نام پژوهشگر: محمدعلی ادریس
شادی نیری محمدعلی ادریس
به منظور شناسایی و جداسازی قارچ های بی هوازی اختیاری شکمبه در اطراف رگ های خونی گوسفند از شش راس گوسفند نر نژاد نائینی استفاده شد.گوسفندان به دو گروه سه تایی تقسیم شدند. به یک گروه جیره کنسانتره ای و به گروه دیگر جیره علوفه ای غنی از سلولز خورانده شد. دو هفته پس از تغذیه گوسفندان با جیره های تعیین شده، گوسفندان ذبح شدند و شکمبه به طور کامل از بدن آن-ها جدا گشت. از چندین ناحیه از دیواره شکمبه که حاوی رگ ها یا مویرگ های خونی بود، تکه های شکمبه ای جدا گردید. به همین روش از چندین منطقه بدون مویرگ یا رگ خونی به عنوان شاهد تکه برداری شد. نمونه ها درون تشتک پتری های استریل قرار داده و به هود استریل منتقل گشتند. قطعات ابتدا با سرم فیزیولوژی شستشو و بر روی کاغذ صافی استریل قرار داده شدند. پرزها به همراه سطح کراتینی داخلی جدا شده و تحت شرایط استریل بر روی محیط کشت اختصاصی، تا زمان پدیدار شدن کلونی های قارچ در انکوباتور قرار گرفتند. پنج جدایه قارچ از نمونه های تهیه شده از گوسفندان مورد آزمایش به دست آمد. برای اولین بار، قارچ های aspergillus terreus، a. flavus a. penicilloides، trichoderma longibrachiatum از شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیره های غنی از سلولز و برای اولین بار در ایران، قارچabsidia corymbifera، از شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیره های کنسانتره ای به-دست آمد. جدایه های به دست آمده در این تحقیق فعالیت سلولازی، آمیلازی و ژلاتینازی داشتند و به استثناء گونه a. corymbifera بقیه گونه های جدا شده دارای فعالیت کازئینازی نیز بودند. تمامی جدایه قارچ های بدست آمده بیشترین رشد را در محیط های کشت حاوی عصاره شکمبه نشان دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که همانند باکتری ها، قارچ ها نیز قادر به زیست در اطراف رگ های خونی شکمبه ای می باشند و با تشکیل بیوفیلم قارچی و استفاده از اکسیژن منتشر شده از جدار رگ های خونی به تبدیل بیوزیستی مواد می پردازند. نظر به این که این قارچ ها دارای فعالیت های آنزیمی ارزشمندی هستند، می توانند به عنوان پروبیوتیک در صنعت دام و طیور مورد استفاده قرار گیرند.
ندا نقدی محمدعلی ادریس
در اغلب گاوداری ها به منظور تولِید اقتصادی شیر ضروری است که تولید مثل با بازدهی بالایی صورت گیرد. یک گاو باید تا حد امکان دوره های شیردهی متعددی را با حداکثر تولید شیر سپری نماید تا بتواند به تولید بالاتری در طول عمر خود دست یابد. عوامل متعددی از جمله ژنتیک، فیزیولوژی، محیط، نوع مدیریت، درصد آبستنی را تحت تاثیر قرار می دهند. تعیین و شناسایی علل اصلی بازدهی پایین تولید مثلی که به ندرت مربوط به یک عامل است مشکل می باشد. کمبود فاکتور xi که در اصل یک پروتئین خونی است که به لخته شدن خون کمک می نماید می تواند باعث کاهش نمو فولیکول تخمدان گردد. دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز (dgat1) آنزیم کلیدی در سنتز تری گلیسیرید است. قرار گیری ژن کد کننده این آنزیم بر روی کروموزوم 14 و عدم تولید شیر در موش های فاقد هر دو کپی ژن یاد شده آن را به عنوان کاندید مهمی در تولید شیر و چربی شیر معرفی کرد. این آزمایش به منظور مطالعه چند شکلی در ژن فاکتور xi و dgat1 و بررسی ارتباط آن با صفات تولیدمثلی انجام گرفت. بدین جهت نمونه خون 120 راس گاو ماده هلشتاین از چهار گله متفاوت در استان اصفهان (94 گاو با تعداد تلقیح بیش از 3 بار و 26 گاو بصورت تصادفی) جمع آوری شد. نمونه های dna پس از استخراج، به کمک واکنش های زنجیره ای پلی مراز (pcr) تکثیر شد. محصول واکنش برای ژن فاکتور xi طبیعی و یک قطعه bp244 و برای ژن dgat1 یک قطعه bp378 بود. بعد از انجام واکنش pcr محصول آن برای ژن dgat1 به کمک آنزیم برش دهنده bgli هضم گشت. چند شکلی مورد نظر جانشینی دو نوکلئوتیدی در موقعیتbp 10433 و bp10434 واقع در اگزون هشت کروموزوم 14 است که باعث تبدیل اسیدآمینه لایزین به آلانین می شود. در تیپ وحشی (آلل(k دو قطعه به اندازه های 282 و 96 جفت باز حاصل می شود. در حالت جهش یافته (آلل(a سه قطعه 254، 96 و 28 جفت بازی بدست می آید. برای ژن فاکتور xi یک ژنوتیپ aa و برای ژن dgat1 سه ژنوتیپ aa، ak و kk مشاهده شد. سه ژنوتیپ مذکور به ترتیب دارای فراوانی 59/0، 34/0 و 06/0 بودند. در نتیجه فراوانی آلل kو a به ترتیب23/0 و 77/0 بدست آمد. آنالیز داده ها به کمک نرم افزار sas رویهmixed برای ترکیبات شیر و صفات تولید مثلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه پلی مورفیسم مورد بررسی با درصد چربی شیر و طول دوره آبستنی ارتباط معنی دار و با سایر صفات ارتباط معنی داری نداشت.
خداویردی جوان سیاه بیگدیلو محمدعلی ادریس
ژن?های کازئین?های شیر(آلفا اس1، آلفا اس2، بتا و کاپاکازئین) به صورت مجموعه ژنی به طول kb200 درناحیهq31-33 کروموزوم 6 گاو قرار دارد. این چهار ژن، به هم پیوسته می?باشند و به ترتیب ژن?های آلفا اس1 کازئین، بتاکازئین، آلفا اس2 کازئین و کاپاکازئین قرار دارند. سه ژن اول بسیار به هم نزدیک بوده ولی ژن کاپاکازئین حدود kb 70 دورتر از آن ها قرار دارد. پروتئین کاپاکازئین حدود 12% از کل کازئین شیر گاو را تشکیل می?دهد 169 اسید آمینه داشته و وزن مولکولی 19000 دالتون دارد. دو نوع مولکول کاپاکازئین در شیر گاوهای هلشتاین وجود دارد آلل a دارای ترئونین و آسپارتیک? اسید در موقعیت 136 و 148 و آلل b دارای ایزولوسین و آلانین در این موقعیت?ها می?باشد. جهت بررسی چند شکلی ژن کاپاکازئین از تعداد 408 گاو شیری در پنج گاوداری انتخاب شده به صورت تصادفی به عنوان نمونه خونگیری به عمل آمد. سپس استخراج dna به روش نمکی از نمونه خون های به دست آمده انجام گرفت و کیفیت و خلوص dna به دست آمده با روش الکتروفورز و اسپکتروفتومتری تعیین گردید. سپس قطعه 633bp از ژن کاپاکازئین با یک جفت پرایمر اختصاصی و به وسیله pcr تکثیر شد و محصول pcr جهت تعیین اندازه و کمیت روی ژل آگارز یک درصد tae الکتروفورز شد. قطعه تکثیر شده به وسیله آنزیم برشی hind iii به مدت 10 الی 14 ساعت در دمای 37 درجه سانتی گراد هضم گردید و روی ژل آگارز 5/1 درصد tbe الکتروفورز و تعیین ژنوتیپ گردید. فراوانی سه ژنوتیپ aa، ab و bb به ترتیب برابر 667/0، 229/0 و 033/0 به دست آمد. همچنین فراوانی آلل های a و b به ترتیب برابر 817/0 و 183/0 به دست آمد. در میان گله ها گله 1 با فراوانی 91/0 بیشترین و گله 3 با 771/0 کمترین فراوانی آلل a را داشتند. همه گله ها در تعادل هاردی واینبرگ قرار داشتند. همچنین شاخص شانون و نئی نشان داد که گله یک دارای کمترین و گله سه دارای بیشترین تنوع ژنتیکی در بین گله های مورد بررسی بود. مقدار picبرابر 254/0 به دست آمد که نشانگر توانایی متوسط نشانگر برای تفکیک ژنوتیپ ها می باشد. در مرحله بعد با نرم افزار آنالیز داده sas رویه mixed ارتباط بین ژنوتیپ و صفات مهم اقتصادی دام ها بررسی شد. آنالیزهای آماری صورت گرفته روی تاثیر ژنوتیپ های مختلف این ژن روی صفات مهم تولیدی و تولید مثلی نشان داد که چندشکلی این ژن با صفات درصد چربی، درصد پروتئین و طول دوره شیردهی ارتباط معنی داری داشت (05/0p<). ولی با صفات تولید شیر تصحیح شده، طول آبستنی، تعداد تلقیح و scs ارتباط معنی داری نداشت (05/0p>). هر چند تمایل به معنی داری با scs دوره اول مشاهده شد (07/0p=). افراد ab دارای درصد چربی و پروتئین بالاتری نسبت به افراد aa بودند. طول دوره شیردهی ژنوتیپ ab به طور میانگین بیشتر از ژنوتیپ aa بود (01/0p<). بنابراین اگر هدف، انتخاب به منظور بهبود این صفات باشد، می توان با تعیین ژنوتیپ گوساله در هنگام تولد نسبت به نگه داری یا حذف آن دام اقدام و در زمان و هزینه صرفه جویی نمود.
مهسا میربد سیدامیرحسین مهدوی
آزمایش حاضر با هدف بررسی اثرات زردچوبه بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ،کلسترول تخم مرغ، شاخص های مربوط به کبد چرب،فراسنجه های خونی و سیستم ایمنی در مرغ های تخمگذار تغذیه شده با سطوح مختلف انرژی انجام گردید. این مطالعه بر روی 160 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن سفید سویه hy-line, w-36 که در سن 48 هفتگی قرار داشتند، در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی تحت تأثیر 8 تیمار، با 4 تکرار و 5 مشاهده در هر تکرار انجام گرفت. دو فاکتور مورد بررسی شامل پودر زردچوبه در 4 سطح (صفر، 2/0، 4/0و6/0 درصد) و انرژی قابل سوخت و ساز در 2 سطح (2750 و 2950 کیلوکالری بر کیلوگرم) بود. طول دوره آزمایش 70 روز در نظر گرفته شد. در طول مدت آزمایش آب و غذا به صورت آزاد در اختیار پرندگان قرار گرفت. میانگین مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک، درصد تولید، وزن و بازده روزانه تولید تخم مرغ در سه بازه زمانی شامل 35 روز اول، 35 روز دوم و کل دوره محاسبه شد. در پایان دوره اول و دوم صفات کیفی تخم مرغ مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور بررسی پاسخ ایمنی پرندگان، تزریق گلبول های قرمز گوسفندی در دو زمان به فاصله 10 روز انجام و 6 روز پس از تزریق اول و 12 روز پس از تزریق دوم نمونه برداری از خون صورت گرفت. عیار آنتی بادی خون در هر دو مرحله و شمار تفکیکی گلبول های سفید در مرحله دوم مورد ارزیابی واقع شد. در پایان آزمایش بافت مخاطی ژژنوم وکبد و وزن نسبی ارگان های مختلف بدن بررسی گردید. استفاده از سطوح مختلف زردچوبه سبب کاهش معنی دار (05/0p<) در مصرف و ضریب تبدیل خوراک، کاهش معنی دار وزن کبد و کلسترول تخم مرغ (01/0p<)، کاهش معنی دار (05/0p<) آنزیم های کبدی آسپارتات آمینو ترانسفراز (ast) و آلانین آمینوتراسفراز (alt) ، کاهش نسبت هتروفیل به لنفوسیت (05/0p<)، کاهش شمار اشرشیا کلی موجود در روده مرغ های تخمگذار (05/0p<)، بهبود ضخامت و استحکام پوسته و کیفیت داخلی تخم مرغ (05/0p<)، افزایش معنی دار (01/0p<) وزن طحال و پانکراس، افزایش معنی دار تیترآنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی در دوره ابتدائی آزمایش (01/0p<)، افزایش معنی دار عمق کریپت و تعداد سلول های جامی (05/0p<) و افزایش عددی طول پرز، افزایش تعداد سلول های کوپفر کبدی، افزایش تولید تخم مرغ، وزن و توده تخم مرغ (05/0p<) و عدم تفاوت معنی دار بر دیگر صفات گردید. استفاده از سطوح مختلف انرژی نیز اگرچه سبب افزایش معنی دار (05/0p<) تری گلیسیرید پلاسما، افزایش عیار پادتنی علیه گلبول قرمز گوسفندی (01/0p<)، افزایش تولید تخم مرغ، وزن و توده تخم مرغ (05/0p<)، کاهش معنی دار (05/0p<) میزان مصرف و ضریب تبدیل خوراک گردید. در رابطه با صفات کیفی تخم مرغ بهبود استحکام پوسته و رنگ زرده تخم مرغ به دنبال استفاده از سطوح مختلف انرژی مشاهده شد. ولی بر صفات دیگر اثر معنی-داری را در پی نداشت. اثر متقابل سطوح مختلف زردچوبه و انرژی قابل متابولیسم بر میزان آنزیم های ast و alt (05/0p<)، وزن کبد و طحال (01/0p<)، تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی (01/0p<)، نسبت هتروفیـل به لنفوسیت (05/0p<)، شمار اشرشـیا کلی موجود در روده (05/0p<).درصد تولید و توده تخم مرغ (01/0p<) میزان مصرف خوراک وضریب تبدیل خوراک (01/0p<) ضخامت، استحکام پوسته (05/0p<) معنی دار بود.
ندا جعفرپور محمد خوروش
این مطالعه به بررسی پاسخ های عملکردی مربوط به رشد گوسفندهای نژاد نائینی نسبت به استفاده از سطوح مختلف مکمل روی-متیونین می پردازد. این آزمایش در طی چند مرحله صورت گرفت. بررسی نحوه ی اثرگذاری این مکمل بر هورمون های رشد، igf-i، انسولین، تستوسترون و همچنین vfa از طریق تزریق مستقیم در داخل دئودنوم به روش کانول گذاری دئودنوم به دلیل مشکلات مربوط به عدم دسترسی به لوازم و مکان مناسب برای اجرای این بخش امکانپذیر نگردید. تأثیر گذاری سطوح مختلف مکمل روی-متیونین بر فراسنجه های خونی gh، igf-i، انسولین، تستوسترون، کورتیزول و vfa از طریق استفاده به صورت خوراکی بر روی 16 رأس میش بالغ (حدود 2-2/5 ساله) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار در هر تیمار اجرا شد. تیمارها به صورت گروه شاهد، گروه دریافت کننده ی 4/0 گرم مکمل روی-متیونین ، گروه دریافت کننده ی8/0 گرم مکمل روی-متیونین و گروه دریافت کننده ی 2/1 گرم مکمل روی-متیونین بودند. نتایج بدست آمده از این بخش اثرگذار بودن سطوح 8/0 و به ویژه 2/1 گرم مکمل روی-متیونین را بر کاهش gh و افزایش igf-i و تستوسترون سرم خون میش ها نشان داد در صورتیکه میزان هورمون های انسولین و کورتیزول و همچنین vfa، هیچ تفاوت معنی داری را در بین گروه های تیماری نشان ندادند.جهت بررسی نقش مکمل روی-متیونین بر سیستم رشد از طریق تأثیر بر روند تکامل دستگاه کوارش در سنین ابتدایی و دوران ازشیرگیری و عادت پذیری به جیره ی خشک، آزمایشی روی 16 رأس بره ی نر نژاد نا ئینی طراحی شد. این بخش در قالب طرح کاملاً تصادفی ، با 4 تیمار و 4 تکرار در هر تیمار اجرا شد. تیمارها به صورت گروه شاهد، گروه دریافت کننده ی 4/0 گرو مکمل روی-متیونین ، گروه دریافت کننده ی 8/0 گرو مکمل روی-متیونین و گروه دریافت کننده ی 2/1گرو مکمل روی-متیونین بودند. بره ها بر اساس تاریخ تولد از 31 روزگی وارد طرح شدند و پس از گذراندن دوران دوهفته ای عادت پذیری و ازشیرگیری، از سن 45 روزگی روزانه میزان مشخص شده از این مکمل را به صورت مخلوط با شیر خشک دریافت کردند. میزان افزایش وزن بره ها در طول یک ماه به شدت تحت تأثیر استفاده از این مکمل قرار گرفت. پس از 1 ماه 3 تکرار از هر تیمارکشتار گردید و از بافت های روده، شکمبه و کبد نمونه گیری انجام شد. بررسی نمونه های بافتی اخذ شده نشان دادند که استفاده از سطوح 8/0 و 2/1 گرم از مکمل روی-متیونین اثر معنی داری را بر رشد و توسعه ی بافت روده از نظر ارتفاع پرز و عمق کریپت دارد. همچنین بافت کبد از نظر میزان ذخیره ی گلیکوژن به طور معنی داری تحت تأثیر سطوح 8/0 و به ویژه 2/1 گرم از این مکمل قرار گرفت. به طور کلی نتایج حاصل از بخش های مختلف این آزمایش نشان داد که استفاده از عنصر روی بیشتر از میزان توصیه شده در nrc از سنین ابتدایی می تواند به شکل موثری بر سیستم رشد از طریق تأثیر بر فاکتورهای خونی دخیل در رشد و همچنین بهبود روند تکامل و عملکرد دستگاه گوارش تأثیرگذار باشد.
ندا نوری نایینی سعید انصاری مهیاری
عملکرد تولیدمثلی بهینه برای گاوهای شیری زیر بنای طول عمر اقتصادی گله را تشکیل می دهد. موفقیت یا شکست در هر تلقیح، به عنوان اندازه گیری عملی از باروری گاوها مبنای انتخاب قرار گرفته و نرخ گیرایی تعریف می شود. ارزیابی عوامل موثر بر باروری گاوها و تلیسه ها، شناسایی هر چه بیشتر آن ها را امکان پذیر می کند،که برای بهبود برنامه های مدیریتی و جفت گیری مورد نیاز است. در این مطالعه به منظور برآورد اجزای (کو) واریانس، وراثت پذیری و همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولیدمثلی و تولیدی مرتبط با نرخ گیرایی در گاوهای شیری هلشتاین استان اصفهان از مدل حیوانی خطی و آستانه ای استفاده گردید. صفات مورد بررسی در این مطالعه شامل: سن اولین تلقیح، فاصله زایش تا اولین تلقیح، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی، موفقیت در اولین تلقیح، نرخ گیرایی، تعداد روزهای باز، فاصله گوساله زایی، تعداد روزهای شیردهی و شیر تولیدی 305 روز بود. در این مطالعه اطلاعات مربوط به 83540 رکورد از گاوهای شکم اول، طی سال های 1360 تا 1389 و اطلاعات 170172 رکورد مربوط به 66074 گاو از شکم 2 تا 6 که طی سال های 1357 تا 1387 در گاوداری های تحت پوشش تعاونی کشاورزان و دامپروران صنعتی وحدت جمع آوری گردیده، استفاده شد. پس از بررسی و شناسایی اثرات ثابت موثر بر صفات، پارامترهای ژنتیکی از طریق آنالیز دو متغیره با بهره گیری از روش حداکثر درست نمایی محدود شده (reml) برآورد شد. همان طور که انتظار می رفت وراثت-پذیری برآورد شده برای تمام صفات مرتبط با باروری زیر 1/0 بود. کمترین و بیشترین وراثت پذیری در تلیسه ها به ترتیب برای صفات موفقیت در اولین تلقیح (004/0 ± 019/0) و تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی(004/0 ± 048/0) و در گاوها برای صفات موفقیت در اولین تلقیح (005/0 ± 022/0) و روزهای باز (003/0 ± 076/0) برآورد شد. وراثت پذیری برآورد شده برای صفات فاصله ای نسبت به صفات دسته ای و دو وضعیتی (تعداد دفعات تلقیح در هر آبستنی و موفقیت در اولین تلقیح) بیشتر بود. وراثت پذیری برآورد شده برای صفات تولیدی، تعداد روز شیردهی و شیر تولیدی 305 روز به ترتیب (043/0 ± 166/0) و (051/0 ± 266/0) بود که بیشتر از وراثت پذیری برآوردی برای صفات تولیدمثلی می باشد. همبستگی ژنتیکی بالایی بین صفت نرخ گیرایی و صفات تولیدمثلی برآورد شد. بیشترین مقدار این همبستگی ها مربوط به صفت موفقیت در اولین تلقیح بود که (007/0 ± 999/0) در تلیسه ها و (009/0 ± 974/0) در گاوها برآورد شد، که نشان می دهد این صفات از عوامل ژنتیکی یکسانی برخوردار بوده و می توانند جایگزین یکدیگر در شاخص باروری شوند. همبستگی ژنتیکی صفت نرخ گیرایی با صفات تولید شیر 305 روز و تعداد روزهای شیردهی به ترتیب (050/0 ± 688/0-) و ( 059/0 ± 308/0-) برآورد گردید، که نشان دهنده وجود رابطه آنتاگونیستی بین صفات تولیدی و تولیدمثلی می باشد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد، نرخ گیرایی در گاوهای شیری همبستگی معنی داری با دیگر صفات مرتبط با باروری و صفات تولیدی دارد. بنابراین به منظور بهبود گیرایی و عملکرد تولیدمثلی باید ترکیبی از صفات تولیدمثلی و صفات تولیدی در قالب شاخص انتخاب در برنامه های اصلاح نژاد مورد استفاده قرار گیرد.
مهرنوش فروتن محمدعلی ادریس
مرگ ومیر در گله های گاو شیری نه تنها با زیان اقتصادی، بلکه با آسایش و سلامت حیوانات مرتبط می باشد. هدف از این مطالعه برآورد پارامترهای ژنتیکی صفت مرگ ومیر گوساله های ماده در دوره های سنی مختلف تا 760 روزگی (سن اولین زایش) می باشد. اطلاعات مربوط به 123256 گوساله ماده متولد شده در سال های 1377 تا 1390 در 60 گله در اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. شش دوره سنی شامل 1 تا 30 روزگی، 31 تا 180 روزگی، 181 تا 365 روزگی، 366 تا 760 روزگی، 1 تا 450 روزگی و کل دوره (1 تا 760 روزگی) مورد بررسی قرار داده شد. برای هر دوره، تنها گوساله هایی که در شروع دوره زنده ماندند مورد استفاده قرار گرفت. همچنین رکورد مربوط به گوساله هایی که قبل از اتمام دوره به صورت اختیاری کشتار شدند و یا به گله دیگری انتقال داده شدند از مجموع داده ها خارج شد. پس از ویرایش اطلاعات تعداد 52311 گوساله ماده از 50 گله مربوط به سال های 1377 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفت. فایل شجره شامل 519 پدر و 993 حیوان بود. به منظور تخمین پارامترهای ژنتیکی از مدل خطی و مدل آستانه ای پدری استفاده شد. اثرات منظور شده در مدل شامل اثرات ثابت سال- گله-فصل زایش، شکم زایش، سخت زایی و دوقلوزایی، همراه با اثر تصادفی پدر بود. نرخ مرگ ومیر در 6 دوره به ترتیب 17/2، 42/3، 98/1، 17/4، 20/8 و 40/12 درصد بدست آمد. برآورد وراثت پذیری مشاهده ای پایین (متغیر از 3/0 درصد تا 2 درصد) بود. برآورد وراثت پذیری توسط مدل آستانه ای 2 الی 3 برابر بیشتر از مدل خطی و در دامنه 6/0 درصد تا 3/2 درصد بدست آمد. دوره 180 تا 365 روزگی بالاترین وراثت پذیری را در هر دو مدل خطی و آستانه ای داشت. ضریب همبستگی ژنتیکی محاسبه شده بین دوره های مختلف سنی با استفاده از مدل خطی از 22/0 تا 82/0 متغیر بود. ارتباط ژنتیکی مرگ ومیر در دوره 1 تا 30 روزگی و دیگر دوره های سنی در سطح پایینی قرار داشت و نشان می دهد ژن های متفاوتی مسئول مرگ ومیر در مراحل اولیه و پایانی بعد از تولد هستند. همبستگی اسپیرمن بین ارزش های اصلاحی برآوردی توسط دو مدل خطی و آستانه ای تقریباً بالا بدست آمد و نشان می دهد تنها تفاوت ناچیزی در رتبه بندی گاوهای نر وابسته به روش ارزیابی است. به طور کلی با توجه به پایین بودن فراوانی مرگ ومیر در دوره 180 تا 365 روزگی، بالا بودن وراثت پذیری و ضریب تغییرات ژنتیکی برای این دوره نسبت به دیگر دوره ها تا سن 760 روزگی و همچنین بالا بودن همبستگی ژنتیکی بین این دوره و دوره های 31 تا 180 و 366 تا 760 روزگی به نظر می رسد استفاده از اطلاعات این دوره جهت ارزیابی های رایج به منظور بهبود صفات زنده مانی مفید خواهد بود.
محمد آریانا محمدعلی ادریس
این مطالعه به منظور ارزیابی تأثیر پودر و عصاره گیاهان دارویی و ویتامین های e و c، برعملکرد، صفات کیفی تخم مرغ، متابولیسم کلسترول و پایداری اکسیداتیو چربی های زرده تخم مرغ انجام شد. تعداد 300 مرغ تخم گذار لگهورن با سن 64 هفته، به طور تصادفی به 12 گروه با 5 تکرار (5 پرنده در هر قفس) به شرح ذیل تقسیم شدند: جیره پایه (شاهد)، جیره پایه به علاوه 200 میلی گرم در کیلو گرم ویتامین e (آلفا توکوفریل استات)، 500 میلی گرم در کیلو گرم ویتامین c (آسکوربیک اسید)، 100 میلی گرم در کیلو گرم ویرجینیامایسین، 5/1 درصد پودر گیاهان دارویی (پودر چای سبز، آویشن، گل همیشه بهار یا مخلوطی از آن ها) یا 5/0 درصد عصاره گیاهان دارویی (عصاره چای سبز، آویشن، گل همیشه بهار یا مخلوطی از آن ها). آزمایش به مدت 12 هفته ادامه یافت. نتایج نشان داد، به جز در گروه هایی که پودر و عصاره چای سبز مصرف کرده بودند، مکمل کردن جیره مرغان تخم گذار با سایر افزودنیها، اثر معنیداری بر میزان مصرف خوراک نداشت. اضافه کردن اشکال پودری و عصاره گل همیشه بهار، پودر آویشن، پودر چای سبز و مخلوط آنها میزان تخم گذاری را تحت تأثیر قرار نداد (05/ <p). در حالی که اضافه کردن ویتامین e، ویتامین c و عصاره آویشن، میزان تولید تخم مرغ را به طور معنی داری (05/0p<) افزایش داد. در این آزمایش به غیر از مرغان تغذیه شده با تیمار حاوی 5/0 درصد عصاره چای سبز که به طور معنی داری (05/ p<) تخم مرغ های بزرگتری تولید کرده اند، اضافه کردن سایر افزودنی ها به جیره شاهد، هیچ گونه تأثیر معنیداری بر وزن تخم مرغ های تولیدی نداشت. بالاترین ارتفاع سفیده از گروهی به دست آمد، که از جیره حاوی ویتامین c استفاده کرده بودند( 24/6 میلیمتر)، در مقابل افزودن پودر آویشن به جیره شاهد، ارتفاع کمتر سفیده را باعث گردید (26/5 میلی متر) که به طور معنی داری (05/ p<) کمتر از جیره شاهد بود. ضخامت پوسته و استحکام پوسته در گروهی که از جیره حاوی ویتامین c استفاده کرده بودند، به طور معنی داری (05/ p<) بالاتر از سایر گروهها و جیره شاهد بود. در مقایسه با جیره شاهد، جیره های حاوی چای سبز، آویشن و مخلوط عصاره ها، به طور معنی داری (05/ p<)کلسترول و تری گلیسرید های سرم را کاهش داد. بجزء جیره های حاوی ویرجینیامایسین و مخلوط پودرها، افزودن سایر افزودنیها، میانگین hdl را به طور معنی داری (05/ p<) بهبود بخشید. افزودن مواد آزمایشی، به طور معنی داری (05/0 p<) غلظت ویتامین e و ویتامین c سرم را بهبود و مالون دی آلدئید سرم را کاهش داد. مقدار کلسترول در هر گرم زرده یا کل زرده به طور معنی داری (05/ p<) تحت تأثیر جیره های آزمایشی کاهش یافت. پاسخ اولیه و ثانویه پرنده در برابر گلبول های قرمز گوسفند به طور معنی داری (05/ p<) با اضافه کردن ویتامین e و ویتامین c بهبود یافت. استفاده از جیره های حاوی ویتامین e، ویتامین c، عصاره چای سبز و مخلوط عصاره ها به طور معنی داری (05/ p<) از سلول های کبدی محافظت کرده اند. به طور کلی، برمبنی قابلیت دسترسی و صرفه اقتصادی، جایگزین کردن گیاهان دارویی (چای سبز، آویشن و گل همیشه بهار) به جای ویتامین e در جیره مرغان تخم گذار، راهکار مناسبی می باشد.
مهدی کاوندی محمدعلی ادریس
با توجه به محیط غیرطبیعی که بشر برای گاوهای شیری به وجود آورده است توانایی تحمل دامها در برابر فشارهای محیطی اهمیت خاصی پیدا کرده است. میزان پایداری دامها در این شرایط متخصصان اصلاخ نژاد را به سمت شناسایی و انتخاب صفات فیزیکی خاصی هدایت میکند تا با انتخاب و بهبود این صفات طول عمر اقتصادی دام را در گله افزایش دهند. اما چنانچه فشار انتخاب بر روی خصوصیات تیپ باشد، احتمالا صفات تولیدی دام تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. هدف طرح حاضر برآورد وارثت پذیری صفات تیپ و تولید و بررسی همبستگی بین صفات تیپ و تولید میباشد.
توران فلاحتی محمدعلی ادریس
باروری بعنوان یک ویژگی اساسی در پرورش گاو شیری است که در زمان های مختلف مورد توجه قرار گرفته و در سال های اخیر از لحاظ اقتصادی پیشرفت کرده است. در این مطالعه به منظور برآورد اجزای (کو) واریانس، وراثت پذیری و همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولیدمثلی و تولید شیر در گاوهای شیری هلشتاین ایران از مدل خطی استفاده گردید. صفات مورد بررسی در این مطالعه شامل : سن اولین تلقیح و سن اولین زایش، فاصله زایش، روزهای باز، فاصله زایش تا اولین تلقیح، فاصله اولین تا آخرین تلقیح، نرخ آبستنی، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و تولید شیر بود. به منظور برآورد همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بین تولید شیر و صفات تولیدمثلی در سطوح مختلف تولید شیر، گاوها بر اساس سطح تولید شیر به سه دسته کم تولید(کمتر از 7000کیلوگرم)، متوسط تولید ( بیشتر و مساوی 7000 کیلوگرم و کمتر از 9000 کیلو گرم) و پر تولید ( بیشتر و مساوی 9000 کیلو گرم) تقسیم شد. در این مطالعه اطلاعات مربوط به 159023 تلیسه طی سال های 1361 تا 1385 و اطلاعات 211551 رکورد مربوط به گاوهای ماده در دوره شیردهی اول طی سال های 1376 تا 1387 که توسط مرکز اصلاح نژاد کشور جمع آوری شده بود مورد استفاده قرار گرفت. پس از بررسی وشناسایی اثرات ثابت موثر بر صفات، فراسنجه های ژنتیکی از طریق آنالیز تک متغیره با بهره گیری از روش حداکثر درست نمایی محدود شده برآورد شد. همانطور که انتظار می رفت وراثت پذیری برآورد شده برای تمام صفات تولیدمثلی کمتر از 1/0 بود و همچنین وراثت پذیری برآورد شده برای تولید شیر 33/0 بود. همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بالایی بین صفات تولیدمثلی برآورد شد که بیشترین همبستگی ژنتیکی روزهای باز و فاصله گوساله زایی (9/0) و فاصله زایش تا اولین تلقیح و نرخ آبستنی (91/0-) بود. کمترین همبستگی ژنتیکی مربوط به فاصله زایش تا اولین تلقیح و فاصله اولین تا آخرین تلقیح بود (025/0). همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات تولیدمثلی و تولید شیر در سطوح مختلف نشان داد که در تمام صفات تولیدمثلی بجز فاصله زایش تا اولین تلقیح و فاصله اولین تا آخرین تلقیح ، همبستگی بین صفات تولید مثلی و تولید شیر در گاوهای کم تولید بیشتر است. روند فنوتیپی و ژنتیکی برآورد شده برای تولید شیر و صفات تولید مثلی نشان داد که انتخاب در جهت بهبود تولید شیر صورت گرفته است و صفات تولید مثلی غیر از فاصله زایش روند افزایشی داشته، در حالیکه روند فنوتیپی این صفات منفی بود که نشان می دهد بهبود عوامل محیطی برای کنترل آنها صورت گرفته است.
علی جعفری محمدعلی ادریس
به منظور بررسی اثر آنزیم های فیبرولیک بر عملکرد بره های بختیاری و نائینی و قابلیت هضم کاه این تحقیق انجام شد. در آزمایش اول تاثیر غلظت آنزیم فیبرولیتیک، درجه حرارت و ph بر نرخ ناپدید شدن ماده خشک کاه گندم در شرایط in-situ بررسی شد. تیمارهای آزمایشی زیر با استفاده از روش فاکتوریل 3.4.4 در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار، ارزیابی شد.1- سطوج ph: الف-5/4، ب-5/5 و ج-5/6و2- سطوح آنزیم فیبرولیتیک:الف-شاهد، ب-سطح کم آنزیم، ج-سطح متوسط و د سطح زیاد آنزیمو 3- سطح درجه حرارت آنزیمی: الف-5 درجه سانتیگراد.-15 درجه سانتیگراد و ج-25 درجه سانتیگراد و د-25 درجه سانتیگراد. فعالیت اگزوگلوکوناز، اندوگلوکوناز و زایلاناز آنزیم پروموت به ترتیب 1446 1437، 1350، 5091 میکرومول در دقیقه در هر میلی لیتر آنزیم بود. افزایش غلظت آنزیم به طور خطی باعث افزایش نرخ ناپدید شدن ماده خشک شد. در آزمایش دوم به منظور بررسی تاثیر جایگزینی کاه گندم عمل آوری شده با آنزیمهای فیبرولیتیک بجای یونجه خشک بر عملکرد بره های نائینی طی 84 روز در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار با انتخاب 20 بره انجام شد.
شهریار کارگر مسعود علیخانی
اهداف این مطالعه بررسی اثرات روغن هیدروژنه نخل و روغن زرد بر نسبت ناپدید شدن مواد مغذی در in situ ، عملکرد، قابلیت هضم، فراسنجه های خونی و رفتار جویدن گاوهای شیری بود، که با جیره هایی بر پایه تخم پنبه کامل و یونجه به عنوان تنها منبع علوفه ای با تسبتهای متفاوت علوفه به کنسانتره تغذیه شدند. در این مطالعه هشت گاو هلشتاین در اوایل شیرواری و دو گاو نر هلشتاین با فیستولای شکمبه ای و کانولای دوازدهه ای مورد استفاده قرار گرفتند. گاوها دو بار در روز با tmr در حد اشتها تغذیه شدند. تغذیه چربی تاثیری بر مصرف ماده خشک نداشت اما dmi به طور معنی داری در جیره پرعلوفه کاهش یافت. تغذیه چربی تولید شیر را متاثر نکرد ولی تیمار yg تولید شیر را نسبت به تیمارهای شاهد، افزایش داد. تغذیه چربی تمایل به افزایش دادن درصد چربی شیر داشت اما تولید چربی شیر را به طور معنی داری زیاد کرد. جیره پر علوفه درصد و تولید چربی شیر را در مقایسه با yg متاثر نکرد. تغذیه چربی تاثیری روی درصد و تولید پروتئین شیر نداشت اما yg در مقایسه با جیره های hpo , yghf درصد و تولید پروتئین شیر را افزایش داد. قابلیت هضم dm در کل دستگاه گوارش در جیره yg نسبت به hpo بیشتر بود اگر چه، با تغذیه چربی متاثر نگردید. روغن زرد تمایل به کاهش قابلیت هضم dm در جیره پر علوفه داشت. قابلیت هضم cp فیبر واجزای آن در کل دستگاه گوارش تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. اما قابلیت هضم کل اسید چرب با افزودن چربی به جیره ها و منبع چربی زیاد شد. سطح بالای علوفه درجیره در مقایسه با تیمار سوم به طور معنی داری قابلیت هضم کل اسید چرب کمتری داشت. غلظت پیش از تغذیه ای اسیدهای چرب غیر استریفیه در جیره های دارای چربی و در جیره پر علوفه به ترتیب بالاتر و کمتر بود. خوردن زمان نشخوار و کل زمان جویدن، در سه جیره اول با نسبت یکسان تحت تاثیر قرار نگرفت ولی آن فعالیتها در جیره دارای نسبت بالای متاثر f:c شدند. تغذیه چربی تمایل به کاهش قابلیت هضم شکمبه ای و کل اسید چرب با تغذیه چربی و منبع آن علاوه بر نسبت متفاوت f:c در جیره ها تحت تاثیر قرار نگرفت به استثنای قابلیت هضم سلولز که با افزایش مقدار علوفه در جیره به طور معنی داری زیاد شد. نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که استفاده از روغن زرد در جیره هایی بر پایه یونجه منجر به کاهش چربی شیر نشده و پاسخهای تولیدی را در مقایسه با سایر تیمارها افزایش میدهد. افزودن چربی و منبع آن رفتار جویدن را در گاوای شیر هلشتایت متاثر نکرد اما با زیاد شدن pendf جیره ای تحت تاثیر قرار گرفت. تغذیه روغن زرد تاثیر زیان آوری روی قابلیت هضم شکمبه ای ، پس از شکمبه ای و کل دستگاه گوارش فیبر و اجزای آن نداشت. علاوه بر این استفاده از سطح پایین علوفه برای جلوگیری از تاثیر منفی چربی فعال در شکمبه بهینه بود.
حبیب اله ملک محمدی حمیدرضا رحمانی
به منظور بررسی تاثیر مدت خوراندن دهانی پروپلین گلیکول بر متابولیسم، وضعیت سلامتی حیوان و عملکرد تولیدی و تولید مثلی در فاصله 3 هفته قبل از زایمان تا 3 روز پس از زایمان، تعداد 64 راس گاو نژاد هلشتاین (در زایش دوم به بعد) انتخاب شدند. تیمارها شامل: (1) گروه شاهد (کاوهایی که به آن ها آب خورانده شد)، (2) گاوهایی که 0 تا60 روز فبل از زایمان و 3 روز پس از زایمان به آنی ها پروپلین گلیکول خورانده شد، (3) گاوهایی که 7 تا13 روز قبل از زایمان و 3 روز پس از زایمان به آن ها پروپیلن گلیکول خورانده شدو (4) گاوهایی که 14 تا 20 روز فبل از زایمان و 3 روز پس از زایمان به آن ها پروپیلن گلیکول خورانده شد. به هر گاو روزانه 300 میلی ایتر پروپیلن گلیکول، 90 دقیقه پس از خوردن یک جیره کاملا مخلوط، بصورت دهانی خورانده شد. تولید شیر از زوز 1تا260 شیر دهی ثبت شد. قبل از زایمان از هر گاو 3 روز در میان و پس از زایمان در روزهای 1، 2، 3، 6، 10،و 17 نمونه گیری خون از سیاهرگ دمی انجام شد. برای برآورد عملکرد تولید مثلی صفات: فاصله زایمان تا اولین تلقیح، تعداد تلقیح به ازا، هر آبستنی، میانگین روزهای باز و فاصله اولین تلقیح تا گیرایی اندازه گیری شد. خوراندن پروپیلن گلیکول باعث کاهش معنی دار تولید شیر تیمار 4 از روز 1 تا 140 شیردهی شد (5./0 p) تولید شیر از روزهای 141 تا 260 شیردهی، اختلاف معنی داری را بین تیمارها نشان داد. ph شکمبه و الگوی تخمیر شکمبه ای با خوراندن پروپیلن گلیکول تحت تاثیر قرار نگرفت. غلظت انسولین و گلوکاگون و نسبت انسولین به گلوکاگون خون، دو روز قبل از زایمان، با خوراندن پروپیلن گلیکول تحت تاثیر قرار نگرفت. غلظت انسولین گروه شاهد در روز دوم پس از زایمان بیشتر بود(050/0 p) ولی نسبت انسولین به گلوکاگون خون در روز دوم پس از زایمان اختلاف معنی دار را در بین تیمارها نشان نداد. غلظت گلوکز خون در روزهای 1 تا 3 و 1 تا 17 پس از زایمان در گروه شاهد بیشتر بود (50/0 p) سایر متابولیت های خون، اسیدهای چرب استری نشده، کال اجسام کتونی، تری گلیسیرید، ازت اوره ای خون، کلسیم و فسفر اختلاف معنی داری نداشتند. فاصله زایمان تا اولین تلقیح، تعداد تلقیح به ازاء هر آبستنی، میانگین روزهای باز و فاصله اولین تلقیح تا گیرایی با خوراندن پروپیلن گلیکول تحت تاثیر قرار نگرفت. در کل نتایج مفیدی از خوراندن پروپیلن گلیکول در دوره قبل از زایمان حاصل نشد.
لیلا جلیل پیران محمدعلی ادریس
رسیدن به بیشترین بازده و سود اقتصادی بدون افزایش اندازه گله از مهمترین اهداف مزارع پرورش گاو شیری است و با توجه به اینکه شیر و سایر محصولات حاصل از آن از مهم ترین اجزای تشکیل دهنده مواد غذایی انسان می باشند، افزایش تولید و بهبود کیفیت همواره به عنوان یکی از مهمترین اهداف در صنعت تولید شیر مطرح بوده است. برای رسیدن به بهبود ژنتیکی در زمینه افزایش تولید وکیفیت محصول، می توان از روش های انتخاب استفاده نمود. روش های جدید انتخاب مانند استفاده از چند شکلی ژنتیکی ژن های موثر بر صفات تولیدی به عنوان نشانگر ژنتیکی در کنار سایر روش های مرسوم موجب سرعت بخشیدن به فرآیند بهبود ژنتیکی، افزایش دقت در انتخاب و کم شدن میزان اریبی ارزیابی ها در جوامع مورد انتخاب می شود. ژن های زیادی تا کنون شناخته شده است که بر روی صفات تولید شیر و ترکیب موثر بوده است و می توان از این ژن ها به عنوان نشانگرهای ژنتیکی استفاده کرد. یکی از ژن هایی که برای این منظور پیشنهاد شده است، ژن پروتیین بتالاکتوگلوبولین می باشد. بتالاکتوگلوبولین پروتیین کوچک کروی و پروتیین اصلی بخش آب پنیر شیرنشخوارکنندگان است که در شیر برخی از غیر نشخوارکنندگان نیز موجود می باشد. مطالعات نشان داده که این پروتیین در اکثر نژادهای گاو شیری دارای چند شکلی است که این به دلیل جانشینی ساده یک جفت باز در ژن بتالاکتوگلوبولین است که می تواند با استفاده از تکنیک pcr-rflp تشخیص داده شود. در این مطالعه هدف تعیین چند شکلی در این جایگاه و تعیین آثار این چندشکلی بر صفات تولیدی در گاوهای نژاد هلشتاین در ایران بود. در مجموع 234 نمونه خونی از گاوداری های استان اصفهان جمع آوری و به روش نمکی میلر استخراج dna ژنومی انجام شد. برای تعیین ژنوتیپ از تکنیک pcr-rflp استفاده شد، ابتدا قطعه حاوی جهش ایجاد کننده چند شکلی به وسیله آغازگرهای اختصاصی تکثیر شد. سپس محصول 262 جفت بازی توسط آنزیم haeiii مورد هضم آنزیمی قرار گرفت و محصول هضم بر روی ژل پلی اکریل آمید بارگذاری شد. وجود قطعات 153و 109 جفت بازی نشان دهنده آلل a و قطعات 109، 74 و 79 جفت بازی نشان دهنده آلل b بود. تعیین فراوانی های آللی و ژنوتیپی نشان داد که آلل b با فراوانی 525/0 فراوانترین آلل و ژنوتیپ ab با فراوانی 41/0 فراوانترین ژنوتیپ بود. برای تعیین اثر ژنوتیپ از نرم افزار (proc glm) sasاستفاده شد. در مدل خطی مورد استفاده اثر گله و اثر ژنوتیپ به عنوان آثار ثابت و روزهای شیردهی، خشک و باز به عنوان واریانس کمکی در نظر گرفته شد. صفات مربوط به تولید و ترکیب شیر و صفات تولید مثلی و وزن تولد مورد بررسی قرار گرفت که ژنوتیپ ژن بتالاکتوگلوبولین بر صفات وزن تولد (05/0p<) و تولید شیر خام (10/0p<) اثر معنی دار داشت. مشاهده شد که در مقایسه با سایر ژنوتیپ ها، ژنوتیپ aa از نظر آماری به طور معنی داری در ارتباط با تولید شیر خام بیشتر و وزن تولد بالاتر بوده است. با تکیه بر نتایج این تحقیق و در نظر گرفتن همبستگی بین این صفات و سایر صفات می توان امیدوار بود که طرح ریزی و اجرای برنامه های به نژادی در جوامع مورد انتخاب با بازدهی و موفقیت بیشتری همراه باشد.
مهدی مرادیان محمدعلی ادریس
در این مطالعه به منظور بررسی عوامل موثر بر برخی صفات تولید شیر و برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات شیر تولیدی، مقدار چربی، مقدار پروتئین، درصد چربی، درصد پروتئین و برآورد روند ژنتیکی، از اطلاعات موجود در شرکت تعاونی وحدت اصفهان، مربوط به گاوهای هلشتاین بین سال های 1370-1390 استفاده شد. ویرایش و آماده سازی داده ها و تهیه ی فایل شجره با استفاده از از نرم افزار (microsoft® office excel 2007) و (microsoft visual foxpro 9.0(2004)) صورت گرفت. با استفاده از نرم افزار (9.1) sas تست نرمال بودن داده ها برای تک تک صفات و هریک از زایش ها به طور جداگانه انجام گرفت، و توزیع باقیمانده ها آزمون شد. همچنین جهت بررسی فایل شجره از نرم افزار cfc (2006) استفاده شد. جهت برآورد ارزش اصلاحی دام ها، مولفه های (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از ارزش بهترین پیش بینی نا اریب خطی (blup) به شکل تک صفته و چند صفته برای هر یک از صفات استفاده شد.برای به-دست آوردن ارزش اصلاحی از نرم افزار dmu استفاده شد. در این تحقیق وراثت پذیری برای مقدار شیر تولیدی 27/1 درصد، برای مقدار پروتئین24/52درصد و برای مقدار چربی تولیدی 21/74درصد بدست آمد. همبستگی ژنتیکی تولید شیر و چربی 93/0، شیر و پروتئین 96/0 و چربی و پروتئین 82/0 برآورد شد. جهت برآورد روند ژنتیکی، از تابعیت میانگین ارزش اصلاحی حیوانات براساس سال تولد استفاده شد. در این تحقیق روند ژنتیکی سالیانه صفات شیر، چربی و پروتئین طی دوره ی مورد بررسی به ترتیب 96/0 ±31/81، 0/05 ±1/04 و 0/04 ± 97کیلوگرم برآورد شد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، می توان گفت اجرای برنامه های اصلاحی که عمدتاً بر پایه تولید شیر بوده است، توانسته است روند تغییرات ژنتیکی صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان، را به صورت مثبت بهبود ببخشد.
محمد ربانی خوراسگانی محمدعلی ادریس
این مطالعه با هدف برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تیپ و بررسی روند تغییرات ژنتیکی این صفات انجام شد. به این منطور از 16837 رکورد شرکت شیر و گوشت اصفهان مربوط به سال های 69 تا 89 استفاده شد. پارامترهای ژنتیکی با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده و الگوریتم میانگین اطلاعات(ai-reml) برآورد شد. ارتباط ژنتیکی صفات با استفاده از آنالیز چندمتغیره بدست آمد. روند ژنتیکی صفات از طریق رگرسیون ارزشهای اصلاحی بر سال تولد بدست آمد. نتایج نشان داد صفات تیپ با افزایش عمر حیوان تغییرات نسبتا زیادی کرده است. صفات زاویه دار بودن، استقرار سرپستانک ها و عمق پستان نسبت به بقیه ی صفات ارتباط ژنتیکی قوی تری(به ترتیب 0/68، 0/20 و 0/13-) با تولید شیر داشتند. بیشترین ارتباط ژنتیکی با درصد چربی مربوط به قدرت بدنی(0/34) و نمای عقبی پاهای عقبی(0/31) بود. بیشترین ارتباط ژنتیکی منفی با درصد چربی(0/46-) نیز برای زاویه دار بودن بدست آمد. نمای جانبی پاهای عقبی و شکاف پستان بیشترین ارتباط را با تعداد تلقیح کمتر(به ترتیب 0/16- و0/15-) داشته و نمای عقبی پاهای عقبی، استقرار سرپستانک ها، عرض عقب پستان و ارتفاع عقبی پستان بیشترین ارتباط را با سخت زایی کمتر(به ترتیب 0/71-، 0/64- ، 0/51- و 0/44-) داشتند. ارتفاع پستان و نمای عقبی پاهای عقبی بیشترین همبستگی مثبت را با طول عمر داشتند(بترتیب 0/31 و0/13) و زاویه دار بودن بیشترین همبستگی منفی(0/17-) را با طول عمر به خود اختصاص داد. روند ژنتیکی صفات تیپ نشان داد طول سرپستانک ها در حال کاهش می باشد. ارتباط ژنتیکی این صفت با تولید شیر نشان می دهد که انتخاب برای تولید شیر بیشتر، باعث ایجاد تغییر در طول سرپستانک ها شده است. نمرات عمق پستان نیز افزایش نشاد داد. روند ژنتیکی اکثر صفات در حد مطلوب و رو به بهبود بوده است. در بین صفات تیپ، بعد از طول سرپستانک ها بیشترین تغییرات مربوط به قامت و زاویه ی لگن بود. قامت گاوها در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده که احتمالا به خاطر توجه اصلاحگران به این صفت در برنامه های اصلاحی بوده است. زاویه ی لگن بهبود خوبی داشته است ولی ارتفاع پستان به میزان اندکی کاهش یافته است. به طور کلی نتایج نشان داد که پیشرفت ژنتیکی مناسبی در سالهای اخیر اتفاق افتاده است.
سحر توکلی حمیدرضا رحمانی
یکی از صفات مهم در صنعت گاو داری، تولید شیر است که یک شاخص مهم برای انتخاب دام به عنوان والد نسل بعد نیز می باشد. تولید شیر به عنوان یک صفت کمی تحت تاثیر تعداد زیادی ژن قرار دارد. به علاوه عوامل محیطی نیز به شدت روی این صفت اثر دارند. بنابراین انتخاب مستقیم این صفت کاری دشوار است و اغلب از دقت کافی نیز برخوردار نمی-باشد. اخیراً تعدادی ژن کاندیدا به علت دارا بودن ارتباط بیوشیمیایی یا فیزیولوژی با صفت تولید شیر شناسایی شده است. این امکان وجود دارد که وجود چندشکلی در این ژن ها بر کمیت و ترکیب شیر اثر بگذارد. هورمون رشد به عنوان یک هورمون سوماتوژنیک و لاکتوژنیک شناخته شده است, و در گاوهای شیری بر شیردهی و توسعه غددپستانی و مجاری آن موثر می باشد. به علت وجود این همبستگی و هم چنین سهولت انتخاب بر اساس ژن هورمون رشد, در این تحقیق از چندشکلی موجود در ژن هورمون رشد به عنوان یک نشانگر ملکولی برای فراسنجه های مربوط به تولید شیر استفاده شد. به همین منظور نمونه های دی ان ای حاصل از 257 راس گاو شیری از 4 گاوداری در سطح استان اصفهان تعیین ژنوتیپ شدند. دو آلل l و v توسط تکنیک pcr-rflp و توسط آنزیم alu-i برای این ژن شناسایی شد. فراوانی این دو آلل به ترتیب 74/0 و 26/0 است. فراوانی ژنوتیپ ها 541/0 برای ll، 401/0 برای lv و 058/0 برای vv است. بر اساس محاسبات انجام شده، مشاهده شد که جمعیت مورد مطالعه تحت تعادل هاردی- واینبرگ است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ژن هورمون رشد با انتخاب برای تولید شیر بیشتر (هدف اول پرورش دهندگان گاو شیری) انتخاب نمی شود. در نهایت اثر ژن هورمون رشد با استفاده از مدل خطی روی هر یک از صفات مورد مطالعه شامل وزن تولد، صفات تولیدمثلی و صفات مربوط به تولید شیر و اجزای شیر بررسی می شود. بر اساس نتایج به دست آمده، مشاهده شد که گله در وزن تولد، طول آبستنی، تولید شیر خام، شیر 305 روز 3 بار دوشش و همه فراسنجه های مربوط به تولید چربی و پروتئین تغییر معنی دار ایجاد می کند. لکن هورمون رشد تنها بر طول آبستنی اثر معنی دار می گذارد. به طوریکه ژنوتیپ vv طول آبستنی را از لحاظ آماری به طور معنی داری کاهش می دهد. لکن بر سایر صفات تغییر معنی داری ایجاد نمی کند. با توجه به نتایج به دست آمده در خلال این تحقیق و نتایج حاصل از سایر تحقیقات می توان گفت هورمون رشد با غلظتی که در حالت طبیعی در پلاسما دارد قادر نیست تولید شیر را به طور محسوسی تغییر دهد، لکن با تحریک ترشح هورمون رشد توسط عوامل موثر بر ترشح هورمون رشد می توان در تولید شیر نیز تغییر محسوس ایجاد کرد.
الهام بنکدار محمدحسین نصراصفهانی
در عالم طبیعت هنگامی که لقاح صورت می¬گیرد،گامت نر و گامت ماده، طی دو فرآیند شکل¬گیری مجدد هسته¬ای و برنامه-ریزی مجدد هسته¬ای به وضعیت کاملاً تمایز نیافته و همه¬توان بر می¬گردند. طی فرآیند برنامه¬ریزی مجدد هسته¬ای، تغییرات پیچیده اپی¬ژنتیکی در ژنوم رویان، چه در سطح dna و چه در سطح هیستون¬ها رخ می¬دهد که اثر بسیار مهمی بر روی تکوین یک موجود دارد. از آن¬جایی¬که در پستانداران عوامل محیطی طی اوایل تکوین نقش تعیین کنندهای را در تنظیم اپیژنتیکی بر عهده دارند، از این¬رو در این رساله به بررسی اثر روشهای کمک تولید مثلی بر میزان زنده¬مانی و توانایی نمو و هم¬چنین ارزیابی چند نشانگر اپی¬ژنتیکی هیستونی در مرحله¬ی پیش از لانه¬گزینی و بیان ژن آنزیم¬های درگیر در این تغییرات و نیز بیان ژن نشانگرهای پرتوان sox2، pou5f1 وnanog در دو مرحله¬ی پیش از لانه گزینی و پس از آن پرداخته شد. هم¬چنین به منظور بررسی اثر روش¬های کمک تولیدمثلی بر روی میزان توانایی نمو جنین، میزان جایگاه جذب و جایگاه لانه¬گزینی و هم¬چنین وزن جفت و جنین در روز 5/9 جنینی مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله¬ی پیش از لانه¬گزینی چهار گروه تیماری شامل گروه¬هایc (کنترل)، s (تحریک تخمک¬ریزی)، si (تحریک تخمک¬ریزی + کشت در شرایط برون¬تنی) و svi (تحریک تخمک¬ریزی + انجماد شیشه¬ای + کشت در شرایط برون¬تنی) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان تشکیل بلاستوسیست و شکوفایی بلاستوسیست در گروه svi به¬میزان معنی¬داری پائین¬تر از گروه si می¬باشد (05/0>p). آنالیز نیمه کمی نشانگرهای اپی¬ژنتیکی در تروفکتودرم نشان داد که گروه c پائین¬ترین شدت نور فلورسنت هسته¬ای را برای این سه نشانگر دارا می¬باشد و این تفاوت تنها برای استیله شدن 9k3h معنی¬دار بود (05/0>p). برای استیله شدن 12k4h میزان شدت نور فلورسنت در گروه svi به¬میزان معنی¬داری بالاتر از گروه¬های sوc بود که این تفاوت را می¬توان به تنش حاصل شده از مواد محافظ انجمادی و سرمای وارد شده به این سلول¬ها نسبت داد. بررسی این نشانگرها در توده¬ی درونی سلولی نشان داد که گروه sبرای استیله شدن 9k3h نسبت به گروه¬های c و si و برای تری متیله شدن 4k3h نسبت به گروه si وsvi به¬میزان معنی¬داری بالاتر بود (05/0>p). این نتیجه را می¬توان این گونه توضیح داد که تخمک¬های به¬دست آمده از موش¬های تحریک تخمک¬ریزی شده ممکن است به اندازه تخمک¬های حاصله از موش¬هایی که سیکل طبیعی داشتند، توانا نباشند. برپایه این فرض انتظار می¬رود که بلاستوسیست¬های به¬دست آمده از گروه¬های si و svi میزان بالایی از استیله شدن 9k3h و تری متیله شدن 4k3h را داشته باشند اما در عمل چنین نبود. این تفاوت¬ها می¬تواند به این دلیل باشد که تخمک ¬های نامناسب به¬دست آمده از تحریک تخمک-ریزی ممکن است در گروه¬های si و svi تحت کشت در شرایط برون¬تنی و انجماد شیشه¬ای به مرحله بلاستوسیست نرسیده باشند و در نتیجه بلاستوسیست¬هایی که از تخمک ¬های با شایستگی بالا حاصل شده¬اند در این گروه¬ها مورد ارزیابی قرار گرفته-اند. بنابراین میزان این تغییرات اپی¬ژنتیکی در دو گروه si و svi شبیه به گروه c است. بررسی نتایج حاصل از بیان ژن¬ها در این مطالعه نشان داد که دستکاری¬های موجود در روش¬های کمک تولید مثلی القاء کننده¬ی الگوی بیانی غیر طبیعی ژن¬ها در این مرحله می¬باشند. از آن¬جایی¬که در تمام ژن¬های بررسی شده در رویان در مرحله¬ی بلاستوسیست تفاوت معنی¬داری در میزان بیان ژن بین گروه¬های تیماری si و svi دیده نشد، می¬توان گفت که انجماد شیشه¬ای رویان دو سلولی موش اثرخاصی بر میزان بیان ژن آنزیم¬های درگیر در تغییرات اپی¬ژنتیکی و هم¬چنین بیان ژن نشانگرهای پرتوان بررسی شده در مرحله¬ی پیش از لانه¬گزینی، در مقایسه با کشت در شرایط برون¬تنی ندارد. به¬منظور بررسی¬های پس از لانه¬گزینی علاوه بر داشتن دو گروه c و s، گروه¬های ct، st، sit و svit هم که در آن¬ها عمل انتقال رویان علاوه بر دستکاری¬های دیگر صورت گرفته بود مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با افزایش دستکاری¬ها، درصد جایگاه جذب افزایش و وزن جنین کاهش می¬یابد. کاهش وزن جنین در گروه تیماری s که تنها تیمار تحریک تخمک¬ریزی بر روی آن¬ها صورت گرفته بود نسبت به گروه c معنی¬دار بود (05/0>p). داده¬های به¬دست آمده از بیان ژن¬ها در جنین 5/9 روزه نشان داد که میزان بیان بیشتر ژن¬ها در گروه تیماری s، با گروه¬های دیگر متفاوت است. دلیل این تفاوت را می¬توان این¬گونه توضیح داد که تحریک تخمک¬ریزی باعث آزادسازی تخمک¬های غیرطبیعی گردد. این اتفاق از طریق وادار کردن تخمک¬ها برای تکوین خیلی سریع و یا آزاد شدن تخمک¬هایی که از قبل برای پس روی کردن انتخاب شده اند، صورت می گیرد. بنابراین نشانگرهای اپی¬ژنتیکی در این گروه¬ها دستخوش تغییر شده والگوی بیان ژن¬ها نیز غیر طبیعی می¬شود. هم¬چنین تزریق اگزوژنوسی هورمون ها می تواند باعث شود که میزان استرادیول سرم خون نسبت به گروه کنترل که چرخه¬ی تخمک¬ریزی طبیعی دارد افزایش یافته و شرایط متفاوتی در محیط رحم حاصل شود واثر منفی بر وضعیت بیان ژن¬ها بگذارد.
حمیده کشاورزی حمیدرضا رحمانی
در این تحقیق بیان پپتید همراه ژن کلسی تونین (cgrp) بررسی شد و مشخص شد که این ژن در بافت کبد گاوهای شیری (تا روز 60 شیردهی) قابلیت بیان دارد ولی بر اساس نتایج این تحقیق احتمالاً در بافت کبد گاوهای نر و گاوهای دوره خشک قابلیت بیان ندارد. از نظر تنوع اسیدآمینه ای این ژن در گاو بیشترین همولوژی را با گوسفند، موش، موش صحرایی و سگ دارد بنابراین می توان در صورت نیاز به اندازه گیری این فاکتور در خون گاو از کیت موش و یا انسان استفاده کرد.
غلامرضا داشاب محمدعلی ادریس
این آزمایش به منظور ارزشیابی خصوصیات تکنولوژیکی الیاف پشم گوسفند انجام شد. آزمایش در دو مرحله صورت گرفت ، ابتدا 18 گله از گوسفندان مناطق مختلف استان اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند و با توجه به نتایج حاصل، از بین آنها 6 گله به منظور انجام آزمایش اصلی در مرحله دوم انتخاب شدند. در این آزمیاش از 227 راس گوسفند نایینی شامل 191 راس میش و 34 راس قوچ با سنین مختلف استفاده گردید. ابتدا طول دسته الیاف بر روی بدن حیوان با استفاده از خطکش اندازه گیری شد، سپس نمونه ها از ناحیه پهلو حیوان جمع آوری گردید و صفات کیفی الیاف شامل میانگین قطر الیاف و میزان تنوع آن در نمونه های پشم، درصد الیاف حقیقی، مدولادار و هتروتیپ ، تعداد فلسها در 100 میکرومتر طول تار، درصد چربی، استحکام تا حد پارگی، درصد ازدیاد طول، میانگین قطر الیاف هتروتیپ و الیاف مدولا اندازه گیری گردید. طول دسته الیاف نواحی شانه، پهلو و ران به ترتیب 10/8، 9/71 و 10/99 سانتیمتر بود. میانگین قطر الیاف و میزان تنوع آن 28/51 و 11/19 میکرومتر بدست آمد، که میزان تنوع آن زیاد و باعث کاهش کیفیت الیاف در صنایع نساجی می گردد. درصد الیاف حقیقی، مدولادار و هتروتیپ این نژاد به ترتیب 89/53، 5/93 و 4/38 درصد به دست آمد، که درصد الیاف حقیقی کاملا بالا است و به راحتی می توان از آنها در صنایع فاستونی استفاده نمود. تعداد فلس در 100 میکرومتر طول لیف به طور متوسط 6/1 بود. استحکام تا حد پارگی و درصد ازدیاد طول الیاف این نژاد به ترتیب cn/dtex1/22 و (n 900)%26/98 تعیین گردید. میانگین قطر الیاف هتروتیپ و میانگین قطر الیاف مدولادار در این نژاد به ترتیب 64/67 و 65/79 میکرومتر محاسبه شد که این موضوع باعث افزایش میانگین قطر سفره پشمی و کاهش کیفیت آن می گردد. اثر گله برای تمام صفات اندازه گیری شده کاملا معنی دار بود (p<0/01) ولی جنس حیوان اثر معنی داری بروی صفات مورد مطالعه نداشت .(p<0/05) فصل نمونه برداری میانگین قطر الیاف و میزان تنوع آن را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد (p<0/01)، به طوری که بیشترین میانگین قطر و میزان تنوع قطر الیاف در داخل نمونه ها مربوط به اواخر پاییز بود. فصل نمونه برداری هم چنین باعث تنوع بسیار شدیدی در درصد اختلاط الیاف و تراکم فلسها شد.(p<0/01) سن حیوان فقط درصد الیاف هتروتیپ را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد.(p<0/05) همبستگی فتوتیپی بین میانگین قطر سفره پشمی با میانگین قطر الیاف مدولادار، میانگین قطر الیاف هنروتیپ ، درصد الیاف هتروتیپ ، درصد الیاف مدولادار، میزان تنوع قطر بین الیاف و درصد الیاف حقیقی به ترتیب 0/26، 0/22، 0/28، 0/26، 0/67 و -0/39 بدست آمد.(p<0/01) همبستگی بین استحکام تا حد پارگی و درصد ازدیاد طول 0/84 محاسبه گردید.(p<0/01)
شهرام ننه کرانی محمدعلی ادریس
به منظور ارزیابی صفات تولیدی و پاسخ آنتی بادی به واکسن نیوکاسل از دو ژنوتیپ تجاری جوجه های گوشتی (آرین وراس ) به تعداد 600 قطعه در 12 قفس اجتماعی استفاده گردید. جوجه ها تا سن 7 هفتگی از لحاظ درجه حرارت ، تغذیه و نور تحت شرایط استاندارد تجاری معمول پرورش یافتند و برنامه واکسیناسیون نیز طبق نیاز و شرایط منطقه ای اعمال گردید. برای سنجش میزان مقاومت به بیماری نیوکاسل، در سنین 1، 10، 21، 35 و 49 روزگی، عیار آنتی بادی 40 قطعه جوجه گوشتی شماره دار که بطور تصادفی از 4 قفس اجتماعی انتخاب شدند با استفاده از روش hi (ممانعت از هماگلوتیناسیون) تعیین گردید. صفات تولیدی مرتبط با رشد (وزن و افزایش وزن بدن) و خصوصیات لاشه (وزنهای لاشه، ران، مابقی لاشه و چربی بطنی) جوجه های گوشتی شماره دار هر 12 قفس اجتماعی (مجموعا 120 قطعه) اندازه گیری شدند. ضریب تبدیل خوراک و مصرف خوراک نیز بصورت تجمعی برای هر قفس اجتماعی محاسبه گردید. در پایان دوره پرورش ، برای بررسی میزان تاثیر تنشهای ناشی از رکورد برداری بر روی عملکرد تولیدی، صفات وزن بدن، وزن لاشه و وزن چربی بطنی کلیه جوجه ها اندازه گیری شد. نتایج حاصله نشان دادند که گروه ژنتیکی (ژنوتیپ ) بر روی تولید آنتی بادی علیه واکسن نیوکاسل در مقاطع سنی مختلف اثر معنی داری ندارد ولی تاثیر جنس در سنین 1 تا 35 روزگی معنی دار بود (p<0/05)، بطوریکه در 1 روزگی، جنس ماده عیار آنتی بادی بالاتری داشت ولی در سن 35 روزگی جنس نر دارای آنتی بادی بیتشری بود. گروه ژنتیکی همچنین بر روی صفات مرتبط با رشد (وزن بدن و افزایش وزن) و صفات تغذیه ای (مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک ) نیز تاثیر معنی داری نداشت ولی تاثیر جنس بر روی صفات مرتبط با رشد با افزایش سن نمایانتر می شد به نحویکه در سنین 35 تا 49 روزگی کاملا معنی دار بود (p<0/01) و جنس نر سرعت رشد بالاتری نسبت به جنس ماده دارا بود. در مورد تاثیر گروه ژنتیکی بر روی صفات لاشه نیز بجز در مورد درصد ران که ژنوتیپ آرین برتری معنی داری داشت (p<0/05) در بقیه صفات اثر معنی داری مشاهده نشد ولی در مورد تاثیر جنس بر روی صفات وزنهای لاشه، سینه، ران، مابقی لاشه و دردصدهای ران و چربی بطنی که کاملا معنی دار بود (p<0/01) بطوریکه در اعظم صفات لاشه بجز درصد چربی بطنی جنس نر برتری مشهودی داشت . در مورد تاثیرپذیری ژنوتیپهای آرین وراس از تنشهای ناشی از رکوردبرداری نیز، ژنوتیپ آرین عملکرد بهتری از نظر وزن بدن و وزن لاشه نشان داد. همبستگی های بین پاسخ آنتی بادی علیه واکسن نیوکاسل در سنین مختلف عمدتا پایین و غیر معنی دار بودند و تنها همبستگی بین میزان آنتی بادی در سنین 35 و 49 روزگی خیلی معنی دار (p<0/01) و برابر 0/371 بود. صفات مرتبط با رشد خصوصیات لاشه، همبستگی معنی دار در حد متوسط تا بالا داشتند. همبستگی بین مصرف خوراک در سنین مختلف در دامنه ای از 0/282 تا 0/799 واقع شده بودند، در صورتیکه بین مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک تنوع بالایی را نشان داد. همبستگی بین صفت تولید آنتی بادی و صفات مرتبط با رشد نیز غیرمعنی دار و پایین برآورد گردید که بیانگر مستقل بودن این صفات از یکدیگر می باشد.
صبا بهداد محمدعلی ادریس
این بررسی به منظور تعیین ویژگی های کمی و کیفی الیاف پشم گوسفندان نژاد بختیاری، و هم چنین بررسی پاسخ های هم بسته به انتخاب بر اساس سرعت رشد بیشتر انجام شد. در این بررسی از 150 راس از گوسفندان نژاد بختیاری موجود در ایستگاه تحقیقاتی شولی استان چهارمحال بختیاری، شامل 100 راس میش و 50 راس قوچ با سنین یک تا پنج سال استفاده شد.
محمد قریشی محمدعلی ادریس
دراین بررسی اطلاعات وزن تولد، وزن از شیرگیری و افزایش روزانه از تولد تا از شیرگیری به ترتیب مربوط به 253، 240 و 240 راس بزغاله نژاد تالی جزیره ای متولد شده در سالهای 1374 تا 1381 در ایستگاه حفاظت نژاد بز تالی جزیره ای بندرعباس، برای برآورد اثر سن بز ماده ، نوع تولد، جنس بزغاله و سال تولد و برآورد وراثت پذیری و همبستگی های فنوتیپی و ژنتیکی بین صفات با استفاده از نرم افزارهایی مورد استفاده قرار گرفت.همچنین ، از اطلاعات مربوط به 35 راس بزغاله حاصل از جفتگیری کنترل شده و تلاقی نرهای دو نژاد بربری و تالی با ماده های نژاد تالی جزیره ای ، به منظور مقایسه بزغاله های آمیخته این دو نژاد با بزغاله های تالی جزیره ای ، از نظر وزن تولد، وزن از شیرگیری و افزایش وزن روزانه استفاده گردید.
رسول کتانی محمدعلی ادریس
این تحقیق ، به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و تعیین ویژگیهای کمی و کیفی الیاف پشم و صفات وزن تولد و سه ماهگی گوسفند نژاد نائینی انجام شد.گوسفندان نژاد نائینی مورد استفاده ، تحت پوشش طرح محوری سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان قرار دارند.
محمدعلی ادریس
بمنظور بررسی میزان همبستگی بین اندازه های مختلف بدن و بعضی از صفات اقتصادی، اطلاعات مربوط به 440 بره در موقع تولد، 421 بره در موقع شیرگیری و 162 بره نر در پرواربندی مورد مطالعه قرار گرفت . اکثر بره ها از پنج نژاد بومی ایرانی شامل قره گل، مهربان، نائینی، قزل و بختیاری و برخی نیز نتایج حاصل از تلاقی نژادهای بومی با قوچهای تارگی و کارادل بودند. تمام بره ها در ماههای اسفند و فروردین در ایستگاه تحقیقاتی دامپروری دانشکده کشاورزی متولد و در سن 5 + 75 روزگی از شیر گرفته شدند. بره های نر بمدت 100 روز پس از شیر گرفته شدن در تحت رژیم پرواری پرورش یافتند. اندازه های بدنی زیر بر روی هر بره در موقع تولد، شیرگیری و پایان دوره پرواربندی انجام گرفت ، ارتفاع بدن، محیط سینه، طول بدن، عمق سینه، عرض سینه، عرض لگن و طول و عرض استخوان کانن دست بره ها در موقع تولد، شیرگیری و هر 20 روز یکبار در طول دوران پرواربندی توزین شدند. بدلیل نامساوی بودن تعداد مشاهدات در هر گروه، اطلاعات بدست آمده پرورش deast-squares مورد تجزیه آماری قرار گرفت . بمنظور متعادل نمودن مشاهدات ، اثر عواملی چون نژاد حیوان، سن مادری و جنس بره از میان برداشته شد. نژاد در مراحل مختلف اندازه گیری اثر مشخصی بر روی پراکندگی تمام اندازه گیریها داشت و در میان گوسفندان بومی مورد مطالعه، نژاد قزل بزرگترین و نائینی کوچکترین جثه و در میان بره های حاصل از تلاقی، بطورکلی بره هائیکه مادرشان قزل بودند بزرگتر از دیگران بودند. بره های نر بزرگتر از بره های ماده و بره هائیکه مادرشان دو ساله بود تقریبا" کوچکتر از دیگر بره ها بودند. در میان اندازه گیریهای موقع تولد، محیط سینه بیشترین همبستگی را با وزن موقع تولد، وزن شیرگیری، افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری، وزن در پایان دوره پرواربندی و افزایش وزن روزانه در پرواربندی داشت و دامنه این همبستگی از 74ˆ0 برای وزن تولد تا 31ˆ0 برای افزایش وزن روزانه در پرواربندی متغیر بود. در میان اندازه گیریهای موقع شیرگیری، محیط سینه بهترین نشانگر وزن در پایان پرواربندی (r=0/63) و طول استخوان کانن بیشترین همبستگی (r=0/32) را با افزایش وزن روزانه در پرواربندی داشت .