نام پژوهشگر: علی صادقی سفید مزگی
عطیه پازکی غلامرضا قربانی
به منظوربررسی تأثیرات شکل فیزیکی خوراک و علوفه بر عملکرد گوساله های شیری هلشتاین، آزمایشی با استفاده از 52 رأس گوساله نر در قالب یک طرح کامل تصادفی با 4 تیمار انجام گردید. تیمارهای آزمایشی در این پژوهش شامل: 1) استارتر آردی، 2) استارتر آجیلی (شامل: ذرت وجو بخار داده و ورقه شده)، 3) استارتر پلت و 4) استارتر آردی با10% علوفه بودند. خوراک ها از نظر پروتئین و چربی تقریباً یکسان بودند. همه گوساله ها بر اساس سن و در سن 50 روزگی از شیر گرفته شدند. نمونه گیری ها از مایع شکمبه توسط پمپ وکیوم و لوله مری و در سن های 35 و 70 روزگی انجام گرفت. دوازده رأس گوساله در سن 70 روزگی کشتار شدند. مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه در قبل از شیرگیری (05/0 p <)، بعد از شیرگیری و کل دوره (0001/0 >p ) تحت تأثیر تیمارها قرارگرفتند و در گوساله های مصرف کننده 10% علوفه بالاترین بود. بازده خوراک بین تیمارها در دوره قبل و بعد از شیرگیری تفاوت معنی داری نداشت اما در کل دوره آزمایش تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرارگرفت (01/0 =p ) وتیمار آجیلی از نظر عددی بازده خوراک بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشت. همچنین وزن ازشیرگیری (01/0 =p ) و وزن در انتهای دوره (0001/0 > p) تحت تأثیر تیمار آزمایشی قرار گرفت و تیمار شامل10% علوفه وزن بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشت. در اندازه گیری ابعاد بدن مانند: عرض هیپ، ارتفاع هیپ، طول بدن، ارتفاع جدوگاه و دور سینه در قبل و بعد از شیرگیری بین تیمارها تفاوتی وجود نداشت اما در تمامی این موارد هم تیمار شامل 10% علوفه از نظر عددی مقدار بالاتری از اندازه بدن را به خود اختصاص داد. عمق شکم در قبل از شیرگیری (01/0=p ) و بعد از شیرگیری (01/0p < ) تحت تأثیر تیمارها قرارگرفت و تیمار شامل 10% علوفه دور شکم بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشت. غلظت کل اسیدهای چرب فرار و ازت آمونیاکی در قبل از شیرگیری تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند ولی در بعد از شیرگیری تحت تأثیر تیمارها قرارگرفتند (01/0p = ) و در تیمار شامل 10% علوفه بترتیب کمترین و بیشترین بودند. ph شکمبه در بعد از شیرگیری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (0001/0p < ) و در تیمار شامل 10% علوفه بالاترین بود. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام در بعد از شیرگیری تحت تأثیر تیمارها قرارگرفتند (01/0p < ) و در تیمار آردی پایین ترین بودند و در تیمار شامل 10% علوفه بالاترین بودند. ضخامت ماهیچه حلقوی، طولی، مجموع ضخامت ماهیچه ها، ضخامت کل دیواره، ضخامت لایه کرآتینه، ضخامت لایه اپیتلیوم (05/0p = )، طول و عرض پاپیلا تحت تأثیر تیمارها قرارگرفتند (01/0 >p ). ضخامت لایه اپیتلیوم، ضخامت لایه کرآتینه و عرض پاپیلا در تیمار شامل 10% علوفه کمترین بودند و ضخامت ماهیچه حلقوی، طولی، مجموع ضخامت ماهیچه ها وضخامت کل دیواره در تیمار شامل 10% علوفه بالاترین بودند. نتایج نشان داد که حضور10% علوفه در کنار کنسانتره آردی سبب بهبود عملکرد و توسعه شکمبه در مقایسه با سایر تیمارها در گوساله های شیرخوار هلشتاین می شود.
سید محسن حسینی رنانی رحمان جهانیان
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از اسیدهای آلی بر عملکرد، پاسخ های ایمنی، قابلیت هضم ایلئومی مواد مغذی و جمعیت میکروبی روده جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های بر پایه غلات مختلف به انجام رسید. برای این منظور، از تعداد 450 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 استفاده گردید و پرندگان بطور تصادفی در بین 5 تکرار هر یک از 9 تیمار آزمایشی در قالب یک آزمایش فاکتوریل 3×3 توزیع شدند. تیمارهای غذایی شامل سه جیره بر پایه ذرت، گندم و جو و سه وضعیت از لحاظ استفاده از اسیدهای آلی (جیره شاهد و جیره های حاوی 25/0 درصد اسید بوتیریک یا سیتریک) بودند که طی یک دوره آزمایشی 42 روزه به پرندگان تغذیه شدند. در سنین 11 و 27 روزگی، پرندگان علیه بیماری نیوکاسل واکسینه شده و یک هفته پس از هر نوبت واکسیناسیون، نمونه های سرم خون پرندگان گردید. همچنین نمونه های سرم خون پس از واکسیناسیون علیه ویروس بیماری های گامبورو و برونشیت مورد آنالیز قرار گرفتند. در سنین 27 و 33 روزگی، گلبول قرمز گوسفندی (srbc) مورد تزریق قرار گرفته .در سن 42 روزگی، دو پرنده از هر قفس بطور تصادفی وزن کشی،کشتار و تشریح شدند. همچنین محتویات ایلئومی پرندگان، تخلیه و برای کشت میکروبی به آزمایشگاه منتقل گردید. نتایج آزمایش نشان داد که به جز در دوره پایانی، استفاده از اسیدهای آلی باعث افزایش وزن روزانه شدند (05/0 > p). در دوره های آغازین و پایانی، جیره های بر پایه ذرت باعث بیشترین اضافه وزن شدند، ولی در دوره رشد، جیره های حاوی جو و گندم بیشترین (05/0 > p) میانگین اضافه وزن روزانه را به دنبال داشتند. در دوره پایانی (001/0 > p) و کل دوره (05/0 > p)، مصرف جیره های حاوی ذرت و جو باعث افزایش میزان مصرف خوراک در مقایسه با گندم شد.استفاده از اسیدهای آلی درجیره ، باعث بهبود قابل ملاحظه ضریب تبدیل غذا در مرحله رشد (001/0 > p) و کل دوره (01/0 > p) شد. مکمل نمودن جیره با اسیدیفایرها باعث کاهش (05/0 > p) وزن پانکراس و روده های کور شد، اما تنها اسید سیتریک توانست وزن نسبی سنگدان را کاهش (001/0 > p) دهد. جیره های بر پایه ذرت و جو برخلاف گندم باعث کاهش وزن نسبی کبد و افزایش وزن پانکراس شدند (05/0 > p). استفاده از جو باعث افزایش وزن نسبی روده های کور (05/0 >p) و سنگدان (01/0 >p) شد. بیشترین (05/0 > p) بازده سینه به تیمار اسید بوتیریک اختصاص داشت و مصرف جیره های بر پایه ذرت باعث بهبود عددی درصد لاشه و سینه شد. اگرچه وزن نسبی اندام های لنفاوی تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما مصرف اسیدیفایرها در جیره باعث بهبود (05/0 > p) تیتر آنتی بادی در برابر ویروس های نیوکاسل و برونشیت، و آنتی ژن srbc شد. مکمل نمودن اسیدهای آلی به جیره، جمعیت باکتریایی مضر ایلئوم را کاهش (001/0 > p) داد، درحالیکه مصرف جیره های بر پایه جو و گندم، باعث افزایش این جمعیت ها شدند (05/0 >p ). نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که استفاده از اسیدهای آلی در جیره می تواند امکان مصرف غلاتی همچون جو و گندم را در جیره جوجه های گوشتی افزایش دهد .
حسین معینی احمد ریاسی
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر شکل فیزیکی خوراک آغازین و علوفه بر فراسنجه های خونی، تغییرات هیستولوژیک و جمعیت باکتری های پاتوژن روده ی کوچک گوساله های هلشتاین طراحی گردید. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 13 تکرار و به مدت 70 روز اجرا شد. تیمارها شامل خوراک آغازین آردی، خوراک آغازین آجیلی (چند قطعه ای)، خوراک آغازین پلت و خوراک آغازین آردی به همراه یونجه بودند. در روزهای 25، 50 و 70 آزمایش، خونگیری از سیاهرگ گردن جهت بررسی فراسنجه های خونی انجام گردید. هم چنین در روزهای 35 و 70، نمونه های مدفوع از داخل رکتوم و در ظرف های استریل گرفته شد و در محیط کشت ائوزین متیلن بلو آگار (emb آگار) برای شمارش تعداد باکتری های اشرشیاکلی و سالمونلا کشت داده شد. در 70 روزگی به صورت تصادفی از هر تیمار 3 گوساله انتخاب و کشتار شد. نمونه های کبد و روده کوچک )از قسمت های دوازدهه (دئودنوم)، ژژنوم و ایلئوم( برای بررسی تغییرات هیستولوژیک آن ها تهیه و در فرمالین قرار داده شد و بعد از تهیه ی برش و رنگ آمیزی، توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین ph محتویات بخش های مختلف روده نیز اندازه گیری شد. نتایج آنالیزهای خونی نشان دهنده ی اختلاف معنی دار (05/0>p) بین تیمارها برای فراسنجه های گلوکز، bun، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین های با چگالی پایین (ldl )، لیپوپروتئین های با چگالی بالا (hdl )، آسپارتات ترانس آمیناز (ast)، آلانین ترانس آمیناز (alt)، هورمون های 3t و 4t، پروتئین کل و گلوبولین سرم بود به طوری که بیشترین غلظت گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول و hdl و کمترین غلظت ldl مربوط به تیمار آردی به همراه یونجه بود. شمارش گلبول های سفید و قرمز خون بین تیمارها اختلاف معنی دار نداشت. بیشترین تعداد باکتری های اشرشیاکلی و سالمونلا مربوط به تیمار پلت و کمترین تعداد آن ها مربوط به تیمار آردی همراه با یونجه بود (05/0>p). هم چنین تیمار پلت بیشترین میزان چربی کبد و بدترین انسجام بافتی کبد را دارا بود (05/0>p). از بین شاخص های هیستولوژی روده تنها ضخامت لایه ی ماهیچه ای بین تیمارها اختلاف معنی دار داشت (05/0>p) و بیشترین ضخامت مربوط به تیمار آردی همراه با یونجه و کمترین ضخامت نیز مربوط به تیمار پلت بود. مقادیر عددی ph روده معنی دار نشد و از بین یافته های وزن اندام های داخلی تنها وزن نسبی شش ها معنی دار بوده (05/0>p) و کمترین آن مربوط به تیمار پلت بود و بیشترین وزن نسبی کبد نیز مربوط به تیمار آردی همراه با یونجه و کمترین آن متعلق به تیمار پلت بود (05/0>p). نتایج این آزمایش بیانگر آن است که شکل فیزیکی خوراک آغازین بر شاخص های متابولیک خونی و کبدی، جمعیت باکتری-های مضر روده و شاخص های هیستولوژیک آن اثرگذار بوده و در این بین، حضور 10 درصد یونجه به همراه خوراک آغازین با بهبود شاخص ها ی متابولیک خونی و کبدی و کاهش جمعیت باکتری های مضر روده، بیشترین اثر را بر بهبود پاسخ های عملکردی و سلامتی گوساله های هلشتاین بر جای گذاشت.
سارا حسنوند جوانمرد علی صادقی سفید مزگی
چکیده مطالعه حاضر به منظور برآورد سود اولین دوره شیردهی و ارزیابی ژنتیکی آن، در جمعیت گاوهای هلشتاین ایران انجام شد. برای این منظور از اطلاعات 219507 راس گاو ماده مولد هلشتاین از 569 گله کشور که اولین زایش آن ها طی سال های 1379 تا 1390 بود، استفاد شد. همچنین از اطلاعات اقتصادی که از سطح سه گاوداری بزرگ استان اصفهان جمع آوری شد، جهت برآورد سود اولین دوره شیردهی برای هر گاو استفاده گردید. با استفاده از رویه مدل های خطی تعمیم یافته ( proc glm ) نرم افزار آماری sas 9.1 عوامل موثر بر تغییرات صفت مورد مطالعه استخراج شدند و در نهایت اثر گله- سال- فصل زایش به عنوان عامل ثابت و اثر سن در اولین زایش ( درجه اول و دوم ) به عنوان عامل همبسته در مدل نهایی جهت ارزیابی ژنتیکی، قرار گرفتند. مولفه های ژنتیکی از طریق مدل حیوانی و با بهره گیری از روش متوسط اطلاعات حداکثر درست نمایی محدود شده ( aireml ) برآورد شد. روند فنوتیپی و ژنتیکی از طریق رگرسیون بر اساس سال زایش برآورد شد. همچنین میانگین سود اولین دوره شیردهی 61/17178 هزار ریال برآورد شد. روند فنوتیپی صفت سود در اولین دوره شیردهی بر اساس سال زایش برابر با 89/639- هزار ریال به ازای هر راس گاو ماده مولد برآورد شد. بخشی از این نزول در روند فنوتیپی به دلیل شرایط اقتصادی و نامناسب بودن وضعیت بازار در طی سال های گذشته می باشد. روند ژنتیکی برای صفت سود اولین دوره شیردهی بر اساس سال زایش برابر با 42/85 هزار ریال برآورد شد. همچنین تولید شیر با سهم 5/78 % از درآمد کل به ازای هر راس گاو ماده مولد مهمترین منبع درآمد اولین دوره شیردهی بود. بنابراین مهمترین دلیل صعودی بودن روند ژنتیکی سود اولین دوره شیردهی، انتخاب ژنتیکی شدید برای تولید شیر و بهبود وضعیت تولید گاوهای شیری در سال های گذشته می باشد. اثر گله- سال- فصل زایش و اثر سن در اولین زایش ( درجه اول و دوم ) تأثیر معناداری ( 01/0 > p) بر صفت سود اولین دوره شیردهی داشت. وراثت پذیری 22/0 با انحراف معیار 004/0 برای صفت سود اولین دوره شیردهی برآورد شد. باتوجه به مقدار وراثت پذیری برآورد شده می توان برای صفت سود اولین دوره شیردهی به طور مستقیم انتخاب انجام داد و به پیشرفت ژنتیکی مطلوبی رسید. واژه های کلیدی: گاو شیری، سود، مولفه های واریانس، ارزیابی ژنتیکی
حسین مکتبی ابراهیم قاسمی
به منظور بررسی پاسخهای عملکرد، فراسنجه های شکمبه ای و رفتار گوساله های هلشتاین به سطح و منبع الیاف خوراک آغازین (تفاله چغندر و علوفه یونجه)، آزمایشی با استفاده از 52 رأس گوساله نر هلشتاین (با میانگین وزنی 5/0 ± 7/41 کیلوگرم) در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گردید. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: خوراک آغازین شاهد، خوراک آغازین حاوی 10 درصد تفاله چغندر پرک، خوراک آغازین حاوی 20 درصد تفاله چغندر پرک و خوراک آغازین حاوی 10 درصد علوفه یونجه. گوساله های تازه متولد شده پس از دریافت مقدار معینی آغوز، از 3 روزگی وارد طرح شدند و در 50 روزگی از شیر گرفته شدند. روش و مقدار ارائه شیر (روزانه 5 لیتر) برای همه تیمارها یکسان بود. مصرف خوراک و وزن کشی هر 10 روز یکبار ثبت می شد. ارزیابی های آماری نشان داد، مصرف خوراک آغازین، کل ماده خشک، متوسط افزایش وزن روزانه و وزن بدن در قبل و بعد از شیرگیری و در کل دوره برای گروه مصرف کننده 10 درصد تفاله چغندر پرک بیشترین بود (0/01>p). گوساله های تغذیه شده با جیره شاهد، بیشترین بازده غذایی را بعد از شیرگیری داشتند (0/05>p). دور سینه، عمق شکم، عرض هیپ، ارتفاع هیپ و طول بدن در پایان دوره آزمایشی در گروه تغذیه شده با 10 درصد تفاله چغندر پرک در خوراک آغازین بیشتر بود (0/05>p). در رابطه با رفتارشناسی، گوساله های مصرف کننده خوراک آغازین حاوی علوفه نشخوار، حالت خوابیده و رفتارهای غیر تغذیه ای بیشتری داشتند ( 0/01>p). قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، الیاف شوینده خنثی و اسیدی در گوساله های تغذیه شده با جیره شاهد از لحاظ عددی بیشتر بود اما گوارش پذیری پروتئین خام در خوراک آغازین حاوی علوفه بالاترین بود (0/05>p). گوساله های تغذیه شده با علوفه، ph شکمبه بالاتر، نیتروژن آمونیاکی و مقدار کل اسید های چرب فرار شکمبه کمتری در قبل و بعد شیرگیری داشتند (0/05>p). غلظت استات در گروه تغذیه شده با 10 درصد تفاله در قبل و بعد از شیرگیری بیشترین و میزان بوتیرات کمترین بود (0/05>p). نسبت استات به پروپیونات در تیمار شاهد کمترین میزان بود. نمره مدفوع در قبل و بعد شیرگیری و کل دوره در گروه های دریافت کننده تفاله چغندر کمتر بود (0/05>p). گروه دریافت کننده تیمار حاوی 10 درصد تفاله چغندر، در قبل و بعد از شیرگیری بیشترین میزان گلوکز و کمترین میزان بتا هیدروکسی بوتیریک اسید را در سرم خون داشتند (0/05>p). بیشترین میزان نیتروژن اوره ای خون نیز در گروه تغذیه شده با خوراک آغازین حاوی علوفه بود (0/05>p). به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده، حضور 10 درصد تفاله چغندقند پرک در خوراک آغازین باعث افزایش عملکرد و سلامت گوساله ها شد.
رقیه وجگانی مسعود علیخانی
به منظور بررسی تاثیر مخلوط اسانس گیاهان داروئی در جیره استارتر، با و بدون علوفه و تحت تنش ملایم حرارتی بر عملکرد رشد و پارامترهای سلامتی گوساله های شیرخوار هلشتاین، آزمایشی با استفاده از40 راس گوساله نر و ماده ( به ترتیب، به نسبت 7 به 3 در هر تیمار) با میانگین وزن 4/0 ± 42 کیلوگرم ، در 4 تیمار انجام شد. تیمارهای آزمایشی در این پژوهش شامل: الف) استارتر، ب) استارتر+ 10 درصد علوفه، ج) استارتر + 2/0 درصد بیوهربال، د) استارتر + 10 درصد علوفه + 2/0 درصد بیوهربال بودند. این مخلوط، تحت عنوان بیوهربال دام می باشد که با استفاده از اسانس های گشنیز، زیره سبز، نعناع فلفلی و علف لیمو غنی شده است.