار ی ومساعدت شرکت ملی نفت ایران در دادن نمونه های مغزه سنگ از تشکیلات مورد نظر و ناچیز بودن بودجه تصویب شده برای انجام این پروژه ارزیابی سنگ منشا هیدروکربنها از روی نمونه های سطحی انجام گرفته است. هدف از اجرای این پایان نامه ارائه نتایج بدست آمده از استفاده روشهای شیمیایی و اپتیکی به منظور تشخیص پتانسیل تولید هیدروکربن در نهشته های دوران سوم (سازند پابده ) ناحیه کبیر کوه می باشد.