این پژوهش با هدف بررسی متغیرهای اعتماد، پدیرش سیستم و استفاده واقعی از سیستم مدیریت دانش در صنعت بانکداری در بین کارمندان شهرستان مشگین شهر، به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. نمونه آماری شامل 175 نفر بود، که از این تعداد 175 پرسشنامه به صورت صحیح تکمیل که به روش نمونه گیری تصادفی ساده بدون جایگزین جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی، تحلیل مسیر، مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد، در مجموعه داده های آماری جمع آوری شده از نمونه آماری: 1- بین اعتماد و استفاده واقعی از سیستم مدیریت دانش رابطه مثبت، مستقیم وجود دارد. 2- بین پذیرش سیستم و استفاده واقعی از سیستم مدیریت دانش رابطه مثبت، مستقیم وجود دارد. 3- ابعاد تعریف شده برای مفهوم اعتماد سیستم، قابل قبول می باشند. 4- ابعاد تعریف شده برای مفهوم پذیرش سیستم قابل قبول می باشند. 5- ابعاد تعریف شده برای مفعوم استفاده واقعی از سیستم قابل قبول می باشند. در مجموع هر هفت فرضیه تحقیق با ضریب رگرسیونی قید شده در فصل چهارم مورد تایید قرارگرفته اند.

هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ابعاد فراموشی سازمانی هدفمند با نوآوری استراتژیک و نوآوری فنی در صنایع کوچک و متوسط مستقر در شهرک های صنعتی اردبیل می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل صنایع کوچک و متوسط مستقر در شهرک های صنعتی اردبیل می باشد. روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده می باشد، که بر اساس فرمول کوکران، 132 شرکت به عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب شدند. فراموشی سازمانی هدفمندمحقق ساخته و پرسشنامه نوآوری استراتژیک سرعتی آشتیانی(1387)، و پرسشنامه نوآوری فنی محقق ساخته برگرفته از مدل هونگ مینگ(2007) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین ابعاد فراموشی سازمانی هدفمند و نوآوریهای استراتژیک و فنی رابطه معنی داری وجود دارد و همچنین با توجه به آزمون فرضیه ها پیشنهاداتی ارائه گردید.

هدف اصلی تحقیق، بررسی اهمیت نسبی ابعاد رهبری معنوی در فضیلت سازمانی درسازمانهای دولتی مشگین شهر می باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمانهای دولتی مشگین شهر می باشد. مطابق فرمول حجم نمونه کوکران، 207 نفر از بین 450 نفر انتخاب گردید و دراین تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه با گرفتن مشاوره از اعضای هیات علمی متخصص در این زمینه تقویت و پایایی پرسشنامه رهبری معنوی وفضیلت سازمانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. از آزمون ضریب همبستگی برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی برای یافتن وزن نسبی ابعاد رهبری معنوی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد بین ابعاد رهبری معنوی با فضیلت سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. در نهایت با توجه به آزمون فرضیه ها پیشنهاداتی ارائه گردید.

هدف از تحقیق حاضر بررسی اهمیت نسبی اعتماد عاطفی و شناختی در بروز یادگیری سازمانی و تسهیم دانش در بین کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بندر آستارا می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی – پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بندر آستارا تشکیل می دهند. که تعداد آن ها برابر 413 می باشد. برای تعیین حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق این فرمول تعداد نمونه آماری برابر 199 بدست آمده است. روش مورد استفاده برای نمونه گیری نیز روش تصادفی ساده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد اعتماد عاطفی، اعتماد شناختی، یادگیری سازمانی و تسهیم دانش استفاده شده است. برای اطمینان از پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ بر روی 25 پرسشنامه استفاده گردید که در کل میزان آلفا برای تمامی پرسشنامه 879/0 به دست آمد که نتیجه این را می رساند که پرسشنامه ها دارای پایایی می باشند. در ادامه کار آمار توصیفی نشان داد که زنان نمونه ما اکثریت را تشکیل می دادند. یافته های تحقیق نشان داد که اعتماد عاطفی و شناختی با یکدیگر دارای رابطه می باشند که میزان همبستگی این دو متغیر در آزمون همبستگی پیرسون 678/0 به دست آمد (05/0>p). همچنین بین اعتماد عاطفی و شناختی با یادگیری سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. تکنیک اهمیت نسبی نشان داد که اعتماد عاطفی و شناختی بر روی یادگیری سازمانی دارای همبستگی وزنی یکسانی نیست و اعتماد شناختی با 41/64% از کل همبستگی، وزن بیشتری در رابطه بین اعتماد عاطفی و شناختی با یادگیری سازمانی دارد. همچنین آزمون فرضیه سوم نیز که با تکنیک اهمیت نسبی به دست آمد نشان داد که اعتماد عاطفی نسبت به اعتماد شناختی دارای همبستگی وزن نسبی بیشتری در رابطه بین این دو متغیر با تسهیم دانش را داراست. یافته های این تحقیق موید وجود رابطه وزنی بین ابعاد یک متغیر با متغیر های تحقیق بود.

هدف تحقیق حاضر شناخت نقش هر یک از عوامل استرس زای شغلی درتعلق خاطر کاری کارکنان و تعهد حرفه ای کارکنان بانک سپه استان اردبیل می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان بانک سپه استان اردبیل را در بر می گرفت که از این میان 153 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید برای انتخاب روش گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد تعهد حرفه ای و تعلق خاطر کاری و پرسشنامه محقق ساخته عوامل استرس زای شغلی تشکیل می دادند برای بررسی پایایی پرسشنامه ها تعداد 30 عدد پرسشنامه پیش آزمون گردید که نتایج آلفای کرونباخ برای پایایی هر یک از پرسشنامه ها معنی دار به دست آمد پس از این مرحله تمامی پرسشنامه های جمع آوری شده از بین کارکنان بانک سپه استان اردبیل وارد نرم افزار spss گردید. آمار توصیفی بیشترین میزان آزمون شوندگان را مرد نشان داد که در این بین بیشتر کارکنان دارای مدرک تحصیلی کارشناسی بودند. تکنیک اهمیت نسبی نیز برای هر یک از سازه های عوامل استرس زای چالشی در تاثیر بر تعلق خاطر کاری و تعهد حرفه ای در نرم افزار آماری r اجرا گردید که نتایج، موید نبود اهمیت نسبی یکسان هر یک از ابعاد عوامل استرس زای چالشی در متغیرهای وابسته تحقیق بود. بدین ترتیب که وزن خام مسئولیت پذیری در هر دو روش آزمون فرضیات اول و دوم تحقیق بیانگربیشترین میزان اهمیت نسبی در تاثیر متغیرها ی مستقل بر متغیر وابسته بود. همچنین نتایج نشان داد که بین عوامل استرس زای بازدارنده و تعلق خاطر کاری و تعهد حرفه ای رابطه معکوس و معنی داری برقرار است.

هدف تحقیق حاضر بررسی نقش قابلیت های استراتژیک کارکنان با عملکرد نوآورانه در شهرک های صنعتی شهر اردبیل می باشد. گفتنی است که مدل مفهومی تحقیق برای متغیرهای عملکرد نوآورانه وقابلیت های استراتژیک کارکنان می باشد. همچنین تحقیق حاضر از نظر هدف توصیفی –همبستگی است و جامعه آماری شامل شهرک های صنعتی شهر اردبیل است که در مجموع 1100 نفر می باشند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 285 نفر به عنوان جامعه نمونه تعیین شدند و برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید و در بخش جمع آوری اطلاعات از جامعه نمونه از پرسشنامه استاندارد استفاده شد و میزان پایایی پرسشنامه های قابلیت های استراتژیک کارکنان و عملکرد نوآورانه بترتیب .81 و 0.79 بدست آمد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نیز حاکی از تایید تمامی فرضیه های تحقیق است: بطوریکه طبق نتایج حاصله " قابلیت های استراتژیک کارکنان بر عملکرد نوآورانه تاثیر مستقیم و معنی داری دارد.

ناپایداری و پیچیدگی ممکن است قابلیت پیش بینی محیط را خیلی پایین آورد و بر نوع رهبری در حال ظهور در سازمان تأثیر بگذارد. در یک محیط ناپایدار، سبک جدید مدیریتی که داراییهای نامشهود را قادر به توسعه و ظرفیتهای پویا را قادر به فعالیت کند، مهم است. با این تفاسیر هدف اصلی و اساسی تحقیق حاضر تعیین تأثیر سبک مدیریت تحول گرا بر عملکرد تیمهای سازمانی می باشد. متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق شامل سبک مدیریت تحول گرا (با توجه به ابعاد ویژگیهای آرمانی مدیران، رفتارهای آرمانی مدیران، ترغیب ذهنی مدیران، انگیزش الهام بخش و ملاحظات فردی مدیران) به عنوان متغیر مستقل و عملکرد تیمهای سازمانی به عنوان متغیر وابسته می باشد که ابعاد سبک مدیریت تحول گرا از تحقیق بس و آوولیو و پتریمولوکس و عملکرد تیمهای سازمانی از تحقیق تاسسو استخراج و مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان و مدیران صنایع کوچک و متوسط استان اردبیل جمعاً به تعداد 906 نفر می باشد که برای انتخاب نمونه مورد مطالعه از جدول مورگان استفاده گردیده که تعداد نمونه مورد نظر با قابلیت اطمینان 95 درصد برابر با 270 نفر بدست آمد. نتایج حاصل از تحلیل فرضیه های تحقیق نشان داد که سبک مدیریت تحول گرا و ابعاد آن (ویژگیهای آرمانی، رفتارهای آرمانی، ترغیب ذهنی،انگیزش الهام بخش و ملاحظات فردی بر عملکرد تیمهای سازمانی تأثیر دارد.

هدف اصلی تحقیق، بررسی تأثیر ابعاد مدیریت شایستگی بر مدیریت منابع انسانی و توسعه اخلاق در بین کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان می باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان می باشد. مطابق فرمول کوکران، حجم نمونه 166 نفر از بین 290 نفر انتخاب گردید و پاسخ دهندگان با روش نمونه گیری تصادفی ساده گزینش شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با گرفتن مشاوره از اعضای هیأت علمی متخصص در این زمینه تقویت و پایایی پرسشنامه مدیریت شایستگی، مدیریت منابع انسانی و توسعه اخلاق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای طبقه بندی، تهیه نمودارها و جداول فراوانی استفاده گردید و برای آزمون فرضیه ها، ابتدا جهت آگاهی از نرمال بودن متغیرها از آزمون اسمیرنوف – کولموگروف استفاده شد،که مشاهده گردید متغیرها از توزیع نرمال برخوردارند و در این حالت با استفاده از آمار استنباطی به تجزیه و تحلیل فرضیه های تحقیق پرداخته شد و از آزمون ضریب همبستگی برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی برای یافتن وزن نسبی ابعاد مدیریت شایستگی بر مدیریت منابع انسانی و توسعه اخلاق استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد ابعاد مدیریت شایستگی بر مدیریت منابع انسانی و توسعه اخلاق تأثیر مثبت دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که اهمیت نسبی شایستگی اصلی در تاثیر بر مدیریت منابع انسانی و شایستگی شغلی در تاثیر بر توسعه اخلاق بیشتر می باشد. در نهایت با توجه به آزمون فرضیه ها پیشنهاداتی ارائه گردید.

احیای خدمات موضوع جدیدی است که به تازگی وارد علم مدیریت شده است از آن جهت که گمرک بیشترین میزان رابطه با ارباب رجوع را داراست و اینکه گمرک به عنوان مهمترین جای واردات و صادرات کالا در کشور جایگاه خاصی را داراست. این تحقیق با هدف ارزیابی نقش استراتژی احیای خدمات در تبلیغات منفی ارباب رجوع متقاضی دریافت خدمات در گمرک آستارا اجرا گردید. جامعه آماری این تحقیق را ارباب رجوع متقاضی دریافت خدمات از گمرک آستارا در سه ماهه اول سال 1393 تشکیل می دادند

کشف رابطه میان احزاب سیاسی، مردم به عنوان رأی¬دهندگان و به طور کلی جامعه در بستری تحت عنوان بازاریابی سیاسی، موضوع مهمی به شمار می¬رود که نیازمند تحقیق و بررسی است. بازاریابی سیاسی مفهومی است که از تعامل مستقیم بازاریابی با علوم سیاسی و همچنین جامعه¬شناسی، علوم ارتباطات و ... ایجاد شده است و نمونه غیردایم و کوتاه-مدت آن در تمامی انتخابات¬ها به اجرا گذاشته می¬شود. به عبارتی احزاب و گروه¬های سیاسی روش¬های نظام¬مندی را در قالب بازاریابی برای سیاست به¬کار می¬گیرند تا بتوانند افکار عمومی را مدیریت کرده و به پیروزی در انتخابات یا کسب کرسی بیشتر برسند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تعاملی ابعاد بازاریابی سیاسی و تأثیر وزنی آن بر مشارکت عمومی شهروندان اردبیل می¬باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری، کلیه شهروندان اردبیل می¬باشد. بدلیل نامحدود بودن جامعه آماری از روش نمونه¬گیری قضاوتی استفاده شد و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 384 نفر محاسبه گردید. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه¬های بازاریابی سیاسی و مشارکت عمومی استفاده گردید که روایی آن مطابق نظرات استاد راهنما و صاحبنظران حوزه مدیریت تأیید گردید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0/896و 0/806محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی جانسون برای یافتن وزن نسبی ابعاد بازاریابی سیاسی در افزایش مشارکت عمومی شهروندان در محیط spss استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد که بین ابعاد بازاریابی سیاسی و مشارکت عمومی شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از بین ابعاد بازاریابی سیاسی، بعد نماد انقلابی دارای بالاترین اهمیت نسبی و بعد ابزار برنامه¬ای دارای کمترین اهمیت نسبی در تأثیر گذاری بر مشارکت عمومی شهروندان می¬باشد.

تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر عوامل سازمانی بر موفقیت برنامه ریزی استراتژیک کشت وصنعت و دامپروری مغان انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان و مدیران کشت و صنعت و دامپروری مغان تشکیل می دهند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده و حجم نمونه برای مدیران 40 و برای کارمندان 128 برآورد شده-است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. که براساس طیف لیکرت مقیاس بندی گردیده است. یافته های تحقیق نشان داد که مشارکت مدیران ارشد و مشارکت تیمی کارکنان و پذیرش کارکنان وفرهنگ سازمانی در موفقیت برنامه ریزی استراتژیک شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان تاثیر دارند. و همچنین آگاهی مدیران ارشد از دانش و اهمیت موفقیت برنامه ریزی استراتژیک و همچنین ساختار سازمانی تاثیر ندارند.

هدف اصلی تحقیق، شناخت اهمیت نسبی ابعاد مدیریت برداشت بر نفوذ سازمانی از دیدگاه کارکنان دانشگاه آزاد مشگین شهر می باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و اساتید دانشگاه آزاد مشگین شهر می باشد. مطابق فرمول حجم نمونه کوکران، از بین کلیه کارکنان و اساتید دانشگاه 119 نفر از میان 170 نفر انتخاب گردید و پاسخ دهندگان با روش نمونه گیری تصادفی ساده گزینش شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با گرفتن مشاوره از اعضای هیات علمی متخصص در این زمینه تقویت و پایایی پرسشنامه مدیریت برداشت و نفوذ سازمانی، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل ویژگیهای جمعیت شناختی از آمار توصیفی استفاده گردید. برای آزمون فرضیه های تحقیق ابتدا برای متغیرهای تحقیق جهت نرمال بودن آنها از آزمون اسمیرنوف – کلموگروف استفاده شد و سپس از آزمون ضریب همبستگی برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی برای یافتن وزن نسبی ابعاد مدیریت برداشت استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد بین مولفه های مدیریت برداشت با مهارت نفوذ بر دیگران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که در بروز مهارت نفوذ سازمانی بعد خودترویجی دارای بیشترین ضریب همبستگی و اهمیت نسبی می باشد. در نهایت با توجه به آزمون فرضیه ها پیشنهاداتی ارائه گردید.