نام پژوهشگر: وحید سینائی
لیلا براتی وحید سینائی
انقلاب در کشورهای عربی از سال 2010 تاکنون موجب دگرگونی¬های بنیادین در منطقه خاورمیانه شده است. در این بین سوریه گرفتار طولانی¬ترین بحران، جنگ گسترده داخلی و رقابت شدید بین قدرت¬های منطقه¬ای و فرا منطقه-ای شده است. ایران و ترکیه به¬عنوان دو قدرت مهم منطقه¬ای از روزهای آغازین تظاهرات ضد دولتی در سوریه، رویه¬ای متضاد با یکدیگر در پیش گرفتند. با شدت گرفتن بحران سوریه مجادلات لفظی بین دولتمردان و مقامات سیاسی و نظامی دو کشور اوج گرفت. این امر باعث شد بعضی از تحلیل¬گران بحران سوریه را به مثابه مهر پایانی بر روابط گسترده دو کشور بدانند. اما سیر حوادث نشان داد که پس از مراحل کوتاهی روابط دو کشور احیا و بلکه عمیق¬تر و گسترده¬تر از قبل نیز شد. این تحقیق بدنبال پاسخ به این سوال است که چرا علیرغم عمق بحران سوریه و اختلافات عمیق دو کشور در باره آن، روابط ترکیه و ایران پس از یک دوره کوتاهِ تیره¬گی، در مسیر تنش¬زدایی قرار گرفت و در زمینه¬های اقتصادی حتی گسترده¬تر از قبل نیز شد. کاربست شاخص¬های نظریه مجموعه امنیتی منطقه¬ای در این پژوهش با هدف تبیین چرایی این فرایند در روابط ایران و ترکیه نشان می¬دهد که فقدان اختلافات ارضی و مرزی برای دهه¬های متوالی و وجود عوامل مشترک و متقابل تاریخی، جغرافیایی و منافع و وابستگی¬های سیاسی، امنیتی و اقتصادی در روابط دو کشور به حدی است که سایه خود را بر اختلافات هرچند گسترده دو کشور می-گستراند و مانع آن می¬شود که بحران در روابط دو کشور برای مدت مدیدی دوام آورد. مورد سوریه شاهدی بر این واقعیت است. دو کشور با وجود دیده¬گاه¬های متضاد و درگیر شدن بر سر بحران سوریه سرانجام ترجیح دادند در مسیر تنش¬زدایی گام زده، روابط خود را از زیر سایه سنگین بحران سوریه خارج کنند. تصمیمی که در زمینه¬های اقتصادی به گسترش بیش از پیش روابط دو کشور و عادی سازی روابط سیاسی، با وجود تداوم اختلافات آن¬ها در باره سوریه، منجر شده است.
سارا اکبری وحید سینائی
در طول تاریخ سیاسی_ اجتماعی معاصر ایران شاهد ظهور و نقش آفرینی گروه¬های سیاسی _ اجتماعی چندی هستیم. هر یک از این گروه¬ها بنابر مقتضیات زمان و بسترهای فکری، اجتماعی و اقتصادی خود روابط متفاوتی با ساخت سیاسی برقرار نموده و در تحولات و پویش¬های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مشارکت داشته¬اند. یکی از این گروه¬ها، بازاریان بوده¬اند. رابطه ساخت قدرت با بازار به عنوان یک نهاد اقتصاد سنتی در ایران معاصر دارای اهمیت ویژه¬ای است. این موضوع در دوره جمهوری اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر می¬کوشد که با شیوه توصیفی _ تاریخی این مهم را در دوره جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار دهد. به نظر می رسد که با وقوع انقلاب، بازاریان به دلیل نقش و مشارکت گسترده¬ای که در جریان مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، توانستند از طریق ائتلاف با نمایندگان محافظه¬کار سنتی که از منافع بازار و بخش خصوصی حمایت می¬کردند، به ساخت قدرت ورود یافته و جایگاه سیاسی خویش را ارتقاء بخشند. ارتقاء جایگاه سیاسی و نفوذ بازار در ساخت سیاسی در دوره جمهوری اسلامی به طور مشخص از طریق اصلی¬ترین تشکل سیاسی آن یعنی «جمعیت موتلفه اسلامی» صورت پذیرفت. بررسی¬ها نشان می¬دهد که ورود بازار به ساخت قدرت درجهت¬گیری¬های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن تاثیر ویژه¬ای داشته و قدرت چانه¬زنی این طبقه را در تعیین سیاست¬های دولت بالا برده است. البته ورود بازار به ساخت قدرت در این دوره به معنای عدم وجود تنش میان بازار و قدرت حاکمه به ویژه جریان های چپ گرا و مدرن نیست بلکه همین عناصر تلاش کرده¬اند فعالیت¬های بازار را بیشتر تحت قیود و مقررات دولتی درآورند.. این در حالی است که به نظر می¬رسد هم زمان با افزایش جایگاه سیاسی بازار در این دوره، نقش و جایگاه اجتماعی آن دگرگون و از قدرت بسیج¬گری اجتماعی آن کاسته شده است.