نام پژوهشگر: کامران غفارزادگان

بررسی بیان oct4 و nanog در نمونه های بافتی نرمال و سرطانی مری، معده و کولون انسانی به روش ایمنوهیستوشیمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  حمید چشمی   مریم مقدم متین

سرطان های دستگاه گوارش جزء 10 سرطان شایع در جهان هستند که سالانه درصد بالایی از مرگ و میر را به خود اختصاص می دهند. با وجود اینکه در زمینه درمان سرطان پیشرفت های زیادی صورت گرفته اما به دلیل عود مجدد و مقاومت سلول های سرطانی در برابر پرتودرمانی و شیمی درمانی، مدیریت این بدخیمی ها همچنان چالش برانگیز می باشد. سلول های بنیادی سرطان، زیر جمعیت کوچکی از سلول های درون تومور بوده که مسئولیت حفظ و گسترش توده تومور را بر عهده دارند. برخی فاکتورهای رونویسی همچون oct4 و nanog، که مسئول حفظ ویژگی های بنیادینگی هستند، در تغییر و تحول سلول به سمت بدخیم شدن نیز ایفای نقش می کنند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی و مقایسه درصد سلول های بیان کننده پروتئین های oct4 و nanog در نمونه های بافتی نرمال و سرطانی مری، معده و کولون بود. بدین منظور 45 نمونه بافتی مربوط به کارسینومای سنگفرشی مری و 45 نمونه بافتی سالم مری تهیه گردیدند. همچنین 43 نمونه بافتی آدنوکارسینومای معده، 34 نمونه بافتی معده سالم، 26 نمونه کارسینومای کولون و 34 نمونه بافت سالم کولون تهیه شدند. سپس بررسی و مقایسه درصد سلول های بیان کننده پروتئین های oct4 و nanog به روش ایمنوهیستوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که درصد بالایی از سلول های موجود در تمامی تومورهای مورد بررسی، پروتئین های oct4 و nanog را بیان نمودند. همچنین مقایسه بیان این پروتئین ها در نمونه های سرطانی و سالم بر عدم وجود تفاوت معنی دار در درصد سلول های بیان کننده oct4 و nanog دلالت دارد. بر اساس این نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که احتمالا حضور سلول های بنیادی در بافت های بالغ مری، معده و کولون، نه تنها تضمین کننده سرعت بالای نوسازی آن ها است، بلکه زمینه ساز تغییرات بدخیم در این بافت ها نیز می باشد.

مطالعه نشانگرهای بنیادی، سرطانی و بنیادی سرطانی در سلول های kyse30 و بررسی اهمیت آن ها در بیماری زایی سرطان های گوارشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  فاطمه بهنام رسولی   احمد رضا بهرامی

آمار بالای مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان به دلیل ناراکارمدی رویکردهای متداول درمانی در مهار گروه وسیعی از بدخیمی ها است. از این رو طراحی رویکرد های نوین، به منظور حذف هدفمند و یا مهار رشد سلول های بدخیم، به شدت احساس می شود و نیل به این هدف به دنبال شناخت دقیق تر ویژگی های سلول های سرطانی ممکن می گردد. با وجود شیوع بالای بدخیمی های مری در ایران، اطلاعات اندکی در ارتباط با انواع ویژگی های زیستی سلول های سرطانی مری در کشورمان موجود می باشد. از این رو در پژوهش حاضر علاوه بر تلاش در جهت تهیه رده سلولی از نمونه های بافتی بیماران ایرانی مبتلا به سرطان مری، رده ای از سلول های سرطانی مری به نام kyse30 جهت تعیین ویژگی های زیستی مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین با توجه به اهمیت و مطالعه های گسترده انجام گرفته در حوزه بالینی، کارایی رویکرد نوین تمایز درمانی با به کارگیری رتینوئیک اسید ارزیابی شد. به علاوه اهمیت دو نشانگر بنیادی سرطانی (cd15) و بنیادی (sox2) در تشخیص سرطان های لوله گوارش در ایران مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور تعیین ویژگی های بنیادی، سرطانی و بنیادی سرطانی سلول های kyse30 از فناوری های macs، فلوسایتومتری، ایمونوسیتوشیمی و rt-pcr استفاده شد. بعلاوه بررسی اهمیت برخی از مولکول های زیستی در سلول های kyse30 پس از تیمار با رتینوئیک اسید و با استفاده از فناوری های فلوسایتومتری و real time rt-pcr انجام گرفت. همچنین بیان نشانگرهای sox2 و cd15 در نمونه های سالم و سرطانی مری، معده و کولون با استفاده از فناوری های ایمونوهیستوشیمی وreal time rt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از بیان نشانگرهای بنیادی سرطانی cd15 و cd44، نشانگر بنیادی sox2 و نشانگرهای سرطانی c-myc، lin28 و p63 در سلول های kyse30 بود. همچنین مطالعه های فلوسایتومتری وreal time rt-pcr نشان دادند که تیمار سلول های kyse30 با رتینوئیک اسید به مهار رشد و القای تمایز در این سلول ها منجر گردید. با توجه به الگوی خاص بیان نشانگرها در سلول های kyse30 تمایز یافته، چنین به نظر می رسد که می توان از آنتی ژن cd44 به عنوان نشانگر مناسبی جهت معرفی سلول های سرطانی با ویژگی های شبه بنیادی در رده سلولی kyse30 استفاده نمود. بررسی اهمیت نشانگرهای cd15 و sox2 در بیماری زایی بدخیمی های لوله گوارش بر عدم وجود تفاوت معنی دار در بیان این دو آنتی ژن بین نمونه های سالم و توموری بافت های معده و کولون و افزایش معنی دار بیان sox2 در نمونه های بدخیم مری دلالت داشت. با این وجود به دلیل شیوع بالای سرطان های گوارشی در دنیا و نیز اهمیت نشانگرهای زیستی در تشخیص به موقع و درمان کارامد سرطان ها، لزوم انجام مطالعه های جامع تر در جهت معرفی نشانگرهای بنیادی سرطانی مناسب برای انواع بدخیمی های گوارشی همچنان مورد نیاز است.

بررسی تغییرات هماتولوژیک در بیماران مبتلا به استوماتیت آفتی عودکننده مراجعه کننده به بخش بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 88-1387
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1393
  مهدی تقوی   زهرا دلاوریان

مقدمه: استوماتیت آفتی عود کننده یکی از شایعترین بیماریهای مخاطی دهان است که شیوع آن در جمعیت عادی بین 5 تا 66 درصد می باشد. کمبود های تغذیه ای نظیر کمبود ویتامین b12 ، آهن و فولات با مکانیسم کاهش ضخامت نسبی مخاط دهان و در نتیجه کاهش سطح حفاظتی در ارتباط با آفت مؤثر شناخته شده اند با توجه به شیوع متفاوت 18 تا 28 درصد این عوامل در مبتلایان به آفت، انواع متفاوت و متنوع کمبود های گزارش شده در جوامع مختلف، پاسخ دهی متفاوت زخم های آفتی دهان با درمان های جایگزین این عوامل این مطالعه با هدف بررسی میزان b12 و آهن وفریتین و فولات در بیماران آفتی در مقایسه با افراد سالم طراحی و انجام شد. مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی مقطعی بیمارانی که به بخش بیماری های دهان دانشکده دندانپزشکی در سال 87-88 مشهد مراجعه کردند، توسط متخصص بیماری های دهان مورد معاینه قرار گرفتند. تشخیص آفت دهانی بر اساس تاریخچه عود و معاینه بالینی (اندازه، شکل و تعداد زخم ها) بود. تمام انواع زخم های آفتی مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تشخیص قطعی آفت دهانی و ثبت مشخصات دموگرافیک و دارا بودن تمام معیارهای ورود از این بیماران و افراد سالم مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی مشهد بعد از 12 ساعت ناشتا 2 تا 3 سی سی خون از ورید آنتکوبیتال جهت بررسی میزان b12 و آهن و اسید فولیک و فریتین مقایسه این عوامل بین این دو گروه گرفته شد سپس داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss16 و با کمک آزمون های آماری mann-whitney ، t تست، شاپیرو ویلک، اسپیرمن و پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در مطالعه ی حاضر در مجموع 48 نفر (52.1% مرد) در قالب دو گروه آفتی (26 نفر) با میانگین سنی 26/08 و سالم (22 نفر) با میانگین سنی 22/64 وارد مطالعه شدند. اختلاف معناداری میان سن و جنس دو گروه بیمار و شاهد وجود نداشت (p>0.05). میانگین سرمی آهن در گروه بیمار (mg/dl 94/54) به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد (mg/dl 136/68) مشاهده شد (p<0.001). ولی تفاوت میزان فریتین، ویتامین b12 و اسید فولیک سرم در دو گروه سالم و مبتلا به آفت از نظر آماری معنادار نبود (p>0.05). نتیجه گیری: در این مطالعه مشاهده شد که تنها میانگین سطح سرمی آهن در گروه بیمار به طور معنی داری کمتر از گروه سالم بود که در طرح درمان این بیماران باید مد نظر قرار گیرد.البته جهت نتیجه گیری دقیق تر نیاز به مطالعه در ابعاد وسیع تر با تعداد بیمار بیشتر می باشد.