نام پژوهشگر: محمد شادخواست
علی لکزیان محمد شادخواست
ماتریکس استخوان دمینراله شده (demineralized bone matrix) مثالی از مواد القاء کننده ی استخوان سازی است که توانایی القاء تمایز سلول های مزانشیمی را به سمت سلول های استخوانی دارد. اصطلاح"induction" مربوط به عمل برخی فاکتورهای رشد است که آبشاری از وقایع را از یک سلول چند توانی به سمت یک سلول استخوانی بالغ و سپس تشکیل بافت استخوانی به پیش می برد. هدف از این مطالعه ارزیابی خصوصیات استخوان سازی صفحه رشد دمینراله شده ی جنین گاو بوده که بصورت نابجا در عضله کاشته شده است. صفحه رشد دمینراله شده ی جنینی درهجده موش صحرایی نَر نژاد sprague-dawley بصورت نابجا کاشته شد. در هر کدام از حیوانات تحت شرایط آسپتیک دو جیب عضلانی در دو فلانک ایجاد شد: جیب سمت راست بصورت خالی رها شد(sham) و جیب سمت چپ با 20 میلی گرم از پودر صفحه رشد دمینراله شده ی جنین گاو پُر شد. در هفته های 2، 4 و6 بعداز جراحی رادیوگراف تهیه شد، سپس 6عدد از حیوانات بعداز هفته های 2، 4و6 بصورت انسانی اُتانازی شدند و ارزیابی هیستو پاتولوژی صورت گرفت. نتایج ازاین قرار بود؛ 1) پودر صفحه رشد دمینراله شده دارای خاصیت استخوان سازی است و2) کاشت نابجای صفحه رشد دمینراله شده در عضله باعث مینراله شدن سریعتر آن می شود، نتایج ما نشان می دهد که این محصول می تواند در ترمیم نقایص استخوانی و افزایش سرعت ترمیم آنها مورد استفاده قرار گیرد.
محمد حسین مهدوی ایرج کریمی
از گرافت های استخوانی برای تسریع التیام در مواردی مانند استئوتومی ها، شکستگی های چند قطعه ای، نئوپلازی و کیست استخوانی استفاده می شود. گرافت ها غنی از سلول های استخوان ساز و مواد القاء کننده ی استخوان سازی هستند و همچنین بستری جهت رشد عروق و استخوان مهیا می کنند. هیدروکسی آپاتایت سنتزی (hap)، بتا تری کلسیم فسفات (tcp?) و دیگر ترکیبات فعال زیستی ساختاری شبیه استخوان دارند و به همین سبب در زمینه ی ارتوپدی و دندان پزشکی کاربرد های فراوانی پیدا کرده اند. با تکیه بر استفاده از جایگزین های پیوند خودی استخوان امروزه به صورت وسیعی در دنیا از این جایگزین ها استفاده می شود و روز به روز استفاده از آن در حال افزایش است. در گذشته برای کوتاه شدن روند التیام استخوان از روش های مختلف از جمله قرار دادن محل شکستگی در کنار میدان مغناطیسی، پیوند استخوان خودی، تحریک الکتریکی و استفاده از اولترا سوند با ضربان پایین استفاده می شد. مطالعه ی زیر به بررسی استفاده ی همزمان از هیدروکسی آپاتایت به همراه پودر صفحه ی رشد جنین گاو (dcfgp) و بررسی روند التیام استخوان می پردازد. در این مطالعه از 15 عدد خرگوش نیوزلندی بالغ با وزن تقریبی 5/2 کیلوگرم استفاده شد. خرگوش ها به صورت تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند. قطعه ی استخوانی به شکل طولی و به اندازه دو برابر عرض استخوان زند زبرین برداشته شد. در گروه اول (n=5) نقیصه ی ایجاد شده به وسیله ی هیدروکسی آپاتایت پر شد. در گروه دوم (n=5) نقیصه ی ایجاد شده به وسیله ی هیدروکسی آپاتایت و پودر صفحه ی رشد جنینی پر شد. در گروه سوم (n=5) نقیصه ی ایجاد شده به وسیله ی پودر صفحه ی رشد جنینی پر شد. در خرگوش ها رادیوگراف در هفته های 2، 4، 6 و 8 بعد از عمل تهیه شد و نمونه برداری از استخوان جهت ارزیابی هیستوپاتولوژی در هفته هشتم انجام گرفت. رادیوگراف ها و نمونه ها از لحاظ میزان جوش خوردگی، فعالیت استخوان سازی و دوباره شکل پذیری مورد بررسی آماری قرار گرفت. در 56 روز پس از عمل اختلاف معنی داری در بین گروه ها از نظر تشکیل استخوان و باز آرایی آن، وجود داشت (p<0.05). 56 روز پس از عمل جراحی معلوم شد که گروه ii نسبت به دو گروه دیگر از نظر آماری برتری دارد. در مطالعه ی هیستوپاتولوژی جوش خوردگی فوقانی استخوان، جوش خوردگی تحتانی استخوان، شکل گیری استخوان متراکم و شکل گیری مغز استخوان در مقایسه ی آماری بین سه گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد (p>0.05) ولی از نظر عددی گروه ii از دو گروه دیگر برتر بود. از نظر شکل گیری استخوان اسفنجی گروه ii به شکل معنی داری (p<0.05) از گروه i و گروه iii قوی تر بود. در مجموع این مطالعه نشان می دهد که در گروه ii هیدروکسی آپاتایت نقش هدایت کننده ی استخوان سازی و پودر صفحه ی رشد نقش القاء کننده ی استخوان سازی را بر عهده داشتند که همین موضوع سبب بهبود و تسریع در روند التیام نقیصه ی استخوانی نسبت به دو گروه دیگر بود.
کیمیا رییس زاده دهکردی محمد شادخواست
محتوای آب بافت شاخی سم یکی از مولفه های نرمی سم است و این نرم شده گی ها، یکی از مولفه های حساسیت سم به عوارض گوناگون از جمله بروز زخم های پنجه، کف و پاشنه در سم می باشد. استفاده از حمام سم باعث ایجاد سختی بافت شاخی و ضد عفونی نمودن سم ها از اجرام مختلف می شود. فرمالین و سولفات مس دو ماده شناخته شده مورد استفاده در حمام سم می باشند که تاثیراتی بر میزان سختی بافت شاخی سم دارند. در مطالعه ی حال حاضر به بررسی تاثیر این دو ماده بر محتوای رطوبت بافت شاخی سم در محیط آزمایشگاه پرداخته خواهد شد. 30جفت اندام حرکتی قدامی حاصل از 30 راس گاو نر 6ماه تا 2 سال نژاد هولشتاین از کشتارگاه منطقه جمع آوری شد و در زمان حداقل 3 ساعت در دمای کمتر از 20 درجه سانتیگراد به بخش جراحی دانشکده دامپزشکی ارجاع داده شد. هر جفت اندام به صورت جداگانه و در پاکت پلاستیک در بسته منتقل و سپس طبق یافته های آناتومیکی، چپ و راست بودن اندامها مشخص شد. اندام چپ در 30 گاو، گروه درمان درنظر گرفته شد، به این صورت که انگشت داخلی در همه اندام ها در فرمالین 5% و انگشت خارجی در سولفات مس 5% قرار گرفت. زمان غوطه وری 30 دقیقه و به صورت هم زمان انجام گرفت. اندام راست 15 گاو به عنوان گروه کنترل مثبت در نظر گرفته شد به این صورت که دو انگشت داخلی و خارجی به مدت 30 دقیقه در آب معمولی قرار داده شد و اندام راست 15 گاو دیگر به عنوان کنترل منفی، در هیچ محلولی قرار نگرفت. پس از آن از هر انگشت از سه ناحیه ی پنجه، کف و پاشنه به کمک ترفن جراحی 8 میلیمتری و دریل با دور کم، نمونه ها برداشت شد سپس نمونه ها در ظرف مخصوص نمونه گیری در مدت زمان حداقل به آزمایشگاه منتقل گردید و بعد از وزن کردن نمونه ها در زمان صفر در اون 102 درجه سانتیگراد قرار گرفت. هر 24 ساعت نمونه ها مجدد وزن کشی شد تا اختلاف دو وزن آخر برای هر نمونه کمتر از 04/0گرم شد. پس از جمع آوری کلیه ی اطلاعات وزن همه ی نمونه ها بر حسب کوچکترین وزن که برابر 5/0 گرم بود استاندارد شد پس از آن آنالیز آماری با کمک نرم افزار آماری sigma stat و استفاده از آزمون three way analysis of variance انجام گرفت در این آزمون، گروه ها، زمان و درمان به عنوان سه فاکتور در نظر گرفته شد و تغییر مقادیر به عنوان داده در هر یک از فاکتورها مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه p<0.05 به عنوان سطح معنی دار قلمداد شد. آزمون holm-sidak method به عنوان آزمون تکمیلی برای ارزیابی اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان دهده این موضوع است که تفاوت معنی داری بین میزان رطوبت تمامی نمونه ها از زمان صفر تا 72 وجود دارد (p<0.05). همچنین تفاوت معنی داری بین نواحی مختلف سم در هرسه زمان مشاهده شد (p<0.05). سخت شدن نسبی سم در حمام فرمالین و سولفات مس یکی از نتایج بدست آمده از این تحقیق است که با توجه به یافته های کنونی، به نظر می رسد با افزایش زمان آزمایش، شاهد نتایج واضح تری خواهیم بود.
امیر اله دین محمد شادخواست
12 سگ سالم (عاری از هرگونه اختلال چشمی) برای انجام مطالعه انتخاب شدند. در ابتدای مطالعه و قبل از شروع تجویز داروی پروپاراکایین هیدروکلراید 5/0% ، تست شیرمر برای هر دو چشم در تمامی سگ ها انجام شد؛ سپس دارو در گروه تیمار در کیسه ی ملتحمه تجویز شد. تست شیرمر در دقایق 5،10،15،20،25،30،35 و40 تکرار شد. آزمون تک نمونه ی kolmogorov-smirnov، برای ارزیابی این که آیا داده های خام به صورت نرمال توزیع شده اند، استفاده شد. بررسی مقایسه ای چشم های شاهد و تیمار به وسیله ی paired sample t test انجام شد. نتایج تست شیرمر، کاهش معناداری را در گروه تحت درمان نشان داد. میانگین ± انحراف معیار و دامنه (حداقل و حداکثر) مقادیرstt برای چشم های تیمار و شاهد در نقاط سنجش محاسبه شد. مقدار تست شیرمر برای گروه تیمار در زمان صفر (t0) 25087/3 ± 2500/18 با حداقل 13 و حداکثر 24 میلیمتر در دقیقه، و مقدار تست شیرمر برای گروه کنترل در زمان صفر (c0) 40729/4 ± 1667/16 با حداقل 7 و حداکثر 23 به دست آمد. آزمون تک نمونه ای kolmogorov-smirnov نشان داد که تمام مقادیر stt به صورت نرمال توزیع شده بودند (p>0.05). بررسی مقایسه ای میزان ترشح اشک بین زمان صفر در گروه مورد آزمون(t0) با سایر مقادیر ترشح اشک گروه مورد آزمون به وسیله paired sample t-test انجام شد و نتایج در چشم های تیمار، یک کاهش معنی دار در تولید اشک تا 25 دقیقه پس از چکاندن دارو را نشان داد ( p<0.05 معنی دار تلقی شد). بررسی مقایسه ای میزان ترشح اشک بین زمان صفر در گروه مورد شاهد (c0) با سایر مقادیر ترشح اشک گروه شاهد به وسیله paired sample t-test انجام شد و هیچ تغییر معنی داری در سرتاسر مطالعه در چشم های شاهد مشاهده نشد. مقایسه ی چشم های تیمار و شاهد در هر نقطه ی سنجش (به وسیله paired sample t-test) یک تغییر معنی دار آماری از 5 تا 25 دقیقه پس از درمان را مشخص کرد؛ که بیان می کند تا 25 دقیقه پس از استعمال دارو، دارو از طریق سیستمیک جذب نشده و روی چشم شاهد اثر کاهشی نداشته است. تجویز 1 قطره پروپاراکایین در چشم سگ های سالم و بررسی به وسیله ی تست شرمر نشان دهنده ی کاهش معنی دار ترشح اشک از زمان صفر تا 25 دقیقه پس از استعمال دارو شد؛ که نه تنها مراقبت های چشمی از سطح قرنیه را در این زمان الزامی می کند بلکه بررسی های چشمی همانند تست شیرمر حداقل تا 25 دقیقه بعد، نباید انجام شوند. این مطالعه به منظور بررسی اثرات تجویز موضعی چشمی داروی پروپاراکایین 5/0% بر روی نتایج تست شیرمر در سگ های از نظر بالینی سالم انجام شده است.
حکیمه دوپیکر یزدان کیوانی
چکیده در این تحقیق برخی از خصوصیات زیست شناسی ماهی بلیزم یا سس ماهی کورا (barbus lacerta heckel, 1843) در رودخانه بی بی سیدان سمیرم از مرداد 1389 تا تیر 1390 به صورت ماهیانه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 445 قطعه ماهی (143: ماده، 218: نر و 84: نابالغ) با استفاده از الکتروشوکر، تور پره و سالیک صید گردید. نمونه ها پس از صید همراه با یخ به آزمایشگاه منتقل شدند و سپس مورد کالبدگشایی و زیست سنجی قرار گرفتند. به منظور مطالعات بافت شناسی، بافت گنادها پس از نمونه برداری در محلول فرمالین 10? تثبیت شد و با استفاده از روش های استاندارد بافت شناسی، آبگیری و در واکس پارافین قالب گیری شدند. پس از آن، برش عرضی به ضخامت 6 – 5 میکرون از آنها تهیه شد و سپس با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی صورت گرفت و در پایان، به وسیله میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. دامنه طولی ماهیان ماده بین 4/6 تا 3/23 سانتی متر و دامنه وزنی 65/2 تا 17/123 گرم و در نرها دامنه طولی 7/5 تا 4/18 سانتی متر و دامنه وزنی 02/2 تا 82/58 گرم اندازه گیری شد.گروه سنی برای جنس ماده 0+ تا 7+ و برای نرها 0+ تا 4+ متغیر بود. رابطه رگرسیون طول–وزن ( 9831/0 =2r ) 7566/2 l 0271/0 = w (نرها)، ( 9896/0 = 2r)8909/2 l 0203/0 = w (ماده ها) و (9586/0 = 2r)7354/2l 0303/0 = w (کل ماهی ها) به دست آمد. مقدار ضریب رگرسیونی (b) در نرها، ماده ها و نیز کل ماهی ها کمتر از 3 محاسبه شد که بر اساس آزمون پائولی با 3 =b اختلاف معنی داری داشته (p< 0.05) و بیانگر الگوی رشد آلومتریک منفی در هر دو جنس نر و ماده و کل ماهی ها می باشد. نسبت جنسی کل نمونه ها (نر به ماده) 1 : 52/1 به دست آمد که آزمون مربع کای تفاوت معنی داری را بین دو جنس نشان داد (p< 0.01). میانگین فاکتور وضعیت (cf) در هر دو جنس و نیز کل ماهی ها در طول ماه های مختلف تفاوت آماری معنی داری را نشان داد (p< 0.05) اما با مقایسه این شاخص در هر دو جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد. متوسط طول نسبی روده (rlg) در تمام نمونه ها (میانگین ± خطای استاندارد) 007/0±967/0 به دست آمد که نشان دهنده تغذیه گوشت خواری در این گونه می باشد. تغییرات مقادیر شاخص شدت تغذیه (gsi) در ماده ها در طول سال معنی دار نبود (p> 0.05) اما در نرها و کل ماهی ها تفاوت معنی داری را نشان داد (p< 0.05). میانگین شاخص تهی بودن دستگاه گوارش (vi) در تمام نمونه ها 269/24 محاسبه شد؛ در واقع بیانگر آن است که بلیزم به-طور کلی گونه ای نسبتاً پرخور محسوب می شود. مقایسه مقادیر این شاخص نیز در طول ماه های سال اختلاف معنی داری را نشان داد (p< 0.05). بیشترین مقدارشاخص گنادوسوماتیک gsi%)) در هر دو جنس نر و ماده در ماه فروردین مشاهده شد. بررسی مقادیر gsi% و شاخص هپاتوسوماتیک (hsi) در طول ماه های مختلف اختلاف معنی داری را در هر دو جنس نشان داد (p< 0.05) اما روند هماهنگی بین تغییرات مقادیرgsi% و hsi مشاهده نشد. متوسط هم آوری در 24 قطعه ماهی 670 ± 8097 عدد به دست آمد اما همبستگی بین هم آوری و طول و وزن معنی دار نبود (r2< 0.5). متوسط قطر تخمک ها برابر با 006/ ± 466/0 میلی-متربود؛ کمترین و بیشترین مقدار قطر تخمک 03/0 و 25/2 میلی متر اندازه گیری شد. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعات بافت-شناسی، 7 مرحله رسیدگی جنسی شامل: نابالغ، در حال بلوغ، در حال توسعه، پیشرفته، رسیده (آماده تخمریزی)، در حال تخمریزی و تخمریزی کرده در ماهیان مورد آزمایش مشاهده گردید. به طور کلی و باتوجه به نتایج حاصل از gsi%، قطر تخمک ها و مطالعات بافت شناسی دوره تخمریزی بلیزم از فروردین تا مرداد و اوج آن در فروردین به دست آمد.
نرگس نجفی دستنایی مهران عربی
ترمیم زخم فرایند ست که به دنبال جراحت در پوست و یا سایر بافت ها رخ می دهد. به دنبال بروز آسیب به ناحیه ای از پوست، پاسخ های التهابی رخ داده و افزایش تولید کلاژن توسط سلول های ناحیه درم آغاز می شود. به دنبال آن بافت اپیتلیالی بازارایی می گردد. به طور کلی ترمیم زخم شامل سه مرحله : التهابی ، تکثیر و بازآرایی می باشد. کمپلکس گلیکولیپوپروتیینی استخراج شده از بافت های کرم خاکی g90 نامیده شده و دارای توانایی تاثیر در فعالیت های متفاوت ناشناخته از قبیل خاصیت میتوژنیک، افزایش سلول های فیبروبلاستی وخواصی هم چون ضد انعقادی ، ضد باکتریایی ، آنتی اکسیدانی می باشد. هم چنین کمپلکس g90 سنتز tgf و egf را تحریک نموده و می تواند باعث تسریع فرایند ترمیم زخم شود. فعالیت میتوژنیک کمپلکس g90 مسئول تکثیر سلول های فیبروبلاستی و اندوتلیالی در ناحیه زخم می باشد. هدف از تحقیق حاضر مطالعه تاثیرات کمپلکس g90 (در دوز های متفاوت ) بر روی بیان ژن های igf و رسپتور egf در زخم های پوست موش (برداشت پوست به طور کامل) برای 8 و 16 روز بوده است . به علاوه مطالعات بافت شناسی سطح زخم و میزان mda تولید شده در سروم خون نیز انجام گردید. افزایش بیان ژن ها به کمک تکنیک rt-pcr بررسی شد و نتایج این بررسی نشان داد که تیمار g90 بیان ژن های igf و رسپتور egf را در محل زخم افزایش می دهد. هم چنین تیمار g90 میزان سطح زخم و mda موجود در سروم را به طور معنی داری نسبت به گروه های شم و کنترول 8 و 16 روز کاهش می دهد. مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که تیمار g90 باعث افزایش بازسازی مجدد اپیتلیوم ، تولید کلاژن ، تکثیر فیبروبلاست ها و آنژیوژنز در ناحیه زخم می شود. به طور خلاصه g90 استخراج شده از بافت های جانوری بسیار مفید بوده و می تواند به عنوان یک کاندیدای بسیار پرقدرت برای ترمیم زخم در انسان و جانوران به کار رود.
حمیرا جعفرزاده سامانی مهران عربی
پوست ارگانی بوده که مسولیت حمایت بدن در برابر عوامل استرس زا را بر عهده دارد. ساختار پوست شامل سه لایه اپیدرم ، درم و هایپودرم می باشد. آسیب وارد شده به پوست با آبشاری از رخدادهای سلولی آغاز شده و شامل التهاب ، شکل گیری بافت جدید و بازسازی می باشد که در نهایت منجر به بازسازی ناحیه آسیب دیده می گردد.کمپلکس گلیکو لیپوپروتیینی استخراج شده از بافت های کرم خاکی g-90 نامیده شده و دارای توانایی تاثیر در فعالیت های متفاوت ناشناخته از قبیل خاصیت میتوژنیک، افزایش سلول های فیبروبلاستی وخواصی هم چون ضد انعقادی ، ضد باکتریایی ، آنتی اکسیدانی می باشد. هم چنین کمپلکس g-90 سنتز tgf و egf را تحریک کرده و می تواند باعث تسریع فرایند ترمیم زخم شود. فعالیت میتوژنیک کمپلکس g-90 مسئول تکثیر سلول های فیبروبلاستی و اندوتلیالی در ناحیه زخم می باشد. هدف از تحقیق حاضر مطالعه تاثیرات کمپلکس g-90 (در دوز های متفاوت ) روی بیان ژن های tgf? و رسپتور fgf در زخم های پوست موش (برداشت پوست به طور کامل) برای 8 و 16 روز می باشد. به علاوه مطالعات بافت شناسی سطح زخم و سطح mda تولید شده در سروم خون نیز انجام گردید. افزایش بیان ژن ها به کمک تکنیک rt-pcr بررسی شد و نتایج این بررسی نشان داد که تیمار g-90 بیان ژن های tgf? و رسپتور fgf را در محل زخم افزایش می دهد. هم چنین تیمار g-90 میزان سطح زخم و mda موجود در سروم را به طور معنا داری نسبت به گروه های شم و کنترول 8 و 16 روز کاهش می دهد. مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که تیمار g-90 باعث افزایش بازسازی مجدد اپیتلیوم ، تولید کلاژن ، تکثیر فیبروبلاست ها و آنژیوژنز در ناحیه زخم می شود. به طور خلاصه g-90 استخراج شده از بافت های جانوری بسیار مفید بوده و می تواند به عنوان یک کاندیدای مفید برای ترمیم زخم انسان و جانوران به کار رود.
هادی بختیاری حمدالله مشتاقی
جهان نیازمند منابع جدید انرژی است تا برای نیازهای اساسی خود در زمینه اقتصاد، حمل و نقل و مسائل زیست محیطی پاسخی بیابد. ظرف 150 سال گذشته، فعالیت انسان اثرات مخربی همچون افزایش گازهای گلخانه ای به همراه داشته است. از طرف دیگر افزایش روز افزون بهای سوخت های فسیلی محدودیت هایی در مصرف انرژی ایجاد کرده است. یکی از راه های مقابله با این مشکلات استفاده از انرژی تجدید پذیر بیواتانول است. در روش های صنعتی تولید بیواتانول بیشتر از ذرت و نیشکر به عنوان ماده خام اولیه استفاده می شود. برای رسیدن به یک انرژی ارزان تر، می توان از مواد لیگنوسلولزی به عنوان منبع استفاده کرد. برگ نخل خرما از پسماند های کشاورزی است که به علت فراوانی و قیمت پایین می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. در این پژوهش بهینه سازی تولید بیواتانول از برگ های دور ریز درخت خرما با اثر اسید سولفوریک و اسید کلریدریک در رقت های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه از غلظت های ????،???، ???، 5/12?، 25/6?، 125/3? و 56/1? اسید سولفوریک و اسید کلریدریک در دماهای 70، 100، 115 و 130 درجه سانتیگراد و زمان های 24 ساعت، 5 ساعت، 1 ساعت و 15 دقیقه به عنوان پیش مجاورسازی بر روی برگ های دور ریز نخل خرما استفاده گردید. در این پژوهش روش حجمی لیون – اینون برای اندازه گیری درصد قند استفاده شد. بالاترین درصد قند به دست آمده در گروه هیدرولیز شده با اسید سولفوریک 27% بود که در غلظت 125/3? اسید سولفوریک، دمای 130 درجه سانتیگراد و مدت زمان 15 دقیقه به دست آمد. بالاترین درصد قند به دست آمده در گروه مربوط به اسید کلریدریک 25% بود که در غلظت اسیدی 25/6?، دمای 115 درجه سانتیگراد و مدت زمان 15 دقیقه به دست آمد.
احسان بصیری پژمان میرشکرایی
ویژگیهای بافتی ضریع آن را به ارگانی منحصر به فرد تبدیل کرده که ظرفیت خاصی برای استفاده در مهندسی بافت دارد. این ارگان هم می تواند یک داربست طبیعی باشد و هم منبعی از سلولها و فاکتورهای زیست فعال؛ بنا بر این می تواند به عنوان یک واحد پیوندی با عوارض ناچیز در موضع عمل مورد استفاده قرار بگیرد. انعطاف پذیری بالای بافت چادرینه ی بزرگ آن را برای استفاده در جراحی های ترمیمی مناسب می سازد، زیرا این بافت نه تنها پر شدن موضع عفونت هایی مثل میلیت را تسهیل می کند، بلکه برای پر کردن موضع ضایعات پیچیده ی بافت های سخت و نرم بدن هم مفید است و این ویژگی ها چادرینه را به بافتی مناسب برای کاربرد در مهندسی بافت تبدیل کرده است. سلول های بنیادی سلول هایی تمایز نیافته هستند که دو ویژگی مشخص دارند: توانایی تمایز به دیگر رده های سلولی و توانایی خود نوسازی. سلول های بنیادی مزانشیمی چند توان می توانند در حضور فاکتور های خاص به چندین رده ی سلولی شامل سلول های پیش ساز استخوانی و غضروفی تمایز یابند. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مهندسی بافت استخوان با پیوند ضریع روی پایه ی چادرینه به همراه تزریق سلول های بنیادی مزانشیمی خودی و غیر خودی چند توان مشتق از بافت چربی به درون موضع پیوند و مقایسه با شرایطی که سلول بنیادی به درون موضع تزریق نشده و نیز مقایسه آن با پیوند ضریع روی بافت زیر پوست طراحی شد. 16 قلاده سگ ماده ی بومی جوان 10 تا 12 ماهه با وزن 15 تا 20 کیلوگرم و عاری از عفونت های شناخته شده در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. ضریع جدا شده از استخوان زند زبرین در یک گروه زیر پوست محوطه ی شکمی و در سه گروه دیگر روی بافت چادرینه ی بزرگ پیوند شده شد. در یک گروه از گروه های چادرینه ای سلول بنیادی به موضع تزریق نشد، در گروه دیگر سلول های بنیادی غیر خودی و در گروه چهارم سلول های بنیادی خودی به موضع تزریق شدند. منطقه ی پیوند ضریع در گروه های چادرینه ای به سمت راست دیواره ی شکم بخیه زده شد. تصاویر رادیوگرافی در روزهای 14، 28، 42 و 56 بعد از عمل از نمای جانبی تهیه شد. برای ارزیابی شکل گیری استخوان، مناطق پیوند شده در روز 56 بعد از عمل خارج شده و از منظر ماکروسکوپی و هیستوپاتولوژی مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه در ارزیابی های رادیوگرافیکی، ماکروسکوپی و هیستوپاتولوژی گروه های چادرینه ای فاقد سلول بنیادی، چادرینه ای حاوی سلول های بنیادی خودی و چادرینه ای حاوی سلول های بنیادی غیر خودی شکل گیری بیشتر بافت استخوان را در مقایسه با گروه زیر پوستی نشان دادند، اما اختلاف آماری معنی داری ما بین سه گروه چادرینه ای مشاهده نشد.
حمیدرضا ناصری بروجنی مهران عربی
رده ی پرندگان از جمله مدل های جانوری مناسب در مطالعات تاکسیکولوژی (سم شناسی) هستند. نانوذرات واجد این قابلیت بوده که از محل اصلی خود جدا شده و از طریق آب های سطحی و زیرزمینی به چرخه ی زندگی و بافت های بدن انسان و سایر موجودات زنده از جمله پرندگان اهلی و وحشی وارد گردیده و تاثیرات منفی خود را بر جای گذارند. نانو مواد نسبت به انواع درشت تر خود از سطح واکنش دهنده ی بیش تری برخوردار بوده لذا به راحتی به درون سلول ها و بدن موجودات زنده وارد شده و در آن نواحی تجمع می یابند. در این تحقیق اثرات نانوذرات اکسید روی(zno-nps)در دو غلظت ppm 150 و 75 در کبوترهای خانگی در یک دوره ی 14روزه مورد ارزیابی قرار گرفت. غلظت های مورد نظر از zno-nps روزانه سه بار به روش خوراکی و به کمک گاواژ به کبوترها خورانده شد. آب و غذا به طور نامحدود در اختیار پرندگان قرار داده شد. بیومارکرهای استرس اکسیداتیو یعنی میزان پراکسیداسیون لیپیدها(mda/lpo) و فعالیت آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون -s ترانسفراز(gst) در کبد، کلیه و خون کبوترها مورد سنجش قرار گرفتند. هم چنین فعالیت های آنزیمی لاکتات دهیدروژناز (ldh) و آلانین آمینوترانسفراز (alt) (به عنوان بیومارکرهای سلولی و نکروز کبدی) در نمونه های خون کبوترها اندازه گیری شدند. بررسی های بافتی نیز به روش رنگ آمیزی h&e برای بافت های کبد و کلیه کبوترها به عمل آمد.
محمد هادی شاطری محمد شادخواست
گلرنگ (carthamus tinctorius l) از خانواده ی کاسنی یا گل ستاره ای ها می باشد. کشت این گیاه بیشتر به دلیل استفاده از دانه ی آن در تولید روغن خوراکی ای که دارای بالاترین نسبت میزان اسید های چرب اشباع نشده و اشباع شده در میان تمام روغن های خوراکی در دسترس است، می باشد. این گیاه همچنین به عنوان طعم دهنده و برای درمان سنتی بسیاری از اختلالات و نارسایی ها استفاده می شود. با توجه به اثرات این گیاه روی ناباروری این مطالعه طراحی تا نقش عصاره ی آبی گلرنگ بر روی ساختار هیستومورفومتری دستگاه تناسلی موش ماده مورد بررسی قرار گیرد. 30 عدد موش ماده از نژاد (balb/c) به صورت تصادفی در 3 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول عصاره ی گلرنگ به مدت 45 روز متوالی با دوز mg/kg 40 به صورت دهانی (گاواژ) خورانده شد. در گروه دوم عصاره ی گلرنگ با دوز mg/kg 80 به مدت 45 روز به صورت دهانی خورانده شد. موش های گروه سوم (گروه شاهد) به همان مقدار، زمان و روش گروه های تجربی، آب دریافت کردند. نتایج حاصل از مطالعه با برنامه های آماری anova و tukey’s test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که استفاده طولانی مدت از عصاره ی گیاه گلرنگ در هر دو دوز مورد استفاده، به طور معنی داری سبب افزایش وزن تخمدان ها در گروه های تجربی نسبت به گروه شاهد می شود. مطالعات هیستومورفومتری نشان داد که استفاده ی طولانی مدت از عصاره ی گیاه گلرنگ به طور معنی داری سبب افزایش تعداد و قطر فولیکول های ثانویه، بالغ و جسم زرد می شود. ولی، تعداد فولیکول های تحلیل یافته به طور معنی داری در گروه های تجربی کاهش یافت. علاوه بر این قطر اووسیت ها و لایه ی گرانولوزا و کومولوس اووفروس در گروه های مورد مطالعه در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافته است. عصاره ی گلرنگ تاثیر قابل توجهی بر ساختار هیستومورفومتری رحم نداشت. می توان نتیجه گرفت که عصاره ی آبی گلرنگ اثراتش بر روی دستگاه تناسلی ماده را بیشتر از طریق تخمدان در مقایسه با رحم نشان می دهد و ممکن است اثرات مثبتی بر روی باروری در موش های ماده داشته باشد.
مریم ترکیان حسین نورانی
ناتوانی سیستم عصبی مرکزی پستانداران بالغ در بازسازی آکسون ها به عنوان یک حقیقت، پذیرفته شده است. علاوه بر سدهای فیزیکی یا مولکولی که توسط زخم گلیال در محل ضایعه ایجاد می شوند، پیشنهاد شده است که میلین طبیعی سیستم عصبی مرکزی حاوی پروتئین ممانعت کننده ی رشد و یا فاقد مولکول های محرک رشد می باشد. ما در این مطالعه به بررسی این می پردازیم که آیا عصاره ی خام طناب نخاعی گوساله ی جنینی می تواند القای شکل گیری سلول های نورونی سیستم عصبی مرکزی را بین ماهیچه های دیواره ی شکم و صفاق موش صحرایی تحریک کند یا نه؟ در این مطالعه از 10 موش صحرایی بالغ استفاده شد. موهای خط وسطی شکم زده شد و برای انجام جراحی ضدعفونی شدند. بیهوشی بوسیله ی تزریق عضلانی با کتامینmg/kg 40 و آسپرومازین mg/kg 5 القا و ادامه یافت. پوست وخط سفید شکم برش داده شد و سطح داخلی دیواره ی شکم در معرض دید جراح قرار گرفت. 1 میلی لیتر از عصاره ی خام نخاعی تهیه شده، بین صفاق و عضلات عرضی دیواره ی شکم تزریق شد، سپس پوست و خط سفید شکم به روش رایج بخیه زده شدند. در هر هفته به مدت 5 هفته، 2 موش صحرایی به روش انسانی کشته و نمونه های بافتی از محل تزریق عصاره برداشت شدند و در فرمالین 10 درصد نگه داری شده و برای ارزیابی آسیب شناسی به آزمایشگاه ارسال گردیدند. رنگ آمیزی های هماتوکسیلین-ائوزین و ایمنوهیستوشیمی برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفتند. در 2 عدد از موش های صحرایی ( از 10 عدد ) در محل تزریق، واکنش پیوگرانولوماتوز همراه با سلول های غول پیکر و واکنش های التهابی دیده شد، اگرچه 8 موش صحرایی دیگر هیچ گونه واکنش التهابی در بررسی های آسیب شناسی نشان ندادند. هیچ نشانه ای از القای سلول های نورونی در مطالعه ی ما مشاهده نشد اگرچه تزریق این زیست ماده (بیومتریال) تهیه شده از نخاع جنینی پس از 5 هفته هیچ گونه واکنش ایمنی ایجاد نکرد. برای بررسی های بیشتر پیشنهاد می کنیم که از عصاره ی حاصل از پروتئین های اختصاصی طناب نخاعی جنینی استفاده شود و روند القا بافت عصبی با تکنیک های بررسی بیان ژن انجام شود.
محمدرضا حاتمی احمد عریان
ترمیم زخم فرآیندی است که به دنبال جراحت در پوست و یا سایر بافت ها رخ می دهد. به دنبال بروز آسیب به ناحیه ای از پوست پاسخ های التهابی رخ داده و افزایش تولید کلاژن توسط سلول های ناحیه درم آغاز می شود و به دنبال آن بافت پوششی بازآرایی می گردد. برای ارزیابی اثرات موثر استفاده از پرده آمنیون به عنوان پانسمان بیولوژیک و افزایش روند ترمیم در زخم های این مطالعه صورت پذیرفت. پرده آمنیون داخلی ترین لایه از پرده های جنینی می-باشد که حاوی ترکیبات غشاء پایه و فاکتورهای رشد و مهار کننده های پروتئینی می باشد. مطالعات مختلف استفاده از پرده آمنیون را به عنوان یک پانسمان بیولوژیک در جراحی ها و سوختگی های پوست، نقایص چشمی، آسیب های طناب نخاعی و غیره مطرح شده اند. تعداد 40 سر موش صحرایی نر و ماده استفاده گردید. در دو طرف ستون مهره ها زخم های دایره ای شکل با استفاده از پانچ به قطر 4 میلی متر ایجاد گردید. در 20 سر موش صحرایی در یک ناحیه فقط از پانسمان (کنترل) و در محل دیگر از پودر غضروف مفصل جنینی و در 20 سر موش صحرایی دیگر در یک سمت از پرده آمنیوتیک و در موضع دیگر از ترکیب پرده آمنیوتیک – پودر غضروف مفصل جنینی به صورت ترکیبی استفاده گردید. در روزهای 28، 21، 14، 7 از هر دو گروه پنج سر موش صحرایی در روزهای تعیین شده جهت مطالعات هیستوپاتولوژیک انتخاب گردید و به آزمایشگاه ارسال شد. در روز 28 برای ارزیابی بیومکانیک نمونه ها از ناحیه پشت در دو طرف ستون مهره ها گرفته و به آزمایشگاه بیومکانیک ارسال گردید تا مورد مطالعه تست کشش قرار گیرند. نتایج حاصل از مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که گروه های پرده آمنیون و پرده آمنیون – پودر غضروف مفصل جنینی در مقایسه با گروه های پودر غضروف مفصل جنینی و کنترل در رابطه با ترمیم و بازآرایی بافت پوششی از نظر آماری دارای تفاوت معنی دار بوده است (p ? 0/05)، هم چنین در رابطه با عروق زایی و تولید فیبروبلاست و رشته های کلاژن هم این دو گروه نسبت به گروه کنترل و پودر صفحه رشد مفصل جنینی دارای اثرات بهتری بوده و اختلاف معنادار بوده است که همگی نشان دهنده اثرات فعال کننده پرده آمنیون و دارا بودن فاکتورهای رشد در ایجاد و تولید عروق، رشته های کلاژن و فیبروبلاست می باشد. در ارتباط با خاصیت ضدالتهابی، بین گروه های مورد مطالعه اختلاف معناداری دیده نشد که می تواند به دلیل نحوه بدست آوردن این پرده و نگه داری آن باشد. در مطالعه مساحت زخم ها در روزهای مورد مطالعه هیچ گونه اختلاف معناداری دیده نشد ولی از نظر عددی در روز 28 گروه پرده آمنیون – پودر غضروف و نیز گروه آمنیون مساحت زخم کمتری را نشان می دادند. نتایج حاصل از تست بیومکانیک بعد از گذشت 28 روز در گروه های مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد. در هر حال استفاده از بافت-های بیولوژیک مانند پرده آمنیون اثرات بسیار خوبی در ترمیم بافت پوششی، تشکیل بافت گرانوله، کنترل عفونت و نیز خصوصیات ضد باکترایی دارد. امنیت بالا، ارزان بودن و تأثیر زیاد این پرده در زخم های عمیق به ویژه در کشورهای جهان سوم که قیمت مواد شیمیائی بسیار بالا است کاربرد این مواد را با اهمیت کرده است.
فهیمه اسلامی حسین نورانی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تأثیر عصاره گیاه اسطوخودوس (lavandula officinalis)بر ترمیم زخم پوستی در مدل خرگوش بود. پنج خرگوش نیوزیلندی با وزن تقریبی 2 کیلوگرم در این مطالعه استفاده شد. بعد از آماده سازی جراحی، پوست ناحیه پشت هر حیوان به صورت تمام ضخامت و گرد با قطر 2 میلی متر و به فاصله 2 سانتی متر از یکدیگر در پنج ناحیه توسط پانچ پوستی برداشته شد. این مطالعه در پنج گروه که هر یک پنج زخم داشتند، انجام گرفت که در زخم های گروه یک لانولین استفاده شد. گروه دو تا چهار لانولین و غلظت های 5/0، 1 و 5/1% عصاره اسطوخودوس را دریافت کردند. نهایتا? گروه پنج کنترل منفی بود و زخم های آن بدون استفاده از عصاره رها شد. زخم ها از نظر ماکروسکوپی مورد مطالعه قرار گرفتند و مساحت آن ها در روزهای 4، 8، 12، 16 و 20 روز بعد از جراحی محاسبه شد. برای مطالعه هیستوپاتولوژی خرگوش ها در روز 20 بعد از جراحی کشته شدند و نمونه های بافتی از محل زخم های ترمیم شده اخذ گردید. مساحت زخم های درمان شده و کنترل از نظر آماری اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره گیاه اسطوخودوس به طور معنی داری ترمیم زخم پوست را بهبود نمی بخشد.
فاطمه رضایی ایرج کریمی
به خاطرشناسایی عوارض جانبی آنتی بیوتیک ها و ایجاد سویه های مقاوم باکتریایی، مصرف آنتی بیوتیک ها به عنوان محرک و پیش برنده رشد محدود و در بعضی از کشورها ممنوع شده است از این رو تلاش برای یافتن مواد جدید با حداکثر اثرات مفید و حداقل عوارض جانبی همچنان ادامه دارد. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثرات مکمل غذایی حاوی نانوذرات نقره بر مورفولوژی روده ی کوچک موش صحرایی بود. 24 موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه 1، نانوذرات نقره با دوزppm 1 از راه دهان به مدت 45 روز متوالی داده شد.ppm 10 نانوذرات نقره به صورت خوراکی به مدت 45 روز به موش های صحرایی گروه 2 داده شد.گروه 3، نانوذرات نقره با دوز ppm 20 را با مدت زمان و روش مشابه دریافت کردند. موش های صحرایی گروه 4 به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. مطالعه نشان داد که نانوذرات نقره، وزن موش های صحرایی را در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد (05/0>p) علاوه بر این، ارتفاع پرزها، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت و سطح جذب در دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). عمق کریپت های دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (05/0>p). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که نانوذرات نقره اثرات سودمندی بر مورفولوژی روده ی کوچک داشته و می تواند جانشین بالقوه ای برای پیش برنده های رشد در جیره های غذایی باشد.
سعید اسداله نصرآبادی نصراله محبوبی صوفیانی
چکیده در این مطالعه ساختار جمعیتی و ویژگی های تولیدمثلی ??? سیاه ماهی ریزفلس (capoeta damascina) از خانواده کپورماهیان (cyprinidae)، یکی از ماهی های بومی رودخانه زاینده رود، با نمونه برداری ماهیانه از اسفند ماه 85 تا بهمن ?? مورد بررسی قرار گرفت. گروه سنی برای جنس ماده بین +0 تا +10 و برای جنس نر+0 تا +8 متغیر بود. نسبت جنسی 5?/1:1 (نر به ماده) بود. ماده ها اندازه ای بزرگ تر از نرها نشان دادند. طول چنگالی بزرگ ترین ماده صید شده 2/54 سانتی متر و وزن آن 2340 گرم و طول چنگالی بزرگ ترین نر صید شده 39 سانتی متر و 1115 گرم بود. در جنس های نر و ماده به ترتیب گروه های سنی + 3 و +4 بیشترین فراوانی را داشتند. بیشترین ضریب وضعیت برای هر دو جنس در خردادماه مشاهده گردید. کمینه و بیشینه هم آوری مطلق به ترتیب برابر 2523 و 72625 به دست آمد (42/18714 ± 26422). با ملاحظه شاخص نمو گنادی، قطر تخمک و بررسی های بافت شناسی، فصل تولید مثل این گونه در بهار (ماه های اردیبهشت و خرداد) به دست آمد. نتایج همچنین گویای آن است که سیاه ماهی ریزفلس یک گونه با تخم ریزی تدریجی در طول دوره ای کوتاه می باشد. رشد طولی برای هر دو جنس با معادله رشد برتالانفی بیان گردید. پارامتـــرهای رشد برتالانـــفی برای ماهی هــای نر ??/?? = l?، ????/0 = k، ?/???- =t0 و برای ماهی های مــاده ??/?? = l?، ?/???? = k، ????/0 = t0 به دست آمد. رابطه بین طول و وزن برای جنس نر )??/0 = r) ?/???? x????/ 0= w و برای جنـــس ماده )9?/0 = r) ????/2x ????/ 0= w بود. شاخص عملکرد رشد برای ماده ?/?? ?´ = و برای نر ??0/6 ?´ = به دست آمد که بیانگر رشد سریع تر ماده ها نسبت به نرها است.
اعظم شجاعی مهران عربی
در پژوهش حاضر کرم های خاکی قرمز lumbricus rubellus به عنوان مدل جانوری در بررسی اثر استرس های اکسیداتیو مورد استفاده قرار گرفتند. کرم های خاکی از جهت فراوانی و دارا بودن سیستم بدنی منحصر به فرد، به عنوان یکی از مناسب ترین مدل ها در تحقیقات تاکسیکولوژی کاربرد فراوان دارند. در این مطالعه، حشره کش سایپرمترین (lc50=450 mg/kg soil) در غلظت های زیر حد کشندگی 50،25 و 100 میلی گرم در هر کیلو گرم خاک به عنوان استرسور اکسیداتیو، در دو دوره ی زمانی 3 و 5 روزه مورد استفاده قرار گرفت. از کرم های مورد مطالعه هوموژنیت و مایع سلومی تهیه شد. اندازه گیری میزان پراکسیداسیون لیپیدها (lpo) در عصاره ی کل بدن و مایع سلومی و هم چنین فعالیت آنزیمی کاتالاز و توان آنتی اکسیدانی تام (tac) مایع سلومی کرم های خاکی قرمز توسط روش frap (سنجش قدرت آنتی اکسیدانی به کمک احیاء آهن فریک) به انجام رسیدند. تست گریز از محل بر روی کرم های خاکی قرمز مورد بررسی قرار گرفت و هم چنین از بافت های آسیب دیده این مدل جانوری اسلایدهای میکروسکوپی تهیه گردید. نتایج حاصل از آنالیز داده ها در مقایسه با کنترل نشان داد که، میزان lpo در هر دو عصاره ی کل بدن و مایع سلومی به دنبال افزایش میزان mda به صورت وابسته به غلظت و زمان، افزایش یافته است. کاتالاز به عنوان یکی از انواع آنتی اکسیدان های آنزیمی در شرایط مختلف مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که فعالیت ویژه این آنزیم با افزایش غلظت سایپرمترین کاهش یافته و در غلظت های بالاتر این کاهش معنی دارتر بوده است. به علاوه به کمک روش frap مشخص گردید که توان آنتی اکسیدانی تام مایع سلومیک کرم های خاکی به طور معنی دار کاهش یافته است لذا می توان این گونه نتیجه گیری نمود که بروز استرس اکسیداتیو در کرم های خاکی تیمار شده موجب انتقال نمونه های مختلفی از رادیکال های آزاد به درون مایع سلومیک کرم های خاکی شده که بدین ترتیب بخش عمده ای از سیستم های آنتی اکسیدانی در مایع سلومیک به صرف مقابله و خنثی سازی رادیکال های مذکور شده است. هم چنین با بررسی نتایج مشخص گردید که میزان گریز از محل کرم های خاکی قرمز با افزایش میزان غلظت سایپرمترین به میزان زیادی افزایش یافته که این نشان دهنده ی عدم تحمل شرایط جدید (آلودگی با آفت کش) برای کرم های خاکی بوده است. بررسی های هیستوپاتولوژیک انجام شده بر روی بافت های این مدل جانوری نیز القای استرس اکسیداتیو و به دنبال آن آسیب های بافتی را در بخش های مختلف مقطع عرضی کرم های خاکی نشان می دهد. کلمات کلیدی: سایپرمترین، کرم خاکی قرمز، استرس اکسیداتیو، تست frap ، تست گریز از محل.
زهرا انصاری اصل مهران عربی
پاراکوات از جمله سمیترین آفتکشهای موجود در بازار مصرف بوده که بالغ بر 60 سال مورد استفاده قرار گرفته است. این آفت کش هنوز به عنوان پرمصرف ترین علف کش در دنیا محسوب شده و در بیش تر کشورها حتی بدون محدویت نیز استفاده می شود. پاراکوات از طریق آشامیدن? پوست آسیب دیده و حتی تنفس به بدن جانوران وارد می گردد. کرم های خاکی به عنوان اندیکاتورهای زیستی مهم برای تشخیص بسیاری از آلودگی های شیمیایی خاک در انواع اکوسیستم ها، مورد کاربرد دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثرات سمی علف کش پاراکوات (paraquat) بر بیومارکرهای استرس اکسیداتیو در کرم خاکی قرمز (lumbricus rubellus) می باشد. ابتدا میزان lc50 برای پاراکوات محاسبه گردید. سپس کرم ها به مدت 3 و 5 روز در معرض غلظت های زیر حد کشندگی 200، 400 و 600 میلی گرم از پاراکوات در کیلوگرم خاک خشک قرار داده شدند. در انتها کرم ها شسته شده از آنان هوموژنیت تهیه و مایع سلومیک شان نیز جمع آوری گردید. میزان کاتالاز، پراکسیداسیون لیپیدها (lpo) در هر دوی عصاره کل بدن و مایع سلومیک به کمک دستگاه اسپکتروفتومتری و قدرت آنتی اکسیدانی تام مایع سلومیک به کمک روش frap (احیاء فریک) اندازه گیری شدند. در این پژوهش تست گریز از محل نیز انجام شد، و همچنین بررسی-های میکروسکوپی (هیستوپاتولوژی) از کرم های خاکی تیمار شده به عمل آمد. نتایج حاصله نشان داد که آفت کش پاراکوات موجب القا استرس اکسیداتیو در بدن کرم های خاکی شده است، لذا موجب افزایش معنی دار در میزان lpo عصاره کل بدن و مایع سلومیک و هم چنین افزایش معنی داری در میزان کاتالاز و از سوی دیگر کاهش معنی داری در قدرت آنتی اکسیدانی تام مایع سلومیک کرم های خاکی گردیده است. نتایج حاصله از تست گریز از محل نیز نشان داد که با افزایش غلظت آفت کش بر مهاجرت و فرار کرم های خاکی از خاک آلوده به سوی خاک شاهد افزوده گردیده است. در بررسی های میکروسکوپی (هیستوپاتولوژی) انجام شده بر روی کرم های خاکی، تخریب های بافتی ناشی از القا استرس اکسیداتیو نیز مشاهده شد.
نسرین سارانی مهران عربی
پنکونازول از جمله آفت کش های خطرناک موجود در بازار مصرف بوده که سال های متمادی است مورد استفاده قرار می گیرد. این آفت کش هنوز به عنوان یکی از پرمصرفترین قارچ کش در دنیا محسوب شده و در بیش تر کشورها حتی بدون محدویت نیز استفاده می شود. پنکونازول از طریق گوارش? آشامیدن به بدن جانوران وارد می گردد. کرم های خاکی به عنوان اندیکاتورهای زیستی مهم برای تشخیص بسیاری از آلودگی های شیمیایی خاک در انواع اکوسیستم ها، مورد کاربرد دارند. نتایج حاصله نشان داد که آفت کش پنکونازول موجب القا استرس اکسیداتیو? افزایش معنی دار محتوی lpo ? کاهش معنی داری در فعالیت ویژه کاتالاز در عصاره کل بدن کرم های خاکی شده است. از سوی دیگر نیز کاهش معنی داری در قدرت آنتی اکسیدانی تام مایع سلومی کرم های خاکی پدیدار گردید. نتایج حاصل از تست گریز از محل نشان داد که با افزایش غلظت آفتکش بر مهاجرت و فرار کرمهای خاکی از خاک آلوده به سوی خاک شاهد افزوده گردیده است.
زینب فتحی هفشجانی محمد شادخواست
رشد و نمو بافت های مختلف بدن در گرو دسترسی متعادل آن ها به مواد معدنی و فعالیت های هورمونی است که در این بین عملکرد روی و منیزیم و همچنین هورمون رشد و فاکتور1 رشد شبه انسولینی [insulin-like growth factor (igf-i)] و بسیاری از عوامل دیگر نظرات را به خود معطوف نموده اند. از سوی دیگر پیش از این تفاوت های فصلی در سطح منیزیم، روی وigf-i پلاسما توسط برخی محققین گزارش شده است، به همین دلایل سعی بر آن شد که با بررسی مقایسه ای میزان نسخه برداری ژن igf-i و ساختار هیستوپاتولوژی در بافت روده کوچک گاوهای ماده کشتاری در دو فصل زمستان و تابستان تا حدودی به ارتباط آنها با سطوح سرمی روی و منیزیم پی برده شود. بدین منظور با مراجعه به کشتارگاه اقدام به شناسایی 30 رأس گاو ماده کشتار شده در شهرستان شهرکرد طی فصول زمستان و تابستان (هر فصل 15 رأس) شد و پس از خون گیری از ورید وداج و تهیه مقاطع بافتی از قسمت دوازدهه، نمونه ها برای انجام آزمایشات rt-pcr، اندازه گیری روی و منیزیم سرم و تهیه مقاطع هیستوپاتولوژی به آزمایشگاه منتقل شد. طبق نتایج به دست آمده و مطالعات آماری، میزان بیان ژن igf-i و سطح سرمی منیزیم و اندازه پرزها و ویلی ها از تفاوت معنی داری بر خوردار بودند (05/0p<). به این صورت که میزان نسخه برداری ژن igf-i (049/0=p) و اندازه پرزها (043/0=p) در فصل زمستان و سطح سرمی منیزیم در فصل تابستان (011/0=p) بیشتر اندازه گیری شد.در حالی که از نظر آماری، تفاوت معنی داری در سطح سرمی روی مشاهده نشد (05/0p>). به عبارت دیگر میزان نسخه برداری ژن igf-i و اندازه پرزها رابطه مستقیم را نشان دادند.
فریا مجیدیان طالقانی امین نعمت اللهی
چکیده ندارد.
سمانه آذرپژوه احمدرضا محمدنیا
چکیده ندارد.
محمود رضا خالقی امین بیغم صادق
دانشکده دامپزشکی شماره پایان نامه: ارزیابی خواص القای استخوان سازی پودر صفحه رشد دمینراله شده گوساله جنینی در نقیصه استخوانی خرگوش پایان نامه دکترای دامپزشکی محمود رضا خالقی استاد راهنما : دکتر امین بیغم صادق 1388 دانشکده دامپزشکی پایان نامه دکترای دامپزشکی محمود رضا خالقی تحت عنوان ارزیابی خواص القای استخوان سازی پودر صفحه رشد دمینراله شده گوساله جنینی در نقیصه استخوانی خرگوش در تاریخ 31/6/1388 توسط کمیته تخصصی زیر مورد بررسی و با رتبه مورد تصویب نهایی قرار گرفت. 1- استاد راهنمای پایان نامه دکتر امین بیغم صادقی 2- استاد مشاور پایان نامه دکتر محمد شادخواست 3- استاد داور دکتر ایرج کریمی 4- استاد داور دکتر احمد رضا محمدنیا معاون پژوهشی دانشکده دکتر پژمان میرشکرایی مسئولیت کلیه عقاید و نظراتی که در این پایان نامه آورده شده است به عهده نگارنده بوده و دانشکده دامپزشکی هیچ گونه مسئولیتی را در این زمینه تقبل نمی نماید رئیس دانشکده دامپزشکی دکتر حسین نورانی کلیه حقوق مادی مترتب بر نتایج مطالعات، ابتکارات و نوآوریهای ناشی از تحقیق موضوع این پایان نامه متعلق به دانشگاه شهرکرد است. سپاس خدای مهربانم را سزاست که به من اجازه ورود به حیطه پر رمز و راز مخلوقات خود را داد. در تمام زندگی ام همراه و مراقبم بود و لحظه ای تنهایم نگذاشت. پروردگارا مرا همچنان یاریگر باش که به یاریت نیازمندم. تشکر و سپاس از: استاد گرانقدر، جناب آقای دکتر امین بیغم صادق، که نامش گویای همه چیز است: امانت، صداقت و شادی .پس سپاس از او که چون دست طلب دراز نمودم به حسن نیت لبیک گفت و در تمام مراحل رساله ام در کنار من ایستاد و هر کجا گرد خستگی نشست با سر انگشت محبت راهگشایی نمود. جناب آقای دکتر محمد شادخواست که با ریز بین بینش بیکران خود از تک تک سلول ها گره گشود جناب آقای دکتر ایرج کریمی و دکتر احمدرضا محمدی که در پیچ و تاب قرائت رساله ام با حسن نیت به داوری نشستند. جناب آقای کبیری مسئول محترم بخش جراحی که تصویر نگار لحظه به لحظه پایان نامه ام بود. همراهان صدیق ایام تحصیلم که مشق صبر در کلاس نموده و همواره در دوستی ها پایدار ماندند. دوستان عزیزم: علی لکزیان، پیمان رحیمی، بیژن ضیایی و محمد خسروی تقدیم به: به مادرم ضرب آهنگ احساس در پس پنجره تنهایی ام، شب زنده دار شبهای اضطرابم، به آنکه هر آنچه مهربا نی است بر من ارزانی داشت. به پدرم تنها حامی ایام کودکی . . . جوانی ام، به آنکه زیر بار سنگین زندگی چون چتری گسترده شد تا به تنهایی تحمل بار تماید و تنها فراغت خاطر مرا می طلبید. برادرانم علی و موسی خورشید و ماه آسمان زندگی ام که در شبهای تار اندوهم هم پا و هم صدا به اندوه نشستند و چون به تقسیم شادی رسید همواره سهم شادی بر من بخشیدند. خواهرم و نوباوه دوست داشتنی اش پویا که مشق صبر بر من آموخت و شکیبایی بر من عرضه نمود و در ایامی که دوستی نداشتم همراه خوبم بود. همسر برادرم پریسا و همسر خواهرم احمد رضا که همواره بذل محبت نمودند و همگام ایستادند. فهرست مطالب عنوان صفحه چکیده ? فـصـل اول مقدمه 1-1- مقدمه و هدف ? فـصـل دوم کـلیـات 1-2- فیزیولوژی استخوان و ترکیبات آن 2-2- شکستگی استخوان و تقسیم بندی آن 1-2-2- محل آناتومیکی 2-2-2- زخم های خارجی 3-2-2- گستره آسیب استخوانی 4-2-2- جهت خط شکستگی 5-2-2- بسته به جابجایی قطعه 6-2-2- ثبات شکستگی 3-2- التیام شکستگی 1-3-2- التیام کلاسیک شکستگی 2-3-2- التیام اولیه استخوان 3-3-2- سرعت التیام شکستگی 1-3-3-2- نوع استخوان درگیر 2-3-3-2- نوع شکستگی 3-3-3-2- سن بیمار 4-3-3-2- روش درمان 5-3-3-2- بیماریهای عمومی شده 4-3-2- انواع تحریک کننده های روند التیام شکستگی ها 1-4-3-2- استفاده از گرافتهای استخوانی 2-4-3-2- فاکتورهای رشد 1-2-4-3-2- سوماتوتروپین و فاکتور رشد شبیه انسولین 2-2-4-3-2- transforming growth factor ? (tgf?) 3-2-4-3-2- پروتئین های مورفوژنیک استخوان (bmp) 4-2-4-3-2- فاکتور رشد فیبروبلاستیک 5-3-2- انواع گرافتهای استخوانی 1-5-3-2- موارد استفاده از پیوندهای استخوانی اسفنجی خودی: 1-1-5-3-2- نحوه برداشت استخوان اسفنجی خودی جهت پیوند 2-5-3-2- پیوند استخوانی متراکم یا کورتیکال 1-2-5-3-2- محل های برداشت گرافتهای کورتیکال خودی 3-5-3-2- پیوند استخوانی کورتیکال آلوگرافت: 1-3-5-3-2- نحوه جمع آوری آلوگرافت: 4-5-3-2- استفاده از پیوند استخوانی زنوگرافت ? فصــل ســوم مواد و روش کار 1-3- مواد و روش کار 1-1-3- حیوانات مورد استفاده 2-1-3- مواد مورد استفاده 3-1-3- وسایل مورد استفاده 4-1-3- روش کار الف: آماده سازی پودر صفحه رشد دمیزاله شده گوساله جنینی ب: روش جراحی 5-1-3- ارزیابی بالینی 6-1-3- ارزیابی رادیوگرافیکی 7-1-3- ارزیابی هیستوپاتولوژی 8-1-3- تجزیه و تحلیل آماری ? فصـل چهارم نتایج 1-4- نتایج 1-1-4- ارزیابی بالینی 2-1-4- ارزیابی رادیوگرافیکی 1-2-1-4 شکل گیری استخوان 2-2-1-4 جوش خوردگی استخوان 3-2-1-4 بازسازی استخوان 3-1-4- نتایج حاصله از هیستوپاتولوژی نمونه ها ? فصـل پنجم بحث و نتیجه گیری 1-5 بحـث و نتیجه گیری 2-5- نتیجه گیری 3-5- پیشنهادات منــابــع چکیده لاتین ? فـصـل اول 1-1- مقدمه و هدف در چندین دهه اخیر تحقیقات زیادی بر روی سرعت بخشیدن به التیام در شکستگی های استخوانی متمرکز شده است. بیش از 500 هزار روند پیوند استخوان سالانه در ایالات متحده آمریکا بر روی انسان صورت می گیرد که تقریبا" دو برابر آن در کل دنیا در سال انجام می گیرد (2). سرعت بخشیدن به التیام استخوان برای مدیریت شکستگی ها، عدم جوش خوردگی ها ، استئومیلیت، بلند کردن استخوانهای اندامها، برداشت تومورهای استخوانی، اتصال مفصلی و در پروتزگذاری مفصل استفاده می شود. امروزه برای سرعت بخشیدن به التیام استخوان از روش های مختلفی مثل اولتراسونوگرافی ضربانی با تراکم پائین (23)و تحریک الکتریکی (42) استفاده می کنند ولی با وجود همه این روشها، پیوند استخوان قدیمی ترین روش سرعت بخشیدن به التیام استخوانی می باشد. اولین بار پیوند بافت استخوانی غیر خودی در قرن 15 در انسان و در دوقلوهای همسان انجام گرفت(24,35). یک جراح آلمانی در قرن 17 تکه ای از استخوان جمجمه سگ را به جمجمه یک روسی پیوند زد و عمل جراحی اش موفقیت آمیز بود (8). کاربرد بالینی پیوند استخوانی تا اواسط قرن 19 رایج نشده بود که بعد از شناخت بیولوژیک آن استفاده از پیوند استخوانی رایج شد (48). امروزه در ارتوپدی دامپزشکی و انسانی برای تحریک التیام شکستگی ها، سرعت بخشیدن به اتصال مفصلی و ترمیم نقیصه های استخوانی از پیوند استخوانی استفاده می شود. پیوندهای خودی استخوانی تازه هنوز هم بعنوان یک معیار طلائی برای مقایسه سایر عوامل تحریک کننده استخوان سازی مطرح می باشد. استخوان پیوندی خودی علاوه بر اینکه حاوی مواد تحریک کننده التیام است حاوی سلولهایی است که واکنش های ایمنی را تحریک نمی کند و باعث انتقال بیماریهای مسری نمی شود (21). در دامهای کوچک برای جمع آوری استخوان خودی از ستیغ ایلئوم، سطح داخلی طرف بالای استخوان درشت نی و انتهای فوقانی استخوان بازو استفاده می شود در انسان هم از ستیغ ایلئوم جمع آوری می شود. ولی همین جمع آوری استخوان خودی عوارضی مثل درد، عفونت، شکستگی، از دست دادن خون و افزایش مراحل جراحی را به همراه دارد و نیز مقدار استخوان برداشت شده محدود می باشد (20). در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که پیوند خودی استخوانی دارد برای استفاده از پیوند استخوانی غیر خودی مثل آلوگرافت و زنوگرافت تمایل بیشتر شده است. اولا" این پیوندها از نظر مقدار برداشت محدودیت وجود ندارد و حاوی سلولها و مواد پروتئینی محرک التیام استخوان هستند و علاوه بر اینها به شکل مکانیکی یک داربست حمایتی را در شکافهای بزرگ استخوانی مثل برداشت تومورها و از دست رفتن بافت استخوانی تشکیل می دهد (18). با این حال در استفاده از آلوگرافتها خطر انتقال بیماریهای مسری وجود دارد. در سال 1987 سمپات و همکاران یک پروتئین القاء کننده استخوانسازی از بافت ماتریکس استخوان گاو جداسازی کردند که به نظر می رسید هزار مرتبه قوی تر از پروتئین یکنواخت شده استخوان (bmp) بود (43) یک سال بعد وانگ و همکاران برای اولین بار پروتئین های یکنواخت شده استخوان گاو را خالص سازی کردند (49). امروزه مشخص شده است که 2- bmp و 7- bmp اثر تحریک و القاء استخوانسازی را دارند و در تحریک التیام شکستگی ها از آنها استفاده می کنند (10). اخیرا" طی مطالعه ای متوجه شده اند که صفحه رشد جنین انسان و رت غنی از 2- bmp و 7- bmp می باشد که در جنین در حال رشد استخوانسازی در صفحه رشد را فعال نگه می دارد (3). علاوه بر این طی مطالعات اخیر خاصیت القائ کنندگی استخوانسازی صفحه رشد جنین گوساله توسط دهقانی و همکاران و بیغم وهمکاران به اثبات رسیده است(6,16). با توجه به این مطلب پایان نامه حاضر به گونه ای طراحی شد که از پودر صفحه رشد در نقیصه استخوانی در خرگوش استفاده گردد و خاصیت استخوانسازی آن مورد بررسی قرار گیرد. معیار مقایسه و ارزیابی در این مطالعه به شکل رادیوگرافیکی، و هیستوپاتولوژیک می باشد. تا آنجا که در رفرانس ها و مقالات جستجو شده است این اولین تحقیق بر روی پیوند پودرصفحه رشد جنین گوساله جهت سرعت بخشیدن به التیام نقیصه استخوانی بعنوان زنوگرافت جدید می باشد. ? فـصـل دوم کـلیـات 1-2- فیزیولوژی استخوان و ترکیبات آن: استخوان حاوی سلولهای مختلف و بافت زمینه ای است. محتوی سلولی استخوان عبارتست از: سلولهای بنیادی استخوان ساز ، استئوبلاستها ، استئوسیتها، استئوکلاستها و سلولهای خونساز مغز استخوان . سلولهای بنیادی استخوان ساز از سلولهای مزانشیمی نشأت گرفته اند و توان میتوزی و تقسیم زیادی دارند و به سلولهای بالغ تبدیل می شوند. این سلولها در عمیق ترین لایه پریوستئوم و روی اندوستئوم که مدولا را پوشانده قرار دارند. استئوبلاستها سلولهای استخوان ساز هستند و در بافت ماتریکس یا بافت زمینه استخوانی قرار گرفته اند و آهکی شده اند. این سلولها گیرنده هایی برای هورمونهای مختلف، ویتامین ها و سیتوکین ها را دارند و در روند آزادسازی و جذب کلسیم با همکاری استئوکلاستها نقش دارند. زمانی که آزادسازی کلسیم استخوان پایان می یابد، بعضی استئوبلاستها روی اندوستئوم و پریوستئوم باقی می مانند و بقیه تبدیل به استئوسیت می شوند. استخوان کلافه ای یا woven در استخوانهای در حال رشد جنین و در روند التیام شکستگی استخوان وجود دارد و حاوی استوئید است که همان ماتریکس استخوانی معدنی نشده می باشد و حاوی فیبرهای نامنظم کلاژن می باشد. استئوسیتها از استئوبلاستهای بالغ شده و گیر افتاده در داخل ماتریکس کلسیفیکه شده حاصل می شوند. این سلولها در تنظیم میزان کلسیم و فسفر خارج سلولی نقش دارند. هر استئوسیت تعدادی زواید دارد که از طریق کانالهایی با سلولهای استئوسیت دیگر در ارتباطند و از این طریق یونها و هورمونهای خونی به این سلولها می رسد. در استخوانهای متراکم سیستم هاورسین وجود دارد که عروق خونی از آن رد می شود و اطراف این کانال با 5 تا 20 ورقه استخوانی احاطه شده است. کانالهای افقی را کانالهای ولکمن می نامند که مجاری هاورسین از این طریق به هم مرتبطند و عروق پریوستئوم هم وارد ماتریکس استخوان می شوند. استئوکلاستها در واقع ماکروفاژهای چند هسته ای هستند که آنزیم های پروتئولیتیک را دارند. این سلولها به شکل گروهی عمل می کنند و قادر هستند که مواد آلی و غیرآلی استخوانی را هضم کنند و باعث ایجاد حفره هایی به اسم هوشیپ و آزاد شدن کلسیم و فسفر می شوند. این سلولها گیرنده هایی برای کلسی تونین دارند که بازجذب کلسیم را سرکوب می کنند ولی آنها گیرنده های برای هورمون پاراتیروئید ندارند. هورمون پاراتیروئید بر روی گیرنده های استئوبلاست فعال می شوند و استئوبلاستها موادی را آزاد میکنند که محرک استئوکلاستها هستند و بدین طریق استئوکلاستها هم فعال می شوند. استئوکلاستها بعد از بازجذب کلسیم غیرفعال می شوند. 20 درصد استخوان را آب تشکیل می دهد. ماده خشک استخوان 30 تا 35 درصدش مواد آلی و 65 تا 70% آن مواد غیر آلی (معدنی) می باشد. مواد آلی استخوان فیبرهای کلاژن وگلیکوزآمینوگلیکانها مثل کندروئیتین سولفات، اسیدهیالورونیک و سولفات کراتان می باشد که جمعا" باعث افزایش خاصیت کشسان استخوان می شوند. کلاژن نوع i کلاژن غالب در استخوان است و تعداد باندهای بین مولکولی بیشتری نسبت به کلاژنهای دیگر دارد. مواد فوق مواد آلی ماتریکس هستند. مواد غیرآلی ماتریکس حاوی 85% کلسیم فسفات، 10% کربنات کلسیم، 5% مشتقات فلوراید مثل فلوراید کلسیم و منیزیم و مواد معدنی دیگر است. مواد غیر آلی باعث سفتی و سختی بافت استخوان می شوند. با افزایش سن میزان مواد غیر آلی افزایش می یابد ولی در راشیتیسم و استئومالاسی کاهش می یابد(39). 2-2- شکستگی استخوان و تقسیم بندی آن: هر نوع انقطاع در تداوم استخوان را شکستگی استخوان می نامند. اکثر شکستگی ها در اثر تصادف در خیابان و جاده ها می باشد و در محلی که بیشترین نیرو وارد می شود شکستگی رخ می دهد. البته به شکل غیرمستقیم هم شکستگی می تواند رخ بدهد یعنی نیرو یک محل دیگر وارد شود و شکستگی در محل دیگری باشد. مثل شکستگی برجستگی تیبیا ، اولکرانون و تروکانتر بزرگ استخوان ران. البته شکستگی در اثر خستگی استخوانی یا در اثر تومور می تواند رخ بدهد که شکستگی پاتولوژیک می نامند. شکستگی ها بسته به موارد زیر تقسیم بندی می شوند: 1-2-2- محل آناتومیکی، 2-2-2- زخم های خارجی، 3-2-2- گستره آسیب استخوانی، 4-2-2- جهت خط شکستگی، 5-2-2- جابجایی قطعات شکستگی، 6-2-2- ثبات 1-2-2- محل آناتومیکی: نامگذاری شکستگی بسته به محل آناتومیکی بیشتر در مورد استخوانهای بلند رایج است که شکستگی می تواند در اپی فیز ، متافیز ، فیز و دیافیز رخ بدهد و بر همین اساس نامگذاری می شوند. 2-2-2- زخم های خارجی: شکستگی بسته به شکستگی اطلاق می شود که پوست روی محل شکستگی سالم باشد. در شکستگی باز در محل شکستگی زخم پوستی وجود دارد و محیط خارج به داخل بدن راه دارد. خود شکستگی های باز براساس میزان شدت آسیب بافت نرم به درجه 1، 2 و 3 تقسیم می شوند. 3-2-2- گستره آسیب استخوانی: در شکستگی کامل عرض استخوان کامل شکسته شده و معمولا" قطعات هم جابجایی پیدا می کنند. شکستگی ناقص به شکستگی هایی اطلاق می شود که نصف عرض استخوان سالم و نصف دیگر شکسته باشد. مثل شکستگی گرین استیک در سگهای جوان یا شکستگی موئی در حیوانات بالغ. 4-2-2- جهت خط شکستگی: •شکستگی عرضی: خط شکستگی عمود بر محور طولی استخوان است •شکستگی مورب: خط شکستگی مورب به محور طولی استخوان است که در شکستگی مورب کوتاه خط شکستگی طولش کمتر از دو برابر عرض استخوان است. •شکستگی مارپیچی : خط شکستگی منحنی وار می باشد. •شکستگی چند قطعه ای: در این نوع شکستگی چندین قطعه شکسته شده وجود دارد و خطوط شکستگی در ارتباط با هم هستند. • شکستگی multiple: در این نوع شکستگی چندین قطعه شکسته شده وجود دارد ولی خطوط شکستگی در ارتباط با هم نیستند. 5-2-2- بسته به جابجایی قطعه: •شکستگی کنده شده : در این نوع شکستگی قطعه استخوانی متصل به لیگامنت و تاندون در اثر کشش آنها ایجاد می شود مثل شکستگی برجستگی تیبیا. •شکستگی فشرده شده : در اثر حرکت قطعات شکسته شده به طرف همدیگر ایجاد می شود. 6-2-2- ثبات شکستگی: تشخیص ثبات شکستگی در انتخاب نوع تثبیت حائز اهمیت است. تعیین اینکه شکستگی آیا مستعد چرخش، خمش یا لغزش است یا نه؟ شکستگی های دیافیز معمولا" به دو نوع شکستگی ثبات دار و بدون ثبات تقسیم می شوند: شکستگی ثبات دار مثل شکستگی عرضی، گرین استیک و مورب کوتاه می باشد که قطعات شکستگی در هم قفل می شوند و مستعد لغزش بر روی هم نیستند و هدف از تثبیت آنها جلوگیری از چرخش و جلوگیری از انحراف در محل شکستگی است. بسته به محل از کششهای خارجی یا داخلی استفاده می شود. شکستگی های بدون ثبات مثل مورب اسپیرال (فنری) یا communited می باشد. قطعات شکستگی در هم قفل می شوند و نوع تثبیت بستگی به حفظ طول استخوان دارد و در جهت جلوگیری از چرخش و انحراف محل شکستگی می باشد معمولا" در این نوع شکستگیها از پیچ و پلاک استفاده می شود(17). 3-2- التیام شکستگی: 1-3-2- التیام کلاسیک شکستگی: این نوع التیام بیشتر در تثبیت به روش خارجی با گچ گیری دیده می شود و بعضا" در روشهای تثبیتی داخلی هم دیده می شود. زمانی که شکستگی استخوان رخ می دهد بافتهای نرم ناحیه هم آسیب می بینند و نهایتا" در محل هماتوم شکل می گیرد که حاوی مقادیری از واسطه های شیمیایی از خود استخوان (bmp) و بافتهای احاطه کننده می باشد. علاوه بر این فعال شدن لخته در محل باعث فعال شدن آبشار کمپلمان می شود و منجر به هجوم سلولهای التهابی به محل می شود. این سلولها منبع اینترلوکین ها هستند که منجر به تولید پروستاگلندین ها می شود و سلولهای پلاکتی هم غنی از فاکتورهای رشد مثل فاکتور رشد ? تغییر شکل یافته (tgf?) می باشند که این واسطه های شیمیایی میتوز و تمایز سلولهای مزانشیمی و عروق زائی را تحریک می کنند. منشأ عروق خونی و سلولی هم پریوستئوم و اندوستئوم و هم بافتهای احاطه کننده در محل می باشند. لخته فیبرینی شکل گرفته در محل شکستگی در ابتدا بعنوان یک بافت حمایتی می باشد که عروق و سلولهای مزانشیمی متمایز یافته داخل این فیبرین هجوم می آورند. بعد از این مرحله سلولهای متمایز یافته مزانشیمی تبدیل به فیبروبلاست، کندروبلاست و استئوبلاست می شوند. تحت شرایط مناسب و اکسیژن رسانی خوب محل استخوان کلافه ای یا woven توسط استئوبلاستها شکل می گیرد. اگر شرایط نامناسب باشد و یا اکسیژن رسانی خوب نباشد استئوبلاستها دوام نمی آورند و کندروبلاستها از سلولهای مزانشیمی شکل می گیرند و شروع به تولید غضروف شفاف می کنند که این غضروف معدنی شده و طی روند استخوان سازی داخل غضروفی تبدیل به استخوان می شود اگر محل شکستگی تحت فشار باشد سلولهای مزانشیمی به فیبروبلاستها متمایز می یابند و بافت فیبروزی در محل شکل می گیرد مثل شکستگی های کنده شده (avulsion). این روند یک روند نامطلوب است و بافت فیبروزه ایجاد شده مانع از اتصال استخوان در محل می شود. کالوس شکل گرفته دو نوع دارد: کالوس خارجی حاصل از پریوستئوم و کالوس داخلی حاصله از اندوستئوم که پل کالوسی بین دو قطعه شکسته شده طی 2 هفته شکل می گیرد که به سختی در رادیوگراف دیده می شود. بعد از ایجاد پل کالوسی در محل شکستگی و شکل گیری استخوان woven کالوس شروع به جمع شدن و رمودلینگ می کند. در شکل گیری یا رمودلینگ کالوس، حجم کالوس کم می شود، سیستم هاورس شکل می گیرد، قدرت و کشسانی استخوان در محل شکستگی مثل قبل می گردد. این روند از چند ماه تا چند سال ممکن است ادامه داشته باشد. 2-3-2- التیام اولیه استخوان: اگر جا انداختن شکستی بدرستی انجام گیرد و تثبیت داخلی سفت استفاده شود التیام شکستگی بدون ایجاد بافت کالوس خارجی انجام می گیرد که آنرا التیام تماسی یا مستقیم نیز می نامند. این روند نیازمند محل های محکم دو قطعه شکسته شده به همدیگر می باشد و فشار بین دو قطعه ایجاد شود. از آنجائیکه حرکت در محل شکستگی وجود ندارد بنابراین سیگنال تولید کالوس ایجاد نمی شود بنابراین التیام با روند رمودلینگ ادامه می یابد و سیستم هاورس در محل شکستگی شروع به حرکت بین دو قطعه می کند و بدنبال اتصال این کانالها دو قطعه شکستگی هم اتصالی می یابند. مزیت التیام اولیه شکستگی به التیام کلاسیک این است که چون دو قطعه محکم به هم تثبیت شده اند استخوان توان تحمل وزن را دارد و اجازه می دهد که حیوان از اندامش استفاده کند. از معایب این روش این است که زمان لازم برای رمودلینگ طولانی است و ابزار تثبیتی را نمی توان زود هنگام خارج کرد (17). 3-3-2- سرعت التیام شکستگی: در حیوانات کوچک سرعت التیام شکستگی تحت تأثیر فاکتورهای زیر می باشد: 1-3-3-2- نوع استخوان درگیر: استخوان اسفنجی خونرسانی قویتر دارد و فعالیت سلولی بیشتری نسبت به استخوان کورتکس دارد بنابراین شکستگی که شامل اپی فیز یا متافیز استخوان باشد ترمیم سریعتری نسبت به دیافیز دارد. 2-3-3-2- نوع شکستگی: در شکستگی های متراکم شده و شکستگی های اسپیرال و مورب بلند ناحیه ای که به انتهای استخوان نزدیکتر است ترمیم سریعتری دارند. در شکستگی چند قطعه ای التیام به کندی انجام می گیرد که به علت خونرسانی ضعیف و بی ثباتی قطعات می باشد. در شکستگی های باز ممکن است عفونت در ناحیه باشد که مانع از التیام مناسب در ناحیه می شود و التیام با تأخیر انجام می گیرد (17). 3-3-3-2- سن بیمار: اتصال اولیه و بازسازی محل شکستگی در حیوانات جوان سریعتر از حیوانات بالغ انجام می گیرد. 4-3-3-2- روش درمان: روش درمانی انتخاب شده هم سرعت التیام را دستخوش تغییر قرار می دهد. brinker اتصال بالینی استخوان را چنین تعریف می کند که در آن زمان می توان تثبیت کننده محل شکستگی را خارج کرد. جدول 1-1- نشان دهنده این زمان در سگ می باشد. جدول 1-1- زمان رسیدن به اتصال بالینی در شکستگی ها(10). سن حیوان گچ گیری، تثبیت خارج اسکلتی، پین گذاری تثبیت با پلاک زیر 3 ماه 3-2 هفته 1 ماه 6-3 ماه 6-4 هفته 3-2 ماه 12-6 ماه 8-5 هفته 5-3 ماه بالای 12 ماه 16-7 هفته 12-5 ماه 5-3-3-2- بیماریهای عمومی شده: بیماریهای همزمان مثل دیابت، بیماری کوشینگ، نارسائی های تغذیه ای و سوء هاضمه همه باعث تأخیر در التیام شکستگی می شوند. 4-3-2- انواع تحریک کننده های روند التیام شکستگی ها: اکثر شکستگی ها التیام می یابند بدون هیچ مشکلی ولی امروزه در جهت بهبودی روش التیام شکستگی و در مواردی که التیام به تأخیر افتاد، یا اصلا" اتصالی صورت نگرفت از یکسری روش های بیولوژیکی و بیوفیزیکی استفاده می کنند تا سرعت التیام را بهبود بخشند. روشهای بیولوژیکی عبارتند از: استفاده از گرافتهای استخوانی، استفاده از فاکتورهای رشد به شکل موضعی و عمومی. روش های بیوفیزیکی هم عبارتند از: استفاده از میدان مغناطیسی، اولتراسونوگرافی با تراکم نبض پائین. 1-4-3-2- استفاده از گرافتهای استخوانی: از گرافتهای استخوانی برای سرعت بخشیدن به روند التیامی در موارد التیام تأخیری، عدم اتصالی، اوستئوتومی ها، آرترودزیس و شکستگی های چند قطعه ای و جایگزین کردن قطعات توموری استخوان استفاده می شود (18). گرافتهای استخوانی غنی از سلولهای استخوان ساز و موادی دارند که استخوانسازی را در محل تحریک می کنند و همچنین داربستی در محل شکستگی مهیا می سازد که عروق خونی و سلولهای استئوبلاست در آن نفوذ و حرکت می کنند . گرافتهای استخوانی سه نوع اتوگرافت ، آلوگرافت و زنوگرافت می باشند که استفاده از اتوگرافت محدودیتهایی دارد که میزان برداشت از استخوان خودی محدود است و میزان زیادی نمی توان برداشت. علاوه بر آن در محل برداشت احتمال بروز عفوت و عارضه بعدی وجود دارد از اینرو از آلوگرافت یعنی استخوان حیوان دیگر در همان گونه استفاده می شود که به شکل تازه فریز شده یا فریز استفاده می کنند ولی همیشه خطر پس زدن ایمنی در این حالت وجود دارد و همچنین ممکن است که بیماری عفونی از حیوان دهنده به گیرنده منتقل شود (29). زنوگرافت استخوانی در واقع پیوند استخوان از یک حیوان دهنده به یک حیوان دیگر از گونه های مختلف می باشد که بیشتر از استخوان گاو استفاده می کنند (28). 2-4-3-2- فاکتورهای رشد: مطالعات زیادی در زمینه تأثیر فاکتورهای رشد در فیزیولوژی و التیام استخوان انجام گرفته است. بیشتر مطالعات هم روی اثر این فاکتورها در التیام شکستگی استخوانهای سگ صورت گرفته است. فاکتورهای رشد موثر در التیام عبارتند از: 1-2-4-3-2- سوماتوتروپین و فاکتور رشد شبیه انسولین : سوماتوتروپین و فاکتور رشد شبیه انسولین در همکاری با یکدیگر باعث تحریک التیام شکستگی و شکل گیری استخوان می شوند. 2-2-4-3-2- transforming growth factor ? (tgf?): این فاکتور رشد اثر مستقیمی روی التیام دارد، این فاکتور در پرولیفراسیون سلولی، تمایز سلولی و سنتز ماتریکس نقش موثری دارد. وجود tgf? در صفحه رشد و کندروسیتهای مفصلی قبلا" به اثبات رسیده است(41). تأثیر tgf? روی افزایش سرعت التیام استخوان در خرگوش هم به اثبات رسیده است(33). 3-2-4-3-2- پروتئین های مورفوژنیک استخوان (bmp): bmp نقش موثری بر روی تبدیل سلولهای مزانشیمی به کندروبلاستها و استئوبلاستها دارند (31). در واقع bmp باعث القاء استخوانسازی می شود و امروزه در صفحه رشد جنین انسان و موش صحرایی وجود bmp نوع 7 و 2 به اثبات رسیده است ک باعث شکل گیری سریع استخوان در جنین های در حال رشد می باشد (3). در مقادیر زیادی هم در ماتریکس استخوانی این فاکتور رشد یافت می شود (11). 4-2-4-3-2- فاکتور رشد فیبروبلاستیک : مقادیر حائز اهمیتی از این فاکتور رشد در استخوان وجود دارد. نشان داده شده که این فاکتور در آنژیوژنزیز و تقسیم میتوزی سلولهای مزانشیمال نقش دارد. مطالعات زیادی انجام گرفته و نقش این فاکتور در التیام شکستگی به اثبات رسیده است (37). 5-3-2- انواع گرافتهای استخوانی: امروزه از پیوند استخوان در ارتوپدی دامپزشکی به خوبی استفاده می کنند. براساس نوع استخوان پیوندی گرافتها را تقسیم می کنند که عبارتند از: ?استخوان پیوندی اسفنجی ?استخوان پیوندی متراکم یا کورتیکال ?استخوان پیوندی اسفنجی - متراکم ممکن است گرافتها را براساس منشأ آنها اسم گذاری کنند: ?آتوگرافت ?آلوگرافت ?زنوگرافت عملکرد و وظیفه های بیولوژیکی پیوندهای استخوانی می تواند به شکل های: استئوژنز؛ القاء استخوانسازی، هدایت استخوانسازی و حمایت ساختاری باشد. البته این وظایف بسته به نوع پیوند دستخوش تغییر می باشد. مثلا" در پیوند استخوان اسفنجی خودی هر چهار وظیفه فوق به نحو احسن انجام می گیرد (1). 1-5-3-2- موارد استفاده از پیوندهای استخوانی اسفنجی خودی : • در مدیریت شکستگی های چند تکه ای جهت پر کردن خلل و فرج شکستگی ها از پیوند استخوانی. • درمان موارد جوش خوردگی تأخیری یا عدم جوش خوردگی های شکستگی استخوان. • در موارد استئومیلیت از پیوندها استفاده می گردد. • در ایجاد آنکیلوز مفصل یا اتصال مفصلی استفاده می شود. • جهت اتصال ستون فقرات استفاده می شود. • در پر کردن نقایص استخوانی بزرگ ناشی از تومورها و نئوپلاسم ها از پیوند استخوانی بهره می جویند (5). 1-1-5-3-2- نحوه برداشت استخوان اسفنجی خودی جهت پیوند: قبل از عمل بایستی از محل برداشت استخوان خودی طرح ریزی کرد و محل دقیق آن باید تعیین گردد. متداولترین محلهایی که می توان بافت استخوانی اسفنجی خودی برداشت نمود عبارتند از: - بخش فوقانی استخوان بازو (رهیافت قدامی - جانبی) - بخش فوقانی استخوان ران (رهیافت جانبی) - بخش فوقانی درشت نی (رهیافت داخلی) - بال ایلئوم (رهیافت پشتی - جانبی) بایستی در نظر داشت که میزان برداشت شده استخوان اسفنجی خودی جهت پیوند محدودیت دارد و در مواردی که به میزانهای زیادی نیاز است نمی توان از این نوع پیوند استخوانی استفاده کرد (14). 2-5-3-2- پیوند استخوانی متراکم یا کورتیکال: از پیوند استخوانی کورتیکال در موارد شکستگی های چند تکه ای شدید که قطعات از بین رفته یا در مواردی که تومور باعث از بین رفتن بخش حجیمی از استخوان شده استفاده می شود. این نوع پیوند فقط باعث هدایت استخوانسازی می شود و یک بستری جهت رشد سلولهای استخوانساز مهیا می سازد. لازم به ذکر است که این نوع پیوند نیاز به تثبیت سفت و محکم دارد و در موارد عفونت نمی توان از این نوع پیوند استفاده کرد (14). 1-2-5-3-2- محل های برداشت گرافتهای کورتیکال خودی: یک قطعه بزرگ از استخوان اولنا را بدون اینکه در عمکلرد اندام تداخل ایجاد شود می توان برداشت و بعنوان پیوند خودی استفاده کرد. از استخوان دنده و بال ایلئوم هم می__توان استفاده کرد که هم حاوی بافت استخوانی اسفنجی هستند و هم حاوی بافت استخوانی متراکم می باشند و می توان از فواید هر دو نوع پیوند استفاده کرد (5). 3-5-3-2- پیوند استخوانی کورتیکال آلوگرافت: مهمترین عیب برداشت استخوان کورتیکال خودی این است که در حیوان باید دو تا عمل انجام گیرد و میزان استخوان بدست آمده هم محدودیت دارد از اینرو برای برطرف کردن چنین مشکلی از پیوند استخوانی غیر خودی براحتی می توان استفاده کرد البته ممکن است که واکنش های ایمنی به این پیوند باعث بروز مشکلاتی شوند ولی بافت پیوندی آلوگرافت به مرور با استخوان خودی جایگزین می شود و نقیصه پر می گردد. نشان داده شده که در استفاده از آلوگرافت کورتیکال تازه و فریز شده اختلاف کمتری در طول مدت التیام وجود دارد البته پیشنهاد شده که آنتی ژنسیتی آلوگرافت فریز شده کاهش می یابد (29). 1-3-5-3-2- نحوه جمع آوری آلوگرافت: آلوگرافتها را می توان از حیوان معدوم شده برداشت نمود، البته باید تحت شرایط کاملا" آسپتیک این عمل صورت گیرد و بافتهای نرم و پریوستئوم آن باید کاملا" جداسازی گردد (29). استخوان برداشت شده را می توان در دمای 20- درجه سانتیگراد و به شکل فریز عمیق نگه داشت و هر موقع لازم شد استفاده نمود. البته توصیه شده که استفاده از این نوع گرافتها بعد از 4 هفته انجام گیرد زیرا نشان داده شده است که در طول 4 هفته محتوی پروتئین آلوگرافت طی فریز شدن کاهش می یابد و در نتیجه آنتی ژنسیتی آن هم کاسته می شود. از نوع آلوگرافتهای فریز شده تا 2 سال می توان استفاده کرد. برای برداشت و نگهداری آلوگرافت دو روش وجود دارد: الف) می توان نمونه استخوانی را تحت شرایط استریل برداشت نمود و در 20- درجه سانتیگراد نگهداری کرد. ب) می توان نمونه استخوانی را به شکل غیراستریل خارج نمود و به مدت 24-12 ساعت خشک کرد سپس داخل لوله های پلی اتیلنی قرار داد و جهت استریل کردن آنها از گاز اتیلن اکساید 84% به مدت 12 ساعت استفاده نمود. هوادهی به مدت 24 ساعت لازم است و در دمای اتاق یا دمای 20- درجه سانتی گراد نگهداری نمود البته نگهداری در حالت فریز مانع از دهیدراسیون استخوان و از دست رفتن خاصیت مکانیکی استخوان می شود (17). 4-5-3-2- استفاده از پیوند استخوانی زنوگرافت: امروزه از استخوانهای گاو کشتار شده بعنوان زنوگرافت استفاده می کنند و تمام مراحل برداشت و نگهداری و استفاده از آن مثل آلوگرافت است (28). ? فصــل ســوم 1-3 مواد و روش کار 1-1-3- حیوانات مورد استفاده: در این مطالعه از. 12 عدد خرگوش نژاد سفید نیوزلندی نر به وزن تقریبی 2 کیلوگرم و با سن 5/1 تا 2 سال انتخاب شدند و به دو گروه 6 تایی به شکل تصادفی تقسیم شدند و در قفس های انفرادی به ابعاد cm60× cm50 × cm50 قرار داده شدند. تک تک خرگوش ها به شکل زیر جلدی داروی ضد انگل آیورمکتین (تولید شرکت رازک) با دوز 2/0 میلی گرم بر کیلوگرم برای پاکسازی انگل های خارجی و انگل های داخلی کرم های گرد (به غیر از کرمهای کبدی و سستودها) دریافت کردند. خرگوش های مورد مطالعه برای اینکه به شرایط جدید محیطی عادت کنند و هیجانشان از بین برود بمدت 15 روز علوفه خشک (یونجه خشک) به مقدار مساوی دریافت می کردند. 2-1-3- مواد مورد استفاده: 1- آیورمکتین، 2- علوفه خشک 3- داروی آنتی بیوتیک پنی سیلین، استرپتومایسین، 4- یک عدد گوساله جنینی، 5- نخ بخیه جذب شونده ویکریل، 6- نخ جذب نشونده، 7- دستکش جراحی استریل، 8- داروی کتامین، زایلازین، دیازپام، آسپرومازین، 9- پماد بتادین، 10- عکس رادیوگرافی کوچک، 11- فرمالین، 12- چسب لوکوپلاست، 13- بانداژ . 3-1-3- وسایل مورد استفاده: 1- ست جراحی عمومی، 2- ست جراحی ارتوپدی، 3- اره استخوان بر برقی، 4- دستگاه رادیولوژی. 4-1-3- روش کار: الف - آماده سازی پودر صفحه رشد دمیزاله شده گوساله جنینی ابتدا گوساله جنینی از کشتارگاه تهیه شده و تمامی استخوانهای بلند گوساله به شکل کاملاً استریل از بافتهای نرم جدا شده و خارج می گردند. تمامی صفحات رشد فوقانی و تحتانی استخوانهای بلند با اره برقی برش خورده و خارج می گردند. دمینراله کردن صفحات رشد خارج شده طبق روش دمینراله کردن استخوان توسط ردی و هاگینس انجام می گیرد(40). صفحات رشد با آب مقطر استریل شتسشو داده شده و آبکش می گردند سپس در اتانول 95% به مدت 15 دقیقه و 3 بار شستشو داده می شوند. بعد از این مرحله به مدت 15 دقیقه داخل اتر قرار داده می شوند. نهایتاً یک شبانه روز در معرض هوا خشک می شوند. صفحات رشد خشک و تمیز شده آسیاب شده و سپس با اسید کلریدریک 6/0 نرمال سه مرتبه و به مدت 1 ساعت دمینراله می شوند (50 میلی لیتر اسید بر هر گرم از صفحه رشد). پودر حاصله با آب مقطر استریل چندین بار آبکشی می شوند تا ph به 5/3 یا بالاتر برسد. سپس سه مرتبه با اتانول 95% و یک مرتبه با اتر آبکشی می شوند. پودر صفحه رشد حاصله در معرض هوا خشک شده و داخل بسته های پلاستیکی در دمای 4 درجه سانتی گراد تا زمان استفاده نگهداری می شوند. تمامی مراحل در شرایط استریل انجام می گیرد فقط آسیاب کردن در شرایط غیراستریل می باشد که جهت اطمینان از عدم آلودگی یک نمونه کشت نیز داده خواهد شد. ب- روش جراحی: کاشت پودر صفحه رشد در نقیصه استخوانی در خرگوش مطالعه روند التیام استخوان توصیه شده است که در حیوان خرگوش به جای موش صحرایی انجام می گیرد زیرا سیستم هاورسین استخوانهای بلند خرگوش شبیه به انسان است و مدل خوبی برای انجام مطالعات التیامی شکستگی ها محسوب می شود (38). خرگوش ها با داروی آسپرومازین به میزان mg/kg02/0 آرام بخشی داده می شدند و با ترکیب داروی کتامین (به میزان 40 میلی گرم بر کیلوگرم داخل عضلانی) و زایلازین (به میزان 5 میلی گرم بر کیلوگرم داخل عضلانی) و دیازپام (4 میلی گرم بر کیلوگرم داخل عضلانی) بی هوش می شدند. دست راست و چپ به شکل تصادفی تراشیده شده و آماده سازی استریل برای جراحی می شدند. بعد از شان گذاری برش پوست بر روی استخوان ساعد ایجاد شده و استخوان ساعد در قسمت میانی مشخص شده و در معرض دید قرار می گرفت. با استئوتوم برقی برش عرضی داده شده و قطعه ای به طول دو برابر عرض استخوان خارج می شد. (8) (تصویر 1-2). تصویر 1-2- برداشت قطعه از استخوان رادیوس (دو برابر عرض استخوان) گروه i : در 6 خرگوش نقیصه ایجاد شده با پودر صفحه رشد پر خواهد شد گروهii : در 6 خرگوش نقیصه با هیچ ماده ای پر نشده و بعنوان گروه کنترل می باشد. بعد از اینکه نقیصه استخوانی با پودر پر گردید عضلات بخیه شدند و پوست به شکل زیر جلدی و با نخ ویکریل دو صفر بخیه می شدند. بعد از اینکه خرگوش ها کاملا" از بیهوشی برمی گشتند در قفس بدون تثبیت خارجی رها می شدند. تمامی خرگوشها به مدت 5 روز و روزانه یکبار بعد از عمل پنی سیلین با دوز 000/40 واحد بین المللی و استرپتومایسین 12 میلی گرم بر کیلوگرم تزریق عضلانی شدند. 5-1-3- ارزیابی بالینی: هر روز خرگوش ها مورد ملاحظه و مشاهده قرار می گرفتند و از نحوه استفاده از دست، وزن گذاری اطلاع کسب می شد. هر گونه زخم های موضعی، التهاب و یا عدم ترمیم مورد توجه قرار می گرفتند. 6-1-3- ارزیابی رادیوگرافیکی: رادیوگرافها از دست خرگوشها بلافاصله بعد از عمل و در روزهای14، 28 ،42و60. در دو نمای جانبی و قدامی - خلفی رادیوگرافها تهیه می شدند. فاصله فیلم از منبع اشعه x حدود 70 سانتی متر و دستگاه رادیوگرافی با 45 کیلو ولت(kv) و20 میلی آمپر بر ثانیه (mas) تنظیم گشته بود: برای ارزیابی و درجه بندی رادیوگرافهای تهیه شده از سیستم درجه بندی تغییر شکل یافته lane و sandhu استفاده گردید که به شرح زیر است (جدول 1-2). جدول 1-2: سیستم درجه بندی برای رادیوگرافها به روش تغییر شکل یافته lane و sandhu(32). (bone formation) شکل گیری استخوان درجه هیچ نشانه ای از شکل گیری استخوان 0 شکل گیری استخوان و پر شدن 25% نقیصه 1 شکل گیری استخوان و پر شدن 50% نقیصه 2 شکل گیری استخوان و پر شدن 75% نقیصه 3 شکل گیری استخوان و پر شدن 100% نقیصه 4 union جوش خوردگی (فوقانی و تحتانی) عدم جوش خوردگی 0 احتمالا" جوش خوردگی 1 جوش خوردگی کامل 2 remodeling بازسازی هیچ نشانه ای از بازسازی 0 نشانه های صعیف بازسازی 1 بازسازی کامل 2 7-1-3- ارزیابی هیستوپاتولوژی: در روز 60 تمامی خرگوش ها به روش انسانی با تزریق داروی فنوباربیتال با دوز زیاد به شکل تزریق داخل قلبی معدوم شدند. از هر گروه 3 نمونه برای ارزیابی هیستوپاتولوژی برداشته و داخل فرمالین 10% قرار داده شد و برای آزمایش ارسال گشت. نمونه ها از بافت نرم و عضلات تمیز گشته و به روش استفاده از اسیدهای آلی و بمدت 4 روز کلسیم زدایی انجام گرفت. با دستگاه میکروتوم برش های طولی و عرضی از محل پیوندها به قطر 5میکرون انجام شد و با رنگ آمیزی eosin hematoxylin & رنگ آمیزی شدند و زیر میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. در ارزیابی هیستوپاتولوژی از روش heiple برای درجه بندی مطابق جدول 2-2 استفاده شد (26). جدول 2-2: سیستم درجه بندی ارزیابی هیستوپاتولوژی نمونه ها به روش heiple. union جوش خوردگی درجه هیچ نشانه از جوش خوردگی 0 جوش خوردگی فیبروزی 1 جوش خوردگی استئوکندرال 2 جوش خوردگی استخوانی 3 سازماندهی کامل بدنه استخوان 4 cancellous bone استخوان اسفنجی عدم فعالیت سلول استخوانی 0 شکل گیری ناقص استخوان جدید 1 شکل گیری فعال استخوان جدید 2 دوباره سازماندهی شدن استخوان اسفنجی 3 دوباره سازماندهی شدن کامل استخوان اسفنجی 4 cortical bone استخوان متراکم عدم وجود 0 تظاهر ناقص 1 در حال شکل گیری 2 سازماندهی شدن به میزان زیاد 3 شکل گیری کامل 4 marrow مغز استخوان هیچ موردی از مغز استخوان در محل قطع شده 0 شروع به ظاهر شدن 1 وجود در بیش از نصف نقیصه 2 کلونیزه شدن کامل با مغز قزمز استخوان 3 مغز استخوان چربی بالغ شده 4 8-1-3- تجزیه و تحلیل آماری: ابتدا نتایج بدست آمده بوسیله آزمون آماری kruskal-wallis non parametric anova مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت زمانی که ارزش p کمتر از 05/0 می شد دوباره با آزمون آماری mann-whitney u test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار می گرفتند در این آزمون اگر مقادیر کمتر از 05/0 (05/0p<) می شدند، از نظر آماری معنی دار تلقی می شدند. برای انجام تستهای آماری از نرم افزار spss استفاده شد. فصـل چهارم نتایج 1-4- نتایج: 1-1-4- ارزیابی بالینی: خرگوش ها در تمامی گروهها تا روز 4 در ناحیه جراحی تورم و التهاب داشتند و حین وزن گذاری کمی لنگش داشتند ولی بعد از 4 روز در ناحیه جراحی هیچگونه التهاب و تورم و عفونت و درد مشاهده نشد و وزن گذاری خرگوشها طبیعی بود. 2-1-4- ارزیابی رادیوگرافیکی: ارزیابی رادیوگرافیکی روند التیام دردو گروه با پودر صفحه رشد و بدون پودر صفحه رشد در روزهای14، 28، 42 و56 انجام پیوند و درجه بندی از نظر شکل گیری استخوان، میزان جوش خوردگی فوقانی و تحتانی و شکل پذیری دوباره استخوان (بازسازی) صورت گرفت. 1-2-1-4 شکل گیری استخوان حدود 25 درصد شکل گیری استخوان در گروه i در روز 14 مشاهده شد که در روز 28 بین 25 تا 50 درصد و در روز 42 بین 50 تا 75 درصد شکل گیری استخوان مشاهده شد. در گروه ii از روز 14 تا 42 میزان شکل گیری استخوان بین 25 تا 50 درصد مشاهده شد. از روز 14 تا 42 هیچگونه تفاوت آماری در تجزیه و تحلیل آماری مشاهده نشد. ولی میزان شکل گیری استخوان در روز 42 در گروه i بیشتر از گروه ii بود. در روز 56 اختلاف معنی داری از نظر استخوان سازی بین گروه i و گروه ii مشاهده شد (p<0/05). در روز 56 شکل گیری استخوان در گروه i بیشتر و قوی تر از گروه ii بوده است (جدول 4-1، رادیوگراف 4-1). جدول 4-1- نتایج رادیوگرافیک مربوط به شکل گیری استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (2-0) 1 (1-0) 0 16/0 28 (3-1) 2 (1-0) 1 045/0 42 (3-1) 3 (2-0) 1 037/0 56 b(4-3) 3 (2-1) 2 006/0 a kruskal-wallis non parametric anova b p= 0.008 (compared with group ii by mann-whitney u test) 2-2-1-4 جوش خوردگی استخوان میزان جوش خوردگی استخوان بخش فوقانی و تحتانی از نظر آماری اختلاف معنی داری بین گروه i و گروه ii وجود نداشت ولی مقادیر عددی میزان جوش خوردگی در گروه i بیشتر از گروه ii بوده است (جدول 4-2 و 4-3، رادیوگراف 4-1). جدول 4-2- نتایج رادیوگرافیک مربوط به جوش خوردن فوقانی استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (2-0) 1 (1-0) 0 41/0 28 (2-1) 1 (1-0) 1 058/0 42 (2-1) 2 (2-0) 1 118/0 56 (2-1) 2 (2-0) 1 054/0 a kruskal-wallis non parametric anova جدول 4-3- نتایج رادیوگرافیک مربوط به جوش خوردن تحتانی استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (1-0) 1 (1-0) 0 22/0 28 (2-1) 1 (1-0) 1 09/0 42 (2-1) 2 (2-1) 1 07/0 56 (2-1) 2 (2-1) 1 07/0 a kruskal-wallis non parametric anova 3-2-1-4 بازسازی استخوان در روز 14 و 28 بعد از عمل هیچ نشانه ای از بازسازی در محل ایجاد نقیصه استخوانی مشاهده نشد. در روز 42 بعد از عمل در تعدادی از خرگوش های گروه i و گروه ii بازسازی استخوان مشاهده شد ولی اختلاف معنی دار آماری بین دو گروه وجود نداشت و روز 56 بعد از عمل 75 تا 100 درصد بازسازی در محل نقیصه در گروه i دیده می شد که در روز 56 بعد از عمل اختلاف معنی دار آماری بین گروه i و گروه ii مشاهده شد (p<0/05) (جدول 4-4، رادیوگراف 4-1) جدول 4-4- نتایج رادیوگرافیک مربوط به بازسازی (remodelling) استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (0-0) 0 (0-0) 0 1 28 (0-0) 0 (0-0) 0 1 42 (2-1) 2 (1-0) 1 031/0 56 b(2-1) 2 (1-0) 1 015/0 a kruskal-wallis non parametric anova b p= 0.032 (compared with group ii by mann-whitney u test) رادیوگرافهای 4-1 بترتیب در روزهای 14، 28، 42 و 56 از محل پیوند در گروه با پودر صفحه رشد گوساله جنینی و گروه بدون پودر صفحه رشد رادیوگراف تهیه شد. (a) روز14 بدون پودر (b) روز 14 با پودر، (c) روز28 بدون پودر (d) روز 28 با پودر، (e) روز42 بدون پودر (f) روز 42 با پودر، (g) روز56 بدون پودر (h) روز 56 با پودر. 3-1-4- نتایج حاصله از هیستوپاتولوژی نمونه ها: 56 روز بعد از عمل نمونه های پیوندی خارج شده و جهت ارزیابی هیستوپاتولوژیکی ارجاع داده شدند. در ارزیابی هیستوپاتولوژیکی میزان جوش خوردگی، شکل گیری استخوان متراکم، شکل گیری استخوان اسفنجی و شکل گیری مغز استخوان براساس سیستم درجه بندی heiple و همکاران مورد ارزیابی قرار گرفتند (25). در ارزیابی هیستوپاتولوژیکی هیچگونه نشانه ای از التهاب و عفونت در دو گروه مشاهده نشد. از نظر جوش خوردگی استخوان اختلاف آماری معنی داری بین گروه i و ii دیده می شد که میزان جوش خوردگی استخوان گروه i بیشتر و قوی تر از گروه ii بوده است. از نظر شکل گیری استخوان متراکم اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. شکل گیری استخوان اسفنجی نیز بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی مقادیر عددی مربوط به شکل گیری استخوان اسفنجی در گروه i نسبت به گروه ii بیشتر بوده و حاکی از قوی بودن شکل گیری استخوان اسفنجی در گروه i می باشد. 56 روز بعد از عمل شکل گیری مغز استخوان به شکل معنی داری در گروه i بیشتر و مطلوب تر از گروه ii می باشد. در گروه بدون پودر صفحه رشد استخوان ترابکولی نابالغ و نازک مشاهده شد. در گروه با پودر صفحه رشد میزان شکل گیری استخوان اسفنجی ، استخوان متراکم بالغ و شکل گیری مغز استخوان قابل توجه بوده و استخوان شکل گرفته کیفیت بهتری داشته است (جدول 5-4، تصاویر 4-2). جدول 4-5 ارزیابی هیستوپاتولوژی در محل شکل گیری استخوان معیارهای هیستوپاتولوژی (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) جوش خوردگی استخوان b (4-2) 3 (2-1) 1 013/0 استخوان متراکم (4-2) 3 (3-2) 2 118/0 استخوان اسفنجی (4-2) 3 (3-1) 2 049/0 مغز استخوان c(4-2) 3 (2-1) 1 013/0 a kruskal-wallis non parametric anova b p= 0.016 (compared with group ii by mann-whitney u test) c p= 0.016 (compared with group ii by mann-whitney u test) تصاویر 4-2 (a) در گروه بدون پودر صفحه رشد به استخوان ترابکولی نابالغ و نازک توجه شود. در گروه با پودر صفحه رشد میزان شکل گیری استخوان اسفنجی ، متراکم بالغ و شکل گیری مغز استخوان قابل توجه بوده و استخوان شکل گرفته کیفیت بهتری داشته است (b, c و d). فصـل پنجم 1-5- بحـث و نتیجه گیری در این پایان نامه پیوند پودر صفحه رشد گوساله جنینی بر روی مدل حیوانی خرگوش انجام گرفت. استخوان انتخاب شده جهت مقایسه پیوندها در خرگوش استخوان ساعد می باشد زیرا با برداش