نام پژوهشگر: مژگان صلواتی
مهناز غیاثی حسین مولوی
هدف از اجرای پژوهش، هنجاریابی، پایایی و روایی پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ (نسخه ی سوم فرم کوتاه، 2005) بود. جامعه ی آماری عبارت بود از کلیه ی افراد بهنجار و همچنین مبتلایان به اختلال روانی در شهر تهران در تابستان و پاییز 1387. روش مورد استفاده برای نمونه گیری، به صورت نمونه گیری در دسترس بود. ملاک ورود برای افراد نمونه، محدوده ی سنی 50- 20 سال با مدرک تحصیلی دیپلم یا بالاتر از دیپلم بود. جهت انتخاب افراد گروه مبتلا به اختلال روانی، به سه مرکز ارائه دهنده ی خدمات روان شناختی و روان پزشکی مراجعه شد. این افراد بر اساس dsm iv-tr و طبق تشخیص روان پزشک، دارای مشکل روان شناختی بودند و از دو سال قبل تاکنون، روان درمانی به آنها ارائه نشده بود و در زمان پاسخگویی به پرسشنامه ها قادر به برقراری ارتباط بودند. در گروه بهنجار، این افراد به کلینیک های مربوط به خدمات روان شناختی و روان پزشکی مراجعه نکرده بودند و دارای مشکل روان شناختی بر اساس dsm iv-tr نبودند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ (نسخه ی سوم فرم کوتاه، 2005) با 90 سوال و مقیاس نگرش های ناکارآمد با 40 سوال بود. داده های مأخوذ از پرسشنامه و مقیاس مذکور با دو شیوه ی آمار توصیفی و استنباطی (آزمون نر های استاندارد، تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل عامل، ضریب همبستگی، تحلیل ممیز و جدول منحنی راک) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به این شرح حاصل گردید: طی تحلیل عوامل در گروه بهنجار، 12 عامل شامل 15 طرحواره در 5 عامل اصلی و 60/37 درصد واریانس استخراجی حاصل شد که سه عامل با عوامل 18 گانه ی یانگ مطابقت کامل داشت. ضریب آلفای کرونباخ، روایی همزمان با مقیاس نگرش های ناکارآمد، حساسیت و ویژگی برای مقیاس کلی پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ (نسخه ی سوم فرم کوتاه، 2005) و عوامل استخراج شده از آن به صورت مطلوبی مشاهده شد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، با توجه به این که 65 نفر از افراد گروه دارای اختلال روانی مبتلا به اختلال خلقی و یا اضطرابی بودند و به دلیل عدم تفاوت معنادار در دو گروه اختلال های خلقی و اضطرابی و همپوشی بالای دو اختلال مذکور، فقط داده های مأخوذ از این تعداد، تحت عنوان گروه دارای اختلال های خلقی و اضطرابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان تفاوت بین دو گروه بهنجار و دارای اختلال های خلقی و اضطرابی، 2% و معنی دار (001/0> p) بود. تفاوت بین دو گروه زنان و مردان معنی دار (001/0 >p)، ولی میزان آن کمتر از 03/0% و ناچیز بود. همچنین تعامل عضویت گروهی (دو گروه بهنجار ودارای اختلال های خلقی و اضطرابی) و جنسیت (گروه زنان و مردان) بر طرحواره ها معنی دار (001/0=p) ولی مقدار آن کمتر از 03/0% و ناچیز بود.
محمد زرگر علیرضا کاکاوند
هدف پژوهش حاضر مطالعه تفاوت طرح واره های ناسازگار اوّلیّه، ریشه های والدینی و رفتارهای مقابله ای اجتناب بین مردان مبتلا به وابستگی به موادّ شبه افیونی و افراد بهنجار بود. برای این منظور، تعداد 56 نفر بیمار مبتلا به وابستگی به موادّ شبه افیونی که به صورت در دسترس انتخاب شدند با 56 نفر از افرادی که دچار اختلال وابسته به مواد نبودند از لحاظ طرح واره های ناسازگار اوّلیّه، ریشه های والدینی و رفتارهای مقابله ای اجتناب مقایسه شدند. طرح واره ها به وسیله فرم کوتاه پرسش نامه ysq 3rd، ریشه های والدینی به وسیله پرسش نامه ypi، و پاسخ های اجتنابی به وسیل? پرسش نامه yrai سنجیده شدند. تحلیل نتایج که با روش های آماری t مستقل، خی دو و نیز محاسبه فراوانی ها انجام شد نشان داد که طرح واره های ناسازگار اوّلیّه، ریشه های والدینی و رفتارهای مقابله ای اجتناب در افراد مبتلا بیش از افراد بهنجار است. همچنین توزیع فراوانی ریشه های والدینی در طرح واره های های مربوطه معنی دار است.
فاطمه زعیم نیا مژگان صلواتی
چکیده ندارد.
مژگان صلواتی مجتبی مجتهدزاده
طی یک مطالعه به شیوه آینده نگر (prospective) و مقطعی (cross sectional) در بخش اورژانس بیمارستان شریعتی در طی یک دوره 9 ماهه 100 بیماری که نیازمند انجام عملیات احیا و اقدامات acls بودند مورد بررسی قرار گرفتند. در طی این مطالعه به مشاهده، بررسی و ثبت ریتم اولیه بیمار در بدو ورود به اورژانس ، نحوه انجام عملیات crp، موارد استفاده از دفیبریلاتور و روند دارو درمانی بیمار پرداختیم. هدف از این مطالعه تعیین میزان موفقیت crp و بررسی میزان انطباق اقدامات درمانی انجام شده در جریان عملیات احیاء با دستورالعملهای ارائه شده توسط aha در راستای استاندارد نمودن منطق فارماکوتراپی احیاء بوده است . از 100 نفر بیمار مورد مطالعه 25 مورد در خارج از بیمارستان دچار ایست قلبی تنفسی شده بودند که میزان موفقیت نهایی صفر بود و از 75 مورد ایست قلبی در داخل بیمارستان 2 نفر احیاء موفقیت آمیزی داشتند و از بیمارستان مرخص شدند. 70 درصد بیماران مرد و 30 درصد زن بودند میانگین سنی بیماران 57+-20 سال با محدوده 17-95 سال بود زمان cpr بین گروهی که احیا شدند و گروهی که احیاء موفقیت آمیزی نداشتند اختلاف قابل توجهی وجود نداشت (p>0/05). میزان موفقیت در بیمارانی که ریتم فیبریلاسیون بطنی داشتند در مقایسه با ریتم هایی چون آسیتول و فعالیت الکتریکی بدون نبض (pea) بیشتر بود (p0/032). از نظر داروهای مورد مصرف در این بیماران باید گفت که در 90 درصد بیماران اپی نفرین از نوع محلول 0/001 با ماکزیمم دوز مصرفی 20mg استفاده شده است و در هیچ مورد از مایعات وریدی تزریقی بعد از تجویز دارو خصوصا اپی نفرین تزریق نشده است . نکته قابل توجه مصرف زیاد بی کربنات سدیم است که در 78 درصد موارد و با ماکزیمی دوز 3 و یال استفاده گردیده است این در حالی است که مصرف زیاد بی کربنات سدیم در هنگام ایست قلبی تنفسی سبب مقاوم شدن اسیدوزیس و عدم پاسخدهی بیمار به عملیات احیاء می گردد. با توجه به نتایج بدست آمده از عملیات احیاء (2 درصد) باید در جهت بهبود و تصحیح یکسری مسائل کوشش بسیار بالا نمود از قبیل: -1 بالا بردن سطح آگاهی جامعه و آموزش bls از طریق رسانه های ارتباط جمعی، آموزش مدارس و ارگانها -2 کاهش زمان پاسخدهی مراکز فوریتهای پزشکی -3 مجهز نمودن آمبولانسها به دفیبریلاتور و امکانات پیشرفته دیگری همچون دفیبریلاتورهای اتوماتیک و ... -4 برگزاری کلاسهای بازآموزی acls و bls برای پرسنل اورژانس و کاردرمانی -5 وجود یک ریتم منظم و منسجم crp و داشتن یک رهبر (leader) آگاه در بیمارستان و بخش اورژانس .