نام پژوهشگر: حسن طباطبائی

تاثیر استفاده از لجن فاضلاب بر آب گریزی و تبخیر از سطح خاک در دو بافت مختلف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - پژوهشکده مهندسی آب 1393
  نرجس ناظم السادات   حسن طباطبائی

یکی از عواملی که کمبود آب را در مناطق خشک و نیمه¬خشک حادتر می¬کند تبخیر از سطح خاک است و بیشترین کنترلی که می¬توان روی تبخیر انجام داد، جلوگیری از تبخیر از سطح خاک است. لجن فاضلاب به علت دارا بودن مقدار زیاد ماده آلی، می¬تواند بر برخی خواص فیزیکی خاک از قبیل پایداری خاکدانه¬ها و رطوبت خاک تاثیر داشته باشد. کاربرد لجن فاضلاب نیز سبب آب¬گریزی خاک می¬شود. آب¬گریزی از ویژگی¬های فیزیکی مهم خاک می-باشد. خاک¬های آب¬گریز خاک¬هایی هستند که اجازه نفوذ آب به درون خود را نداده و آب معمولا به¬صورت قطره¬های کروی روی آن¬ها قرار می¬گیرد. در برخی از مناطق ایران به خاطر استفاده از پساب فاضلاب، آتش¬سوزی خاک آب¬گریز وجود دارد و تا به¬حال به جنبه¬های مثبت آب¬گریزی توجهی نشده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تبخیر در خاک ¬آب¬گریز و تاثیر آن بر تبخیر از سطح خاک می¬باشد. در این پژوهش اثر افزودن لجن فاضلاب بر آب¬گریزی دو نوع بافت خاک و تبخیر از سطح آن¬ها بررسی گردید. به این منظور از دو خاک با بافت لوم¬رسی و لوم¬شنی استفاده شد و درجات مختلفی شامل 25، 50، 65 و 80 درصد از لجن تصفیه¬خانه فاضلاب شهری شهرکرد به آن¬ها اضافه گردید. تیمارها به صورت یک¬لایه (اختلاط خاک و لجن) و دولایه (لایه پایین خاک و لایه بالا اختلاط خاک و لجن) در گلدان¬هایی به قطر 24 و ارتفاع 26 ریخته شد. پس از یک¬ ماه تاثیر لجن بر برخی ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک و هم¬چنین بر آ¬ب¬گریزی خاک با استفاده از روش¬های wdpt و med بررسی شد. همچنین تبخیر از سطح خاک به روش وزنی اندازه¬گیری گردید. نتایج نشان داد که افزایش درصد لجن فاضلاب باعث کاهش چگالی ظاهری خاک، کاهش ph، افزایشec ، افزایش کربن آلی خاک و درنتیجه مواد آلی و کاهش کربنات کلسیم معادل خاک در هر دو بافت می¬گردد. همچنین لجن فاضلاب شهری باعث آب¬گریزی خاک شده و خاک لوم¬شنی نسبت به لوم-رسی آب¬گریزتر بود و هرچه درصد لجن بیشتر آب¬گریزی نیز شدیدتر خواهد بود که دلیل آن می¬تواند مواد آلی موجود در لجن باشد در ضمن روش med خاک را آب¬گریزتر از روش wdpt نشان داد. همچنین لجن فاضلاب باعث کاهش تبخیر از سطح خاک شد به¬طوری¬¬که تیمار hs0 (آب¬دوست) با میزان 79/22 میلی¬متر بیشترین تبخیر و تیمار ls80 که آب¬گریز شدید بود با میزان 97/10 میلی¬متر کمترین میزان تبخیر را دارا بود که دلیل آن می¬تواند کاهش نیروهای مویینگی خاک و در نتیجه نرسیدن آب به سطح خاک باشد. همچنین خاک دولایه نسبت به خاک یک¬لایه در همه تیمارها تبخیر بیشتری داشت ولی بافت خاک در تیمارهای آب¬گریز تاثیر معناداری بر میزان تبخیر از سطح خاک نداشت. در ضمن همبستگی¬ بین داده¬های هواشناسی و داده¬های اندازه¬گیری شده در تیمارهای آب¬دوست نسبت به تیمارهای آب¬گریز بیشتر بود و پارامترهای هواشناسی تاثیر بیشتری بر تیمارهای آب¬دوست داشتند.

شناسائی زون های پرعیار مس در محدوده اکتشافی کانسار چاه-فیروزه از طریق تلفیق داده های اکتشافی به روش دمپستر- شفر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده معدن 1393
  محمد ساغری دوز   حسن طباطبائی

ایران از نظر مس زایی بر روی کمربند جهانی مس (کمربند آلپ-هیمالیا) قرار گرفته است. با وجود این هنوز بسیاری از مناطق ایران به خوبی اکتشاف نشده است و کانسارهای مس پورفیری کمی نسبت به پتانسیل موجود، کشف شده¬اند. از این رو استفاده از روش های دانش محور در تلفیق داده¬های اکتشافی برای کشف کانسارهای جدید، می¬تواند مثمر ثمر باشد. یکی از روش¬های دانش¬محور، روش دمپستر- شفر می¬باشد که بر اساس مطالعات دمپستر بر روی حد بالا و پایین احتمالات، شکل گرفت. امروزه عدم قطعیت و مدیریت ریسک، به مبحث مهمی در تمام پروژه¬ها تبدیل شده است. این مسئله، در پروژه¬های اکتشافی، به دلیل هزینه¬های زیاد معدن کاری، اهمیت دوچندانی می¬یابد. مزیت غالب روش دمپستر- شفر نسبت به سایر روش-های مشابه، محاسبه ی عدم قطعیت داده¬ها است. این روش قابل استفاده در مقیاس¬های مختلف است. در این تحقیق، تلفیق شواهد اکتشافی در ابتدا در مقیاس¬ ناحیه ای و سپس در مقیاس محلی در محدوده کانسار مس پورفیری چاه فیروزه انجام پذیرفته است. داده¬های اکتشافی در مقیاس ناحیه ای شامل مغناطیس هوابرد، تصاویر ماهواره ای استر، نمونه های ژئوشیمی رسوبات آبراهه ای و نقشه زمین¬شناسی با مقیاس 1:100000 شهر بابک بوده و در مقیاس محلی شامل داده های ژئوفیزیکی ip/rs، نقشه زمین شناسی سطحی با مقیاس 1:2000 و داده های زمین شناسی و عیارسنجی 42 گمانه اکتشافی حفر شده در محدوده کانسار چاه¬فیروزه می¬باشد. پس از پیش¬پردازش¬های لازم بر روی داده¬ها، ابتدا از داده های ناحیه ای برای پتانسل یابی مس در محدوده ی شمال شهر بابک به روش دمپستر- شفر استفاده شد. نتایج حاصل از پتانسیل یابی ناحیه ای با موقعیت اندیس ها و کانسارهای شناخته شده در محدوده مطابقت دارد. سپس از داده¬های محدوده کانسار چاه¬فیروزه برای تعیین زون های کانی سازی و پیشنهاد نقاط جدید حفاری در مقیاس محلی استفاده شد. بر اساس نتایج این مرحله، سه نقطه برای حفاری های جدید پیشنهاد شد. همچنین برای مقایسه نتایج تلفیق لایه ها به روش دمپستر- شفر، از روش منطق فازی نیز استفاده و نتایج بدست آمده با هم مقایسه شدند. نتیجه آن که نقاط مستعد به¬دست آمده از روش دمپستر- شفر علاوه بر نقاط مستعد به¬دست آمده از روش فازی، شامل بخش شمال غربی محدوده می باشد که می¬تواند در اکتشافات آینده مورد توجه قرار گیرد. برای صحت¬سنجی نتایج تلفیق محلی به روش دمپستر- شفر از داده¬های عیارسنجی cu، pb، zn و mo مغزه¬های حفاری استفاده شد که نتایج این بررسی ها حاکی از تطابق نتایج می باشد.