نام پژوهشگر: محمود عالیچی
ابوذر اسماعیلی محمدرضا طارقیان
چکیده خارشتر (alhagi camelorum fisch.) از علف های هرز چند ساله تیره نخود (fabaceae) است که تقریباً در اکثر نقاط ایران وجود دارد و از طریق بذر و انشعابات ریشه تکثیر یافته و به عنوان یکی از علف های هرز مهم و سمج محسوب می شود. در سال 1387 سوسک بذرخواری به نام bruchidius fulvus (allard, 1883) از روی نیام گیاه خارشتر در شهرستان بیرجند جمع آوری گردید. زیست شناسی این حشره در شرایط آزمایشگاهی در دمای1±15/25 درجه سانتی گراد شب/روز و رطوبت نسبی 5±65% مورد بررسی قرار گرفت. دوره انکوباسیون تخم به طور متوسط 71/1±6 روز به طول انجامید. میانگین تخم ریزی هر حشره ماده 95/0±8/19 تخم بود. این سوسک در شرایط آب و هوایی بیرجند دارای 2 تا 3 نسل در سال بود و زمستان را به شکل لارو درون نیام های باقی مانده روی گیاه میزبان سپری کرد. کامل شدن چرخه ی زیستی این سوسک بسته به شرایط محیطی از تخم تا حشره کامل 48/2±8/48 روز به طول انجامید. در شرایط آزمایشگاهی طول مدت لاروی و شفیرگی به ترتیب 94/0±32 و 54/0±11 روز طول کشید. لاروهای این سوسک بذرخوار توسط زنبورهایی از خانواده ی torymidae در منطقه ی بیرجند پارازیته شدند. به منظور بررسی کارآیی سوسک بذرخوار b. fulvusبرای کنترل بیولوژیک علف هرز خارشتر آزمایشات جداگانه ای در شرایط آزمایشگاهی و صحرایی (مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 1388 انجام شد. نتایج نشان داد که به طور میانگین در نمونه برداری بهار (اواسط اردیبهشت ماه) و پائیز (اواسط آبان ماه) به ترتیب 15/1±35 و 04/1±48 درصد از بذور در نیام ها توسط این عامل بیولوژیک تخریب شدند. همچنین درصد جوانه زنی بذور در شرایط آزمایشگاهی در دمای1±15/25 درجه سانتی گراد شب/روز و رطوبت نسبی 5±65% به ترتیب در شرایط بدون حشره (شاهد)، نمونه برداری بهاره و نمونه برداری پائیزه به طور میانگین 8/2±65، 13/2±5/33 و 59/2±27 درصد بود. نتایج این مطالعه نشان داد که فعالیت این سوسک بذرخوار سبب کاهش معنی دار (001/0 ?p) بذور خارشتر و میزان جوانه زنی (قوه نامیه) آنها در مقایسه با شاهد شده است. میانگین فعالیت پارازیتوئیدها در نمونه-برداری های بهاره و پائیزه به ترتیب52/0±1/12 و 42/0±16/15 درصد بود، که کارآیی کنترل بیولوژیک خارشتر توسط b. fulvus را کاهش داد. نتایج آزمایشات ترجیح میزبانی که در دمای ثابت 1±25 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5±65 درصد با استفاده از روش شرات و هاروی (1993) انجام شد نشان داد که این سوسک از بذور لوبیا، نخود، خلر، ماشک گل خوشه ای، شیرین بیان و تلخ بیان تغذیه نمی کند و به نظر می رسد احتمالاً گونه ای تک میزبانه بوده و تنها بر روی علف هرز خارشتر خسارت زا باشد. به دلیل تأثیری که این سوسک روی تولید بذور خارشتر نشان داد، می تواند گزینه مناسبی برای کنترل بیولوژیک خارشتر در خراسان جنوبی باشد. بنابراین استفاده از این دشمن طبیعی در کنار سایر روش های مدیریت علف هرز خارشتر توصیه می شود.
علی رضا آزاد مریم آل عصفور
تجزیه های زمین آماری به عنوان یک روش جایگزین جهت بررسی مشخصه های مربوط به داده های اکولوژیکی متغیرهای مکانی به خصوص برای جمعیت حشرات کاربرد دارد. در این تحقیق طی سالهای 1390-1389، به صورت هفتگی از جمعیت شته ها ی rhopalosiphum padi،rhopalosiphum maidis، shizaphis graminum در مزرعه گندم به مساحت 5/2 هکتار واقع در منطقه باجگاه که به 40 کرت تقسیم شده بود نمونه برداری شد و در هر کرت شته های موجود در 15بوته شمارش گردید. بررسی پارامتر های زمین آماری نشان داد که در ابتدای فصل، پراکنش سه گونه شته از نوع خطی است. در اواسط اردیبهشت ماه و اوایل خرداد ماه پراکنش شته ها با مدل کروی برازش نشان داد. اوج جمعیت شته ها در تاریخ 12/2/1390 بود که با مدل کروی برازش نشان داد. با توجه به میانگین اندازه دامنه موثر (204 متر)، در مزارع بزرگ می توان فاصله نمونه گیری را تا بیش از 100 متر گسترش داد. همچنین در این تحقیق اندازه نمونه های 4، 5، 7، 8 و 15 تایی برای تعیین بهترین واحد نمونه مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، ضریب تبیین(r2)، در اندازه نمونه های 4، 5، 7، 8، 15 تایی برای مجموع سه شته به ترتیب 15/0 ±79/0،08/0 ±91/0، 1/ 0±88/0، 0.06 ±91/0، 14/0 ±85/0 به دست آمد. درجه وابستگی مکانی به ترتیب 15/0±67/0، 19/0±77/0، 18/0±7/0، 14/0±81/0، 15/0±8/0 و دامنه موثر به ترتیب 58/8 ±4/248، 16/9 ±45/205، 8/6 ±62/246، 3/ 7±3/170، 4/ 4±95/152متر برآورد گردید. طبق پارامتر های ضریب تبیین (r2) ،درجه وابستگی مکانی(dd) و دامنه موثر، اندازه نمونه 5 تایی مناسب ترین اندازه نمونه برای این سه گونه تعیین گردید.
مهسا هوشمندی محمود عالیچی
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات جانبی حشره کش های igr (تنظیم کننده رشد) تازه معرفی شده لوفوکس، مچ، کالیپسو و علف کش عمومی گلیفوسیت بر پارامترهای جدول زندگی زنبور پارازیتوئید habrobracon hebetor (braconidae) در شرایط آزمایشگاهی انجام گردید. با توجه به این که آفت کش های مورد بررسی جزو سموم کاربردی جدید می باشند و به دلیل عدم وجود تحقیق کافی در مورد این گروه از سموم و اثرات جانبی که می توانند بر عوامل کنترل بیولوژیک داشته باشند این پروژه پایه ریزی شد. جهت اجرا آزمایش در ابتدا میزبان زنبور، لارو (pyralidae) kuehniella ephestia، در شرایط آزمایشگاهی، دمای 1±26 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 10±65 درصد، دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شد. زنبورها نیز در شرایط دمایی و رطوبتی مشابه با لارو پروانه ولی در شرایط انکوباتور تکثیر پیدا کردند. جهت انجام آزمایش های جدول زندگی ابتدا تست های زیست سنجی سموم بر زنبور پارازیتوئید انجام شد تا زمان و غلظت لازم جهت تاثیر کشندگی سموم تعیین گردد. در نهایت با استفاده از نرم افزارهای polo-pc و spss میزان دز زیرکشنده هر سم مشخص و جهت انجام آزمایش های جدول زندگی به کار برده شد. در آزمایش های جدول زندگی زنبور h. hebetor ، جهت هر سم 60 تکرار در نظر گرفته شد و لارو های سن پنجم شب پره ی آرد به عنوان میزبان مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بر پایه مدل chi (2005) آنالیز شد و نشان داد که سموم igr می توانند باعث بروز اثر هورمولیگوس در تیمارها شوند که منجر به طولانی شدن مراحل لاروی یا شفیرگی زنبور پارازیتوئید می شود. به علاوه تمامی نتایج به دست آمده از پارامترهای جدول زندگی در تیمار شاهد (به استثنا طول دوره ی نسل (t) در سموم) به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای دیگر بود. همچنین نتایج به دست آمده از بررسی علف کش گلیفوسیت نشان داد که به دلیل تاثیرات کشندگی قوی این سم نسبت به سموم حشره کش igr در همان 24 ساعت اولیه پس از مصرف، می بایست زمان رهاسازی پارازیتوئید h. hebetor حداقل یک روز پس از مصرف این علف کش انجام گردد.
فرزانه امامی کامبیز مینایی
برهمکنش قارچ حشره خوار beauveria bassiana روی پارامترهای بیولوژیکی و جدول زندگی دو جنسی زنبور aphidius colemani پارازیتوئید شته سبز هلو در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت. پوره های سن سوم شته ابتدا با دز میانه قارچ (105×3/5 کنیدی در میلی لیتر) آلوده شدند سپس در فواصل زمانی مختلف در اختیار پارازیتوئید ماده-ی جفت گیری کرده به مدت 24 ساعت قرار گرفتند. نتایج نشان داد با افزایش فاصله زمانی رها سازی زنبور پارازیتوئید، تعداد شته مومی شده و درصد خروج زنبور پارازیتوئید کاهش یافت. کمترین میزان شته مومی شده و کمترین درصد خروج 72 ساعت پس از پاشش مشاهده گردید. همچنین اثر قارچ b. bassiana روی میزان رشد زنبورهای پارازیتوئید، زمانیکه شته ها به مدت 24 ساعت در اختیار پارازیتوئید قرار گرفته سپس در زمان های مختلف 24، 48، 72 و 96 توسط قارچ آلوده شدند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد با افزایش فاصله زمانی پاشش قارچ، تعداد شته های مومی شده و درصد خروج زنبور پارازیتوئید افزایش یافت. مطالعات انجام شده در این تحقیق نشان داد که بهترین زمان کاربرد قارچ b. bassiana سه الی چها روز پس از انگلی شدن میزبان توسط زنبور پارازیتوئید بود. همچنین آلودگی شته به قارچ beauvaria bassiana بر آماره های جدول زندگی زنبور پارازیتوئید شامل (rm، r0، grr و ?) اثر معنی داری در مقایسه با شاهد نداشت اما میانگین طول دوره یک نسل (t) را به صورت معنی داری کاهش داد. نتایج این تحقیق در شرایط آزمایشگاهی نشان داد که با زمان بندی مناسب، تلفیق این دو عامل بیولوژیکی در جهت کنترل شته سبز هلو موفقیت آمیز است.
حسین میرسعیدی محمود عالیچی
سوسک چمن یکی از مهمترین آفات چمن در شهر شیراز است. لارو های این آفت از پوست و قسمت های سطحی ریشه تغذیه نموده و با قطع آن، جریان شیره نباتی را متوقف کرده و در نهایت، موجب مرگ گیاه می گردند. فعالیت عمقی لاروهای این حشرات در خاک، کنترل شیمیایی را مشکل و تا حدودی ناممکن می سازد. بدلیل محدودیت کاربرد سموم شیمیایی در محیط خاک استفاده از عوامل بیولوژیک جهت کنترل این آفت توصیه شده است. نماتود های پارازیت کننده می توانند یکی از عوامل بیولوژیک امید بخش در کنترل این آفت باشند. در این تحقیق علاوه بر بررسی برخی ویژگی های بیولوژیکی و مرفولوژیکی سوسک چمن، برای کنترل موفقیت آمیز آن به وسیله نماتودها، تاثیر دو گونه نماتود bactriophora heterorhabditis و steinernema feltiae بر روی لارو سن 2 آفت در شرایط گلخانه ای مورد مقایسه قرار گرفت. پس از انجام آزمایشات زیست سنجی مشخص شد که هر دو گونه نماتود بر روی لارو سن 2 سوسک چمن ایجاد مرگ و میر نموده، اما نماتود bactriophora .h به طور معنی داری تاثیر بیشتری نسبت به نماتود s. feltiae داشت. همچنین در این تحقیق اثر تحرک و نحوه رها سازی نماتود h. bactriophora، بر میزان جستجوگری و قدرت کشندگی آن بر لارو سن 3 سوسک چمن، به دو روش محلول پاشی سطحی و تزریق به عمق های مختلف خاک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که به طور کلی تزریق نماتود به خاک تاثیر بیشتری از محلول پاشی آن بر سطح خاک دارد. همچنین نماتود h. bactriophora به دلیل تحرک بیشتر خود، 10 روز پس از رهایی در عمق های 5 و 10 سانتی متری خاک گلدان های مورد مطالعه آزمایش به طور معنی داری از کارایی بیشتری برخوردار بود.
نیوشا ولایی محمود عالیچی
به منظور شناسایی و ارزیابی بندپایان مفید در کنترل بیولوژیک علف هرز پیچک صحرایی (convolvulus arvensis l.)، پژوهش هایی طی دو سال 1389 و 139? در زیستگاه های غیر زراعی در دو منطقه باجگاه و زرقان واقع در استان فارس در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی اجرا گردید. در بررسی های انجام شده، چهار گونه حشره متفاوت به عنوان عوامل کنترل بیولوژیک نوید بخش برای کنترل علف هرز پیچک صحرایی شناسایی و به عنوان گونه جدید برای فون ایران گزارش گردیده اند. این چهار گونه عبارتند از: سرخرطومی بذر خوار alcidodes chaudoiri (chevrolat)، سوسک بذر خوارspermophagus sericeus (geoffroy) ، زنبور pteromalus sp. و سوسک actenodia near peyroni (reiche) . از بین این گونه ها بیشترین درصد خسارت زایی به بذر پیچک مربوط به سرخرطومی بذر خوار بود که لاروها و حشرات بالغ آن از محتویات بذر تازه تغذیه می کنند. این خسارت برای منطقه باجگاه به ترتیب 8? و 2/94 درصد و برای منطقه زرقان به ترتیب 4/38 و 28/23 درصد در سال های 1389 و 1390 برآورد گردید. نتایج به دست آمده همچنین نشان داد که این سرخرطومی دارای یک نسل در سال بوده و سیکل زندگی آن 21- 18 روز به طول می انجامد.
مریم بازیار محمود عالیچی
چکیده کنترل بیولوژیکی شپشک استرالیایی icerya purchasi (maskell) (hemiptera: margarodidae) بر روی افرا توسط کفشدوزک استرالیاییrodolia cardinalis (mulsant) (coleoptera: coccinelliadae) در باغ ارم به کوشش مریم بازیار به منظور بررسی رفتارهای تغذیه ای و ترجیح میزبانی کفشدوزک استرالیایی rodolia cardinalis و امکان جلب این حشرات به آللوکمیکال های مترشحه از میزبان های گیاهی و همچنین بررسی اثر عصاره های گیاهی در افزایش کارایی کفشدوزک در کنترل شپشک استرالیایی icerya purchasi روی افرا مطالعه حاضر در باغ ارم شیراز انجام گردید. جمع آوری شپشک استرالیایی و کفشدوزک استرالیایی به صورت هفتگی از فروردین 1389 لغایت تیر 1390 در باغ ارم صورت گرفت. سنین مختلف شپشک استرالیایی از روی میزبان های گیاهی از جمله نارنج، شمشاد، برگ بو، افرا، میخک هندی، اقاقیا، عشقه، رزماری و رز جمع آوری و در شرایط آزمایشگاهی (در دمای 1±27 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±65 درصد) جهت مطالعه نگهداری گردیدند. کفشدوزک استرالیایی نیز جهت انجام آزمایشات ترجیح میزبانی جمع آوری و در انکوباتور (با دمای 2±24 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 10±65 درصد) نگهداری شد. به منظور بررسی ترجیح میزبانی کفشدوزک استرالیایی آزمایشات متعددی با استفاده از دستگاه الفکتومتر انجام گرفت. در این آزمایشات شپشک استرالیایی جمع آوری شده از میزبان های گیاهی مختلف، برگ گیاهان میزبان و نیز عصاره برگ گیاهان میزبان نیز در دستگاه الفکتومتر در اختیار کفشدوزک قرار گرفت. همچنین ارزیابی واکنش تابعی کفشدوزک استرالیایی نسبت به تراکم های مختلف شپشک استرالیایی روی دو میزبان گیاهی نارنج و میخک هندی در شرایط آزمایشگاه در انکوباتور با دمای 2±24 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 10±65 درصد انجام گردید. نتایج حاصل از آزمایشات با دستگاه الفکتومتر نشان داد که ترجیح میزبانی کفشدوزک نسبت به شپشک های پرورش یافته بر روی میخک هندی،گیاه میخک هندی و نیز عصاره گیاهی میخک هندی بیشتر از سایر تیمارها بود. نتایج آزمایش تغذیه کفشدوزک استرالیایی از شپشک استرالیایی پس از عصاره پاشی 50% میخک هندی روی افرا نشان داد که در کل در مدت 24 ساعت حشرات کامل 37/48 درصد و لاروهای سنین آخر، 12/29 درصد شپشک ها را مورد تغذیه قرار دادند که این نشان می دهد حشرات کامل در کنترل بسیار مهم تر از لاروهای سنین آخر می باشد. نتایج آزمایشات واکنش تابعی حشرات کامل و لارو های سن آخر کفشدوزک نسبت به تراکم های مختلف پوره سن سوم شپشک روی نارنج و میخک هندی با مدل واکنش نوع دوم هولینگ به خوبی مطابقت داشت. تأثیر میزبان گیاهی روی قدرت جستجوگری کفشدوزک استرالیایی نشان داد که در هر دو مرحله، لارو سن آخر و حشره کامل، قدرت جستجوگری کفشدوزک روی میخک هندی بیشتر از زمانی بود که نارنج در اختیار آن قرار گرفت.
سارا حاجی محمدی کامبیز مینایی
شته ها گروهی از آفات گیاهی بوده که به محصولات زراعی، باغی و زینتی به صورت مستقیم و غیر مستقیم خسارت وارد می کنند. این حشرات به دلیل تنوع گونه ای و عادات مختلف زندگی و ارتباط مستقیم با محصولات اولیه مورد نیاز بشر، موقعیت ویژه ای را در بین آفات کشاورزی به خود اختصاص داده اند. در این پژوهش فون شته های منطقه باجگاه و باغ گیاهشناسی ارم طی سال های 2-1391 بررسی و در سطح گونه شناسایی و رده بندی شدند. نمونه ها دربیشتر موارد توسط قلم موی ظریف جمع آوری گردیده و در برخی از موارد با ضربه زدن به گیاه میزبان نمونه ها از گیاه جدا شده و سپس در الکل اتیلیک 75-80 درصد قرار گرفته و پس از یادداشت مشخصات نمونه شامل تاریخ جمع آوری، میزبان و مکان به آزمایشگاه منتقل شدند. در آزمایشگاه، اسلاید میکروسکوپی با استفاده از محلول هویر آماده گردید. در این روش ابتدا نمونه ها در الکل 95% به مدت 1-3 دقیقه حرارت داده شدند و سپس برای شفاف نمودن نمونه ها در پتاس 5% به مدت 2-5 دقیقه جوشانده شدند. جهت شناسایی نمونه های شته از منابع معتبر استفاده شد و در مواردی که شناسایی شته مورد نظر مقدور نبود نمونه جهت شناسایی به متخصص شته شناس در خارج کشور ارسال گردید. در این پژوهش در مجموع 370 عدد شته جمع آوری و پس از شناسایی آنها برای تعداد 27 گونه از 19 جنس و چهار زیر خانواده متعلق به خانواده aphididae کلید شناسایی تنظیم شد. شکل بالدار گونه wahlgreniella nervate برای اولین بار از ایران از منطقه باجگاه ( شیراز ) از روی گل رز گزارش شده است.
افشین پارسامقدم محمود عالیچی
تحقیق کنونی برای بررسی امکان تلفیق کنترل بیولوژیک شته brevicoryne brassicae بوسیله زنبور پارازیتویید diaeretiella rapae با دو عصاره گیاهی (کلپوره و روناس) انجام شد. اثر این عصاره ها هم روی شته و هم روی زنبور مورد بررسی قرار گرفت و دزهای کشنده برای آنها محاسبه شد. آزمایش های زیست سنجی در شرایط دمایی 1±25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی توسط یک دستگاه برج سم پاش انجام شد. نتایج نشان داد که تیمار روناس برای شته و کلپوره برای زنبور به ترتیب دارای حداکثر و حداقل اثرات سمیت: lc50=295.80 µl/ml، lc50=431.19 µl/ml بودند. علاوه بر آن اثر دز زیرکشنده این عصار ه های گیاهی روی پارامترهای بیولوژیکی و پاسخ های رفتاری زنبور d. rapae بررسی شد. پارازیتوئیدهای ماده که در معرض lc25 عصاره کلپوره قرار گرفتند بطور قابل توجهی نسبت به گروه شاهد شته های کمتری را پارازیته نمودند، در حالیکه درصد خروج زنبور از شته ها و نسبت جنسی نسل نو ظهور در اثر زنبورهای تیمار شده با هر دو عصاره با گروه شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد. هر دو عصاره گیاهی طول عمر زنبورهای ماده را بطور معنی داری نسبت شاهد کاهش دادند. اثر دز زیرکشنده هر کدام از عصاره های ذکر شده روی جذب زنبورهای ماده به برگ های کلزای آلوده به شته مومی در یک دستگاه بویایی سنج با دو بازوی باز مورد بررسی قرار گرفت نتایج نشان داد که عصاره ها نتوانستند اختلالی در جذب زنبورهای ماده به سمت میزبان ایجاد کنند، بر اساس این نتایج پیامدهای ناشی از کاربرد عصاره های کلپوره و روناس در مزارع کلزا و نیز کارایی زنبور d. rapae در چنین مزارعی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
حدیث صدیق محمود عالیچی
برای محاسبه تنوع زیستی، غنا و یکنواختی سرخرطومی های ریشه یونجه در طول بهار و تابستان 1392 نمونه برداری از مزارع یونجه انتخابی شهرستان های سپیدان، کازرون، مرودشت، کوار بوسیله تورحشره گیری صورت گرفت. در پایان نمونهبرداری ها و پس از شناسایی گونه ها، درصد فراوانی برای هر گونه در هر منطقه تعیین شد. سپس به وسیله نرم افزارهای ecological methodology وpast با استفاده از شاخص هایshannon_wiener, simpson و brilluoin (در سطح اطمینان 5 درصد) تنوع زیستی و گونه غالب این آفت در مزارع یونجه چهار شهرستان مذکورتعیین گردید. در این بررسی، شش گونه از سرخرطومی های ریشه یونجه شناسایی شدند. گونه غالب در شهرستان کازرون برای خرداد ماه s.puncticollisبا فراوانی نسبی 78/ 76 درصد و برای سایر ماه ها گونه s.humeralis با فراوانی نسبی 01/47 درصدبود و در سایر شهرستان ها نیز s. humeralis با فراوانی نسبی 65/59 درصد به عنوان گونه غالب تعیین گردید. شاخص شانون_واینر برای کل مناطق 508/1 و شاخص سیمسون 566/0محاسبه شدند.پارامترهای غنا و یکنواختی نیز به ترتیب 708/0و 474/0برای کل مناطق بدست آمد. مقایسه تفاوت معنی داری این شاخص ها توسط نرم افزار spss (در سطح اطمینان 95 درصد)تفاوت معنی داری را نشان نداد. واژگان کلیدی: سرخرطومیهای ریشه یونجه، تنوع زیستی، مناطق اطراف شیراز