نام پژوهشگر: حسن باب الحوائجی
محبوبه خلیلی گودرز احمدوند
به منظور بررسی تاثیر کودهای زیستی بر برخی از شاخص های فیزیولوژیکی رشد رقم m9 سویا تحت شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینای همدان در بهار سال 1391 اجرا گردید. در کرت های اصلی سه سطح آبیاری شامل آبیاری پس از 50 ، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a و در کرت های فرعی کود بیولوژیک در چهار سطح (تلقیح بذرها با برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم، کاربرد میکورایز آربوسکولار، تلقیح و کاربرد همزمان هر دو کود زیستی و عدم استفاده از کودهای زیستی) بودند. نتایج نشان داد با افزایش شدت تنش رطوبت، تمامی شاخص های رشد اندازه گیری شده به ویژه حداکثر سرعت رشد محصول قرار گرفتند، حداکثر ماده خشک کل و دوام ماده خشک کل، کاهش یافت. میزان کاهش سه شاخص مذکور در حالت تنش شدید رطوبت در مقایسه با شرایط عدم تنش به ترتیب 63، 8/50 و 6/47 درصد بود. کاربرد کودهای زیستی به خصوص میکورایز در حالت عدم تنش، عموماً سبب کاهش شاخص های اندازه گیری شده گردید. اما در شرایط تنش شدید رطوبتی آبیاری پس از 150 میلی متر تبخیر، کاربرد همزمان هر دو کود زیستی در مقایسه با تیمار عدم مصرف کودهای زیستی، منجر به افزایش قابل توجه بیش تر شاخص های رشد از جمله حداکثر سرعت رشد محصول، حداکثر شاخص سطح برگ و دوام ماده خشک کل به ترتیب به میزان 50، 6/28 و 8/45 درصد گردید. در این پژوهش بالاترین و پایین ترین راندمان مصرف آب به ترتیب به میزان 91/0 و 26/0 کیلوگرم دانه بر متر مکعب آب در آبیاری مطلوب و تنش شدید رطوبتی به دست آمد اما مصرف توام دو کود زیستی سبب افزایش 132 درصدی این شاخص در شرایط تنش شدید رطوبت نسبت به عدم کاربرد کودهای زیستی در همان سطح تنش گردید. تنش کم آبی اثر معنی داری بر تعداد غلاف در متر مربع، دانه در غلاف، ارتفاع بوته، عملکرد های بیولوژیک، دانه، روغن و پروتئین داشت اما بر وزن صد دانه، شاخص برداشت و درصدهای روغن و پروتئین دانه اثر معنی داری نداشت. در شرایط عدم تنش رطوبت، کودهای زیستی بر بیشتر صفات اندازه گیری شده اثری نداشتند و حتی میکوریزا سبب کاهش ارتفاع بوته ها شد. اما کاربرد کود زیستی به ویژه کاربرد همزمان آن ها سبب تقلیل اثر منفی تنش رطوبت گردید، طوری که در تنش شدید رطوبتی، کاربرد همزمان میکوریزا و ریزوبیوم، تعداد غلاف در متر مربع، وزن صد دانه، ارتفاع بوته و عملکردهای بیولوژیک، دانه و روغن را به ترتیب 33، 6/9، 4/15 90، 93 و 170 درصد نسبت به تیمار عدم مصرف کودهای زیستی افزایش داد
اعظم چشمه قصابانی حمید زارع ابیانه
بخش کشاورزی به¬عنوان مهم¬ترین مصرف¬کننده باید به ارزش اقتصادی آب بیشتر توجه نماید. استفاده بهینه و اقتصادی از منابع آبی، در گرو تولید بیشتر به¬ازای واحد آب مصرفی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر میزان تنش رطوبتی بر ضریب نسبت جذب آب توسط ریشه و هم¬چنین بر عملکرد گیاه فلفل (بیور) است. بدین منظور آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار در محیط کشت گلدانی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا، طی زمستان و بهار 93-92 انجام گرفت. تیمارهای آبیاری عبارت بودند از: تیمار با آبیاری کامل fi)) و 3 سطح کم آبیاری (di) 85، 70 و 55 درصد نیاز آبی گیاه و یک تیمار بدون کشت جهت اندازه¬گیری میزان تبخیر از سطح خاک. گلدان¬ها با ارتفاع 25 سانتی¬متر و قطر خارجی 20 سانتی¬متر از خاکی با بافت لوم رسی پر شدند. خاک گلدان¬ها به 4 لایه 5 سانتی¬متری تقسیم و میزان رطوبت به¬صورت روزانه توسط دستگاه ech2o در هر لایه اندازه¬گیری شد. اعمال تنش رطوبتی قبل از مرحله گل دهی گیاه (88 روز پس از کاشت بذر) و در یک دوره 66 روزه صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد که متوسط ضریب نسبت جذب آب در تیمارهای 85، 70 و 55 درصد نیاز آبی، به¬ترتیب برابر با 848/0، 704/0 و 641/0 به¬دست آمد. هم¬چنین بالاترین برازش توابع کاهشی جذب آب با مقادیر ضریب نسبت جذب آب مشاهداتی در تیمارهای تحت تنش رطوبتی مربوط به تابع کاهشی جذب فدس و همکاران مشاهده گردید. علاوه بر آن در همه تیمارهای آبیاری میزان جذب آب لایه اول و دوم از سایر لایه¬ها بیشتر بود. نتایج تحلیل¬های آماری نشان داد که تنش رطوبتی اثر معنی¬داری بر روی تمامی صفات مورد بررسی در گیاه فلفل (بیور) داشت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که کاهش مصرف آب، باعث کاهش در شاخص¬های رشد گیاه نظیر وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک میوه، تعداد و اندازه میوه و بازارپسندی میوه¬ها می¬گردد. هم¬چنین کاهش آب مصرفی بر عملکرد میوه و کارایی مصرف آب معنی¬دار بود و بیشترین عملکرد میوه و کارایی مصرف آب در تیمار fi وdi85 به¬دست آمد. با توجه به معنی¬دار نبودن عملکرد میوه¬ها بین تیمارهای fi وdi85 ، در شرایط محدودیت منابع آب آبیاری اعمال 85 درصد نیاز¬آبی نیز قابل توصیه می¬باشد.
هدیه شرربار بابک ظهیری
شب¬پره مینوز گوجهفرنگی با نام علمی tuta absoluta meyrick یک گونه چندخوار است که از گیاهان خانواده سولاناسه تغذیه میکند. مشاهدات اولیه تفاوت در میزان آسیب آفت را روی ارقام مختلف بادمجان نشان داد. در این مطالعه مقاومت 15 ژنوتیپ بادمجان solanum melongena l شامل قصری دزفول، پابلند یزد، محلی جهرم، شندآباد، دستگرد اصفهان، سرخون بندرعباس، چاه بلند نیشابور و قلمی ورامین، بلک¬بیوتی، بلکی، یلدا، لیدی، لیندا، لیما و کیم تحت شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای در دمای1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری (طبیعی اردیبهشت تا تیر) 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی طی دو آزمون انتخاب آزاد و غیرآزاد، به عنوان یکی از گونههای میزبان این آفت مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون انتخاب آزاد که به دو صورت ترجیح تخمگذاری آزمایشگاهی و ترجیح تخمگذاری گلخانهای انجام گرفت، ژنوتیپها در تمام روزهای آزمایش، از نظر تعداد تخمهای گذاشتهشده شبپره مینوز دارای تفاوت معنیداری بودند. آزمون انتخاب غیرآزاد نیز به دو صورت ترجیح تخمگذاری غیرانتخابی و بررسی شاخصهای زیستی شبپره مینوز شامل طول دوره جنینی، طول دوره لاروی، طول دوره شفیرگی، درصد مرگومیر تخم، لارو و شفیره، وزن شفیرگی و نسبت جنسی مورد بررسی قرار گرفت که تجزیه واریانس یک طرفه با استفاده از این شاخصها (جز وزن شفیرگی و نسبت جنسی) وجود اختلاف معنیداری را به نمایش گذاشت (p<0.01). ژنوتیپهای بادمجان براساس تمام صفات اندازهگیری شده در هریک از آزمونها تجزیه کلاستر شدند و به طور کلی در سه گروه مقاوم (کیم)، نیمهمقاوم (بلاکبیوتی و بلاکی) و نیمهحساس (سایر ژنوتیپها) جای گرفتند. تفاوتهای مشاهدهشده بین ارقام میتواند در طراحی برنامههای مدیریت شبپره مینوز گوجهفرنگی در سیستمهای کشت بادمجان مورد استفاده قرار گیرد.
لیلا ایران نژاد بابک ظهیری
شب پره مینوز گوجه فرنگی tuta absoluta (meyrick) (lepidoptera: gelechiidae) یکی از مهم ترین و مخرب ترین آفات گوجه فرنگی در آمریکای جنوبی و مرکزی و اروپا محسوب می شود. با وجود اینکه این آفت به تازگی وارد ایران شده است، اما باعث خسارت سنگینی به گل خانه ها و مزارع گوجه فرنگی شده است. هدف از این تحقیق بررسی مقاومت آنتی زنوزی و آنتی بیوزی 12 رقم گوجه فرنگی اهلی به این آفت در شرایط آزمایشگاهی بود. دو آزمون با این ارقام گوجه فرنگی پایه ریزی شد. در آزمون اول که در قالب طرح کاملآً تصادفی با سه تکرار برای هر رقم انجام شد، ترجیح تخم گذاری حشرات ماده با جمعیت های مختلف در چهار روز مورد بررسی قرار گرفت. نرخ تخم گذاری برای هر کدام از ارقام و جمعیت ها، مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم که در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار برای هر رقم بود، سازوکار آنتی بیوز مورد بررسی قرار گرفت. هر تکرار با 11 تخم شب پره مینوز گوجه فرنگی آلوده و هر تخم روزانه ردیابی شد و شاخص های زیر مورد بررسی قرار گرفت: طول دوره تخم، لارو و شفیره، مرگ ومیر مراحل تخم، لارو و شفیره، وزن شفیره، نسبت جنسی، میزان آسیب و تعداد مینوزها. ارقام مورد مطالعه از نظر نرخ تخم گذاری، طول دوره های تخم، لارو و شفیره، وزن شفیره، میزان آسیب و تعداد مینوزها دارای تفاوت معنی دار بودند. بر اساس این تحلیل ها سه رقم موبیل، ریوگرند و کال-جی-اِن تری در مقایسه با سایر ارقام از خود مقاومت بیش تری نشان دادند.
عاطفه نورعلیئی صفر معروفی
تحقیق حاضر در مزرعه ی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام خواهدگرفت. ماهیت کار بر اساس آزمایش در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی مبتنی بر اجرای 18 تیمار و دو تکرار خواهد بود. فاکتورهای مورد بررسی شامل سه سطح کود کمپوست: تیمار شاهد، 40 تن در هکتار و 80 تن در هکتار، سه سطح سوپرجاذب:1، 2 و 4 تن در هکتار و دو زمان استفاده از کود کمپوست: قبل از شروع فصل سرما و دیگری پس از خاتمه ی فصل سرما خواهد بود قبل از انجام آزمایش ابتدا بافت و برخی از خصوصیات فیزیکی وشیمیایی خاک تعیین گردید. کرت های مورد آزمایش 2 مترمربع بوده و در عمق20/1 متری مزرعه سیستم زهکشی در نظر گرفته شد. تیمارهای سوپرجاذب در یک مرحله و قبل از شروع فصل سرما به ترتییب 2/0، 4/0 و 8/0 کیلوگرم به کرت ها اضافه و سپس تیمارهای کودهای کمپوست به ترتیب 4 و 8 کیلوگرم در دو مرحله به کرت ها اعمال شدند. اولین مرحله کوددهی همزمان با کاربرد سوپرجاذب ها و مرحله دوم پس از سپری شدن دوره ی سرما. میزان عناصر سنگین (آهن، روی، مس، سرب، منگنز و نیکل)، سدیم زه آب و خاک طی سه نوبت در ابتدای فصل پاییز ( قبل از شروع فصل سرما) و سه نوبت در بهار (پس از خاتمه فصل سرما) اندازه گیری شدند. شاخص های شیمیایی نظیر ، ph، tds و ec در خاک و زه آب در پایان هر مرحله از آزمایش ها اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند که در زه آب فاکتور تکرار آبیاری بر عناصر کادمیم، مس و نیکل معنی دار و بر عناصر آهن، روی و منگنز غیر معنی دار بود. ولی اثر تیمار و تکرار آبیاری در تیمار بر روی عناصر سنگین معنی دار نبود. همچنین فاکتور تکرار به ترتیب بر مقدار ph معنی دار و بر مقدار شوری و باقیمانده خاک خشک بی معنی بود. فاکتور تیمار و اثر متقابل تکرار و تیمار بر مقادیر ph، باقیمانده خاک خشک و شوری غیر معنی دار بود. در مورد سدیم نیز تکرار آبیاری و تیمار معنی دار بوده، اما اثر متقابل معنی دار نمی باشد. بر اساس نتایج به دست آمده در خاک تکرار آبیاری بر عناصر آهن و کادمیم معنی دار بود، اما بر عناصر روی، مس، منگنز و نیکل اثر معنی داری نداشت. فاکتور تیمار و اثر متقابل تکرار آبیاری در تیمار بر آهن، کادمیم، مس، روی، منگنز و نیکل اثر معنی داری نداشتند. همچنین فاکتور تکرار، تیمار و اثر متقابل تکرار در تیمار بر مقادیر ph، باقیمانده خاک خشک و شوری غیر معنی دار بود. در مورد سدیم نیز فاکتور تکرار و تیمار بمعنی دار، اما اثر متقابل تکرار در تیمار معنی دار نبود.
سمیرا کوشا صفر معروفی
یکی از آثار و نتایج آلودگی هوا، پدیده باران اسیدی می¬باشد. باران¬های اسیدی بدترین نوع آلودگی خاک محسوب می¬شوند، چرا که در وهله¬ی اول باعث از بین رفتن پوشش جنگلی و در وهله¬ی دوم باعث آلودگی منابع آب در حد وسیع می¬گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بارش¬های اسیدی و قلیایی بر ویژگی¬های خاک و تولید رسوب خاک¬های مختلف توسط شبیه-ساز باران در محوطه فضای باز گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی¬سینا همدان در سال 1393 انجام پذیرفت. به منظور انجام این پژوهش، از دستگاه شبیه¬ساز بارانی به ارتفاعm 2 ساخته شده در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا استفاده گردید. آزمایش شبیه¬سازی باران با دو شدت (mm/hr 42 و mm/hr 56) و چهار ph (5/4 و 5/5) و (8/7 و 3/8) به ترتیب مربوط به بارش¬های اسیدی و قلیایی در کرت¬هایی با دو بافت خاک متفاوت (سبک و سنگین) انجام شد. ابعاد هر کرت نیز 2×5/1 متر مربع در نظر گرفته شد. پس از هر شبیه¬سازی باران، رواناب و زه¬آب خروجی از زه¬کش¬ها جمع¬آوری گردید و از خاک هر کرت در عمق 20-0 سانتیمتر نمونه¬برداری شد. پس از انتقال نمونه¬ها به آزمایشگاه مقادیر فلزات سنگین (روی، مس، آهن، منگنز، نیکل، سرب و کادمیم) اندازه¬گیری شد. همچنین در هر آزمایش از رواناب حاوی رسوب کرت¬ها نمونه¬برداری گردید و حجم رواناب تولیدی بر حسب لیتر و غلظت رسوبات بر حسب گرم بر لیتر محاسبه شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت (16 تیمار×3 تکرار). تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزار 2/9 sas انجام شد و تمامی نمودارها در محیط نرم¬افزار excel رسم گردید. نتایج نشان داد اثر بافت خاک بر کلیه فلزات موجود در خاک معنی¬دار، ولی بر عناصر سنگین موجود در رواناب و زه¬آب غیرمعنی¬دار بود. با افزایش شدت بارش غلظت کلیه عناصر موجود در زه¬آب به جز مس به طور معنی¬داری افزایش یافت. همچنین با افزایش اسیدیته تغییرات روی و مس خاک به صورت کاهشی ولی در خصوص سرب به صورت افزایشی بود. اثر سه فاکتور بافت خاک، ph و شدت بارش بر مقادیر حجم رواناب و غلظت رسوب معنی¬دار شد. ضمناً در کلیه تیمارها با افزایش ph میزان حجم رواناب و غلظت رسوب کاهش یافت ولی افزایش شدت بارندگی باعث افزایش مقادیر مذکور گردید.
محمد سیاه وشی محمد جواد سلیمانی پری
سیب زمینی به عنوان چهارمین محصول کشاورزی جهان پس از گندم، برنج و ذرت نقش مهمی در تغذیه انسان دارد. از جمله مهم ترین بیماری های سیب زمینی لکه برگی ناشی از alternaria alternata، شانکر رایزوکتونیایی ناشی از rhizoctonia solani و پوسیدگی نرم غده سیب زمینی ناشی از pectobacterium carotovorum می باشد. در این تحقیق اثرات کاربرد غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید در القای مقاومت میزبانی گیاه در مقابل پاتوژن های مذکور در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط آزمایشگاهی اثر مستقیم غلظت های 100، 200 و400 میکرومولار سالیسیلیک اسید روی رشد قارچ a. alternata درون تشتک پتری آزمایش شد. نتایج نشان دادکه هیچ یک از غلظت های مورد آزمایش اثر بازدارندگی مستقیم روی رشد پرگنه قارچ نداشته است. در آزمایش های گلخانه ای غلظت های 100،200 و400 میکرومولار از سالیسیلیک اسید به صورت اسپری برگی استفاده شدند. در این آزمایشات شدت بیماری های مذکور و پارامترهای رشدی مانند وزن تر وخشک اندام هوایی ، وزن تر و خشک ریشه و ارتفاع ساقه هوایی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این بررسی ها نشان داد که کاربرد سالیسیلیک اسید بر روی بوته های سیب زمینی سبب کاهش شدت بیماری و افزایش برخی فاکتورهای رشدی گیاه سیب زمینی در مقایسه با گیاهان شاهد آلوده شدند. افزایش غلظت سالیسیلیک اسید اسپری شده سبب کاهش شدت بیماری، افزایش پارامترهای رشدی و افزایش بیشتر میزان پرولین و کیتیناز گردید. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر سالیسیلیک اسید روی تجمع اسیدآمینه پرولین و فعالیت آنزیم کیتیناز در گیاهان تیمار شده در شرایط گلخانه بوده است. نتایج نشان داد که در گیاهان تیمار شده با سالیسیلیک اسید به همراه پاتوژن های مورد آزمایش در مقایسه با گیاهان تحت تیمارفقط سالیسیلیک اسیدیا فقط پاتوژن میزان پرولین القا شده وفعالیت آنزیم کیتیناز بیشتر بوده است. در مقایسه بین سه پاتوژن بیشترین اثر در افزایش میزان پرولین و کیتیناز به ترتیب در آلترناریا، رایزوکتونیا و پکتوباکتریوم مشاهده شد. به طوری که میزان پرولین (در زمان 120 ساعت پس از تلقیح پاتوژن ) تحت تیمار 400 میکرومولار از سالیسیلیک اسید به همراه هر یک از پاتوژن ها، درحضور آلترناریا، رایزوکتونیا و پکتوباکتریوم به ترتیب 48/6، 35/4 و 08/3 (میکرومول پرولین بر گرم وزن تر) بود. همچنین میزان کیتیناز در زمان 120 ساعت پس از تلقیح پاتوژن، در تیمار 400 میکرومولار سالیسیلیک اسید به همراه هر یک از پاتوژن ها، درحضور آلترناریا، رایزوکتونیا و پکتوباکتریوم به ترتیب 073/0، 068/0 و 057/0 (میکرومول گلوکز آزاد شده در دقیقه بر گرم بافت گیاه) بود. با توجه به نتایج به دست آمده سالیسیلیک اسید می تواند به-عنوان یک ترکیب محرک دفاع گیاه در مبارزه بی خطر در برابر بیماری های مذکور مورد توجه قرار گیرد.
الهه آزادی دانا امین صادقی
اثرات آنتی زنوزی ده رقم توت فرنگی شامل ارقام کردستان، کویین الیزا، فرزنو، کارسین برگ، پاروس، پاجارو، میسیونری، کلاسیکا، اروماس، ونتانا و پارامترهای جدول زندگی کنه تارتن دولکه ای (acari: tetranychidae) tetranychus urticae koch روی این ارقام در دمای 0/5±26 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون انتخاب آزاد بیش ترین ترجیح غذایی کنه تارتن روی رقم کارسین برگ بود و برخلاف آن رقم پاروس کمترین ترجیح غذایی را برای کنه داشت. نتایج نشان داد که میان فراوانی کنه و کرکهای غیر غده ای همبستگی مثبت، میان فراوانی کنه با کرک های غده ای و ضخامت برگ همبستگی منفی وجود دارد. طولانی ترین طول عمر کنه ماده روی رقم میسیونری مشاهده شد، در حالی که کوتاهترین طول عمر آن روی رقم کویین الیزا بود. بیشترین نرخ بارآوری در رقم میسیونری وجود داشت اما کمترین نرخ آن در رقم کارسین برگ مشاهده گردید. علاوه بر این بالاترین نرخ ذاتی رشد (rm) و نرخ متناهی افزایش جمعیت )ƛ) در رقم کردستان مشاهده گردید. پارامترهای مختلف کنه تارتن با روش wards خوشه بندی و رقم کردستان به عنوان رقم حساس و ارقام اروماس، فرزنو، کلاسیکا، پاجارو، ونتانا بعنوان ارقام مقاوم در این بررسی انتخاب شدند که می توان از آنها در روش های کنترل تلفیقی آفات استفاده نمود.
انور خضری حیدر علی مالمیر
گوجه فرنگی با نام علمی lycopersicom esculentum mill از تیره سیب زمینی (solanaceae) و نسبتاً به تنش مقاوم است. تنش عناصر از جمله آلومینیوم یکی از عوامل اصلی محدود کننده کشت گوجه فرنگی در مناطق صنعتی به شمار می آید. به منظور بررسی اثر اصلاحی سیلیکون در کاهش سمیت آلومینیوم آزمایشی در سال 1392 در گلخانه دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. در این پژوهش، اثر تنش آلومینیوم در غلظت صفر به عنوان شاهد، 20 میلی گرم در لیتر و سیلیکون با غلظت های مختلف روی دو رقم گوجه فرنگی (حمرا و ar-9704) به مدت 9 ماه در طرح کرت های خرد شده به صورتی که اثر سیلیکون در کاهش سمیت آلومینیوم به عنوان اثر اصلی و عکس العمل ارقام گوجه فرنگی نسبت به آلومینیوم به عنوان اثر فرعی و اثر سیلیکون روی ارقام به عنوان اثر فرعی فرعی به صورت کاملا تصادفی در 3 تکرار در محیط کشت شن اجرا شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت سیلیکون در محیط کشت میزان سمیت آلومینیوم کاهش یافته که به ترتیب با افزایش سطح برگ، و وزن تازه برگ، ریشه و ساقه در دو رقم همراه است 5 p?./.. از طرفی اثر اصلاحی سیلیکون در کاهش سمیت آلومینیوم در رقم حمرا با تغییرات بیشتر سطح برگ و در رقم ar-9704با تغییرات بیشتر وزن برگ همراه است. نتایج نشان داد تنش آلومینیوم میزان پروتئین برگ را در دو رقم کاهش و میزان کربوهیدرات محلول برگ را در دو رقم افزایش داد که با تغییرات بیشتر آنها در رقم حمرا مشاهده شد. نتایج نشان داد فعالیت آنزیم های فنیل آلانین آمونیالیاز، پلی فنل اکسیداز با تنش آلومینیوم در رقم ar-9704 بیشتر از رقم حمرا افزایش پیدا کرد و با اضافه شدن سیلیکون به محیط کشت کاهش یافتند. در صورتی که تنش آلومینیوم فعالیت کاتالاز را در رقم حمرا بیشتر از ar-9704 افزایش داده که با اضافه شدن سیلیکون به محیط کشت کاهش چشم گیری نشان داد، از آنجائیکه افزایش فعالیت آنتی اکسیدان یعنی افزایش فعالیت در سیستم دفاعی دو رقم گوجه فرنگی در تنش آلومینیوم می باشد. به نظر می رسد مکانیزم کاهش آنتی اکسیدان در دو رقم تفاوت دارد به طوریکه در رقم ar-9704 ترکیبات فنلی و آنزیم های که در بیوسنتز آنها نقش دارند نقش کلیدی در کاهش تنش آلومینیوم دارند، در صورتیکه کاهش تنش آلومینیوم در رقم حمرا با فعالیت کاتالاز ارتباط دارد. در این مطالعه رقم ar-9704 تحمل نسبی بیشتری نسبت به رقم حمرا در شرایط تنش آلومینیوم دارا می باشد.
سمانه فرزان عبدالکریم چهرگانی راد
سرب یکی از فلزات سنگین و جز آلوده کننده های محیط زیست می باشد و در پژوهش حاضر، تاثیر آن بر تکوین تخمک و دانه گرده در گیاه اطلسی مورد مطالعه قرار گرفت.