نام پژوهشگر: محمدصالح اولیا
محمد جوانمردی محمود زنجیرچی
محیط کسب و کار کنونی، محیط تغییر و دگرگونیهای سریع و پویا است. بنابراین تغییر، یکی از بزرگترین خصوصیات سازمانها و موسسات در حوزه رقابتی امروز است . این تغییر و تحولات باعث شده است که صاحبنظران در دهه های اخیر، بحثهای گسترده ای را در زمینه ضرورت توجه به عوامل محیطی موثر در سازمانها مطرح کنند. به عبارتی می توان گفت رویکردها و راه حلهای گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود را برای رویارویی با چالشهای سازمانی و محیط بیرونی از دست داده اند. چابکی توانایی سازمان برای تغییر است تا فرصتهایی را که براساس این تغییر ایجاد می شود مورد بهره برداری قرار دهد. سازمان چابک سازمانی است که می تواند تغییر کند و خود را با تغییرات محیطی همچون یک استراتژی پیروز مندانه وفق دهد؛ در حالی که تحقیقات زیادی در مورد شناسایی شاخص های تواناساز و توانمندی و بررسی ارتباط بین آنها به طور دقیق انجام نشده است در این پژوهش برآن شدیم تا شاخص های چابکی سازمان و عامل های تواناساز سازمان ها در راستای دستیابی به چابکی را در صنعت مواد غذایی و لبنیاتی شناسایی و مورد تحلیل قرار دهیم. در این پژوهش چابکی سازمانی و تواناسازها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که در صنعت مورد بررسی هشت شاخص وجود دارند که می توانند مستقیما بر سطح چابکی سازمان و مدت زمان دستیابی سازمان به چابکی تاثیر چشمگیری داشته باشند. جهت بررسی ارتباط بین تواناسازها و چابکی و پیش بینی سطح چابکی از روشهای رگرسیون چند متغیره و رگرسیون غیر خطی و glm و شبکه عصبی استفاده گردید . همچنین میزان تاثیر هر یک از این شاخص ها مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس رتبه بندی مدل شبکه عصبی و رگرسیون اتوماسیون بیشترین تاثیر را بر سطح چابکی سازمانی دارا می باشد. در این پژوهش با توجه به شاخص هایی که جهت سنجش مدل های بکار رفته مورد استفاده قرار گرفته است مدل شبکه عصبی از کارایی مناسبی برخوردار بوده است.
فرزانه سادات شاکوهی محمدصالح اولیا
اگرچه اکثر شرکت ها هزینه کمی برای طراحی محصولات خود صرف می کنند ولی تجربه نشان می دهد این گونه شرکتها مجبورند در عمل هزینه های بیشتری بخاطر مشکلات مرتبط با تولید یا از دست دادن بازار متحمل شوند. مطالعات کتابخانه ای نشان داد که طراحی برای شش سیگما یک روش قوی برای طراحی و توسعه محصولات و خدمات بشمار می رود. از همین رو، در تحقیق حاضر قصد داریم، روش عمومی برای طراحی محصول و بر مبنای متدولوژی طراحی برای شش سیگما که در مقاله باریل (2011) ارائه شده را اصلاح و توسعه دهیم. روش ارائه شده به ادغام سه مفهوم بهینه سازی مبتنی بر قابلیت اطمینان، طراحی قوی و بهینه سازی چند هدفه پرداخته و دارای چهار مرحله است: فرمول بندی، بهینه سازی، شبیه سازی و انتخاب. در مرحله بهینه سازی با ارائه الگوریتم پیشنهادی در تولید جواب های بهینه پارتو، مقاله باریل را اصلاح کرده و توسعه دادیم. روش مذکور در تعیین بهترین طرح اختلاط بلوک بتنی سبک با در نظرگرفتن نیازهای مشتری در سه حوزه وزن، هزینه و استحکام اعمال شد. به این ترتیب که ابتدا با در نظرگرفتن انتظارات کارشناسان فنی، مدل سازی ریاضی بلوک تعیین و سپس با الگوریتم چند هدفه تعاملی و با توجه به ترجیحات تصمیم گیرنده، 16 جواب بهینه پارتو در جهت حفظ احتمال رضایت محدودیت، تولید شدند. پس از آن بر اساس فلسفه شش سیگما و طراحی قوی، با توجه به سه معیار درجات مطلوبیت، ضریب تغییرات (استحکام) و صرفه جویی نسبت به جواب پایه، بهترین طرح اختلاط در سطح سه سیگما (در هر متر مکعب : سیمان 413 کیلوگرم، الیاف 1.16 کیلوگرم، سیلیس 12.32کیلوگرم و فوم 8.9 لیتر) برای پیاده سازی انتخاب شد. در نهایت، متغیرهای بحرانی برای کمک به مدیران در جهت توسعه سیستم تولید و طرح های کنترل به منظور رسیدن به محصول با کیفیت، شناسایی شدند. نتایج نشان داد که الیاف پلی پروپیلن علت بیش ترین پراکندگی در تابع هزینه هست. درحالی که الیاف پلی پروپیلن، سیلیس، فوم و آب بحرانی ترین متغیرها برای محدودیت ها می باشند. در انتها، پس از ارائه نتایج به کارشناس فنی و تولید بلوک، مقاومت فشاری آن محاسبه شد و با نتیجه به دست آمده تطابق داشت.
محمدرضا رزمی محمدحسین ابویی
تاکنون روش ها و چارچوب های متعددی برای پیاده سازی مدیریت دانش معرفی و اجرا شدهاند اما علیرغم این موضوع نرخ شکست آن ها قابل توجه است و این روش ها نتوانسته اند بسیاری از نیازها و خواسته های مدیریت دانش را به تحقق برسانند. یکی ار راه های رسیدن به موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش داشتن یک استراتژی مناسب، روشن و برنامه ریزی شده است. این استراتژی عامل مهمی برای سازمان است تا بتواند منابع و توانایی های خود را برای رسیدن به اهدافش سازماندهی کند. بنابراین در این پژوهش به انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش با توجه به عوامل موثر بر استراتژی های مدیریت دانش در شرکت برق منطقه ای خراسان پرداخته شده است. متدولوژی انتخاب استراتژی این پژوهش که در این تحقیق از آن با عنوان متدولوژی توسعه یافته یاد می شود، توسعه ای از متدولوژی خدیور و همکاران برای انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش است. در متدولوژی توسعه یافته این پژوهش یک رویکرد اصلاحی به عوامل موثر بر استراتژی های مدیریت دانش در متدولوژی خدیور و همکاران اضافه خواهد شد و علاوه بر آن روشی برای تعیین مولفه های دارای اولویت بهبود، برای پیاده سازی استراتژی انتخابی پیشنهاد می گردد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استراتژی انتخاب شده بوسیله متدولوژی توسعه یافته، نسبت به استراتژی انتخاب شده با متدولوژی خدیور و همکاران، هماهنگی بیشتری با برنامه های استراتژیک سازمان دارد و استراتژی انتخابی در متدولوژی توسعه یافته با توجه به هر سه دیدگاه موجود در مدیریت دانش که عبارت از دیدگاه منابع انسانی، دیدگاه فناوری و دیدگاه راهبردی است، صورت می گیرد. همچنین نتایج حاصل از پیاده سازی متدولوژی در شرکت برق منطقه ای خراسان نشان می دهد که اگرچه شرکت در معاونت طرح و توسعه نیاز به بهبود هر دو استراتژی انسان محور و سیستم محور دارد اما استراتژی سیستم محور اولویت بیشتری برای بهبود دارد.
زینب وارسته یحیی زارع مهرجردی
صنعت کاشی سرامیک ایران با قدمتی چهارده هزارساله صنعتی است که فراز و نشیب¬های بسیاری را طی قرون و اعصار متمادی طی کرده است. برخی خبرگان صنعت کاشی و سرامیک، معتقدند این صنعت روند رشد خود را طی سال¬های اخیر طی نموده و باتوجه به عدم تناسب حجم سرمایه¬گذاری و نیاز، در آینده نزدیک به دوران افول خود نزدیک خواهد شد اما در عین حال چشم¬اندازهای مختلفی که برای این صنعت تدوین شده نشان از نگاه رو به جلو، توسط برخی کارشناسان صنعت دارد. بررسی این مسئله نیاز به یک نگاه پویا به متغیرهای اصلی دخیل در عرصه صنعت کاشی و سرامیک دارد. نگرشی که علاوه بر جامع¬بودن بتواند روابط بین این متغیرها را به شکل صحیحی نشان دهد. شبیه¬سازی دینامیکی روشی است که برای مدل¬سازی و شبیه¬سازی انواع سیستم¬های غیرخطی ابداع شده است. در این تحقیق با استفاده از کارت امتیازی متوازن متغیرهای موثر بر مدل شناسایی شده و سپس با مدل¬سازی و شبیه¬سازی، ضمن کسب شناخت از نحوه تعامل عوامل موثر در صنعت، آینده این صنعت در صورت تداوم استراتژی¬های فعلی پیش¬بینی گردیده است و باتوجه به نظرات کارشناسان صنعت، سناریوی موفق¬تری برای صنعت تدوین شده و آینده این سناریو نیز بررسی شده است نتایج پژوهش مبین آن است که اختصاص سرمایه¬گذاری بیشتر در حوزه¬های آموزش، کیفیت، تکنولوژی و بازار به جای سرمایه¬گذاری بیش از نیاز در توسعه ظرفیت، صنعت کاشی و سرامیک را به موفقیت بیشتری در آینده خواهد رساند.
محسن رنجبر محمدصالح اولیا
فرآیند برنامه ریزی شرکتهای دولتی و خصوصی متکی به انتخاب بهینه پروژه و تخصیص کارآمد منابع کمیاب می باشد، پیچیدگی این فرآیند تا حدی ناشی از این واقعیت است که سرمایه گذاری در پروژه ها باید شامل معیارهای چندگانه و همچنین محدودیتهای فنی و کسب و کار عملیاتی باشد. روشهای گوناگونی از دیرباز برای حل این مشکل به کار گرفته شده اند، پرکاربردترین آنها آنالیزهای سود-هزینه هستند که البته نقدهای جدی به آنها وارد است و مسئله ترجیحات سرمایه گذاران چالشهای فراوانی را بر سر راه کارکرد این متد گذارده است. دسته دیگری از رویکردهای حل مسئله انتخاب سبد پروژه بهینه آنالیزهای چند معیاره هستند که به مانند آنالیزهای سود – هزینه با نقصاناتی روبه رو می باشند چرا که باید در نظر داشت بهترین پروژه ها لزوما تشکیل دهنده بهترین سبد پروژه نیستند و از سویی نیز در این مسائل بحث محدودیتهای اقتصادی و فنی مطرح می گردد که در ظاهر، این رویکردها در اعمال دقیق این محدودیت ها ناکارآمد می باشند. در این مطالعه با ارائه یک مدل برنامه ریزی عددصحیح مختلط چندهدفه، مهمترین ابعاد اقتصادی موجود از دید تصمیم سازان سازمان شامل نرخ بازگشت سرمایه، دوره بازگشت سرمایه و ارزش خالص فعلی در کنار کمینه سازی ریسک پروژه ها به بیشینه مقدار ممکن خود رسیده اند که با توجه به نیاز واقعی شرکتهای فعال در زمینه امر سرمایه گذاری اهداف تبیین شده برای مسئله بر دو رکن اصلی زمان و محدودیت های مالی استوار گردیده اند. برای حل مدل و به دلیل پیچیدگی مسئله نیز ،الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک با رتبه بندی نامغلوب و همچنین الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب ارائه و پیاده سازی شده اند. بنا بر نتایج به دست آمده و در مسائل آزمایشی طراحی شده عملکرد الگوریتم nsga-ii به نسبت دیگر الگوریتم تحقیق یعنی الگوریتم nrga مناسب تر ارزیابی گردیده است. در پایان مدل مسئله در شرکت نگار کویر ایساتیس یزد پیاده سازی و نتایج مربوط به آن در سه سناریو مختلف ارائه و بررسی شده است که بنابر آن تعداد نه و 13 جواب نامغلوب در طی پیاده سازی مدل حاصل گردیده اند.
سعید اتحادی احمد صادقیه
جهانی شدن بازار موسسات را مجبور کرده است که توجه زیادی به استفاده موثر و کارا از منابع و افراد نمایند. اندازه¬گیری عملکرد کمک می¬کند تا تنظیم اهداف و برنامه¬ریزی عملیات آتی بهتر انجام شود. همواره بایستی به¬دنبال رسیدن به سطح بالاتری از کارایی در مدیریت زنجیره تامین بود. این مهم تنها با توسعه پایدار سیستم ارزیابی عملکرد زنجیره به¬دست خواهد آمد. نکته قابل توجه در مورد اکثر مدل-های ارائه شده این است که توجه چندانی به تامین¬کننده و همچنین سبز بودن زنجیره ندارند. در این پژوهش، ابتدا مطالعات مرتبط با مبحث ارزیابی عملکرد زنجیره تامین بررسی شده است. سپس یک چارچوب توسعه¬یافته برای ارزیابی عملکرد زنجیره تامین شامل شش جنبه مشتری، هماهنگی، مالی، یکپارچه¬سازی، ظرفیت تولید و زیست¬محیطی، با هدف تاکید بیشتر بر یکپارچه¬سازی و همچنین سبز بودن زنجیره، ارائه گردیده است.
الهام نجفی علمدارلو محمدعلی وحدت زاد
سازمان پروژه محور، سازمانی است که پروژه رکن اصلی آن می باشد و یک مجموعه از انواع پروژه ها را مدیریت می کند. امروزه در سازمان های پروژه محور، اولویت بندی پروژه ها نه تنها مهم است، بلکه در بسیاری موارد امری حیاتی برای سازمان محسوب می شود. اما اینکه کدام پروژه ها و با کدام شاخص ها و اهداف انتخاب شوند، پرسشی است که با حل مسأله ی رتبه بندی و انتخاب بهینه ی پروژه بدان پاسخ داده می شود. موضوع مهم دیگر، پیاده سازی یک سیستم کارای مدیریت پروژه در پروژه های انتخابی است. در مدیریت پروژه یکی از معیارهای موفقیت پروژه، ایجاد موازنه ی بهینه بین زمان و هزینه ی اجرا است. این مسأله در سازمان های پروژه محور نقش ویژه ای دارد و انتخاب سیاست های تخصیص منابع به پروژه های مختلف، این دو عامل را به صورت قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش، دانشگاه یزد به عنوان سازمانی که پروژه های متعددی را در سال به اجرادر می آورد، انتخاب شده است. هدف بخش اول، رتبه بندی کامل پروژه های عمرانی سال 93 دانشگاه یزد با استفاده از رهیافت ترکیبی تحلیل پوششی داده ها و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی است. داده های ورودی عبارت از: هزینه و زمان انجام پروژه و خروجی ها نیز کیفیت و تطابق استراتژیک. در بخش دوم: مسأله ی تصمیم گیری مدیریت پروژه، با اهداف چندگانه در یک محیط فازی مطرح می گردد. مدل ارائه شده، برنامه ریزی خطی چندهدفه ی فازی، با هدف به حداقل رساندن هزینه ی کل پروژه انتخابی تعیین مقدار بهینه افزایش هزینه های مستقیم به ازای کاهش مدت زمان پروژه و کاهش بهینه زمان تکمیل پروژه می باشد. برای حل مس?له از روش دو مرحله ای و برای معرفی داده های فازی از تابع تعلق مثلثی استفاده شده است. در نهایت برای اعتبارسنجی روش پیشنهادی یک مثال عددی که مربوط به یک پروژه ی عمرانی است در نظر گرفته شده است. برای پیاده سازی مسال از نرم افزار گمز استفاده شده است. نتایج بدست آمده ما را به این مهم رهنمون می سازد که مدل پیشنهادی می تواند به عنوان یک ابزار موثر در موارد مشابه و برای دیگر تصمیم گیری های چندهدفه مورد استفاده قرار بگیرد.
ژیلا نجف زاده اسکویی حسن خادمی زارع
اصطلاح خانه دیجیتالی که امروزه واژه ای فنی - اجتماعی شده است، معیار و میزانی از همراه بودن مردم یک کشور در استفاده از دست آوردهای نوین ارتباطات و فناوری اطلاعات می باشد. یکی از رسالتهای مهم سیاست گذاران و حاکمان کشورهای در حال توسعه در راستای کاهش شکاف دیجیتالی با کشورهای پیشرفته، ایجاد زیرساخت های ارتباطات و فناوری اطلاعات و تأمین محتوای اطلاعاتی برای همه اقشار مردم در محدوده جغرافیایی آن کشور است، بدین معنا که همه افراد در آن کشور امکان دسترسی به منابع و امکانات به اشتراک گذاشته شده جهانی را با رعایت نظارت بر محتوا داشته باشند. شبکه مخابراتی نسل آتی یا ngn (next generation network) که بر مبنای تکنولوژی انتقال پاکتی اطلاعات پی ریزی میگردد، پاسخگوی پهنای باند مورد نیازسرویسهای آتی( اعم از صوت و ویدئو و دیتا و اینترنت و مانند آنها ) می باشد. مشترکین مخابراتی بر اساس معیارهایی همچون علاقه، مطابقت با روند تکنولوژی، استانداردهای زندگی، قیمت و ... در مورد خرید یا عدم خرید یک سرویس تصمیم می گیرند. با توجه به اینکه ارائه سرویسهای جدید شبکه ngn ، در حجم و تنوع مناسب ، نیازمند بستری با ظرفیت مناسب میباشد، هدف از این تحقیق شناسایی سرویسهای مورد تقاضای مشترکین مخابراتی و تعیین اولویت آنها بر اساس شناسایی ساختار تصمیم گیری مشترکین و بکمک تکنیک داده کاوی میباشد. در این پایان نامه ابتدا مشترکین مخابراتی با کمک تکنیک های داده کاوی خوشه بندی گردیده اند و سپس بکمک نمودار درختی، ساختار تصمیم گیری هریک از خوشه ها در استفاده از سرویسهای مخابراتی و تخمین این نیازها در شبکه آتی مدلسازی شده است. در نتیجه این تحقیق، مشترکین مخابراتی بلحاظ الگوی برقراری ارتباط و هزینه کارکردشان به چند گروه اصلی تقسیم شده اند و بر اساس هویت هر گروه، سرویسهای مورد تقاضای آنها تعیین، و حجم نسبی تقاضا برای هر دسته از سرویسهای مخابراتی تعیین گردیده است. نتایج دلالت برآن دارند که الگوهای استفاده از شبکه در کاربریهای مختلف براحتی از بکدیگر قابل تشخیص هستند. همچنین در محیط تحقیق بیش از نیمی از کاربران از نوع کاربری خانگی هستند.