نام پژوهشگر: مختار ابراهیمی
زهرا خرمیان محمود رضایی دشت ارژنه
در سراسر زندگی انسان و در باور همه ی قوم ها و ملّت ها، نیروهایی دیده شده است که همواره پهنه ی هستی را میدان ستیز و جنگ کرده تا بتوانند بر هستی چیرگی یابند. نیروهای نیک در یک سو و بدکاران در سوی دیگرِ این نبرد همیشگی لشکر آراسته اند. در باور ایرانیان باستان، جهان مینوی و هستی گیتیانه، پیوسته دست خوش نبرد پیروان اهورایی و دیوهای اهریمنی می شده است. خاستگاه دیو و اهریمن و دیگر پتیاره های آسیب رساننده به هستی اهورایی از کهن ترین اسطوره های ملل بوده است؛ چنان که ردّپای آن ها در افسانه های میان رودان، اسطوره های هندوان و داستان های آریاییان دیده شده است. این دیوان و اهریمنان در آغاز نه تنها چهره ی پتیارگی نداشتند؛ بلکه برخی تا بلندای مرتبه ی الهگی قد برافراشته اند. در باور آیین مزدیسنا برخی از این الهگان از بلند مرتبگی فرو افتاده و به درّه ی پست دیوی در غلتیده اند. پژوهش حاضر می کوشد تا در چرایی و چگونگی خویشکاری ها و کارکرد اهریمنان و دیوان کندوکاو کرده؛ به شناخت و شناسایی آنان نایل گردد. اوستا و نوشته های پهلوی در روایت های اسطوره و گاه تاریخی خود بازتاب دهنده ی آیین ها، رفتارها و اندیشه های این پدیده های هستی برانداز بوده اند. در شاهنامه ی فردوسی که می توان آن را آینه ای در برابر آینه ی ایران باستان دانست؛ بسیاری از رفتارهای دیوها با تأثیرپذیری از محیط و فرهنگ سده ی سوم و چهارم در داستان ها و روایت های ملّی باز تابیده است تا روشنگر راه نیکی و دوری از راه تاریک بدی برای دانایان و خردگرایان باشد. به هر روی، اگر دیو در اوستا و متن های پهلوی، هستیِ شریرانه دارد و در برابر انسان ها ایستاده است، برداشت فردوسی آن است که می تواند در پیکره ی انسان ها نیز جهان هستی را به نابودی بکشاند. از این رو فردوسی کوشیده است به این جنبه از دیو و رفتارهای دیوسارانه ی انسان ها بپردازد. وی این موضوع را در چهره ی افراسیاب و ضحّاک به روایت کشیده است.