نام پژوهشگر: سحر بهرامی خورشید

گذرایی و ساخت مجهول در زبان فارسی: رویکردی شناختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  سحر بهرامی خورشید   ارسلان گلفام

چکیـــــده این رساله به بررسی ساخت مجهول زبان فارسی در چارچوب انگاره ی دستور شناختی می پردازد. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که در آن پس از معرفی اصول بنیادین رویکرد مورد نظر، به بررسی و تحلیل داده-های زبان فارسی می پردازیم. لانگاکر (1982) در مقاله ی ارزشمند خود ادعا می کند که جهت (دستوری) مجهول ساختی مستقل است و نه صورتی اشتقاقی از یک جهت زیرساختی و انتزاعی. براساس اصول اولیه ی دستور شناختی، در این پژوهش نشان داده می شود که کلیه ی عناصر تشکیل دهنده ی ساخت مجهول معنامندند. همچنین، ساخت مجهول زیربخشی از نظام فعلی بسیار زایا در زبان فارسی، فعل مرکب، در نظر گرفته می شود که حاصل ترکیب یک عنصر غیرفعلی (اسم رویدادی، صفت، صفت مفعولی، و حرف اضافه2) با عنصر فعلی ‘شدن’ است. سازه-ی غیرفعلی ساخت مجهول در زبان فارسی یک مقوله ی غیرزمان مند است که می تواند ایستا و یا فرایندی باشد. با ارائه ی فضای معنایی فعل ‘شدن’ که در برگیرنده ی همه ی ساخت هایی است که مشتمل بر این فعل است، نشان داده می شود که این فعل معنامند است. بنابراین، مجهول در فارسی را ساختی تحلیل پذیر قلمداد می کنیم که در آن فعل ‘شدن’ به طور اتفاقی در ساختار فعل مجهول رخ نداده است بلکه بسط معنایی سایر کاربردهای آن در نظام زبان است. همچنین، با بررسی حروف اضافه ی متفاوتی که به رمزگذاری کنش گر در ساخت مجهول می پردازند، مشخص می شود که گروه حرف اضافه ای عضو لاینفک ساخت مجهول است که معنامند بوده ولی لزوماً تبلور آوایی ندارد؛ انواع حروف اضافه ی به کار رفته در ساخت مجهول همیشه قابل جایگزینی با یکدیگر نیستند؛ به بیانی دیگر هر حرف اضافه با یک کنش گر نمونه ی نوع نخست به کار می رود. در سطحی دیگر این رساله به بررسی مفهوم ‘گذرایی’ به عنوان مقوله ای شناختی می پردازد. از منظر رایس (1987) گذرایی نه یک پدیده ی صرف نحوی است، نه واژگانی، و نه ویژگی گروه خاصی از افعال. بلکه این مفهوم هر بار که گویشور شاهد رویداد خاصی است و قصد دارد آن را در قالب صورت های زبانی بیان دارد، خلق می شود؛ بدین معنا که گویشور زبان یک رویداد را به گونه ای رمزگذاری می-کند که گذرا باشد. با در نظر گرفتن گذرایی به عنوان مشخصه ی وحدت بخش مجهول پذیری ابتدا یک نمونه ی نوع نخست مجهول ارائه می شود و سپس سایر انواع مجهول در رابطه ی شعاعی با این نمونه ی نخست قرار می گیرند. از این رو، علاوه بر ساخت مجهولی که دارای فاعل اسمی است (مجهول شخصی) فارسی زبانان از دو نوع مجهول دیگر نیز استفاده می کنند: 1) مجهول حرف اضافه ای که حاصل برجستگی کل گروه حرف اضافه ای است، و 2) مجهول غیرشخصی که در واقع یک ساخت ‘موقعیت- فاعل’ است. هم سو با بویّ (2010) و پس از ارائه ی یک طبقه بندی نو از نظام فعلی زبان فارسی، نشان داده می شود که فعل مجهول به عنوان یک فعل مرکب در زبان فارسی یا حاصل ‘شبه انضمام’ است و یا ‘حاصل ‘فعل مرکب جدا شدنی’؛ دو فرایندی که در حقیقت دو شیوه ی متفاوت در بازنمایی یک فرایند واحد قلمداد می شوند.

فرآیندهای واجی در گویش های استان بوشهر: رویکرد بهینگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1394
  عالیه کرد زغفرانلو کامبویا

هدف از این پژوهش توصیف فرآیندهای واجی مشترک در گونه های زبانی استان بوشهر از جمله گناوه، دیلم، دشتستان، تنگستان، دیر، جم، کنگان و بوشهر، در چارچوب نظریه ی بهینگی (مک کارتی 2008) است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و روش جمع آوری داده ها به صورت میدانی است. از هر شهرستان دو گویشور انتخاب شد و از هر نفر دوساعت مصاحبه به عمل آمد. این گویش ها دارای 24 همخوان و 7 واکه می باشند. تفاوت در همخوان ها و واکه های گونه های زبانی استان بوشهر با فارسی معیار در این است که به جای همخوان واکدار و ملازی /g/ موجود در فارسی معیار، در استان بوشهر جفت بی واک آن یعنی [q] تلفظ به کار می رود. همچنین در گونه های زبانی استان بوشهر، واج /?/ وجود دارد که فارسی معیار فاقد ان است. در نظام واکه ای گونه های زبانی استان بوشهر، علاوه بر شش واکه ی فارسی معیار، واکه ی /?/ نیز وجود دارد. فرآیندهای واجی توصیف شده در این پژوهش شامل فرآیندهای همگونی، تضعیف (سایشی شدگی، ناسوده شدگی، حذف)، درج، کشش جبرانی، واک رفتگی، خنثی شدگی و قلب است. در این گونه های زبانی فرآیند همگونی و فرآیند تضعیف بیشترین بسامد را دارا هستند. از نظام 7 واکه ای استان بوشهر، تنها واکه ی /?/ در فرآیندهای واجی نقش فعال ندارد. همخوان های گرفته در فرآیند همگونی نقش فعال تری دارند. در نظریه ی بهینگی تعامل محدودیت های نشان داری و پایایی باعث می شود که یک برون داد به عنوان بهینه انتخاب گردد. این محدودیت ها همان محدودیت های جهانی و تخطی پذیرهستند. رتبه بندی متفاوت محدودیت ها در تحلیل فرآیندهای واجی، این گویش ها را نیز همچون دیگر گونه های زبانی ایرانی، از زبان فارسی معیار متمایز می کند.