نام پژوهشگر: محسن ابراهیم پور
لعیا امانی محسن ابراهیم پور
هدف اصلی پژوهش ،بررسی عوامل موثر بر میزان فاصله گذاری موالید در بین زنان (49-15) ساله دارای حداقل یک فرزند شهر اهر می باشد. داده های مورد نیاز در این تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از پخش پرسشنامه ساختمند در بین 200 نفر از زنان (49-15) ساله دارای حداقل یک فرزند تحت پوشش مراکز بهداشت شهر اهر، که در جریان اردیبهشت ماه سال 1390 به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، جمع آوری شده است. بر اساس یافته های تحقیق، متغیرهای سن مادر هنگام تولد فرزنداول، مدت شیردهی، سقط جنین، تحصیلات زوجین و استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری با فاصله گذاری بین تولد فرزند اول و دوم، رابطه معنی داری داشتند اما فرضیه های مربوط به رابطه نگرش به هزینه ها و فواید ناشی از داشتن فرزند، میزان درآمد خانواده ، نوع اشتغال پاسخگویان و جنسیّت فرزند اول با فاصله گذاری بین تولد فرزند اول و دوم تایید نشدند. رابطه متغیرهای مدت شیردهی و استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری با میزان فاصله گذاری بین تولد فرزند دوم و سوم معنی دار بودند. اما فرضیه های مربوط به رابطه نگرش به هزینه ها و فواید ناشی از داشتن فرزند، میزان درآمد خانواده، نوع اشتغال پاسخگویان، جنسیّت فرزند دوم، سن مادر هنگام تولد فرزند دوم، تحصیلات زوجین و سقط جنین با میزان فاصله گذاری بین تولد فرزند دوم و سوم تایید نشدند. بررسی رگرسیون چند متغیره حاکی از این است که تنها دو متغیر مدت شیردهی به فرزند اول و میزان تحصیلات پاسخگویان، در معادله رگرسیون پیش بینی فاصله گذاری بین فرزند اول و دوم باقی مانده اند و حدود 23 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تبیین شده است. دو متغیر مدت شیردهی به فرزند دوم و استفاده پاسخگویان از وسایل پیشگیری از بارداری، در معادله رگرسیون پیش بینی فاصله گذاری بین فرزند دوم و سوم باقی مانده اند و حدود 43 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تبیین شده است. نکته قابل تامل در یافته های چند متغیره این است که متغیر مدت شیردهی به فرزند قبلی، مهم ترین عامل موثر در فاصله گذاری فرزندان می باشد، لذا تشویق مادران به استفاده کامل از شیر مادر برای تغذیه نوزادان، تاثیری چندجانبه خواهد داشت. از سویی، شیر مادر بر سلامت فرزندان تاثیر بارز دارد و از سوی دیگر، با تنظیم فاصله-گذاری و عدم تولد زود هنگام فرزندان، فرصت کافی برای مراقبت از آنها را فراهم خواهد ساخت.
معصومه زارعی محسن ابراهیم پور
سوال محوری این تحقیق این است که آیا بین سرمایه اجتماعی و اشتغال زنان بومی و مهاجررابطه ی معنی داری وجود دارد یا خیر؟درمرور بخش نظری معرف ها و ابعاد سرمایه اجتماعی و همچنین عوامل موثر و مرتبط با مفاهیمی نظیر شبکه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، جامعه پذیری، سبک زندگی، هنجارهای همیاری و پویایی جمعی تشریح شدند و سپس تأثیر سرمایه اجتماعی به مثابه متغیر درونی پژوهش بر وضعیت اشتغال نیز بیان گردیدیافته های این پژوهش در بخش توصیفی حاکی از آن است که میانگین درآمد در بین پاسخگویان 350هزار تومان و میانگین درآمد همسر پاسخگویان 625 هزار تومان است . زنان بومی و مهاجر خانه دار از بیشترین سظح درآمدی برخوردارند و نشان می دهد که زنان در صورت بالا بودن درآمد همسر به اشتغال مبادرت نمی کنند.بیشتر پاسخگویان با 4/36 درصد،تمایل خیلی زیادی به اشتغال دارند و 4/41 درصد پاسخگویان نیز بیان کرده اند که توانایی زیادی برای اشتغال در خود می بینند و تلقی مثبتی نسبت به اشتغال دارند.50 درصد پاسخ گویان نحوه ی آشنایی با شغلشان و 3/29 درصد نحوه ی راه یابی به شغل خود را از طریق شبکه های اجتماعی غیر رسمی(سفارش دوستان و آشنایان) عنوان کرده اند و 5/19درصد عنوان کرده اند که قبل از آزمون و مصاحبه سفارش شده اند. در مورد انگیزه اشتغال در اولویّت اول 8/43 درصد(کمتر از نیمی از زنان) مهم-ترین انگیزه ی خود برای اشتغال را کسب درآمد وانگیزه اقتصادی و بیش از 56درصد دلایلی نظیر تماس اجتماعی، منزلت اجتماعی ، خودشکوفایی و احساس آرامش را بیان کرده اند. بر اساس یافته های این پژوهش در بخش استنباطی بین متغیرهای بعد خانوار، وضعیت تأهل، پایگاه منزلتی و سرمایه اجتماعی با اشتغال زنان بومی و مهاجر رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین بین سن زن و اشتغال زنان مهاجر رابطه معنا داری مشاهده شد در حالیکه این رابطه بین زنان بومی از نظر آماری مشاهده نشده است.همچنین بر اساس نتایج رگرسیون چند متغیره، متغیرهای سن زن، بعد خانوار، وضعیت تأهل، پایگاه منزلتی بیشترین واریانس(59درصد) از متغیر وابسته را تبیین کرده اند.در مجموع وارد کردن متغیرسرمایه اجتماعی به مدل تنها 9 درصد از تغییرات متغیر وابسته(اشتغال زنان) را تبیین کرد. پس می توان گفت که اضافه کردن متغیر سرمایه اجتماعی تأثیر زیادی بر احتمال اشتغال زنان ندارد.
صادق احمدی منش محسن ابراهیم پور
این تحقیق، با هدف بررسی تأثیر سبک زندگی بر سطح و الگوی باروری انجام شده است. امروزه پی بردن به علل و عوامل موثر بر کاهش سریع و بی سابقه باروری، به یکی از مهمترین حوزه های مورد علاقه جمعیت شناسان و نیز دغدغه های سیاست گذاران تبدیل شده است. روش تحقیق، روش پیمایش است. به منظور جمع آوری اطلاعات نیز از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان 15 تا 49 ساله متأهل منطقه 6 است که 381 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیده است. در چهارچوب نظری این پژوهش از نظریات گذار جمعیتی دوم، تأثیر تمپو و کاهش عدم اطمینان فریدمن در مورد باروری و نیز نظریه بوردیو در زمینه سبک زندگی استفاده شده است یافته های توصیفی نشان داد که میانگین سن زنان مورد بررسی 34 سال و متوسط تعداد تولد زنده 43/1 فرزند است. آزمون فرضیات نیز نشان می دهد که بین سبک زندگی زنان با تعداد فرزندان، فاصله اولین ازدواج تا اولین تولد و نیز ترجیح جنسی آن ها رابطه ی معناداری وجود دارد. پس از آن، این فرضیات با کنترل پایگاه اقتصادی اجتماعی و نیز محل تولد پاسخگویان سنجیده شد تا مشخص شود که آیا پس از کنترل این متغیرها نیز رابطه معناداری بین آن ها هست یا نه. آزمون این فرضیات نیز نشان داد که حتی پس از کنترل پایگاه اقتصادی اجتماعی پاسخگویان و نیز محل تولد آن ها، رابطه معناداری بین سبک زندگی پاسخگویان و تعداد فرزندان آن ها، فاصله اولین ازدواج تا اولین باروری و ترجیح جنسی آن ها وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان می دهد که سبک زندگی توانسته است 33 درصد از واریانس متغیر تعداد فرزندان و 10 درصد از واریانس فاصله ازدواج تا اولین باروری را به حساب بیاورد. در کل نتایج تحقیق بیان گر این است امروزه سبک زندگی در مطالعات دموگرافیک به متغیر بسیار تأثیرگذاری در تعیین رفتار باروری افراد تبدیل شده است. هم چنین با توجه به نتایج تحقیق می توان بخشی از کاهش باروری در ایران را به تأخیر در سن فرزندآوری نسبت داد که خود این پدیده می تواند ناشی از به وجود آمدن سبک های جدید زندگی باشد.
زهرا دهقانی محسن ابراهیم پور
این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی و تحلیلی است که به بررسی عوامل موثر بر وضعیت بارداری زنان حامله شهر تهران، به عنوان متغیر وابسته می پردازد. حاملگی ناخواسته عوارض جسمی و روحی فراوانی برای مادر و آثار نامطلوبی بر روی نوزاد و نهایتاً خانواده بر جا می گذارد. هر سال 134 میلیون حاملگی در دنیا به-وقوع می پیوندد که از این تعداد 75 میلیون ناخواسته و 45 میلیون آن منجر به سقط می شود (رحیمی کیان، 1388: 45). در کشور ما علی رغم دسترسی آسان به وسایل پیشگیری از بارداری هر ساله 400-500 هزار حاملگی ناخواسته ایجاد می شود (ملک افضلی، 1388: 112). در نقاط مختلف ایران شیوع بارداری ناخواسته را بین 38 تا 44 درصد حاملگی ذکر کرده اند(رحیمی کیان، 1388 :44). هر سال بیش از 360000زن در جهان بر اثر عوارض حاملگی و زایمان جان خود را از دست می دهند. 99 درصد این مرگ ها در کشورهای در حال توسعه رخ می دهد(شادپور، 1386: 130). همه ی مرگ ها قابل پیش گیری نیستند ولی قطعاً زنانی که سلامتشان به دلیل حاملگی مکرر و بی موقع به خطر می افتد، بیشتر در معرض خطرند. پرداختن به مسئله بارداری ناخواسته و روشن شدن ابعاد مختلف آن متضمن سلامت مادر و کودک است. بنابراین تلاش در جهت کاهش بارداری ناخواسته دارای اهمیت و ضرورت است. هدف از این مطالعه بررسی رابطه میان وضعیت بارداری (خواسته و ناخواسته ) با سن ازدواج، ، مرتبه حاملگی ، تعداد فرزندان قبلی، سابقه ی سقط جنین، ترجیح جنسی، طبقه اقتصادی و اجتماعی، نوع روش پیشگیری، استقلال زنان، رضایت زناشویی ، تفاهم زوجین بر روی فرزند و همسان همسری است. روش تحقیق در این مطالعه پیمایش و تکنیک مورد استفاده پرسش نامه می باشد. جمعیت آماری مورد بررسی زنان حامله شهر تهران در سال 1389 ،است که تعداد 320 نمونه با استفاده از فرمول کوکران مورد بررسی قرار گرفته اند. در این پژوهش 320 زن حامله ای که طی دو ماه اردیبهشت و خرداد سال 1390 به درمانگاه چهار بیمارستان تخصصی دولتی زنان شهر تهران (آرش، شهید اکبرآبادی، نجمیه و هدایت) مراجعه کرده اند، مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 26 % از حاملگی ها ناخواسته بوده است. یعنی 5/12 % نابهنگام و 5/13 % ناخواسته بوده است. علاوه بر آن 26 % از زنانی که حاملگی خود را برنامه ریزی نشده اعلام کرده اند، پیش از حاملگی از یک روش پیشگیری استفاده می کردند. روش های سنتی و قرص به ترتیب بالاترین روش مورد استفاده قبل از حاملگی ناخواسته بوده است. ارتباط آماری معنی داری بین وضعیت بارداری (خواسته و ناخواسته) و متغیرهای مستقل سن ازدواج، مرتبه حاملگی، تعداد فرزندان قبلی ، تفاهم زوجین برفرزند و رضایت زناشویی وجود دارد، درصورتی که میان ترجیح جنسی، روش پیشگیری از بارداری، سابقه ی سقط جنین ، همسان همسری و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با ضرورت بارداری (خواسته و ناخواسته) رابطه وجود ندارد .
زینب آزادی محسن ابراهیم پور
با توجه به اهمیت نقش باروری در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های جمعیتی توجه به این پدیده و عواملی که باعث کاهش و یا افزایش میزان آن می شوند ضروری می باشد، تأخیر در فرزند آوری که یکی از مشخصه های اصلی گذار دوم جمعیتی است یکی از سازوکارهای کاهش باروری و در نهایت کاهش حجم و رشد جمعیت است. امروزه بسیاری از کشورها با پشت سر گذاشتن گذار اول جمعیتی، وارد گذار دوم جمعیتی شده اند که ناظر به تغییراتی در سطح جامعه، باروری و ازدواج از جمله افزایش هم خانگی ها، بالا رفتن سن ازدواج، به تعویق انداختن فرزندآوری، افزایش سقط جنین ارادی، افزایش نسبت فرزندان تک سرپرست و افزایش طلاق می باشد. این پژوهش با تاکید بر نظریه گذار دوم جمعیتی و مرور تئوری های انتخاب عقلانی اقتصادی که فرزند را به عنوان نوعی کالا می نگرند ؛ تئوری های اجتماعی که بر معنا، هویت و فرهنگ تاکید دارند و نظریه های جمعیتی مانند تئوری ترتیبات نهادی، نظریه برابری جنسیتی، تئوری رژیم های جمعیتی به تبیین عوامل موثر بر تأخیر در فرزندآوری زنان از زمان ازدواج تا تولد فرزند اول در بین زنان 35-15 ساله ی شهرستان ایلام می پردازد. داده های مورد نیاز در این تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از رویه پرسشنامه ساختمند، جمع آوری شده است. مشاهدات و یافته های میدانی نماینگر نوعی همگرایی، در افزایش سن مادری، افزایش متوسط سالهای زناشویی بدون فرزند می باشد.براساس یافته های تحقیق، متغیرهای سن مادری و تحصیلات زنان، سن ازدواج ، وضعیت فعالیت و اشتغال زنان، نوع سبک زندگی، تعداد برادر و خواهر ،سطح پایگاه اقتصادی و اجتماعی زوجین، تحصیلات همسر و درآمد ماهیانه خانوار با میزان تأخیر در فرزندآوری زن از زمان ازدواج تا تولد فرزند اول، رابطه معنی داری داشتند همچنین فرضیه های مربوط به رابطه نگرش به هزینه ها و فواید ناشی از داشتن فرزند، تعداد خواهر و برادر همسر با میزان تأخیر در فرزندآوری زنان از زمان ازدواج تا تولد فرزند اول در تحلیل های چندگانه آزمون شدند. بررسی رگرسیون چند متغیره حاکی از این است که چهار متغیر شامل تعداد خواهر و برادر پاسخگو، وضعیت اشتغال پاسخگو، سن ازدواج پاسخگو، میزان تحصیلات پاسخگو، در معادله رگرسیون پیش بینی میزان تأخیر در فرزندآوری زنان از زمان ازدواج تا تولد فرزند اول باقی مانده اند و حدود 42 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تبیین شده است.
ایرج حق ندری مسعود گلچین
فصل اول: کلیات پژوهش 1-1 مقدمه هویت انسان هستی از پیش تعیین شده ای نیست، بلکه از طریق کار است که ایجاد شده، بسط یافته و در نهایت متعالی می شود. با کار است که بشر بر روی پای خود می ایستد و از اسارت طبیعت رها شده و طبیعت را مغلوب خویش می سازد. کار تجلی اراده انسان در انتخاب های جسورانه ای است که به واسطه شناختش از طبیعت و محیط زندگیش به آنها چنگ می زند و با تحقق این انتخاب ها، حوزه آزادیش را گسترش می دهد (قاضی مرادی، 1391: 9). هویت شخصی کار به انسان هویت اجتماعی پایداری اعطا می کند و به همین خاطر است که برای کار ارزش زیادی قائل می شوند. مخصوصاً، عزت نفس مردان غالباً به توانایی تأمین نیازهای خانواده گره خورده است (گیدنز، 1388: 541). این تحقیق برآن است که به شرایط زندگی و کاری کارگران ساختمانی در شهر خرم آباد بپردازد. برای این منظور مطالبش در پنج فصل گردآوری شده است. در فصل اول به کلیات تحقیق شامل: مقدمه، بیان مسئله، ضرورت تحقیق، اهداف و سوالات تحقیق پرداخته می شود. در فصل دوم به مرور ادبیات تجربی و نظری در حوزه کار و شغل پرداخته می شود. در فصل سوم ابتدا به مطالعه میدان اختصاص پرداخته شده است، در این بخش ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی استان لرستان و شهر خرم آباد مورد بررسی قرار می گیرد. فصل ششم این پژوهش به روش شناسی تحقیق می پردازد. این فصل به معرفی روش تحقیق، تکنیک های گردآوری و تکنیک های تحلیل داده های گردآوری شده می پردازد. مهمترین فصل تحقیقات کیفی، فصل یافته ها است. یافته های این پژوهش در فصل ششم آورده شده اند. فصل نهایی تحقیق نیز به بحث و نتیجه گیری اختصاص داده شده است. 1-2 طرح مسئله کشور ایران یکی از کشورهای درحال توسعه است. امروزه کشورهای درحال توسعه با مشکلات زیادی سروکار دارند. یکی از مهم ترین مسائل این دسته کشورها حجم زیاد نیروی کار جوانی است که بیکار مانده اند. اقتصاد این کشورها توان جذب این خیل عظیم نیروی کار را ندارد. استان لرستان یکی از استانهای غربی کشور است که که به علت مسائل اقتصادی، مدیریتی و فرهنگی، در چند دهه اخیر هموره رتبه اول بیکاری را در کشور دارا بوده و از این لحاظ شرایطش از سایر استا نهای کشور بحرانی-تر است (زیاری، 1379؛ عبدالهی و موسوی، 1386). ازآنجایی که این استان فاقد زیرساخت های اداری و صنعتی لازم در بخش تولیدی، کشاورزی و دام پروری است نمی تواند نیروی کار موجود در استان را جذب کند. یکی از گروه های شغلی و حرفه ای در لرستان کارگران ساختمانی هستند. بخشی از نیروی کار که جزء محروم ترین و آسیب پذیرترین نیروهای کار به شمار می روند که توان جسمی خودشان را هزینه می-کنند. این گروه از نظر جمعیتی، جمعیت قابل توجهی دارند و بخش زیادی از نیروی کار این استان را به خود اختصاص داده اند. این افراد و خانواده هایی که به آنها وابسته اند به دلیل شرایط کاری سنتی و غیرحرفه ای، شرایط آب و هوایی و ویژگی های کار ساختمان با مسائل و مشکلات زیادی از قبیل: جنبه صنعتی نداشتن کار ساختمانی، آسیب های جسمی- روانی- اجتماعی، بیکاری های دوره ای مکرر، شرایط کاری متغیر، درآمد ناپایدار، ناامنی شغلی و ناامنی مالی دست و پنجه نرم می کنند. اینها و بسیاری از مسائل دیگر از جمله محدودیت ها و مشکلاتی است که بر سر راه این افراد وجود دارد. این افراد اغلب کسانی هستند که بدون یک سازماندهی خاص از قبیل آموزش های لازم و کسب مهارت های مقتضی درگیر چنین شغلی می شوند، بیشتر آنان کسانی هستند که هیچ گونه سرمایه ای از نظر اقتصادی ، اجتماعی یا فرهنگی ندارند لذا، به عنوان کارگر خیلی ساده وارد این شغل شده و اغلب در حین کار و به طور تجربی آموزش های لازم را می بینند. مطالعاتی که در حوزه جامعه شناسی کار و شغل انجام گردیده بیشتر به مشاغل حرفه ای و استاندارد و یا کارگران صنعتی پرداخته اند. همچنین پژوهش هایی که در مورد کارگران ساختمانی انجام شده عمدتاً با نگاه پزشکی و آسیب شناختی و روش کمّی انجام پذیرفته اند. این تحقیقاتی نیز به علّت کمی بودن، قادر به کشف و تفسیر فرآیندهای بازاندیشی و پیامدهای آن نبوده اند. لذا، مسئله عمده این مطالعه آن است که کارگران ساختمانی مورد بررسی چه درک و فهمی از زندگی کارگری و موقعیت کاری شان دارند. توصیف درک و فهم این کارگران از زندگی و موقعیت کاری مستلزم آشکارسازی لایه های زیرین تجارب زیسته و درک معنای ذهنی آنها است. این مطالعه می تواند اطلاعات پایه ای را در این زمینه در منطقه لرستان و خرم آباد فراهم آورد که مورد استفاده محققین بعدی قرارگرفته و در تحقیقات وسیع تر پیمایشی مورد بهره برداری قرار گیرد. 1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش ضرورت توجیه کننده انجام این پژوهش در درجه اول انگیزه شخصی است. پژوهشگر خود از یک خانواده کارگری برخاسته و لذا، همیشه دغدغه این خانواده ها را در سر پرورانده است. تجربه زندگی در خانواده های کارگری و دست و پنجه نرم کردن با مسائل و مشکلات همیشه دغدغه مسائل این خانواده ها را در ذهن پژوهشگر ایجاد کرده بود. این پژوهش در راستای پاسخی به دغدغه های ذهنی پژوهشگر است. با این وجود، اهمیت این مطالعه از منظر علمی گردآوردن اطلاعاتی در مورد یک موضوع ناشناخته است که تاکنون آنچنان مورد عنایت محققین قرار نگرفته است. مطالعاتی که در حوزه جامعه شناسی کار و شغل انجام گردیده عمدتاً به مشاغل حرفه ای و استاندارد، کارکنان اداری و یا کارگران صنعتی پرداخته اند، همچنین پژوهش هایی که با موضوع کارگران ساختمانی انجام شده اغلب با نگاه پزشکی و آسیب شناختی صورت پذیرفته اند. از آنجا که این پژوهش به کندوکاو بسترها، فرایندها و پیامدهای شکل گیری زندگی کارگری با تکیه بر تفسیر کارگران می پردازد، می تواند هم تکمیل کننده کارهای پیشین باشد و هم اینکه مبنایی باشد برای انجام تحقیقات پیمایشی بر اساس نظریه ای که از تجربه زیسته خود کارگران تولید شده است. بنابراین می توان گفت از این جنبه این مطالعه در طبقه تحقیقات بنیادی جای می گیرد. از منظر عملی و کاربردی، این مطالعه چه بسا بتواند در جهت سازماندهی و کمک به بهبود شرایط زندگی نیروی کار کارگران این بخش مورد استفاده دستگاه های مختلفی قرار بگیرد، ازجمله: 1- دستگاه-های حاکمیتی مانند فرمانداری ها، استانداری ها و وزارت کشور و سایر نهادهایی که مسولیت اداره بخش های اقتصادی، اجتماعی و جمعیت یک منطقه را به عهده دارند. 2- سازمان هایی که در حوزه تأمین اجتماعی و بیمه و مسائل مربوط به کار و کارگری مشغول به کار هستند، مانند وزارت کار و رفاه، سازمان بهزیستی و کمیته امداد. 3- شهرداری ها و انواع تشکّل هایی که به اصطلاح استفاده کننده از نیروهای کار ساختمانی هستند. 4- همچنین این مطالعه می تواند توجه بخش های دانشگاهی و پژوهشی را به این پدیده که پدیده ای نسبتا رایج و شایعی است و جمعیت قابل توجهی را به خود اختصاص داده است، جلب کند. لذا، از این جهات این پژوهش کاری است مقدماتی بنابراین فواید شناختی و عملی مختلفی بر این پژوهش مترتب است. 1-4 اهداف پژوهش هدف اصلی این تحقیق این است که با استفاده از روش شناسی کیفی و نگاه از درون (نگاه امیک) به موضوع و بدون اتخاذ چارچوب نظری و فرضیه های منتج از آن به مطالعه زندگی کارگران از دیدگاه خودشان بپردازد. علاوه براین، درنظر دارد شرایط، تعاملات و پیامدهای تجربه شده این نوع زندگی را در نظام معنایی آنها نشان دهد. همچنین با نزدیک شدن به دنیای درونی و میان ذهنیت این افراد سعی در شناخت مسائل، مشکلات و محدودیت های زندگی آنها دارد با این هدف که از یک سو بتواند برای بهبود زندگی شان به آنها کمک کرده و از سوی دیگر موجب سازماندهی بهتر برای بهره وری بیشتر از این قشر که جمعیت زیادی را در بر می گیرند، شود. برای رسیدن به هدف کلی تحقیق که، بازنمایی درک کارگران ساختمانی از زندگی و شغل کارگری است، می بایست ابتدا اهداف جزئی محقق شوند. اهداف جزئی این تحقیق شامل پاسخ به سوالات پژوهش است. این سوالات در سه دسته سوالات شرایطی (که در پی فهم دلایلی که افراد مورد مطالعه برای کارگر شدنشان مطرح می کنند)، سوالات تعاملی (که در پی فهم نوع روابط کارگران با خانواده، همکاران و کارفرمایان است)، و سوالات پیامدی ( که در پی فهم پیامدهای زندگی و شغل کارگری) دسته بندی شده اند.
میرنظیر موسوی بیژن زارع
مقاله حاضر به بررسی میزان وجدان کاری در بین معلمان شاغل در آموزش و پرورش شهرستان ماکو و عوامل اجتماعی موثر بر آن می پردازد . در این مطالعه به منظور انتخاب مبانی نظری تحقیق، سعی بر آن شد تا با مرور تحقیقات پیشین و نظریات مرتبط با موضوع ، نظریه ای که از قدرت تبیینی بالا و استحکام نظری برخوردار باشد ، استفاده شود . بر همین اساس ، نظریات در چهار بخش روانشناسی اجتماعی ، نظریات جامعه شناختی ، مدیریت و بهره وری ارایه شدند .در نظریات روانشناسی اجتماعی از نظریات انگیزش شغلی ، نظریه نیاز های مازلو ، رضایت شغلی و ادراک عدالت سازمانی استفاده شد ، در بخش نظریات جامعه شناختی نظریات کار ، بیگانگی و مبادله آورده شدند ، از نظریات مدیریت لیکرت و مک گروگرو نظریات مربوط به بهره وری نیز استفاده به عمل آمد . پس از استخراج فرضیات و مدل تحلیلی ، به کمک روش پیمایشی به مطالعه موضوع پرداخته شد . جمعیت آماری این پژوهش ، تمام معلمان شاغل در سه مقطع آموزش و پرورش ماکو بودند که نمونه مورد استفاده 108 را در بر می گرفت . پس از تحلیل داده ها ، میانگین شاخص وجدان کاری در حدود 3.14 از 5 محاسبه شد و مشخص گردید که مشارکت سازمانی ، نگرش به کار ، ادراک عدالت سازمانی ، انگیزش شغلی ، سبک مدیریت ، بیگانگی ، رضایت شغلی و احساس حقارت شغلی ، با وجدان کاری ارتباط دارند و پایگاه شغلی ، سن ، وضعیت تاهل ، جنسیت ، میزان تحصیلات ، مقطع تدریس و رشته تدریس رابطه معنی داری با متغیر وابسته ندارند .
محسن ابراهیم پور -
چکیده ندارد.