نام پژوهشگر: زهرا براتی

راهبرد های گفتمانی جنگ نرم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  زهرا براتی   مریم السادات غیاثیان

تحولات پدید آمده در عرصهی تعاملات بینالمللی و تغییر ماهیت منازعات جهانی از جنگ سخت به جنگ نرم، افق های جدیدی را در عرصهی نبرد های کلامی و چالش های گفتمانی گشوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با «بررسی راهبرد های گفتمانی جنگ نرم» از منظر «تحلیل گفتمان انتقادی»، در چارچوب انگارهی اجتماعی-شناختی وندایک و با استفاده از رویکرد ونلیوون1996 و غیاثیان 1386، به بازنمایی قدرت و ایدئولوژی در گفتمان بپردازد. این پژوهش با الهام از مفاهیم «اجتماع، شناخت و گفتمان» به بررسی سه ضلع مثلث «زبان، قدرت، ایدئولوژی» میپردازد. جامعهی آماری شامل تمامی سخنرانی ها و پیام های جرج دبلیو بوش و باراک حسین اوباما در دوران ریاست جمهوری و نامزدیشان در فاصلهی سال های 2002 تا 2012 با رویکرد نسبت به اسلام و ایران است که شش نمونه از آن ها به شکل هدفمند انتخاب شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که مهمترین راهبرد گفتمانی دو رئیسجمهور آمریکا برجستهسازی و حاشیهرانی است که با بهرهگیری از مولفه های بافتی و مولفه های زبانی تحقق یافته است. در این قطببندی گفتمانی هر دو رئیسجمهور تلاش دارند تا چنین القا کنند که آمریکا و غرب پرچم دار حرکت به سوی “خیر” و “صلح”اند و قطب مخالف و دشمنان ایدئولوژیک آن ها یعنی اسلامگرایان عامل “شر”، “بیثباتی” ، “ترور” و در یک کلام “دشمن بشریت” اند. با مقایسهی گفتمان این دو رئیسجمهور مشخص شد که اگرچه از بسامد اصطلاحات چالشبرانگیز بوش و نومحافظهکاران مانند “تروریست ها” و “افراطگرایان” در گفتمان اوباما و دموکرات های محافظهکار کاسته شده است؛ ولی عملاً همان خط مشی و ایدئولوژی در گفتمان اوباما در القای دشمنی و انزجار با کشور ها و نهاد های مسلمان دیده میشود. کلید واژه ها: جنگ نرم، تحلیل گفتمان انتقادی ، هژمونی، ایدئولوژی و بازنمایی

بررسی چگونگی مفارقت نفس از بدن از دید گاه فلسفه و علم پزشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  زهرا براتی   مهرزاد کیانی

چکیده شتاب پیشرفت علم پزشکی و کثرت موضوعات ایجاد شده در این عرصه، بی تردید نیاز به بررسی موضــوعات از طریق تحقیقــات بین رشتــه ای را افزون ساخته است. یکی از مسائـــل بحث بــرانگـــیز معاصر -که حاصل پیشرفت فناوری نوین زیست پزشکی است- موضوع مرگ و چالش های مرتبط با آن است. گرچه مرگ رخدادی محسوس است؛ اما گاهی تعریفش چنان دشوار می شود که تعیین مرز میان مرگ و زندگی را ناممکن می سازد. ارتباط علم پزشکی با رشته هایی چون اخلاق، فقه و فلسفه می تواند در شفاف سازی این موضوع موثر باشد. در این پایان نامه که تحقیقی بنیادی وکاربردی است، اطلاعات به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و پس از بررسی و تحلیل مشخص گردیده است که علم پزشکی در تبیین موضوع مرگ، تکیه بر علائم جسمانی دارد و معتقد است مرگ به یک باره رخ نمی دهد و مرگ نسجی مدت ها پس از مــرگ قطعی به وقوع می پیوندد . از سوی دیگر، فلسفه که انسان را ترکیبی از نفس و بدن می داند،مرگ را عدم تدبیر بدن به وسیله نفس بیان کرده و معتقد است قطع این ارتباط تدبیری، دفعی نمی باشد و ارتباط تعلقی روح با بدن نیز تا مدت ها پس از مرگ باقی می ماند که شواهد تجربی در علم پزشکی نیز تا حدودی تأیید کننده آن است. کلمات کلیدی : مرگ، نفس، بدن، فلسفه، پزشکی