نام پژوهشگر: مهدی المدرسی
سمیرا مدنی محمد طباطبایی نسب
طی چند دهه گذشته به دلیل ظهور رسانه های جدید، تحولات تکنولوژیکی و بی¬توجهی بینندگان به تلویزیون، سهم تلویزیون در بازار تبلیغات رسانه¬ای کاهش یافته است. از این رو بازاریابان به جای استفاده از روش سنتی، روش "جایگذاری نام تجاری" را به کار می¬برند. هدف از اجرای این تحقیق، شناسایی و رتبه¬بندی عواملی است که موجب موفقیت جایگذاری نام تجاری می¬شود و واکنش مخاطبان به این نوع تبلیغات نسبت به تبلیغات سنتی را نیز نشان می¬دهد. جامعه¬ی آماری، دانشجویان دانشگاه یزد، موسسه آموزش عالی امام جواد (ع) و کانون¬های تبلیغاتی استان اصفهان هستند. همچنین در این فرایند 18 مقاله لاتین جستجو شده در سایت¬های معتبر علمی مورد بررسی قرار گرفته است. برای تحلیل کمی از نرم¬افزار spss و برای تحلیل کیفی از نرم¬افزار maxqda استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که واکنش مخاطبان به جایگذاری نام تجاری در ایران به خوبی دیگر کشورها نمی¬باشد و در مورد عوامل اثربخش بر این روش راهبردهای نگرش مخاطب و موقعیت عاطفی و شناختی او عواملی هستند که می¬توانند روند اثربخشی آن را بهبود بخشند. پیامدهای این فرایند برای شرکت¬های عرضه¬کننده محصول، تسخیر مخاطب و افزایش درآمد می¬باشد.
اسماء خالدی مهر حجت الله صادقی
تخمین ماتریس واریانس کوواریانس در مدل مارکویتز یکی از مهم¬ترین مراحل انتخاب پرتفوی بهینه بر اساس این مدل محسوب می¬شود. شواهد نشان می¬دهد که ماتریس کوواریانس نمونه، ریسک پرتفوهای بهینه را کم¬تر از مقدار واقعی برآورد می¬کند. بنابراین تخمین زننده¬ی نااریبی است. از این رو مساله اصلی در این پژوهش، حذف اریب از برآوردگر ماتریس کوواریانس نمونه می¬باشد. در این راستا، با استفاده از روشی که روش پرتفوی مقادیر ویژه نامیده می¬شود اریب پرتفو در سه سظح پرتفوهای غیر بهینه، تصادفی و بهینه برآورد و ماتریس کوواریانس نمونه تعدیل می¬گردد و پس از آن نسبت به حذف اریب اقدام می¬شود. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که این روش به طور موثری به حذف اریب پرتفو به ویژه در سطح پرتفوی بهینه منجر می-گردد.
مرضیه فلاح تفتی محمد طباطبایی نسب
امروزه بازاریابی تاکید زیادی بر نگهداشت مشتریان دارد و در این زمینه موضوعاتی از قبیل کیفیت رابطه، تعهد مشتری و... توسط صاحب¬نظران مطرح شده است. این موضوع در حوزه¬های خدماتی به علت ارتباط مستقیم خدمت¬دهندگان با مشتریان افزون¬تر می¬باشد. از سوی دیگر توجه به هنجارهای اخلاقی و مفاهیم مطرح در اخلاق بازاریابی به منظور بهبود رابطه با مشتریان و افزایش کیفیت تعامل با آن ها بیشتر و بیشتر شده است. محقق دلیل بررسی این موضوع را وجود دغدغه¬ی پیرامون رعایت اخلاق در بازاریابی و متهم شدن بازاریابی به دروغ، تقلب و... می-داند. به طور خاص در بازاریابی خدمات حقوقی، از آن جهت که وکلا هم باید به رعایت انصاف و عدالت بپردازند و هم با جذب و نگه¬داشت مشتری کسب¬وکار خود را رونق بخشند، موضوع رعایت اخلاق از حساسیت بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین ارزش¬های فرهنگی مشتری با هنجارهای اخلاقی در بازاریابی و همچنین ارتباط این هنجارها با کیفیت رابطه و تعهد مشتری در حوزه¬ی خدمات حقوقی است. تحقیق اخیر از نظر نتیجه کاربردی، از نظر هدف توصیفی و از نظر روش تجزیه و تحلیل کمی می¬باشد و روش تحقیق پیمایشی می-باشد. جامعه آماری این تحقیق مراجعه¬کنندگان به دفاتر وکالت در شهر یزد می¬باشد. نمونه¬گیری از جامعه آماری به وسیله فرمول کوکران صورت گرفت. به منظور جمع¬آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. که به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری درنهایت 221 نمونه به دست آمد که 230پرسشنامه پخش شد و از این تعداد 220پرشسنامه برگشت داده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده از نرم¬افزار spss و smart pls استفاده شد. نتایج به دست آمده از این نرم¬افزار نشان می¬دهد که جمع¬گرا بودن مشتری بر ارزیابی وی در مورد رعایت هنجار آمیخته بازاریابی و هنجار رفتار اخلاقی توسط وکیلش تاثیر دارد همچنین جمع¬گرایی مشتری بر کیفیت رابطه مشتری با وکیلش تاثیرگذار است. رعایت هنجار رفتار اخلاقی توسط وکیل بر کیفیت رابطه و تعهد مشتری تاثیرگذار می¬باشد. همچنین کیفیت رابطه بر تعهد مشتری تاثیر می¬گذارد.