نام پژوهشگر: محمد راضی جلالی
حمیده سعیدجو محمد راضی جلالی
به منظور ارزیابی تغییرات الکتروکاردیوگرام و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم متعاقب عمل پیوند ایلئوم به مثانه، ده قلاده سگ سالم، بالغ، نژاد مخلوط از هر دو جنس (7 قلاده نر و 3 قلاده ماده) با وزن 24-15 کیلوگرم انتخاب شد. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه مساوی جراحی و کنترل تقسیم گردید. در گروه جراحی حدود 50 درصد از مثانه برداشته شد و آنگاه با استفاده از روش لامش و دوسیو پیوند ایلئوم به مثانه انجام گرفت. در گروه کنترل پس از برداشتن یک قطعه از ایلئوم، مسیر روده ای مجدداً به هم آناستوموز گردید. در این گروه برداشت بخشی از مثانه و پیوند آن به ایلئوم انجام نشد. خون گیری جهت اندازه گیری ازت اوره ی خون، کراتینین، اسید اوریک، کلسیم، فسفر، کلر، سدیم و پتاسیم در زمان قبل از جراحی انجام شد و در روزهای 1، 3، 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 پس از جراحی تکرار گردید. هم چنین ثبت الکتروکاردیوگرام در زمان قبل از جراحی و روز های 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 پس از جراحی صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون توکی استفاده شد و مقادیر p کوچکتر از 0/05 از نظر آماری معنی دار تلقی گردید. ازت اوره ی خون، اسید اوریک و فسفر تغییرات معنی داری را نشان داد. سایر فاکتورهای خونی تغییرات معنی داری را آشکار نساختند. در الکتروکاردیوگرام هیچ گونه آریتمی و بی نظمی مشاهده نشد. می توان نتیجه گرفت که علی رغم برخی تغییرات بیوشیمیایی سرم، ایلئوم برای پیوند با مثانه در سگ ها قطعه ای ایده آل است و حداقل در این مطالعه تغییرات سرمی هیچ تاثیر مهمی در الکتروکاردیوگرام نشان نداد.
ملینا صدیق آرا غلامحسین خواجه
در مطالعه حاضر هدف بررسی اثرات سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس بر پروفایل های لیپیدی بوده است. این عقرب مسئول عمده عقرب گزیدگی ها و حتی تلفات ناشی از آن در استان خوزستان می باشد. در این تحقیق اثرات حمایتی ویتامین c و آنتی ونوم پلی والان بر پروفایل های لیپیدی مورد نظر بوده است. بدین منظور تعداد 90 سر موش صحرایی از نژاد ویستار به 5 گروه 18 تایی به طور تصادفی تقسیم شدند. سم عقرب به میزان mg/kg 3 از طریق داخل صفاقی به گروههای d ,c ,bوe تزریق گردید. گروه a به عنوان گروه شاهد سرم فیزیولوژی دریافت کرد. گروه b به جز سم درمانی دریافت نکرد و گروه c ویتامین c را با دوز mg/kg)100) و گروه d آنتی ونوم را به میزان( ml/kg5/2)30 دقیقه پس از تزریق سم از طریق داخل صفاقی دریافت کردند. گروه e هر دو درمان فوق را به صورت توأم دریافت کرد. پس از انجام تزریقات از هر یک از رت های گروه های مورد آزمایش در زمان های 3، 24 و48 ساعت پس از تزریق سم، خون گیری از طریق داخل قلبی به عمل آمد. پس از جداسازی سرم مقادیر کلسترول تام، تری گلیسرید والکتروفورز لیپوپروتئین های سرم خون جهت بررسی روند تغییرات اندازه گیری گردید. نتایج حاصله نشان داد که مقادیر کلسترول تام در زمان 48 ساعت پس از تزریق سم در گروه b در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد(05/0p<). تری گلیسرید تغییرات معنی داری را در طول مطالعه در گروه های مختلف نشان نداد. آنالیز آماری نشان داد درصد hdl در زمان 24 و 48 ساعت در گروه b کاهش معنی داری را نشان می دهد(05/0p<). درصدldl در این گروه در زمان 24 و 48 ساعت افزایش معنی داری داشت (05/0p<). نتایج این تحقیق نشان داد که سم عقرب مورد مطالعه موجب افزایش کلسترول تام و درصد ldl و در مقابل کاهش درصدhdl می شود(05/0p<). استفاده از ویتامین c و آنتی ونوم پلی والان توانست از افزایش معنی داری درصد ldl و کاهش معنی دار درصد hdl به صورت منفرد یا توأم جلوگیری نماید. به عبارت دیگر این درمان ها در شرایط آزمایشگاهی توانستند به طور موثر این بعد از سمیت عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس را کنترل نماید.
ناعمه فرشادمهر محمد راضی جلالی
به منظور ارزیابی تغییرات بالینی، هماتولوژی و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم متعاقب عمل جراحی تجربی آناستوموزمیزنای، پنج قلاده سگ سالم دورگ با وزنی بین 30-15 کیلوگرم مورد استفاده قرار گرفتند. پس از پیش بیهوشی با آسپرومازین، بیهوشی با تیوپنتال سدیم القاء شده و با هالوتان در یک سیستم بسته ادامه یافت. پس از ورود به محوطه شکمی از خط وسط، میزنای چپ در نزدیک ناحیه تریگون مثانه بریده شد و بلافاصله آناستوموز به روش انتها به انتها با الگوی بخیه ساده تکی توسط نخ شماره 0/6 پلی دیاکسانون صورت پذیرفت. به منظور آنالیز ادراری، انجام شمارش کامل سلول های خونی و هماتوکریت، و اندازه گیری ازت اوره ی خون، کراتینین، اسید اوریک، کلسیم، فسفر، کلر، سدیم و پتاسیم نمونه ی ادرار و خون سیاهرگی قبل از عمل و در روزهای 1، 3، 7، 14، 21، 28، 35، 42 و90 پس از عمل جراحی اخذ گردید. به منظور آنالیز نتایج بدست آمده، آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تکمیلی توکی استفاده شده و p کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار قلمداد گردید. در این مطالعه مقادیر ازت اوره، کراتینین و تعداد نوتروفیل ها در تمامی زمان های پس از عمل افزایش معنی داری نشان داده و میزان ازت اوره و کراتینین در روزهای 1 و 3، و تعداد نوتروفیل ها در روز 1 بعد از عمل بیش از دامنه ی طبیعی بود. فسفر نیز در تمامی زمان های مورد بررسی به جز روزهای 42 و 90 افزایش معنی داری را نشان داد. میزان پتاسیم نیز به طور معنی داری در روزهای 1، 3، 7 و 14 پس از آناستوموز میزنای افزایش یافت. آنالیز ادراری و سایر پارامترهای مورد مطالعه از نظر آماری تغییرات معنی داری را نشان ندادند. اگر چه به نظر می رسد مکانیسم جبرانی کلیه و میزنای سالم بتواند در تنظیم آب، الکترولیت ها و پارامترهای بیوشیمیایی سرم دخالت نماید، با وجود این ، مطالعه حاضر نشان داد پس از جراحی یک طرفه ی میزنای به خصوص در چند هفته اول پس ازعمل بعضی از تغییرات بیوشیمیایی سرم غیر قابل اجتناب می باشند.
مرضیه ارجمندنژاد محمد راضی جلالی
کارایی ورزشی اسب به توانایی آن در بر آوردن نیازهای متابولیکی اضافه ای بستگی دارد که به دلیل فعالیت شدید در دام پدید می آید. یکی از راههای ارزیابی این نیازهای متابولیکی، بررسی نوع و میزان تغییرات پدیدآمده در پارامترهای مختلف بیوشیمیایی است که می تواند فاکتوری مناسب در پیش گویی توانایی ورزشی اسب باشد. در مطالعه حاضر که بر روی 9 رأس نریان عرب 4 تا ?? ساله به انجام رسید، میزان سرمی پروتئین تام، آلبومین، نیتروژن اوره، کراتینین، گلوکز، کلسیم، فسفر، سدیم، کلر و پتاسیم وهمچنین فعالیت آنزیمهای کراتین فسفوکیناز و لاکتات دهیدروژناز در زمانهای مختلف قبل و پس از فعالیت شدید بدنی مورد سنجش قرار گرفت. برای انجام این کار، از دام یک ساعت قبل (زمان0)، بلافاصله (زمان1)، ? (زمان2) و24 ساعت (زمان3) پس از دویدن با حداکثر سرعت در مسیر ?250 متری خون گیری به عمل آمد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار sigma state 2 و با بهره بردن از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه مشاهدات تکراری و تست توکی ارزیابی گردید. نتایج این بررسی نشان داد که به استثنا کلسیم، کلر، نیتروژن اوره ؛ سایر فاکتورهای اندازه گیری شده بلافاصله پس از دویدن و یا در زمان های بعد، در مقایسه با زمان (0) تغییرات معنی داری را متحمل گشته اند(5 0/0(p<. به نظر می رسد که تغلیظ شدید خون ناشی از تعریق زیاد، و همچنین استرس ناشی از شرکت در یک فعالیت ورزشی شدید عامل اصلی تغییرات فوق باشند.
طاهره شیراالی محمد راضی جلالی
نام خانوادگی: شیرالی نام: طاهره عنوان پایان نامه: : بررسی مقایسه ای اثرات سم عقرب های همی اسکورپیوس لپتوروس ، هوتنتوتا سلسئی و مزوبوتوس اپئوس بر عملکرد سیستم انعقاد خون در رت اساتید راهنما: دکتر محمد راضی جلالی درجه تحصیلی: دکتری حرفه ای رشته: دامپزشکی گرایش:دامپزشکی محل تحصیل(دانشگاه): شهید چمران اهواز دانشکده: دامپزشکی تاریخ فارغ التحصیلی: 1389/3/31 تعداد صفحه: 101 کلید واژه ها: سم عقرب ، هموستاز، همی اسکوریپوس لپتوروس، ، هوتنتوتا سلسئی ، مزوبوتوس اپئوس به دنبال عقرب گزیدگی و یا تزریق سم آن تغییرات قابل توجهی در بسیاری از پارامترهای خونی حادث می شود. یکی از انواع اختلالاتی که بدنبال عقرب گزیدگی در قربانیان مشاهده شده است، اختلالات-انعقادی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای اثرات سم عقرب های همی اسکورپیوس لپتوروس، مزوبوتوس اپئوس و هوتنتوتاسلسئی بر عملکرد سیستم انعقادخون می باشد. جهت مطالعه حاضر تعداد 96 سر رت نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه 24 تایی a ، b، c وd تقسیم شدند. گروه a به عنوان شاهد سرم فیزیولوژی از طریق داخل صفاقی دریافت نمود. سایر گروه های b، c وd به ترتیب سم عقرب های همی اسکورپیوس لپتوروس(mg/kg3)، مزوبوتوس اپئوس(mg/kg5/1) و هوتنتوتا سلسئی(mg/kg1) را به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. سپس در زمان های1، 3، 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم، خونگیری از طریق داخل قلبی به همراه سیترات سدیم 6/3درصد صورت-پذیرفت. نمونه ها از نظر زمان پروترومبین((pt، زمان ترومبوپلاستین پارشال فعال شده (aptt) ، مقادیر فیبرینوژن و شمارش پلاکت ها مورد بررسی قرار گرفتند. در پایان نتایج با استفاده از آزمون anova مورد تجزیه وآنالیز آماری قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که، آزمایش زمان پروترومبین((pt و زمان ترومبوپلاستین پارشال فعال شده (aptt)، در زمان های 1، 3، 24 و 48 ساعت پس ازتزریق سم، در مورد عقرب های همی اسکورپیوس-لپتوروس و مزوبوتوس اپئوس در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی-داری را نشان می دهد (p?0/05)روند تغییرات در آزمایش((pt و (aptt) در گروه همی اسکورپیوس لپتوروس و مزوبوتوس اپئوس به گونه ای بوده-است که حداکثر زمان این آزمایش، در مدت زمان 3 ساعت پس از تزریق سم بوده است. مقادیر فیبرینوژن در زمان 1 و 3 ساعت پس از تزریق سم در گروه دریافت کننده سم عقرب های همی اسکورپیوس لپتوروس و مزوبوتوس اپئوس، در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان می دهد(p?0/05 ). با گذشت زمان در ساعت های 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم، مقادیر فیبرینوژن بتدریج کاهش می یابد. این در حالی است که سم عقرب هوتنتوتاسلسئی موجب افزایش معنی دار مقادیر فیبرینوژن در تمام زمان ها گردید(p?0/05 ) متعاقب تزریق سم عقرب-های همی اسکورپیوس لپتوروس و مزوبوتوس اپئوس، در زمان های 3 و 24 ساعت کاهش معنی دار تعداد پلاکت ها مشاهده می شود(p?0/05 ) در این گروه ها با گذشت زمان تعداد پلاکت ها بتدریج افزایش نشان داد. بر اساس یافته های حاصل به نظر می رسد ماهیت سم عقرب های همی-اسکورپیوس لپتوروس و مزوبوتوس اپئوس، از لحاظ نحوه تاثیر سم بر عملکرد سیستم انعقادی مشابه باشد. بر اساس یافته های حاصل، به-نظر نمی رسد سم عقرب هوتنتوتاسلسئی بر عملکرد سیستم انعقادی تاثیر خاصی را به دنبال داشته باشد. به هر حال مشخص نمودن مکانیسم های موثر در این ارتباط نیاز به مطالعه و بررسی بیشتری دارد.
محمد امین عندلیبی مجتبی علیشاهی
در این تحقیق اثرات تجویز خوراکی عصاره خام آلوئه ورا بر پاسخ ایمنی اختصاصی و فاکتورهای خونی ماهی کپور معمولی مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور 300 قطعه ماهی کپور معمولی ظاهراً سالم بصورت کاملاً تصادفی به 4 گروه تقسیم گردیدند. گروه اول با باکتری کشته آئروموناس هیدروفیلا ایمن شده و با خوراک حاوی آلوئه ورا تغذیه شدند. گروه دوم با باکتری کشته آئروموناس هیدروفیلا ایمن شده و با خوراک فاقد آلوئه تغذیه شدند. گروه سوم ایمن نشده و با خوراک حاوی آلوئه تغذیه شد و گروه چهارم ایمن نشده و با خوراک معمولی فاقد آلوئه تغذیه گردید. تمام تیمارها به مدت 8 هفته با خوراک های اختصاصی خود تغذیه شده و هر دو هفته یکبار نمونه گیری از خون آنها صورت گرفت. نمونه های اخذ شده از نظر فاکتورهای هماتولوژی(تعداد گلبولهای سفید، تعداد گلبولهای قرمز، هماتوکریت و شمارش تفریقی گلبولهای سفید خونی) و ایمنی اختصاصی (تیترپادتن اختصاصی ضد باکتری آئروموناس هیدروفیلا) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعداد گلبولهای سفید خونی و تیتر آنتی بادی ضد آئروموناس هیدروفیلا در تیمارهای تغذیه شده با آلوئه ورا افزایش معنی داری نسبت به گروه کنترل یافت (p<0.05). درصورتیکه تجویز خوراکی آلوئه ورا تاثیری در تعداد گلبولهای قرمز، هماتوکریت و نسبت گلبولهای سفید خونی (شمارش تفریقی لکوسیت ها) ایجاد ننمود (p>0.05). با توجه به نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که آلوئه ورا می تواند باعث افزایش تولید پادتن ها شده و افزایش تعداد لکوسیت ها را نیز باعث گردد، ولی این عصاره تاثیری در سایر فاکتورهای هماتولوژی ماهی ندارد. لذا آلوئه دارای اثرات ادجوانی بوده ولی فاقد اثرات سوء روی پارامترهای خونی است.
اعظم توسرکانی محمد راضی جلالی
یکی از مهم ترین عوارضی که در بسیاری از موارد عقرب گزیدگی ممکن است مشاهده گردد، تغییرات عملکرد طبیعی کلیه و به تبع آن علایمی است که به واسطه این تغییرات در مقادیر برخی از پارامترهای بیوشیمیایی خون ایجاد می شود. به همین دلیل بررسی بیوشیمیایی و هیستوپاتولوژی اختلالات ایجاد شده در بافت کلیه در اثر سم عقرب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجایی که صدمات بافتی ممکن است ناشی از ضایعات اکسیداتیو به دنبال تجویز سم عقرب باشد، لذا از سیلیمارین به عنوان یک آنتی اکسیدان در کنار آنتی ونوم پلی والان که در حال حاضر به عنوان درمان اصلی عقرب گزیدگی می باشد، استفاده شده است. بدین منظور تعداد 126 سر موش صحرایی از نژاد ویستار انتخاب و به طور تصادفی به 7 گروه 18تایی تقسیم و هر کدام از این گروه ها نیز به سه زیرگروه شش تایی دسته بندی شدند. گروه a (گروه کنترل)، سرم فیزیولوژی ml/kg/ip5/0، گروه b سم عقرب mg/kg/ip3، گروه cسم (همان دوز) + آنتی ونوم پلی والان ml/kg/ip2، 30 دقیقه بعد از تزریق سم ، گروه d سم (همان دوز) + آنتی ونوم پلی والان 120 دقیقه بعد از تزریق سم، گروه e سم (همان دوز) + سیلیمارین mg/kg/po 200 ، 30 دقیقه بعد از تزریق سم، گروه f سم (همان دوز) + سیلیمارین و آنتی ونوم 30 دقیقه بعد از تزریق سم، گروه g سم (همان دوز) + سیلیمارین و آنتی ونوم120دقیقه بعد از تزریق سم دریافت کردند. آن گاه در زمان های 3، 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم، خون گیری و متعاقب آن آسان کشی و کالبدگشایی صورت گرفت. بر اساس نتایج مشاهده شده در این تحقیق افزایش معنی دار غلظت ازت اوره، اسیداوریک، کراتینین و فسفر پلاسما در گروه دریافت کننده سم در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد(05/0> p). روند تغییر این پارامترها وابسته به زمان بوده، به طوری که بیشترین مقدار در بالاترین زمان نمونه گیری مشاهده گردید. مقادیر کلسیم، سدیم و پتاسیم تغییرات معنی داری را در گروه های مختلف نشان ندادند. استفاده از آنتی ونوم در زمان 30 دقیقه توانست از افزایش معنی دار کراتینین و اسیداوریک جلوگیری نموده، یا این افزایش را تعدیل نماید، ولی استفاده با تاخیر از آن نتوانسته است از افزایش معنی دار این پارامترها جلوگیری نماید. در ضمن تجویز خوراکی سیلیمارین در زمان 30 دقیقه پس از تزریق سم، نتوانست در اصلاح تغییرات پارامترهای مربوط به کارکرد کلیه موثر باشد. در بررسی هیستوپاتولوژیک، مهم ترین ضایعه مشاهده شده نکروز لوله ای بود که در گروه دریافت کننده سم در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0> p). درحالی که در گروه های دریافت کننده آنتی ونوم در زمان های 30 و 120 دقیقه بعد از تزریق سم به طور چشمگیری از فراوانی نکروز لوله ای کاسته شد. نکروز لوله ای علاوه بر گروه دریافت کننده سم در گروه های دریافت کننده سیلیمارین نیز رخ داده است. عدم تاثیر سیلیمارین ممکن است به عوامل مختلف از جمله نحوه و زمان تجویز دارو و یا عدم توانایی آن در مقابله با اثرات سم بر بافت کلیه مربوط باشد.
سمانه پیرزاده محمد راضی جلالی
با توجه به اینکه سم برخی از عقرب های خطرناک اثرات واضحی را بر ترشح هورمون ها و ذخیره انرژی بر جای می گذارند ما اثرات سم کشنده عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس و اثرات درمانی ویتامین c و آنتی ونوم را بر ذخیره انرژی و مقدار انسولین و کورتیکوسترون بررسی کردیم. نودو شش سر رت نر نژاد ویستار به چهار گروه تقسیم شدند. زهر لیوفلیزه ی حل شده در سرم فیزیولوژی به روش زیر پوستی (mg/kg 3) به تماما رت های گروه های توکسین، توکسین+ویتامینc و توکسین+آنتی ونوم تزریق شد ولی گروه کنترل سرم فیزیولوژی را با حجمی معادل دریافت نمود. پس از سی دقیقه گروه توکسین و گروه کنترل سرم فیزیولوژی را به میزان ml/kg2 و گروه توکسین+ویتامینc، ویتامین c را به میزان mg/kg200 و گروه توکسین+آنتی ونوم، آنتی ونوم را به میزان ml/kg2 به روش داخل صفاقی دریافت کردند. در زمان های 1، 3، 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم تحت بیهوشی عمیق، از شش سر از رت های هر گروه خونگیری و قسمتی از عضله ی ران و کبد آنها جدا شد. سم عقرب باعث افزایش گلوکز و کورتیکوسترون سرم، کاهش انسولین سرم و محتوای گلیکوژن عضله و کبد شد. آنتی ونوم سریعتر و بهتر از ویتامین c باعث بازگشت تغییرات فوق شد. بنابر این نتایج به نظر می رسد سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس باعث تهی شدن ذخیره انرژی بدن می شود. این مکانیسم احتمالی دیگری است که همراه با اثرات نوروتوکسیک و سیتوتوکسیک این سم ممکن است باعث اختلال ارگان های متعدد و نهایتا مرگ شود. لذا جهت کاهش عوارض این سم علاوه بر استفاده از آنتی ونوم توجه بیشتر به روش های درمانی ای که منجر به حفظ انرژی شوند پیشنهاد می شود
علیرضا مسعودی آریا رسولی
نتایج این مطالعه نشان می دهد که مقدار کلسیم (یونیزه و تام)، منیزیم و فسفر به طور معنی داری تغییر پیدا کرد به جزء مقدار کلسیم تام و منیزیم در روش داخل عضلانی که تغییر معنی داری نداشته است. بر اساس نتایج این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که اکسی تتراساکلین بر روی مقادیر سرمی کلسیم و منیزیم تأثیر می گذارد باید مقدار این کاتیون ها در بیماران، در هنگامی که اکسی تتراسایکلین استفاده می شود مورد توجه قرار گیرد.
آزاده احسانی محمد راضی جلالی
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف ویتامین e جیره غذایی بر روی تغییرات برخی از پارامترهای بیوشیمیایی خون در آلودگی ناشی از آیمریا تنلا در جوجه های گوشتی انجام شد. بدین منظور، تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (سویه راس) به طور تصادفی به سه گروه a، b و c تقسیم و در شرایط قفس نگهداری شدند. گروه های سه گانه در طول آزمایشبه ترتیب با افزودن صفر، 35 و ppm70 از پیش مخلوط ویتامین e به جیره معمولی و با دسترسی آزاد به آب و دان تغذیه گردیدند. در سن 20 روزگی 10 قطعه جوجه از هرگروه خون گیری شد. یک روز پس از آن (21 روزگی) جوجه های باقی مانده در هر گروه به 6 زیرگروه 15 قطعه ای تقسیم شدند که یکی از آن ها به عنوان کنترل غیر آلوده بود. سایر زیر گروه ها با 103 × 5، 103× 10، 103 × 20، 103 × 40 و 103×80 اُاُسیست هاگزا آیمریا تنلا تلقیح شدند. شش روز بعد از تلقیح، از هر زیر گروه 12 قطعه جوجه به طور تصادفی خون گیری شد و پلاسمای جدا شده از نمونه های خون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در گروه های با آلودگی بیشتر میزان گلوکز پلاسما افزایش معنی دار نسبت به گروه کنترل داشته است. در حالی که در سایر پارامترهای مورد بررسی، جوجه های آلوده کاهشی معنی دار نسبت به گروه کنترل داشتند. هرچند که در مورد hdlپلاسمافقط گروه های آلوده با 40 و80 هزار اُاُسیست کاهش نشان دادند و در میزان آلبومین و pcv خون جوجه های آلوده فقط گروه ها با آلودگی کمتر، تفاوتی معنی دار با گروه کنترل نداشتند (05/0?p).در بررسی جیره مشخص شد که قبل و پس از تلقیح، جیره پایه (a) نسبت به دو جیره دیگر بر تمامی پارامترها افزایش معنی دار داشته است. جوجه های تغذیه شده با جیرهحاوی ppm35بیشترین اثر افزایشی را بر میزان گلوکز، پروتئین تام، آلبومین و pcv داشتند. در دو مرحله قبل و پس از خون گیری جیرهc بیشترین اثر افزایشی را در سطح پارامتر hdl داشت و افزایشی در میزان تری گلیسرید،vldl و ldl ایجاد نشد. در جوجه های آلوده دو جیرهbوcتفاوتی معنی دار بر سطح کلسترول نشان ندادند و در این جوجه ها جیره b اثر افزایشی در میزان ldl پلاسما داشت. در مجموع این گونه نتیجه گیری می شود که در جوجه های آلوده در میزان گلوکز پلاسما افزایش و سایر پارامترها کاهش وجود داشت. افزودن ویتامین eبهمیزانppm 35به جیره پایه می تواند اثر مفید در کاهش شدت آلودگی ناشی از آیمریا تنلاداشته باشد.
مژده مخدوم سعد گورانی نژاد
مینرال ها، مواد ضروری هستند که در تولید مثل حیوانات نقش مهمّی دارند، لذا تعیین مقادیر آن ها در شرایط متفاوت خصوصاً در دام هایی همچون اسب اصیل عرب که در منطقه و جهان جایگاه خاص خود را دارد، می تواند اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با تغییرات احتمالی این مواد بر حسب شرایط مختلف مورد نظر ارائه نماید. به منظور مطالعه ی تأثیر آبستنی بر روی برخی از ماکرومینرال ها و میکرومینرال های سرم خون اسب اصیل عرب، از تعداد یکصد راس مادیان به ظاهر سالم از مناطق مختلف اهواز شامل 50 راس مادیان آبستن (سبک، متوسط، سنگین) و 50 راس مادیان غیر آبستن نمونه گیری به عمل آمد. در مطالعه ی حاضر ماکرومینرال ها (کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم و پتاسیم) و میکرومینرال ها (مس، روی و آهن) با استفاده از روش های استاندارد اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. مقادیر کلسیم به روش ارتوکرزول فتالئین، فسفر به روش احیای مولیبدات، منیزیم به روش زایلیدیل بلو و سدیم وپتاسیم به روش فلیم فتومتری اندازه گیری شدند. مقادیر مس، روی و آهن به روش جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفتند.پس از انجام کلیه ی آزمایشات به منظور تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از نرم افزار spss-17 استفاده شد. در بررسی میزان کلسیم سرم، بین مادیان های آبستن و غیرآبستن اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در این مطالعه بین میزان فسفر سرم در مادیان های آبستن و غیرآبستن اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<). همچنین سطح فسفر سرم طی مراحل مختلف آبستنی دارای اختلاف معنی دار بود (05/0p<). و میزان فسفر سرم در طول آبستنی نسبت به مادیان های غیر آبستن در مجموع کاهش یافت. در بررسی حاضر، غلظت سرمی منیزیم گروه آبستن نسبت به مادیان های غیرآبستن تفاوت معنی داری را نشان نداد. مقایسه ی سطح سدیم سرم دو گروه آبستن و غیرآبستن و همچنین در مراحل مختلف آبستنی، در مطالعه ی انجام شده، تغییر معنی داری را نشان نداد. تغییرات میزان پتاسیم سرم در مطالعه ی حاضر اختلاف معنی داری بین دو گروه مادیان آبستن و غیرآبستن نشان داد (05/0p<). مقدار پتاسیم سرم در مادیان های آبستن نسبت به غیرآبستن کاهش یافت و پایین ترین غلظت پتاسیم، در آبستنی متوسط مشاهده شد. در مطالعه ی انجام شده، در مادیان های غیرآبستن و در دوره های مختلف آبستنی، میزان مس و آهن سرم تغییر معنی داری نداشت. اما میزان روی سرم، در گروه های مورد مقایسه اختلاف معنی داری را نشان داد و بالاترین میزان روی، در طی آبستنی سبک مشاهده شد.
مهدیه داورنژاد محمد راضی جلالی
مطالعه شاخص های مهم خون شناسی و بیوشیمیایی در اسب اصیل عرب به جهت فراهم آوردن شرایط بهتر جهت تشخیص اختلالات و بیماری ها و امکان انتخاب درمان مناسب اهمیت بالایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات دوره آبستنی و شیرواری طی یک دوره کامل آبستنی و شیرواری بر برخی مواد معدنی سرم خون مادیان اصیل عرب استان خوزستان است. این مطالعه بر روی 6 راس اسب عرب با میانگین سن تقریبی 7 سال موجود در اسبداری های استان خوزستان انجام شد. مقادیر کلسیم به روش ارتو کرزول فتالئین، فسفر به روش احیای مولیبدات، منیزیم به روش زایلیدیل بلو، کلر به روش تیوسیانات و مقادیر سدیم و پتاسیم به روش نشر شعله ای اندازه گیری گردید. مقادیر میکرومینرال ها شامل مس، آهن و روی در آزمایشگاه شرکت نفت اهواز به روش جذب اتمی شعله ای انجام گرفت. پس از انجام آزمایشات به منظور تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از رویه mixed در نرم افزار sas استفاده شد. در نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر میزان کلسیم در ماه 4 آبستنی افزایش و در ماه 5 آبستنی کاهش یافت(05/0>p). در ماه های آخر آبستنی و پس از زایمان نیز کاهش در مقادیر کلسیم دیده شد که این تغییر معنادار نبود(05/0<p)؛ البته تمام مقادیر کلسیم در محدوده طبیعی( mg/dl6/13-2/11) بود. در مقدار فسفر از شروع آبستنی تا ماه 4 کاهش دیده شد و به کمترین مقدار خود رسید که این نوسان معنادار نبود(05/0<p). در ماه های آخر آبستنی نیز کاهش جزیی دیده شد، دو ماه پس از زایمان نیز مقدار فسفر افزایش یافت که این مقدار نیز معنادار نبود(05/0<p)؛ البته تمام مقادیر فسفر در محدوده طبیعی mg/dl)6/5-1/3) بود. همچنین در این تحقیق تغییر معنادار و محسوسی در میزان منیزیم دیده نشد و مقدار منیزیم در محدوده طبیعی آن ( mg/dl8/2-2/2) قرار داشت. میزان سدیم سرم مادیان نیز طی آبستنی نوسانات غیر معنادار(05/0<p) و پس از زایمان کاهش معناداری را نشان داد(05/0>p) ولی بطور کلی میزان سدیم در طول آبستنی و شیرواری از محدوده طبیعی آن یعنی( mg/dl146-132) بیشتر بود. در مطالعه حاضر میزان پتاسیم از شروع آبستنی رو به کاهش گذارد بطوری که افت شدیدی در ماه 4 دیده شد و سپس در ماه 5 افزایش ناگهانی یافت (05/0p<)؛ بطور کلی میزان پتاسیم در دوران بارداری و شیرواری از محدوده نرمال آن(meq/l7/4-4/2) بیشتر بود، پس از زایمان نیز تغییر معناداری مشاهده نشد. میزان کلر در سرم مادیان تغییرات معناداری را در هیچ دوره ای نشان نداد. طبق این تحقیق میزان آهن در ماه پنجم آبستنی کاهش یافت (05/0<p) ولی در ماه هفتم یک افزایش معنادار را نشان داد و به بیشترین میزان خود رسید. پس از زایمان نیز میزان آهن کاهش پیدا کرد (05/0<p)، البته تمام این تغییرات در محدوده نرمال آهن (g/dlµ 140-73) بوده است. میزان مس در ماه سوم آبستنی افزایش یافت که این افزایش معنادار بود و در ماه نهم آبستنی مقادیر مس رو به کاهش گذاشت(05/0>p) و تا زمان زایمان تقریباً ثابت باقی ماند. پس از زایمان میزان مس کاهش یافت(05/0<p). میزان روی در خون مادیان ها تا ماه چهارم آبستنی افزایش یافت که این افزایش معنادار نبود؛ سپس از ماه هفتم تا زمان زایمان رو به کاهش گذارد(05/0<p) و در دوران شیرواری افزایش پیدا کرد(05/0<p). در تمام این موارد میزان روی در محدوده طبیعی خود (µg/dl 150 -50) است.
نسیم اکبری محمد راضی جلالی
در مطالعه حاضر اثر بیهوشی سه ماده ام اس 222 (تریکائین متان سولفونات )، اسانس میخک و فنوکسی اتانول بر برخی فاکتورهای خونی و آنزیم های سرمی ماهی کپور معمولی ارزیابی گردید. ابتدا با تجویز غلظت های افزایشی هر یک از داروهای بیهوشی، بهترین غلظت القای بیهوشی (القای بیهوشی در 3 دقیقه و بازگشت از بیهوشی در 5 دقیقه) و و نیز غلظت کشنده (lc50) در مورد هر یک از داروها مشخص گردید. سپس ماهی ها با غلظت های بدست آمده بیهوش شده و در زمان های0، 1، 12، 24 و 72 ساعت بعد از بیهوشی از ماهی ها خونگیری شده و پارامترهای خون شناسی شامل: هماتوکریت، میزان هموگلوبین، تعداد گلبول های قرمز و اندیس های گلبولی شامل: mcv,mch،mchc ، شمارش تام وتفریقی گلبول های سفید، بین تیمارها مقایسه گردید. همچنین سطح فعالیت آنزیم های سرمی شامل alp، ast، alt، ldh، نیز اندازه گیری شد و در بین گروه ها داده ها از نظر آماری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که در بین سه داروی بیهوشی مورد استفاده ام اس 222 دارای بیشترین کارایی بوده و حاشیه امنیت بیشتری نیز داردو lc50 آن نیز بالاتر از بقیه بود. بیهوشی با ام اس 222، اسانس گل میخک و 2- فنوکسی اتانول در زمان های مورد بررسی تاثیری بر فاکتورهای خون شناسی اندازه گیری شده در این تحقیق ماهی کپور معمولی نداشت، هر چند اختلافات مختصری در برخی فاکتورها در تیمارها مشاهده گردید. همچنین این مواد بیهوشی تاثیر معنی داری بر آنزیم های سرمی فوق ماهی کپور معمولی نداشتند. لذا با توجه به نتایج تحقیق جاری، از هر سه داروی بیهوشی مورد مطالعه می توان در تحقیقات مربوط به بررسی فاکتورهای خونی و سرمی ماهی کپور معمولی استفاده نمود.
صفورا براتی زاده رحیم پیغان
عوامل فیزیکوشیمیایی آب نقش مهمی در سلامتی ماهیان دارند. در این مطالعه، تأثیر نوع فیلتراسیون و تراکم ماهی ماکرو بر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب مورد مطالعه قرارگرفت. برای این کار، مقادیر غلظت فاکتورهای بیوشیمیایی آب (آمونیاک، نیتریت، نیترات، سدیم، پتاسیم، سختی کل وph ) در سه تراکم و سه روش فیلتراسیون (فیلتراسیون ذغالی، فیلتراسیون زئولیتی، فیلتر بیولوژیکی) بررسی گردید. نمونه های آب در یک دوره یک ماهه و درفواصل سه روز یکبار اخذ شده و بلافاصله مورد بررسی قرار می گرفت. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه مورد مقایسه قرارگرفت. نتایج نشان داد میانگین غلظت نیترات در این سه نوع فیلتر در تراکم های مورد نظر دارای تفاوت معنی دار نبود. اما در مقایسه میان میانگین غلظت نیترات با نوع فیلتراسیون، میان فیلتراسیون زئولیتی و گروه شاهد و همچنین میان فیلتراسیون ذغالی و گروه شاهد تفاوت معنی دار وجود داشت. در این رابطه میان فیلتراسیون زئولیتی و فیلتراسیون ذغالی تفاوت معنی دار وجود نداشت. میانگین مقادیر سختی کل در این سه فیلتر در تراکم های ذکر شده دارای تفاوت معنی داری نبودند. با اینحال در مقایسه میان میانگین مقدار سختی آب با نوع فیلتراسیون، میان فیلتراسیون زئولیتی با فیلتراسیون ذغالی و همچنین میان فیلتراسیون زئولیتی با گروه شاهد تفاوت معنی دار مشاهده گردید اما میان فیلتراسیون ذغالی و گروه شاهد تفاوت معنی دار نبود. نتایج نشان داد اگرچه میانگین غلظت سدیم در این سه نوع فیلتر در تراکم های یاد شده دارای ارتباط معنی داری نبود اما میانگین غلظت سدیم تحت تأثیر نوع فیلتراسیون بوده بنحوی که میان فیلتر زئولیتی با فیلتر ذغالی و میان فیلتر زئولیتی با گروه شاهد و نیز میان فیلتر ذغالی با گروه شاهد تفاوت معنی-داری مشاهده شد. همچنین میان اثر تداخلی تراکم با فیلتراسیون نیز تفاوت معنی دار مشاهده شد. نتایج نشان داد میانگین مقادیر ph در این سه نوع فیلتر در تراکم های مورد نظر دارای تفاوت معنی دار نبود. در مقایسه میان میانگین مقدار ph با نوع فیلتراسیون، میان فیلتراسیون زئولیتی و گروه شاهد و همچنین میان فیلتراسیون ذغالی و گروه شاهد تفاوت معنی دار وجود داشت. اما میان فیلتراسیون زئولیتی و فیلتراسیون ذغالی تفاوت معنی دار وجود نداشت. در برسی اثر تداخلی فیلتراسیون و تراکم، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در بقیه فاکتورهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. به طور کلی نتایج نشان داد که تنها تفاوت قابل توجه بین سه نوع فیلتراسیون در میزان سدیم و سختی آب بوده است.
مرتضی نور محمدی محمد راضی جلالی
تیلریا آنولاتا از تک یاخته های خونی منتقل شونده توسط کنه های سخت در گاو و گاومیش است که باعث ایجاد تیلریوز گرمسیری در گاوان آلوده می شود. این بیماری به عنوان یکی از بیماری های مهم به وجود آورنده ی خسارات اقتصادی در بسیاری از کشورها می باشد. در بررسی حاضر از تعداد 90 رأس گاو ماده ی 2 الی 5 ساله ی بومی (30 رأس سالم، 30 رأس مبتلا به تیلریوز، 30 رأس آلوده ی فاقد نشانه ی بالینی) خون گیری به عمل آمد و سپس برخی از فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در گروه مبتلا به بیماری میزانrbc ،hb ،pcv ،mchc ،wbc و نوتروفیل به شکل معنی داری از گروه کنترل کمتر بوده (05/0?p) و میزانalt ،ast ،alp ،bun ، لنفوسیت و ائوزینوفیل به شکل معنی داری از گروه کنترل بیشتر بوده است (05/0?p). در حالی که در بررسی گروه آلوده ی فاقد نشانه های بالینی، تنها پلاکت، لنفوسیت، نوتروفیل و ائوزینوفیل تغییرات معنی داری نشان دادند (05/0?p). بررسی حاضر نشان داد که برخلاف گروه مبتلا به بیماری، در گاوان آلوده ی فاقد نشانه ی بالینی، فاکتورهای مورد بررسی پس از طی دوره ی بیماری به حالت طبیعی باز می گردند.
زینب ماپار محمد راضی جلالی
عقرب گزیدگی به عنوان یکی از مشکلات عمده ی پزشکی در بسیاری از کشورها مطرح و از علل مهم مرگ و میر به ویژه در میان کودکان است. مطالعات قبلی نشان می دهد که سم عقرب سطوح برخی از سایتوکین های خون از جمله il-1، il-6 و tnf-?، را در مدل های تجربی عقرب گزیدگی حیوانات آزمایشگاهی افزایش می دهد. در مطالعه ی حاضر سم عقرب مزوبوتوس اپئوس که به روش الکتروشوک استخراج شده بود، به روش داخل صفاقی به میزان 5/1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به دو گروه 36 تایی v (ونوم) و av (ونوم و آنتی ونوم) از رت های نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±200 گرم، تزریق شد. 6 رت به عنوان گروه c (کنترل) در نظر گرفته شده و سرم فیزیولوژی با حجم ?l50 به صورت داخل صفاقی به آن ها تزریق شد. گروه av، 30 دقیقه پس از تزریق سم، آنتی ونوم پلی والان را به میزان 5/2 میلی لیتر به ازای هرکیلوگرم وزن بدن به روش داخل صفاقی دریافت کردند. نمونه های خون توسط سرنگ های هپارینه در زمان-های 1، 3، 6، 24، 48 و 72 ساعت پس از تزریق سم به روش داخل قلبی جمع آوری شده و به منظور تعیین سطوح سایتوکین های پلاسما شامل il-1?، il-6 و tnf-?، توسط کیت های الایزای ویژه رت (کیت ray biotech ساخت کشور آمریکا) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این بررسی افزایش سطوح پلاسمایی il-1? ، il-6 و tnf-?، به طور معنی داری 3 ساعت پس از تزرق سم در هر گروه v و av مشاهده شد (05/0>p). نکته ی قابل توجه این است که شدت افزایش در گروه av کمتر از گروه v بود. بدین معنی که درمان با آنتی-ونوم پلی والان توانسته است شدت افزایش این سایتوکین ها را تعدیل کند. مطالعه ی حاضر نشان می دهد که استفاده از آنتی ونوم پلی والان در مدت زمان کوتاهی پس از عقرب گزیدگی می تواند در کاهش پاسخ های التهابی سیستمیک که به دلیل افزایش سایتوکین ها رخ می دهد، موثر باشد.
امیرعباس شکرائیان محمد راضی جلالی
عقرب گزیدگی یکی از خطرهای کلان بهداشت و سلامت انسان و حیوان ها به ویژه در مناطق گرمسیری است. کژدم مزوبوتوس یوپئوس یکی از 6 کژدم مهم و خطرناک در منطقه خوزستان و ایران است. در این پژوهش، اثرات سم این کژدم بر تابلوی خونی (cbc) و شکنندگی اسمزی گلبول های قرمز (of) و همچنین مقایسه کارایی آنتی ونوم پلی والان و ماده ی آنتی اکسیدان کوارستین در حفاظت از گلبول های قرمز در رت مورد بررسی قرار گرفته اند. تعداد 100 سر رت نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه دسته بندی شدند. گروه 1 (گروه کنترل) سرم فیزیولوژی (5/0 میلی لیتر)، گروه 2 (گروه سم) سم عقرب (mg/kg 5/1)، گروه 3 (گروه درمان با پادزهر) سم کژدم (mg/kg 5/1) و پس از 20 دقیقه آنتی ونوم (ml/kg 5/2)، گروه 4 (گروه درمان با کوارستین) سم کژدم (mg/kg 5/1) و پس از 20 دقیقه کوارستین (mg/kg 200)، گروه 5 (گروه درمان با پادزهر و کوارستین) سم کژدم (mg/kg 5/1) و پس از 20 دقیقه پادزهر (ml/kg 5/2) و کوارستین (mg/kg 200) را به صورت درون صفاقی دریافت کردند. خون گیری از درون قلب در زمان های 1، 3 و 24 ساعت پس از تزریق سم و در هر بار از 6 سر رت انجام گرفت. یافته های به دست آمده از هموگرام نشان دهنده ی کاهش شاخص های اریتروسیتی شامل pcv و hb، 24 ساعت پس از تزریق سم در گروه های 2 و 4 بود. ولی در گروه های 3 و 5 با تجویز پادزهر چنین کاهشی دیده نشد. یافته های آزمایش of نشان داد که میزان شکنندگی گلبول های قرمز در گروه 2 با دریافت سم، افزایش می یابد که این افزایش در رقت های 45/0، 40/0 و 35/0 درصد بافر نمکی، نسبت به گروه کنترل معنادار بود (05/0p<). در دیگر گروه ها تغییری در میزان شکنندگی نسبت به گروه دریافت کننده سم و همچنین در ساعت های گوناگون خون گیری دیده نشد. سم کژدم مزوبوتوس یوپئوس با آسیب زدن به غشای گلبول قرمز و احتمالا از راه کانال های یونی روی غشا سبب افزایش همولیز و شکنندگی اسمزی گویچه های قرمز خون می گردد. تجویز آنتی ونوم و یا کوارستین به طور جداگانه یا همزمان در دوز و زمان بکار رفته در این مطالعه، نتوانست از گلبول های قرمز و کاهش شکنندگی اسمزی آن ها در پی تزریق سم محافظت نماید.
علیرضا راکی علی شهریاری
پیروپلاسموز اسب ها، به بیماری حاصل از دو تک¬یاخته خونی، تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی، اطلاق می شود که با گزش کنه های آلوده منتقل گردیده و موجب تب، کم¬خونی و زردی مخاطات در اسب¬ها می گردد. این بیماری به عنوان یکی از عوامل چالش برانگیز نقل وانتقال بین¬المللی اسب¬ها شناخته می¬شود و تحت نظارت سازمان جهانی بهداشت حیوانات قرار دارد. زیان اقتصادی ناشی از آن هنگفت است و شامل هزینه های درمان به ویژه در مورد اسب های به شدت آلوده، سقط، کاهش بازده، مرگ و محدودیت در صادرات و شرکت جُستن اسب های آلوده در رویدادهای ورزشی مرتبط با اسب ها می شود. یکی از جنبه های قابل تأمل این بیماری سازوکار وقوع کم خونی است. شناخت بهتر این سازوکار می تواند کمک شایانی در انتخاب شیوه های مناسب تر درمانی و پیشگیرانه بنماید. در این پژوهش شاخص¬های مرتبط با وضعیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی به منظور ارزیابی نقش احتمالی استرس اکسیداتیو در ایجاد کم خونی در پیروپلاسموز ناشی از تیلریا اکوئی در اسب مورد بررسی قرار گرفت. جامعه اسب های موردبررسی در این مطالعه، اسب¬های نژاد اصیل عرب منطقه اهواز و دارای شناسنامه از فدراسیون سوارکاری ایران بودند. نمونه های خون موردنیاز در این مطالعه به دو روش تهیه گردید: 1- نمونه گیری از اسب های دارای نشانه های درمانگاهی مرتبط با پیروپلاسموز (14 رأس) و 2- نمونه گیری از اسب های به ظاهر سالم از چهار اسب داری اهواز (45 رأس). در آزمایشگاه کلینیکال پاتولوژی (دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز) ارزیابی های خون شناسی و انگل شناسی بر روی نمونه ها انجام گرفت. همچنین از آزمون pcr برای بررسی آلودگی نمونه ها به تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی استفاده گردید. در صورت یافتن توالی مربوط به بابزیا کابالی در آزمون pcr و یا مشاهده آن یا سایر انگل ها در زمان بررسی گستره¬های خونی، نمونه مذکور از روند مطالعه خارج می گردید. اسب ها بر اساس نشانه های درمانگاهی و نتایج آزمون pcr به سه گروه شاهد، آلوده و بیمار تقسیم بندی شدند. ارزیابی استرس اکسیداتیو با سنجش کربونیل پروتئین ها، مالون¬دی¬آلدهید، گلوتاتیون، فعالیت تام آنتی اکسیدانی، کاتالاز و غلظت فلزات آهن، مس و روی صورت پذیرفت. بررسی آماری نتایج خون¬شناسی و بیوشیمیایی در گروه¬های تعریف شده با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزار spss و آزمون¬های آنالیز واریانس یک¬طرفه یا کروسکال - والیس صورت پذیرفت. مقایسه آماری بین روش های تشخیصی، بررسی میکروسکوپی و pcr، در شناسایی موارد آلودگی با استفاده از آزمون مک¬نمار انجام گرفت و میزان توافق بین دو روش با محاسبه آماره کاپا بررسی گردید. در نمونه¬های اخذشده در این پژوهش تنها تیلریا اکوئی شناسایی شد. همچنین برای نخستین بار وقوع آلودگی به تیلریا اکوئی در منطقه اهواز به روش pcr مورد تأیید قرار گرفت. در بررسی گستره¬های خونی رنگ¬آمیزی شده، تیلریا اکوئی در 28 مورد مشاهده گردید، درحالی که با بهره گیری از آزمون pcr، 35 اسب، آلوده به تک یاخته مذکور تشخیص داده شد که این اختلاف ازنظر آماری معنی دار بود (05/0>p). نتایج خون¬شناسی نشان داد که پیروپلاسموز اسب ها موجب کم¬خونی، افزایش شمار گویچه¬های سفید، نوتروفیل¬ها، منوسیت¬ها و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت و کاهش شمار پلاکت¬ها در اسب¬های بیمار می گردد، درحالی که در گروه آلوده به جز یک کم¬خونی خفیف، تفاوت آشکاری با گروه شاهد مشاهده نمی¬شود. همچنین تفاوت های معنی داری بین اسب های آلوده و بیمار در شاخص¬های کربونیل پروتئین¬ها، مالون¬دی¬آلدهید، فعالیت تام آنتی اکسیدانی، کاتالاز، گلوتاتیون گویچه¬های سرخ و عناصر مس و روی با گروه شاهد مشاهده شد (05/0>p). نتایج این پژوهش نشان داد که در پیروپلاسموز اسب¬ها علاوه بر دگرگونی در سیمای خون شناسی، در شاخص های مرتبط با استرس اکسیداتیو نیز تغییراتی پدید می¬آید که می تواند نمایانگر آسیب اکسیداتیو به گویچه های سرخ باشد. از این رو بایسته است با در نظر داشتن نقش استرس و آسیب اکسیداتیو در ایجاد کم¬خونی، راهکارهای درمانی درخوری برای بهبود شرایط و یا رفع آلودگی در اسب¬های آلوده به پیروپلاسموز در نظر گرفته شود.
احمد روحی زاده عطا اله غدیری
توکسوپلاسما گوندای انگل تک یاخته داخل سلولی اجباری است که در تمام دنیا از نظر پزشکی و دامپزشکی اهمیت قابل توجهی دارد. تشخیص دقیق توکسوپلاسموز به عنوان یک بیماری مشترک در حیوانات تولید کننده غذا همچون گاومیش های رودخانه ای از نظر بهداشت عمومی از اهمیت به سزایی برخوردار است. جستجوی آنتی ژن ها یا آنتی بادی های اختصاصی ضد توکسوپلاسما گوندای در تشخیص بیماری ناشی از آن مهم است. پروتئین های نوترکیب موجب افزایش حساسیت و ویژگی و همچنین کاهش مشکلات استاندارد سازی و تکرارپذیری کیت های تشخیصی می گردد. هدف از انجام این مطالعه طراحی آزمایش الایزا با استفاده از ترکیبی از آنتی ژن های نوترکیب پروتئین گرانول متراکم 7 (tggra7) و پروتئین سوبتیلیزین مانند 1 (tgsub1) توکسوپلاسما گوندای جهت تشخیص سرمی توکسوپلاسموز در گاومیش های رودخانه ای بود. برای این منظور در ابتدا با استفاده از نرم افزارهای بیوانفورماتیک مناطق دارای آنتی ژنسیته بالا در این دو پروتئین آنالیز و انتخاب شد. سپس قطعات dna انتخاب شده مربوط به این پروتئین ها تکثیر و در ناقل بیانی pet28aکلون گردید. پروتئین های نوترکیب همجوش شده با برچسب پلی هیستیدینی (6xhis-tag) در باکتری e. coliسویه bl21 (de3) بیان و سپس با استفاده از کروماتوگرافی میل ترکیبی با رزین ni-nta تحت شرایط دناچوره تخلیص گردیدند. پروتئین های gra7 (وزن ملکولی 27 کیلودالتن) و sub1 (وزن ملکولی 31 کیلودالتن) نوترکیب با روش های sds-page و وسترن بلات با استفاده از آنتی بادی ضد hisg-hrpتأیید شدند. سپس آنتی ژن های tggra7و tgsub1 و ترکیب آن ها به عنوان یک مارکر بالقوه تشخیصی برای عفونت توکسوپلاسموز توسط سه الایزای غیرمستقیم شامل الایزای gra7، الایزای sub1 و الایزای ترکیبی به شکل جداگانه با استفاده از 223 نمونه سرمی گاومیش رودخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این سه الایزا از نظر آماری تجزیه و تحلیل و با نتایج کیت الایزای غیرمستقیم تجاری (id.vet، فرانسه) مقایسه گردید. آنالیز آماری نتایج نشان دهنده این است که هیچ اختلاف معنی داری از نظر تفکیک سرم های مثبت و منفی بین این آزمایش ها وجود ندارد (05/0< p). همچنین توافق تقریباً کامل بین هر سه الایزا و کیت تجاری مشاهده شد (آماره کاپا = 812/0، 919/0 و 874/0؛ 001/0>p ). در آنالیز آماری تعیین سطح زیر منحنی (roc) نقاط برش الایزای gra7، الایزای sub1 و الایزای ترکیبی ( به ترتیب 357/0، 2445/0 و 4115/0) به گونه ای تعیین شد که بالاترین حساسیت و ویژگی نسبی را در مقایسه با نتایج کیت تجاری داشته باشند. در این نقاط برش هر سه الایزا حساسیت نسبی 98 درصدی را در مقایسه با کیت الایزای تجاری نشان دادند. ویژگی نسبی سه آزمایش الایزا به ترتیب 3/88، 3/95 و 4/92 درصد بود. یافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهند که tggra7 و tgsub1 مارکرهای تشخیصی امیدوارکننده ای برای تشخیص عفونت با توکسوپلاسما گوندای در گاومیش های رودخانه ای هستند. با این وجود به نظر می رسد tgsub1 به منظور استفاده به عنوان آنتی ژن در آزمایش الایزا مناسب تر باشد. الایزاهای طراحی شده از حساسیت و ویژگی بالایی برخوردار هستند، اما بایستی روی تعداد زیادتری نمونه سرمی آزمایش شوند تا قابل اعتماد بودن و تکرارپذیری آن ها جهت تشخیص سرمی توکسوپلاسموز در گاومیش های رودخانه ای ارزیابی شود.
آرشام جهانمردی بهمن مصلی نژاد
هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات سیر و آتورواستاتین بر تغییرات پروفایل های لیپیدی سرم سگ و نیز تأثیر زمان بر روند درمان بود. بدین منظور، 15 قلاده سگ 2-1 ساله، بصورت تصادفی به 3 گروه 5 تایی تقسیم بندی شدند. گروه a (کنترل) شامل 5 قلاده سگ بود که با پودر کلسترول (4 گرم/ کیلوگرم و برای مدت 10 روز جهت القاء هیپرلیپیدمی) تغذیه شده بود. گروه b مشابه گروه a بود، اما علاوه بر آن، آتورواستاتین (5 میلی گرم/ کیلوگرم) برای مدت 45 روز تجویز گردید. گروه c مشابه گروه b بود، با این تفاوت که سیر (100 میلی گرم/ کیلوگرم) به جای آتورواستاتین تجویز شده بود. نمونه های خون، 4 بار و در زمان های صفر، 10، 40 و 55 روز بعد از شروع تحقیق جمع آوری شد. سپس میزان کلسترول تام، تری گلیسرید، ldl و hdl-c سرم با کیت های تجاری معمول اندازه گیری شدند. آتورواستاتین (0/001>p) و سیر (0/01>p)، در مقایسه با گروه a، فعالیت هیپولیپیدمی قوی تری را در کاهش تری گلیسرید خون نشان دادند. در مقایسه بین دو دارو و اثر آن ها بر تری گلیسرید، آتورواستاتین نسبت به سیر تفاوت معنی داری را نشان داد (0/01>p). در رابطه با اثر داروها بر میزان کلسترول خون، آتورواستاتین (01/0>p) و سیر (0/01>p)، در مقایسه با گروه a، فعالیت قوی تری را در کاهش کلسترول خون، نشان داد. در مقایسه بین دو دارو و اثر آن ها بر کلسترول، در روز 30 تفاوت معنی دار بین آتورواستاتین و سیر دیده شد (0/05>p). گروه های درمان شده (b و c)، نتایج خوبی را در کاهش ldl در مقایسه با گروه a، در روز 45 نشان دادند (0/001>p). در مقایسه بین دو دارو و اثر آن ها بر hdl، در روز 45، تنها بین گروه a و b، تفاوت معنی دار مشاهده گردید (0/01>p). مطالعه حاضر نشان داد که آتورواستاتین و سیر هر دو فعالیت کاهش دهنده چربی در سگ ها دارند، اما آتورواستاتین موثرتر از سیر است
مریم رهروانی آریا رسولی
هدف از انجام مطالعه حاضر روشن نمودن عوارض احتمالی ناشی از تزریق سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس در گوسفند بوده است. بر این اساس در خرداد سال 1392، تعداد 12رأس گوسفند بومی نر با سن حدود شش ماه خریداری و به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز انتقال یافتند. در روز هشتم پس از خرید دام ها، گوسفندان بصورت تصادفی به چهار گروه (سه گروه به عنوان گروه های درمان و یک گروه به عنوان شاهد پاتولوژی) تقسیم شدند. مقدار تزریق سم در سه گروه a، b و c به ترتیب 01/0، 05/0 و 1/0 میلی گرم پودر خشک سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن (حل شده در1 میلی لیتر آب مقطر) بود که به طریق زیرجلدی در ناحیه کشاله ران تزریق می گردید. به گروه شاهد پاتولوژی نیز 1 میلی لیتر آب مقطر به همان روش و در همان محل تزریق شد. سی دقیقه قبل ازتزریق سم، الکتروکاردیوگرافی (به روش قاعده ای – رأسی)، معاینه بالینی، خونگیری و نمونه گیری از ادرار روی دام ها انجام می شد. اعمال فوق طبق زمان بندی مشخص، در دقایق و ساعات بعد و تا 72 ساعت پس از تزریق سم تکرار می گشت. ارزیابی نمونه های ادرار به شکل ماکروسکوپی و میکروسکوپی و همچنین با استفاده از نوار کاغذی آزمایش ادرار صورت می گرفت.
نیما برون محمد راضی جلالی
آهن یک عنصر ضروری برای اکثر موجودات زنده است و در بسیاری از روندهای متابولیک ازجمله انتقال اکسیژن توسط هموگلوبین و میوگلوبین و نیز به عنوان جزئی از ساختار بسیاری از آنزیم ها نقش حیاتی ایفا می کند. با توجه به عدم وجود مطالعات کافی در مورد آهن سرم در سگ های منطقه اهواز و شرایط آب و هوایی ویژه، شیوع نسبتاً بالای انگل های خارجی و داخلی و نیز سایر عوامل مستعد کننده فقر آهن در این منطقه، مطالعه حاضر باهدف بررسی وضعیت آهن سرم و ارتباط آن با تابلوی خونی در سگ های خانگی شهرستان اهواز انجام گرفت.
محمد جواهری کوپایی آریا رسولی
همی اسکورپیوس لپتوروس یکی از خطرناک ترین گونه های بومی عقرب در استان خوزستان می باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه سه پروتکل زمانی متفاوت در درمان عوارض ناشی از تزریق سم عقرب همی-اسکورپیوس لپتوروس به گوسفند بوده است. بدین منظور 16 رأس گوسفند بومی نر به ظاهر سالم به صورت تصادفی به چهار گروه a، b، c و d تقسیم شده و یک صدم میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از سم این عقرب به طریق زیر جلدی در ناحیه کشاله ران آنها تزریق گردید. اخذ الکتروکاردیوگرام (اشتقاق قائده ای-رأسی)، ثبت علائم بالینی و خون گیری در زمان های 30- دقیقه و1، 6، 12، 24، 48، 96 و 168 ساعت پس از تزریق انجام می گرفت. نمونه ادرار مربوط به زمان های 30- دقیقه و 3 ، 6، 12 و 24 ساعت پس از تزریق سم نیز با استفاده از نوار کاغذی آزمایش ادرار بررسی می شد. در گوسفندان گروه a به دنبال تزریق سم هیچ گونه درمانی صورت نگرفت درحالی که در دام های گروه های b، c و d به ترتیب 1، 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم، درمان (تزریق وریدی آنتی ونوم و درمان حمایتی) انجام می شد. بررسی های هماتولوژیک با بهره بردن از دستگاه شمارش گر سلولی دامی و یا به روش دستی و تعیین میزان زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، فیبرینوژن پلاسما، آلبومین، اوره، کراتینین گلوکز، bun، کلسیم، فسفر، کلر و منیزیم با استفاده از کیت های تجاری صورت می گرفت. مقادیر سدیم و پتاسیم به روش استاندارد نشر شعله ای اندازه گیری شد. دام-ها بلافاصله پس از مرگ مورد کالبدگشایی قرار می گرفتند (4 رأس از گوسفندان گروه a و 2 رأس از گوسفندان گروه d). نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه با اندازه گیری تکراری قبل از تزریق سم و بعد از درمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی های آماری مشخص ساخت که از بین علایم حیاتی، دمای بدن و تعداد ضربان قلب تحت تأثیر معنی دار گروه درمان قرار داشته اند. لنگش، افسردگی و کم اشتهایی تقریباً بلافاصله پس از تزریق سم در تمامی گوسفندان تحت بررسی مشاهده گردید. در تمامی گوسفندان گروه های a، c و d، 12 تا 24 ساعت پس از تزریق سم، هموگلوبینوری آشکار گردید درحالی که در دامهای گروه b هموگلوبینوری دیده نشد. صرف نظر از تاکی کاردی و آریتمی سینوسی سایر حالات غیرعادی الکتروکاردیوگرام عبارت بودند از: پیش آهنگ سرگردان، الکتریکال آلترنانس و ضربان زودرس بطنی. ارزیابی های آماری مشخص نمود که اثر زمان و تاثیر متقابل زمان و گروه درمانی بر تعداد گلبول های قرمز و مقدار هماتوکریت و اثر زمان (به تنهایی) بر مقادیرهموگلوبین وتعداد گلبول های سفید و نوتروفیل ها معنی دار بوده است (05/0>p). دربین فاکتورهای هماتولوژیک، اثر گروه درمانی تنها بر تعداد مونوسیت ها معنی دار تشخیص داده شد (05/0>p). در گوسفندان مورد مطالعه، اثر زمان بر مقدار pt و تعداد پلاکت ها نیز معنی دار بود (05/0>p)، در حالی که این فاکتور اثر معنی داری را بر مقادیر ptt و غلظت فیبرینوژن برجای نگذاشت. در هیچ کدام از چهار فاکتور انعقادی اندازه گیری شده (زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، تعداد پلاکت ها و غلظت فیبرینوژن) تفاوت آماری معناداری بین گروه های مختلف درمانی مشاهده نگردید. تاثیر متقابل زمان و گروه درمانی نیز تنها بر مقدار پلاکت های گوسفندان مورد مطالعه معنی دار بود (05/0>p). هم چنین اثر زمان بر مقادیرمنیزیم، bun و کراتینین، تاثیر گروه درمانی بر میزان سدیم، گلوکز و bun و اثر متقابل زمان و گروه درمانی بر غلظت کراتنین معنی دار تشخیص داده شد. در مجموع نتایج این بررسی ضمن تاکید بر تاثیرات شدید سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس بر سلامت گوسفندان، مشخص نمود که درمان سریع (1 ساعت پس از گزیدگی) می تواند از بروز بسیاری از حالات غیرعادی ناشی از گزیدگی با این عقرب جلوگیری نماید. همچنین تاخیر در درمان (در حدود 48 ساعت) می تواند باعث مرگ درصد قابل توجهی از قربانیان گردد.
مبین مکی پور سیدرضا فاطمی طباطبایی
مایع درمانی در بسیاری از بیماری ها یک اقدام مفید برای نجات بیمار می باشد. تحقیقات بسیاری در زمینه تاثیر تجویز داخل وریدی محلول های نمکی ایزوتونیک و هیپرتونیک صورت گرفته است، ولی اثرات آنها در گربه کمتر مورد توجه بوده است، لذا در این مطالعه تأثیر محلول های ایزوتونیک و هیپرتونیک سرم نمکی 9/0% و سرم نمکی 2/7% بر علائم حیاتی، برخی شاخص های هماتولوژیک، و متابولیک در گربه های سالم مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 15 قلاده گربه ماده (با محدوده ی سنی و وزن مشابه) در گروه های کنترل، سرم نمکی 9/0% و سرم نمکی 2/7% به ترتیب بدون تجویز سرم، توسط سرم فیزیولوژی (ml/kg 30) و سرم نمکی 2/7% (ml/kg 5) تحت تیمار قرار گرفتند. تمام محلول ها در طی 10 دقیقه تزریق شدند. در زمان های صفر، 10، 30، 60 و 120 دقیقه پس از شروع تزریق ها خونگیری و علائم حیاتی و برخی از پارامترهای هماتولوژیک و متابولیک مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل در طی 10 دقیقه اول با افزایش حجم پلاسما در هر دو گروه تیمار شده با سرم های نمکی کاهش مشهودی در برخی شاخص های هماتولوژیک و پروتئین پلاسما رخ داد که به تدریج در طی 120 دقیقه به سطح اولیه بازگشت. در بسیاری از موارد تغییرات در دو گروه تیمار شده با سرم های نمکی مشابه و شدید تر از گروه کنترل بود. هرچند مقدار یون های سدیم و کلر در دقیقه 10 در گروه سرم نمکی هیپرتونیک از سطح طبیعی بیشتر شد(001/0p<) ولی علایم حیاتی در تمامی حیوانات بیانگر حفظ وضعیت طبیعی در هر سه گروه بود. به نظر می رسد تزریق داخل وریدی مقادیر زیاد سرم فیزیولوژی و مقادیر کم سرم نمکی هیپرتونیک دارای آثار هماتولوژیک و متابولیک تقریباً مشابهی هستند و بنابراین آسانتر است که با مقادیر اندک به نتیجه دلخواه رسید. با این وجود باید در هنگام استفاده از سرم های نمکی هیپرتونیک افزایش سطح سدیم را مورد توجه قرار داد.
حمیده محسنی رضا فاطمی طباطبایی
عقرب گزیدگی امروزه بعنوان عامل مهم مرگ نوزادان، کودکان و بزرگسالان درکشورهای در حال توسعه قلمداد می شود. این بررسی به منظور مطالعه بیماریزایی و عوارض ناشی از سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس به عنوان یکی از خطرناک ترین عقرب های استان خوزستان صورت گرفته است. در این تحقیق اثرات سم عقرب بر هموگرام و میزان شکنندگی اریتروسیت ها و همچنین نحوه اثر آنتی ونوم بر تغییرات حاصل صورت پذیرفت. بدین منظور تعداد 90 سر موش صحرایی از نژاد ویستار بطور تصادفی به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه a به عنوان شاهد فقط سرم فیزیولوژی دریافت نمود. گروه b سم همی اسکورپیوس را به میزان mg/kg 3 از طریق داخل صفاقی دریافت نمود. رت های گروه c، d و e علاوه بر سم آنتی ونوم به میزان ml/rat 5/0 از طریق داخل عضلانی دریافت نمودند. رت های گروه c آنتی ونوم را 20 دقیقه پس از تزریق سم، رت های گروه d 20 و 60 دقیقه پس از تزریق سم و رت های گروه e آنتی ونوم را همراه با سم دریافت نمودند. پس از انجام تزریقات در زمان های 1، 3 و 24 ساعت پس از تزریق سم از کلیه گروه ها (هر بار از 6 سر رت) خونگیری جهت آزمایش cbc و مطالعه میزان شکنندگی اریتروسیت ها در غلظت های مختلف محلول های نمکی صورت پذیرفت. نتایج حاصله نشان داد در گروه دریافت کننده سم به تنهایی تغییرات آشکاری در شاخص های هموگرام شامل شمارش گلبول های قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین، گلبول های سفید، نوتروفیل ها و لنفوسیت ها شده است. در سایر گروه های درمان شده با آنتی ونوم این تغییرات در مقایسه با گروه شاهد معنی دار نبوده است. در خصوص شکنندگی گلبول های قرمز تزریق سم به تنهایی میزان مقاومت ارتیرویت ها را نسبت به غلظت های هیژوتونیک کاهش داده و منحنی لیزاریترویت ها دستخوش تغییر می شود. این در حالی است که تجویز آنتی ونوم به هر یک از اشکال مورد استفاده توانسته است علاوه بر تعدیل هموگرام از تغییرات منحنی شکنندگی اسمزی گلبول های قرمز جلوگیری نماید.