نام پژوهشگر: مهناز اسدی
مهناز اسدی فریبرز موسوی مدنی
سیستم های الکترونیک سلامت به عنوان سیستمی جهت دسترس پذیر ساختن اطلاعات، می توانند باعث ارتقاء سطح دسترسی به اطلاعات بیمار شوند و پرونده الکترونیک سلامت با اهمیت ترین ابزار جهت ارائه مراقبت با کیفیت بالا از طریق به اشتراک گذاردن اطلاعات سلامت می باشد، تحقیقات بین المللی نشان می دهد که مزایای سلامت الکترونیک زمانی افزایش می یابد که اطلاعات پرونده الکترونیک سلامت قابل دسترس باشد و توسط کلیه افراد درگیر در مراقبت از بیمار استفاده شود. هدف از استاندارد های پرونده الکترونیک سلامت ارتقاء سطح گرد آوری و تبادل اطلاعات مربوط به بالینی بین سیستم ها ، کاربران و سازمان ها ی مختلف می باشد. استاندارد های متعددی در این زمینه وجود دارد که از مهمترین آنها می توان به hl7(health level 7)، cen en13606، open ehrوجود دارد. ارزیابی و انتخاب استانداردهای انفورماتیک سلامت،مخصوصا آنهایی که مربوط به معماری و قابلیت تعامل پذیری می شود یک مشکل سخت است.ما با مطالعه ادبیات موضوع و یک اسکن محیطی بر روی این موارد سعی کرده ایم تا مواردی که در این امر مهم می باشد را شناسایی کنیم. معیار های منتخب خود را برای مدل معماری ehr را با توجه به الزامات آن تعریف کرده ایم که در راس مهمترین آنها قابلیت تعامل پذیری وجود دارد.قابلیت تعامل پذیری یعنی توانایی اینکه داده ها بتوانند با دقت،موثر،ایمن،و یکپلرچه از سیستم های مختلف،با برنامه های نرم افزاری مختلف و شبکه ها با تنظیمات مختلف با حفط کردن هدف اصلی داده ارتباط و تبادل پیدا کنندپس از تعریف محور های مهم ،با توجه به 5 بعد اصلی مدل rm-odp دسته بندی شدند.البته لازم به ذکر است که بعد امنیت هم به علت اهمیت زیاد در پرونده های الکترونیک به عنوان یک بعد جدا در نظر گرفته شد و تبدیل به 6 بعد اصلی شد. دسته بندی محور ها در بعدهای اصلی با توجه به نظرات خبرگان تایید گردید و سپس به وزن دهی هر یک از مشخصه ها پرداختیم.سپس تجزیه تحلیل داده ها در قالب تحلیل پرسشنامه صورت گرفت.معنی داری و اهمیت شاخص ها تعیین و اولویت بندی6 گروه اصلی متغیرها صورت پذیرفت ودر پایان چارچوبی مفهومی را از نقطه نظرات مختلف معماری فراهم شد و با استفاده از آن ساختار اطلاعاتی این 3 استاندارد مهم مورد مقایسه قرار گرفت تا با ارائه نکات کلیدی و قوت و ضعف هر کدام از استاندارد ها بتوان زمینه را برای تحقیقات آتی مسیر کرد.
مهناز اسدی مهناز عبدالله خان گرجی
صنعت شیشه گری در میان صنایع و هنرها همواره از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار و مورد توجه بسیاری از کاوشگران و پژوهشگران بوده است. به دلیل محدودیت مطالعات باستان شناسی صنعت شیشه گری به رغم وجود سابقه کهن این صنعت در ایران ، منابع و مستندات چندانی در این زمینه در دسترس پژوهشگران و محققان نیست. از آنجاکه بسیاری از آبگینه های موجود در موزه های کشور توسط کاوشگران غیر مجاز از زیر خاک بیرون آورده شده اند، شناسایی مکان و زمان ساخت آنها و گرد آوری اطلاعات باستان شناختی مستند در مورد این آثار دشوار است. مجموعه شیشه های منسوب به دوره ساسانی درکاخ موزه نیاوران نیز از این امر مستثنی نیستند و تنها به سبب برخی مشخصات ظاهری به این عنوان در موزه به ثبت رسیده اند. لذا جهت دستیابی به اطلاعات تاریخی و فن شناختی از این مجموعه و تدوین شناسنامه های مستند برای آنها ، مطالعات تطبیقی بر اساس بررسیهای کتابخانه ای و میدانی انجام شد که نشانگر امکان تعلق این آثار به دوره های مختلف تاریخی شامل اشکانی ، ساسانی و اسلامی تا سده 4ه .ق بود.جهت تأیید نتایج به دست آمده از مطالعات تطبیقی و به دست آوردن اطلاعات فن شناسی دقیقتر از طریق مطالعات آزمایشگاهی به وسیله میکروسکوپ الکترونی مجهز به طیف نگار پرتو ایکس تفکیک انرژی (sem_edx ) به بررسی ساختار و ماهیت مواد سازنده این آثار پرداخته شد و در نهایت جهت بررسیهای دقیقتر، نتایج به دست آمده از این مطالعه با نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی نمونه های مشابه در مناطق باستانی دیگر مقایسه گردید و الگوی مقایسه ای رضایت بخشی جهت شناسایی این آثار به دست آمد. بر اساس مطالعات تطبیقی انجام شده مشخص شد که مجموعه مورد مطالعه محدوده زمانی قرون اول تا سوم میلادی (همزمان با دوره اشکانی ) تا سده های نخستین اسلامی (قرون 3 تا 4 ه.ق) را در برمی گیرد. محل ساخت بسیاری از نمونه های مربوط به دوره اشکانی ،سرزمینهای غرب ایران شامل سوریه ، بین النهرین و سواحل شرقی دریای مدیترانه می باشد. همچنین مطالعات تطبیقی ، احتمال ساخت نمونه های ساسانی و سده های نخستین اسلامی در داخل ایران (و احتمالاً شهرهای نیشابور و یا گرگان ) را تقویت کرد. دسته بندی نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی انجام شده توسط sem-edx نشان دهنده مشابهت ساختاری میان نمونه هایی بود که در بخش مطالعات تطبیقی محدوده زمانی و مکانی مشابهی برایشان در نظر گرفته شد وبه این ترتیب صحت ارزیابی های حاصل از مطالعه تطبیقی- تاریخی تا حد بیشتری تایید شد. همچنین در بخش آزمایشگاهی مشخص شد که کلیه نمونه های مطالعه شده از نوع شیشه های "سیلیسی- قلیائی- آهکی" با سطوح نسبتا بالایی از اکسید منیزیم و پتاسیم هستند که با استفاده از خاکسترهای گیاهان بیابانی خاص ( با ذرات کوارتز ) تولید می شده اند. این سنت که از دوره های اولیه ساخت شیشه در منطقه رایج بوده است در طی دوره پارت و ساسانی و دوران اسلامی نیز دنبال شده است. در بخش پایانی پژ وهش، مطالعه مقایسه ای میان نتایج حاصل از بررسی ساختاری نمونه های مورد مطالعه و و شیشه های ساسانی- اسلامی به دست آمده از کاوشهایی در مناطق جنوبی و مرکزی عراق انجام شد. در این بررسی مشابهت قابل توجهی میان ساختار نمونه های شیشه ساسانی-اسلامی در مجموعه نیاوران با شیشه های معاصر آنها در بین النهرین مشاهده شد. نزدیکی کیفیت ساخت و ترکیب عنصری این نمونه ها می تواند ناشی از سنتهای مربوط به مبادله و انتقال مواد خام و حتی مبادله قطعات شیشه یک بار پخته به عنوان ماده اولیه در میان مراکز تولید شیشه باستانی باشد. بنابریان اگرچه مشابهت نتایج این سطح از مطالعات لزوماً بیانگر یکسانی مکان تولید شیشه ها نیست، لیکن از کاربرد سنتهای مشابه و دخالت جریانهای هنری- فرهنگی یکسان در آفرینش آنها حکایت می کند. به دلیل محدودیت مطالعه شیشه های ساسانی به ویژه در مورد آثار ساخته شده در داخل فلات ایران و همچنین فقدان بانکهای اطلاعاتی لازم جهت بررسی عناصر سازنده فرعی، قضاوت در مورد محل دقیق تولید آثار موجود در موزه نیاوران نیازمند تداوم این مطالعات در سطح گسترده تر و پیشرفت پژ وهشهای باستان شناسی شیشه های ساسانی در کشور خواهد بود.