نام پژوهشگر: محمدرضا چایی چی
معصومه جوریت حسین مقدم
این آزمایش به منظور ارزیابی اثرات کم آبیاری و تراکم کاشت بر عملکرد سورگوم علوفه ای در فصل زراعی 1388، در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آبیاری شامل آبیاری پس از 70، 100 و 130 میلیمتر تبخیر از سطح تشتک تبخیر کلاس a به عامل های اصلی و تیمارتراکم کاشت شامل 15، 20 و 25 بوته در متر مربع و رقم شامل اسپیدفید و پگاه نیز به عامل های فرعی اختصاص یافتند. صفات عملکرد علوفه، ارتفاع بوته، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، نسبت برگ به ساقه، درصد ماده خشک قابل هضم (dmd)، درصد پروتئین خام (cp)، درصد قندهای محلول در آب (wsc)، درصد دیواره سلولی منهای همی سلولز (adf) و درصد خاکستر کل (ash) مورد ارزیابی قرارگرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان علوفه تولیدی به تراکم 25 با تنش آبی 70 میلیمتر و رقم اسپیدفید تعلق داشت. شایان ذکر است که رقم اسپیدفید در تیمار های تنش خشکی متوسط (ir100) و تنش خشکی شدید (ir130)نیز بیشترین عملکرد علوفه را با تراکم 25 بوته در متر مربع دارا بود. کمترین میزان علوفه تولیدی نیز در تراکم 15 بوته و تنش خشکی 130 میلیمتر و رقم پگاه ملاحظه شد. ارتفاع بوته با افزایش تراکم افزایش نشان داد و با افزایش تنش خشکی کاهش یافت. عملکرد ساقه و برگ با افزایش تراکم افزایش یافته و با افزایش تنش خشکی کاهش یافت. با افزایش تراکم بوته نسبت برگ به ساقه نیز کاهش یافت. افزایش تنش خشکی و تراکم باعث افزایش dmd و wsc و کاهش adf شد و در مورد cp افزایش تنش خشکی باعث افزایش و افزایش تراکم بوته باعث کاهش این صفت شد.
فائزه دریایی امیر قلاوند
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر سیستم های مختلف حاصلخیزیبا استفاده از کود سبز و زئوپونیکس برعملکرد کمی و کیفی آفتابگردان رقم بلیزار در راستای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و توسعه مصرف کودهای آلی برای سیستم کشاورزی پایدار با نهاده کافیو مدیریت تغذیه تلفیقی گیاه در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس واقع در کیلومتر 16 اتوبان تهران- کرج با مختصات جغرافیایی 35 درجه و44 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 10 دقیقه طول شرقی و ارتفاع 1352 متر از سطح دریا به مدت دو سال (1388 و 1389) انجام شد .در 20 فروردین 88 خلر به عنوان کود سبز کشت شده و در 15 خرداد در مرحله گلدهی کامل به خاک برگردانده شد. در 5 تیرماه آفتابگردان کشت شده و تا ابتدای پاییز به مرحله رسیدگی رسید. این سیستم کشت در سال 89 نیز تکرار شد. بذور آفتابگردان درتاریخ6تیرماهوبهصورتخشکهکاریودرواحدهایآزمایشیشامل4ردیف4متریدر دو سوی پشته هایی با فاصله 75 سانتی متری از یکدیگر و به فاصله 30 سانتی متر کشت شدند. بعد از جوانه زنی، گیاهان در مرحله 2 تا 3 برگی تنک شده تا تراکم به میزان 50000 بوته در هکتار رسید. در این بررسی از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار استفاده شد. عامل اصلی عبارت بود از سیستم کشت متوالی در 2 سطح با و بدون کود سبز شامل 1- کود سبز-آفتابگردان -کودسبز-آفتابگردانgm)) و 2- آیش- آفتابگردان -آیش-آفتابگردان(fa) و عامل فرعی عبارت بود از 5 نوع سیستم تغذیه ای شامل 1- کود آلی زئوپونیکس (z100)2- کود تلفیقی (75% آلی زئوپونیکس + 25% کود شیمیایی (اوره بر اساس آزمایش خاک) (z75f25)، 3- کود تلفیقی (50% آلی زئوپونیکس + 50% کود شیمیایی) (z50f50)، 4- کود تلفیقی (25% آلی زئوپونیکس + 75% کود شیمیایی) (z25f75) و 5- کود شیمیایی اوره (f100). پس از فرا رسیدن مرحله رسیدگی فیزیولوژیک دانه، پساز حذف حاشیه،پنج بوته از وسط هرکرتبطورکاملاً تصادفی برداشتگردیدو عملکرد دانه در هکتار و اجزائ آن شامل تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، قطر طبق، ارتفاع، قطر ساقه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، میزان روغن و پروتئین و عملکرد روغن و پروتئین و اسید های چرب آفتابگردان و همچنین خصوصیات بیوشیمیایی خاک شامل میزان کربن آلی، نیتروژن کل، میزان فسفر و پتاسیم، کربن بیوماس و تنفس میکروبی خاک و نسبت کربن به نیتروژن تعیین و محاسبه شد. در دو فصل پاییز و زمستان سال 1388 که پس از برداشت آفتابگردان زمین خالی از کشت باقی می ماند، بذور کلزا در پلات های برجای مانده پس از برداشت آفتابگردان بر روی پشته ها کاشته شدند. هر کرت شامل 4 ردیف کاشت به طول 4 متر بود که فاصله بذور کلزا هنگام کاشت 5/17 سانتیمتر لحاظ شد و میزان بذر مصرفی4کیلوگرم بذر در هکتار بود. در این بررسی از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار استفاده شد. تیمارهای کودی در هر توالی کشت در زمان کشت آفتابگردان اعمال شدند و پس از برداشت آفتابگردان، کلزا در همان کرتها کاشته شد بدون اینکه شخم انجام شود. فقط پشته ها به صورت دستی با کمک بیل بازسازی شدند. پس از برداشت در مرحله گلدهی کامل هنگامی که میزان گلوکوزینولات در کمترین میزان غلطت در گیاه است، عملکرد علوفه تر محاسبه شد و سپس نمونه ها در هوای آزاد زیر سایه خشک شده و پس از توزین، عملکرد علوفه خشک در هکتار محاسبه گردید. نمونه های گیاهی خشک شده، کاملاً آسیاب شده و برای انجام آزمون های کیفی توسط دستگاه طیف سنج مادون قرمز نزدیک به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد توالی کشت موجب بهبود خصوصیات بیوشیمیایی خاک گردید. بطوری که سبب افزایش معنی دار صفات کربن آلی، میزان نیتروژن کل خاک، نسبت کربن به نیتروژن، کربن بیوماس میکروبی و تنفس میکروبی و کاهش معنی دار میزان فسفر و پتاسیم خاک در تیمار آیش نسبت به تیمار کود سبز گردید. اما نتوانست بر صفات کمی و کیفی آفتابگردان اثر معنی دار بگذارد.در خصوص سیستمهای مختلف تغذیه، سیستم تغذیه آلی100 درصد زئوپونیکس در اکثر صفات از جمله تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک،عملکرد روغن و عملکرد پروتئینمقادیر بیشتری را نسبت به سایر سیستم های تغذیه آلی و شیمیایی تولید کرد.صفات درصد روغن، درصد پروتئین و شاخص برداشت در سیستم تغذیه 100% شیمیایی، افزایش نشان داد. نتایج اندازه گیری اسیدهای چرب نشان دادکه سیستم های مختلف تغذیه توانستند تنها بر روی میزان اسید پالمیتیک اثر معنی دار بگذارند. به طوریکه تیمار 100% شیمیایی دارای بیشترین و تیمار 75% زئوپونیکس + 25% شیمیایی دارای کمترین میزان اسید پالمیتیک بودند..به طور کلی کاربرد کودهای آلی و مدیریت تغذیه تلفیقی از روش های موثر برای بهبود تولید گیاهان زراعی از جنبه کیفی وکمی می باشد که با کاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجبات بهتر شدن محیط زیست فراهم می شود.نتایج ارزیابی صفات مورد انداره گیری در کلزا نشان داد که اثر توالی کشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه کلزا معنی دار نبود. ولی سیستم های تغذیه اثر معنی دار بر عملکرد کمی و کیفی کلزا داشتند. در مورد تاثیر روشهای مختلف حاصلخیزی بر عملکرد علوفه تر و خشک کلزا مشخص شد که با کاربرد زئوپونیکس، عملکرد علوفه تر کلزا از یک روند افزایشی پیروی نمود به طوریکه بیشترین عملکرد علوفه تر و خشک را تیمار 100% زئوپونیکس و کمترین عملکرد را تیمار 100% شیمیایی تولید کرد. تیمار 75 درصد زئوپونیکس + 25% شیمیایی بیشترین میزان قابلیت هضم، عملکرد پروتئین خام، خاکستر، انرژی متابولیسمی و کمترین میزان فیبر نامحلول در شوینده اسیدی را نشان داد و بالاترین کیفیت علوفه را دارا بود.بنابراین می توان از زئوپونیکس، به عنوان یک کود تلفیقی مناسب در کنار کود شیمیایی استفاده کرد و علاوه بر صرفه جویی در مصرف کودهای شیمیایی و به تبع آن کاهش آلودگی محیط زیست، عملکرد محصول را نیز بهبود بخشید.در مجموع با توجه به نتایج آزمایش چنین می توان استنباط کرد که کاربرد کود زئوپونیکس در تلفیق با کود شیمیایی به ویژه مقادیر پایین کود شیمیایی در تلفیق با مقادیر بالای کود دامی در افزایش عملکرد کمی و کیفی علوفه کلزا موثر بوده است.
محمود مقتولی محمدرضا چایی چی
به منظور بررسی اثر کود ازته و تنش موقت کم آبی بر میزان اسیدپروسیک و خواص کمی و کیفی سورگوم علوفه ای رقم جامبو در سال 1376 در مرکز تحقیقات کشاورزی گرگان آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار به اجرا درآمد. فاکتور کود ازته در سه سطح (0، 3 و 6 گرم کود اوره در هر گلدان) و تنش کم آبی در 4 سطح (اعمال تنش کم آبی در مرحله 7 تا 8 برگی، در مرحله ظهور برگ پرچمی، در مرحله خوشه دهی و عدم اعمال تنش) در نظر گرفته شد. تنش کم آبی در مرحله 7 تا 8 برگی با حذف آبیاری شروع و تا ظهور علائم پژمردگی ادامه یافت که بلافاصله پتانسیل خاک تعیین و تنشهای دیگر براساس آن پتانسیل اعمال شد. جهت کنترل دور آبیاری، ایجاد تنش های موقت رطوبتی در مراحل مختلف رشد سورگوم و جلوگیری از نفوذ آب به سایر کرتها این طرح به صورت گلدانی اجرا شد. برداشت پس از اعمال تنش در مراحل 7 تا 8 برگی و ظهور برگ پرچمی جهت تعیین اسیدپروسیک و برداشت پس از تنش در مرحله خوشه دهی برای بررسی کلیه صفات مورد بررسی استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که با افزایش کود ازته عملکرد ماده خشک ، عملکرد برگ و ساقه، راندمان مصرف آب ، درصد پروتئین، عملکرد پروتئین، عملکرد خاکستر و فیبر خام و اسیدپروسیک افزایش می یابد اما بر ارتفاع بوته، زمان برداشت ، درصد خاکستر و فیبر خام تاثیر معنی داری ندارد. دوره های مختلف تنش کم آبی عملکرد ماده خشک ، عملکرد برگ و ساقه، زمان برداشت ، راندمان مصرف آب ، ارتفاع بوته، عملکرد پروتئین، عملکرد خاکستر و فیبر خام را تغییر می دهد. این عامل بر نسبت برگ به ساقه و درصد خاکستر و فیبر خام و میزان اسیدپروسیک تاثیر معنی داری ندارد. اعمال تنش کم آبی در مراحل 7 تا 8 برگی و ظهور برگ پرچمی با به تاخیر انداختن رشد زایشی و افزایش رشد رویشی صفات ذکر شده را افزایش دادند اما تنش موقت کم آبی در مرحله خوشه دهی باعث کاهش صفات اندازه گیری شد. در این آزمایش اثر متقابل کود ازته و تنش کم آبی بر صفات مورد بررسی اختلاف آماری معنی داری ایجاد نکرد. در این پژوهش اندام گیاه و مرحله رشد اثر قابل ملاحظه ای بر میزان اسیدپروسیک داشتند بطوریکه با افزایش رسیدگی میزان اسیدپرسیک در گیاه کاهش یافت و برگها نسبت به ساقه ها در تمام مراحل رشد اسید بیشتری داشتند.