نام پژوهشگر: یوسف جوادزاده

تولید نانولیپوزم های حاوی نایسین و بررسی خاصیت ضدمیکروبی آن درشیر پاستوریزه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیرا تیزچنگ   رضا رضایی مکرم

در چند سال اخیر، استفاده از سامانه های ریزپوشانی در ابعاد میکرو و نانو برای حفاظت از عوامل زیست فعال مورد توجه خاص پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. پیشرفت های نانوفناوری امکان تولید و بررسی حامل های زیست فعال در اندازه های کمتر از میکرون را حاصل کرده است. رساندن عوامل زیست فعال به قسمت های خاص داخل و خارج بدن و کنترل ویژگی های رهایش آنها مستقیما تحت تاثیر اندازه ذرات قرار می گیرد. نانو حامل ها در مقایسه با حامل های در ابعاد میکرون، توانایی بیشتر برای افزایش حلالیت و زیست دسترسی مواد داشته و قابلیت بهبود رهایش کنترل شده و انتقال هدفمند مواد را دارند. همچنین با استفاده از نانوحامل ها مقدار ماده مورد نیاز برای ایجاد یک اثر خاص، کاهش می یابد. در رهایش کنترل شده تاثیر عامل زیست فعال و کاربرد آن افزایش یافته و ضمن بهینه شدن میزان مصرف، قیمت محصول کاهش می یابد. با ریزپوشانی مواد حساس یا واکنشگر در سامانه های نانولیپوزم می توان به ثبات این ترکیبات افزود (weiss و همکارن، 2009). نانولیپوزوم ها ذرات ریزی هستند که از یک یا چند لایه فسفولیپید، دو لایه تشکیل شده اند. خصوصیات منحصر به فرد این ذرات سبب شده است که کاربردهای متعددی در زمینه های علوم و فن آوری داشته باشند. نانولیپوزم ها می توانند منجر به رهایش کنترل شده عوامل مختلف زیست فعال از جمله ترکیبات غذایی و فراسودمند در مکان و زمان مناسب شوند. از این رو آنها اثرگذاری و جذب سلولی مواد ریز پوشانی شده را افزایش می دهند (mozafari و mortazavi، 2005). ترکیبات واکنشگر، حساس یا فرار و همچنین باکتریوسین ها را می توان با استفاده از نانولیپوزم ها به ترکیبات پایدار تبدیل کرد. باکتریوسین ها پپتید های سنتزی یا پروتئین هایی با فعالیت ضد میکروبی هستند که توسط گروه های مختلفی از باکتری ها و قارچ ها تولید می شوند. بسیاری از باکتری های اسید لاکتیک، باکتریوسین هایی با طیف گسترده ای از بازدارندگی تولید می کنند. استفاده از باکتریوسین ها در صنعت غذا به کاهش استفاده از نگهدارنده های شیمیایی کمک می کند و این امر موجب تولید غذاهای طبیعی با خصوصیات ارگانولپتیکی و حفظ مواد غذایی می گردد که این امر پاسخی به تقاضای مصرف کنندگان برای تولید محصولات سالم با طعم تازه و طبیعی می باشد. تا به حال دستیابی به غذای سالم با استفاده از نگهدارنده های شیمیایی یا به کار گیری روش های فیزیکی مثل دمای بالا قابل حصول بود. هرچند از عواقب استفاده از این مواد برای مثال می توان به سمی بودن بسیاری از نگهدارنده های شیمیایی مانند نیتریت اشاره نمود. شناخته ترین باکتریوسین، نایسین است که به طور گسترده همراه با مواد غذایی استفاده می شود. علاوه بر نایسین، ناتامایسین و پدیوسین نیز برای این منظور کاربرد دارند. نایسین، پلی پپتیدی با 34 اسید آمینه و وزن مولکولی 3510 دالتون است که توسط لاکتوکوکوس لاکتیس تولید می شود. این ترکیب در دمای کمتر از 25 و در بسته بندی دور از نور مستقیم پایداری خوبی دارد. همچنین استفاده از این ترکیب به عنوان ماده ضد میکروبی بدون اثر نامطلوب روی طعم مواد غذایی بر روی باکتری های گرم مثبت و اسپور های آنها موثر است. اما استفاده از نایسین در فرم آزاد گران بوده و افزودن آن به صورت مستقیم به مواد غذایی باعث ایجاد مشکلاتی عدیده ای از جمله تجزیه پروتئولیتیک و واکنش پپتید های ضد میکروبی با ترکیبات غذایی مثل چربی و پروتئین شده و از این رو باعث کاهش فعالیت ضدمیکروبی این ترکیب می شود. بنابراین تولید نانولیپوزوم های حاوی نایسین روش کارآمدی برای رفع این مشکلات می باشد(mozafari و همکاران، 2008). هدف از انجام این تحقیق بهینه سازی تولید نانولیپوزم های حاوی نایسین براساس اندازه ذرات و بررسی پایداری و خاصیت ضدمیکروبی نایسین آزاد و انکپسوله شده در تیمارهای شیر کامل و شیر پس چرخ می-باشد.

تولید نانولیپوزومهای حاوی ناتامایسین و بررسی اثرات ضد میکروبی آنها در دوغ پاستوریزه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  اویس قادرزاده   یوسف جوادزاده

لیپوزوم ها، ذرات کروی شکل شامل یک سیستم غشائی تشکیل شده از لایه های چربی هستند که قادرند به دلیل ساختار آمفی فیلیک خود، مولکول های آب دوست را در داخل فضای درونی و مولکول های چربی دوست را در بین غشا لیپوفیلیک، کپسول پوشانی کنند. خصوصیات منحصر به فرد لیپوزوم ها باعث شده کاربردهای متعددی در چندین زمینه علوم و فناوری (از علوم پایه در مورد ساخـتار و عملکرد غشا تا رساندن عوامل فعال زیسـتی) داشته باشند. در این پژوهش ابتدا نانولیپـوزوم های حاوی ناتامایسین به روش گرمادهی (heating method) تولید گردید و سپس روش سطح پاسخ (rsm) به روش طرح مرکب مرکزی شامل 18 آزمایش با سه متغیر مستقل: مقادیر غلظت فسفولیپید (2، 66/7، 16، 33/24 و 30 میلی مولار)، مدت زمان همزدن (15، 30، 5/52، 75 و 90 دقیقه)، شدت همزدن (500، 674، 930، 1185 و 1360 دور بر دقیقه) استفاده و اثرات این متغیرها بر روی اندازه ذرات لیپوزوم ها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در این پژوهش میزان کارایی انکپسولاسـیون، میزان پایداری نانولیپوزوم ها طی مدت یک ماه، پتانسیل زتا و pdi لیپوزوم تهیه شده در ترکیب بهینه، همبستگی دوگانه صفات کمی (مقادیرغلظت فسفولیپید، مدت زمان فرآیند، سرعت همزدن، اندازه ذرات و توزیع اندازه ذرات) و تأثیرات ضد میکروبی ناتامایسین آزاد و لیپوزومی شده در ترکیب بهینه بر روی آسپرژیلوس نایجر در دوغ پاستوریزه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهینه سازی متغیرها با استفاده از روش سطح پاسخ نشان داد که ترکیب بهینه برای تولید نانولیپوزوم ها، شدت همزدن 2/1359دور بر دقیقه ، غلظت فسفولیپید 30 میلی مولار و مدت زمان 90 دقیقه می-باشد. نتایج بدست آمده از دستگاه پارتیکل سایزر نشان داد که لیپوزوم های تولید شده با استفاده از ترکیب بهینه متغیرها دارای اندازه ای در حد نانو بوده و میزان درصد ناتامایسین کپسول پوشانی شده حدود 80% حاصل گردید. نتایج حاصل از میزان پایداری نانولیپوزوم های تولید شده طی مدت زمان یک ماه نشان داد که اندازه ذرات در طول زمان از لحاظ اندازه، تغییرات معنی داری (p>0.05) با همدیگر ندارند. نتایج حاصل از اندازه گیری پتانسیل زتا نشان داد که افزودن ناتامایسین به لیپوزوم تولید شده در ترکیب بهینه متغیرها، باعث کاهش پتانسیل زتا می گردد. همچنین نتایج حاصل از pdi نشان داد که فرمولاسیون حاوی فسفولیپید خالص و فسفولیپید حاوی ناتامایسین، pdi پایینی دارا می باشد که نشان دهنده مونودیسپرس بودن لیپوزوم های تولید شده در ترکیب بهینه می باشد. نتایج تأثیرات ضد میکروبی ناتامایسین آزاد و لیپوزومی شده بر روی دوغ تلقیح شده با آسپرژیلوس نایجر در فرمولاسیون بهینه نشان داد که اثرات ضد میکروبی مشابهی دارند.

مطالعه تاثیر فرآیند فراصوت روی مولفه های رنگی، خصوصیات فیزیکو-شیمیایی و رئولوژیکی آب هویج با استفاده از متدولوژی سطح پاسخ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  علی ایاسه   محسن اسمعیلی

چکیده هدف این مطالعه، بررسی تاثیر تیمار فراصوت روی ویسکوزیته ظاهری، ویسکوزیته کمپلکس، کدورت، توزیع اندازه ذرات، اسپن، فعالیت آنزیم پراکسیداز، تغییرات مولفههای رنگی، ترکیبات زیست فعال شامل آسکوربیک اسید، کاروتنوئیدکل، فنلکل و فلاونوئیدکل آب هویج و مقایسه آن با تیمار رایج حرارتی میباشد. نمونههای آب هویج مطابق طرح سطح پاسخ دی اپتیمال، تحت تیمارهای متفاوت دما 37/0 و 50 درجه سانتی- ،05( 55 و 5 دقیقه( و توان ) 55 و 305 وات(، در فرکانس ثابت 50 کیلوهرتز فراصوت شدند. ، گراد(، زمان ) 35 نتایج حاصل نشان داد، دما و زمان فراصوت افزایش معناداری /50( p < ( روی کدورت نمونهها داشتند. هم چنین یک 5/ تغییر معناداری ) 50 p < ( در توزیع اندازه ذرات در نمونههای فراصوت شده به خاطر اثرات کاویتاسیونی مشاهده شد. این نتایج نشان داد، پایداری ابری آب هویج نه فقط به غیر فعال شدن پکتین متیل استراز، بلکه به کاهش اندازه ذرات نیز مربوط است. تغییر قطر ذرات در تیمار حرارتی، بیشتر مربوط به مواد کلوئیدی است که معمولا بوسیله حرارت کواگوله شده و سبب افزایش اندازه ذرات میشوند. تیمار فراصوت در محدوده سرعت برشی بین 1-s 5/0 و 55 تغییر معناداری در ویسکوزیته ظاهری آب هویجها ایجاد نکرد که نشان دهنده پیروی کردن آب هویج از رفتار جریان نیوتنی است. به هر حال، ویسکوزیته نمونههای حرارت دیده بیشتر از نمونههای تیمار نشده و فراصوت بود. زمان ) 5/50 (p< ، دما ) 5/50 (p < و اثر متقابل دما و زمان ) 5/50 (p < فراصوت تاثیرمعناداری روی کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز داشتند. مدل پیش بینی فعالیت آنزیمی، همبستگی خوبی با نتایج آزمایشات بدست آمده داشت و مدلی با ضریب تبیین بالا ) 98 %( حاصل شد. فعالیت آنزیمی تیمارهای حرارتی در دمای 99 85 درجه سانتی گراد به مدت 0 دقیقه تقریبا غیر قابل تعیین بود. نتایج بدست آمده نشان داد در بعضی - از نمونههای فراصوت شده به خاطر اثرات کاویتاسیونی فعالیت آنزیم تا 5 95 درصد کاهش یافت. هم چنین - زمان فراصوت باعث کاهش معنادار مقادیر مولفههای رنگی l ، a ، b ، و تفاوت رنگکل نسبت به نمونه تیمار نشده شد. در حالی که، دمای فراصوت سبب افزایش معنادار مولفه رنگی قرمزی a 5/50( p< ( و تفاوت رنگ کل (tcd) 5/ نسبت به نمونه تیمار نشده ) 50 p< ( شد. بیشترین تفاوت رنگ کل مشاهده شده دربین نمونه 8/ فراصوت شده 53 است، که بیشترین فعالیت آنزیمی نیز دراین نمونه گزارش شد. دما، زمان و توان فراصوت باعث کاهش معنادار مقادیر آسکوربیک اسید نمونهها شدند . پایداری اسکوربیک اسید در نمونههای فرآیند شده با 5/ فراصوت بیشتر از نمونههای تیمار حرارتی بود. دمای فراصوت سبب افزایش معنادار ) 50 p< ( مقادیر کاروتنوئیدکل نمونهها شد که علت آن به پدیده کاویتاسیون، خروج اکسیژن، کاهش فعالیت آنزیم لیپواکسیژناز و کاهش ایزومریزاسیون کاروتنوئیدها از حالت ترانس به فرم سیس کم رنگ نسبت داده میشود. زمان فراصوت 5/ تاثیر معناداری ) 50 p< ( در کاهش مقادیر فنلکل نمونهها داشت. ولی تفاوت معناداری بین فنلکل نمونههای فراصوت شده نسبت به تیمارهای حرارتی و نمونه تیمار نشده مشاهده نشد که به غیر فعال شدن آنزیم پلی فنل اکسیداز در اثر فرایند فراصوت نسبت داده میشود. مقادیر فلاونوئیدکل نمونههای فراصوت شده کاهش معنا- داری نسبت به نمونههای حرارتی و تیمار نشده داشت که دلیل آن غیرفعال شدن بیشتر آنزیمهای پلی فنل اکسیداز در اثر حرارت میباشد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد، تلفیق تکنولوژی فراصوت با حرارت ملایم میتواند تکنولوژی مفیدی جهت تهیه آب هویجی با کدروت و ویسکوزیته بیشتر و توزیع اندازه ذرات کمتر باشد. همچنبن فراصوت تجزیه مولفههای رنگی و فعالیت آنزیمی پراکسیداز آب هویج را کاهش داد. تیمار فراصوت به ز عنوان یک تیمار غیرحرارتی موجب پایداری بیشتر ترکیبات زیست فعال آب هویج، بویژه آسکوربیک اسید، کاروتنوئیدکل و فنلکل در مقایسه با تیمار حرارتی گردید. ولی مقادیر فلاونوئیدکل تیمار فراصوت کاهش معناداری نسبت به تیمار حرارتی داشت. به منظور حفظ کیفیت آب هویج فرآیند شده با فراصوت، از روشهای اضافی تکمیلی مانند حذف اکسیژن، نگهداری در دمای پایین و استفاده از بازدارندههای طبیعی آنزیم باید استفاده شود.

تاثیر ویتاگنوس و بذر کتان بر درد دوره ای پستان: یک کارآزمایی بالینی تصادفی سه سوکور
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1394
  پریوش احمدپور   سکینه محمد علیزاده- چرندابی

مقدمه و اهداف: درد دوره ای پستان، درد متوسط تا شدید یک یا هر دو پستان است که به مدت بیش از پنچ روز رخ داده و پس از منوپوز رفع می شود و می تواند منجر به عوارض متعدد در زندگی زنان مبتلا گردد. مواد و روش کار: این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده سه سوکور بر روی 159 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز از آبان سال 1392 تا شهریور 1393 انجام شد. نتایج: یک مورد افت نمونه در گروه بذرکتان در پایان ماه اول بعد از مداخله وجود داشت. میانگین درد پستان قبل از مداخله در کل شرکت کنندگان 44/12(7/4sd:) بود. نمره درد پستان در هر دو گروه مداخله هم در ماه اول و هم در ماه دوم بطور معنی داری بهبود یافت، بطوری که میانگین نمره شدت درد پستان به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه بذرکتان (0/2- تا 2/4- فاصله اطمینان 95%، 1/3- تفاوت میانگین تعدیل یافته) و ویتاگنوس(2/2- تا 3/4- ،3/3-) و ماه دوم پس از مداخله در گروه بذرکتان (9/5- تا 1/8- ،0/7-) و ویتاگنوس (3/5- تا 5/7- ،4/6-) کمتر از گروه کنترل بود. نمره خونریزی قاعدگی در هر دو گروه مداخله در ماه اول و دوم بعد از مداخله بطور معنی داری کاهش یافت، بطوری که میانگین نمره خونریزی قاعدگی به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه ویتاگنوس (0/4- تا 8/11- ،9/7-) و بذر کتان (6/5- تا 5/13- ،6/9-) و همچنین در ماه دوم پس از مداخله در گروه ویتاگنوس (0/5- تا 2/15- ،1/10-) و بذرکتان (2/5- تا 5/15- ،4/10-) کمتر از گروه کنترل بود. همچنین نمره نشانه های قبل از قاعدگی در هر دو گروه مداخله هم در ماه اول و هم در ماه دوم بطور معنی داری بهبود یافت. بطوری که میانگین نمره شدت سندروم قبل از قاعدگی به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه ویتاگنوس (1/2- تا 0/4- ،3/3-) و بذرکتان (0/3- تا 5/5- ،3/4-) و ماه دوم پس از مداخله در گروه ویتاگنوس (7/4- تا 0/7- ،8/5-) و بذرکتان (7/5- تا 1/8- ،6/6-) کمتر از گروه کنترل بود. تفاوت معنی داری بین دو گروه ویتاگنوس و بذرکتان وجود نداشت. نتیجه گیری: بذرکتان و ویتاگنوس هر دو جهت بهبود درد دوره ای پستان، کاهش خونریزی قاعدگی و بهبود نشانه های قبل از قاعدگی در طی مدت استفاده کوتاه مدت موثر می باشند،