نام پژوهشگر: زینب ترابی

بررسی فقر در متون منثور عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم انسانی 1393
  مهران سمیاری   اسماعیل قافله باشی

عرفان اسلامی و ایرانی آکنده از اصطلاحات با ارزشی می باشد که توضیح آن ها کاری شایسته و در خور توجه است . اصطلاح « فقر » یکی از مهم ترین اصطلاحات عرفان عملی است که باز تاب فراوانی در متون نظم و نثر ادب فارسی به خصوص متون قرن های پنجم ، ششم و هفتم دارد که بررسی و تعیین ابعاد مختلف آن ضروری می باشد . اصطلاح فقر به دلیل اهمیتی که دارد باید به طور دقیق و روشمند مورد بررسی علمی قرار گیرد و چگونگی برخورد نویسندگان آن قرن ها با این اصطلاح که نوشته هایشان موثر در نوشته های عرفانی قرن های بعد بوده است مورد بررسی قرار گیرد . این پایان نامه این اصطلاح مهم عرفان اسلامی یعنی فقر را تبیین می کند ؛ و در این پژوهش تلاش شده است که آثار منثور عرفانی در سه قرن مذکور مطالعه شود و جایگاه فقر در آن ها توضیح داده شود ، که این امر مهم با روش توصیفی - تحلیلی صورت می گیرد . فقر مهم ترین مرحله از مراحل طی سلوک می باشد که عرفا تأکید خاصی بر آن داشته اند . در اصطلاح اهل تصوف ، فقر از جمله مقامات است که صوفی خود باید آن را کسب کند . در نتیجه فقر در اسلام گسترده تر از معنی ظاهری آن است و به معنی نیاز به خدا و بی نیازی از خلق خداست و حتی در سخنی فراتر می توان گفت فقیر کسی است که با به دست آوردن مقام فقر نه به خلق و نه به آفریدگار خلق نیازی ندارد چرا که مقام فقیر بالاترین مقام است و کسی که به چیزی یا کسی نیاز دارد نشانه ی نقص اوست و نقص با مقام فقر منافات دارد .

بازتاب عرفان و تصوّف در آثار جاحظ بصری (با تکیه بر تدوین فرهنگ آرای او در باب تصوّف ایرانی)
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  الهام پیرمردوند چگینی   محمدحسین سرداغی

این پایان نامه شامل 7 فصل می¬باشد. در فصل نخست که مقدمه است، به بررسی زندگی، ¬احوال و آثار جاحظ و همچنین دوره¬ عباسی پرداخته شده است.آنچه درباره دوره عباسی بیان شده شامل تاریخ سیاسی و اجتماعی است. در ادامه به مبحث عرفان و عارفان نامی در دوره عباسی اشاره شده و نیز نثر فنی مورد بحث قرار گرفته است. در فصل دوم به اقوال زاهدانه پیامبران ، حضرت علی(ع) و خاندان ایشان اشاره شده که در آثار جاحظ گنجانده شده است. در فصل سوم به اقوال یکی از صحابه و خلفا پرداخته شده است. فصل چهارم به سخنان و نظرات عرفا و صوفیان نامی پرداخته که نامشان و کلامشان در آثار جاحظ ذکر شده است. در فصل پنجم به نظران و سخنان عارفانه و زاهدانه خود جاحظ وکسانی اشاره شده است که نام آنان ممکن است در جرگه عرفا نیست. فصل ششم شامل سخنان زاهد مسلک و صوفی منشانه¬ای است که تنها، سخنی، در این باب ارائه داده اند. فصل هفتم نیز شامل اقوال ، نظرات و اشعاری است که رنگ و بوی عرفان و تصوّف دارد، ولی گوینده آن بر نویسنده معلوم نبوده است.