نام پژوهشگر: بهلول علائی
بهلول علائی کورش صفوی
الف. موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف) هدف اصلی این تحقیق، ارائۀ توصیف و تحلیلی از شیوۀ عملکرد ارجاع در زبان فارسی با تکیه بر نظرات فیلسوفان زبان و معنی شناسان صوری است. از سوی دیگر، سعی بر آن است که انگاره ای یکپارچه از عملکرد ارجاع در زبان فارسی ارائه گردد. نظر بر این است که شناخت عملکرد ارجاع، به شناخت هرچه بیشترِ عملکرد زبان انسان و نظریه پردازی بهتر دربارۀ آن منجر خواهد شد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها این پژوهش از سویی به حیطۀ مطالعات فلسفۀ زبان وارد می شود که خود شاخه ای از فلسفۀ تحلیلی است. از سوی دیگر، از ابزارهای منطق صوری نیز در تحلیلهای خود بهره برده و به آن گونه از مطالعات معنی شناختی می پردازد که معنی شناسی صوری نامیده شده است. این پژوهش، علاوه بر اهداف کلّی اش، پاسخ به پرسشهای ویژه ای را نیز دنبال می کند؛ یکی اینکه سازوکارهای ارجاع در زبان فارسی کدامند؟ دیگر آن که چگونه می توان تمام روابط ارجاعی را تحت یک الگوی ارجاعی واحد توضیح داد؟ دو فرضیه مطرح شده است؛ نخست آنکه بخشی از سازوکارهای ارجاع همگانی است، امّا عملکردهایی نیز وجود دارد که ویژۀ زبان فارسی است. دیگر آنکه همۀ روابط ارجاعی در درون زبان و خارج از آن تحت یک الگوی واحد، که مبتنی بر مفهوم اساسی مصداق گفتمانی است، قابل توضیح می باشد. پ. روش تحقیق دست کم دو برداشت از ارجاع مورد نظر است: یک برداشت معنی شناختی و یک برداشت کاربردشناختی. در این پژوهش، زبان فارسی در شکل طبیعی اش مد نظر است و زبان ادبی یا زبانهای مصنوعی نظیر زبان صوری منطقیون و ریاضیدانها و نظایر آن مطرح نیست. روش پژوهش، توصیف و تحلیل است. به این ترتیب که پژوهشگر، نمونه هایی از جمله ها و متون فارسی را ارائه داده و به محک نظریات فلاسفه، معنی شناسان و کاربردشناسان و نیز تبیین نظرات خود می پردازد و نهایتاً فرضیه هایش را تأیید یا رد می کند. ت. یافته های تحقیق مهمترین یافته های این پژوهش عبارتند از: (1) تغییر ارزش صدق گزاره ها در اثر جایگزینی اسامی خاص هم مرجع تحت تأثیر عوامل کاربردشناختی اند که به صورت عملگرهای منطقی عمل می کنند. (2) از آنجا که معرفگی، به صورت معنی شناختی در زبان فارسی رمزگذاری نمی شود، نظریۀ اوصاف معرف، قابل تسرّی به زبان فارسی نیست. (3) افادۀ جنس بودگی، ارجاع و اسناد، خوانش توزیعی یا خوانش جمعی از گروههای اسمی، قابلیت دسترسی گروه اسمی به مرجع و شناخت مفروض گوینده از ارجاع گروه اسمی، بدون رمزگذاری معنی شناختی صورت می پذیرد و باورها و شناخت مشترک گوینده و شنونده از جهان خارج در این امر دخیل است. (4) عملکرد پس اضافۀ «را» در افادۀ مشخص بودگی و نیز حالت نمایی مفعول صریح باید در ارتباط با فعل جمله تعبیر شود که باز هم تابعی از شناخت ما نسبت به منطق حاکم بر جهان خارج است. همچنین، جایی که معرفگی یک عبارت مفعولی صریح قابل انکار نیست، امکان حذف «را» وجود ندارد. (5) ارجاع به یک مصداق گفتمانی ارتباطی با وجود مصداقی واقعی ندارد. (6) نقاط ارجاعی شناختی یا پیش نمونه ها، با تأثیرپذیری از موقعیتها و علائق شخصی افراد تنوع می یابد و همین امر باعث هم پوشی ارجاعی نیز می شود. ث. نتیجه گیری و پیشنهادها بررسی شیوۀ عملکرد ارجاعی زبان فارسی و مقایسۀ آن با شیوۀ عملکرد زبانی مانند انگلیسی چند نمونه از کارکردهای زبان ویژۀ فارسی را آشکار ساخته، فرضیۀ اول را تأیید کرد. از سوی دیگر، می توان الگویی کلّی از عملکرد ارجاع ترسیم کرد که بتواند تمام یافته ها در باب عملکرد ارجاعی گروههای اسمی زبان فارسی را به طور مطلوب پوشش دهد. از این رو، فرضیۀ دوم نیز تأیید می شود. بر اساس چنین الگویی، هر گروه اسمی بر یک مصداق گفتمانی ارجاع می دهد که از طریق سازوکارهای معینی به گفتمان وارد شده و در آن تثبیت شده است. در کل، ارجاع پدیده ای پویا و چند سطحی است که به تعامل زبان و جهان وابسته است. یکی از نتایج این تعامل و پویایی، اقتصاد زبانی است؛ که طی آن قادر می شویم یک عبارت زبانی واحد را برای ارجاع به مصداقهای کمابیش متفاوتی در موقعیتهای ارتباطی مختلف به کار بگیریم. چند موضوع قابل تحقیق دیگر در حوزۀ ارجاع، عبارتند از: الف) یک بررسی مقابله ای از عملکرد ارجاع در گروههای اسمی فارسی و در زبانی دیگر به منظور بررسی رمزگذاریهای معنی شناختی و کاربردشناختی و تبیین دلایل آنها. ب) محدودیتهای ارجاعی در نظریۀ مرجع گزینی و تبیین های معنی شناختی آنها با تکیه بر مفهوم گفتمان و مصداقهای گفتمانی. پ) تعیین محدودیتهای حاکم بر رمزگذاریهای معنی شناختی و کاربردشناختی در گروههای اسمی. ت) نحوۀ شکل گیری و درک معانی استعاری یا ارجاع استعاری. صحت اطلاعات مندرج در این فرم بر اساس محتوای پایان نامه و ضوابط مندرج در فرم را گواهی می نماید.