نام پژوهشگر: محمد رضا بخشی
میثم احمدی محمود فال سلیمان
چکیده مکانیزاسیون و استفاده از ماشین و ابزار مکانیکی در کشاورزی امری اجتناب ناپذیر است. سیاست گذاری، برنامه ریزی و استفاده صحیح و بهینه از مکانیزاسیون در کشاورزی، اصولاً در کشورهای جهان سوم با چالش های متفاوتی روبروست و نیاز به جامع نگری در این جوامع بسیار محسوس بوده و به نحوی که عمدتاً تکیه بر روی انتخاب تکنولوژی مناسب است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثرات مکانیزاسیون بر توسعه بخش کشاورزی بخش بکش شهرستان نورآباد ممسنی می باشد. برای گردآوری داده ها و اطلاعات مورد مطالعه تحقیق از کشاورزان روستاهای بخش بکش این شهرستان مورد مطالعه قرارگرفت. انجام پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای استفاده شده است. که بدین صورت که در مرحله اول از70 روستای بخش بکش شهرستان نورآباد ممسنی، تعداد30 روستا بر اساس فرمول کوکران به صورت نمونه انتخاب شد. سپس در مرحله دوم، با زارع در روستاهای نمونه مصاحبه و پرسشنامه های تحقیق تکمیل گردید. به منظور آزمون فرضیات تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون،tیک نمونه وt نمونه های وابسته در نرم افزار spss استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان دادکه مکانیزاسیون کشاورزی درزمینه افزایش سطح زیرکشت،افزایش درآمدبهره برداران، کاهش هزینه های تولید، افزایش تولید محصولات، کاهش اشتغال و اندازه اراضی رابطه معنی دار و اثر گذاری رادر زمینه تحول در این متغیر ها به وجود آورده است( p-value<0/05). اما بین مشخصات فردی و مکانیزاسیون کشاورزی رابطه معنی داری وجود نداشته است(p-value >0/05). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان می دهد که مکانیزاسیون کشاورزی درمنطقه مورد مطالعه توانسته است تا حدود زیادی یک سری تغییرات و تحولات اجتماعی –اقتصادی را به وجود آورد. واژه گان کلیدی: توسعه روستایی،توسعه کشاورزی ،مکانیزاسیون کشاورزی، اشتغال ودرآمد
سمیه پورسامانی محمد رضا بخشی
چکیده با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه، تدوین الگوی کشت متناسب با ظرفیت ها و قابلیت های منابع تولیدی دشت های زراعی یگ گام ضروری در جهت نیل به توسعه پایدار بخش کشاورزی می باشد. شهرستان تربت جام با توجه به گستردگی منطقه و وجود تنوع کشت در آن، یکی از قطبهای کشاورزی استان خراسان رضوی می باشد که در طی سالهای اخیر با مشکل خشکسالی و کاهش سطح منابع آبی بخش کشاورزی و تشدید مصرف نهاده های آلاینده محیط زیست(کود و سم) روبرو می باشد. در این پژوهش، با استفاده از یک مدل برنامه ریزی آرمانی ترتیبی و با در نظرگرفتن مجموعه ای از اهداف اقتصادی و زیست محیطی در طی دو ساختار اقتصادی و زیست محیطی، سعی در بهینه سازی الگوی کشت در منطقه مورد نظر شده است. در واقع این مدل به کشاورز این امکان را می دهد که بتواند همزمان با در نظرگرفتن دغدغه های زیست محیطی، درآمد اقتصادی خود را نیز حداکثر کند. بدین منظور با استفاده فرمول کوکران و کاربرد روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای، یک نمونه به تعداد 167زارع انتخاب گردید و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد در هر سه گروه زارعین، مقدار بازده برنامه ای در ساختار اقتصادی و الگوی برنامه ریزی خطی در مقایسه با ساختار زیست محیطی و شرایط فعلی بیشتر می باشد. مدل برنامه ریزی آرمانی در هر دو ساختار و در تمام گروه ها سبب کاهش مصرف مقادیر مصرف نهاده های تولید می شوند. هرچند که مقدار کاهش مصرف در ساختار زیست محیطی بیشتر و دارای تفاوت چشمگیری نسبت به ساختار اقتصادی و برنامه ریزی خطی می باشد. همچنین محصولات چغندرقند و پنبه در منطقه مورد مطالعه فاقد توجیه اقتصادی بوده و لذا در الگوهای مورد بررسی اعم از خطی و آرمانی از الگوی کشت کنار گذاشته می شوند. کلمات کلیدی: توسعه پایدار - بهینه یابی - الگوی کشت- برنامه ریزی آرمانی- تربت جام.
فاطمه یعقوبی شاه نشین سفلی محمد رضا بخشی
تجاری شدن فعالیت های کشاورزی و به دنبال آن استفاده گسترده از سموم و کودهای شیمیایی باعث ایجاد مشکلات جدی در محیط زیست شده است. با وجود هشدار سیاست گذاران بر ضرورت دستیابی به کشاورزی پایدار، اکثر کشاورزان به دنبال دستیابی به حداکثر تولید بوده و در این بین کم ترین توجه را به بعد زیست محیطی تولید دارند. با توجه به این مسأله، جهت ارزیابی اثرات زیست محیطی نهاده-های کود، سم و آب در زراعت گندم و زعفران، مطالعه ای در شهرستان قائنات واقع در خراسان جنوبی انجام شد که در آن 50 مزرعه گندم و 48 مزرعه زعفران در طی سال زراعی91-1390 با استفاده از شاخص های ارائه شده توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (oecd) مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات لازم از قبیل میزان بذر و بنه کشت شده، میزان کود و سم مصرفی، میزان آبیاری، میزان تولید و سطح زیرکشت از طریق پرسشنامه و ضرایب مورد نیاز از منابع مختلف و آنالیزهای آزمایشگاهی تهیه گردید. هم چنین نیاز آبی دو محصول با توجه به داده های اقلیمی جمع آوری شده، توسط نرم افزار کراپ وات محاسبه گردید. نتایج نشان داد میانگین مصرف کود نیتروژن برای دو محصول گندم و زعفران به ترتیب 38/222 و 83/57 کیلوگرم در هکتار بوده و این دو محصول از این نظر دارای تفاوت معنی-داری می باشند. مقادیر مصرف کود نیتروژن، فسفر و پتاس در محصول گندم در منطقه مورد بررسی با مقادیر توصیه شده آن دارای اختلاف معنی داری می باشد، ولی در محصول زعفران بین مقادیر مصرفی و توصیه شده تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. برخلاف محصول گندم، سموم شیمیایی در تولید محصول زعفران بسیار ناچیز بوده و در بسیاری از مزارع اصلاً مصرف نمی شوند. شاخص های موازنه و کارایی نیتروژن در هر دو محصول بین بخش های مختلف منطقه مورد بررسی تفاوت معنی داری داشتند. بیشترین کارایی نیتروژن در محصول گندم بخش نیمبلوک (63/88 درصد) و محصول زعفران بخش سده (03/18 درصد) به دست آمد. شاخص های موازنه و کارایی فسفر نیز بین بخش های مختلف منطقه مورد بررسی فقط برای محصول گندم تفاوت معنی داری نشان دادند، به طوری که بخش نیمبلوک با موازنه 81/45 کیلوگرم در هکتار و کارایی 21/7 درصد وضعیت بهتری نشان داد. هم چنین بین دو محصول از نظر شاخص های موازنه و کارایی نیتروژن و فسفر تفاوت معنی داری وجود داشت. با توجه به نتایج حاصله گندم کارایی نیتروژن و فسفر بالاتری نسبت به زعفران نشان داد و منشأ این اختلاف، تفاوت در میزان کود دامی مصرفی در دو محصول بود. نیاز آبی گندم و زعفران به ترتیب 6540 و 3472 مترمکعب در هکتار برآورد گردید. شاخص کارایی مصرف آب برای کل بیومس و دانه تولیدی گندم به ترتیب 84/0 و 34/0 کیلوگرم در مترمکعب و برای کل بیومس و کلاله تولیدی زعفران 36/0 و 0012/0 کیلوگرم در متر مکعب به دست آمد. میانگین کارایی اقتصادی مصرف آب در کل منطقه مورد بررسی برای زعفران 43/23706 و برای گندم 89/1836ریال به ازای هر متر مکعب آب مصرفی برآورد گردید. با توجه به نتایج این مطالعه، زعفران در سطح بالاتری از نظر تولید محصول سالم نسبت به گندم قرار دارد و صرف نظر از ارزش اقتصادی بالای زعفران، به نظر می رسد روش کشت این گیاه تطابق بیشتری با شیوه های کشاورزی پایدارداشته و از پتانسیل بالایی برای تولید به عنوان یک محصول ارگانیک برخوردار است.
سمیه رحیمی داغی محمد رضا بخشی
زعفران یکی از با ارزش ترین گیاهانی است که در شرایط اقلیمی خاص کشت می شود و مراحل رشد و نمو آن منحصر به فرد است و 33 تا 66 % تغییرات عملکرد آن را می توان با متغیرهای آب و هوایی توصیف کرد. از طرفی مطالعه بهره وری عوامل تولید به ویژه نهاده های کمیابی همانند آب و زمین می تواند به افزایش بهره وری در جهت وابستگی کمتر به منابع و نهاده های خارجی و دستیابی به اصول کشاورزی پایدار کمک نماید. بدین منظور مطالعه ای بر روی مزارع زعفران یک ، سه و پنج ساله شهرستان های بیرجند و کاشمر در سال زراعی 91-1390صورت گرفت. در این پژوهش از سه گروه داده استفاده شد. داده های گروه اول که شامل اطلاعات لازم از قبیل میزان کورم کشت شده، میزان کود و سم مصرفی، میزان آبیاری، میزان تولید و سطح زیر کشت بود، با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه با 81 زعفران کار در هر شهرستان بدست آمد. داده های گروه دوم اطلاعات مربوط به خصوصیات شیمیایی خاک مورد استفاده جهت تولید زعفران در هر شهرستان بود که از طریق نمونه برداری از مزارع نماینده هر شهرستان و اندازه گیری خصوصیات مدنظر در آزمایشگاه بدست آمد. بخش سوم داده ها، اطلاعات مربوط به متغیرهای اقلیمی مانند میزان دما، رطوبت نسبی و بارندگی بود که به صورت ماهانه از ایستگاه های هواشناسی هر شهرستان طی سال های 1386 تا 1391 جمع آوری شد. در هرشهرستان به منظور تعیین رابطه بین تولید و عوامل دخیل در تولید از تابع تولید خطی استفاده شد و نحوه استفاده از نهاده ها بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان داد سطح زیر کشت زعفران در شهرستان کاشمر نسبت به شهرستان بیرجند بالاتر بوده است. میزان مصرف کود دامی و آب آبیاری در شهرستان بیرجند بالاتر بوده و دارای اختلاف معنی دار با شهرستان کاشمر می باشد. به طور متوسط میزان ماده آلی، هدایت الکتریکی، فسفر قابل جذب، ازت خاک در مزارع زعفران شهرستان بیرجند نسبت به شهرستان کاشمر بالاتر بوده و دارای اختلاف آماری می باشند. در هر دو شهرستان عملکرد زعفران تحت تأثیر خصوصیات شیمیایی خاک، میزان نهاده های مصرفی و عوامل اقلیمی قرار گرفت و بهبود خصوصیات شیمیایی خاک و استفاده به جا و مناسب از نهاده ها منجر به افزایش عملکرد زعفران شد. از بین عوامل مورد بررسی تأثیرگذار بر عملکرد زعفران، در شهرستان بیرجند متغیرهای مقدار مصرف کودهای فسفر و ازت، آب مصرفی، ph خاک، میزان بارش در تیرماه، رطوبت نسبی ماه های بهمن، شهریور و مرداد، متوسط درجه حرارت ماه های مهر، آبان، آذر و سطح زیر کشت و در شهرستان کاشمر متغیرهای میزان مصرف کودهای ازت و فسفر، آب مصرفی، درصد آهک، میزان پتاسیم قابل جذب، میزان بارش ماه های دی و بهمن و متوسط درجه حرارت آبان ماه از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد زعفران بوده و در مدل نهایی وارد شد. نتایج به دست آمده از مدل نشان داد که متغیرهای فوق الذکر بیشترین تغییرات مربوط به عملکرد زعفران را در هر دو شهرستان مورد مطالعه توجیه می نماید.