نام پژوهشگر: علیحسین قاسمی
شیوا یاری محمدجواد هاشم زاده
پژوهش حاضر به روش پیمایشی به بررسی میزان تأثیر چهار عامل مهم تأثیرگذار، شامل ویژگی های زمینه ای، کتابخانه های دانشگاه، اعضای هیأت علمی و امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه بر وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی پرداخته است. جامعه ی پژوهش، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری مشغول به تحصیل در دو دانشگاه بیرجند و فردوسی مشهد بوده است که حداقل دو ترم از تحصیل آن ها تا نیمسال دوم سال 1388 گذشته بود. اطلاعات از طریق پرسشنامه و از نمونه ی 312 نفری جمع آوری شد که 251 نفر (80/45%) از آن ها به پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سطوح تأثیر کلی هر یک از چهار عامل مورد بررسی تفاوت معناداری در سطح 05/0 مشاهده شده است. بر اساس سطوح پنج گانه (طیف 5 ارزشی لیکرت)، پاسخگویان، دو عامل مورد بررسی شامل ویژگی های زمینه ای و امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات را در سطوح متوسط و زیاد، اعضای هیأت علمی را در سطح متوسط و کتابخانه های دانشگاه را در سطوح کم و متوسط، بیشتر از سایر سطوح بر وضعیت سواد اطلاعاتی خود تأثیرگذار دانستند. این چهار عامل بنابر میانگین رتبه ای که کسب کرده اند به ترتیب، شامل ویژگی های زمینه ای (3/08)، امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه (2/76)، اعضای هیأت علمی (2/43) و کتابخانه های دانشگاه (1/74) بر وضعیت سواد اطلاعاتی جامعه ی تحت مطالعه اثرگذار بودند. هم چنین از میان فرضیه های مطرح شده در این پژوهش، نتایج نشان داد که تنها در مورد میزان تأثیر اعضای هیأت علمی بر وضعیت سواد اطلاعاتی پاسخگویان چهار حوزه ی مورد بررسی (علوم انسانی، علوم پایه، فنی- مهندسی و کشاورزی)، تفاوت معناداری در سطح 0/05 مشاهده شد. اما در مورد سه عامل مورد بررسی دیگر، تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مورد اعضای هیأت علمی نیز، تفاوت معنادار بین میانگین رتبه های پاسخگویان حوزه ی علوم انسانی با حوزه های کشاورزی و فنی- مهندسی بود. هم چنین تنها در مورد میزان تأثیر ویژگی های زمینه ای بر وضعیت سواد اطلاعاتی پاسخگویان در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری، تفاوت معناداری در سطح 0/05 مشاهده شد. ویژگی های مذکور تأثیر بیشتری بر وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان مقطع دکتری داشتند. هم چنین در بین چهار عامل مورد بررسی در مورد ویژگی های زمینه ای تفاوت معناداری بین میانگین رتبه های پاسخگویان در دو دانشگاه بیرجند و فردوسی مشاهده نشد. اما در مورد سه عامل دیگر تفاوت مشاهده شده در سطح 0/05 از نظر آماری معنادار بود. در مورد اعضای هیأت علمی، این عامل تأثیر بیشتری بر وضعیت سواد اطلاعاتی پاسخگویان دانشگاه بیرجند داشت، اما در مورد دو عامل دیگر، اثرپذیری وضعیت سواد اطلاعاتی پاسخگویان دانشگاه فردوسی مشهد بیشتر بود.
انسیه ملکیان فهیمه باب الحوائجی
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر کتابخانه های آموزشگاهی بر ارتقاء سواد اطلاعاتی دانش آموزان انجام شد. این پژوهش به روش پیمایشی انجام گرفت و جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی مدارس دولتی دخترانه شهر مشهد در سال تحصیلی 88-1387 تشکیل می دادند که از میان آنها با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای 347 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس استانداردهای سواد اطلاعاتی انجمن کتابداران مدارس امریکا که برای دانش آموزان تدوین شده است استفاده شد. نتایج بدست آمده با استفاده از آزمون z نشان داد میانگین میزان استفاده دانش آموزان مورد بررسی از کتابخانه های آموزشگاهی برای دستیابی به اطلاعات و تولید اطلاعات جدید کمتر از متوسط جامعه می باشد. بعلاوه، میزان تاثیر کتابخانه های آموزشگاهی و عوامل مرتبط با آن با توجه به امکانات و خدماتی که ارائه می دهند بر ارتقاء سواد اطلاعاتی دانش آموزان مورد بررسی بسیار اندک ارزیابی شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که چون سطح مهارت های آموزشی کسب شده دانش آموزان با یکدیگر متفاوت است، و امکانات و تجهیزات آموزشی در همه کتابخانه های آموزشگاهی به یک اندازه موجود نیستند؛ بین میزان تاثیر کتابخانه های آموزشگاهی بر ارتقاء سواد اطلاعاتی دانش آموزان در نواحی مختلف شهر مشهد تفاوت وجود دارد. پیشنهاد های این پژوهش می تواند رهنمودهایی برای کتابخانه های آموزشگاهی در راستای تحقق دانش آموزان با سواد اطلاعاتی فراهم کند.
شیده طالبان علی حسین قاسمی
پژوهش حاضر با هدف طراحی و پیشنهاد مسیریاب به عنوان یک ابزار کمک آموزشی و مرجع جدید در ایران و طراحی یک مسیریاب نمونه برای درس علوم دوره ی راهنمایی انجام شد. برای این منظور، 20 مورد مسیریاب دوره ی راهنمایی مدارس خارجی برای استخراج عناصر تشکیل دهنده ی مسیریاب و همچنین 10 نفر از متخصصان رشته ی علوم کتابداری و اطلاع رسانی و 10 نفر از معلمان درس علوم دوره ی راهنمایی تحصیلی برای انجام مطالعه ی دلفی، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی محقق ساخته که نتیجه ی بررسی مسیریاب های مدارس خارجی بود، با روش دلفی کلاسیک، استفاده شد. پس از آن، با استفاده از نتایج حاصل از مطالعه ی دلفی و نرم افزار فرانت پیج، مسیریاب های درس علوم سال اول راهنمایی طراحی و در نهایت مسیریاب های طراحی شده توسط افراد گروه دلفی، ارزیابی شدند. در این پژوهش با استفاده از آزمون آماری t مستقل، معنی داری تفاوت بین نظرات متخصصان علوم کتابداری و اطلاع رسانی و معلمان درس علوم دوره ی راهنمایی در خصوص روایی و پایایی طرح پیشنهادی مسیریاب درس علوم دوره ی راهنمایی سنجیده شد. نتایج نشان داد که بین نظرات این دو گروه در خصوص روایی و پایایی طرح پیشنهادی در هیچ یک از معیارهای محتوا، ساختار محتوایی و ساختار ظاهری تفاوت معنی داری وجود نداشت. علاوه بر این، نتایج ارزیابی مسیریاب های طراحی شده، نشان داد که اکثر ارزیابی کنندگان از نظر معیارهای ثبات، دامنه، قابلیت خوانایی و قابلیت استفاده نمره ی عالی را به مسیریاب های طراحی شده دادند.