نام پژوهشگر: مصطفی ابراهیم پور
یعقوب ممبنی محمود مرادی
درحالی که همه چیز در حال تغییر و تحول است و رقبا همیشه به دنبال افزایش سهم بازار خود از طریق کسب مزیت رقابتی هستند، توجه به دوسوتوانی سازمانی به عنوان یکی از راه های افزایش مزیت رقابتی و دست یابی به عملکرد بالا در محیط پویای کسب وکار امری ضروری است. تیم های مدیریت ارشد سازمان ها به عنوان تصمیم گیرندگان اصلی شرکت ها نقش اصلی در ایجاد دوسوتوانی سازمانی ایفا می کنند. یکپارچگی رفتاری تیم مدیریت ارشد که بیانگر تعاملات جمعی اعضای تیم مدیریت ارشد هست، حرکت سازمان ها به سمت دوسوتوانی و به دست آوردن عملکرد بهتر را تسهیل می کند. در این پژوهش، تأثیر یکپارچگی رفتاری تیم مدیریت ارشد بر عملکرد شرکت های تولیدی بررسی شده و همچنین نقش میانجی دوسوتوانی سازمانی به عنوان قابلیت سازمان ها در بهره برداری و اکتشاف فرصت های رشد، در تأثیر یکپارچگی رفتاری تیم مدیریت ارشد بر عملکرد موردبررسی قرارگرفته است. داده های پژوهش از مدیران شرکت های تولیدی شهر صنعتی رشت گردآوری شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بوده که اطلاعات از طریق پرسش نامه جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که یکپارچگی رفتاری تیم مدیریت ارشد با میانجی گری دوسوتوانی سازمانی بر روی عملکرد تأثیرگذار است.
کامبیز صالحی محسن اکبری
استفاده از مشاهیر یکی از ویژگی های مشترک شرکت ها در بازار معاصر است. مبلغان اغلب از تأییدکنندگان مشهور در تبلیغات خود استفاده می کنند تا خریداران بالقوه محصول یا خدمت خود را تحت تأثیر قرار دهند. علاقه علمی به این موضوع منجر به پیدایش طیف گسترده ای از رویکردها گردیده است که مکانیزم و اثربخشی استفاده از تأییدکنندگان مشهور را مورد آزمون قرار می دهند. مطالعه حاضر به گسترش پیشینه تحقیقات تأییدکنندگان از طریق بررسی آن در چارچوب شخصیت پرداخته و به طور خاص، تأثیر چارچوب شخصیتی مصرف کننده را در رابطه ی بین شخصیت تأییدکننده و شخصیت برند، مورد بررسی قرار می دهد. 412 پرسشنامه در میان دانشجویان دانشگاه گیلان توزیع گردید که از آن میان 384 پرسشنامه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برند مورد استفاده در این پژوهش نایک بوده و از معادل سازی معادلات ساختاری به منظور آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه بین شخصیت تأییدکننده و شخصیت برند معنادار می باشد و همچنین شخصیت مصرف کننده رابطه بین شخصیت تأییدکننده و شخصیت برند را تعدیل نمی نماید.
محسن ابراهیمی محسن اکبری
بازاریابی داخلی تلاشی برنامه ریزی شده است که در بازاریابی به عنوان یک رویکرد بکار می رود تا بر مقاومت سازمان در برابر تغییر غلبه نموده و در آنها جهت اجرای اثر بخش استراتژی سازمانی هماهنگی بین وظیفه ای ایجاد نماید. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد اجتماعی سازمان در سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران است. در این راستا با تقسیم تعهد سازمانی، به سه دسته تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد اجباری که به ویژه ابعاد عاطفی و هنجاری نقش مهمی در تأمین مزیت رقابتی برای سازمان ها در بازار پویا داشته و تأثیرات مثبت آن بر خلاقیت و توجه به نقش افزایشی تعهد سازمانی، انجام تحقیقات پیرامون تعهد سازمانی، پدیدار ساختن معنا و تفاوت های فرهنگی مفهوم تعهد یکی از اولویت های مهم به شمار می آید. لذا محققان بسیاری در این زمینه به پژوهش پرداخته اند. زمانی که نتایج تعهد سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد، تحقیقات نشان دهنده وجود رابطه ای مثبت میان تعهد و کاهش نرخ جابجایی، غیبت، تاخیر و افزایش عملکرد شغلی است .
مینا فرقانی محمدرحیم رمضانیان
یکی از ویژگی های دنیای کسب وکار کنونی تغییر مداوم و نسبتاً سریع در نیازهای مشتری است. سازمانی شانس بقا در این فضای رقابتی را دارد که سازوکارهای لازم برای آگاهی سریع از این تغییرات و نیز توانایی پاسخگویی سریع به آنها را داشته باشد. بنابراین سازمان ها ناگزیر از حرکت از الگوی وظیفه ای به فرآیندی هستند. در این پژوهش تأثیر رویکرد فرآیندمحوری بر ساختار سازمانی را بررسی می کنیم تا دریابیم هر کدام از ابعاد فرآیندمحوری (ساختار فرآیند، نگرش ها و باورهای فرآیند، چارچوب فرآیند، اهداف و استراتژی عملیاتی فرآیند، مدیریت عملکرد فرآیند، بهره وری فرآیند)چه تأثیری بر ابعاد ساختار سازمانی (تمرکز، پیچیدگی و رسمیت)دارد.
الهام ملکی بجارپسی محمد علی ولی پور
ساختار سرمایه می تواند تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار گیرد که خارج از کنترل مدیران شرکت است. با این وجود آگاهی نسبت به سطح، جهت و قدرت تأثیر این عوامل می تواند شرکت ها را در تصمیم گیری حمایت کند. در این پژوهش تأثیر سیاست های پولی و مالی بر ساختار سرمایه ی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از ترکیب داده های مقطعی و سری زمانی و بر اساس مدل حداقل مربعات تعمیم یافته مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 56 شرکت از سه صنعت خودرو و ساخت قطعات، محصولات شیمیایی و فلزات اساسی در بازه ی زمانی 1390-1384 بررسی شدند. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از صورت های مالی شرکت ها و سری های زمانی اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران جمع آوری گردید. یافته های پژوهش وجود تأثیر معنادار نرخ بهره بر نسبت بدهی را در دو صنعت خودرو و ساخت قطعات و صنعت فلزات اساسی نشان می دهد، همچنین رشد نقدینگی بر نسبت بدهی در صنعت فلزات اساسی تأثیرگذار بوده است. رشد درآمد های مالیاتی دولت به عنوان نماینده ی سیاست های مالی و نرخ تورم در هیچ یک از صنایع انتخابی تأثیر معناداری بر نسبت بدهی شرکت ها ندارند.