نام پژوهشگر: ابوالقاسم گلیان
شکوفه غضنفری محمدرضا نصیری
به منظور بررسی تاثیر محدودیت غذایی و سطوح مختلف انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد و بیان ژنghrelin در جوجه های گوشتی دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول تاثیر محدودیت غذایی و سطوح مختلف انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد، غلظت هورمون رشد و بیان ژن ghrelin در جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 576 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس در یک آزمایش فاکتوریل 3×2×2 و در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار قرار گرفتند. برنامه غذایی شامل مصرف خوراک به صورت آزاد و محدودیت غذایی روز در میان ، سطوح انرژی (3100 و 2800 کیلوکالری بر کیلوگرم) و سطوح پروتئین (22/3، 19/3 و 16/3 درصد) بود. تیمار محدودیت غذایی در طول روزهای 32-22 روزگی اعمال شد. جیره غذایی بر پایه ذرت-کنجاله سویا بود که از روغن سویا انسانی به عنوان منبع انرژی استفاده شد. وزن بدن و مصرف خوراک به صورت هفتگی اندازه گیری شد. در 21 ، 32 و 49 روزگی یک جوجه از هر تکرار انتخاب و پس از خونگیری کشتار شدند. نمونه های خون برای غلظت هورمون رشد آنالیز شد و نمونه های پیش معده برای بررسی بیان ژن ghrelin جمع آوری شد. محدودیت غذایی، مصرف خوراک و وزن بدن (p<0/001) را در کل دوره کاهش داد. همچنین محدودیت غذایی باعث بهبود ضریب تبدیل خوراک (p<0/01) در کل دوره و کاهش افزایش وزن (p<0/001) در 32-22 روزگی شد. کاهش انرژی جیره، مصرف خوراک، وزن بدن (p<0/001)، ضریب تبدیل خوراک و افزایش وزن را افزایش داد. افزایش سطوح پروتئین جیره با افزایش مصرف خوراک(p<0/001)، وزن بدن (p<0/001) و افزایش وزن همراه بود و همچنین ضریب تبدیل خوراک (p<0/001) را در جوجه های گوشتی بهبود داد. محدودیت غذایی باعث کاهش وزن لاشه (p<0/001) و افزایش درصد ماهیچه ران (p<0/01) در 32 روزگی شد.کاهش انرژی باعث افزایش درصد لاشه (p<0/05) و درصد سینه شد. کاهش پروتئین باعث کاهش درصد لاشه(p<0/01)، درصد سینه(p<0/001)، درصد ران (p<0/05) و افزایش درصد چربی حفره بطنی (p<0/001) در 49 روزگی شد. . کاهش انرژی جیره باعث افزایش غلظت هورمون رشد پلاسما در 21 روزگی (p<0/05) شد. روند تاثیر پروتئین جیره بر غلظت هورمون رشد پلاسما در مراحل مختلف رشدی متفاوت بود. میزان نسبی بیان mrna ghrelin در سلولهای پیش معده جوجه ها با استفاده از سیستم real time pcr و روش نسبت delta ct نمونه به delta ct کنترل تعیین شد. افزایش معنی داری در بیان ژن ghrelin پیش معده (0/1>p) بعد از اعمال محدودیت غذایی در 32 روزگی مشاهده شد. کاهش انرژی جیره باعث کاهش بیان ژن ghrelin در 21 روزگی (p<0/05) شد ولی در 32 و 49 روزگی این روند معکوس بود (0/1>p). کاهش سطح پروتئین جیره باعث کاهش بیان ژن ghrelin شد که این کاهش در 21 روزگی (0/1>p) معنی دار بود ولی در 32 و 49 روزگی معنی دار نشد. در آزمایش دوم تاثیر سطوح متفاوت انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد و بیان ژن ghrelin در جوجه های گوشتی بررسی شد. 240 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار، 4 تکرار و 12 قطعه جوجه در هر پن قرار گرفتند. برنامه غذایی شامل انرژی در سطح ثابت (3100 کیلوکاری بر کیلوگرم) با سطوح مختلف پروتئین جیره در دوره های مختلف رشد داده شد. همچنین پروتئین در سطح ثابت با نسبتهای مختلف انرژی (3100 ، 2900 و 2700 کیلوکالری بر کیلوگرم ) در دوره های مختلف رشد داده شد. جیره غذایی بر پایه ذرت-کنجاله سویا بود که از روغن گیاهی به عنوان منبع انرژی استفاده شد. وزن بدن و مصرف خوراک به صورت هفتگی رکورد شد. در 21 ، 42 و 56 روزگی یک جوجه از هر تکرار انتخاب شد و نمونه های خون جمع آوری شد و سپس کشتار شد. نمونه های خون برای غلظت هورمون رشد آنالیز شد و نمونه های پیش معده برای بررسی بیان ژن ghrelin جمع آوری شد. افزایش میزان انرژی جیره باعث کاهش مصرف خوراک ، وزن بدن و افزایش وزن شد که این کاهش در مراحل اولیه زندگی (21-0 روزگی) معنی دار شد(0/001>p). همچنین افزایش انرژی باعث بهبود ضریب تبدیل خوراک شد. افزایش سطوح پروتئین در جیره با افزایش مصرف خوراک، وزن بدن و افزایش وزن همراه بود و همچنین ضریب تبدیل خوراک را در جوجه های گوشتی بهبود داد. افزایش انرژی باعث افزایش درصد چربی حفره بطنی شد. کاهش درصد پروتئین باعث کاهش درصد لاشه و سینه و افزایش درصد چربی حفره بطنی شد. کاهش انرژی جیره باعث افزایش غلظت هورمون رشد شد ولی از لحاظ آماری معنی دار نبود. غلظت هورمون رشد تحت تاثیر سطوح مختلف پروتئین جیره قرار نگرفت. همچنین بیان ژن ghrelin در این آزمایش تحت تاثیر سطوح مختلف انرژی و پروتئین جیره قرار نگرفت.
علی گیلانی ابوالقاسم گلیان
گوسیپول آزاد موجود در کنجاله پنبه دانه عامل ضد تغذیه ای است که استفاده از آن را در تغذیه مرغ تخمگذار محدود کرده است. از آنجایی که در پژوهش های قبلی، بنتونیت سدیم توانسته بود سموم قارچی و نیز رنگدانه ها را به خوبی جذب و دفع نماید در این تحقیق از آن برای جذب احتمالی گوسیپول آزاد استفاده گردید. برای انجام این تحقیق، 288 قطعه مرغ تخمگذار های-لاین مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش از آغاز هفته 51 و به مدت 12 هفته انجام شد. مدل آماری این پژوهش، ترتیب فاکتوریل 3× 3 و در قالب طرح کاملا تصادفی بود. عامل اول، بنتونیت سدیم در سه سطح 0 ، 1 و 2 درصد وعامل دوم، کنجاله پنبه دانه در سه سطح 0 ، 10 و 20 درصد در جیره استفاده شد. 9 تیمار غذایی با 4 تکرار و 8 قطعه مرغ در هر تکرار وجود داشتند. برای تعیین صفات مختلف تخم مرغ تازه، 6 بار رکوردگیری به صورت یک هفته در میان انجام شد. برای تعیین تغییر تدریجی کیفیت داخلی تخم مرغ در طی نگهداری در سردخانه، در 4 روز پایانی هر دوره 28 روزه (3 دوره) جمع آوری تخم مرغ انجام گردید و تخم مرغ ها در دمای 4 درجه سانتیگراد به ترتیب به مدت 1 ، 2 ، 3 و 4 هفته ذخیره شدند. ph زرده و سفیده در طی نگهداری در سردخانه افزایش یافت. phزرده در تیمارهای دارای میزان20% کنجاله پنبه دانه بیشتر از بقیه افزایش یافت. زرده تخم مرغ های گوسیپولی علاوه بر تغییر رنگ، حالت خمیری و چسبناک پیدا کرده بود. در این پژوهش هیچ سفیده صورتی رنگ مشاهده نشد. استفاده از میزان 20% کنجاله پنبه دانه در جیره باعث کاهش تولید تخم مرغ، کاهش وزن تخم مرغ و گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، تغییر رنگ شدید زرده، نامناسب شدن ضریب تبدیل خوراک به تخم مرغ و از دست رفتن وزن مرغ گردید، اما میزان 10% کنجاله پنبه دانه اثر منفی بر عملکرد مرغ نداشت. استفاده از میزان 1% بنتونیت سدیم باعث کاهش تغییر رنگ زرده گردید و هیچ اثر منفی بر عملکرد مرغ نداشت اما میزان 2% آن باعث کاهش درصد تولید روزانه و توده تخم مرغ گردید. بنتونیت سدیم، قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ماده آلی را کاهش داد وسطح 20% کنجاله پنبه دانه نیز قابلیت هضم ظاهری ماده آلی را کاهش داد. تیمار های غذایی اثر معنی داری بر ترکیبات خون و پاسخ کل پادتن علیه srbc تزریقی نداشتند. در این پژوهش جیره با میزان 1% بنتونیت سدیم و10% کنجاله پنبه دانه از نظر عملکرد و اقتصادی بهتر از سایر جیره ها بود.
سید علی حسینی غفاری ابوالقاسم گلیان
این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کنجاله گوار مکمل شده با آنزیم بر عملکرد جوجه های گوشتی انجام شد. ابتدا آزمایشی برای تعیین مقدار انرژی قابل متابولیسم کنجاله گوار بر روی جوجه خروس های گوشتی در سن 27 روزگی انجام شد. در این آزمایش جیره های 0، 5 ، 10، و 15 درصد کنجاله گوار استفاده شد. بر اساس معادلات رگرسیون خطی میزان انرژی قابل متابولیسم ظاهری کنجاله گوار kcal/kg2264 تعیین شد. در آزمایش دوم از 400 قطعه جوجه یک روزه گوشتی نر از سویه تجاری راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت آزمایش فاکتوریل 2×4 با 5 تکرار به مدت 6 هفته استفاده شد . هشت تیمار غذائی با 4 سطح کنجاله گوار (0، 3، 6 و 9%) در دو سطح آنزیم بتا ماناناز از روز هشت دوره آزمایش تا انتهای دوره به جوجه ها خورانده شدند . مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک تحت تاثیر سطوح مختلف کنجاله گوار، آنزیم و اثر متقابل آنها قرار نگرفتند. افزایش کنجاله گوار موجب کاهش در میزان گوشت سینه و افزایش ویسکوزیته مواد گوارشی در دوره آغازین (19 روزگی) شد. افزودن آنزیم موجب کاهش ویسکوزیته مواد گوارشی در 19 روزگی شد. کنجاله گوار موجب افزایش عمق کریپت و ضخامت دیواره لوله گوارشی و کاهش طول ویلی شد و افزودن آنزیم موجب کاهش عمق کریپت و افزایش طول ویلی ژژنوم شد(05/0>p). نتایج آزمایش دوم نشان دهنده ی عدم تفاوت بین عملکرد حاصل از تیمار های مختلف حاوی کنجاله گوار و آنزیم با گروه شاهد در دوره ی پرورشی جوجه های گوشتی بود و مصرف کنجاله گوار تا سطح 3% بدون هیچ اثر منفی بر عملکرد و لاشه جوجه های گوشتی تا 42 روزگی می باشد .
حیدر زرقی ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی تاثیر واریته و منطقه کشت بر انرژی قابل سوخت و ساز تریتیکاله و تعیین سطح مطلوب آن در تغذیه جوجه های گوشتی این مطالعه در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست چهار آزمایش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی و بررسی اثر واریته و منطقه کشت بر انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و اثر دو نوع مکمل آنزیمی (مخلوط زایلاناز-بتاگلوکاناز و فیتاز) بر انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تریتیکاله انجام شد. در آزمایش اول ترکیب شیمیایی ده نمونه تریتیکاله شامل؛ چربی خام، پروتئین خام، فیبر خام، خاکستر، عصاره عاری از ازت، انرژی خام و انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده برای ازت به روش تغذیه اجباری سیبالد تعیین شد که میانگین آن ها به ترتیب 29/0± 65/1، 37/1± 00/14، 49/0± 92/4، 32/0± 77/1، 62/1± 60/77 درصد و 47± 4180 و 112± 3380 کیلو کالری در کیلو گرم ماده خشک بود. بیشترین تنوع مواد مغذی در نمونه های مورد مطالعه در میزان پروتئین خام (2/12 تا 0/17%) و عصاره عاری از ازت (7/74 تا 8/79%) بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد، میزان انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده برای ازت تریتیکاله عمدتاً تحت تاثیر شرایط آب و هوایی و زراعی محل کشت واقع بوده امّا بین ارقام مختلف تریتیکاله مورد مطالعه از نظر انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی تصحیح شده برای ازت اختلاف معنی دار مشاهده نشد. آزمایش دوّم به منظور تعیین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای ازت پنچ نمونه تریتیکاله با و بدون افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز- بتاگلوکاناز به روش جمع آوری کل فضولات و استفاده از نشانگر اکسید کروم با استفاده از جوجه خروس های گوشتی در سن 23-20 روزگی انجام شد، که متوسط انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای ازت تریتیکاله 112± 3260 کیلو کالری در هر کیلوگرم ماده خشک بدست آمد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد، اثر واریته و منطقه کشت بر میزان انرژی قابل سوخت و ساز معنی دار است. با افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز-بتاگلوکاناز انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تریتیکاله به طور معنی دار و به میزان 4 درصد افزایش یافت. آزمایش سوم به منظور تعیین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای ازت و قابلیت هضم ظاهری فسفر دو نمونه تریتیکاله با و بدون افزودن مکمل آنزیمی فیتاز به روش مشابه آزمایش دوم انجام شد. با افزودن مکمل آنزیمی فیتاز به جیره انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و قابلیت هضم ظاهری فسفر تریتیکاله به ترتیب به میزان 7/2 و 5/9 درصد افزایش یافت. در آزمایش چهارم میانگین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای ازت ذرت، گندم و تریتیکاله که در آزمایشات مرحله دوم مورد استفاده قرار گرفتند به ترتیب 90 ±3480، 61± 3263 و 54 ± 3260 کیلوکالری در هر کیلو گرم ماده خشک تعیین گردید. افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز-بتاگلوکاناز باعث افزایش معنی دار (05/0p<) انرژی قابل سوخت و ساز گندم و تریتیکاله به میزان 8/4 درصد شد امّا بر میزان انرژی قابل سوخت و ساز ذرت تاثیر معنی داری نداشت. در مرحله دوم سه آزمایش مستقل به منظور بررسی اثر سطوح تریتیکاله با و بدون افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز-بتاگلوکاناز در جیره آغازین، رشد و پایانی بر عملکرد، سلامت دستگاه گوارش و متابولیت های خونی جوجه های گوشتی انجام شد. عوامل آزمایش شامل پنج سطح تریتیکاله در جیره آغازین (صفر، 8، 16، 24 و 32%)، در جیره رشد (صفر، 10، 20، 30 و 40%) و در جیره پایانی (صفر، 19، 38، 57 و 75%) و دو سطح آنزیم (صفر و 05/0%) بود. جیره های آزمایشی به نحوی فرموله شدند که از لحاظ انرژی و مواد مغذی یکسان باشند و به ترتیب در مراحل سنی صفر تا10، 11 تا 24 و 25 تا 42 روزگی به صورت تغذیه آزاد در دسترس پرندگان قرار گرفتند. نتایج نشان داد، می توان از تریتیکاله در جیره آغازین و رشد جوجه های گوشتی به ترتیب تا سطح 8 و30 درصد استفاده نمود. همچنین می توان در جیره پایانی جوجه های گوشتی را با جیره بر پایه تریتیکاله تغذیه نمود. افزایش سطح تریتیکاله در جیره های آغازین و رشد به ترتیب به 16 و 40 درصد و بالاتر باعث افت عملکرد تولیدی و بروز نشانه هایی ضد تغذیه ای تریتیکاله مثل افزایش ویسکوزیته محتویات روده، افزایش وزن نسبی دستگاه گوارش و آسیب لایه مخاطی روده شد. افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز- بتاگلوکاناز به جیره آغازین و رشد جوجه های گوشتی باعث تعدیل اثرات ضد تغذیه ای تریتیکاله و بهبود شاخص های عملکرد شد. در جیره پایانی اگر چه افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز-بتاگلوکاناز باعث کاهش ویسکوزیته محتویات ایلئوم، وزن نسبی دستگاه گوارش و آسیب لایه مخاطی شده ولی اثر معنی داری روی عملکرد تولیدی پرندگان مورد آزمایش نداشت.
حسن محمدی عمارت ابوالقاسم گلیان
جهت بررسی اثر پروتئین، متیونین و لیزین بر روی تولید و کیفیت تخم مرغ، چهار آزمایش در دو فاز تخمگذاری انجام گردید. در آزمایش اول برای بررسی اثر پروتئین خام و متیونین جیره بر عملکرد تولید تخم مرغ، 720 قطعه مرغ تخمگذار در یکی از 15 تیمار جیره با سه سطح پروتئین (14، 15 و 16%) و پنج سطح متیونین (31/0، 34/0، 37/0، 40/0 و 43/0%) به روش فاکتوریل 5×3 و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی اعمال شدند. مرغها به مدت چهار دوره 28 روزه (28 تا 44 هفتگی) تغذیه شدند. با افزایش سطح پروتئین جیره، تولید تخم مرغ و گرم تخم مرغ تولیدی روزانه افزایش یافتند اما مصرف و ضریب تبدیل غذا، وزن تخم مرغ، وزن مخصوص تخم مرغ، درصد تخم مرغهای شکسته و دو زرده، درصد پوسته و اجزای داخلی تخم مرغ تغییر معنی داری نداشتند. افزایش سطح متیونین جیره، تولید و وزن تخم مرغ و گرم تخم مرغ تولیدی روزانه را بهبود داد. تغییر سطح متیونین جیره تاثیری بر میزان خوراک مصرفی، وزن مخصوص تخم مرغ، درصد تخم مرع های شکسته، دو زرده، درصد و ضخامت پوسته و اجزای داخلی تخم مرغ، شاخص اندازه تخم مرغ و تغییر وزن مرغها نداشت اما ضریب تبدیل خوراک، قطر و پهنای تخم مرغ را بهبود داد. در آزمایش دوم ،420 قطعه مرغ با سه سطح پروتئین (13، 14 و 15%) و پنج سطح متیونین (25/0، 28/0، 31/0، 34/0 و 37/0%) به مدت سه دوره 28 روزه (50 تا 62 هفتگی) تغذیه شدند. با افزایش سطح پروتئین جیره مصرف خوراک، تولید تخم و وزن تخم مرغ و گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، ضریب تبدیل غذا، درصدآلبومین و محتویات تخم مرغ، قطر طولی و عرضی تخم مرغ و تغییر وزن مرغها افزایش بهبود معنی داری یافتند. در حالیکه درصد تخم مرغهای شکسته، درصد پوسته، ضخامت پوسته و وزن مخصوص تخم مرغ با افزایش درصد پروتئین جیره به طور معنی دار کاهش پیدا کردند. درصد زرده و شاخص انداره تخم مرغ تحت تاثیر تغییرات پروتئین جیره قرار نگرفت. با افزایش سطح متیونین جیره، مصرف خوراک، تولید و وزن تخم مرغ، گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، قطر طولی و عرضی تخم مرغ بهبود یافت اما درصد محتویات تخم مرغ و ضخامت پوسته کاهش معنی داری داشت. تغییر سطح متیونین جیره تاثیری بر ضریب تبدیل خوراک، وزن مخصوص تخم مرغ، درصد تخم مرغهای شکسته، پوسته، زرده و آلبومین تخم مرغ، شاخص اندازه تخم مرغ و تغییر وزن مرغها نداشت. در آزمایش سوم برای بررسی اثرات سطوح مختلف پروتئین خام و لیزین جیره بر عملکرد تولید تخم مرغ، 720 قطعه مرغ با سه سطح پروتئین (14، 15 و 16%) و پنج سطح لیزین (71/0، 74/0، 77/0، 80/0 و 83/0%) تغذیه شدند. افزایش درصد پروتئین جیره سبب بهبود تولید و وزن تخم مرغ، گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، قطر طولی و عرضی تخم مرغ و وزن مرغ گردید اما ضریب تبدیل غذا، درصد و ضخامت پوسته و شاخص اندازه تخم مرغ را کاهش داد. مصرف خوراک، وزن مخصوص تخم مرغ، درصد تخم مرغهای شکسته و دو زرده و اجزای داخلی تخم مرغ تغییر معنی داری نداشتند. با افزایش سطح لیزین جیره، میزان خوراک مصرفی بطور معنی داری تغییر کرد اما بر فاکتورهای دیگر تاثیری نداشت. در آزمایش چهارم 420 قطعه مرغ با سه سطح پروتئین (13، 14 و 15%) و پنج سطح لیزین (64/0، 67/0، 70/0، 73/0 و 76/0%) به روش آزمایش دوم تغذیه شدند. با افزایش سطح پروتئین جیره، مصرف روزانه خوراک، تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، ضریب تبدیل، درصد تخم مرغهای شکسته، قطر طولی، محتویات و زرده تخم مرغ بهبود یافتند اما وزن مخصوص تخم مرغ، درصد و ضخامت پوسته، آلبومین و شاخص اندازه تخم مرغ کاهش معنی داری داشتند. افزایش درصد لیزین جیره سبب افزایش وزن زنده مرغ گردید اما بر عوامل دیگر تاثیر معنی داری نداشت.
مژگان مظهری ابوالقاسم گلیان
این پروژه برای تعیین ترکیب شیمیایی و انرژی قابل متابولیسم ضایعات بوجاری واریته های مختلف گندم و بررسی اثر سطوح مختلف آن بر عملکرد جوجه های گوشتی در قالب 6 آزمایش انجام گرفت. بیشترین ضریب تغییرات مربوط به بخش فیبر خام و adf واریته ها بود. مقادیر tmen به طور معنی داری برای ضایعات بوجاری واریته های مختلف گندم متفاوت بودند. معادلات به دست آمده از آنالیز رگرسیون نشان داد که ndf بهترین فاکتورمنفرد برای تخمین tmen است. در آزمایش دوم، مقادیر amen برای پنج واریته از ضایعات بوجاری گندم و اثر مکمل آنزیمی زایلاناز بر amen محاسبه شد. مقادیر amen واریته ها از 2811 تا 3123 کیلوکالری برکیلوگرم در تغییر بود. افزودن آنزیم منجر به افزایش معنی داری در مقادیر amen به میزان 4.41 درصد گردید. در آزمایش سوم، اثر مکمل آنزیمی فیتاز بر amenو قابلیت هضم فسفر دو واریته از ضایعات بوجاری گندم تعیین شد. مقادیر amen دو واریته به ترتیب 2968 و 2985 کیلوکالری برکیلوگرم بودند. افزودن فیتاز به جیره، amen را 2.92 درصد افزایش داد. مقادیر قابلیت هضم ظاهری فسفر دو واریته به ترتیب 40.07 و 28.58 درصد بودند. افزودن فیتاز منجر به افزایش معنی دار قابلیت هضم ظاهری فسفر به میزان 9.22 درصد گردید. نتایج آزمایش 2و3، نشان داد که amen تحت تأثیر واریته و ترکیب شیمیایی آن قرار می گیرد و مکمل آنزیمی مقدار amen را افزایش می دهد. درآزمایش های 4، 5 و6، اثر سطوح ضایعات بوجاری گندم و مکمل آنزیمی بر عملکرد، پارامترهای دستگاه گوارش و برخی متابولیتهای خونی در سه دوره زمانی صفر تا 10، 11 تا 24 و 25 تا 42 روزگی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. پنج سطح ضایعات بوجاری گندم به ترتیب صفر، 6، 12، 18 و 24% در جیره آغازین ، صفر، 9، 18، 27 و 36 درصد در جیره رشد و صفر، 15، 30، 45 و 60% در جیره پایانی و دو سطح آنزیم اندوفید حاوی زایلاناز و بتا گلوکاناز (صفر و 0.05%) بودند. نتایج این بخش نشان داد که سطح مطلوب استفاده از ضایعات بوجاری گندم در جیره آغازین، رشد و پایانی جوجه های گوشتی به ترتیب 12، 18 و 45 درصد جیره بود. با استفاده از آنزیم های تجاری سطح مطلوب استفاده از ضایعات بوجاری گندم در جیره آغازین، رشد و پایانی جوجه های گوشتی به ترتیب به 18، 27 و60 درصد جیره افزایش پیدا کرد.
صفا ژاله ابوالقاسم گلیان
هدف از انجام این آزمایش بررسی اثر دماهای مختلف اکسترود کردن دانه سویا و همچنین سطوح استفاده از سویای اکسترود شده در جیره غذایی بر عملکرد و فاکتور های خونی جوجه های گوشتی بود. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل 3×2، در یک دوره 42 روزه انجام شد. به این منظور 240 قطعه جوجه یکروزه سویه راس 308 با 6 تیمار غذایی تغذیه شدند. هر تیمار دارای 4 تکرار 10 قطعه ای بود. در این آزمایش دانه سویای اکسترود شده در دو سطح 5/7 و 15 درصد در جیره استفاده شد. دانه سویای استفاده شده در سه دمای 145، 155 و 165 درجه سانتیگراد به مدت 20 ثانیه اکسترود شده بود. در سن 42 روزگی یک قطعه جوجه از هر تکرار خونگیری و برای اندازه گیری پارامترهای خونی به آزمایشگاه ارسال شد. به منظور بررسی تأثیر تیمار های اعمال شده بر وزن پانکراس یک قطعه جوجه در سن 42 روزگی از هر تکرار ذبح شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که میانگین وزن بدن، افزایش وزن روزانه و خوراک مصرفی در دوره های آغازین و رشد تحت تاثیر تیمار های اعمال شده قرار نگرفت. ولی در دوره پایانی جیره حاوی 5/7 درصد سویای اکسترود شده باعث بهبود افزایش وزن روزانه، وزن بدن و مصرف خوراک نسبت به تیمار حاوی 15 درصد سویای اکسترود شده گردید (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی در هیچ دوره ای از آزمایش تحت تاثیر جیره ها قرار نگرفت. همچنین بررسی فاکتورهای خونی نشان داد که تغییر دمای اکسترود کردن دانه کامل سویا و سطوح استفاده شده آن در جیره بر روی میزان تری گلیسیرید، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم (ldl)، لیپوپروتئین با چگالی زیاد (hdl)، انزیم کراتین فسفوکیناز (cpk)، انزیم لاکتات دی هیدروژناز (ldh)، سرم گلوتامیک اگزالواستیک ترنس آمیناز (sgot) و سرم گلوتامیک پیروات ترنس آمیناز (sgpt) در خون تاثیر معنی داری نداشت.
سمیرا حسن پورباشی ابوالقاسم گلیان
در این پژوهش اثرات جایگزینی سنگ آهک با پس مانده کلسیم دار نیروگاه برق مشهد و سطح فسفر جیره بر شاخص های تولیدی، درصد خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز سرم خون جوجه های گوشتی بررسی شد. به این منظور 38? قطعه جوجه خروس گوشتی یکروزه از سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل 2×? با 8 تیمار و ? تکرار 12 قطعه ای جوجه مورد استفاده قرار گرفت. جوجه ها با جیره های حاوی چهار سطح جایگزینی این ماده بجای سنگ آهک (0، 3/33، ??/? و 100?) و دو سطح فسفر قابل دسترس (به میزان توصیه شده و80? درصد توصیه شده شرکت ross) در دوره 1 تا ?2 روزگی تغذیه شدند. جیره های غذایی مورد آزمایش از نظر مقدار انرژی قابل متابولیسم، پروتئین خام و سایر مواد مغذی بجز فسفر، یکسان بودند. درصد خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز در سن 21 روزگی و وزن نسبی اجزای لاشه در ?2 روزگی مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که میانگین وزن بدن و افزایش وزن روزانه تحت تاثیر منبع کلسیمی و سطح فسفر جیره قرار نگرفت. مصرف خوراک در دوره آغازین تحت تاثیر پس مانده کلسیم دار نیروگاه برق قرار گرفت؛ بطوریکه میزان مصرف خوراک در سطح جایگزینی 3/33? پس مانده کلسیمی بیشتر از دیگر سطوح بود (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی جوجه های تغذیه شده با 100? فسفر توصیه شده بطور معنی داری بیش از آنهایی بود که با جیره80? تغذیه شده بودند. درصد خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی، فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و وزن نسبی اجزای لاشه تحت تاثیر نوع منبع کلسیمی و سطح فسفر جیره قرار نگرفتند.
سیدعلی میرقلنج ابوالقاسم گلیان
درابتدا نمونه هایی ازدانه های سویای پرچرب توسط دستگاه اکسترودر مرطوب دوکاندیشنره، به مدت 15ثانیه در3 دمای 145، 155 و165درجه سانتیگراد اکسترود شدند. درآزمایش اول، شاخص های کیفیت آزمایشگاهی شامل شاخص فعالیت اوره آز(ua)، قابلیت حل شدن پروتئین درهیدروکسیدپتاسیم(pskoh) وشاخص تفرق پروتئین(pdi) نمونه ها اندازه گیری شد. میانگین شاخص فعالیت اوره آز دانه های سویای اکسترود شده درسه دمای 145، 155 و165 به ترتیب 11/0 ، 09/0 و 05/0، میانگین شاخص قابلیت حل شدن پروتئین در هیدروکسید پتاسیم به ترتیب2/80، 0/78 و 3/72 و میانگین شاخص تفرق پروتئین نیز به ترتیب 6/21، 8/20 و 5/16 بدست آمدکه نشان داد هرسه شاخص کیفی برای نمونه های سویای اکسترود شده درمحدوده قابل قبول برای تغذیه جوجه ها می باشد. درآزمایش دوم، مقادیر انرژی قابل سوخت وسازظاهری تصحیح شده برای ازت (amen) و قابلیت هضم مواد مغذی در مقابل سطوح استفاده از نمونه در جیره پایه (صفر، 5/7، 15 و 5/22 درصد) آنالیز رگرسیون شده و تا 100 درصد جایگزینی برآورد شدند. میانگین amen و قابلیت هضم مواد مغذی دانه های سویای اکسترود شده درسه دمای 145، 155 و 165 به ترتیب 3893، 3908 و 4037 کیلوکالری برکیلوگرم به دست آمد. قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و چربی خام دانه های سویای اکسترود شده دردمای 165 درجه سانتیگراد نسبت به دمای 145 درجه سانتیگراد، بطورمعنی داری افزایش یافتند (p<0/05) ولی قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام، فیبرخام و خاکسترتحت تاثیر دمای اکستروژن قرار نگرفتند(p>0/05). در آزمایش سوم، با استفاده از 192 قطعه جوجه گوشتی در قالب 4 تیمار با 4 تکرار، اثرات استفاده از سطوح صفر، 5/7، 15و 5/22 درصد دانه سویای اکسترود شده در دمای 155 درجه سانتیگراد برعملکردجوجه های گوشتی بررسی گردید. در18 روزگی، کاهش خطی معنی داری در درصد اشباعیت اکسیژن خون جوجه ها با افزایش سطح دانه سویای اکسترود شده درجیره مشاهده گردید (p<0/05). در21 روزگی، استفاده از 5/22 درصد دانه سویای اکسترود شده در جیره، وزن نسبی پانکراس جوجه ها را نسبت به گروه شاهد بطورمعنی داری افزایش داد (p<0/05)وسطح جذبی پرزهای دئودنوم و ژژونوم جوجه ها را نیز نسبت به گروه شاهد بطور معنی داری کاهش داد (p<0/05). درطول کل دوره، استفاده از 5/22 درصد دانه سویای اکسترود شده درجیره، میانگین افزایش وزن و مصرف خوراک جوجه ها را بطور معنی داری کاهش داد (p<0/05) ولی این کاهش عملکرد رشد تا سطح 15 درصد معنی دار نبود (p>0/05). با افزایش سطح دانه سویای اکسترود شده درجیره، سطح تری گلیسرید سرم خون جوجه ها نسبت به گروه شاهد کاهش یافت و درصد چربی محوطه بطنی جوجه ها نیز به طور خطی کاهش یافت (p<0/05). در آزمایش چهارم، با استفاده از 144 قطعه جوجه گوشتی در قالب 3 تیمار با 4 تکرار، تاثیر سه دمای 145، 155 و 165 درجه سانتیگراد اکستروژن دانه سویا در سطح 15 درصد جیره بررسی گردید. با استفاده از 15 درصد دانه سویای اکسترود شده در دماهای 145، 155 و 165 درجه سانتیگراد، عملکرد رشد، ویسکوزیته محتویات گوارشی روده ، ترکیب گازها و متابولیت های خون جوجه ها تحت تاثیر قرار نگرفت (p>0/05) ولی با افزایش دمای اکستروژن دانه سویای پرچرب از 145 تا 165 درجه سانتیگراد، وزن نسبی پانکراس جوجه ها در روز 21 بطور خطی کاهش و طول پرزهای مخاط ژژونوم نیز افزایش یافت(p<0/05). نتایج همبستگی پیرسون نشان دادکه وزن نسبی پانکراس جوجه ها درمیان شاخص های کیفی، بیشترین همبستگی را با شاخص اوره آز داشت ولی داده های عملکرد رشد، درصد اشباعیت اکسیژن خون و سطح جذبی پرزهای مخاطی روده جوجه ها بیشترین همبستگی را با شاخص تفرق پروتئین نشان دادند. همچنین شاخص های آزمایشگاهی و داده های بیولوژیکی در 42 روزگی، همبستگی بیشتری نسبت به 21 روزگی نشان دادند.
زهرا عبدالهی زاوه احمد حسن آبادی
این آزمایش به منظور بررسی اثر پودر ریشه گیاه باریجه( ferula gummosa boiss.) بر عملکرد، جمعیت میکروبی، خصوصیات لاشه و قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و چربی خام خوراک در جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های بر پایه ذرت_سویا انجام شد. این تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از 200 قطعه جوجه گوشتی از سویه راس 308، در 4 گروه آزمایشی با پنج تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار به انجام رسید. جوجه ها به مدت 49 روز با جیره های دارای سطوح مختلف پودر ریشه گیاه باریجه که بطور جداگانه برای دوره های آغازین (10-0 روزگی)، رشد (24-11 روزگی) و پایانی (49-25 روزگی) تنظیم شده بود، به صورت آزاد تغذیه شدند. جیره ها دارای 4 سطح مختلف پودر ریشه باریجه شامل صفر (شاهد)، 1، 2 و 3 درصد بودند. در هر مرحله ترکیب جیره ها از لحاظ انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام یکسان بود. نتایج بدست آمده نشان داد که افزودن سطوح مختلف پودر ریشه باریجه به خوراک باعث کاهش معنی دار میانگین وزن بدن، میانگین افزایش وزن روزانه و میزان خوراک مصرفی در دوره آغازین پرورش جوجه های گوشتی شد. ضریب تبدیل غذایی تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. نتایج حاصل از تفکیک لاشه نشان داد که سطح 3 درصد پودر ریشه باریجه باعث کاهش معنی دار وزن نسبی سینه، ران ها و افزایش معنی دار وزن نسبی کبد شد و در سطح 1 درصد کاهش معنی دار چربی حفره بطنی مشاهده شد. همچنین اثر افزودن پودر ریشه باریجه به جیره غذایی بر طول قسمت های مختلف دستگاه گوارش معنی دار نبود. تحت تأثیر 2 درصد پودر ریشه باریجه تعداد باکتری های کلی فرمی در محتویات ایلئوم به طور معنی داری کاهش و شمار باکتری های تولید کننده اسید لاکتیک با افزودن پودر ریشه به طور معنی داری افزایش یافت. قابلیت هضم ماده خشک و چربی خام خوراک تحت تأثیر سطوح مختلف پودر ریشه باریجه قرار نگرفت. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش استفاده از ریشه باریجه در جیره غذایی جوجه های گوشتی موجب بهبود بار میکروبی روده شد و بر عملکرد و قابلیت هضم مواد مغذی تأثیری نداشت.
سجاد مرادی حسن کرمانشاهی
این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح پروتئین و ترئونین قابل هضم در دوره آغازین بر بافت شناسی روده ، فراسنجه های خونی و عمکرد جوجه های گوشتی انجام شد. تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی و به صورت فاکتوریل 3×2 با دو سطح پروتئین قابل هضم(5/18و5/21درصد) و سه سطح ترئونین قابل هضم(83/0، 91/0و99/0 درصد) در دوره آغازین با 5 تکرار10 قطعه ای انجام شد. بافت شناسی روده کوچک با استفاده از اسلایدهای بافت شناسی تهیه شده از ژژنوم در 10 روزگی انجام شد. در سن 10 روزگی از هر پن یک جوجه با میانگین وزنی پن انتخاب شد و از سیاهرگ بال نمونه ی سرم خون تهیه گردید. تمام جوجه ها از 11 تا 42 روزگی بر اساس توصیه راس ، با یک جیره میان دان و یک جیره پایانی تغذیه شدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطوح پروتئین و ترئونین قابل هضم تاثیر معنی داری(05/0< p) بر مصرف خوراک در دوره آغازین، رشد و پایانی نداشتند. سطوح متفاوت ترئونین قابل هضم تاثیر معنی داری (05/0< p) بر افزایش وزن روزانه وضریب تبدیل غذایی نداشتند اما سطح 5/21درصد پروتئین قابل هضم به طور معنی داری(05/0< p) سبب افزایش وزن روزانه جوجه ها و بهبود ضریب تبدیل غذایی در دوره آغازین گردید. سطوح پروتئین قابل هضم و ترئونین قابل هضم تأثیر معنی داری بر اجزاء لاشه، سینه، ران، پشت، چربی بطنی، دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم نداشت(05/0< p). افزایش ترئونین جیره به مقدار 83/0 ، 91/0 99/0 درصد به جیره ی خوراکی در دوره آغازین به طور معنی داری (05/0< p)طول دئودنوم جوجه های 10 روزه را افزایش داد. افزایش سطوح پروتئین و ترئونین قابل هضم موجب افزایش طول پرز، عمق کریپت وکاهش نسبت طول پرز به عمق کریپت بخش ژژنوم روده کوچک در دوره ی آغازین گردید(05/0< p). این در حالیست که سطوح پروتئین و ترئونین قابل هضم بر پارامترهای ضخامت لایه ی اپیتلیال، عرض پرز ژژنوم جوجه ها در دوره آغازین تاثیری(05/0< p) نداشت. سطوح پروتئین قابل هضم دارای تأثیر معنی داری(05/0< p) بر پروتئین کل و اسید اوریک خون داشت و با افزایش سطح پروتئین خوراک این پارامترها نیز افزایش پیدا کردند، با این وجود سطوح پروتئین و ترئونین قابل هضم بر تری گلیسرید، گلوکز، کلسترول،گلوبین، آلبومین تأثیر معنی داری(05/0< p) نداشت.
سید جواد حسینی واشان اکبر یعقوبفر
به منظور ارزیابی مکمل سازی منابع روغن گیاهی (روغن کانولا، سویا) و پیه به همراه ضداکسیدان های آلی پودر زردچوبه و تفاله گوجه فرنگی در جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی تعداد 6 آزمایش انجام گرفت. در آزمایشات اول و دوم که در قالب آزمایشات فاکتوریل 3*3 طرح کاملاً تصادفی انجام شد در آزمایش اول، اختلاف معنی داری در وزن بدنی، مصرف خوراک، ضریب تبدیل، راندمان مصرف انرژی، پروتئین، شاخص تولید و پاسخ ایمنی جوجه های تغذیه شده با روغن های کانولا، سویا و پیه و سطوح پودر زردچوبه مشاهده نشد بجز در 28 روزگی که شاخص تولید و وزن بدنی در گروه تغذیه شده با روغن کانولا بالاتر بود. پودر زردچوبه و روغن کانولا، وزن نسبی طحال و بورس را افزایش و چربی بطنی و کبد را کاهش دادند فراسنجه های ظاهری استخوان و درصد کلسیم استخوان در گروه کانولا و زردچوبه بالاتر بود. در آزمایش دوم روغن کانولا و زردچوبه کلسترول خون را کاهش دادند و زردچوبه باعث افزایش hdl شد. فراسنجه های خونی شامل شمارش سلولی و درصد هماتوکریت تحت تأثیر قرار نگرفت اما نسبت هتروفیل به لمفوسیت در جوجه های تحت تنش تغذیه شده با زردچوبه کاهش یافت. نوع روغن تأثیری بر فعالیت آنزیم های alp، ast، alt، ck، ldh و لیپاز نداشت. پودر زردچوبه فعالیت آنزیم های alp، ast، alt، ck، و لیپاز را کاهش داد. روغن کانولا باعث افزایش فعالیت gpx و زردچوبه باعث افزایش فعالیت sod و gpx گردید. پودر زردچوبه شاخص tbars را نیز کاهش داد. آزمایشات سوم و چهارم نیز در قالب طرح کاملاً تصادفی با آزمایشات فاکتوریل 3*3 انجام شد. در آزمایش سوم نوع روغن و سطح تفاله گوجه تأثیری بر عملکرد، شاخص تولید، راندمان مصرف انرژی، پروتئین و پاسخ ایمنی جوجه های تحت تنش گرمایی نگذاشت. روغن کانولا وزن نسبی کبد و چربی بطنی و تفاله گوجه وزن نسبی چربی بطنی را کاهش داد و وزن نسبی طحال و بورس در روغن کانولا و تفاله گوجه افزایش یافت. روغن کانولا و تفاله گوجه باعث بهبود شاخص های ظاهری استخوان شدند در آزمایش چهارم روغن کانولا و تفاله گوجه میزان کلسترول و ldl را کاهش و hdl را افزایش داد. فعالیت آنزیم-هایalp، ast و ldh در جوجه های تغذیه شده با روغن کانولا کاهش یافت. تفاله گوجه نیز فعالیت آنزیم های alp، ast، alt و ck را کاهش داد. فعالیت gpx و شاخص tbars در پیه کمتر بود تفاله گوجه باعث بهبود فعالیت sod، gpx و کاهش tbars گردید تفاله گوجه h:l را کاهش داد. آزمایشات پنجم و ششم نیز در قالب طرح کاملاً تصادفی با آزمایشات فاکتوریل 2*2*3 انجام گرفت. در آزمایش پنجم روغن کانولا وزن بدنی، شاخص تولید و راندمان مصرف انرژی و پروتئین را بهبود بخشید ولی سطح پودر زردچوبه و تفاله گوجه تأثیری بر عملکرد، راندمان مصرف انرژی و پروتئین نداشت. پاسخ ایمنی و وزن نسبی اندام های لمفاوی بورس و طحال در جوجه های تغذیه شده با روغن کانولا، زردچوبه و تفاله گوجه بالاتر بود. روغن کانولا، پودر زردچوبه و تفاله گوجه درصد چربی بطنی را کاهش دادند. روغن کانولا و زردچوبه باعث بهبود فراسنجه های استخوانی شدند ولی تفاله گوجه تأثیری نداشت همچنین روغن کانولا باعث بهبود ارتفاع پرز و عمق کریپت و کاهش عرض پرز شد ولی پودر زردچوبه و تفاله گوجه تأثیر معنی داری نداشتند. عمق کریپت تحت تأثیر اثرات متقابل روغن، گوجه و زردچوبه قرار گرفت. در آزمایش ششم روغن های کانولا و سویا کلسترول و ldl را کاهش و hdl را افزایش دادند. زردچوبه نیز ldl را کاهش و hdl را افزایش و تفاله بر هیچ کدام اثر نگذاشت. نوع روغن، زردچوبه و تفاله تأثیری بر پروتئین تام و گلوکز خون نداشت. روغن کانولا درصد هموگلوبین و هماتوکریت را افزایش داد. روغن کانولا، زردچوبه و تفاله گوجه نسبت h:l را کاهش دادند فعالیت آنزیم های alp، ast و alt در روغن کانولا و تفاله گوجه کاهش یافت ولی از زردچوبه تأثیر نپذیرفتند. روغن کانولا و زردچوبه فعالیت gpx را افزایش و tbars را کاهش دادند. کلید واژه ها: روغن، زردچوبه، تفاله گوجه، عملکرد، ایمنی و فراسنجه های ضداکسیدانی
مهدی میهن دوست حسن نصیری مقدم
چکیده هدف از انجام این آزمایش بررسی اثر جایگزینی سطوح مختلف دانه ی سویای برشته شده با کنجاله سویا در جیره غذایی بر عملکرد و پارامترهای خونی جوجه های گوشتی نر بود. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی در یک دوره 42 روزه انجام شد. برای این منظور 192 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه راس 308 با 4 تیمار غذایی تغذیه شدند. هر تیمار دارای 4 تکرار با 12 قطعه جوجه گوشتی بود. در این آزمایش دانه سویا با استفاده از روش استوانه گردشی (rotating drum) در دمای 130 درجه سانتیگراد به مدت 20 دقیقه برشته شده و در دوره رشد (28-15 روزگی ) و پایانی (42-29 روزگی ) در 4 سطح صفر، 25، 50 و 75 درصد در جیره جایگزین کنجاله سویا شد. جیره های غذایی دارای پروتئین و انرژی قابل سوخت و ساز مساوی بودند. در سن 42 روزگی یک قطعه جوجه از هر تکرار خونگیری و برای اندازه گیری پارامترهای خونی در آزمایشگاه آنالیز گردید. به منظور بررسی تأثیر تیمار های اعمال شده بر اجزای لاشه یک قطعه جوجه در سن 42 روزگی از هر تکرار ذبح شد. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش، با افزایش سطوح سویای برشته، میانگین وزن بدن، افزایش وزن روزانه و خوراک مصرفی در دوره رشد کاهش یافت. در دوره پایانی در سطح 75 درصد نسبت به سایر سطوح، میانگین افزایش وزن، میانگین وزن و خوراک مصرفی پایین تر بود و اختلاف معنی داری مشاهده گردید. ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد تحت تأثیر تیمارهای اعمال شده قرار نگرفت ولی در دوره پایانی تیمار شاهد نسبت به سایر تیمارها از ضریب تبدیل بهتری برخوردار بود. اجزای لاشه شامل وزن لاشه، سینه، ران، و پانکراس تحت تأثیر تیمارهای اعمال شده قرار نگرفت. وزن کبد و وزن چربی حفره شکمی نیز با افزایش سطوح سویای برشته شده افزایش یافت و در تیمار 75 درصد نسبت به سایر تیمارها اختلاف معنی دار بود. همچنین بررسی پارامترهای خونی نشان داد که استفاده از سطوح مختلف دانه سویای برشته شده بر میزان تری گلیسرید، ldl، لاکتات دهیدروژناز (ldh) و گلوتامیک پیرویک ترانس آمیناز سرم (sgpt) در خون تأثیر معنی داری نداشت. غلظت کلسترول و hdl سرم در تیمار شاهد نسبت به سایر تیمارها بطور معنی داری کمتر بود. میزان آنزیم گلوتامیک اگزالواستیک ترانس آمیناز سرم (sgot) در تیمار 25 درصد نسبت به سایر تیمارها به طور معنی داری پایین تر بود و آنزیم کراتین فسفو کیناز در تیمار شاهد به طور معنی داری کمتر از سایر سطوح بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تغذیه جوجه های گوشتی از سن 3 هفتگی با سطوح 25 و 50 درصد سویای برشته شده جایگزین با کنجاله سویا تأثیر منفی بر عملکرد نداشته است. واژه های کلیدی: جوجه گوشتی- عملکرد - سویای برشته شده - فاکتورهای خونی- اجزای لاشه
حامد احمدی ابوالقاسم گلیان
پژوهش حاضر برای بررسی امکان به کارگیری روش شبکه ی عصبی مصنوعی در مدلسازی پاسخ جوجه های گوشتی به میزان پروتئین و ترئونین جیره ای و انجام آزمایش برای بررسی پاسخ جوجه های گوشتی به سطوح پروتئین، لایزین، اسیدهای آمینه گوگرددار، و ترئونین قابل هضم جیره به منظور تعیین احتیاجات جوجه ها به این مواد مغذی انجام شده است. در بخش اول این پژوهش از مدلهایی برپایه شبکه های عصبی مصنوعی برای آنالیز داده های منتشر شده ی مستخرج از مقالات قبلی در زمینه ی پاسخ جوجه های گوشتی (سن 21 تا 42 روز) به میزان پروتئین و ترئونین جیره استفاده گردید. داده های مربوط به 92 تیمار از مقالات منتشر شده قبلی برای گسترش مدلهای شبکه ی عصبی به کار رفت. نتایج این بخش نشان داد مجموعه ی الگوریتمهای شبکه ها ی عصبی مصنوعی و بهینه سازی می تواند به عنوان ابزار مناسب برای آنالیز و جمع بندی داده های جمع آوری شده (پیمایش شده) از مطالعات مختلف در زمینه ی پاسخ جوجه ها به اسید آمینه و پروتئین مورد استفاده قرار گیرد. آنالیز مدلهای گسترش یافته نشان داد که عملکرد مطلوب جوجه ها با جیره ای حاوی 7/18% پروتئین و 75/0% ترئونین قابل دستیابی است. در بخش بعدی این پژوهش از طرح مرکب مرکزی (با 4 فاکتور هرکدام در 5 سطح)، روش رویه ی پاسخ و روش ترکیبی شبکه ی عصبی مصنوعی-الگوریتم ژنتیک برای ارزیابی و مدلسازی پاسخ جوجه های گوشتی به مقادیر پروتئین، لایزین، اسیدهای آمینه ی گوگرددار، و ترئونین قابل هضم استاندارد شده ی ایلئومی استفاده گردید. پرندگان در قالب دو آزمایش به 28 جیره ی حاوی 5 سطح پروتئین، لایزین، اسیدهای آمینه گوگرددار، و ترئونین قابل هضم استانداردشده ایلئومی، در قالب آرایش طرح مرکب مرکزی از سن 11 تا 17 روزگی و سن 25 تا 31 روزگی اختصاص یافتند. آنالیز مدلهای ساخته شده پیشنهاد داد که برای دستیابی به بهترین عملکرد جوجه های گوشتی، جیره هایی حاوی 6/19% پروتئین، 08/1% لایزین، 91/0% اسیدهای آمینه گوگرددار، و 76/0% ترئونین قابل هضم (برای جوجه های سن 11 تا 17 روز)، و جیره هایی حاوی 9/16% پروتئین، 00/1% لایزین، 76/0% اسیدهای آمینه گوگرددار، و 65/0% ترئونین قابل هضم (برای جوجه های سن 25 تا 31 روز) مورد نیاز می باشد. نتایج نشان داد که استفاده از مجموعه روشهای مبتنی بر طراحی آزمایشات (برای انجام آزمایشات رشدی با کمترین تیمار)، مدل رویه پاسخ و روش شبکه عصبی-الگوریتم ژنتیک (برای مدل کردن و بهینه سازی داده های بدست آمده از طرح آزمایشی) می تواند به عنوان روش های مناسب برای تشریح ارتباط بین سطوح مواد مغذی جیره ای و عملکرد جوجه های گوشتی برای رسیدن به یک هدف بهینه (بیشترین رشد یا بیشترین بازدهی غذایی) مورد استفاده قرار گیرد.
مصطفی غلامی حسن نصیری مقدم
چکیده این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح متفاوت آرژینین و پروتئین قابل هضم در جیره های دارای نسبت ایده آل اسیدهای آمینه در دوره آغازین بر عمکرد، صفات لاشه و فراسنجه های سرم خون جوجه های گوشتی انجام شد. 400 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه سویه راس 308 در دوره آغازین به 10 تیمار دارای 4 تکرار (جایگاه بستری) اختصاص یافت. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی و به صورت فاکتوریل 5×2 انجام شد. آرژینین قابل هضم شامل پنج سطح 05/1، 18/1، 31/1، 44/1 و 57/1 درصد و سطوح پروتئین قابل هضم شامل 18 و 20 درصد جیره غذایی بود. در سن 10 روزگی از هر پن یک قطعه جوجه با وزن نزدیک به میانگین وزن پن انتخاب شد و از سیاهرگ بال نمونه سرم خون تهیه گردید. جیره های غذایی مورد آزمایش در دوره آغازین (10-0 روزگی) در اختیار جوجه ها قرار گرفت و پس از آن تمامی گروه ها از جیره یکسان و متداول بر اساس توصیه شرکت راس (2009) تغذیه شدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطوح متفاوت آرژینین و پروتئین قابل هضم و اثرات متقابل این دو فاکتور تأثیر معنی داری بر مصرف خوراک، افزایش وزن جوجه ها و ضریب تبدیل غذایی در دوره آغازین داشت. سطوح پروتئین قابل هضم اثر معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی در دوره پایانی (42-25 روزگی) و افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی در کل دوره داشت. مصرف خوراک دوره رشد و پایانی تحت تأثیر سطوح متفاوت آرژینین و پروتئین قابل هضم و اثرات متقابل قرار نگرفت. سطوح پروتئین قابل هضم خوراک بر وزن نسبی کبد و چربی حفره شکمی در سن 10 روزگی، وزن نسبی سنگدان و ایلئوم، طول نسبی دئودنوم و ایلئوم در سن 42 روزگی معنی دار بود. اثرات سطوح مختلف آرژینین قابل هضم بر وزن نسبی کبد و چربی حفره شکمی، در سن 10 روزگی معنی دار بود. اثرات متقابل سطوح مختلف آرژینین و پروتئین قابل هضم بر وزن نسبی کبد و طول نسبی دئودنوم و ژژنوم در دوره آغازین از نظر آماری معنی دار بود، اما اجزای لاشه قابل مصرف و دیگر اندام های داخلی بدن جوجه های 10 و 42 روزه تحت تأثیر قرار نگرفت. اثرات سطوح متفاوت پروتئین قابل هضم بر غلظت پروتئین کل، آلبومین و فسفر سرم معنی دار بود، اما بر دیگر فراسنجه ها تأثیر نداشت. اثر سطوح مختلف آرژینین قابل هضم بر غلظت فراسنجه های اسید اوریک و کلسیم سرم معنی دار بود، اما بر دیگر فراسنجه ها معنی دار نبود. فراسنجه های سرم خون تحت تأثیر اثرات متقابل سطوح متفاوت آرژینین و پروتئین قابل هضم قرار نگرفتند. می توان چنین استنباط کرد که سطح آرژینین و پروتئین قابل هضم توصیه شده توسط شرکت راس باعث بهبود عملکرد رشد، کاهش چربی حفره شکمی و بهبود برخی فراسنجه های سرم خون جوجه های گوشتی می گردد.
وحید خاکسارزارعها ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی اثر آنزیم و محرک های رشد بر ایمنی، توسعه دستگاه گوارش و عملکرد جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره گندم- سویا، آزمایشی به صورت طرح کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل 3×2 شامل دو سطح آنزیم (صفر و 05/0 درصد) و محرک های رشد (فاقد محرک رشد و یا دارای اسانس آویشن شیرازی و یا پروبیوتیک پریمالاک) صورت گرفت. هر تیمار دارای 4 تکرار و مجموعاً 48 جوجه در هر تیمار بود که در دوره های آغازین (10-1روزگی)، رشد (24-11روزگی) و پایانی (42-25روزگی) تغذیه شدند. اثر متقابلی از آنزیم و محرک رشد بر پارامترهای اندازه گیری شده مشاهده نشد. در مقایسه با گروه کنترل، جوجه های تغذیه شده با جیره های حاوی آنزیم اندوفید w، اسانس آویشن شیرازی و یا پروبیوتیک پریمالاک افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک بهتری را در دوره های آغازین، رشد، پایانی و کل دوره نشان دادند (05/0p<)، همچنین ایمنی را به لحاظ پاسخ به تزریق فیتوهماگلوتنین (hypersensitivity) و نسبت هتروفیل به لمفوسیت بهبود دادند (05/0p<) و جمعیت میکروبی لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم را افزایش (05/0p<) و اشرشیاکلی را کاهش (05/0p<) دادند. افزودن آنزیم به جیره ها ویسکوزیته مواد هضمی در روده را در روز 24 کاهش (05/0p<)، تری گلیسرید و کلسترول سرم را در روز 40 افزایش (05/0p<)، وزن نسبی لاشه را افزایش (05/0p<) و وزن نسبی دئودنوم، ژژونوم و ایلئوم را کاهش (05/0p<) داد. اسانس و پروبیوتیک، اسیدیته مواد هضمی را در روز 24 و تری گلیسرید، کلسترول و ldl سرم جوجه ها را در روز 40 کاهش (05/0p<) و وزن نسبی لاشه، سینه و چربی بطنی را بهبود (05/0p<) دادند. تولید آنتی بادی کل برعلیه آنتی ژن گلبولهای قرمز خون گوسفند (srbc) و ایمونوگلوبولین g با استفاده از پروبیوتیک و تعداد گلبول های سفید با افزودن محرک های رشد (اسانس و پروبیوتیک) به جیره کنترل افزایش یافت (05/0p<). جیره های حاوی آنزیم و یا پروبیوتیک، صفات بافتی ژژونوم و ایلئوم را در روزهای 21 و 42 بهبود دادند (05/0p<) و میزان این بهبود در مقایسه با تغییرات ایجاد شده توسط اسانس بسیار بیشتر بود. بطور کلی استفاده از آنزیم اندوفید w، اسانس آویشن شیرازی و یا پروبیوتیک پریمالاک در جیره گندم- سویای جوجه های گوشتی سبب بهبود عملکرد، ایمنی و توسعه دستگاه گوارش گردید هر چند که میزان بهبود توسط پروبیوتیک در مقایسه با اسانس بیشتر بود.
آویسا اخوان خالقی ابوالقاسم گلیان
آزمایشی به منظور اثر پروتئین و اسیدهای آمینه گوگرد دار قابل هضم جیره آغازین بر عملکرد و بافت شناسی ژژنوم جوجه های گوشتی در قالب طرح کاملاً تصادفی با ترتیب فاکتوریل3×2 انجام شد. 300 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه سویه راس به 30 گروه 10 قطعه ای تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح پروتئین قابل هضم 5/19 و 5/21 درصد و سه سطح اسیدهای آمینه گوگرد دار قابل هضم 94/0، 02/1 و 1/1 درصد بودند. افزایش درصد اسیدهای آمینه گوگرددار قابل هضم ، مصرف خوراک و ضریب تبدیل را در دوره آغازین افزایش داد اما بر افزایش وزن در این دوره تأثیری نداشت. با افزایش درصد اسیدهای آمینه گوگرددار قابل هضم در دوره آغازین، افزایش وزن روزانه و مصرف خوراک در دوره پایانی و کل دوره افزایش یافت اما بر ضریب تبدیل تأثیری نداشت. با افزایش سطح اسیدهای آمینه گوگرددار قابل هضم در دوره آغازین، اجزای لاشه و وزن نسبی قسمتهای مختلف روده کوچک در10 و42 روزگی اختلاف معنی داری را نشان نداد اما چربی محوطه شکمی در 42 روزگی کاهش یافت. با افزایش سطح پروتئین قابل هضم ضخامت ماهیچه در ژژنوم در 10 روزگی افزایش یافت. با افزایش درصد اسیدهای آمینه گوگرددار قابل هضم ،ارتفاع و عرض پرز در ناحیه ژژنوم در 10 روزگی افزایش یافت.سطوح پروتئین قابل هضم و اسیدهای آمینه گوگرددار قابل هضم تأثیری بر طول نسبی اجزای روده کوچک در 10 و 42 روزگی نداشت.
اسماعیل شیخ سامانی احمد حسن آبادی
این مطالعه به منظور بررسی مقایسه ای اثر مکمل نانو مولتی ویتامین و مکمل های ویتامینی متداول بر عملکرد، فراسنجه های خون و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی سوی? راس 308 طی یک دوره 45 روزه انجام گرفت. بدین منظور از 600 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار و 5 تکرار و 12 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی در این مطالعه شامل: تیمار 1، 2 و 3 به ترتیب تشکیل شده از جیره پایه + محلول نانو مولتی ویتامین در سطح 50، 100 و 150 درصد توصیه کارخانه سازنده؛ تیمار 4، 5 و 6 به ترتیب تشکیل شده از جیره پایه + پیش مخلوط ویتامینی متداول، دارای سطوح ویتامینی معادل با تیمار یک، دو و سه؛ تیمار 7، 8 و 9 به ترتیب تشکیل شده از جیره پایه + پیش مخلوط ویتامینی متداول، معادل با 50، 100 و 150 درصد سطوح ویتامینی توصیه شده توسط کاتالوگ سویه راس و تیمار 10 تشکیل شده از جیره پایه فاقد پیش مخلوط ویتامینی (کنترل منفی) بودند. برای ارزیابی ایمنی هومورال از آزمایش srbc و برای ارزیابی ایمنی سلولی از آزمایش cbh استفاده شد. در سن 45 روزگی از هر تکرار یک پرنده انتخاب و برای تعیین خصوصیات لاشه کشتار گردید. نتایج نشان داد که در دوره آغازین به ترتیب در تیمارهای دارای نانو مولتی ویتامین در سطوح 150 و 100 درصد سطوح توصیه شده کارخانه سازنده، میانگین وزن بدن و افزایش وزن روزانه به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p) و ضریب تبدیل خوراک تیمار نانو مولتی ویتامین در سطح 150 درصد توصیه شده کارخانه سازنده، در سن 10 و 17 روزگی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). مصرف خوراک، میانگین وزن و افزایش وزن روزانه تیمار کنترل منفی نسبت به سایر تیمارها در تمام دوره ها به طور معنی داری کاهش یافت و ضریب تبدیل خوراک نیز به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). در تست srbc اختلاف معنی داری در بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد (05/0<p). در تست ایمنی سلولی در 24 ساعت پس از تزریق مشخص گردید که در تیمار کنترل منفی، نسبت به تیمار نانو مولتی ویتامین در سطح 150 درصد توصیه شده کارخانه سازنده، ضخامت پرده بین انگشتان پا به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). عدم استفاده از مکمل ویتامینی در جیره سبب کاهش وزن نسبی سینه و افزایش وزن نسبی بال و طول نسبی روده کوچک گردید (05/0>p). به طور کلی با توجه به نتایج این آزمایش می توان گفت، استفاده از مکمل نانو مولتی ویتامین در جیره، عملکرد جوجه های گوشتی در دوره آغازین را بهبود بخشید.
حمیده هاشمی پور ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی اثر مخلوط تیمول و کارواکرول در شرایط مختلف تغذیهای بر فعالیت آنزیم های هضمی و آنتی اکسیدانی، ایمنی، توسعه دستگاه گوارش و عملکرد جوجه های گوشتی سه آزمایش طراحی شد.آزمایش اول به صورت طرح کاملاً تصادفی شامل 4 سطح صفر، 60، 100 و 200 میلی گرم به ازاء کیلوگرم از تیمول+کارواکرول در جیره ذرت-سویا، آزمایش دوم به صورت طرح کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل 3×2 شامل دو سطح صفر و 2% کربوکسی متیل سلولز (cmc) و سه سطح تیمول+کارواکرول (صفر، 100 و 200 میلی گرم به ازاء کیلوگرم) در جیره ذرت-سویا و آزمایش سوم به صورت طرح کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل 3×2 شامل دو سطح آنزیم اندوفیدw (صفر و 05/0 درصد) و سه سطح تیمول+کارواکرول (صفر، 100 و 200 میلی گرم به ازاء کیلوگرم) در جیره گندم-سویا انجام گرفت. هدف استفاده از cmc درجیره ایجاد ویسکوزیته و هدف استفاده از مکمل آنزیمی، بهبود شرایط ویسکوز شده توسط گندم بود. در هر سه آزمایش، هر تیمار دارای 5 تکرار 12 قطعه جوجهای بود که در دوره های آغازین (10-1روزگی)، رشد (24-11روزگی) و پایانی (42-25روزگی) تغذیه شدند. جوجه های تغذیه شده با تیمول+کارواکرول، افزایش وزن و بازده خوراک بهتری داشتند. در ماهیچه ران فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپر اکسید دسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز افزایش و میزان مالون دی آلدهید کاهش یافت. اما این خاصیت آنتیاکسیدانی در ماهیچه سینه مشاهده نشد. فعالیت آنزیم های پانکراسی و روده ای تریپیسن، لیپاز و پروتئاز در24 روزگی بیشتر شد اگرچه در 42 روزگی تفاوتی وجود نداشت. مجموع اسید هایچرب غیراشباع با یک و یا چند باند دوگانه و امگا- 6 در ماهیچه ران افزایش اما در ماهیچه سینه بدون تغییر ماند. سطح 200 میلی گرم تیمول+کارواکرول، آسپارتاتآمینوترانسفراز را بدون هیچ تأثیری بر کراتینکیناز افزایش و جمعیت میکروبی ایلئوم و صفات بافتی روده کوچک را بهبود داد. همچنین ایمنی به لحاظ پاسخ به تزریق فیتوهمآگلوتنین و افزایش تولید آنتی بادی بر علیه آنتی ژن srbc و ایمونو گلوبین g و کاهش نسبت هتروفیل به لنفوسیت ، بهبود یافت. مصرف 2 درصد cmc، افزایش وزن و مصرف خوراک را در کل دوره کاهش و ویسکوزیته موادهضمی را افزایش داد. مصرف مکمل آنزیمی در جیره گندم با بهبود جمعیت میکروبی ایلئوم و صفات بافتی روده کوچک، افزایش وزن بیشتری را نشان داد.
بشیر قاسم پور ابوالقاسم گلیان
این آزمایش به منظور بررسی اثر سطح پروتئین قابل هضم و توازن الکترولیت جیره پایانی بر عملکرد، فرا سنجه های خون، درصد لاشه و اندام های داخلی، بافت شناسی روده و رطوبت بستر جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی انجام شد. تعداد 500 قطعه جوجه گوشتی مخلوط دو جنس سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی و به صورت فاکتوریل 5×2 با دو سطح پروتئین قابل هضم (5/16% و 19%) و پنج سطح توازن الکترولیت (150، 200، 250، 300 و 350 میلی اکی والان) در دوره پایانی با 5 تکرار 10 قطعه ای انجام شد. جوجه ها از سن 25 روزگی وارد آزمایش شدند و پس از 3 روز دریافت جیره های آزمایشی، از روز 28 تحت تنش گرمایی 2±32 درجه سانتی گراد به مدت 8 ساعت و با رطوبت نسبی 60-50 درصد قرار گرفتند. در سن 42 روزگی از 3 تکرار هر تیمار یک جوجه با میانگین وزنی پن انتخاب شد و از سیاهرگ بال نمونه سرم خون تهیه گردید. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطح توازن الکترولیت و اثرات متقابل آن ها بر روی افزایش وزن در دوره پایانی معنی دار بود (05/0p < )؛ و افزایش وزن جوجه های تغذیه شده با جیره دارای توازن الکترولیتی 200 میلی اکی والانت بیشتر از دیگر تیمار ها بود. مصرف خوراک دوره پایانی جوجه های تحت تنش گرمایی که با جیره حاوی 5/16% پروتئین قابل هضم بود به طور قابل ملاحظه ای (05/ 0p <) بیشتر از آن هایی بود که با جیره حاوی 19% پروتئین تغذیه شده بودند. درحالی که ضریب تبدیل جوجه های تغذیه شده با جیره دارای 19% پروتئین قابل هضم به مراتب بهتر (05/0p < ) از آن هایی بود که با جیره دارای 5/16% پروتئین تغذیه شده بودند. جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 19% در مقایسه با 5/16% پروتئین قابل هضم، تری گلیسیرید کم تر (05/0p < ) اما پروتئین کل و کراتینین بالا تری (05/0p < ) داشتند، میزان اسید اوریک خون در جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 19% در مقایسه با 5/16% پروتئین قابل هضم حدود 47% افزایش یافت (05/0p < ). سطح پروتئین و توازن الکترولیتی اثر معنی داری بر درصد لاشه و اندام های داخلی نداشتند (05/0p > ). درحالی که عرض و مساحت ویلی و ضخامت لایه ماهیچه ای جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 5/16% در مقایسه با 19% پروتئین قابل هضم به طور قابل ملاحظه ای (05/0p < ) بیشتر بود اما طول ویلی کمتر (05/0p < ) بود. با توجه به طول، عرض، مساحت ویلی، عمق کریپت و ضخامت لایه ماهیچه ای بیشتر (05/0p < ) بخش ژژنوم روده جوجه های تغذیه شده با جیره دارای توازن الکترولیتی 250 در مقایسه با توازن های کمتر و بیشتر از آن به نظر می رسد که سلامت روده جوجه های تحت تنش گرمایی با تغذیه جیره دارای توازن الکترولیتی 250 میلی اکی والان بهتر تأمین می شود؛ اما سطح پروتئین و توازن الکترولیتی جیره اثر معنی داری بر روی طول نسبی اجزاء روده نداشتند (05/0p > ). توازن الکترولیتی بیشتر از 250 میلی اکی والان جیره در شرایط تنش گرمایی سبب افزایش قابل ملاحظه ای در رطوبت بستر شد (05/0p < )، اما سطح پروتئین جیره اثر بر رطوبت بستر نداشت.
محمد کاظمی فرد منصور رضایی
آزمایش اول: با افزایش سن تولید تخم مرغ، جوجه درآوری، کیفیت پوسته و استحکام استخوان با افزایش سن کاهش پیدا می کند. سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که حدود 80 درصد ساکنان زمین متکی به داروهای تجاری برای بهداشت اولیه خود هستند و ترکیبات بیشتر این داروها اجزای فعال عصاره های گیاهی هستند . رازیانه شامل آنیتول می باشد، که این ترکیب یا پلیمرهای آن بعنوان فیتواستروژن عمل می کنند. فیتواستروژن ها بوسیله خوردن گیاهان شبیه استروژن در بدن عمل می کنند و بطور کلی در غدد داخلی بدن تولید نمی شوند. فیتو استروژن ها بخاطر ساختار همانند گونه خود با استرادیول توانایی عمل بعنوان استروژن یا آنتی استروژن را دارند آزمایش فاکتوریل با 3 سطح (صفر،50 و100 میلی گرم/درکیلوگرم جیره) عصاره رازیانه و 3 سطح (صفر،3500و4200 واحد بین الملل/درکیلوگرم جیره) ویتامین d3 در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی عملکرد، جوجه درآوری و ایمنی مرغهای مادر گوشتی راس 308 پس ازتولک بری از هفته 74 تا 84 انجام شد. مرغ ها 10 هفته پس از تولک وزن شدند(74 هفتگی)، سپس در 36 واحد آزمایشی بطور تصادفی توزیع شدند. هر واحد آزمایشی شامل 10 قطعه مرغ و یک قطعه خروس بود. پرنده ها جیره های آزمایشی را از هفته 74 دریافت کردند. صفات عملکردی روزانه و صفات مربوط به کیفیت پوسته هر 4 هفته یک بار ثبت و اندازه گیری شد. به منظور بررسی جوجه درآوری، تلفات جنینی و خصوصیات کیفی جوجه ها، سه مرتبه و هرمرتبه به مدت یک هفته تخم مرغ ها جمع آوری و به جوجه کشی ارسال شدند. به منظور اندازه گیری تیتر آنفولانزا و نیوکاسل هر دو هفته 2 نمونه خون ازهر واحدآزمایشی گرفته شد. افزودن عصاره رازیانه به جیره مرغهای مادر گوشتی به طور معنی داری باعث افزایش درصد تولید و کیفیت جوجه و همچنین باعث بهبود تیتر نیوکاسل در طول زمان شد (022/0p=). همچنین اضافه کردن عصاره رازیانه باعث کاهش میزان تخم مرغهای دوزرده و تخم کبوتری شد(001/0p<). رنگ زرده در کل دوره تحت تاثیر ویتامینd3 قرار گرفت. اثر متقابلی بین عصاره رازیانه و ویتامینd3 روی تلفات جنینی مشاهده شد. نتایج این آزمایش نشان میدهد که مکمل سازی جیره به همراه عصاره رازیانه و ویتامینd3 روی تولید تخم مرغ، تخم مرغهای دوزرده و تخم کبوتری، کیفیت جوجه و تیتر نیوکاسل دارای اثر مثبتی بود. در آزمایش دوم360 قطعه مرغ مادر گوشتی سویه تجاری راس 308 پس از تولک در 9 تیمار و 4 تکرار به مدت 8 هفته در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت آرایش فاکتوریل 3×3 شامل 3 سطح (صفر،50 و100میلی گرم/ درکیلوگرم جیره) عصاره رازیانه و 3 سطح (صفر،3500 و4200 واحد بین الملل/ درکیلوگرم جیره) ویتامین d3 از هفته 84 تا 92 بود مورد استفاده قرار گرفت. به منظور اندازه گیری کلسیم و فسفر سرم خون در پایان آزمایش 4 نمونه خون ازهر واحدآزمایشی گرفته شد. به منظور اندازه گیری تیتر آنتی بادی آنفولانزا و نیوکاسل، چهار هفته بعد از دریافت واکسن، 2 پرنده از هر واحد آزمایشی در 3 مرحله خون گیری شدند. . افزودن عصاره رازیانه به جیره مرغهای مادر گوشتی به طور معنی داری درصد تخم مرغهای دفرمه راکاهش داد و رنگ زرده و غلظت کلسیم سرم را افزایش داد (05/0p<). مکمل سازی عصاره رازیانه به همراه ویتامین d3 باعث بهبود میزان تولید، وزن توده تخم مرغ، ضریب تبدیل غذایی، وزن پوسته تخم مرغ و همچنین غلظت کلسیم سرم گردید. افزودن عصاره رازیانه به جیره مرغهای مادر گوشتی تمایل به کاهش تلفات جنینی در مراحل اولیه رشد جنین را نشان داد (055/0p= ). جنسیت جوجه های تفریخ شده (جوجه خروسها) و وزن نسبی جوجه ها به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح ویتامین d3 قرار گرفت. علاوه بر این با افزایش سطح ویتامین d3 سطح تیتر نیوکاسل تمایل به کاهش نشان داد (063/0p=). نتایج این آزمایش نشان می دهد که استفاده از 50 میلی گرم عصاره رازیانه به همراه 3500 واحد بین باعث بهبود عملکرد شد. هدف آزمایش سوم مقایسه اثر عصاره رازیانه و ویتامین d3 بر صفات عملکردی، کیفیت پوسته، جوجه درآوری، خصوصیات کیفی پوسته، برخی از هورمونها، فاکتورهای بیوشیمیایی، مواد تشکل دهنده استخوان و ایمنی مرغهای مادر گوشتی سویه تجاری راس 308 پس ازتولک بری بود که از هفته 96 تا 102 مورد بررسی قرار گرفت. هر پن شامل 10 قطعه مرغ و یک قطعه خروس بود. آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی شامل 7 تیمار(سطوح مختلف کلسیم،فسفر به همراه ویتامین d3 یا عصاره رازیانه) در 4 تکرار انجام شد. اثر تیمارهای آزمایشی بر تولید تخم مرغ، وزن توده تخم مرغ، تخم مرغهای قابل ارسال به جوجه کشی، کیفیت پوسته، درصد سفیده، افزایش وزن پرنده، تلفات ثانویه، غلظت استرادیول و پروژسترون، پروتئین تام، آنزیمهای کبدی، کلسیم خون، خاکستر و کلسیم استخوان و همچنین وزن زرده تخمدان معنی دار بود. نتایج این آزمایش نشان می دهد که کاهش کلسیم و فسفر به میزان 10 درصد کمتر از سطح کنترل اثر معنی داری بر متغییر های اندازه گیری شده نداشت اما کاهش 20 درصدی کلسیم اثر معنی داری بر متغییر های ذکر شده داشت. افزودن ویتامین d3 به جیره هایی که دارای کاهش کلسیم و فسفر به میزان 10 درصد بودند توانست باعث جلوگیری از اثرات منفی کاهش کلسیم و فسفر شود. افزودن عصاره رازیانه نیز توانست در تیمارهایی که کلسیم و فسفر آنها 10 درصد کمتر بود اثر بخش باشد اما اثر بخشی آنها به اندازه ویتامین d3 در برخی از متغییر ها نبود. نتایج کل این سه آزمایش نشان می دهد که افزودن عصاره رازیانه بر برخی صفات عملکردی در مرغهای مادر گوشتی معنی دار بود و این اثر تا زمانی معنی دار بود که میزان کلسیم و فسفر جیره به اندازه کافی تامین شد و در مقایسه با ویتامین d3 اثر بخشی آن کمتر بود.
محمد صادق حسینی مقدم حسن نصیری مقدم
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف پروتئین و لیزین قابل هضم جیره های غذایی دوره آغازین بر عملکرد و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی انجام شد. 300 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس 308 در سن یک روزگی به 6 تیمار با 5 تکرار اختصاص یافت. آزمایش در قالب طرح کاملا? تصادفی و به صورت فاکتوریل 3×2 انجام شد. پروتئین قابل هضم شامل دو سطح 19 و 22 درصد و سطوح لیزین قابل هضم شامل 27/1، 35/1 و 43/1 درصد جیره غذایی بود. پرورش جوجه ها بر روی بستر و با برنامه نوری 24 ساعته در سه روز اول و سپس یک ساعت تاریکی و 23 ساعت روشنایی صورت گرفت. دسترسی جوجه ها به آب و خوراک به صورت آزاد بود. سطح پروتئین قابل هضم جیره ی آغازین برافزایش وزن روزانه، خوراک مصرفی روزانه و ضریب تبدیل غذایی در کل دوره پرورش اثر معنی داری نداشت. سطوح مختلف لیزین قابل هضم اثر معنی داری بر مصرف خوراک روزانه داشت (05/0p<) .بیش ترین و کم ترین مقدار میانگین خوراک مصرفی روزانه در دوره آغازین به ترتیب مربوط به جوجه هایی بود که با جیره حاوی 35/1و 27/1 درصد لیزین قابل هضم تغذیه شده بودند. تأثیر سطوح مختلف لیزین قابل هضم بر افزایش وزن روزانه معنی دار نبود. سطوح مختلف لیزین قابل هضم بر ضریب تبدیل غذایی اثر معنی داری داشت. بهترین و نامطلوب ترین ضریب تبدیل غذایی در کل دوره پرورش به ترتیب مربوط به جوجه هایی بود که با جیره حاوی سطوح لیزین قابل هضم 27/1 و 35/1 درصد تغذیه شده بودند. نتایج مربوط به اجزای لاشه در سنین 10 و 42 روزگی نشان داد که سطوح مختلف پروتئین قابل هضم و لیزین قابل هضم جیره آغازین اثر قابل ملاحظه ای بر اجزای لاشه نداشت. افزایش سطوح پروتئین قابل هضم در سن 10 روزگی تأثیر معنی داری بر روی هیچکدام از پارامترهای اندازه گیری شده روده شامل طول پرز، عرض پرز و عمق کریپت نداشت اما افزایش سطوح لیزین قابل هضم سبب افزایش معنی دار عرض پرز و عمق کریپت در سن 10 روزگی گردید (05/0p<). نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطح پروتئین قابل هضم 19 درصد و لیزین قابل هضم 35/1 بهترین تاثیر را بر روی عملکرد و بافت شناسی روده کوچک جوجه های گوشتی دارد.
حسن صالح ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی اثرات ?-توکوفرول استات، پوست و عصاره پوست انار در جیره های حاوی روغن ماهی بر عملکرد، سیستم ایمنی، آنزیم های اکسیداسیونی و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی سه آزمایش (یک آزمایش in vitro و دو آزمایش in vivo) انجام شد. در آزمایش اول، قدرت آنتی اکسیدانی پوست انار و آنالیز تقریبی پوست انار به روش آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد، قدرت آنتی اکسیدانی پوست انار توانایی مشابه آنتی اکسیدان bht در خنثی سازی رادیکال آزاد dpph دارد. همچنین قسمت عمده ترکیبات فنلی پوست انار از نوع تانن های قابل هیدرولیز می باشد. آزمایش دوم، به مدت 42 روز با استفاده از 240 قطعه جوجه یک روزه نر گوشتی راس “308 ” با 5 گروه آزمایشی انجام شد که هر گروه آزمایشی دارای 4 تکرار و هر تکرار شامل 12 جوجه بود. پنج تیمار غذایی شامل: جیره شاهد فاقد افزودنی، جیره شاهد به همراه 200 میلی گرم در کیلوگرم ?-توکوفرول استات و جیره های شاهد حاوی 1، 2 و 3 گرم در کیلوگرم پوست انار بودند. افزودن پوست انار به جیره، تاثیر منفی بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل جوجه های گوشتی داشت (05/0>p). در صورتیکه افزودن سطح 200 میلی گرم ? توکوفرول استات در کیلوگرم جیره سبب افزایش وزن روزانه و بهبود ضریب تبدیل عملکرد جوجه های گوشتی شد (05/0>p). وزن نسبی اجزاء لاشه و طول نسبی روده تحت تاثیر مکمل های پوست انار و ? توکوفرول استات قرار نگرفتند. افزودن پوست انار به جیره سبب افزایش وزن نسبی تیموس و کاهش وزن نسبی بورس شد (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با پوست انار کمترین میزان و ? توکوفرول استات بیشترین مقدار پاسخ ایمنی اولیه و ثانویه سیستم ایمنی هومورال را نشان دادند (05/0>p). آزمایش ایمنی سلولی تست cbh نشان داد که مکمل سازی پوست انار و ? توکوفرول هیچ تاثیری بر ضخامت پرده بین انگشتان ندارد. افزودن پوست انار به جیره سبب کاهش قابلیت هضم مدفوعی پروتئین، چربی و کلسیم شد (05/0>p). با افزایش میزان استفاده پوست انار در جیره، قابلیت هضم تانن قابل هیدرولیز کاهش نشان داد (01/0>p). افزودن پوست انار سبب کاهش درصد خاکستر و کلسیم استخوان درشت نی در 42 روزگی گردید (05/0>p). همچنین افزودن ? توکوفرول استات در جیره بر میزان کلسیم ابقاء شده در استخوان تاثیری نداشت. افزودن پوست انار سبب کاهش تری گلیسرید و میزان mda سرم شد (05/0>p). گلوتامیک اگزالو استیک ترانس آمیناز (got)، گلوتامیک پیروویک ترانس آمیناز (gpt)، گلوتاتیون پراکسیداز (gpx)و سوپر اکسید دیسموتاز (sod)، ldl و کلسترول تحت تاثیر افزودن پوست انار و ? توکوفرول استات قرار نگرفتند. جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی ?-توکوفرول استات و پوست انار، ترکیبات فنلی بیشتری را در گوشت ران و سینه و همچنین درصد خنثی سازی رادیکال dpph بیشتری طی روزه های نگهداری شده در یخچال در مقایسه با جوجه های تغذیه شده با جیره های فاقد آنتی اکسیدان داشتند (01/0>p) و میزان آنها در جیره های حاوی ?-توکوفرول استات بیشتر بود. افزودن آنتی اکسیدان به جیره، علی رغم افزایش ذخیره میزان اسیدهای چرب pufa lc n-3 در عضلات ران و سینه، پیشرفت اکسیداسیون را با کندی مواجه کرد. که میزان آن در جیره حاوی ?-توکوفرول به میزان قابل توجهی پائین تر بود (01/0>p). نتایج این بخش از تحقیقات نشان از تاثیر بسیار اندک افزودن پوست انار به صورت خام در جیره بر میزان ذخیره اسیدهای چرب در بافت طیور در مقایسه با ?-توکوفرول استات دارد. آزمایش سوم، به مدت 42 روز با استفاده از 240 قطعه جوجه یک روزه گوشتی راس “308 ” با 5 گروه آزمایشی انجام شد که هر گروه آزمایشی دارای 4 تکرار و هر تکرار شامل 12 جوجه بود. پنج تیمار غذایی شامل: جیره شاهد فاقد افزودنی، جیره شاهد به همراه 200 میلی گرم در کیلوگرم ?-توکوفرول استات و جیره های شاهد حاوی 100، 200 و 300 میلی گرم در کیلوگرم عصاره پوست انار بودند. سطح 200 میلی گرم عصاره پوست انار منجر به بهبود عملکرد جوجه-های گوشتی (افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل) در مقایسه با سایر سطوح عصاره، ? توکوفرول استات و شاهد شد (05/0>p). افزودن عصاره پوست انار به جیره سبب افزایش وزن نسبی تیموس شد (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با عصاره پوست انار و ? توکوفرول استات بیشترین مقدار پاسخ ایمنی اولیه و ثانویه سیستم ایمنی هومورال را نشان دادند (05/0>p). افزودن عصاره پوست انار سبب کاهش قابلیت هضم مدفوعی چربی در مقایسه با گرو های دیگر شد (05/0>p). با افزایش میزان استفاده عصاره پوست انار در جیره، قابلیت هضم تانن قابل هیدرولیز کاهش نشان داد (05/0>p). سطوح 200 و 300 میلی گرم در کیلوگرم عصاره پوست انار سبب کاهش درصد خاکستر درشت نی در 42 روزگی گردید (05/0>p). استفاده از سطوح مختلف عصاره پوست انار و ? توکوفرول استات در جیره تفاوت معنی داری با جیره شاهد از نظر میزان کلسیم ابقاء شده در استخوان را نشان نداد. افزودن عصاره پوست انار به جیره سبب کاهش میزان تری گلیسرید، mda سرم و افزایش آنزیم sod شد (01/0>p). آنزیم های got، gpt ، gpx و ldl و کلسترول تحت تاثیر قرار نگرفتند. مکمل کردن 200 میلی گرم عصاره پوست انار تاثیر نسبتا مشابهی با 200 میلی گرم ?-توکوفرول استات در میزان ذخیره اسیدهای چرب امگا-3 در عضلات ران و سینه نشان دادند. جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی ?-توکوفرول استات و عصاره پوست انار، ترکیبات فنلی بیشتری را در گوشت ران و سینه و همچنین درصد خنثی سازی رادیکال dpph بیشتری طی روزه های دخیره شده در مقایسه با جوجه های تغذیه شده با جیره های فاقد آنتی اکسیدان داشتند (01/0>p). افزودن آنتی اکسیدان به جیره، علی رغم افزایش ذخیره میزان اسیدهای چرب pufa lc n-3 در گوشت ران و سینه، پیشرفت اکسیداسیون را با کندی مواجه کرد (01/0>p). میزان آن در جوجه های تغذیه شده با ?-توکوفرول و 200 میلی گرم عصاره به میزان قابل توجهی پائین تر می باشد. نتایج نشان داد که ترکیبات فنلی موجود در عصاره پوست انار قابلیت ذخیره شدن در عضله ران و سینه را دارا می باشند و ذخیره این ترکیبات منجر به کاهش میزان اکسیداسیون اسیدهای چرب ذخیره شده در عضلات می گردد. گوشت تولیدی با این ترکیبات دارای پایداری اکسیداتیو همانند جوجه های تغذیه شده با 200 میلی گرم ?-توکوفرول را نشان داد.
محمد طاهر میرکزهی حسن کرمانشاهی
به منظور بررسی اثرات کلسیتریول و عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه دارویی بوزیدان (withania somnifera) بر عملکرد، پاسخ ایمنی، ریخت شناسی روده و استخوان، معدنی شدن و استحکام استخوان جوجه های گوشتی چند آزمایش انجام شد. تیمارها در قالب فاکتوریل (2×3×2) شامل جیره کنترل مثبت با سطح کافی کلسیم و کنترل منفی (کاهش 30 درصدی سطح کلسیم)، 3 سطح عصاره بوزیدان (صفر، 75 و 150 میلیگرم در کیلوگرم جیره) و 2 سطح کلسیتریول (صفر و 5/0 میکروگرم در کیلوگرم جیره) بود. تعداد 600 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه راس 308 بصورت تصادفی در 60 پن و 10 پرنده در هر کدام توزیع گردید. هر تیمار دارای 5 تکرار (50 پرنده در هر تیمار) بود. جیره های آزمایشی بطور نامحدود در اختیار جوجه ها از 1 تا 42 روزگی قرار گرفت. در 21 و 42 روزگی یک پرنده از هر تکرار کشتار و هر دو استخوان درشت نی جدا گردیدند. تیمارهای غذایی مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی را تحت تاثیر قرار ندادند. بیشترین افزایش وزن در 42 روزگی (75/2475 گرم) در پرندگانی که از سطح کافی کلسیم مکمل شده با 75 میلیگرم در کیلوگرم عصاره بوزیدان تغذیه شده بودند ثبت گردید (05/0>p). در سطوح کمتر کلسیم جیره ابقای کلسیم و فسفر بطور معنی داری بیشتر بود (به ترتیب 01/0>p و 05/0>p). مکمل سازی 150 میلیگرم در کیلوگرم عصاره بوزیدان بطور معنی داری ابقای کلسیم در پرندگانی را که جیره کنترل منفی (09/83 درصد) دریافت کرده بودند را در مقایسه با کنترل مثبت (35/66 درصد) افزایش داد (01/0>p). صرف نظر از سطح کلسیم جیره، استفاده از 75 میلیگرم در کیلوگرم عصاره بوزیدان به همراه 5/0 میکروگرم در کیلوگرم کلسیتریول بطور معنی داری ابقای کلسیم را بهبود داد (01/0>p). آزمایشات پاسخ ایمنی هومورال نشان داد که کاهش 30 درصدی سطح کلسیم جیره باعث کاهش تیتر آنتی بادی کل می گردد (01/0>p). عصاره هیدروالکلی ریشه بوزیدان در سطح 150 میلیگرم فقط باعث افزایش تیتر ایمونوگلوبولین g در تست اولیه گردید (01/0>p). آزمایش ایمنی سلولی تست cbh نشان داد که مکمل سازی عصاره بوزیدان و کلسیتریول هیچ تاثیری بر ضخامت پرده بین انگشتان ندارد. اطلاعات ریخت شناسی روده نشان داد که مکمل سازی کلسیتریول در جیره باعث کاهش طول پرز در 21 روزگی و کاهش عرض آن در 42 روزگی می گردد (05/0>p). کاهش 30 درصدی سطح کلسیم جیره منجر به کاهش عمق کریپت در مقایسه با گروه کنترل مثبت گردید (01/0>p). در 21 روزگی، میزان کلسیم درشت نی در پرندگانی که عصاره بوزیدان مصرف کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل بیشتر بود (05/0>p) در حالیکه هیچ گونه اثری در روز 42 مشاهده نگردید. میزان کلسیم درشت نی پرندگانی که جیره کنترل منفی مکمل شده با 75 میلیگرم بوزیدان و 5/0 میکروگرم کلسیتریول دریافت کرده بودند مشابه با آنهایی بودند که فقط 150 میلیگرم عصاره بوزیدان مصرف کرده بودند. مکمل سازی کلسیتریول در جیره بطور معنی داری کلسیم درشت نی و عرض منطقه معدنی آنرا در 42 روزگی افزایش داد (05/0>p). استفاده از عصاره بوزیدان نیز بطور معنی داری نیروی شکاف و سختی استخوان را افزایش داد (به ترتیب 01/0>p و 05/0>p). مکمل سازی کلسیتریول منجر به کاهش عرض منطقه تکثیر در سن 21 روزگی گردید. کاهش کلسیم جیره بطور معنی داری عرض منطقه معدنی و ضخامت بخش قشری را در این سن کاهش داد. آزمایشات نشان داد که استفاده از عصاره بوزیدان اثرات مثبتی بر ابقای کلسیم، کلسیمی شدن استخوان و خصوصیات مکانیکی آن داشته و بر عملکرد پرنده تاثیر منفی ندارد. از طرفی اثرات همکوشی میان عصاره بوزیدان و کلسیتریول بر ابقای کلسیم و کلسیمی شدن استخوان مشاهده گردید.
مهدیه مظفری قلعه جوق ابوالقاسم گلیان
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر پروبیوتیک پدیوکوکوس اسیدی لاکتیسی بر عملکرد، قابلیت هضم مواد مغذی، بافت شناسی و فلور میکروبی روده در جوجه های گوشتی بود. این مطالعه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 5 تکرار و هر تکرار شامل 13 قطعه جوجه گوشتی نر سویه ی راس 308 اجرا شد. پرورش جوجه ها در 4 گروه انجام گرفت: 1- بدون پروبیوتیک (شاهد) 2- با اسپری محلول پروبیوتیک با غلظت 1 گرم بر لیتر در کارتن جوجه های یک روزه 3- با استفاده از پروبیوتیک در خوراک به میزان 100 گرم در تن در کل دوره 4- با اسپری محلول پروبیوتیک با غلظت 1 گرم بر لیتر در روز اول به همراه استفاده از آن در خوراک به میزان 100 گرم در تن در کل دوره (اسپری به اضافه ی خوراک). مصرف خوراک تحت تأثیر روش های مختلف تجویز پروبیوتیک قرار نگرفت. جوجه هایی که پروبیوتیک را به روش اسپری دریافت کرده بودند در مقایسه با آن ها یی که آن را در خوراک و یا اسپری به اضافه ی خوراک دریافت کرده بودند، به طور قابل ملاحظه ای افزایش وزن روزانه ی بیشتر و ضریب تبدیل خوراک کمتری در دوره آغازین داشتند ولی تفاوت قابل ملاحظه ای بین این جوجه ها و آن هایی که پروبیوتیک دریافت نکرده بودند، مشاهده نشد. قابلیت هضم پروتئین خام در جوجه های دریافت کننده پروبیوتیک در خوراک در مقایسه با جوجه هایی که پروبیوتیک دریافت نکرده بودند و آن هایی که پروبیوتیک را از طریق اسپری و یا اسپری به اضافه خوراک دریافت کرده بودند، به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. قابلیت هضم خاکستر نیز در جوجه های دریافت کننده پروبیوتیک در خوراک و یا اسپری به اضافه خوراک در مقایسه با جوجه های دریافت کننده پروبیوتیک بصورت اسپری وآن هایی که آن را دریافت نکرده بودند، به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. ارتفاع ویلی و عمق کریپت در جوجه های دریافت کننده ی پروبیوتیک با روش اسپری به اضافه ی خوراک به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت. جمعیت لاکتوباسیل ها نیز در جوجه های دریافت کننده پروبیوتیک با روش اسپری و یا اسپری به اضافه ی خوراک نسبت به آن هایی که پروبیوتیک دریافت نکرده بودند، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت. به نظر می رسد استفاده ی زود هنگام از پروبیوتیک پدیوکوکوس اسیدی لاکتیسی (اسپری در روز اول) در مقایسه با روش استفاده از آن در خوراک نتایج بهتری در افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک، قابلیت هضم موادمغذی، ارتفاع ویلی های ژژونوم و جمعیت لاکتوباسیل های ایلئوم جوجه های گوشتی داشته است. با این وجود تأثیر مثبت ناشی از مصرف این پروبیوتیک در افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک و قابلیت هضم پروتئین خام در جوجه های دریافت کننده پروبیوتیک در مقایسه با آن هایی که آن را دریافت نکرده بودند، مشاهده نشد.
محمد جواد آگاه ابوالقاسم گلیان
پژوهش های حاضر با هدف ارزیابی اثرات گنجاندن عصاره برگ زیتون و روغن کنجد به عنوان افزودنی خوراکی حاوی ترکیبات آنتی اکسیدانی طبیعی و یا آلفا-توکوفریل استات در جیره بر عملکرد، فراسنجه های خونی، وضعیت آنتی اکسیدانی و بافت شناسی روده جوجه های نر گوشتی انجام شد. آزمایش های اول تا سوم در شرایط دمای طبیعی از سن 7 تا 28 روزگی و آزمایش های چهارم تا ششم در شرایط تنش گرمایی از سن 28 تا 42 روزگی انجام شد. آزمایش اول در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار 6 تکراری انجام شد. تیمارها شامل، یک گروه کنترل منفی تغذیه شده با جیره بر پایه ذرت و کنجاله سویا، یک گروه کنترل مثبت با جیره پایه همراه با 250 میلی گرم در کیلوگرم آلفا-توکوفریل-استات و سه گروه آزمایشی با جیره پایه همراه با 120 یا 240 میلی گرم عصاره برگ زیتون و یا 10 گرم در کیلوگرم پودر برگ زیتون بودند. تغذیه جوجه ها با جیره حاوی 240 میلی گرم عصاره برگ زیتون بیشترین میانگین اضافه وزن روزانه را نشان داد. کاربرد پودر و یا عصاره برگ زیتون باعث افزایش معنی دار طول پرز، عمق کریپت و سطح جذبی پرزها، و کاهش میزان گلوکز و مالون دی آلدئید خون نسبت به جیره کنترل منفی شد. آزمایش دوم با 4 تیمار و 5 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارها شامل، دو گروه کنترل منفی و مثبت مشابه آزمایش اول و دو گروه آزمایشی تغذیه شده با جیره پایه و با جایگزینی 50 و 100 درصد روغن خام ذرت با روغن کنجد بودند. جایگزینی 50 درصد روغن خام ذرت با روغن کنجد در جیره پایه، بیشترین میانگین افزایش وزن روزانه و کمترین غلظت گلوکز و تری گلیسرید سرم را نشان داد. گنجاندن روغن کنجد به جای روغن خام ذرت در جیره تأثیر معنی داری بر مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نداشت، اما به طور معنی داری طول، عرض و سطح جذبی پرز را در مقایسه با جیره کنترل منفی افزایش داد. در آزمایش سوم اثرات هم کنشی استفاده از عصاره برگ زیتون و روغن کنجد در قالب یک آزمایش فاکتوریل 2×3 با شش تیمار و 5 تکرار بررسی شد. فاکتورهای اول و دوم به ترتیب شامل افزودن سطوح 0، 120 و 240 میلی گرم عصاره برگ زیتون و مکمل سازی دو نوع روغن خام ذرت و کنجد در جیره پایه بود. جیره حاوی روغن خام ذرت و فاقد عصاره برگ زیتون کمترین افزایش وزن روزانه را نشان داد. جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 240 میلی گرم عصاره برگ زیتون و مکمل سازی شده با روغن کنجد کمترین سطح مالون دی-آلدئید پلاسما را داشتند. تیمارهای آزمایش چهارم مشابه آزمایش اول بودند، با این تفاوت که از سطوح 200 و 400 میلی گرم عصاره برگ زیتون در جیره ها استفاده شد. جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 200 میلی گرم عصاره برگ زیتون بالاترین میزان افزایش وزن روزانه را در مقایسه با جیره کنترل منفی در شرایط تنش گرمایی داشتند. استفاده از عصاره و پودر برگ زیتون و یا آلفا-توکوفریل استات در جیره به طور معنی داری درصد قابلیت هضم ظاهری اجزای خوراک را افزایش و میزان گلوکز، کلسترول، تری-گلیسرید و اسیداوریک سرم خون را در مقایسه با جیره کنترل منفی کاهش داد. استفاده از عصاره و پودر برگ زیتون در جیره اثر معنی داری بر شاخص های بافت شناسی روده نداشت. تغذیه جیره های حاوی عصاره برگ زیتون بیشترین فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز سرم را به همراه داشت. در آزمایش پنجم (تیمارها مشابه آزمایش دوم) اثرات گنجاندن روغن کنجد به جای روغن خام ذرت در جیره جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی ارزیابی شد. افزایش وزن روزانه با افزودن آلفا-توکوفریل استات (کنترل مثبت) و یا جایگزینی روغن خام ذرت با روغن کنجد در جیره در مقایسه با تیمار کنترل منفی بهبود یافت. جایگزینی کامل روغن خام ذرت با روغن کنجد در جیره باعث کاهش معنی دار سطح مالون دی آلدئید پلاسما جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی شد. آزمایش ششم مشابه آزمایش سوم، با این تفاوت که سطوح 0، 200 و 400 میلی گرم عصاره برگ زیتون در جیره برای فاکتور اول در نظر گرفته شد. افزودن عصاره برگ زیتون تا سطح 200 میلی گرم در جیره های حاوی روغن خام ذرت، افزایش وزن بالاتری را در مقایسه با سطوح 0 و400 میلی گرم داشت. اثر هم کنشی معنی داری بین عصاره برگ زیتون و نوع روغن مکمل سازی شده در جیره در مورد شاخص های بافت شناسی روده مشاهده نشد. افزودن عصاره برگ زیتون در سطوح 0 و 400 میلی گرم به جیره های حاوی روغن ذرت به ترتیب بیشترین و کمترین میزان مالون دی آلدئید پلاسما را نشان داد. نتیجه نهایی این که استفاده از عصاره برگ زیتون تا سطح 240 میلی گرم و یا مکمل روغن کنجد در جیره به دلیل داشتن ترکیبات آنتی اکسیدانی قوی، همانند استفاده از آلفا-توکوفریل استات می تواند اثرات مثبتی بر عملکرد رشد، فراسنجه های خونی و سلامت دستگاه گوارش در هفته های نخست دوره پرورش داشته باشد. هم چنین افزودن عصاره برگ زیتون تا سطح 200 میلی گرم در جیره توانست با بهبود عملکرد پرورشی، وضعیت آنتی اکسیدانی و قابلیت هضم ظاهری اجزای خوراکی منجر به کاهش اثرات منفی تنش گرمایی در جوجه های گوشتی شود.
علی گیلانی حسن کرمانشاهی
در آزمایش اول، دو نوع آب آشامیدنی مغناطیسی (آب یک دقیقه و سه ساعت مغناطیسی شده) به همراه تیمار شاهد یعنی آب معمولی مرغداری (مغناطیسی نشده) از روز اوّل تا 42 روزگی در جوجه های گوشتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مصرف آب مغناطیسی شده به ویژه نوع سه ساعت فرآیند شده توسط جوجه ها به طور معنی داری نسبت به آب معمولی در همه دوره ها بیشتر بود. مصرف خوراک در دوره آغازین در جوجه های دریافت کننده آب سه ساعت مغناطیسی شده نسبت به شاهد افزایش معنی داری داشت. اثر آب مغناطیسی شده بر افزایش وزن جوجه ها تنها در دوره آغازین به طور معنی داری از آب معمولی بیشتر بود. آب مغناطیسی ارتفاع پرز ژژونوم را افزایش داد. در آزمایش دوم، مقدار abc3 اقلام مختلف خوراکی در آب های دیونیزه مغناطیسی نشده و مغناطیسی شده در دماهای 21 و 41 درجه سانتیگراد اندازه گیری شد. منابع انرژی همراه با نمک معمولی و بعضی افزودنی ها مانند پری بیوتیک و زئولیت کمترین مقدارهای abc3 را داشتند. منابع پروتئینی و برخی مکمل ها و افزودنی ها دارای abc3 متوسط بودند و ویتامین ها و مواد معدنی بیشترین میزان abc3 را در بین همه اقلام خوراکی داشتند. این نتایج نشان می دهند که نوع ماده خوراکی، نوع فرآوری خوراک، ماده مورد استفاده برای محلول به ویژه آب مغناطیسی و دمای محیط عوامل تعیین کننده ای برای مقدار abc3 خوراک طیور می باشند. در آزمایش سوم، اثرات سه سطح abc3 (650، 800 و 950 میلی اکی والان در هر کیلوگرم)، دو ترکیب اسید آلی (اسید تارتاریک-دی استات سدیم و اسید فوماریک-پروپیونات کلسیم) و دو نوع جیره با قابلیت هضم زیاد (بر پایه ذرت-کنجاله سویا) و کم (بر پایه گندم-ذرت-کنجاله سویا) بر روی جوجه های گوشتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ترکیب اسید تارتاریک و دی استات سدیم به ویژه در دوره آغازین سبب تلفات شدید شد که اثر منفی آن در کل دوره و شاخص کارایی تولید نیز مشاهده شد. سطح 800 میلی اکی والان abc3 نسبت به سطوح 650 و 950 میلی-اکی والان در هر کیلوگرم خوراک سبب افزایش معنی دار مصرف خوراک و وزن بیشتر جوجه های گوشتی گردید. سطح 650 abc3 جیره بر مصرف خوراک و افزایش وزن کل دوره اثر منفی معنی داری داشت. سطح 650 میلی اکی والان abc3 منجر به کاهش همه ویژگی های اندازه گیری شده بافت روده در 21 روزگی و نیز کاهش ارتفاع و مساحت سطح پرز، عمق کریپت و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت در 41 روزگی گشت. جیره بر پایه گندم-ذرت در مقایسه با جیره ذرت گرانروی محتویات ژژونوم در 21 روزگی و وزن نسبی ایلئوم و روده های کور در 41 روزگی را افزایش داد و سبب کاهش معنی دار ارتفاع، عرض و مساحت پرز، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت و ضخامت لایه ماهیچه ای ژژونوم در 21 و 41 روزگی و همچنین کاهش معنی دار فسفر خون و آبکی شدن فضولات شد.
مصطفی پورعلی ابوالقاسم گلیان
با هدف مطالعه اثرات ضد کوکسیدیوزی و آنتی اکسیدان های پودر سیر و اسید های آمینه حاوی گوگرد بر اضافه وزن روزانه، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، شاخص های استرس اکسیداتیو و ریخت شناسی روده جوجه های گوشتی سالم و آلوده با مخلوط آیمریا یک آزمایش اسپیلت پلات فاکتوریل 2×2×2 در غالب طرح کاملا تصادفی با دو سطح پودر سیر ( صفر و 5/0%)، دو سطح اسید آمینه گوگرددار (برابر با احتیاجات جداول 2009 و 5/1 برابر این احتیاجات ) با دو پلات جوجه های سالم و آلوده، مجموعا با 480 قطعه جوجه سویه راس 308 انجام شد. در هر پلات 4 تیمار (5 تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار) جیره شاهد، جیره شاهد با 5/0% پودر سیر، جیره شاهد با 5/1برابر بیشتر از احتیاجات اسید آمینه متیونین + سیستین و در نهایت جیره شاهد با 5/0% پودر سیر بعلاوه 5/1برابر احتیاجات اسید آمینه متیونین + سیستین وجود داشت. تمامی جوجه ها در داخل قفس تا روز 34 ام با تیمارهای فوق تغذیه شدند. در روز 34 ام پرورش، نیمی از جوجه ها با دریافت 1 میلی لیتر از سوسپانسیونی مخلوط از 102×5/7 اووسیست اسپروله شده آیمریا از طریق دهان آلوده شدند و 9 روز بعد از آلودگی یک قطعه جوجه از هر قفس کشتار و مورد ارزیابی واقع شدند. نتایج نشان داد که عفونت کوکسیدیوزی 9 روز بعد از آلودگی، باعث کاهش وزن و مصرف غذا تقریبا تا 20% و افزایش ضریب تبدیل غذایی در حدود14% و افزایش معنی دار نیتریک اکساید (no) و مالون دی آلدئید (mda) بعنوان شاخص های استرس اکسیداتیو و pabسرم (05/0p<) و عمق کریپت شده و این افزایش به خصوص در جوجه های آلوده تغذیه شده با جیره شاهد بیشترین بوده است. در پلات جوجه های سالم، تفاوت معنی داری (05/0p<) در اضافه وزن روزانه 9 روز بعد از چالش و در کل دوره پرورش وحود نداشت. دفع اووست مدفوع (opg) بطور معنی داری (05/0>p) با مکمل کردن پودر سیر و اسید آمینه گوگرددار کاهش یافت. شاخص opg 5 تا 6 روز بعد از چالش بطور افزایشی بالا رفت تا در روز 9 به حداکثر رسید و بعد از آن سریعا" افت کرد. در روز حداکثر دفع opg تفاوت معنی داری (05/0>p) بین تیمارها مشاهده شد. بطوریکه، جوجه های آلوده تغذیه شده با مکمل پودر سیر بعلاوه اسید امینه گوگردار کمترین opg را به خودشان اختصاص دادند. جوجه های مکمل شده با پودر سیر تا 35% و جوجه های تغذیه شده با اسید آمینه گوگرددار تا 18% دفع اووسیست را کاهش دادند. نتایج همچنین نشان داد که عفونت کوکسیدیوزی 9 روز بعد از آلودگی، باعث کاهش عرض پرز در دئودنوم شد اما بر طول پرز دئودنوم و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) و سوپر اکسید دسموتاز (sod) تاثیر معنی داری(05/0p<) نداشت. کاهش عملکرد، افزایش no، mda و pab در جوجه های آلوده نسبت به جوجه های سالم بیشتر بود. کاهش عملکرد، افزایش no، mda و pab در بین جوجه های آلوده تغذیه شده با جیره شاهد هم بیشترین مقدار بود. .نتایج بطور کلی نشاندهنده این است که،پودر سیر و اسید آمنیه گوگرددار اضافه شده به جیره شاهدتنهایی یا با همدیگر شاخص های عملکردی و ریخت شناسی روده را بهبود و مقدار no، mda و pab در جوجه های آلوده کاهش داد. با وجود اینکه بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان تاثیر معنی داری نداشت. در کل میتوان گفت که، مکمل کردن پودر سیر و اسید آمینه گوگرددار برای جوجه های آلوده اثر بخشی بهتری در پارامترهای عملکردی و اکسیداتیوی نسبت به جوجه های سالم داشت و به عبارتی، منابع آنتی اکسیدانی توانستند حالت آنتی اکسیدانی جوجه های آلوده را بطور نسبی بهبود دهند.
مجید قشلاق علیایی ابوالقاسم گلیان
اسید آمینه ال – گلوتامین فراوان ترین اسید آمینه موجود در پلاسما و عضلات اسکلتی است که به عنوان منبع انرژی برای سلول های با سرعت تکثیر زیاد از قبیل سلول های دستگاه گوارش و سیستم ایمنی عمل می کند. فن آوری تزریق داخل تخم مرغ روش عملی در تزریق برخی از مواد مغذی مورد نیاز جنین های در حال رشد است. سطوح مختلف اسید آمینه ال – گلوتامین (صفر، 5، 10، 15 و 20 میلی گرم) به کیسه زرده در روز هفتم رشد جنین در آزمایش اول تزریق شد. نتایج آشکار ساخت که تزریق 20 میلی گرم گلوتامین به کیسه زرده می تواند عملکرد رشد قبل و پس از تفریخ، خصوصیات مورفولوژی ژژونوم و عملکرد سیستم ایمنی را ارتقاء دهد. اثر تزریق سطوح مختلف گلوتامین (صفر، 10، 20، 30 و 40 میلی گرم) به مایع آمنیوتیک در روز 5/17 انکوباسیون بر عملکرد رشد قبل و پس از تفریخ جوجه های گوشتی در آزمایش دوم بررسی شد. نتایج نشان داد که با تزریق 40 میلی گرم گلوتامین وزن تفریخ و افزایش وزن روزانه در مقایسه با گروه شاهد به ترتیب 6/3 و 8/3 درصد بیشتر بود. تزریق 40 میلی گرم گلوتامین ارتفاع ویلی و عمق کریپت ژژونوم جوجه های گوشتی را در سن 3 و 24 روزگی افزایش و پاسخ های ایمنی هومورال و سلولی را ارتقاء داد. اثر سطوح مختلف تراکم مواد مغذی (توصیه راس و 5 درصد رقیق شده) و گلوتامین افزودنی به جیره غذایی (صفر، 5/0، 1، 5/1 درصد) بر عملکرد رشد، مورفولوژی ژژونوم و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی در آزمایش سوم بررسی شد. نتایج نشان داد که در دوره رشد و پایانی، تراکم مواد مغذی توصیه شده و گلوتامین افزودنی در جیره غذایی موجب بهبود ضریب تبدیل خوراک و افزایش ارتفاع ویلی و عمق کریپت ژژونوم شد. بطور کلی با تنظیم جیره های غذایی با تراکم مواد مغذی توصیه راس و افزودن 5/0 درصد گلوتامین، عملکرد رشد بهبود یافت و افزدون یک درصد گلوتامین به جیره و تراکم مواد مغذی توصیه راس پاسخ های ایمنی را ارتقاء داد. در آزمایش چهارم، هدف تعیین مدت زمان افزودن 5/0 درصد گلوتامین به جیره جهت بهبود عملکرد رشد، افزایش توسعه دستگاه گوارش و ارتقاء پاسخ های ایمنی بود. نتایج نشان داد که با استفاده از 5/0 درصد گلوتامین در کل دوره عملکرد رشد پرندگان بهبود یافت. جوجه های تغذیه شده با 5/0 درصد گلوتامین افزودنی در کل دوره (41-0 روزگی) و یا در دو دوره آغازین و رشد (24-0 روزگی)، عملکرد رشد بهتر، طول ویلی ژژونوم بلندتر و عملکرد سیستم ایمنی بهتری نسبت به آنهایی داشتند که گلوتامین را فقط در دوره آغازین؛ رشد و یا پایانی و یا در دو دوره رشد و پایانی دریافت نمودند. در آزمایش پنجم 40 میلی گرم گلوتامین در روز 5/17 انکوباسیون به مایع آمنیوتیک تزریق و پس از تفریخ، جوجه ها با جیره های حاوی سطوح مختلف گلوتامین (صفر، 5/0، 1 و 5/1 درصد) تغذیه شدند. نتایج نشان داد که تغذیه جنینی 40 میلی گرم گلوتامین در اواخر دوران جوجه کشی و افزودن یک درصد گلوتامین به جیره عملکرد رشد قبل و پس از تفریخ، بازده لاشه و پاسخ ایمنی سلولی بهبود می یابد.
هادی حسینی ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی اثر انرژی جیره ذرت،سویا بر عملکرد اقتصادی و وزن عرضه به بازار جوجه های گوشتی دو آزمایش طراحی شد. آزمایش اول با هدف اندازه گیری انرژی قابل سوخت و ساز ذرت، کنجاله سویا و روغن با 60 جوجه گوشتی مخلوط دو جنس در سن 21-15 روزگی انجام شد. انرژی قابل سوخت وساز به روش جمع آوری کل مدفوع اندازه گیری شد که در این آزمایش ذرت به عنوان تنها ماده خوراکی انرژی زا در یک جیره و کنجاله سویا و روغن هر یک در چند سطح در جیره پایه جایگزین و در اختیار جوجه ها قرار گرفتند. انرژی به دست آمده برای ذرت، کنجاله سویا و روغن به ترتیب 3215، 2415، 8734 کیلوکالری در کیلوگرم بود. آزمایش دوم برای تعیین اثر انرژی جیره بر عملکرد اقتصادی و وزن عرضه به بازار جوجه های گوشتی با 400 قطعه جوجه گوشتی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 8 سطح انرژی در دامنه 3010-2800 و با تفاوت 30 کیلوکالری در هر سطح انرژی که هر سطح به 5 تکرار 10 جوجه ای تغذیه شد. جیره های آزمایشی با حفظ نسبت ثابت انرژی به سایر مواد مغذی توصیه شده در دوره های آغازین، رشد و پایانی در اختیار جوجه ها قرار گرفتند و شاخص های عملکردی در پایان هر دوره اندازه گیری شد. افزایش انرژی جیره به طور معنی داری وزن بدن(01/0>p)، اضافه وزن (01/0>p)، و ضریب تبدیل(02/0>p)، را در دوره آغازین بهبود بخشید. اما در سایر دوره ها انرژی جیره اثری بر پارامتر های ذکر شده نداشت.در تمامی دوره ها مصرف خوراک تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت اما افزایش انرژی جیره سبب افزایش انرژی دریافتی و پروتئین دریافتی در تمامی تیمارها به طور معنی دار (0001/0>p) شد. بازده انرژی ، بازده پروتئین، وزن لاشه ودرصد تلفات تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفتند .افزایش انرژی جیره بهطورمعنیداریسبب افزایش وزن سینه و چربی شکمی (05/0>p) شد. افزایش انرژی جیره و مدت زمان پرورش اثر معنی داری بر روی شاخص زیست اقتصادی و کارایی تولید اروپایی نداشت اما بهترین شاخص اقتصادی برای جوجه هایی که با سطح انرژی 2800 و بالاترین شاخص تولید برای جوجه هایی که با سطح انرژی 3010 تغذیه شده بودند به دست آمد.
حسنا حاجاتی احمد حسن آبادی
پژوهش های حاضر با هدف ارزیابی اثرات استفاده از عصاره هسته انگور و ویتامین c به صورت تزریق داخل تخم مرغی و مکمل با جیره غذایی بر عملکرد، پاسخ ایمنی، وضعیت آنتی¬اکسیدانی، مورفولوژی روده و بیان ژن hsp70 در جوجه¬های گوشتی تحت تنش گرمایی انجام شد. در آزمایش اول، آنالیز تقریبی هسته انگور، قدرت آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی عصاره هسته انگور به روش آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج آزمون frap نشان داد قدرت آنتی اکسیدانی عصاره هسته انگور بیشتر از مقدار مشابه ویتامین c بود. همچنین سطوح مختلف عصاره هسته انگور اثر مهاری بر باکتری اشریشیا کلی داشت. آزمایش دومدر قالب طرح بلوک تصادفی با 7 تیمار، 5 بلوک و 98 عدد تخم مرغ در هر بلوک انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل:شاهد (بدون سوراخ و تزریق)، شاهد (سوراخ شده)،5/0 میلی¬لیتر سرم نمکی،3 میلی¬گرم ویتامین c،3 میلی¬گرم عصاره هسته انگور،5/4 میلی¬گرم عصاره هسته انگور،6 میلی¬گرم عصاره هسته انگور بود. تغذیه داخل تخم مرغی عصاره هسته انگور به مقدار 5/4 میلی گرم سبب افزایش قابلیت جوجه درآوری نسبت به گروه های شاهد شد. تزریق 5/4، 6 میلی گرم عصاره هسته انگور و یا 3 میلی گرم ویتامین c به ازای هر تخم مرغ، غلظت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز همولیزات جوجه ها را افزایش داد. در آزمایش سوم، جوجه¬های هچ شده در آزمایش دوم در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار و 8 قطعه جوجه در هر تکرار تا سن 22 روزگی پرورش داده شدند. تغذیه داخل تخم مرغی عصاره هسته انگور و ویتامین c به ترتیب در سطح 5/4 و 3 میلی گرم به ازای تخم مرغ سبب افزایش اضافه وزن جوجه ها نسبت به گروه های شاهد در دوره آغازین گردید. تزریق داخل تخم مرغی سطوح مختلف عصاره هسته انگور و ویتامین c جمعیت باکتری اشریشیا کلی در محتویات ایلئوم جوجه ها را در سن 10 روزگی کاهش داد. آزمایش چهارمدر قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار و در شرایط دمای طبیعی انجام شد. تیمارها شامل: شاهد، ویتامین c در سطح 300 میلی¬گرم در کیلوگرم، عصاره هسته انگور در سطح 150، 300 یا 450 میلی¬گرم در کیلوگرم بود.جوجه های تغذیه شده با جیره های حاوی 150 و 300 میلی گرم عصاره هسته انگور در کیلوگرم جیره، افزایش وزن و شاخص کارایی تولید بیشتری نسبت به گروه شاهد داشتند. تغذیه عصاره هسته انگور سبب کاهش جمعیت باکتری هایکلی فرم محتویات ایلئوم شد. سطوح مختلف عصاره هسته انگور سبب افزایش ضخامت لایه ماهیچه ای، ارتفاع پرز و عمق کریپتژژونوم پرنده ها شد. عصاره هسته انگور سبب کاهش سطح آنزیم آلکالین فسفاتاز سرم جوجه های گوشتی شد. آزمایش پنجم در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار و در شرایط تنش گرمایی مزمنانجام شد. تیمارها مشابه آزمایش چهارم بودند. افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل خوراک و شاخص کارایی تولید در جوجه های تغذیه شده با 300 میلی گرم عصاره هسته انگور در کیلوگرم جیره به ترتیب بیشتر، کمتر و بیشتر بود. تغذیه جوجه های گوشتی با سطوح 300 و 450 میلی گرم عصاره هسته انگور در کیلوگرم جیره سبب افزایش درصد وزن تیموس، کاهش سطح کلسترول و مالون دی آلدئید سرم، کمترین درصد هتروفیل، کمترین نسبت هتروفیل به لنفوسیت، بیشترین درصد لنفوسیت، کاهش جمعیت باکتری اشریشیا کلی در ایلئوم، کاهش سطح آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز و افزایش پاسخ ثانویه تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی شد.
آکو فریدی ابوالقاسم گلیان
این پژوهش در قالب 3 آزمایش مجزا، توانایی شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی پاسخ جوجه های گوشتی به اسیدهای آمینه را مورد ارزیابی و برمبنای این مدل ها، احتیاجات اسیدهای آمینه را تعیین نمود.در مطالعه نخست پاسخ جوجه¬های گوشتی نر سویه راس در بازه سنی 4 تا 18 روزگی به اسیدهای آمینه متیونین و تریپتوفان بصورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. آزمون آنالیز حساسیت به روش مقادیر گمشده نشان داد که در مطالعه اسیدهای آمینه متیونین و تریپتوفان، مدل های توسعه یافته حساسیت بیشتری به سطوح پروتئین (در مقایسه با اسیدهای آمینه) از خود نشان می دهند. بر اساس بهینه سازی ها مشخص شد که 45/5 و 85/5 گرم متیونین در کیلوگرم خوراک برای دستیابی به حداکثر افزایش وزن روزانه و بازده خوراک لازم است. این در حالی است که این مقادیر برای تریپتوفان معادل 6/2 و 1/3 گرم در کیلوگرم جیره بود. در مطالعه دوم از داده¬های حاصل از پاسخ مخلوطی از سویه های مختلف جوجه¬های گوشتی در بازه سنی 1 تا 21 روزگی به اسید آمینه لیزین مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر ضریب تعیین بالا و خطای پیش بینی نشان از دقت بالای شبکه های عصبی داشت. بر اساس الگوریتم بهینه سازی جستجوی تصادفی بیشترین افزایش وزن روزانه و بازده خوراک با جیره-هایی حاوی به ترتیب 9/12 و 1/13 گرم لیزین در کیلوگرم خوراک حاصل خواهد شد. در مطالعه سوم از شبکه های عصبی خودراه انداز پاسخ سویه های مختلف جوجه های گوشتی در بازه سنی 1 تا 21 روزگی به اسیدهای آمینه شاخه دار مورد ارزیابی قرار گرفت. استفاده از مدل های شبکه عصبی خودراه انداز و تولید گروه های مختلف داده ای با جایگزین، می تواند کمک شایانی به توسعه مدل های مقاوم تر شبکه عصبی در برابر تغییرات و نیز استفاده هرچه بیشتر از داده های موجود باشد. بر مبنای بهینه سازی مدل های شبکه عصبی خودراه انداز احتیاجات اسیدهای آمینه ایزولوسین، لوسین و والین جهت حداکثر افزایش وزن روزانه 05/9، 03/14 و 9/10 گرم بر کیلوگرم خوراک بوده در حالیکه این مقادیر برای حداکثر بازده خوراک به ترتیب 07/9، 5/14 و 04/11 گرم بدست آمد.
عبدالله اکبریان ابوالقاسم گلیان
تنش گرمایی و اثرات مضر آن بر عملکرد طیور در بعضی از ماههای سال توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. ثابت شده است که دمای بالا، بویژه در دوره پایانی رشد، اثرات بسیار مضری بر عملکرد، سلامتی و فیزیولوژی جوجه های گوشتی می گذارد. تاکنون روش های مختلفی برای کاهش و یا از بین بردن اثرات منفی تنش گرمایی پیشنهاد شده است. از میان روش های موجود، دستکاری جیره و افزودن مواد ضد اکسیدانتی بعنوان یک راه حل مناسب و کاربردی توصیه می شود. در این راستا، استفاده از مواد گیاهی سرشار از ترکیبات ضداکسیدانتی مانند ترکیبات فنولیک سودمند به نظر میرسد. چنین ترکیباتی در عصاره گیاهانی مانند لیمو، پرتقال، زردچوبه و پونه کوهی به فراوانی یافت می شوند. بنابراین و با توجه به مقدمه بیان شده، هدف از انجام این پژوهش موارد زیر بود: بررسی اثرات عصاره های گیاهی بر فراسنجه های عملکردی جوجه های گوشتی در شرایط تنش گرمایی، ارزیابی توانایی عصاره های ذکر شده برای بهبود فراسنجه های مربوط به جمعیت میکروبی دستگاه گوارش جوجه های گوشتی و ارزیابی توانایی عصاره های گیاهی بر فراسنجه های کیفی گوشت و تنش اکسیداتیو در سطح سلولی و ملکولی با روش های بیوتکنولوژی
وجیهه صفرزاده ابوالقاسم گلیان
چکیده به منظور بررسی اثر انرژی جیره گندم-سویا بر عملکرد رشد و وزن عرضه به بازار جوجه های گوشتی دو آزمایش انجام گرفت. هدف آزمایش اول اندازه گیری انرژی قابل سوخت وساز گندم ، کنجاله سویا و روغن بود که با 60 جوجه گوشتی در سن 15-21 روزگی انجام شد. انرژی قابل متالبولیسم به روش جمع آوری کل مدفوع اندازه گیری شد. در این آزمایش گندم به عنوان تنها غله خوراکی انرژی زا در جیره بود. کنجاله سویا و روغن هر کدام در چند سطح در جیره پایه چایگزین شدند و در اختیار جوجه ها قرار گرفنتد.انرژی بدست آمده برای گندم ، سویا و روغن به ترتیب 3073 ، 2415 ، 8734 کیلو کالری در کیلوگرم بود. آزمایش دوم با هدف تعیین اثر انرژی بر عملکرد رشد و وزن عرضه به بازار جوجه های گوشتی با 400 قطعه جوجه گوشتی( مخلوط دو جنس) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 8 سطح انرژی در دامنه 3010-2800 و با تفاوت 30 کیلوکالری در هر سطح انرژی بود. هر تیمار غذایی به پنج تکرار با 10 قطعه جوجه اختصاص داده شد. جیره های آزمایشی با حفظ نسبت انرژی به سایر مواد مغذی در سه دوره ی پیشدان ، میان دان و پس دان در اختیار جوجه ها قرار گرفتند و شاخص های عملکردی در پایان هر دوره اندازه گیری شد. در دوره ی آغازین افزایش انرژی جیره تا سطح 2890 به طور معنی داری سبب افزایش وزن(p<0.05) ، افزایش نرخ رشد (p<0.05) و بهبود ضریب تبدیل (p<0.05) شد.وزن بدن در 24-42 (p<0.01) ، 1-44 (p<0.01)و 1-46 (p<0.01) روزگی با افزایش انرژی جیره به طور معنی دار افزایش یافت. نرخ رشد در دوره پایانی و کل دوره (1-42، 1-44، 1-46) با افزایش انرژی جیره به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت (p<0.001). در دوره آغازین و رشد مصرف خوراک تحت تاثیر انرژی جیره قرار گرفت و بیشترین مصرف خوراک در دوره آغازین با سطح انرژی 2890 (p<0.001)و در دوره رشد با سطح انرژی 2860 (p<0.01) مشاهده شد اما در سایر دوره ها مصرف خوراک تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت. افزایش انرژی جیره سبب افزایش انرژی و پروتئین دریافتی در تمامی دوره ها به استثناء روزهای 42-44 و 44-46 شد (p<0.01). بازده انرژی و بازده پروتئین در دوره پایانی و کل دوره ها( 1-42 ، 1-44 ، 1-46) تحت تاثیر انرژی جیره قرار گرفتند (p<0.01) و بهترین بازده برای سطح انرژ ی 3010 و کمترین ان برای سطح انرژی 2800 مشاهده شد.وزن لاشه به طور معنی داری تحت تاثیر انرژی جیره قرار گرفت (p<0.01). وزن سینه و ران با استخوان نیز تحت تاثیر انرژی جیره قرار گرفت و با افزایش سطح انرژی وزن این قطعات نیز افزایش یافت (p<0.01) اما مقدار چربی شکمی و میزان تلفات تحت تاثیر قرار نگرفت. بهترین شاخص زیست اقتصادی و شاخص تولید برای سطح انرژی 3010 و کمترین آن برای سطح انرژی 2800 بدست آمد. در پایان روز 42و 44 تنها جوجه های تغذیه شده با سطح انرژی 3010 به وزن هدف( 2.2 کیلوگرم) رسیدند در صورتی که در انتهای دوره (روز چهل و ششم)تمامی جوجه هایی که با سطوح انرژی بیشتراز 2830 تغذیه شده بودند به وزن مطلوب رسیدند.
شهناز خمری علی آباد حسن کرمانشاهی
لذا استفاده از تفال? خشک دانه رازیانه بعنوان افزودنی در جیر? غذایی جوجه های گوشتی علاوه بر کاهش هزین? تغذیه و عدم بروز مشکلات زیست محیطی و با توجه به نداشتن اثرات منفی بر عملکرد و متابولیت های خون توصیه می شود.
وحید خاکسار زارع ها ابوالقاسم گلیان
چکیده ندارد.
سمیه سالاری حسن نصیری مقدم
در این مطالعه، انرژی قابل سوخت و ساز دانه کامل و کنجاله آفتابگردان و تاثیر آنها بر عملکرد رشد، فیزیولوژی دستگاه گوارش و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی در قالب 5 آزمایش مستقل بررسی شد. در آزمایش اول، انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای نیتروژن (amen) دانه کامل و کنجاله های کم چرب و پرچرب آفتابگردان مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از سه نمونه، در سطوح صفر، 7 ، 14و 21 درصد جایگزین بخشی از جیره غذایی بر پایه ذرت، در 4 تکرار و در قالب طرح کاملاًً تصادفی در جوجه های گوشتی انجام شد. توسط مدل خطی رگرسیون، میزان amen برای دانه کامل و کنجاله های کم چرب و پرچرب آفتابگردان به ترتیب برابر 3657 ، 1675 و 1845 کیلوکالری در کیلوگرم بدست آمد. در آزمایش دوم، انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی (tmen) دانه کامل و کنجاله های کم چرب و پرچرب آفتابگردان در 24 قطعه خروس بالغ لگهورن، با استفاده از روش سیبالد تعیین شد. مقدار tmen برای دانه کامل آفتابگردان و کنجاله های کم چرب و پرچرب آفتابگردان برابر با 3437، 1587 و 1838 کیلو کالری در کیلوگرم بدست آمد. در آزمایش سوم، ارزش تغذیه ای دانه کامل آفتابگردان (ffss) در سطوح صفر، 7، 14 و 21 درصد در قالب طرح کاملاً تصادفی و با چهار تکرار در جوجه های گوشتی در یک دوره 49 روزه بررسی شد. با مصرف ffss، اضافه وزن، مصرف خوراک در دوره رشد و ضریب تبدیل خوراک در دوره های رشد و پایانی بهبود، و درصد وزن کبد و وزن دستگاه گوارش به ترتیب به طور معنی دار (0/05>p) کاهش و افزایش یافت. در آزمایش چهارم ارزش تغذیه ای کنجاله کم چرب آفتابگردان (sfsm) با به کار گیری سطوح صفر، 7، 14، و 21 درصد در جیره جوجه های گوشتی در یک دوره 49 روزه بررسی شد. افزایش وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک در پرندگانی که sfsm را تا سطح 14 درصد در جیره های آغازین و رشد دریافت نمودند، به طور معنی دار (0/05>p) بهبود یافت. همچنین افزایش معنی دار (0/05>p) درصد وزن دستگاه گوارش و سنگدان مشاهده شد. غلظت لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl) افزایش و لیپوپروتئین با چگالی پایین (ldl) به طور معنی داری (0/05>p) کاهش یافت. غلظت تری گلیسرید نیز در اثر اعمال تیمار افزایش یافت. در ارتباط با ریخت شناسی روده کوچک، ارتفاع پرز ها در دوازدهه و ژژنوم با اعمال تیمار کاهش (0/05>p) و عمق کریپت در دوازدهه به طور معنی دار (0/05>p) افزایش یافت. در آزمایش پنجم، ارزش تغذیه ای کنجاله پرچرب آفتابگردان (sfsm) در سطوح صفر، 7، 14، و 21 درصد در یک دوره 49 روزه تعیین شد. افزایش وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک با اعمال تیمار، بهبود یافت (0/05>p). وزن دستگاه گوارش افزایش و وزن کبد به طور معنی داری (0/05>p) کاهش یافت. غلظت ldl و تری گلیسرید به طور معنی داری کاهش یافت (0/05>p). کاهش معنی دار (0/05>p) ارتفاع پرز در ناحیه ژژنوم مشاهده شد. بر اساس یافته های این آزمایش، کنجاله کم چرب آفتابگردان تا سطح 14 درصد و کنجاله پرچرب و دانه کامل آفتابگردان تا سطح 21 درصد، می توانند در جیره طیور گوشتی استفاده شوند.
کبری عرب ابوالقاسم گلیان
در این طرح به منظور برآورد انرژی قابل سوخت وساز حقیقی تصحیح شده برای نیتروژن (tmen) پودرچربی، روغن پسمانده و روغن سویا و سپس بررسی اثر این سه نوع چربی بر عملکرد تولیدی جوجه های گوشتی، دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول بااستفاده از 58 قطعه خروس سویه تجاری های- لاین(hy-line) ) با وزن متوسط 1/7کیلوگرم و روش سیبالد، میزان انرژی قابل سوخت وساز انواع چربی ها تعیین شدند. مقادیر0، 4 ،8 و12 درصد هریک از چربی ها با 5 تکرار در جیره پایه جایگزین وپس از تعیین انرژی قابل سوخت وساز برای هریک از جیره ها، بااستفاده از روش رگرسیون برای صد در صد جایگزینی، مقدار انرژی قابل سوخت وساز هریک از چربی ها محاسبه گردید. در آزمایش دوم اثرات هفت رژیم غذایی که جیره های آغازین(1- 18 روزگی)، رشد(18- 32 روزگی) و پایانی (32 - 39 روزگی)هریک حاوی مقادیر مختلف چربی بود، بر عملکرد جوجه های گوشتی مورد مطالعه قرار گرفت. دراین آزمایش، هفت رژیم غذایی در دوره های آغازین، رشد و پایانی به ترتیب شامل: 1- تیمار کنترل منفی: حاوی جیره غذایی بدون چربی 2- تیمار کنترل مثبت: جیره حاوی 1 درصد روغن سویا 3- تیمار حاوی پودرچربی: این تیمار حاوی 1 ،2 و 3 درصد پودرچربی 4- تیمار حاوی پودرچربی: حاوی 0 ،2 و 3 درصد پودرچربی 5- این تیمار حاوی 1 درصد روغن سویا،2 و 3 درصد پودرچربی 6- تیمار حاوی روغن سویا: حاوی 1 ،2 و 3 درصد روغن سویا 7- تیمار حاوی روغن پسمانده: حاوی 1 ،2 و 3 درصد روغن پسمانده بوده اند. تمامی جیره های آزمایشی از لحاظ سطح انرژی و نیتروژن برابر بوده و جیره ها بطور آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفت. چهارصد و بیست جوجه خروس راس یکروزه به سی و پنج گروه دوازده قطعه ای با وزن نسبتاً برابر تقسیم و بطور تصادفی در سی و پنج پن قرارگرفتند. با توجه به نتایج، میزان انرژی قابل متابولیسم پودرچربی، روغن پسمانده کارخانه روغنکشی و روغن سویا به ترتیب برابر 6043، 6145 و8058 کیلوکالری در کیلوگرم تعیین گردید. در آزمایش میانگین مصرف خوراک جوجه های تغذیه شده با رژیم غذائی حاوی 1 ، 2 و 3 درصد روغن پسمانده به ترتیب در جیره های آغازین، رشد و پایانی در کل دوره 1 تا 39 روزگی بطور معنی داری (p<0.05) بیشتر از بقیه جوجه ها بوده است. کمترین مصرف خوراک در کل دوره پرورش مربوط به آنهائی بود که در کل دوره پرورش به ترتیب با جیره های آغازین ،رشد و پایانی حاوی 1، 2 و 3 درصد روغن سویا و یا پودرچربی تغذیه شده بودند. بهترین ضریب تبدیل غذائی (1/80) در کل دوره پرورشی مربوط به جوجه هائی بود که به ترتیب با جیره های آغازین ،رشد و پایانی حاوی 1 ، 2 و 3 درصد روغن سویا تغذیه شده بودند. وزن کبد، چربی محوطه بطنی و ران جوجه ها بصورت درصدی از وزن تحت تاثیر رژیم های مختلف قرار نگرفت، در حالیکه درصد وزن سینه آنهائی که با رژیم غذائی حاوی 1 ، 2 و 3 درصد روغن سویا به ترتیب در جیره های آغازین، رشد و پایانی تغذیه شدند بیشتراز بقیه تیمارها بوده است.
محمد صدقی ابوالقاسم گلیان
این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی در یک دوره 49 روزه با هدف بررسی تاثیر استفاده از پودر عصاره شیرین بیان بر عملکرد و فاکتور¬های خونی جوجه¬های گوشتی انجام شد. به این منظور تعداد 600 قطعه جوجه یکروزه سویه راس 308 با 10 تیمار غذایی تغذیه شدند که هر تیمار دارای 5 تکرار با 12 قطعه جوجه در هر تکرار بود. در این آزمایش 2 نوع جیره غذایی استفاده شد که یکی از آنها بر اساس تامین 100درصد و دیگری 95 درصد احتیاجات اسیدهای آمینه قابل هضم پیشنهادی شرکت راس فرموله شدند. تیمارهای غذایی برای هر یک از دو جیره شامل: یک جیره پایه بعنوان شاهد (بدون افزودنی)، یک جیره غذایی حاوی 2 گرم بر کیلوگرم جیره، پری¬بیوتیک فرمکتو و3 جیره دیگر دارای سه سطح 2، 1 و 5/0 گرم بر کیلوگرم پودر عصاره شیرین¬بیان در جیره آغازین(14-1) بود. در جیره رشد(35-15) سطوح عصاره شیرین¬بیان و فرمکتو به نصف دوره آغازین کاهش یافت و در دوره پایانی(49-35) مکمل شیرین بیان و یا فرمکتو از جیره¬ها حذف شد. در روز 21 یک عدد جوجه از هر تکرار خونگیری و برای اندازه گیری پارامترهای خونی به آزمایشگاه ارسال شد. به منظور بررسی تاثیر تیمار¬های اعمال شده بر ترکیبات لاشه وبرخی اندام¬های گوارشی، کشتار و تفکیک لاشه در دو سن 21 و 49 روزگی انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که اضافه وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر تیمار¬های اعمال شده قرار نگرفت. ولی برسی فاکتورهای خونی نشان داد که پرندگانی که از جیره¬های حاوی مقادیر شیرین بیان استفاده کرده بودند در مقایسه با فرمکتو و شاهد کلسترول خون کمتری داشتند. همچنین استفاده از شیرین بیان باعث کاهش چربی حفره بطنی جوجه¬های گوشتی در مقایسه با تیمارهای شاهد و فرمکتو بدون تاثیر منفی بر کاهش وزن بدن شد. استفاده از شیرین بیان در مقایسه با تیمار شاهد و فرمکتو بر روی سایر پارامتر¬های اندازه گیری شده تاثیر معنی داری نداشت.
محمد سالارمعینی ابوالقاسم گلیان
بررسی روشهای مختلف تعیین انرژی متابولیسمی و امکان استفاده عملی از روش tme در جیره نویس برای طیور. این طرح شامل 12 آزمایش بوده که همگی (به جزء آزمایش دوازدهم) با استفاده از 36 خروس بالغ لگهورن انجام شد. تعداد تکرار، بسته به تعداد تیمارها، 5 یا 6 خروس بود. تیمارها در آزمایش اول و دوم عبارت بودند از زمانهای گرسنگی (پیش از تغذیه: بعد از تغذیه) مورد بررسی قرار گرفتند. جیره ها در آزمایش سوم عبارت بودند از گندم قدس ، جیره پایه و مخلوط 50:50 آنها که با استفاده از روش فارل و تغذیه اجباری مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایشات چهارم تا هفتم برای تعیین انرژی متابولیسمی تعداد از مواد خوراکی موجود در استان خراسان، با روش تغذیه اجباری، انجام شدند. همچنین فرمولهایی جهت برآورد انرژی متابولیسمی از روی ترکیبات شیمیایی و قابلیت متابولیسم ظاهری و حقیقی ماده خشک آنها تعیین گردید. در آزمایش هشتم و نهم انرژی متابولیسمی دو نوع روغن تخم پنبه مایع و هیدروژنه شده در سطوح مختلف (0، 3، 6، 9 و 12 درصد) با استفاده از روش تغذیه اجباری مورد مطالعه قرار گرفت . آزمایش دوازدهم در قالب یک طرح فاکتوریل 2 × 5 (جنس و جیره) اجرا گردید. جیره ها حاوی 2600، 2750، 2900، 3050، 3200 کیلوکالری انرژی متابولیسمی در کیلوگرم با نسبت انرژی به پروتئین یکسان بودند، که از سن یک روزگی تا 21 روزگی در اختیار جوجه های گوشتی قرار گرفت . نوع انرژی متابولیسمی این جیره ها بوسیله روش تغذیه اجباری (آزمایش دهم)، با استفاده از معرف و جمع آوری کل به کمک خروس (آزمایش یازدهم) و جوجه گوشتی (آزمایش دوازدهم) تعیین گردید. بر طبق آزمایشهای اول و دوم، مدت مطلوب جمع آوری فضولات ، در روش فارل و تغذیه اجباری، برای مواد خوراکی از قبیل گندم، ذرت ، جو 36 ساعت تعیین گردید. بر طبق آزمایش سوم، صحت و دقت یافته ها در روش تغذیه اجباری بیشتر از رو فارل می باشد. tmen مواد خوارکی (برحسب kcal/gr) بدست آمده از آزمایشات 4 تا 7 عبارتست از: ذرت سینگل کراس داخلی 3/894، ذرت خارجی 3/895، گندم بزوستایا 3/609، گندم فلات 3/619، گندم امید 3/633، گندم قدس 3/584، گندم روشن 3/585، گندم نوید 3/691، جو والفجر 3/337، جو استار 3/371، سبوس گندم 2/345، کنجاله آفتابگردان 1/656، سورگوم 2/898، کود مرغ 0/935. در آزمایش هشتم و نهم انواع انرژیهای متابولیسمی روغن مایع تحت تاثیر سطح جایگزینی قرار نداشت ولی در مورد روغن هیدروژنه شده به استثنای سطح 3 درصد با افزایش ، میزان روغن، انرژی متابولیسمی آن کاهش یافت . (sd0/04) ame و (sd0/037) amen جیره ها که به وسیله معرف در آزمایش دوازدهم تعیین شده بود و همچنین (sd0/05) tmen در آزمایش دهم دارای بیشترین دقت بودند. همچنین tmen (آزمایش دهم) بهتر از سایر انواع انرژی متابولیسمی با صفات تولیدی جوجه های گوشتی ارتباط داشت . (r2 برای ضریب تبدیل و انرژی بقاء شده به ترتیب برابر 0/874 و 0/419 مشاهده شد). بر طبق این آزمایشات ، بخاطر سرعت بیشتر، سادگی و ارزان بودن و همچنین صحت و دقت بیشتر مقادیر tmen در روش تغذیه اجباری، استفاده از این نوع انرژی برای جیره نویسی توصیه می شود.
محمدرضا رضوانی ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی اثر نیمچه و سطوح انرژی و چربی جیره تخمگذاری بر عملکرد مرغ تخمگذار، آزمایشی در دو مرحله 14-20 و 20-40 هفتگی انجام شد. نیمچه های لگهورن سفید "های لاین" در مرحله اول با 2 رژیم غذایی کم انرژی و پرانرژی (2600 و 3200 کلیوکالری انرژی متابولیسمی در کیلوگرم) تغذیه شدند. مرغهای تغذیه شده با هر یک از این دو سطح انرژی بطور جداگانه در دوره تخمگذاری (مرحله دوم) با 6 رژیم غذایی شامل 3 سطح انرژی کم، متوسط و پرانرژی (2600، 2750 و 2900 کیلوکالری انرژی متابولیسمی در کیلوگرم) تغذیه شدند. همه جیره ها حداقل احتیاجات اسیدهای آمینه و پروتئین توصیه شده توسط nrc (1994) را تامین کردند. این آزمایش در قالب طرحهای بلوکهای کامل تصادفی و با 5 تکرار انجام شد. سطح انرژی دوره پرورش بر درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و سن بلوغ جنسی در طی دوره تخمگذاری تاثیری نداشت ، در صورتیکه نیمچه های تغذیه شده با جیره پرانرژی در شروع تخمگذاری وزن بیشتری را نسبت به جیره کم انرژی داشتند. درصد تولید و وزن تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری با استفاده از 2 درصد چربی مکمل در جیره، بطور قابل ملاحضه ای بهبود یافت ، اما خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تاثیر چربی مکمل قرار نگرفت . میانگین های ضریب تبدیل، مصرف خوراک و درصد تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری، در جیره کم انرژی بیشتر از پرانرژی بود. اما وزن تخم مرغ تحت تاثیر سطح انرژی جیره قرار نگرفت . با توجه به اینکه نسبت مصرف انرژی به مصرف پروتئین در جیره کم انرژی نسبت به جیره پرانرژی بطور معنی داری کمتر بود، این امر می تواند دلیلی برای بیشتر بودن تولید در جیره های کم انرژی نسبت به جیره های پر انرژی باشد.
عباسعلی قیصری ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی پتاسیل رشد و تولید تخم مرغ مرغان بومی موجود در ایستگاه مرغ بومی استان اصفهان در شرایط سالن، یک آزمایش بصورت فاکتوریل با سه سطح انرژی و سه سطح پروتئین (3 × 3) و در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تکرار و 20 قطعه جوجه مرغ برای هر تکرار انجام گرفت . طول فازهای مختلف پروروش و مواد مغذی جیره های آزمایشی بر طبق توصیه nrc (1984) تنظیم شده بود. یکی از سطوح مختلف انرژی و پروتئین جیره های آزمایشی در فازهای 0 تا 6، 6 تا 14 و 14 تا 20 هفتگی برابر با مقادیر توصیه شده nrc برای نیمچه های تخمگذار بود. دو سطح دیگر انرژی قابل متابولیسم جیره های برای کل دوره پرورش برابر با 2700 و 2500 کیلوکالری و سطوح دیگر پروتئین نیز 80 تا 120 درصد مقادیر توصیه شده nrc برای فازهای مختلف پرورش نیمچه های تخمگذار بود. به طور کلی بالاترین میزان تولید در طی دوره تخمگذاری (22 تا 54 هفتگی) مربوط به گروههایی بود که در طول دوره پرورش با جیره های دارای 2500 کیلوکالری انرژی و پروتئین زیاد یا متوسط تغذیه شده بودند.
قدرت میرزاده ابوالقاسم گلیان
به منظور ارزیابی مهمترین عوامل تغذیه ای موثر در جیره جوجه های گوشتی تحت شرایط استرس گرمایی دو آزمایش انجام شد. در هر آزمایش 200 جوجه نر و 200 جوجه ماده یکروزه در حرارت بالا و مداوم (32 c) بر روی بستر پرورش یافتند. هر دو آزمایش بصورت فاکتوریل (2×2×2) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تکرار و 10 جوجه نر یا ماده در هر تکرار انجام گرفت . تیمارهای آزمایشی در آزمایش اول شامل دو سطح انرژی (2900 و 3100 کیلوکالری در هر کیلوگرم)، دو سطح پروتئین (nrc و 10 درصد کمتر از nrc) و دو جنس (نر و ماده) و در آزمایش دوم شامل دو سطح چربی (با چربی افزودنی و بدون چربی افزودنی)، دو سطح پروتئین (nrc و 10 درصد کمتر از nrc) و دو جنس (نر و ماده) بودند. شاخصهای مورد مطالعه مورد مطالعه در دو آزمایش عبارت بودند از وزن بدن و اضافه وزن روزانه مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل آن، مصرف پروتئین و انرژی در هر دوره و ضریب تبدیل آنها به اضافه وزن، هزینه خوراک به ازای هر کیلوگرم اضافه وزن، درصد لاشه، سینه و چربی حفره بطنی در 49 و 56 روزگی و تلفات جوجه ها از 7 تا 56 روزگی. در آزمایش اول افزایش سطح انرژی جیره اثر معنی داری بر اضافه وزن بدن نداشت ، و ضریب تبدیل خوراک را بیشتر نمود. سطح انرژی بالا، مصرف انرژی و پروتئین را در جوجه های گوشتی بطور معنی داری (p<0/01) افزایش و راندمان تبدیل انرژی و پروتئین به اضافه وزن را کاهش داد. در نتیجه باعث افزایش هزینه خوراک به ازای هر کیلوگرم اضافه وزن گردید. سطح بالای انرژی در پی افزایش مصرف پروتئین باعث کاهش درصد چربی حفره بطنی در 56 روزگی شد و اثر معنی داری بر راندمان لاشه و سینه نداشت . تلفات تحت تاثیر سطح انرژی جیره قرار نگرفت . کاهش سطح پروتئین جیره در هر دو آزمایش اثر معنی داری بر اضافه وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک نداشت ، اما باعث کاهش معنی دار (p<0/01) مصرف پروتئین و افزایش راندمان تبدیل پروتئین به اضافه وزن گردید. کاهش سطح پروتئین تاثیر معنی داری بر چربی حفره بطنی نداشت ، اما میزان آنرا تا حدودی افزایش داد. کاهش پروتئین جیره و افزایش راندمان استفاده از پروتئین باعث کاهش هزینه خوراک به ازاء هر کیلوگرم اضافه وزن شد. سطح پروتئین پایین باعث کاهش قابل ملاحظه تلفات در هر دو آزمایش شد. در آزمایش دوم، استفاده از 2 درصد اسید چرب گیاهی در جیره اثر معنی داری بر اضافه وزن بدن نداشت ، اما تا اندازه ای دارای اثر مثبت بر میزان رشد بود. چربی افزودنی بطور معنی داری (p<0/01) باعث بهبود ضریب تبدیل خوراک گردید و استفاده از انرژی و پروتئین جیره را افزایش داد. استفاده از چربی در جیره باعث افزایش درصد چربی حفره بطنی، راندمان لاشه و درصد سینه در 56 روزگی شد، اما اثر آن معنی دار نبود. کاربرد چربی هزینه خوراک به ازاء هر کیلوگرم اضافه وزن را به مقدار کمی کاهش داد و در مقایسه با جیره فاقد چربی افزودنی تا اندازه ای تلفات را پایین آورد. اثر جنسیت در هر دو آزمایش بر اضافه وزن بدن، مصرف خوراک ، ضریب تبدیل خوراک ، راندمان استفاده از انرژی و پروتئین معنی دار (p<0/01) بود و جنسیت در آزمایش دوم بر درصد تلفات اثر معنی داری داشت . اضافه وزن بدن و مصرف خوراک در جنس نر بیشتر از جنس ماده بود. جنس نر ضریب تبدیل خوراک ، انرژی و پروتئین به اضافه وزن را کاهش و درصد تلفات را افزایش داد. جنسیت اثر معنی داری بر راندمان لاشه، درصد سینه و درصد چربی بطنی نداشت .
عبدالمنصور طهماسبی ابوالقاسم گلیان
بمنظور بررسی اثر منابع مختلف ازتی در عملکرد گاوهای شیری، تعداد هشت راس گاوهاهلشتاین در یک طرح " تناوبی تیمار با دو تکرار در مربع لاتین " change over design " به چهار گروه دوتائی تقسیم و بمدت 119 روز مورد آزمایش قرار گرفتند . جیره پایه روزانه هر گاو شامل هفت کیلوگرم ذرت سیلو شده و دو کیلوگرم یونجه براساس ماده خشک در طول دوره آزمایش بود. چهار تیمار آزمایشی عبارتند از کنسانتره های حاوی کنجاله پنبه دانه با 22ˆ18 درصد پروتئین خام، اوره با 31ˆ18 درصد پروتئین خام کود مرغ با 08ˆ18 درصد پروتئین خام، زیر حد استاندارد با 7ˆ8 درصد پروتئین خام که جهت تغذیه دامها بکار گرفته شد. گاوها در طی 4 دوره 28 روز با جیره های فوق تغذیه گردیدند. بطوریکه 21 روز اول هر دوره بعنوان دوره عادت پذیری و هفت روز آخر هر دوره صرف جمع آوری و ثبت اطلاعات گردید. بعد از هر دوره 28 روزه جیره غذایی گاو براساس مدل آزمایش تغییر می نمود علاوه بر چهار دوره فوق یک دوره هفت روزه اضافی جهت بدست آوردن اثر باقیمانده تیمار قبلی " residual effect " نیز بکار گرفته شد که دامها در این دوره با جیره مشابه با دوره قبل تغذیه گردیدند . آنالیز داده ها نشان داده است که اثر باقیمانده تیمار قبلی در تمام پارامترهای اندازه گیری شده بی معنی بوده است . میزان خوراک مصرفی در تیمار کنجاله پنبه دانه بطور معنی داری بیشتر (p< 5) و در زیر حد استاندارد کمتر (p< 5) از سایر تیمارها بوده است . در صورتیکه تیمار اوره و کود مرغ با یکدیگر اختلاف معنی داری را نشان نداده است . تداوم شیر تولیدی در گروه کنجاله پنبه دانه از سایر تیمار بیشتر بود. و تفاوت آن با سایر تیمارهای معنی دار (p< 5) می باشد. ولیکن در بین سه تیمار دیگر اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود. ترکیبات شیر به استثناء پروتئین در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری را نشان نمی دهد، پروتئین شیر در گروه کنجاله پنبه دانه و زیر حد استاندارد کمتر از دو تیمار اوره و کود مرغ می باشد و اختلاف بین آنها معنی دار است (p< 5) گاوها در گروه زیر حد استاندارد بیشترین کاهش وزن را داشته اند و در گروه کنجاله پنبه دانه افزایش وزن مشاهده می شود و اختلاف آن با سایر تیمارها معنی دار می باشد . (p< 5) ولیکن بین سه تیمار دیگر اختلاف معنی داری مشاهده نمی شد. بازده خوراک مصرفی در بین سه تیمار اختلاف معنی داری را نشان نداده است ولیکن بازده انرژی خالص شیردهی در گروه کنجاله پنبه دانه بیشترین مقدار بوده و در گروه زیر حداستاندارد کمترین مقدار بوده است . و اختلاف آنان با یکدیگر معنی دار می باشد. (p< 5) . تولید کل چربی پروتئین و مواد جامد بودن چربی شیر تابعیتی از میزان تولید شیر داشته و اختلافات مشاهده شده در تولید شیر در این پارامترها نیز مشاهده می گردد .
احمد قدرت نما ابوالقاسم گلیان
به منظور مقایسه اثر سطوح مختلف پروتئین در جیره های غذایی بره های نر درحال رشد و شناخت بهترین سطح آن باتوجه به بازده، افزایش وزن، سرعت رشد و قابلیت هضم و تعادل ازتی آزمایش زیر با استفاده از 20 راس برهء نر نژاد بلوچی، دریک طرح کاملا" تصادفی با روش تجزیه کوواریانس ، طرح ریزی گردید و در ایستگاه دامپروری دانشکده کشاورزی دانشگاه مشهد به مرحلهء اجرا درآمد. جیره های مورد استفاده در این آزمایش شامل : -1 جیره استاندارد (مقدار پروتئین آن معادل توصیه nrc) . -2 جیره حاوی 10 درصد پروتئین بیشتر از استاندارد . -3 جیره حاوی 10 درصد پروتئین کمتراز استاندارد. -4 جیره حاوی 20 درصد پروتئین کمتر از استاندارد. -5 جیره حاوی 30 درصد پروتئین کمتر از استاندارد. مدت اجرای این آزمایش 12 هفته (84 روز) بود و در طی این مدت میزان مادهء خشک مصرفی پروتئین مصرفی، قابلیت هضم پروتئین، الیاف خام، ماده آلی، بازده خوراک ، بازده پروتئین، رشد، تعیین گردید و نتایج زیر بدست آمد:-1 سطوح مختلف پروتئین به کنسانتره مصرفی اثر معنی داری نداشته ولیکن درکاه مصرفی این اثر معنی دار است . بطوریکه در جیره 10 درصد پروتئین بیشتر از استاندارد بالاترین میزان کاه مصرفی و در جیرهء 30 درصد پروتئین کمتر از استاندارد کمترین مقدار کاه مصرفی مشاهده می شود. میزان کل ماده خشک مصرفی در جیره 10 درصد پروتئین بیشتر از استاندارد اختلاف معنی داری با جیره حفای 30 درصد پروتئین کمتر از استاندارد نشان می دهد. -2 سطوح مختلف پروتئین بر روی قابلیت هضم مادهء خشک الیاف خام و مادهء آلی و همچنین قابلیت هضم ظاهری و حقیقی پروتئین در جیره 10 درصد بیشتر از استاندارد بطور معنی داری بیشتر از جیره 30 درصد کمتر از استاندارد است . -3 اثر سطوح مختلف پروتئین بر روی افزایش وزن حیوان، اثر معنی داری داشته بطوریکه جیره حاوی 10 درصد پروتئین بیشتر از استاندارد و استاندارد با جیره های حاوی پروتئین کمتراز استاندارد تفاوت معنی داری دارد. تعادل ازتی در جیره های 10 درصد بیشتر از استاندارد با جیره های 30 درصد کمتر از استاندارد تفاوت معنی داری دارد. انرژی قابل متابولیسم دریافتی در جیره های مختلف ، تفاوت معنی داری را نشان نمی دهند زیرا میزان انرژی متابولیسمی در جیره های بکار گرفته شده یکسان درنظر گرفته شده بودند . -4 سطوح مختلف پروتئین در بازده خوراک مصرفی، اثر معنی داری نداشته و اختلاف بین میانگین تیمارهای مختلف بی معنی می باشد ولیکن بازده پروتئینی در جیره های حاوی 10 درصد پروتئین بیشتر از استاندارد 10 درصد کمتر از استاندارد و 20 درصد کمتر از استاندارد دارای تفاوت معنی داری نمی باشد ازطرفی میانگین بازده پروتئینی در جیره های زیرحد استاندارد (10 درصد، 20 درصد، 30 درصد کمتر از استاندارد) اختلاف معنی داری ندارند و جیره های استاندارد و 10 درصد بالاتر از استاندارد بیشترین بازده پروتئینی را داشته اند.
عباس باقرصاد ابوالقاسم گلیان
به منظور بررسی تاثیر پروتئین جیره و کاهش مرحله ای آن بر عملکرد مرغ تخمگذار یک آزمایش در دو مرحله 22-36 و 36-48 هفتگی انجام شد. تیمارهای مرحله اول چهار جیره غذائی، حاوی 16، 17/5، 19 و 19/5 درصد پروتئین بودند. مرغهای متعلق به هر تیمار مرحله اول، در مرحله دوم به صورت زیر به چند تیمار اختصاص یافتند. در این سن، تیمار 16 درصد به دو گروه 15 و 16 درصد، تیمار 17/5 درصد به سه گروه 15، 16 و 17/5 درصد، تیمار 19 درصد به سه گروه 16، 17/5 و 19 درصد، تیمار 19/5 درصد به چهار گروه 16، 17/5، 19 و 19/5 درصد پروتئین تقسیم شدند. بنابراین 12 برنامه غذائی، تیمارهای آزمایش را در فاصله 22-48 هفتگی تشکیل دادند. تمام جیره ها 2900 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم داشتند. همچنین تمامی جیره ها حداقل احتیاجات اسیدآمینه ای و پروتئینی توصیه شده توسط nrc (1994) را تامین می کردند. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تکرار و 12 تیمار انجام شد. در مرحله اول تخمگذاری تیمارهای 16، 17/5، 19 و 19/5 درصد پروتئین به ترتیب 75/6، 77/8، 74/1 و 75/6 درصد تولید داشتند و تیمار 17/5 درصد پروتئین تفاوت معنی داری را با سایر تیمارها نشان داد، اما تیمارهای دیگر این مرحله تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در این مرحله یک رابطه معکوس بین پروتئین جیره و وزن تخم مرغهای تولیدی مشاهده گردید. در مرحله اول پروتئین زیاد(19/5 درصد)، عامل محدودکننده مصرف خوراک بود، و دریافت مواد مغذی و تولید را در این جیره کاهش داد. علیرغم اینکه مرغهای تیمار 16 درصد پروتئین، تلاش کردند با افزایش بیشتر مصرف خوراک ، احتیاجات پروتئینی خود را تامین کنند. اما این افزایش دریافت مواد مغذی برای حداکثر تولید کافی نبود. در مرحله دوم تخمگذاری کاهش پروتئین جیره از 19/5 به 16 و از 16 و 17/5 به 15 درصد، تولید را نسبت به سایر برنامه های غذائی کاهش داد اما بتدریج تفاوت این برنامه ها با سایر برنامه ها کمتر شد. در این مرحله تیمار 15 درصد پروتئین نتوانست احتیاجات حداکثر تولید و گرم تخم مرغ تولیدی روزانه را تامین نماید و ضریب تبدیل خوراک افزایش یافت . این آزمایش نشان داد که مقدار 16 درصد پروتئین در جیره، برای تولید کمتر از 85 درصد و یا 46 گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، در فاصله 22-36 هفتگی کافی است . اما مطلوب ترین ضریب تبدیل خوراک با جیره 17/5 درصد پروتئین بدست می آید در زمان اوج تولید (حدود 90 درصد) جیره 16 درصد پروتئین نمی تواند احتیاجات حداکثر تولید را تامین کند و حداقل 17/5 درصد پروتئین در جیره لازم است . در مرحله دوم (36-48 هفتگی) جیره 16 درصد پروتئین برای حداکثر تولید و حداقل ضریب تبدیل کافی بود. بنابراین برنامه 17/5 و 16 درصد پروتئین به ترتیب برای مراحل اول و دوم توصیه می شود. در این آزمایش پروتئین جیره اثری بر اضافه مرغها در مرحله تخمگذاری نداشت . یک روند معکوس اما غیرمعنی دار بخصوص در مرحله اول آزمایش بین پروتئین جیره و درصد تلفات مشاهده گردید.