نام پژوهشگر: علی اکبر تقوائی

«انسجام بخشی مجموعه باغ موزه های تپه عباس آباد (باغ موزه دفاع مقدس، باغ هنر، باغ نمایش) مبتنی بر تحلیل فازی»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1391
  علی اکبر یعقوبی   علی اکبر تقوائی

امروزه رشد روز افزون شهرگرایی و شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن، نگاه به فضاهای عمومی شهری را به عنوان یک ضرورت اساسی در برنامه ریزی های توسعه شهری مطرح می سازد. به اذعان بسیاری از محققین عرصه شهری، فضاهای عمومی از مهم ترین عناصر یک شهر به شمار می آیند و موضوع تولید، تقویت و توسعه فضای شهری مناسب، فعال، پویا و زنده به عنوان یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط در محیط های مصنوع شهری، همواره در صدر کار برنامه ریزان و طراحان شهری قرار دارد. اهمیت این موضوع اساساً به جهت نقش موثری است که این گونه فضاها در جامعه دارند و این مهم بارها از سوی بسیاری از دست اندرکاران مسائل شهری، اجتماعی و روان شناسی مطرح شده است. لذا تقویت، توسعه و ارتقای فضاهای عمومی و باز شهری از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکی از راه های بهبود عملکرد این فضاها، اقداماتی در جهت تقویت و توسعه کارکرد های این فضاها می باشد. انسجام بخشی عبارتست از اعاده کردن عملکردهای مشابه به سوی یک کلیت واحد به طوریکه علاوه بر جنبه های کالبدی و فیزیکی از جهات دیگری همچون ذهنی، بصری، اقتصادی دارای عملکردی یکپارچه گردند به نحوی که منجر به افزایش بازدهی و بهبود کارکرد کلیه عملکردهای مستقل اولیه گردد. بدیهی است همجواری فیزیکی عملکردهای فوق شرط اولیه انسجام بخشی می باشد. از سویی اهمیت و ضرورت انجام ارزیابی های صحیح قبل از انجام طراحی های منظر، شناخت روش های بهینه ارزیابی به منظور انجام ارزیابی های موفق تر و دست یابی به نتایج واقعی تر را بیش از پیش ضروری می سازد. روش تحقیق بکارگرفته شده در این جستار، روش تحقیق شبیه سازی(simulation & modeling) می باشد. استفاده از روشهای علمی در طراحی، بعنوان یک روش تحقیق، مبین و معرف منطقی بودن و درستی فرایند و اعتبار و ارزش نتیجه کار طراحی است. هدف این روش بطور کلی بازشناسی تشریح، پیش بینی، تأیید، ترکیب، تلخیص و راه حل یابی برای مسائل است. این عملیات همه به پیدا کردن مطلوب ترین راه برای حصول به یک هدف خاص (در این مورد طرح انسجام بخشی) کمک می کنند. یکی از ویژگی های هر نوع طراحی، پیچیدگی آن است؛ پیچیدگی ای که ناشی از تاثیر عوامل متعدد بر فرآیند طراحی است. طراحی های معماری منظر نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در طراحی های منظر می بایستی عوامل متعددی درنظر گرفته شوند. از میان روش های نوین، روش های مبتنی بر منطق فازی با توجه به کاربرد گسترده شان در علوم مختلف و مزیت های بیشمار، برای پژوهش انتخاب گردید. یکی از مزیت های روش ahp، توانایی آن در بکارگیری همزمان معیارهای کمی در کنار معیارهای کیفی می باشد؛ و این همان واقعیتی است که طراحی های منظر با آن مواجه هستند. در مرحله بعد معیارهای تاثیر گذار بر انسجام بخشی کالبدی و فضایی فضاهای معماری با مطالعه اکتشافی نظریات و تجربه های پیشین استخراج گردید. در پایان با طراحی یک گزینه برای طرح انسجام بخشی مجموعه باغ های دفاع مقدس، هنر و نمایش، گزینه فوق با گزینه طراحی شده (در حال اجرا) بر اساس معیارهای مستخرج از مرحله قبلی ارزشگذاری گردیده و گزینه مطلوب و نهایی انتخاب شد.

کاربرد و بازشناسی نمادهای هویتی شهر تهران در طراحی معماری منظر معاصر (نمونه موردی: طراحی منظر باغ خسروشاهی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1393
  غزاله فتوحی براغوش   علی اکبر تقوائی

در طی دهه های اخیر، شهرها در سیر تحول خود، به تبع تحولات ناشی از اندیشه جهانی شدن، دستخوش تغییرات شگرفی گردیده اند. در این روند، رابطه گذشته و کنونی فضاهای شهری از هم گسیخته شده و مفهوم هویت بیش از هر چیز آسیب دیده ، که بخشی از تأثیرات آن در منظر شهرها، تجسم یافته است. جریان های مذکور موجب گسسته شدن یکپارچگی فرهنگی و پیامد آن کاهش تعاملات اجتماعی در شهرها و ضعف رابطه انسان و محیط زندگی او شده است. از آنجا که تداوم حیات شهر، مستلزم افزایش دعوت کنندگی فضاهای شهری و تقویت رابطه محیط و شهروندان است، لذا فضاهای شهری نیازمند ارتقای کیفی و کمی بوده که در سایه ی مولفه های عینی و ذهنی حاصل می شود. منظر شهر نیز با عینیات و ذهنیات یک شهر توأمان در ارتباط است. بنابراین، برای مدیریت این مفهوم در شهر، افزون بر تجلیات کالبدی-عملکردی شهر باید بر مباحث ادراکی شهروندان که ریشه در هویت، فرهنگ و خاطرات آنها دارد نیز، تمرکز کرد. کلان شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، نیازمند ایجاد یا بازآفرینی هویت در شهر است. در این راستا، می توان با آزادسازی پتانسیل های نهفته در فضاهای عمومی شهر تهران، به شرط لحاظ الزامات کالبدی، ادراکی و نیز فرهنگی مورد نیاز، رویای زندگی را در شهر برای شهروندان محقق ساخت. یکی از راهکارهای اساسی، پرداختن به بهبود کیفیت کالبدی و فضایی فضاهای باز شهری، در جهت احیاء نشانه ها و نمادها بوده است. پایان نامه حاضر در تلاش است بواسطه کاربرد نمادها در فضاهای شهری، به ارائه راهکارهایی در جهت ارتقاء کیفی منظر شهری معاصر بپردازد. توجه به این مهم می تواند قابلیت و جذابیت فضاهای شهری را افزایش دهد و باعث تعامل بیشتر مردم، افزایش حس تعلق ایشان نسبت به مکان، تقویت سازمان هویتی شهر و در پی آن ارتقاء کیفیت محیط و رضایتمندی شهروندان گردد. روش تحقیق این پژوهش بر مبنای روش تحلیلی–توصیفی می باشد. اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، منابع اینترتی، مطالعه میدانی و بررسی نمونه هایی که بصورت هدفمند از میان فضاهای مشابه انتخاب گشته، گردآوری شده اند. براساس مبانی نظری تحقیق، اصول و معیارهایی در طراحی منظر با رویکرد افزایش ارتباط شهروندان با مکان محقق شده که می تواند به اهدافی چون ارتقاء هویت و حس تعلق در عرصه فعالیت های جمعی بیانجامد.