نام پژوهشگر: فرشته حسینی
حمیده السادات عقیلی مقدم باقر عمادی
در این تحقیق با استفاده از ترکیبات طبیعی نظیر نشاسته، صمغ وپلی وینیل الکل، فیلم پلاستیکی زیست تخریب پذیر با خواص فیزیکی و مکانیکی قابل قبول تولید شد. مواد پرکننده طبیعی نظیر نشاسته میتوانند به عنوان جزء زیست تخریب پذیر سریع، در داخل شبکه پلاستیک ها گنجانده شوند. این پژوهش در قالب طرح آماری mixture انجام شد. به منظور طراحی تیمارها، متغیرهای فرآیند شامل 3% نشاسته، 5/1% کتیرا و 5/1% پلی وینیل الکل در نظر گرفته شد. در نهایت 14 تیمار طراحی و تولید گردید. بعد از آماده سازی فیلم ها آزمون های تعیین ضخامت و دانسیته، میزان حلالیت، درجه شفافیت، آزمون های مکانیکی، رنگ سنجی، انتقال بخار آب، آزمون های تخریب پذیری در شرایط نور، خاک و نور-خاک انجام گردید. نتایج نشان داد در بهینه سازی فرمولاسیون با افزایش پلی وینیل الکل فیلم با کیفیت بالاتری بدست آمد و با افزایش کتیرا کیفیت فیلم کاهش یافت. تخریب پذیری و درصد خلوص با افزایش نشاسته و کتیرا، افزایش یافت و افزایش نشاسته میزان ضریب سفیدی را افزایش داد ولی با افزایش میزان کتیرا، میزان ضریب سفیدی کاهش پیدا کرد. همچنین تمامی فیلم ها 100% در آب حل شدند که استفاده از آنها را به تنهایی برای تولید فیلم های مربوط به مواد غذایی مرطوب نامناسب میسازد.
فرشته حسینی مژده وزیری
هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی وضعیت کنونی مدارس هوشمند متوسطه دخترانه بر اساس استانداردها (مدل مفهومی هوشمند¬سازی) و شناسایی نقاط قوت، ¬ضعف، فرصت¬ها وتهدیدها و راهکارهای هوشمند¬سازی مدارس از دیدگاه مدیران و کارشناسان فناوری بود. جهت تحقق هدف پژوهش، سوالاتی به شرح ذیل مطرح شد: 1ـ وضعیت کنونی مدارس متوسطه دخترانه هوشمند تهران در چه سطحی از استانداردها قرار دارند؟ 2ـ نقاط قوت و ضعف، فرصت ها، تهدیدها و راهکارهای هوشمند¬سازی مدارس از دیدگاه مدیران و کارشناسان فناوری چیست ؟ روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مدیران مدارس متوسطه دخترانه هوشمند و2 کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش کل در شهر تهران در سال 1394-1393 بودند. به روش نمونه¬گیری هدفمند از بین 19مدیر مدرسه هوشمند با 8 مدیر و 2 کارشناس فناوری مصاحبه انجام گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه و مصاحبه با مدیران مدارس هوشمند دخترانه و کارشناسان فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش کل می¬باشد. برای تجزیه و تحلیل داده¬های کمی مربوط به وضعیت کنونی مدارس متوسطه دخترانه هوشمند از نرم افزار spss، و برای تحلیل مصاحبه¬ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. یافته¬های پژوهش نشان داد که: 1ـ وضعیت کنونی مدارس هوشمند در مولفه¬ی مدیریت یکپارچه رایانه¬ای در سطح پیشرفته و در مولفه¬ی برخورداری از معلمان آموزش دیده و زیرساخت توسعه یافته فناوری در سطح میانی و در مولفه¬ی محیط یاددهی و یادگیری مبتنی بر محتوای چندرسانه¬ای و ارتباط یکپارچه رایانه¬ای با مدارس دیگر در سطح مقدماتی قرار دارد. از دیدگاه مصاحبه شوندگان 4 مولفه، دانش¬آموز محوری، کاهش زمان، ارتباط متقابل، تنوع در یادگیری به عنوان نقاط قوت هوشمندسازی شناسایی شدند. همچنین 4 مولفه کمبود زیرساخت و تجهیزات، نیروی انسانی، وضعیت ساختاری، راهبردهای فناوری به عنوان نقاط ضعف هوشمندسازی شناسایی شدند. علاوه بر این 2 مولفه رشد و پرورش شخصیت، و فرهنگ¬سازی به عنوان فرصت¬های هوشمندسازی شناسایی شدند. 4 مولفه عدم تطابق بین سرعت تکنولوژی و زیرساخت¬های کنونی، عدم بکار¬گیری صحیح از تکنولوژی،¬ سیاستگذاری و تصمیم¬گیری غیر¬صحیح، وجود نگرش منفی به عنوان تهدیدهای هوشمندسازی مدارس شناسایی شدند. در آخر نیز راهکارهای هوشمندسازی مدارس از دیدگاه مصاحبه شوندگان شامل: اصلاح ساختار¬ مدارس و اصلاح ساختار¬ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی است.
فرشته حسینی عبدالرسول ارومیه ای
سیستم سوئیچ بیولوژیک از جمله نوآوری های ایجاد شده در زمینه بسته بندی های فعال با هدف افزایش مدت نگهداری مواد غذایی و همزمان حفظ کیفیت ممتاز و مطلوب فراورده غذایی است. در این پژوهش امکان استفاده از رنگدانه¬های طبیعی کورکومین، بیکسین و نوربیکسین به عنوان نگهدارنده های ایمن و طبیعی در تولید بسته بندی فعال ضدمیکروبی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا کورکومین از ریزوم زردچوبه و بیکسین از دانه آناتو استخراج شد و نوربیکسین از صابونی کردن بیکسین به دست آمد. پس از انجام آزمون های شناسایی، اثر ضد-میکروبی کورکومین، بیکسین و نوربیکسین در برابر میکروارگانیسم های استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیاکولی و لیستریا اینوکوا به روش تعیین قطر هاله بازدارنده و اندازه¬گیری میزان mic و mbc بررسی شده و وجود اثرات سینرژیستی احتمالی بین آن ها، به روش تعیین fici و ترسیم ایزوبولوگرام مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور حفاظت ماده نگهدارنده در برابر اکسیداسیون، نور و فعل و انفعالات نابهنگام با دیگر عناصر، از تکنیک سوئیچ بیولوژیک برای تولید بسته بندی استفاده شد. برای تولید فیلم پایه، فیلم های تک جزئی از نشاسته های مختلف اصلاح شده، فیلم های دوجزئی از ترکیب نشاسته با زئین، کندر و pva و در نهایت فیلم های سه جزئی نشاسته/زئین/pva ساخته شدند. پس از مقایسه کلیه ویژگی های فیزیکی، مکانیکی، اپتیکی و آزمون حساسیت آنزیمی، فرمولاسیون بهینه کامپوزیت تعیین شد. در ادامه، بیکسین در کامپوزیت پلیمرها پوشش داده شده و کارایی ضدمیکروبی فیلم های تولید شده و حساسیت آن در برابر سویه های مورد آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت کامپوزیت موردنظر با فیلم بسته بندی صنعتی از جنس پلی اتیلن با دانسیته پایین، مخلوط و بسته بندی نهایی تولید شد. آزمون های تکمیلی شامل طیف سنجی مادون قرمز (ftir)، آنالیز رفتار حرارتی (tga)، بررسی پراش پرتو ایکس (xrd) و بررسی ریزساختار با استفاده از sem، بر روی فیلم کامپوزیت بهینه و فیلم¬های نهایی انجام شد. در مجموع مطابق نتایج به دست آمده در میان سه ترکیب طبیعی مورد آزمون، بیکسین در برابر میکروارگانیسم های منتخب، تاثیر بازدارندگی بیشتری نسبت به دو ماده دیگر داشت. بیکسین و کورکومین بر روی دو باکتری اشرشیاکولی و لیستریا اینوکوا اثرات بازدارندگی یکدیگر را تضعیف نموده و حالت آنتاگونیستی نشان دادند (4fici ) ، اما حضور هم زمان آن ها در محیط کشت، اثرات هم افزایی بازدارندگی بر باکتری استافیلوکوکوس-اورئوس داشت (5/0fici ). در میان فیلم¬های مختلف نشاسته، فیلم نشاسته معمولی به دلیل پایداری بالاتر در آب و محلول های اسیدی و قلیایی و نیز ویژگی های مکانیکی قوی¬تر عملکرد بهتری داشت. افزودن pva به نشاسته، سبب بهبود ویژگی های مکانیکی و افزودن زئین به آن، سبب کاهش حلالیت در آب فیلم های حاصل می¬شود. فرمولاسیون بهینه کامپوزیت سه جزئی به صورت 85%نشاسته، 10% زئین و 5% pva با میزان مطلوبیت معادل 98% تعیین شد. فرمولاسیون بیوسوئیچ طراحی شده، کارایی مناسبی در خصوص انتشار ماده ضدمیکروب داشت و فیلم های تهیه شده با غلظت ppm200 بیکسین، هاله بازدارنده موثر در برابر هر سه میکروارگانیسم تشکیل دادند. فیلم نهایی فرموله شده با ldpe در برابر استافیلوکوکوس اورئوس موثر عمل کرده و اثرات ضدمیکروبی نشان داد.
فرشته حسینی فرح ترکمان
این پژوهش در حوزه جامعه شناسی احساس درصدد پاسخ به این سوالات است، چه عواملی اعم از عوامل فردی و عوامل سازمانی در پیامدهای مدیریت احساس تاثیر دارد؟ پیامدهای مدیریت احساس در محیط کار چه بوده است؟ این پژوهش به یک مساله اجتماعی پرداخته و هدف آن شناسایی وضعیت مدیریت احساس خشم و عصبانیت در محیط کار، در مورد پرسنل صندوق ضمانت صادرات ایران بوده است. و از نظریات جامعه شناسان احساس همچون هاچ شیلد (1983)، مک هامون و گریفین (2000)، هارلو (2003)، کانک (2003)، وارتون( 1993)، بهره گرفته است. همچنین با توجه به موضوع و اهداف پژوهش از روش کمی (پیمایشی) استفاده شده است. پس از تمام شماری از 142 پرسنل این سازمان، 117 مورد پرسشنامه کامل در اختیار محقق قرار گرفت. پرسشنامه دارای اعتبار صوری و پایایی براساس آلفای کرونباخ 754/0 است. براساس یافته های پژوهش، عوامل فردی (سن، جنس و تحصیلات) در مدیریت احساس خشم و عصبانیت تاثیر دارند که این تاثیر در رده های مختلف این عوامل متفاوت است. عوامل قومیت و تاهل در مدیریت احساس خشم و عصبانیت تاثیر ندارد. عوامل سازمانی چون پست سازمانی و سابقه کار در رده های مختلف در مدیریت احساس خشم و عصبانیت تاثیر متفاوتی دارند. مدیریت احساس خشم و عصبانیت بر پیامدهای منفی چون افسردگی و از خودبیگانگی تاثیر مستقیم و در رضایت شغلی تاثیر معکوس دارد.