نام پژوهشگر: حسین دقیق کیا
مسعود قشمی حسین دقیق کیا
این مطالعه به منظور بررسی اثر بکارگیری سیدر و روش پرسینک به همراه برنامه اوسینک بر روی نرخ آبستنی گاوهای ماده انجام گرفت. برای انجام این تحقیق از 113 رأس گاو سالم استفاده شد. غلظت گلوکز و بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و غلظت هورمون استروژن سرم خون با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین اثر برخی عوامل موثر بر روی نرخ آبستنی گاوها از جمله تیمار، مرحله شیرواری، رکورد شیر ماهیانه و دمای محیط مورد مطالعه قرار گرفت. گاوهای موجود در سه گروه آزمایشی اوسینک، پرسینک + اوسینک و سیدر + اوسینک از نظر میزان غلظت متابولیت های خونی و اثر آنها روی آبستنی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای این مقایسه از دو مدل زیر استفاده شد: در مدل اول با استفاده از رویه glm نرم افزار sas 9.1 اثر تیمار، مرحله شیرواری، رکورد شیر ماهیانه و دمای محیط بر روی متابولیت های خونی آنالیز و بررسی شد که در این میان تنها اثر رکورد شیر ماهیانه با سطح احتمال 0.05> p بر روی گلوکز سرم خون معنی دار شد. دمای هوا و مرحله شیرواری با سطح احتمال 0.01> p بر روی بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون اثر کاملاً معنی داری داشتند. اثر تیمار و دمای هوا با سطح احتمال 0.01> p بر روی استروژن سرم خون کاملاً معنی دار و اثر رکورد ماهیانه نیز با سطح احتمال 0.05> p معنی دار شدند. شکم زایش و میزان تولید شیر سالیانه بر روی هیچکدام از متابولیت ها اثر معنی داری نداشتند. در مدل دوم با استفاده از رگرسیون لجستیک اثرات متغیرهای مربوط به حیوان و متابولیت های اندازه گیری شده، بر روی آبستنی مورد آنالیز قرار گرفت که از بین عوامل موثر تنها اثر غلظت گلوکز سرم خون (0.01< p) و اثر غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون (0.05< p) معنی دار بودند. به این معنی که به شرط ثابت بودن سابر عوامل، با افزایش یک واحد غلظت گلوکز سرم خون، احتمال تبدیل غیر آبستنی به آبستنی 0.03 واحد افزایش و با افزایش یک واحد غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون احتمال تبدیل آبستنی به غیر آبستنی 0.22 واحد افزایش می یابد. نرخ های آبستنی در سه گروه آزمایشی با استفاده از روش کای- اسکور و در نرم افزار sas 9.1 با یکدیگر مقایسه شدند، ولی بین آنها تفاوت معنی داری وجود نداشت، با این وجود نرخ آبستنی در روش پرسینک + اوسینک نسبت به روش اوسینک (4.22%) و نسبت به روش سیدر + اوسینک (12.58%) بالاتر بود، که باعث افزایش تعداد دامهای آبستن در طول یک سال می شود. با توجه به نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد کرد که برنامه پرسینک + اوسینک روش مناسبی جهت مدیریت تولید مثل و افزایش تولید است.
ویدا آزادی کهنه شهری غلامعلی مقدم
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات برخی از عناصر ،هورمون هاو متابولیتهای خونی برروی بروز تکرر فحلی در گاوهای شیری انجام گرفت. برای انجام این تحقیق از 62 راس گاو سالم ومبتلا به تکررفحلی نمونه خون تهیه شد و غلظت گلوکز، اوره، پروتئین تام، کلسیم ، فسفر، کلسترول وتری گلیسرید سرم آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و غلظت هورمونهای انسولین و پروژسترون سرم با استفاده ازروش الایزا اندازه گیری شد. همچنین اثر برخی عوامل موثر بر تکررفحلی از جمله فصل تلقیح? شکم زایش و رکورد شیر ماه نمونه برداری(به عنوان عامل کوواریت) بر روی گاوها مورد مطالعه قرار گرفت. برای بررسی اثرات بین متابولیتهای اندازه گیری شده با ایجاد تکررفحلی از دو مدل استفاده شد: 1- بااستفاده از رویه glm نرم افزارsas اثر فصل تلقیح، شکم زایش، رکورد شیر ماه نمونه برداری و وضعیت دام برروی متابولیتهای اندازه گیری شده برآورد شد که در این میان اثر وضعیت تولید مثلی دام فقط بر روی فسفر و هورمون انسولین کاملاً معنی دار شد ( 01/0p< ). فصل تلقیح بر غلظت فسفر، کلسیم، کلسترول و پروژسترون سرم خون اثری معنی دار( 05/0p< ) داشت. شکم زایش بر روی غلظت اوره سرم اثر معنی دار داشت و رکورد شیر ماه نمونه برداری بر هیچ کدام اثر معنی دار نداشت. 2- در مدل دوم با استفاده از رگرسیون لجستیک اثرات متغیرهای مربوط به حیوان و متابولیتهای اندازه گیری شده برروی ایجاد تکرر فحلی آنالیز گردید که از بین عوامل موثر برتکرر فحلی تنها غلظت انسولین سرم خون معنی دار بود( 01/0p< ) بدین معنی که اگر انسولین یک واحد زیاد شود نسبت دامهای مبتلا به تکرر فحلی به دامهای سالم به اندازه 1021/4 واحد کاهش خواهد یافت. در این مطالعه غلظت کلسیم سرمی گاوهای مبتلا به تکرر فحلی نسبت به گاوهای سالم کمتر بود و غلظت اوره سرمی، کلسترول و تری گلیسرید سرمی گاوهای مبتلا به تکرر فحلی نسبت به گاوهای سالم بالاتر بود اگرچه اختلاف ها از نظر آماری معنی دار نبود. با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان گفت که یکی از علل ایجاد تکررفحلی در گاوهای شیری کمبود یا افزایش برخی از هورمون ها، متابولیتها و عناصرخونی می باشد.
ساناز حسین پور غلامعلی مقدم
چکیده: فاکتورهای رشد انسولین مانند igf-i,ii برای رشد و نمو و فعالیت های متابولیکی پستانداران ضروری می باشند و میانجی بسیاری از اثرات هورمون رشد هستند. در بدن فعالیت های بیولوژیکی آنها توسط پروتئین های پیوندی igfbp-s تعدیل می شود. این پروتئین های پیوندی اثرات ضد نموی بر رشد سلول ها دارند. اشکال مختلف igfbp-s در وزن ملکولی، موقعیت امینواسیدها، توزیع در مایع بیولژیکی و از لحاظ تأثیر بر عملکرد igfها متفاوت اند. هدف از این تحقیق، تعیین چند شکلی ژن igfbp-3 در گاوهای هلشتاین و بررسی ارتباط بین این چند شکلی ها با برخی از صفات تولیدی می باشد. برای این منظور نمونه های خون از 100 رأس گاو هلشتاین کشت و صنعت آذر نگین تبریز که حاوی اطلاعات شجره ای و رکوردهای کافی می باشند جمع آوری شدند. پس از استخراج dna، با استفاده از تکنیک pcr- rflp، ناحیه مورد نظر توسط پرایمر اختصاصی تکثیر شده و محصولات تکثیر یافته توسط آنزیم های هضمی bfai و haeiii برش داده شدند و سپس بر روی ژل آگارز 2% الکتروفورز شدند. هضم قطعات 316 bp با هر دو آنزیم، 4 قطعه با سایزهای 195، 69، 44 و 8 bpتولید کرد که در تمام دام های مورد مطالعه به همین شکل بود. تنها یک نوع ژنوتیپ که در دام های شیری نسبت به گوشتی فراوانی بالایی داشت، ایجاد شد. بنابراین این قطعه از ژن در گاوهای هلشتاین مورد بررسی فاقد چندشکلی می باشد.
بهرام رهبر حسین دقیق کیا
این پژوهش در ایستگاه تحقیقاتی و اصلاح نژادی گوسفند قزل در شهرستان میاندوآب با استفاده از 48 راس گوسفند ماده حدودا 5/3 ساله، تک قلوزا با سابقه 2 شکم زایش، وزن 45-55 کیلوگرم انجام شد. میش ها در 4 گروه 12 راسی مشتمل بر منابع مختلف کربوهیدرات و چربی بعنوان منبع غذایی مکمل یا فلاشینگ بوده و شامل گروه a (روغن بذرک)؛ گروه b (روغن آفتابگردان)؛ گروه c (روغن پالم) و گروه d (دانه جو)بودند. طول دوره فلاشینگ 5 هفته بود. امتیاز وضعیت بدنی (bcs) میش ها در شروع دوره حدود 5/2 بوده و در پایان دوره به 3 رسید. میش ها 16 روز قبل از تلقیح با استفاده از سیدر از نظر فحلی همزمان سازی شده و 48 ساعت پس از سیدربرداری با اسپرم تازه تلقیح گردیدند. متابولیت های بیوشیمیایی و هورمونی سرم خون به ترتیب با دستگاه های اسپکتروفتومتر و الایزا اندازه گیری شدند. گروه های آزمایشی با مکمل چربی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بره زایی گردید. گروه b و a به ترتیب با 16 و 15 راس بره بیشترین، و گروه a با 10راس کمترین تعداد نتاج را داشتند. بیش از 60 درصد میش ها با اولین تلقیح بارور شدند. مصرف منابع چربی در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد نتاج شد. تغذیه جیره های فلاشینگ حاوی مکمل های چربی غنی از اسیدهای چرب غیراشباع باعث افزایش هورمون ها و متابولیت های خونی مرتبط با تولیدمثل در گوسفندها در طی فصل تولیدمثلی شد. در بین تیمارهای فلاشینگ با منابع مختلف چربی، تیمار b و a بیشترین غلظت استروژن، انسولین (05/0>p)، گلوکز و کلسترول (01/0>p)را داشتند که این امر با تعداد نتاج همبستگی بالا و مثبتی داشت. تغییر در غلظت هورمون ها استروژن و انسولین و متابولیت ها گلوکز و کلسترول نسبت به سایر هورمون ها و متابولیت ها بیشترین تاثیر را در باروری و تعداد نتاج تولیدی به همراه داشت.
سید روح الله محمدی محلی صادق علیجانی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر استفاده ازاسپرم تعیین جنسیت شده بروی عملکرد برخی شاخص های تولید مثلی واقتصادی درتلیسه هاوگاوهای چند شکم زاییده شده انجام گرفته است. در این مطالعه از17023 داده ثبت شده در واحد دامپروری کشت و صنعت مهدشت ، گودوشا مازندران و دشت آذرنگین آذربایجان شرقی استفاده شده است. برای آنالیز آماری ازنرم افزار sas 9.1 و با استفاده از رویه proc logistic ,proc freq انجام گرفته است. در این مطالعه تاثیر فاکتورهای نوع اسپرم(تعیین جنسیت شده و معمولی)، نحوه زایش، وزن گوساله زمان تولد ، جنسیت گوساله، اثرات گله و شکم زایش مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز logistic ,glm نشان می دهد نوع اسپرم(تعیین جنسیت شده و معمولی) بر نحوه زایش(طبیعی و غیر طبیعی)، جنسیت گوساله، تعداد دفعات تلقیح، تعداد روزهای باز تاثیر معنی داری (p<0.01) وجود دارد. مطالعات انجام شده نشان می دهد استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده سبب افزایش تولد گوساله جنس ماده در گله و کاهش زایش غیر طبیعی( سخت زایی، متریت و سقط جنین) در گله ، افزایش تعداد دفعات تلقیح و کاهش تعداد روز های باز در گله گردید. با توجه به وضعیت تولید مثلی و مدیریتی گله نتایج بدست آمده در 3 گله آذر نگین، مهدشت و گودوشا متفاوت می باشد.
غلامرضا اصلانی کردکندی حسین دقیق کیا
تحقیق فوق در ایستگاه تحقیقاتی و اصلاح نژاد گوسفند مغانی در استان اردبیل، شهرستان جعفر آباد با استفاده 36 راس گوسفند ماده مغانی 5/3 ساله، تک قلوزا، با سابقه 2 شکم زایش، وزن 60-50 کیلوگرم در 3 گروه 12راسی جهت بررسی تاثیربرخی دانه های روغنی بر متابولیتهای خونی، هورمونها و عملکرد تولید مثلی به مدت 35روز در خارج از فصل تولید مثلی (اواخر اردیبهشت ماه) مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارها شامل گروهf (دانه بذرک به میزان 5%کل ماده خشک جیره)؛ گروه s (دانه سویا به میزان 5%کل ماده خشک جیره) و گروه c (شاهد بدون دانه روغنی) بودند. جیره ها از نظرانرژی قابل متابولیسم و پروتیین خام دروضعیت یکسانی داشتند . امتیاز وضعیت بدنی (bcs) میش ها در شروع دوره حدود 5/2 بوده و در زمان آمیزش به حدود 3 رسید. میش ها 14 روز قبل از جفتگیری با استفاده از سیدر بصورت همزمان فحل شده و 24 ساعت پس از سیدربرداری با قوچ های ایستگاه بصورت تصادفی جفتگیری نمودند. میزان گلوکز سرم خون تیمارهای حاوی دانه روغنی بیشتر از گروه کنترل بود (01/0>p). میزان کلسترول سرم خون درتیمار حاوی دانه بذرک نسبت به سایر گروه ها بیشتر بود (01/0p<). میزان هورمونهای انسولین و استروژن در تیمار دانه های روغنی نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (01/0p<). تیمارهای آزمایشی با دانه های روغنی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بره زایی گردید. گروه f وs (دانه های روغنی) هر دو با 12 راس بره بیشترین، و گروه c (شاهد)با 10 راس بره کمترین تعداد نتاج را داشتند (05/0>p). وزن تولد بره های گروه دانه های روغنی در مقایسه با گروه کنترل شاهد تفاوت معنی داری داشت (01/0>p). مصرف دانه های روغنی در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد نتاج شد.
صادق چراغی سرای حسین جانمحمدی
هدف از انجام این آزمایش تعیین ترکیبات شیمیایی و انرژی قابل سوخت و ساز حقیقی پسماند رستوران به صورت خام و فرآوری توامِ حرارتی و میکروبی (به کمک افزودن 4 سویه لاکتوباسیلوس) برای انتخاب بهترین شیوه فرآوری بود. ترکیبات شیمیایی به روش های استاندارد و مقادیر tme، tmen پنج نمونه پسماند در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش تغذیه دقیق سیبالد با استفاده از 42 قطعه خروس گوشتی با میانگین وزنی 100±2800 گرم در سن 69 روزگی تعیین شد. نتایج آزمایش اول برای آنالیز شیمیایی پسماند خام در روزها و هفته های مختلف مشخص کرد رابطه نزدیکی بین هفته ها و میانگین ترکیبات شیمیایی پسماند خام وجود ندارد. یافته های حاصل از آزمایشات بعدی برای تغییرات ترکیب شیمیایی نشان داد فرآوری توام حرارتی و میکروبی بهبود معنی داری نسبت به حالت خام داشت (p<0/05). در بین سویه های مورد استفاده، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بیشترین میانگین مقادیر پروتئین خام، چربی خام، ماده خشک و انرژی خام را بترتیب با 21/40%، 19/91%، 41/02% و 4872/61 کیلوکالری در کیلوگرم و کمترین مقدار خاکستر را با 3/67% نسبت به سویه های دیگر داشت. افزودن لاکتوباسیل ها به پسماند سبب افزایش معنی داری در مقادیر tme و tmen گردید. بالاترین میزان tme در سویه اسیدوفیلوس با 3348/11 و کمترین میزان در سویه پلانتاروم با 3205/94 کیلوکالری در کیلوگرم مشاهد شد. میزان tmen سویه های لاکتوباسیلوس در محدوده 3119/53 در سویه پلانتاروم، تا 3260/17 کیلوکالری در کیلوگرم در سویه اسیدوفیلوس متغیر بود و تفاوت معنی داری بین سویه ها از نظر مقادیر tmen مشاهده شد (p<0/05). نتایج حاصل از شمارش میانگین کلی باکتری ها و کلی فرم ها در 5 نوع غذای پسماند منتخب نشان داد که از لحاظ آلودگی، میانگین هر دو در محدوده استاندارد بوده و قابل استفاده به عنوان خوراک طیور می باشد. استفاده از پسماند رستوران در جیره غذایی منجر به کاهش هزینه های پروتئین و انرژی قابل متابولیسم مورد نیاز طیور گردید.
رستگار الفتی کرجی حسین دقیق کیا
فرآیند انجماد منی با افزایش سطح انواع اکسیژن فعال نقش تعیین کنندهای بر روی اندامکهای (غشاء سلولی، میتوکندریها و dna) سلولی اسپرم دارد. غشاء اسپرم پستانداران سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع است که نسبت به آسیب به وجود آمده توسط انواع اکسیِن فعال (ros) در نتیجه پراکسیداسیون چربی ها بسیار حساس می باشد. استفاده از آنتی اکسیدان مناسب در رقیق کننده های منی می تواند سطح ros را کاهش دهد. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر غلظ های مختلف گلوتاتیون احیا شده (gsh) و سوپراکسید دیسموتاز (sod) به عنوان تیمارهای تنها و یا سطوح ترکیبی آنها (gsh×sod) در رقیق کننده انجماد بر روی کیفیت اسپرم یخ گشائی شده گاو نر بود. در این مطالعه 4 راس گاو نر سالم 5- 4 ساله به کار گرفته شد. مجموع 20 انزال (5 انزال برای هر گاو نر) جمع آوری و در هر تکرار مخلوط شد. نمونه های منی در رقیق کننده پایه تریس زرده تخم مرغ رقیق شدند. تیمارهای این مطالعه در سه آزمایش اعمال شدند : 1) gsh (mm 5 و 5/7)، 2) sod (iu/ml 100 و 150) و 3) gsh×sod (×iu/ml mm) 100 × 5 ، 100 × 5/7 ، 150 × 5 و 150 × 5/7) و یک رقیق کنده بدون افزودنی (شاهد) برای تمام آزمایشات. سپس نمونه های منی درطی 2 ساعت تا°c 5 سرد شده و در پایوت هایml 5/0 فرانسوی منجمد شدند. تحرک کل و تحرک پیشرونده توسط آنالیزگر کامپیوتری منی (casa)، درصد زنده مانی توسط رنگ آمیزی ائوزین- نیگروزین و نرخ پاسخ مثبت به تست تورم در محیط هیپواسموزی (host) در ساعت صفر و 2 انکوباسیون پس از یخ گشائی نمونه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. تست های بیوشیمیایی تعیین سطح مالونال دی آلدئید (mda)، فعالیت آندژنوسی آنزیم های sod و گلوتاتیون پراکسیداز، در زمان اولیه پس از یخ گشائی نمونه ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج تمام آزمایشات ما در مطالعه حاضر نشان داد که افزودن آنتی اکسیدان های gsh، sod و gsh×sod بویژه gsh (mm 5) و gsh×sod (×iu/ml mm 100×5 و 100×5/7) به رقیق کننده تریس زرده تخم مرغ، کیفیت منی گاو را پس از یخ گشائی بهبود می بخشد.
رویا خوبدل حسین جانمحمدی
تخم مرغ یک ترکیب بسیار مقوی و سرشار از انواع ترکیبات مختلف می باشد، به نحوی که تمام نیازهای یک موجود زنده از قبیل مواد پروتئینی و ویتامینی در این ماده ارزشمند تأمین شده است. با توجه به اهمیت تخم-مرغ در تغذیه، یکی از پژوهشهای انجام شده روی تخم مرغ ایجاد تخم مرغهائی با کیفیت بالا است. در این پژوهش هدف کلی مطالعه عملکرد مرغان بومی آذربایجان غربی، تخمین پارامترها و روند ژنتیکی صفات کمی وکیفی، محاسبه مولفه های واریانس وضرایب وراثت پذیری بود. برای این منظور 2000 تخم مرغ ایستگاه اصلاح نژاد و تکثیر مرغ بومی آذربایجان و صفات عملکرد 43180 قطعه مرغان بومی آذربایجان (14 نسل) مورد ارزیابی قرارگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها و برآورد مولفه های واریانس- کوواریانس برای محاسبه پارامترهای ژنتیکی با استفاده از روش بیزی ((bayesian و مدل حیوانی تک صفتی و چند صفتی صورت گرفت. برای آنالیز با روش بیزی از تکنیک نمونه گیری گیبس بوسیله نرم افزار gibbs3f- 90صورت گرفت که تعداد دورهای نمونه گیری گیبس 200000 دور انتخاب شدو در هر آنالیز 10000 دور اول بعنوان دور های قلق گیری در نظر گرفته شد و داده های مربوط به آن کنار گذاشته شد، همچنین فواصل نمونه گیری 100 انتخاب گردید. محدوده وراثت پذیری در حالت تک صفتی صفات عملکردی شامل سن بلوغ جنسی ، وزن بدن دربلوغ جنسی، تعداد تخم مرغ، وزن بدن در12 هفتگی، میانگین وزن تخم-مرغ (28، 30، 32 هفتگی) از 047/0 تا 565/0 و برای صفات کیفیت تخم مرغ از جمله وزن تخم مرغ، طول تخم مرغ، عرض تخم مرغ، استحکام پوسته تخم مرغ، ارتفاع آلبومین، وزن آلبومین ، واحد هاو، وزن پوسته، وزن زرده، ضخامت پوسته تخم مرغ از 037/0 تا 397/0 بدست آمد. بالاترین همبستگی ژنتیکی برای صفات مربوط به کیفیت تخم مرغ در وزن تخم مرغ با وزن سفیده (925/0) برآورد گردید.
سید امین مرتضوی صادق علیجانی
این تحقیق به منظور مقایسه مدلهای آماری آستانه ای رکوردهای تکرارشده، تک و چندمتغیره برای بررسی صفت چندقلوزایی انجام شد. قبل از انجام آنالیزهای آماری عوامل موثر و ثاثیرگذار بر صفت چندقلوزایی توسط رویه ی logistic نرم افزار sas 9.1 در سطح (p<0.05)مورد آزمون معنی داری قرار گرفتند و از بین اثرات تنها عوامل سال زایش و اثرگله معنی دار شدند. بدین منظور از شش مدل آماری مختلف برای آنالیز رکوردهای تکرارشده و سه مدل برای آنالیز تک و چندمتغیره استفاده شد. تعداد 9243 رکورد صفت چندقلوزایی در چهار شکم زایش اول گوسفندان نژاد ماکویی برای برآورد پارامترهای ژنتیکی این صفت جداگانه مورد استفاده قرارگرفتند. آنالیزها با استفاده از نرم افزار thrgibbs1f90 انجام شدند. با استفاده از معیار میزان انحراف (dic) بهترین مدل برای هر آنالیز مشخص شد. در آنالیز رکوردهای تکرارشده مقادیر وراثت پذیری افزایشی و وراثت پذیری مستقیم مادری برای بهترین مدل به ترتیب 003/0 و 109/0 بدست آمدند. در آنالیز تک متغیره مقادیر برآوردشده برای وراثت پذیری برای شکم های زایش اول تا چهارم به ترتیب1/0، 05/0، 08/0 و 3/0 بودند. در آنالیز چندمتغیره مقادیر وراثت پذیری افزایشی با استفاده از بهترین مدل برای شکم های زایش اول تا چهارم به ترتیب 06/0، 12/0، 12/0 و4/0 بودند. در ضمن میزان همبستگی ژنتیکی بین شکم های زایش اول- سوم، اول- چهارم و دوم- چهارم مثبت برآورد شدند و همبستگی فنوتیپی بین شکم زایش اول و دوم معنی دار بودند. ثابت شد در هر شکم زایش عوامل محیطی و ژنتیکی تاثیرگذار متفاوتی روی صفت چندقلوزایی وجود دارد و با توجه به امکان محاسبه ی همبستگی های مختلف در شکم های زایش متفاوت، سرانجام مدل چند متغیره به عنوان مدل برتر برای آنالیز صفت چندقلوزایی برای جمعیت گوسفندان نژاد ماکویی شناخته شد.
الهه یزدان خواه حسین دقیق کیا
.امروزه با افزایش جمعیت، مسأله تأمین غذا به عنوان مهمترین بحران در جهان شناخته شده است و نیاز بیشتر به منابع خوراکی، خصوصا منابع پروتئینی، انسان را بر آن داشته تا با افزایش تولیدات کشاورزی و حیوانی بر این مشکل مهم فایق آید. از راه های مهم افزایش تولید، بهبود وضعیت تغذیه ای و ترکیب ژنتیکی حیوانات اهلی است. در سال های اخیر به طور متوسط 75% از ارزش کل تولیدات کشاورزی را فرآورده های دامی تشکیل می دهد. این امر نشان می دهد که بخش اعظم تولیدات گیاهی از طریق دام ها تبدیل به محصولات مفید می شود. در بین حیوانات، نشخوارکنندگان اهلی به دلیل اینکه در مصرف مواد اولیه در رقابت با انسان نبوده و قادر به مصرف مواد خشبی و علوفه ای کم کیفیت هستند از مهم ترین مبدل های مواد خوراکی به مواد غذایی قابل مصرف برای انسان می باشند. در پرورش و نگه داری دام نیز موردی که بیش از هر چیز حائز اهمیت بوده و بیشترین سرمایه را به خود اختصاص می دهد، مسئله تغذیه دام می باشد و شاید بتوان به جرأت این موضوع را عنوان کرد که مهمترین عامل اقتصادی بودن پرورش دام تغذیه دام مناسب، با ارزان ترین قیمت و بالاترین بهره دهی در تولید می باشد. از این رو بشر در جستجوی روش های علمی و عملی در رابطه با پرورش و تغذیه است، که بتواند با حفظ سلامت دام و هزینه کمتر، تولید بیشتری را از دام ها داشته باشد. به خوبی مشخص گردیده است و در این بین منابع غذایی با منشاء حیوانی مسئله بارزی است. تولید دام و محصولات دامی با سرعت بیشتری نسبت به سرعت تولید سایر محصولات کشاورزی پیش می رود به طوری که پیش بینی شده است که در سال 2020 تولیدات دامی بیش از نصف کل محصولات کشاورزی را به خود اختصاص خواهد داد و این اتفاق به انقلاب دامی منجر خواهد شد (هنینگ، 2003). با توجه به این که ایران کشوری خشک و کم باران با متوسط بارندگی سالانه حدود 220 میلی متر که حدود 3/1 متوسط بارندگی، سالانه دنیا است و در آن تعداد سال های با بارندگی کافی محدود است و همچنین به دلیل عدم به کارگیری روش مناسب استفاده از بارندگی در یک سال با بارش کافی، عملکرد اکثر محصولات کشاورزی آن پایین تر از میانگین جهانی است، بنابراین ضرورت تهیه برنامه توسعه کشاورزی (زراعی و دامی) مناسب با وضعیت آب و هوایی کشور بر کسی پوشیده نیست (قورچی، 1374). اهمیت تغذیه مناسب و کافی نشخوارکنندگان از نظر کمی و کیفی، ایجاب می کند که ارزش غذایی هر یک از مواد خوراکی و محتویات مواد مغذی آنها طبق روش های صحیح و استاندارد تعیین گردد (قورچی، 1374). بنابراین با توجه به افزایش جمعیت انسانی و محدودیت منابع از قبیل آب و خاک جهت تأمین غذا و همچنین رقابت بین انسان و دام در مواد خوراکی، منطقی به نظر می رسد که جهت تأمین غذای دام، باید علاوه بر استفاده از ارقام پر محصول و استفاده از شیوه های علمی، از پسماند غذایی نیز در تهیه غذای دام بهره برد. اهمیت و لزوم بکارگیری پسماند غذایی در جیره غذایی دام از جنبه های مختلف و متعددی قابل بررسی و توجه می باشد از جمله اینکه: 1- با توجه به افزایش رو به رشد جمعیت دامی و هزینه خوراک که سهم قابل توجهی از هزینه تولید را شامل می شود (60 درصد هزینه تولید)، می توان از پسماند غذایی به عنوان یک منبع ارزان قیمت و متنوع که به راحتی جایگزین مواد گران قیمت می گردند، استفاده کرد. 2- جلوگیری ازاتلاف پسماند ها و ایجاد ارزش افزوده بیشتر از پسماندها جهت بهینه سازی الگوی مصرف. 3- افزایش کمی وکیفی تولیدات دامی کشور با تولید و بکارگیری خوراک های جدید از جمله پسماند خوراکی با ارزش. 4- جلوگیری از اثراث نامطلوب دور ریزی و دفع پسماندها به محیط زیست با بکارگیری آنها در تولید خوراک دام. موجودات از طریق تغییر در بیان ژن با تغییرات محیطی سازگاری پیدا می کنند. فرآیند تغییر بیان ژن دقیقا مورد مطالعه قرار گرفته و غالبا شامل تنظیم رونویسی از ژن است. کنترل رونویسی نهایتا ناشی از تغییرات بر هم کنش پروتئین های خاص تنظیم کننده متصل شونده با مناطق مختلفی از dna در ژن کنترل شونده می باشد. این بر هم کنش می تواند اثری مثبت یا منفی بر رونویسی ایجاد نماید. کنترل رونویسی می تواند منجر به بیان ژن مختص بافت شود. تنظیم ژن تحت تأثیر هورمون ها فلزات سنگین و مواد شیمیایی قرار می گیرد. علاوه بر کنترل در سطح رونویسی بیان ژن را می توان از طریق ازدیاد ژن، بازآرایی ژن، تغییرات بعد از رونویسی، پایدارسازی rna، کنترل ترجمه، تغییر در پروتئین و پایدارسازی پروتئین، تنظیم کرد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بیان ژن آنزیم های کلیدی موثر در متابولیسم کربوهیدرات ها و پروتئین ها در کبد و همچنین تغییرات در متابولیت های خونی به منظور مشخص کردن تغییرات احتمالی در وضعیت متابولیکی دام ها در اثر استفاده از پسماند رستوران مورد بررسی قرار گرفت.
آصف احمدفاضل حسین دقیق کیا
این تحقیق در ایستگاه تحقیقاتی و اصلاح نژاد گوسفند قزل در استان آذربایجان غربی، شهرستان میاندوآب با استفاده از 48 راس گوسفند ماده قزل 5/3 ساله، تک قلوزا، با سابقه 2 شکم زایش، وزن 55-50 کیلوگرم در 4 گروه 12راسی جهت بررسی تاثیر جایگزینی برخی مکمل های پروتئینی با دانه جو بر متابولیتهای خونی، هورمونها و عملکرد تولید مثلی به مدت 35 روز، در شروع فصل تولید مثلی (وایل شهریور ماه)ا مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارها شامل گروه های دریافت کننده: گروه a: اوره، گروه b: کنجاله سویا، گروه c: کنجاله گلوتن ذرت(هر کدام به اندازه معادل پروتئین 400 گرم دانه جو) و گروهd: دانه جو ( به اندازه 400 گرم بعنوان شاهد) می باشند. جیره ها از نظر انرژی قابل متابولیسم و پروتیین خام وضعیت یکسانی داشتند . امتیاز وضعیت بدنی (bcs) میش ها در شروع دوره حدود 5/2 بوده و در زمان آمیزش به حدود 3 رسید. میش ها 14 روز قبل از جفتگیری با استفاده از سیدر بصورت همزمان فحل شده و 24 ساعت پس از سیدربرداری با قوچ های ایستگاه بصورت تصادفی جفتگیری نمودند. متابولیت ها و هورمون های سرم خون به ترتیب با دستگاه های اسپکتروفتومتری و الایزا اندازه گیری شدند. میزان گلوکز سرم خون تیمارهای حاوی مکمل پروتئینی بیشتر از گروه کنترل بود (01/0>p). میزان هورمون انسولین در تیمارb و c نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). تیمارهای آزمایشی با مکمل های پروتئینی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بره زایی گردید. گروه c (دریافت کننده کنجاله گلوتن ذرت) با 16راس بره بیشترین، و گروه a (دریافت کننده اوره) با 11 راس بره کمترین تعداد نتاج را داشتند (05/0>p). وزن تولد بره ها در گروه های b و c در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری داشت (001/0>p). مصرف مکمل های پروتئینی با تجزیه پذیری پایین در شکمبه مانند کنجاله گلوتن ذرت در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد بره ها شد.
مینا رنجبر صادق علیجانی
در تحقیق حاضر، مشاهدات مربوط به صفات کیفیت داخلی تخم مرغ در جمعیت مرغ های بومی آذربایجان،با هدف تخمین وراثت پذیری، همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی میان صفات، بررسی اثرات مادری و ردیابی ژن های عمده برای این صفات مورد تجزیه و تحلیل ژنتیکی قرار گرفتند. در این تحقیق از رکورد های جمع آوری شده در مرکز اصلاح نژاد مرغ بومی استان آذربایجان غربی و داده های بدست آمده از آزمایشات انجام شده توسط محقق برای صفات کیفیت داخلی تخم مرغ، مورد استفاده قرار گرفت. مدل آماری برای صفات مورد مطالعه با استفاده از رویه glm نرم افزار sas (نسخه 1/9) برازش گردید. اثرات ثابت نسل و نوبت جوجه کشی درون نسل برای تمامی صفات، بجز صفت لکه گوشتی-خونی و عمق زرده، در سطح (01/0) معنی دار بود. در مرحله اول، هشت مدل حیوانی تک صفتی برای تخمین وراثت پذیری صفات، مقایسه شدند و مناسب ترین مدل برای هر صفت بر اساس معیار انحراف اطلاعاتdic ، تعیین گردید. همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین برخی صفات نیز از طریق مدل حیوانی چند صفتی برآورد شدند. وراثت پذیری مستقیم برای صفات کیفیت تخم مرغ در دامنه ی 02/0 برای صفت عمق زرده و 31/0 برای صفت درصد سفیده، متغییر بود. همبستگی های ژنتیکی مثبتی میان صفات وزن سفیده و واحد هاو (96/0) و نیز بین صفات وزن تخم مرغ و وزن سفیده (86/0) برقرار بود. بنابراین، توجه به خصوصیات کیفی تخم مرغ، مخصوصاَواحد هاو، در شاخص انتخاب، برای بهبود صفات کیفیت داخلی تخم مرغان بومی آذربایجان ضروری به نظر میرسد. در مرحله دوم این تحقیق، احتمال تفرق ژن های عمده در همه ی صفات مذکور به صورت مجزا تحت یک مدل حیوانی تک متغیره و با استفاده از آنالیز بیزی و شاخص ژن عمده مورد آنالیز قرار گرفت. شاخص ژن عمده محاسبه شده با استفاده از نتایج مدل تک متغیره تفرق ژن عمده برای صفات داخلی تخم مرغان بومی آذربایجان شامل وزن زرده، عرض زرده، ارتفاع زرده،ph زرده، phسفیده، نسبت زرده به سفیده، ضریب زرده، درصد زرده و سفیده، و مقادیر ماده خشک زرده و سفیده مورد تایید قرار گرفت. با توجه به تأیید تفرق ژن عمده با شاخص ژن عمده در صفات داخلی تخم مرغان بومی آذربایجان، میتوان از تکنیک های مولکولی به طور موفقیت-آمیزی جهت نقشه یابی ژن های عمده ی مربوط به صفات مورد مطالعه در مرغ بومی آذربایجان استفاده نمود.
پریسا دولتی دورباش غلامعلی مقدم
نتایج حاضر نشان دادند سطح 75 میلی¬مولار ترهالوز و رافینوز بیشترین درصد اسپرم زنده را نسبت به گروه شاهد داشتند، این در حالی است که تفاوت سطح 75 میلی مولار ترهالوز و رافینوز با هم معنی¬دار نبود. بین سطح 50 میلی¬مولار دو قند نیز تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد، از سوی دیگر سطح 100 میلی¬مولار دو قند باهم تفاوت معنی¬داری داشتند (0/05p<). سطوح 100 میلی¬مولار ترهالوز بیشترین درصد تحرک و حرکت پیشرونده را نشان دادند، و گروه شاهد نیز کمترین درصد تحرک و حرکت پیشرونده را داشت (0/05pp<). برای درصد اسپرم¬های غیرطبیعی سطوح 100 و 75 میلی¬مولار رافینوز کمترین درصد و گروه شاهد نیز بیشترین درصد اسپرم¬های غیر طبیعی را دارا بودند (0/05p<). نتایج این پژوهش نشان دادند می¬توان از دو قند ترهالوز و رافینوز برای نگهداری 15 روزه¬ی اسپرم قوچ استفاده کرد.
سامان ساعدی حسین دقیق کیا
در این پژوهش 44 رأس میش قزل 4-1 ساله با وزن متوسط 55-50 کیلوگرم با وضعیت نمره بدنی تقریبا 3 در چهار گروه آزمایشی مورد بررسی قرار گرفتند. همه میش¬ها تحت معاینه و بررسی کامل و دقیق قرار گرفتند تا از نظر سلامت و صحت عملکرد تولید¬مثلی آنها اطمینان حاصل شود. میش¬ها بصورت تصادفی و در 4 گروه آزمایشی بترتیب زیر قرار گرفتند: گروه a¬ :شاهد (دریافت کننده جیره پایه)، گروه b¬ (فلاشینگ)، گروه ¬c (فلاشینگ + مکمل ویتامینe + سلنیوم آلی)، گروه ¬-d (فلاشینگ + مکمل ویتامینe + سلنیوم معدنی). گوسفندان به مدت 5 هفته (2 هفته قبل و 3 هفته بعد از جفت¬گیری) جیره¬های آزمایشی را دریافت کردند. 15 روز قبل از جفت¬گیری (همزمان با شروع جیره آزمایشی) میش¬ها با سیدر همزمان سازی فحلی شده و 36 ساعت پس از سیدر برداری 400 واحد بین المللی هورمون pmsg تزریق شد و عملیات جفت¬گیری با استفاده از قوچ¬های خالص نژاد قزل در هر یک از تیمار¬ها انجام شد. خونگیری از گوسفندها در فواصل شروع دوره، 24 ساعت قبل از سیدربرداری، 24 ساعت پس از سیدربرداری (استروس) و 21 روز پس از قوچ اندازی(در زمان لانه گزینی جنین) انجام شد. هورمون¬های سرم خون (استروژن، پروژسترون و انسولین) با دستگاه الایزا اندازه¬گیری شدند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از بهبود بازده تولیدمثل به ویژه درصد بره زایی، درصد باروری و درصد تکثیر در گله در گوسفند نژاد قزل بود. استفاده از مکمل سلنیوم آلی همراه با ویتامین e و سلنیوم معدنی ویتامین e در جیره فلاشینگ قبل از جفت گیری با افزایش یک سری از هورمون¬های (استروژن، پروژسترون و انسولین) مرتبط با تولیدمثل باعث بهبود بازده تولیدمثل در گوسفند نژاد قزل شده اند. تیمار c با تعداد 15 رأس نتاج بیشترین و تیمار a با تعداد 12 رأس نتاج کمترین تعداد بره را داشتند. درصد تکثیر در گله در تیمار a به 109 و در تیمار d به 140 درصد رسید. بنابراین استفاده از مکمل سلنیوم آلی همراه با ویتامین e و سلنیوم معدنی همراه با ویتامین e در جیره فلاشینگ موجب افزایش تعداد نتاج دوقلو و تعداد نتاج به ازای هر تیمار ¬شد. همچنین تیمار d بیشترین درصد موفقیت در اولین جفت¬گیری (8/81) و تیمار a کمترین درصد موفقیت در اولین جفت¬گیری (5/54) را در بین تیمارها داشتند (01/0>p). وزن تولد بره¬های نر نسبت به جنس بره¬های ماده تفاوت معنی¬داری نداشت. همچنین بیشترین میزان وزن تولد بره¬ها مربوط به تیمار c با میانگین 52/4 کیلوگرم بود که با تیمار a و b تفاوت معنی¬داری داشت (01/0>p).
حسین احمدیان غلامعلی مقدم
انجماد منی پستانداران، تحولی اساسی در نگهداری منی و حفظ انجمادی سلول اسپرم، راهی برای حفظ ژرمپلاسم (پروتوپلاسم سلول جنسی) بوده که می تواند با حفظ dna گونه ها، در دامپروری، آبزیپروری و حفظ تنوع زیستی کاربرد داشته و بانک های ذخیره اسپرم، می توانند همراه با دیگر تکنولوژی های تولید مثلی، در بهبود نژادها و حفاظت گونه های وحشی و بومی در حال انقراض، نقش داشته باشند همچنین با انجماد اسپرم، امکان قرنطینه کردن آن، انتقال آن به فاصله های خیلی دور،کنترل بیماری ها و حفظ بانک های ژنتیکی وجود دارد . فرآیند انجماد و ذوب اسپرم شامل در معرض قرار گرفتن ابتدایی اسپرم با مواد محافظ انجمادی، کاهش دما به زیر صفر درجه سانتی گراد، ذخیره، ذوب و بازگشت به حالت طبیعی است. این تغییرات باعث آسیب های ساختاری و بیوشیمیایی اسپرم می شود که می تواند زنده مانی و باروری اسپرم را تحت تاثیر قرار دهد. روش های گوناگونی برای بهبود کیفیت اسپرم های منجمد به کار رفته که از میان آنها افزودن مواد محافظت کننده به رقیق کننده نتایج بهتری داشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر افزودن غلظت های مختلف اسیدآمینه ال-گلوتامین (2/5، 5 و 7/5 میلی مولار) و ال-سیستئین (1، 2 و 4 میلی مولار) به رقیق کننده بر پایه تریس- زرده تخم مرغ- فروکتوز همراه با 7 درصد گلیسرول بر نگهداری طولانی مدت اسپرم منجمد قوچ بود. برای انجام این تحقیق، 7 راس قوچ بالغ انتخاب شده و اسپرم گیری با واژن مصنوعی انجام گرفت. پس از ارزیابی اولیه منی و رقیق کردن با تیمارهای مورد مطالعه، بلافاصله در پایوت های 0/5میلیلیتری کشیده شد. از هر تیمار 15 پایوت پر شد، پس از ثبت اطلاعات تیمارهای مربوطه بهصورت بسته بندی 1/5ساعت در یخچال نگهداری شد. در مرحله بعد، پایوتهای بسته بندی شده حاوی منی به فاصله 4 سانتیمتری بالای سطح ازت قرار گرفت. پس از گذشت 10 دقیقه بلافاصله در داخل ازت مایع غوطه ور شد. ارزیابی نمونه ها به صورت روزانه از روز ذخیره سازی تا روز 15 بعد از انجماد انجام گرفت. پس از یخ گشایی، تعیین ویژگی های حرکتی اسپرم، درصد اسپرم های زنده و درصد اسپرم های غیرطبیعی با کمک میکروسکوپ نوری انجام شد. داده های بدست آمده توسط مدل خطی مختلط با استفاده از proc mixed نرم افزار sas 9.1 آنالیز شدند و برای مقایسه میانگین ها از روش حداقل مربعات (ls means) استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که رقیق کننده با غلظت 2 میلی مولار سیستئین در مقایسه با سایر گروهها موجب بهبود معنی داری در درصد تحرک و حرکت پیش رونده اسپرم قوچ شد، همچنین سطوح مختلف سیستئین اثر معنی داری در حفظ مورفولوژی اسپرم داشتند (0/01> p). غلظت 5/2 و 5 میلی مولار گلوتامین به ترتیب با میانگین70/11 و 69/70 درصد در مقایسه با سایر گروهها بیشترین درصد زنده مانی را دارا بودند(0/01> p). مطابق با نتایج این پژوهش به نظر می رسد که افزودن سطح 2 میلی مولار سیستئین و 5/2 میلی مولار گلوتامین به رقیق کننده انجماد اسپرم قوچ باعث بهبود پارامترهای کیفیتی اسپرم از جمله تحرک، زنده مانی و مورفولوژی طبیعی اسپرم پس از یخ گشایی می شود.
فرید لطفی صدیق صادق علیجانی
در این تحقیق اطلاعات تولیدی ، تعداد سلول¬های پیکری و طول عمر تولیدی در گله 1800 رأسی آذرنگین در طول سالهای 1372 تا 1392 و همچنین اطلاعات شجره ای این حیوانات مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. محاسبه¬ی ارزش¬های اقتصادی توسط نرم افزار ecoweight و آنالیزهای ژنتیکی با نرم افزار airemlf90 صورت گرفت. ارزش اصلاحی حیوانات شجره با استفاده از معادلات مختلط هندرسون برآورد شد و پیش بینی قابلیت انتقال صفات تولید شیر 305روزه، درصد چربی ، درصد پروتئین، طول عمر تولیدی و امتیاز سلول¬های پیکری (scs) بدست آمد. ارزش¬های اقتصادی این صفات با استفاده از روش قیمت گذاری شیر بر پایه¬ی چربی و scs و با استفاده از اطلاعات مدیریتی ، تولید مثلی ، تغذیه¬ای و اقتصادی محاسبه گردید. مقادیر ارزش¬های اقتصادی برای تولید شیر 305 روز ، طول عمر تولیدی و درصد چربی مثبت و برای دو صفت دیگر منفی بدست آمد ، که مقادیر منفی برای پروتئین بیانگر بیشتر بودن هزینه¬ی تولید آن نسبت به قیمت فروش این محصول بود. با توجه به بی اهمیت بودن درصد پروتئین در قیمت گذاری شیر ، شاخص فلوید مریت به عنوان مناسبترین شاخص ، به منظور محاسبه¬ی سود حاصل از فرزندان هر گاو نر نسبت به میانگین فرزندان تمامی گاو¬های مورد بررسی ، مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از این نتایج ، رتبه¬بندی 301گاو نر انجام و برترین گاو¬های نر شناسایی شدند.
لیلا احمدزاده گاوآهن علی حسین خانی
به منظور بررسی اثرات افزودن مکملهای موننسین سدیم و مخمر ساکارومایسس سرویسیه به جیره فلاشینگ بر عملکرد تولیدمثلی میش های نژاد قزل، 44 رأس میش قزل 2-5 ساله با متوسط وزن 7.47 ± 56.97 کیلوگرم و امتیاز وضعیت بدنی تقریباً 5/2 در سالن پرورشی در 4 گروه 11 رأسی مورد مطالعه قرارگرفتند. تیمارها مشتمل بر: a) چرا در مرتع+ جیره فلاشینگ+ موننسین سدیم 10% به میزان 30 میلی گرم به ازای هر رأس روزانه؛ b) چرا در مرتـع+ جیره فلاشینگ+ مخمـر ساکارومایسس سرویسیه به مـیزان 10 گرم ( cfu/ewe/day109× 4) به ازای هر رأس روزانه؛ c) چرا در مرتع + جیره فلاشینگ؛ d) گروه شاهد (فقط چرا در مرتع) بودند. گوسفندان به مدت 5 هفته (2 هفته قبل و 3 هفته پس از جفت گیری) تیمارهای فوق الذکر را دریافت نمودند. جیره فلاشینگ مورد استفاده در تیمارهای آزمایشی از لحاظ انرژی و پروتئین مشابه در نظر گرفته شده بود. به علت پوشش گیاهی فقیر مراتع اطراف واحد گوسفندداری جیره فلاشینگ به گونه ای تنظیم شد که حاوی 78.12درصد tdn و 13درصدcp بود که روزانه پس از بازگشت از چرا به میزان 450 گرم به ازای هر رأس در اختیار گوسفندان قرار می گرفت. گوسفندان مورد مطالعه به مدت 14 روز توسط سیدر (eazi-breed نیوزلند) همزمان سازی فحلی شده و 48 ساعت پس از سیدربرداری با قوچ های قزل خالص ایستگاه که دارای شرایط تقریباً یکسان نتاج دهی بودند آمیزش داده شدند. خون گیری از گوسفندان در فواصل شروع دوره، 24 ساعت قبل و 24 ساعت پس از سیدربرداری و 21 روز پس از قوچ اندازی انجام شد. میزان هورمون ها و متابولیت های بیوشیمیایی سرم خون به ترتیب توسط دستگاه الایزاریدر و اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از بهبود بازده تولیدمثلی به ویژه درصد بره زایی، درصد باروری و درصد تکثیر در گله در زمان استفاده از مکمل های موننسین سدیم و مخمر ساکارومایسس سرویسیه در جیره فلاشینگ بود. تیمارهای a و b با تعداد 15 رأس نتاج بیشترین و تیمار c با تعداد 11 رأس نتاج کمترین تعداد بره را داشتند. درصد تکثیر در گله در تیمار a برابر 150% بود که این می تواند نتیجه مطلوبی باشد. تیمار a با 150% دوقلوزایی حداکثر مقدار را به خود اختصاص داد و تیمارهای b، d و c در مراتب بعدی قرار داشتند. تیمار a بیشترین (90.9) و تیمار d کمترین (54.5) درصد پاسخ به همزمان سازی فحلی را در بین تیمارها به خود اختصاص دادند. نتایج نشان داد تیمار b با تعداد 12 و تیمار a با تعداد 9 بره ماده در مقایسه با سایر تیمارها منجر به افزایش تعداد نتاج ماده شده اند که این امر منجر به افزایش ارزش اقتصادی پرورش گوسفند شود. در مقایسات میانگین، تیمارهای a و b در مقایسه با تیمارهای c و d بیشترین وزن تولد را داشتند (0.01>p). در مقایسات میانگین، بره های تیمارهای a ,b و c در مقایسه با گروه شاهد بیشترین افزایش وزن را داشتند (0.01>p). نتایج نشان داد که اعمال فلاشینگ باعث ایجاد اختلاف معنی داری بر سر نرخ مرگ و میر بره ها در بین گروه های آزمایشی شده است (0.05>p). در ارتباط با سطوح هورمون ها، تیمارهای b و a بیشترین غلظت استروژن، پروژسترون، انسولین، گلوکز، کلسترول، پروتئین تام و نیتروژن اوره ای خون را داشتند (0.01>p)، که این امر با تعداد نتاج، همبستگی مثبت بالایی داشت. نتیجه اینکه استفاده از جیره فلاشینگ و مکمل های موننسین سدیم و مخمر ساکارومایسس سرویسیه در فصل جفت گیری گوسفند قزل اثرات سودمند قابل توجهی را در زمینه تولید بره برای پرورش دهندگان گوسفند قزل در پی خواهد داشت.
جابر جعفرزاده علی حسین خانی
هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فنولوژیکی ترکیبات مغذی گونه های گیاهی bromus riparius، cephalaria microcephala bioss، hieracium procerum، festuca glacuca، lolium rigidum gaudin، vicia caraca و نمونه مخلوط گیاهان مراتع دامنه سهند و به همراه آن بررسی تغییرات ترکیبات شیر میش های قزل آن منطقه بود. بدین منظور نمونه های گیاهی و شیر طی ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر جمع آوری و با روش های مناسب به آزمایشگاه منتقل گردید. تعداد نمونه های شیر 21 عدد بود که برای هر ماه 7 تکرار در نظر گرفته شده بود. در آزمایشگاه ترکیبات شیر (درصد چربی، پروتئین و نیتروژن غیر پروتئینی) با استفاده از دستگاه میلکواسکن آنالیز شد. برای تعیین ترکیبات خام گونه های گیاهی (شش گونه، سه تکرار و سه مرحله فنولوژیکی) و نمونه مخلوط (سه تکرار در سه مرحله فنولوژیکی) از روش های توصیه شده به وسیله (2005)aoac استفاده شد. همچنین برای ارزیابی قابلیت هضم آزمایشگاهی گونه-های گیاهی از روش تولید گاز استفاده شد و مقدارگاز تولیدی طی ساعات 2، 4، 6، 8، 12،16، 24، 36، 48، 72 و 96 اندازه گیری شد. از روی داده های تولیدگاز و ترکیبات شیمیایی گیاهان، انرژی قابل متابولیسم (me)، انرژی خالص شیردهی (nel)، قابلیت هضم ماده آلی (dom) و اسیدهای چرب فرار (scfas) تخمین زده شد و a و c به عنوان شاخصه های تولید گاز براورد گردید. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که مقدار تولید و درصد چربی شیر در طی این ماه ها تغییرات معنی داری داشته است (01/0p<). درصد پروتئین با اینکه با نزدیک شدن به اواخر شیردهی افزایش یافته بود ولی تفاوت معنی داری بین ماه-های نمونه برداری نشان نداد. درصد نیتروژن غیرپروتئینی تقریبا در هرسه ماه نمونه برداری ثابت مانده بود. درصد ماده خشک (dm) علوفه ها اختلاف معنی داری را در بین گونه ها و مراحل فنولوژیکی نشان نداد. درصد ماده خشک براساس وزن تر (dmf) در بین گونه ها تفاوت معنی داری نشان داد، به طوری که بیشترین درصد dmf مربوط به گونه چچم شکننده ( lolium rigidum gaudin) و کمترین درصد مربوط به گونه سردار سرکوچک ( cephalaria microcephala bioss) بود. درصد دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) در بین گونه های مختلف و مراحل فنولوژیکی مختلف تفاوت معنی داری نشان داد. کمترین و بیشترین مقدار ndf به ترتیب در گونه چچم شکننده ( lolium rigidum gaudin) و گونه علف گوش ( hieracium procerum) مشاهده شد. پروتئین خام (cp) نیز در بین اکثر گونه ها تفاوت معنی داری نشان داد و بیشترین مقدار آن در هر گونه و نمونه مخلوط گیاهان مرتع در مرحله گلدهی مشاهده شد. درصد عصاره اتری یا چربی خام (ee) دربین گونه ها و مراحل فنولوژیکی تفاوت معنی داری نشان نداد. درصد کربوهیدرات غیرفیبری (nfc) در بین گونه ها و مراحل فنولوژیکی مختلف تفاوت معنی داری داشت که بیشتری مقدار در مرحله رویشی و کمترین مقدار در مرحله گلدهی مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار nfc مربوط به گونه علف گوش و کمترین مقدار آن در گونه فستوکا ( festuca glacuca) مشاهده شد. در رابطه با فراسنجه های تخمینی me، nel، dom و scfas اختلاف میانگین حداقل مربعات در بین گونه ها معنی دار بود (01/0p<)، به طوری که گونه فستوکا بیشترین مقدار me و گونه چچم شکننده کمترین مقدار را نشان داد، گونه علف گوش بیشترین قابلیت هضم ماده آلی را در بین گونه ها به خود اختصاص داد. مرحله فنولوژیکی به جز me ، سایر فراسنجه های تخمینی را به شکل معنی داری تحت تاثیر قرار نداد. تولید گاز تجمعی گونه علف گوش در مرحله گلدهی بیشترین مقدار و گونه فستوکا کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند. در کل نتایج حاکی از آن است که درصد چربی شیر نسبت به سایر فراسنجه های اندازه گیری شده بیشترین تغییرات را در طی دوره شیردهی دارد. در رابطه با گیاهان، گونه-های مختلف از خانواده های مختلف ترکیبات شیمیایی متفاوتی داشتند، همچنین مرحله فنولوژیکی نیز بیشتر ترکیبات شیمیایی گونه های گیاهی را تحت تاثیر قرار داده بود. در مجموع می توان گفت کیفیت علوفه مرتعی تحت تاثیر عوامل ذاتی و محیطی قرار می گیرند و اینها نیز به نوبه خود احتمالا ترکیبات شیر را تحت تاثیر قرار می دهد.
هانیه رنگرز توکلی غلامعلی مقدم
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تزریق هورمون hcg روی مدت زمان ذخیره منی منجمد قوچ بود. نمونه گیری اسپرم هفت روز بعد از تزریق hcg از اوایل مرداد ماه شروع و به صورت هر هفت روز یک بار و به مدت 9 هفته در فصل تولید مثلی تکرار شد. پس از انتقال نمونه های اسپرم به آزمایشگاه یک ارزیابی انجام گرفت. برای انجماد اسپرم در 1 و 9 هفته بعد از تزریق hcg 500 واحد بین المللی اسپرم جمع آوری گردید و بعد از ارزیابی اولیه و انتخاب اسپرم هایی که بالای 70 درصد تحرک داشتند عمل رقیق سازی و انجماد صورت گرفت. نمونه ها به مدت 150 روز برای پارامترهایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقدار تستوسترون سرم خون و سمینال پلاسما بعد از تزریق عضلانی hcg 500 واحد بین المللی انجام شد. نتایج حاضر نشان دادند ترزیق hcg سبب افزایش سطح تستوسترون سمینال پلاسما و سرم خون گردید و سپس افزایش سطح تستوسترون خون سبب افزایش معنی دار صفات اسپرم تازه قوچ گردید.و توانست اثر معنی داری بر روی قدرت باروری (تحرک و درصد اسپرم های زنده) و سلامت غشای اسپرم ها بر روی اسپرم های منجمد -ذوب شده در طول 5 ماه نگهداری اسپرم بگذارد.
احسان ضیایی حسین دقیق کیا
چکیده ندارد.