نام پژوهشگر: علیرضا قائمی
محمدعلی جواهری محمدرضا اصغری پور
کاشت پاییزه چغندرقند از نظر اقتصادی و همچنین کار آیی مصرف آب سودمندی بسیار بیشتری نسبت به کاشت بهاره آن دارد. استان های خراسان رضوی و جنوبی از مهمترین مناطق تولید چغندرقند در کشور هستند. زراعت این محصول در این استان ها فقط به صورت بهاره انجام می شود. بنابراین ضروری است امکان سنجی کاشت پاییزه چغندرقند در این مناطق صورت پذیرد. به این منظور ابتدا پایگاه داده های اقلیمی تشکیل گردید. سپس پهنه بندی تاریخ کاشت و برداشت بر اساس نتایج طرح های تحقیقاتی و همچنین احتمال وقوع دماهای آستانه در مراحل مختلف نموی، انجام پذیرفت. نتایج پهنه بندی نشان داد در بسیاری از مناطق مورد مطالعه بهاره شدن بوته های چغندرقند انجام می پذیرد. بارش کمتر از 50 میلیمتر در طول فصل زراعی در مناطق جنوبی استان خراسان جنوبی مزیت این کاشت را در این مناطق کاهش می دهد. بیشتر اراضی که بارش بیش از 190 میلیمتر دارند با خطر یخ زدگی، عدم دریافت gdd مناسب و بهاره شدن مواجه می باشند. بر اساس نقشه پهنه بندی نهایی 90/4 درصد اراضی این استان ها بسیار مناسب، 74/16 درصد مناسب، 98/47 درصد متوسط و 38/30 درصد نامناسب برای کاشت پاییزه چغندرقند می باشند. مناطق بسیار مناسب بیشتر شامل قسمت هایی در جنوب غربی و جنوب شرقی استان خراسان جنوبی می باشد. در استان خراسان رضوی فقط قسمتی از جنوب غربی شهرستان بردسکن برای کاشت پاییزه چغندرقند کاملا مناسب می باشد. در این مطالعه پهنه بندی استان های مورد مطالعه به روش دومارتن صورت پذیرفت. مناطق نیمه خشک بیشترین سطح استان های مورد مطالعه را اشغال نمودند. همچنین مناطق بیابانی حدود 26 درصد کل استان های خراسان رضوی و جنوبی را شامل می شود. مناطق مدیترانه ای و نیمه مرطوب به ترتیب با 22 و 5/1 درصد، بیشتر نواحی مرتفع مرکزی استان های خراسان رضوی و جنوبی را پوشش داده اند. همپوشانی نقشه کاربری اراضی با نقشه پهنه بندی مناطق مستعد کاشت پاییزه چغندرقند نشان داد، که تنها 2/18 کیلومتر مربع از اراضی کشاورزی جزو مناطق مناسب برای کاشت پاییزه قرار می گیرند. مناطق متوسط و نامناسب نیز به ترتیب با 26168 و 11928 کیلومتر مربع، بیشترین سطح این مناطق را به خود اختصاص داده اند. خوشه بندی نتایج آزمایشات و تطبیق آن با نقشه پهنه بندی نشان داد پهنه بندی انجام شده از دقت مناسبی برخوردار است.
بهمن جعفرنیا رضا قربانی
به منظور بررسی اثرات تراکم بوته و کودهای نیتروژن و زیستی بر ویژگی های کمی و کیفی چغندرقند (beta vulgaris l.)، دو آزمایش در مرکز تحقیقات کشاورزی¬و منابع طبیعی خراسان رضوی در مشهد و مزرعه تحقیقاتی کارخانه قند تربت جام در سال 1390 به اجرا درآمدند. تیمارها در این مطالعه شامل: تراکم گیاهی در سه سطح (60، 90 و 120هزار بوته در هکتار)، نیتروژن در سه سطح (0، 100و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و کود زیستی حاوی باکتری های نیتروباکتر و آزوسپیریلوم (مصرف و عدم مصرف کود زیستی) بودند. آزمایش¬ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد سطح برگ، وزن خشک برگ، وزن خشک دمبرگ با طوقه و وزن خشک ریشه در مشهد به¬طور معنی¬داری بیشتر از تربت جام شد. نیتروژن تاثیر بیشتری نسبت به تراکم و کود زیستی بر ویژگی های کمی چغندرقند داشت، در حالی¬که کود زیستی تاثیر معنی داری بر افزایش وزن ریشه داشت. طبق نتایج در هر دو منطقه افزایش تراکم بوته از 60 هزار تا 120 هزار بوته در هکتار باعث کاهش ناخالصی های پتاسیم و سدیم در ریشه چغندرقند شد. مصرف 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، درصد قند خالص در ریشه را کاهش داد. با مصرف 100 کیلوگرم در هکتار نیتروژن به همراه کود زیستی و تراکم 90 هزار بوته در هکتار، میزان ناخالصی های ریشه چغندرقند (سدیم، پتاسیم و نیتروژن مضره) کاهش و عملکرد قند خالص و ناخالص افزایش یافت. رابطه میزان ناخالصی های ریشه چغندرقند با یکدیگر مثبت و معنی دار بود در حالی که رابطه منفی و معنی داری با درصد قند خالص و ناخالص داشتند. بطور کلی مصرف کود زیستی در تراکم 90 هزار بوته در هکتار، باعث بهبود ویژگی های کمی و کیفی ریشه چغندرقند و صرفه جویی در مصرف کود نیتروژن شد.