نام پژوهشگر: داریوش رحیمی
فاطمه عابدی داریوش رحیمی
زندگی بشر در طول تاریخ همواره در معرض انواع مخاطرات طبیعی قرار داشته که برخی از آنها مانند سیلاب، خشکسالی، سرمازدگی، یخبندان و ... ناشی از فرایندهای آب و هوایی می باشند. در این رساله سعی شده است تا با بررسی عناصر مختلف هواشناسی و هیدرولوژیکی، به شناخت و پیش آگاهی از رفتار دو پدیده سیلاب و خشکسالی در حوضه سد زاینده رود پرداخته شود تا با دستیابی بدان، بتوان راهکار های مناسبی برای پیشگیری، مقابله وکاهش معضلات محیطی ارائه داد. حوضه سد زاینده رود مهمترین نقش را در توسعه بخصوص در مناطق خشک ونیمه خشک ایفا می کند و تولید و توزیع آب از سراب تا پایاب حوضه و حتی حوضه های مجاور را برعهده دارد. در این پژوهش ابتدا به بررسی وضعیت اقلیمی، فیزیوگرافی و هیدرولوژی حوضه پرداخته شد و سپس وضعیت خشکسالی با کمک دو شاخص spi وsiap بررسی شد و نقشه های گستره خشکسالی برای هر یک از سالهای آماری تهیه شد و نتایج نشان داد که کلیه مناطق حوضه در این دوره سی ساله خشکسالی را تجربه کرده اند، اما بخشهایی از حوضه مانند بخشهای شمال غرب و مرکز بیشتر در معرض خشکسالی قرار دارد. و احتمال وقوع خشکسالیها در سالهای آتی به کمک روشهای آماری پیش بینی شد. در فصل چهارم به بررسی سیلاب حوضه با توجه به آمار آب سنجی ایستگاه قلعه شاهرخ و اسکندری از سال 1351 تا 1384 پرداخته شد و 11 سیلاب به عنوان نمونه انتخاب شد سپس تاثیر میزان بارش، درجه حرارت و ذوب برف در هر سیلاب بررسی شد و نتایج نشان داد که از 11 سیلاب مورد مطالعه، در 6 مورد بارشهای سنگین رخ داده است ولی تقریباً در همه سیلابها حتی در سیلابهای فصل پاییز و زمستان تاثیر ذوب برف دیده می شود. در مرحله بعد دوره های برگشت سیلاب برآورد گردید و الگوهای گردشی که منجر به وقوع سیلاب در حوضه می گردد، شناسایی شد و مشخص گردید که با شناخت کانون و مسیر حرکت الگوهای گردشی ایجاد کننده سیلاب و ردیابی روزانه آنها پیش بینی سیلابهای بزرگ حوضه، قبل از شروع بارش تقریباً مقدور خواهد بود و نهایتاً در فصل پنجم راهکارهای مدیریت بحران در زمینه خشکسالی و سیلاب در حوضه مورد مطالعه ارائه گردید.
کرامت هاشمی عنا جواد خوشحال دستجردی
در این پژوهش از داده های روزانه بارش ایستگاههای سینوپتیک و کلیماتولوژی مستقر در استان خوزستان طی دوره آماری (2004-1961) با رویکرد محیطی-گردشی استفاده شده است. برای تحلیل خوشه ای بر روی بارش ایستگاهها در رویکرد محیطی و استخراج نقشه های جو بالا در رویکرد گردشی از نرم افزارهایmatlab,grads,و surfer استفاده شد. در ا ستان خوزستان به علت شرایط مساعد رطوبتی در صورت ورود عوامل صعود قوی بارانهای سنگین اتفاق می افتد که عامل اصلی سیلابها می باشد. بدین منظور شناسایی سامانه های موجد اینگونه بارشها و زمان رخداد آنها در منطقه می تواند برای استفاده بهینه از آب ناشی از آنها و همچنین آمادگی در برابر اثرات مخرب و کاهش خسارات ناشی از آنها و هشدار به مسئولین و ساکنان موثر باشد. لذا مسئله اصلی این تحقیق شناخت و آگاهی نسبت به بارشهای سنگین( بالاتر از 70 میلی متر) و سازوکارهای همدید ایجاد کننده این بارش ها بود تا با معیار قرار دادن بارش های سنگین استان خوزستان توجه خود را به رفتار گردشهای جوی و سامانه های همدید موجد آن معطوف کنیم. با این عمل می توان چند روز قبل از رویت الگوهای منجر به این نوع بارشها، وقوع آنها را پیش بینی کرد و اقدامات لازم را حداقل برای کاهش آثار زیانبار آنها بکار برد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده های محیطی این پژوهش نشان می دهند که بارشهای سنگین استان خوزستان در فصل پاییز و زمستان و عمدتاً در ماههای دسامبر و ژانویه ریزش می کنند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل نقشه های سینوپتیکی داده های جوی نشان می دهند که سامانه های سودانی و مدیترانه ای مهمترین الگوهای موجد بارشهای سنگین در منطقه می باشند. زمان فعالیت سامانه مدیترانه ای – سودانی عمدتاً ژانویه و قلمرو بارشی آن شمال ، شمالشرق و شرق منطقه می باشد. منابع تأمین رطوبت بارشهای سنگین منطقه مورد مطالعه عمدتاً اقیانوس هند مناطق حاره ای شرق و غرب آفریقا، ، خلیج عدن و دریای مدیترانه و منابع تشدید کننده رطوبت دریای سرخ و خلیج فارس می باشد.
حسن زرین مو جواد خوشحال دستجری
بارش پدیده ای اقلیمی است که به دلیل وابستگی زندگی جانداران و نیز نوسان های زمانی و مکانی شدید آن نسبت به دیگر متغیر های اقلیمی اهمیت چشمگیری دارد. اهمیت بارش در مناطقی که با کمبود، یا ریزش ناگهانی حجم زیادی از آن روبه رو هستند آشکار تر است. استان سیستان و بلوچستان از نواحی خشک و بسیار خشک کشور محسوب می شود که میزان بارندگی در آن به نسبت تبخیر سالیانه بسیار پایین است. بارش های سالانه اندک،کوتاهی دوره بارش و نزول بارش ها به صورت رگبارهای شدید و کوتاه مدت از خصوصیات بارز اقلیم استان سیستان و بلوچستان می باشد. در این منطقه ممکن است روزهای متمادی خشکی حاکم شود اما به یکباره چنان بارشی رخ دهد که به دلیل شرایط فیزیکی و شرایط آب و هوایی نابهنجار مقدار قابل توجهی آب در مدت چند روز یا چند ساعت فرو ریخته و سیلاب های مخربی را ایجاد می کند. این سیلاب ها در اثر بارش های رگباری شدید رخ می دهد اگر بتوان زمان رخداد این بارش ها را پیش بینی نمود تا اندازه زیادی می توان خسارات ناشی از آنها را کاهش داد. مسئله اصلی این تحقیق شناخت و آگاهی نسبت به بارشهای سنگین و سازوکارهای همدید ایجاد کننده این بارش ها بود تا با معیار قرار دادن بارش های سنگین استان سیستان وبلوچستان توجه خود را به رفتار گردشهای جوی و سامانه های همدید موجد آن معطوف کنیم. با این عمل می توان چند روز قبل از رویت الگوهای منجر به این نوع بارشها، وقوع آنها را پیش بینی کرد و اقدامات لازم را حداقل برای کاهش آثار زیانبار آنها بکار برد. در این پژوهش از داده های روزانه بارش 13 ایستگاه سینوپتیک وکلیماتولوژی مستقر در استان سیستان و بلوچستان طی دوره آماری (1385-1339) با رویکرد محیطی به گردشی استفاده گردید.مبنای مطالعه در این پژوهش به صورت ایستگاهی است و بارش سنگین برای هر ایستگاه به طور جداگانه از طریق شاخص آماری توزیع گامبل تیپ 1 محاسبه گردید.نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اکثر بارش های سنگین استان سیستان و بلوچستان غالبا مربوط به فصل زمستان با حداکثر فراوانی آن در ماه ژانویه مربوط می شود. همچنین نتایج حاصل از تحلیل نقشه های سینوپتیکی داده های جوی نشان داد که سامانه های مدیترانه ای ، سودانی و موسمی مهمترین الگوهای بارش سنگین این استان می باشد. فعالیت سامانه های مدیترانه ای و سودانی در دوره سرد سال و سامانه موسمی در دوره گرم سال در این منطقه اتفاق می افتد . منابع تامین رطوبت بارش های سنگین این استان عمدتا اقیانوس هند ، خلیج فارس، دریای عمان ، دریای سرخ و دریای مدیترانه می باشد
تیمور علیزاده جواد خوشحال
بارش های سنگین یکی از پدیده ای مخرب محیطی هستند که در هنگام وقوع، خسارات زیست محیطی زیادی به بار می آورند. این خسارات در مناطق خشک کشور به علت شرایط حساس زیست محیطی نسبت به سایر مناطق بیشتر می باشد. در این پژوهش استان کرمان به عنوان یکی از این مناطق انتخاب گردیده و با رویکرد مطالعاتی همدیدی بارش های سنگین آن بررسی گردید. برای این منظور داده های بارش روزانه 14 ایستگاه همدید و اقلیمی استان کرمان از تاریخ بدو تاسیس ایستگاه ها تا 29/12/1388 از سازمان هوا شناسی کشور گرداوری شد. سپس با انجام شاخص آماری گامبل تیپ یک بارش سنگین برای هر ایستگاه بطور جداگانه تهیه گردید و در نهایت با در نظر گرفتن روزهای فراگیر تعداد 76 رخداد از این بارش ها شناسایی گردید. سپس جهت تحلیل همدید این پدیده ها داده های روزانه جو بالا در متغیرهای فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، دما، بادمداری، بادنصف النهاری در ترازهای 1000 تا 250 هکتو پاسکال در محدوده -30 تا 100 درجه طول شرقی و 0 تا 90 درجه عرض شمالی از سری داده های بازسازی شده ncep/ncar برداشت گردید. سامانه های همدید بارش های مورد نظر با خوشه بندی الگوهای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال طبقه بندی گردیدند. تحلیل درون سو و برون سویی داده ها نشان داد که 5 طبقه توان بازنمایی سامانه ای موجد بارش سنگین استان کرمان را دارد. تحلیل همدید سامانه های درون طبقه ها نشان داد که این بارش ها تماماً به توسط توسعه رو به شرق فرود شرق مدیترانه حاصل شده اند. بطوریکه با توسعه این سامانه در تروپوسفر میانی، سامانه سودانی در تراز دریا به یک سامانه دینامیکی تبدیل شده و تا روی ایران بخصوص نیمه جنوبی کشور کشیده شده و با توجه به قرار گیری کشور در قسمت تاوایی مثبت فرود شرق مدیترانه شرایط صعود برای سامانه سودانی فراهم شده است. این شرایط زمانی تشدید شده که تاوه قطبی تا عرض های پایین امتداد یافته و باعت تقویت فرود شرق مدیترانه گردیده و شدیدترین بارش های استان کرمان در این شرایط فرو ریخته اند. بررسی الگوهای جریان تامین کننده رطوبت بارش های سنگین استان کرمان نشان داد که، بیشینه شار رطوبتی تامین کننده بارش های سنگین این استان در تراز های 1000 و 925 هکتوپاسکال بوده که عمدتاً از سمت دریاهای عرب، عمان، اقیانوس هند و خلیج فارس تامین شده است. رطوبت دریاهای سرخ و مدیترانه تاثیری در تامین رطوبت این بارش ها در این تراز ها ندارند. با افزایش ارتفاع در ترازهای 850 و 700 هکتوپاسکال قرارگیری الگوهای واچرخندی بر روی دریای عرب و شبه جزیره عربستان رطوبت این دریا و دریای سرخ را به سمت ایران می کشاند. بطور کلی با افزایش ارتفاع در تراز 700 هکتوپاسکال میزان شار رطوبتی متاثر از الگوهای فشار فرود شرق مدیترانه و واچرخند روی دریای عرب می باشد که رطوبت آنها عمدتاً از سمت اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای مدیترانه و حتی دریای سیاه می باشد، از لحاظ مقدار رطوبت ویژه بسیار کمتر از الگوهای جریان تراز های پایین هستند. کلید واژه ها: استان کرمان، تحلیل همدید، توزیع گامبل تیپ یک، تحلیل خوشه ای، فرود شرق مدیترانه، تاوه قطبی
مهدی امینی محمد حسین رامشت
هدف اصلی این پایان نامه تفکیک اراضی حوضه آبریز میدان گل و تعیین قابلیت ها و محدودیت های هر یک از آن ها می باشد. اراضی، بر اساس فرم زمین به واحدهای دشت، دشت سر، مخروط افکنه، پلایا، تپه ماهور و دشت سر تفکیک شده و ویژگی های هر یک از آن ها شرح داده شده است. سپس با توجه به ویژگی های اساسی هر یک از واحدها، توان ها و محدودیت هایی که در بهره برداری و استفاده از آن ها باید مورد توجه قرار گیرد تشریح شده است. از جمله مسائلی که در این پایان نامه مورد توجه قرار گرفته است انجام تحلیل هایی از وضعیت حرارتی، بارش، انرژی، زمان، مواد مادری، گسل ها، آب های زیرزمینی و تبخیر و تعرق حوضه بوده و سعی شده است این تحلیل ها در رابطه با تاثیراتی که هر یک از آن ها در قالب سیستم های ژئومورفیک بر شکلزایی منطقه می گذارند، باشد. به منظور تفکیک اراضی و انجام تحلیل ها، از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه با مقیاس های گوناگون استفاده شده است و دیگر نقشه های مورد نیاز را با استفاده از نرم افزارهای مختلف از جمله surfer، didger، arc gis، global mapper و photoshop ترسیم کرده ایم. همچنین آمار و داده های لازم را از سازمان ها و ادارات مربوطه اخذ کرده ایم. برای اثبات فرضیات تحقیق، علاوه بر استفاده از نتایج تحلیل ها، اقدام به بررسی های میدانی و مشاهده شواهد تایید کننده فرضیات نموده و عکس های مورد نیاز را تهیه کرده ایم. نتیجه ای که از اثبات فرضیات تحقیق به دست آمده این است که اولا در حوضه مورد مطالعه طی دو دوره مرطوب گذشته، دو سطح دریاچه ای متفاوت وجود داشته که دریاچه بزرگتر مربوط به دوره مرطوب تر و دریاچه کوچک تر مربوط به دوره با رطوبت کمتر است. شواهد مربوط به دوره مرطوب تر تراس های یافت شده در منطقه هستند و شواهد دریاچه کوچکتر، آبراهه های دوشاخه ای هستند که در نقشه های توپوگرافی تشخیص داده شده اند. ثانیا با توجه به اینکه حوضه در عرض های پایین جغرافیایی واقع شده، در دوره های سرد و مرطوب گذشته، فعالیت های یخسازی دائمی که بتواند رودهای دائمی ایجاد کند، انجام نمی شده است. نبود رودخانه دائمی باعث کم آب شدن دریاچه در فصول گرم می شده و همین امر مانع از شکل گیری مدنیتی گسترده در اطراف دریاچه می شده است. اما آثار و شواهدی مربوط به مدنیتی کوچک و ساده در اطراف سواحل دومین سطح دریاچه ای گذشته وجود دارد که نشان از یک نوع مدنیت هورنشینی(مدنیت مبتنی بر مرداب ها) دارد که اصطلاحا چغاسیویک نامیده می شود.
محبوبه ابن حجازی جواد خوشحال
هدف ازاین پژوهش شناسایی روابط شدت - مدت بارش در استان چهارمحال و بختیاری به منظور پیش بینی وقوع سیلاب می باشد.. در این پژوهش از داده های رگبار پنج ایستگاه باران سنج ثبات در محدوده سازمان آب منطقه ای استان، طی سالهای 1386-1380 استفاده شده است. ابتدا پایگاه داده ای از رگبارها در نرم افزار excel ایجاد شد. این پایگاه داده شامل حداکثر شدت های بوقوع پیوسته در هر سال برای هریک از تداوم های 15، 30، 45، 60، 90 دقیقه و 2، 3، 6، 12، 18، 24 ساعت می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا داده های حداکثر بارش هر یک از ایستگاهها در همه تداومها در نرم افزار minitab15 با توزیع گامبل برازش داده شد و مشخص شد که داده های مذکور بهترین برازش را با توزیع گامبل دارند، سپس بر اساس این توزیع مقادیر احتمالی شدت بارندگی ها در ایستگاههای باران سنج ثبات استان برای دوره بازگشتهای 2، 5، 10، 25، 50 و 100 سال در هر یک از تداوم ها بدست آمد. بوسیله تجزیه تحلیلهایی که در نرم افزار smada از مقادیر شدت های احتمالی بدست آمده بوسیله توزیع گامبل برای دوره برگشتهای مختلف انجام گرفت در نهایت یک رابطه نمایی به عنوان رابطه شدت - مدت در ایستگاههای استان تعیین شد.
زهرا داداش زاده محمد حسین رامشت
کنترل تغییرات و تعادل بخشی به سیستم های محیطی در مقیاس های جهانی، منطقه ای و ناحیه ای از مهمترین اهداف جغرافیای کاربردی است. اساس تحلیل های ژئومورفولوژی کارکردی بر مبنای دیدگاه سیستمی صورت می گیرد. ژئومورفولوژی سیستمی به شناسایی فرم و فرآیندهای ژئومورفیک و روابط بین آنها استوار است. در این پژوهش سعی بر آن است که هیدروژئومورفولوژی دیرینه اردبیل بررسی و دریاچه قدیمی آن بازشناسی شود. و نیز ساختار و نحوه تحول این دریاچه در کواترنر و همچنین ارتباط آن با سیر تحول کانون های مدنی موجود در این دشت از دیدگاه سیستمی بررسی شود. با توجه به تغییر ساختار اداری اردبیل از شهرستان به استان بدیهی است که نرخ توسعه در این ناحیه به شدت افزایش داشته است. لذا مطالعات مبنائی در این منطقه می تواند در تصمیم گیری مدیران و برنامه ریزان منطقه تأثیر فراوان داشته باشد. بدون تردید هر چشم انداز محیطی دارای یک الگو و فرایندی از مکانیسم ها را شامل می شود که شناخت شناسی این عوامل می تواند در تبیین و شناسائی هویت تاریخ طبیعی و پایداری محیطی و آمایش دشت اردبیل نقش اساسی و عمده ای را ایفا نماید. از جمله نکات برجسته در تبیین فرایندهای محیطی بازخوانی تاریخ طبیعی مناطق است. زیرا آنچه به عنوان یک واحد بزرگ طبیعی امروزه صحنه برنامه ریزی ماست، دارای تاریخی است که بیانگر فرایندهای بوجودآورنده آن خواهد بود. شهر فعلی اردبیل بقایای دریاچه ای بوسعت حدود 400 کیلومترمربع است که بیشتر تحت تاثیر اقلیم و تحولات ارضی منطقه حیات خود را از دست داده ولی همواره هویت زمین بوم شناختی خود را بروز می دهد و این هویت است که ظرفیت توسعه پذیری، منابع آبی، الگو ها و ساختار فیزیکی کالبد شهر و ساختار شبکه های خدماتی شهری را تبلور می بخشد و بدیهی است هرگونه برنامه ریزی بدون چنین ملاحظاتی عقیم و مشکل آفرین خواهد بود. در این پژوهش با اتکا به عملیات صحرایی و برداشت های زمینی سعی بر آن است تا رابطه بین منابع آبی جوی و سطحی و سفره های آب زیرزمینی دشت اردبیل را براساس یک نظریه تاریخی تبیین نماید و برای دست یابی به چنین هدفی روش های مختلفی را بکار برده است مانند ارزیابی سطوح ارضی با استفاده از سیستم های رقومی و روش کوک(cooke)، برآورد حجم منابع آبی موجود و میزان ذخیره سازی فصلی آب با استفاده از رابطه بیلان آبی. نتایج نشان می دهد که شهر اردبیل بستر دریاچه ای طبیعی است که بواسطه یک رخداد تکتونیکی در اواخر دوره کواترنری در آن پارگی ایجاد و آب آن از بخش شمال غربی تخلیه شده است. این منطقه در گذشته بسیار نزدیک، جولانگاه سیستم های یخ آبی خاصی بوده که تغذیه کننده اصلی آب دریاچه اردبیل محسوب می شده است. وجود یک پدیده فرسایش قهقرائی در منطقه شرقی دشت هویت و موجودیت این دشت را شدیداً متاثر ساخته و چنانچه سرعت فرسایش قهقرائی افزایش یابد بدون تردید وقوع یک اسارت رودخانه ای در دامنه شرقی حتمی خواهد بود که وقوع چنین رخدادی شبکه فعلی زهکش ها و سیستم آبی این دشت را بطورکلی دگرگون خواهد ساخت.
کرامت الله زارع جواد خوشحال دستجردی
بارشهای سنگین از پدیده های مخرب محیطی برای جنوب و جنوب غرب کشور و به ویژه استان فارس بشمار می رود. در این ناحیه میزان بارش کم و اغلب به صورت رگباری و سیل آسااست به نحوی که در بیشتر مواردباعث طغیان رودخانه هاو یا وقوع سیلاب می شوند و نهایتاً خسارتهای مالی و جانی فراوانی را برای ساکنان این نواحی به بار می آورند. چنانچه بتوان. زمان رخداد این بارشها را پیش بینی نمود و قبل از وقوع آنها تمهیدات لازم را جهت مقابله با سیلابهای ناشی از آنها انجام داد, تا حدزیادی می توان از زیانهای احتمالی جلوگیری بعمل آورد و یا میزان آن را به حد اقل رساند. بارشهای شدید و رگباری معمولاً در اثر سامانه های ورودی به این ناحیه رخ می دهند. اگر منشأ, مسیر و زمان حرکت آنها پیش بینی شود می توان از زمان وقوع بارشهای سیل آسا آگاهی پیدا کرد. بنا براین مسئله اصلی این پژوهش آن است که منشأ سامانه های بارشی موجد سیلاب و مسیر آنها در استان فارس مورد شناسایی قرار گیرد. این پژوهش به روش آماری و کتابخانه ای و بر اساس داده های بارش روزانه بیست و دو ایستگاه (سینوپتیک و کلیماتولوژی) مستقر در استان و داده های جوی آنها در طی دوره آماری (1383-1339) و با رویکرد محیطی به گردشی انجام گرفته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های محیطی نشان داد که بارشهای سنگین استان فارس عمدتاً در فصل زمستان و پاییز ریزش می کنند و از لحاظ توزیع ماهانه،ژانویه و دسامبر بیشترین رخداد را شامل می شوند همین طور بیشترین تعداد رخداد بارشهای سنگین فارس در پربارش ترین و مرتفع ترین نواحی این استان به وقوع پیوسته است. تحلیل داده های جوی و نقشه های همدیدی نشان داد که سامانه های مدیترانه ای وکم فشار سودانی مهمترین الگوهای موجد بارشهای سنگین در این ناحیه می باشند. این سامانه ها به صورتهای مستقل سودانی یا مدیترانه ای و یا ادغامی سودانی _ مدیترانه ای منجر به وقوع بارشهای سنگین می شوند. بررسی نقشه های ترازهای میانی جو نیز نشان داد که در روزهایی که بارش سنگین در استان فارس رخ داده است حضور یک فرود عمیق در شرق دریای مدیترانه قطعی است و همواره این استان در سمت نیمه شرقی محور فرود قرار داشته است. یافته های حاصل از تحلیل نقشه های همگرایی شار رطوبت نشان داد که مسیرهای اصلی ورود رطوبت به داخل استان فارس در روزهای رخداد بارشهای سنگین بیشتر از سمت جنوب، جنوب غرب و غرب کشور می باشند. منابع عمده تأمین کننده رطوبت این نوع بارشها در مرحله اول دریای عرب، دریای عمان، خلیج فارس و دریای احمر بوده است و در مرحله بعد دریای مدیترانه و سیاه با انتقال جریانهایی به سمت ایران در تأمین رطوبت اینگونه بارشها نقش داشته اند.
فروغ کدخدایی جواد خوشحال دستجردی
چکیده هدف ازاین پژوهش شناسایی روابط شدت - مدت بارش در استان اصفهان به منظور پیش بینی وقوع سیلاب می باشد.. در این پژوهش از داده های رگبار شش ایستگاه باران سنج ثبات در محدوده سازمان آب منطقه ای استان استفاده شده است. ابتدا پایگاه داده ای از رگبارها در نرم افزار excel ایجاد شد. این پایگاه داده شامل حداکثر شدت های بوقوع پیوسته در هر سال برای هریک از تداوم های 5، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 90 دقیقه و 2، 3، 6، 12، 18، 24 ساعت می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا داده های حداکثر بارش هر یک از ایستگاهها در همه تداومها در نرم افزار minitab15 با توزیع گامبل برازش داده شد و مشخص شد که داده های مذکور بهترین برازش را با توزیع گامبل دارند، سپس بر اساس این توزیع مقادیر احتمالی شدت بارندگی ها در ایستگاههای باران سنج ثبات استان برای دوره بازگشتهای 2، 5، 10، 25، 50 و 100 سال در هر یک از تداوم ها بدست آمد. بوسیله تجزیه تحلیلهایی که در نرم افزار smada از مقادیر شدت های احتمالی بدست آمده بوسیله توزیع گامبل برای دوره برگشتهای مختلف انجام گرفت در نهایت یک رابطه نمایی به عنوان رابطه شدت - مدت در ایستگاههای استان تعیین شد. کلمات کلیدی: باران های کوتاه مدت، توزیع گامبل، شدت - مدت، استان اصفهان.
محمود رنجبر دستنایی داریوش رحیمی
چکیده امروزه بسیاری از کشورهای جهان، ابعاد گسترده صنعت گردشگری را از نظر تولید، اشتغال و ایجاد درآمد درک کرده اند و از چند دهه پیش به شدت به توسعه این صنعت پرداخته اند. کشور جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که به علت داشتن پتانسیل های طبیعی، تاریخی و فرهنگی، همواره مورد توجه گردشگران نقاط مختلف دنیا قرار داشته است که این عامل شرایط مساعدی را برای بهره برداری و توسعه زیرساخت های گردشگری فراهم می سازد. از سوی دیگر با توجه به محدودیتهای مختلف اعم از فنی، مالی، زمانی و غیره، امکان بهره گیری و توسعه تمام ظرفیتها و فراهم کردن همزمان تمامی زیر ساختهای گردشگری در سطوح مختلف در مدت زمان کوتاه وجود ندارد؛ لذا استفاده از روشهای مناسب برای تعیین بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان با مدد تعدادی از معیارها و شاخصها ضروری می گردد. در همین راستا مسئولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استانها اقدام به شناسایی مناطق مستعد در زمینه توسعه گردشگری نمودند. این مناطق در سطح کشور به مناطق نمونه گردشگری معروف بوده و به علت همجواری با جاذبه های مختلف گردشگری از پتانسیل ویژه ای جهت سرمایه گذاری در زمینه گردشگری برخوردارند. هدف از تحقیق حاضر اولویت بندی مناطق نمونه گردشگری استان به منظور توسعه این مناطق و جامعه آماری مورد نظر مناطق نمونه استان و جامعه خبرگان وکارشناسان گردشگری استان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. ابزار گرد آوری اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای، مشاهده ی میدانی و پرسشنامه بوده است. از آنجا که تامین زیر ساختهای مناطق نمونه برعهده دولت و به تبع سازمان میراث فرهنگی می باشد، واین سازمان به دلیل کمبود منابع مالی قادر نیست تمامی این زیرساختها را بصورت همزمان فراهم کند؛ بنابراین منطقی به نظر میرسد آنها را براساس شاخصها ومعیارهای قابل قبولی اولویت بندی نماید. از آنجا که شاخص مشخصی از سوی سازمان برای اولویت بندی مناطق نمونه ارائه نگردیده، با استفاده از روش دلفی و براساس نظر کارشناسان گردشگری استان شاخص ها و معیارهایی انتخاب گردید؛ با توجه به اینکه معیارهای مورد نظر در اولویت بندی از ارزش واعتبار متفاوتی برخوردار می باشند لذا تکنیک سلسله مراتبی ahp بهترین روشی بود که در آن اهمیت هر یک از معیارها که ترکیبی از معیارهای کمی و کیفی بود مد نظر قرار می گرفت. لذا با استفاده از این تکنیک اقدام به اولویت بندی این مناطق شد. نتایج تحقیق نشان می دهد منطقه نمونه گردشگری سامان با ضریب اولویت 0945/0 در بین 15منطقه نمونه گردشگری استان بیشترین امتیاز را به دست آورده، درنتیجه بهترین شرایط را جهت سرمایه گذاری ها و عملیات عمرانی دارا می باشد و سایر مناطق نیز در رده های بعدی قرار گرفتند. همچنین مشخص گردید دو منطقه نمونه گردشگری پیرغار و سیاسرد ظرفیت تبدیل شدن به مناطق نمونه گردشگری در سطح ملی را داشته وسازمان می بایست در این مورد تجدید نظر نماید. واژه های کلیدی: ارزیابی، اولویتبندی، روش تصمیم گیری دلفی، تکنیک سلسله مراتبی(ahp)، مناطق نمونه گردشگری، استان چهارمحال وبختیاری
صدراله مرشدی یکتا جواد خوشحال دستجردی
چکیده: امروزه در اغلب برنامه ریزیهای مسکن و شهرسازی، اقلیم و مطالعات جغرافیایی اساس کار می باشد. اقلیم به عنوان یکی از مهمترین فاکتور در احداث ساختمانها که در آن خصوصیات اقلیمی منطقه در جهت استفاده بهتر و مطلوب تر از ساختمانهای احداث شده مورد نظر است. در این رساله به بررسی معماری بومی و جدید شهر بوشهر از نظر سازگاری اقلیمی و استفاده بیشتر از عناصر اقلیمی برای ایجاد شرایط آسایش پرداخته شده است . برای دستیابی به اهداف از آمارهای ایستگاه سینوپتیک شهر بوشهر در دوره آماری سال 1951 تا 2009 استفاده شده است، همچنین معماری شهر براساس روشهای اولگی و ماهانی و گیونی و منحنی های همدما و تعیین محدوده آسایش حرارتی در ایام سال، مورد توجه قرارگرفته است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در 22 درصد از مواقع سال آسایش برقرار می باشد و در صورت هماهنگ بودن ساختمان با شرایط اقلیمی 74 درصد از مواقع سال هوای داخل ساختمان بطور طبیعی مناسب خواهد بود. شبهای شش ماه(مه تا اکتبر ) فاقد شرایط آسایش حرارتی است و روزهای چهار ماه ازسال ( دسامبر تا مارس ) شرایط آسایش حرارتی فراهم است در نتیجه نیاز به سایه بیشتر از نیاز به آفتاب خواهد بود .از نظر جهت بهینه ساختمان، هر چند جهت جنوب با 5 تا 15 درجه انحراف به سمت شرق، به دلیل دریافت انرژی کمتر مناسب می باشد اما در صورت بکارگیری تدابیر لازم (مصالح مناسب، سایه بانها، ... ) در کاهش دریافت انرژی تابشی ، 25 درجه انحراف به سمت شرق به دلیل استفاده بیشتر از نقش و تأثیر وزش بادهای مطلوب در کاهش رطوبت هوا و ایجاد شرایط آسایش، مناسب ترین جهت استقرار ساختمانها خواهد بود. ساختمان با فرمی کشیده به شکل مکعب مستطیل در امتداد محور شرقی ـ غربی،که دیوارهای شرقی و غربی بنا کمترین سطح را درمقابل تابش دارند، مناسب می باشد. جهت گیری خیابانهای شهر، ازجنوب با 25 درجه انحراف به سمت شرق، به دلیل تمایل نسبت به باد غالب باعث بکارگیری بیشتر جریان هوای غالب در بافت شهر (در ساختمانها و معابر ) جهت خنک سازی مسیرهای عابرین و ایجاد شرایط مطلوب برای شهروندان در خیابانها و مناطق مسکونی خواهد شد. معماری بومی شهر بوشهر با بکارگیری راهکارهای مناسب، از سازگاری بیشتر با شرایط سخت اقلیمی منطقه در تأمین آسایش حرارتی برخودار است که تلفیق آنها با راهکارهای مناسب معماری جدید می تواند موجب کاهش میزان مصرف انرژی شود. کلمات کلیدی: اقلیم، معماری بومی، حدود آسایش، شهر بوشهر
یونس رحیمی داشلی برون داریوش رحیمی
در این پژوهش به بررسی اثرات نوسانات عناصر اقلیمی بر روی رژیم هیدرولوژی حوضه آبی مادرسو پرداخته شده است و عواملی که سبب به وقوع پیوستن سیلاب های بزرگ می شوند مورد بازبینی قرار گرفت.سیکل هیدرولوژی نیز از تغییرات اقلیمی دهه های اخیر تأثیرات فراوانی پذیرفته است. وقوع سیلاب های غیره منتظره و رخ دادن خشکسالی های شدید یکی از پیامدهای دگرگونی ها و نوسانات اقلیمی می باشد. با شناخت رفتارهای هیدرولوژی نسبت به این گونه نوسانات اقلیمی می توان رفتار آینده آن را پیش بینی کرد. با افزایش جمعیت در دهه های اخیر نیاز مردم به مواد غذایی موجب شده تا بشر برای دست یافتن به آن به تخریب محیط اقدام نماید و برای همین زمین های کشاورزی را به هر نحوی گسترش می-دهند، حتی با تخریب جنگل ها. حوضه مورد مطالعه نیز از این قائده استثناء نشده است. حوضه آخیز رودخانه مادرسو یکی از زیر شاخه های اصلی گرگانرود است که در دهه های اخیربا سیلاب های غیره منتظره روبرو بوده است. برای شناخت علل رخ دادن سیلاب های بزرگ نوسانات عناصر هیدرواقلیمی از قبیل انواع مختلف بارش، دما، تبخیر، رطوبت و دبی در مقیاس هاس زمانی ماهانه، سالانه و فصلی طی دوره آماری (1388-1353) و (1388-1344) در بین ایستگاه های واسنجی داده های اقلیم و آب سنجی مورد بررسی قرار گرفتند.به منظور بررسی روند داده ها از روش های آماری من-کندال(پیشنهادی سازمان جهانی هواشناسی) و معادله رگرسیون استفاده گردید.نتایج حاصله نشان دهنده وجود روند افزایشی معنی دار در مقادیر دبی و وجود تغییرات چرخه ای در عناصر اقلیمی سطح حوضه بوده است.علاوه بر آن نتایج ریزگردانی لکه های خورشیدی و ارتباط آن با دبی و بارش دارای همبستگی مثبت و با دما دارای همبستگی منفی بوده است.همچنین با بررسی پوشش گیاهی حوضه در یک دوره 20 ساله (2005-1987)نشان دهنده تغییر کاربری اراضی در حد 58700 هکتار از اراضی با پوشش جنگلی به سایر کاربی ها در سطح حوضه را نشان داده است.بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که آنچه باعث رخداد سیلاب های با بزرگی بیش از 200 برابر میانگین آبدهی حوضه گردیده است در تغییر کاربری اراضی وو افزایش ضریب رواناب حوضه نهفته است تا نوسانات اقلیمی.
سهراب قایدی سید ابوالفضل مسعودیان
فرود دریای سرخ زبانه ای کم فشار و طویل از جنوب تا شمال دریای سرخ به سمت شرق مدیترانه در ترازهای پایین جو است. این فرود می تواند بر آب و هوای مناطق مجاور خود و از جمله ایران تاثیر گذار باشد. برای شناسایی فرود دریای سرخ از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل ساعت 12 گرینویچ مرکز ملی پژوهشهای جوی اقیانوسی ایالات متحده از سال 1339 تا 1388 خورشیدی در چارچوب پوش 10 تا 45 درجه شمالی و 15 تا 65 درجه شرقی استفاده شده است. با توجه به درجه تفکیک 5/2 × 5/2 درجه، این قلمرو شامل 315 یاخته می باشد. ابتدا به روش درونسو تعداد 1645 نمونه ی بارز فرود دریای سرخ شناسایی گردید. سپس با تحلیل این نمونه ها سه الگوی اصلی فرود(خاوری، میانی و باختری) تعیین گردید. در ادامه به روش همبستگی وزنی از میان الگوهای شناخته شده به روش برونسو فرودهای دریای سرخ در طی تمام دوره پژوهش مشخص گردیدند. نتایج نشان داد که الگوریتم برونسوی ایجاد شده با این روش تا حد زیادی قدرت شناسایی الگوهای فرود را دارد. بطوریکه میزان خطا در آن حدود 2 مورد در هر 80 مورد است. روند فرود دریای سرخ در طول دوره ی مطالعه، افزایش آنرا بین سالهای 1339 تا 1378 و سپس تا حد کمی کاهش نشان می دهد. میانگین رخداد ماهانه ی فرود دریای سرخ، بیشترین رخداد فرود را در طی ماههای آذر و آبان نشان می دهد. رخداد فرود در طی تابستان به صفر می رسد. بسامد رخداد فرود در هر ماه در طول دوره ی مطالعه نیز، بیانگرسیری صعودی رخداد فرود دریای سرخ در بیشتر ماهها بویژه در ماههای فروردین، آبان و آذر است. برای بررسی تاثیر فرود دریای سرخ بر بارش ایران ابتدا داده های بارش ایران برای دوره ی (1/1/1340 تا 10/10/1383 خورشیدی) تهیه شد. سپس با شناسایی فرودی که صورت گرفته بود، میزان تاثیر آن بر بارشها تعیین گردید و نسبت افزایش بارش نسبت به میانگین بارش در دوره ی مطالعه در هر یک از ماههای سال، برای هر یک از الگوهای فرود دریای سرخ محاسبه و نقشه های آن ترسیم گردید. میزان تاثیر فرود دریای سرخ بر بارش در هر یک از ماهها و الگوهای مختلف، متفاوت است. بیشترین پهنه و درصد افزایش بارش در زمان رخداد الگوی میانی فرود دریای سرخ مربوط به اردیبهشت و خرداد ماه، در زمان الگوی باختری مربوط به بهمن و اسفندماه و در زمان الگوی خاوری مربوط به اردیبهشت و مهر ماه است. برای بررسی رابطه ی فرود دریای سرخ با بارشهای سنگین ایران نقشه های تراز سطحی بررسی شد. از سی مورد بارشهای سنگین ایران به ترتیب رتبه(بر اساس میانگین بارش)، هفده مورد در ارتباط با فرود دریای سرخ بوده است. نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز میانی جو نیز نشان از وجود فرودی میانی همزمان با فرود سطحی دریای سرخ در زمان بارشها دارد. سه مورد از این بارشها تحلیل شد. این تحلیل نشان داد که بیشترین تاثیر بارشهای سنگین ناشی از فرود دریای سرخ مربوط به جنوب و جنوب غرب کشور است. نقشه های همگرایی شار رطوبتی در زمان سه بارش سنگین حاکی از انتقال رطوبت از دریای عرب به سمت دریای سرخ است. این رطوبت سپس در اثر حرکات صعودی متاثر از فرود میانی بر روی دریای سرخ، صعود کرده و به سمت مناطق شرقی این دریا و از جمله ایران جریان می یابد و منجر به بارشهای سنگین می شود.
معصومه رنجبر داریوش رحیمی
چکیده برف یکی از مولفه های اصلی سیکل هیدرولوژی در بسیاری از حوضه های آبریز کوهستانی دنیاست. در این حوضه ها، ذوب برف بخش اصلی جریان رودخانه ها به شمار میرود. پیش بینی رواناب و تغییرات سطح پوشش برف به برنامه ریزی و مدیریت موثرتر و کارا تر منابع آب از جمله مدیریت مخزن و هشدار سیل کمک میکند. ذخیره ی برف زمستانی از جمله منابعی است که برخلاف بارش مایع میتوان برای فصل بهار و تابستان روی آن حساب و برنامه ریزی کرد.در بیشتر حوضه های مرتفع، برف بخش عمده ای از بارش تشکیل میدهد. با وجود تغییرات زیاد در توزیع زمانی و مکانی برف انباشته شده، اطلاعات مشاهده ای زمینی برف، اندک و به نواحی کم ارتفاع محدود میشود. این موضوع کاربرد سنجش از دور را در تامین بخشی از اطلاعات برف، از دهه های پیش اجتناب ناپذیر نموده است. بعلت قرارگیری ایران در کمربند خشک و نیمه خشک دنیا، توزیع زمانی و مکانی متغیر بارش، نوسانات اقلیمی فصلی و موقتی و سالانه و خشکسالیهای متعدد، افزایش روزافزون جمعیت و نیاز جمعیت به تامین آب شرب و کشاورزی و صنعت و...و نیز پروژه های انتقال آب به مناطق داخلیتر، اهمیت آب و منابع ذخیره ای آب (که پوشش برف یکی از این منابع ذخیره محسوب میشود)، دوچندان میگردد. بنابراین در این پژوهش به بررسی تغییرات سطح پوشش برف و رواناب حاصل از آن و ارتفاع برفمرز و چگونگی تغییرات روند آنها در حوضه ی جهانبین واقع در حوضه ی بهشت آباد استان چهارمحال و بختیاری پرداختیم. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های اقلیمی، هیدرولوژیک و تصاویر هفتگی سنجنده ی مودیس از سطح پوشش برف حوضه در ماههای مارس، دسامبر، اکتبر و می در طی سالهای 2000-2011 میباشد. روش استفاده شده در این پژوهش، روش تحلیلی، توصیفی و کمی آماری است. هدف ازین مطالعه، بررسی و تخمین تغییرات سطح پوشش برف حوضه و نیز روند و آهنگ تغییرات زمانی سطح پوشش برف و همچنین ارتفاع برفمرز با استفاده از تصاویر سنجنده ی مودیس میباشد. بر اساس نتایج بدست آمده در این رساله، تغییرات سطح پوشش برف در دوره ی آماری موردنظر دارای نوسانات زیادی بوده و از سالی به سال دیگر متفاوت بوده است. همچنین سطح حوضه فقط در ماههای مارس و دسامبر پوشیده از برف میباشد در حالیکه در ماه اکتبر فقط در سال 2008 و 2009 دارای سطح پوشش بوده ولی در ماه می در سطح حوضه هیچ پوشش برفی وجود نداشته و بطور کامل تا این ماه ذوب شده است. بابررسی روند تغییرات سطح پوشیده از برف دو ماه مارس ودسامبر نیز مشخص شد که در این دوماه تغییرات روند معنی دار نبوده است. همچنین روندارتفاع برفمرز در ماه مارس معنی دار و افزایشی بوده اما ماه دسامبر فاقد روند معنی دار بود.با بررسی ارتباط متغیرهای مختلف دبی، بارش، دماو سطح پوشش برف باهم، مشخص شد که دبی رواناب حوضه با بارش بیشترین ارتباط همبستگی دارد و این نتیجه ی تاثیر مستقیم بارش بر ایجاد رواناب و دبی حاصل از آن درمدت زمانی کمتر نسبت به سطح پوشش برف میباشدکه باید مدتی را صرف فرایند ذوب کند. واژگان کلیدی: حوضه آبریز جهان بین، رواناب، شاخص ndsi، برف، برفمرز، سنجش از دور
عاطفه نامدارهنزا حجت الله یزدان پناه
منبع تامین آب مرکز و جنوب غرب کشور با اهمیت است. بررسی نوسانات ارتفاع ، سطح پوشش و ماندگاری برف و تحلیل روندهای آن گامی اساسی در جهت شناخت چالش های مدیریت منابع آب و برنامه ریزی صحیح آن محسوب می گردد لذا در این پژوهش تغییرات سطح پوشش برف و رواناب در حوضه آبریز کیار مورد بررسی قرارگرفت و بدین منظور از چهار گروه داده های اقلیمی، هیدرولوژیکی، سنجش از دوری و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. داده های سنجش از دور شامل تصاویر سنجنده modis مربوط به چهار تاریخ در ماههای مارس، می، اکتبر و دسامبر است. براین اساس تخمین سطح پوشش برف، تغییرات زمانی خط برف و سطح پوشش و همچنین رابطه سطح تحت پوشش برف با دبی رودخانه در حوضه آبریز کیار به عنوان هدف این پایان نامه مورد توجه قرار گرفت. در نهایت به این نتایج دست یافتیم که طی دوره آماری 2011-2000 در ماههای می و اکتبر در حوضه برفی وجود نداشته اما در ماههای مارس و دسامبر حوضه پوشیده از برف بوده که از این بین اوج پوشش در ماه دسامبر بوده است. با محاسبه ضرایب همبستگی بین متغیرهای مختلف از جمله دبی، دما، سطح پوشش برف و بارش در مجموع می توان گفت که بیشترین همبستگی در تمام سالهای مورد مطالعه، بین دبی و بارش از نوع رابطه مستقیم و دما و مساحت از نوع رابطه معکوس برقرار بوده است و همچنین بین این پارامترها در ماههای مختلف هم ضریب همبستگی محاسبه شد که بیشترین رابطه بین متغیرها در ماه دسامبر مشاهده شد، در این ماه رابطه سطح پوشش برف با دبی بسیار قوی و از نوع معکوس بوده است. با بررسی روند مساحت تحت پوشش برف در ماه مارس روند معناداری در آن دیده نشد و روند در ماه دسامبر فاقد معنی بود. برای ارتفاع برف مرز حوضه هم در طی سالهای مورد مطالعه در دو ماه مارس و دسامبر، روند محاسبه شد و در این مورد هم روند معناداری وجود نداشت.
سعیده هنرمندنژاد عادل سپهر
چکیده : بدون شک خاک یکی از ارزشمندترین منابع طبیعی هرکشور محسوب می شود. فرسایش خاک همواره مهمترین عامل برای به مخاطره انداختن آب و خاک بوده است به گونه ای که مبارزه با فرسایش در سطح جهان مورد توجه می باشد و این حاکی از اهمیت و ارزش منابع حیاتی ما (آب و خاک) است. در این پژوهش سعی شده است، نواحی پر خطر نسبت به فرسایش، تهیه نقشه میزان فرسایش خاک واقعی و مهمترین عامل تاثیر گذار در فرسایش حوضه آبخیز جهرم که در طول جغرافیایی 23°53 تا 3°54 شرقی و عرض جغرافیایی 21°28 تا 42°28 شمالی واقع شده است، بررسی گردد. برای نیل به این اهداف از اطلاعات کتابخانه ای، عکس های ماهواره ای منطقه، آمار و اطلاعات اقلیمی و تکنیک gis و نقشه های پایه عوامل مورد نیاز برای مدلcorine ، از جمله نقشه های توپوگرافی، نقشه شیب، پوشش گیاهی، زمین شناسی و خاک شناسی استفاده شده و در نهایت نقشه فرسایش واقعی تهیه شده است. مدل کٌرین مدلی جهت تخمین و ارزیابی خطر فرسایش خاک است. این متدولوژی یا روش برای محاسبه فرسایش واقعی خاک به عوامل فرسایش پذیری، فرسایش دهندگی، شیب و پوشش گیاهی یا کاربری اراضی نیازمند می باشد. داده های پوشش گیاهی در مدل کٌرین یکی از مهمترین پارامترها برای رسیدن به نقشه فرسایش واقعی خاک می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از کلاس بالای پتانسیل فرسایش منطقه مذکور است اما در حال حاضر حوضه آبخیز جهرم از فرسایش خاک واقعی کمی برخوردار است. نتایج نقشه خطر فرسایش واقعی خاک نشان می دهد که 76 درصد منطقه دارای فرسایش واقعی کم، 21 درصد متوسط و 69/0 درصد با فرسایش زیاد رو به رو هستند.
مرضیه درویش محمدی محمد حسین رامشت
در این رساله به بررسی تاثیر توپوکلیما بر روی وارونگی هوای شهر اصفهان در 7 روز وارونگی هوا (9، 13، 14، 15، 16، 18، 20 آذر ) با استفاده از داده های رادیوسوند و ایستگاههای زمینی در آذر 1389 در مقیاس روزانه پرداخته شد . سپس با استفاده از نرم افزار وکسلر به ساخت نقشه های دمایی و فشاری تا ارتفاع 2000 متری مبادرت گردید . نقشه هایی که دارای بیشترین آنومالی دمایی بودند ، بر روی ایستگاه مورچه خورت و شهرضا و نقشه هایی که دارای بیشترین آنومالی فشاری بودند ، بر روی ایستگاه ورزنه و میمه تشکیل گردید . نتایج تحقیق نشان داد هسته هایی که آنومالی قابل توجهی را نشان می دهد بر روی شهر اصفهان تشکیل نشده بلکه در حومه آن تشکیل می شود . مرکز و هسته اصلی این سلول ها در نقشه های دمایی هم ارتفاع نیستند و فقط در دو ارتفاع 1980 و 2000 متر در نقشه های فشاری هم ارتفاع هستند . بنابراین بر روی شهر اصفهان سلول های بسته حرارتی و یا فشاری قابل تاملی تشکیل نمی شود و برای ایجاد کریدور های تبادلی باید خارج از شهر اصفهان کار شود . همچنین با مقایسه داده های بدست آمده از فضای توپوگرافیک و فضای حجمی اتمسفریک می توان نتیجه گرفت که ارتفاعات محلی تاثیر بیشتری در میزان تغییرات دمایی محیط داشته و کمتر بر میزان فشار تاثیر می گذارد.
مریم تاج الدینی چالشتری علی حاجی نژاد
امروزه ساکنان نواحی شهری برای فرار ازانواع آلودگی های زیست محیطی که آنهارا تهدیدمی کند، می کوشندتاپاره ای ازوقت خودرادرنواحی آرام وبکرودست نخورده طبیعی سپری کنند، بنابراین گردشگری درشکل خانه های دوم روستایی ازپدیده هایی است که نواحی روستایی وبه ویژه روستاهای بخش سامان شهرشهرکردرا تحت تأثیرقرارداده است. هدف ازاین تحقیق نقش گردشگری خانه های دوم درارتقاء وپایداری شاخص های توسعه اجتماعی- اقتصادی، زیست محیطی وکالبدی نواحی روستایی (بخش سامان درشهرستان شهرکرد) می باشد. روش شناسی این تحقیق مبتنی برروش تحلیلی – توصیفی می باشدکه اطلاعات برمبنای روشهای اسنادی ومیدانی(پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش اهالی روستا، مدیران ومالکان هستند. به منظورجمع آوری اطلاعات موردنیازمیدانی تعداد350پرسشنامه ازاهالی روستاونیزبرای هرکدام ازمالکان ومدیران 50 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده تکمیل گردیده وبابهره مندی ازنرم افزار 17spss وازطریق آزمون آماری(t- test - one-sample statistics) اطلاعات بدست آمده پردازش وموردتجزیه وتحلیل قرارگرفته است. گردشگری خانه های دوم بخش سامان که عمدتاًازدهه ی 1370 به بعدرواج یافته است به صورت فعالیت مکمل بخش کشاورزی باافزایش درآمدخانوار روستایی، بهبودوضعیت آموزشی وبهداشت فردی وعمومی، ایجاد اشتغال وکاهش مهاجرت روستا شهری پیآمدهای مثبتی رادربرداشته است بااین حال توسعه گردشگری پایداری زیست محیطی وویژگی های کالبدی نواحی روستایی رابا بحران مواجه ساخته است. آلودگی آب وهوا، تخریب چشم اندازاراضی زراعی وباغات وفاصله گرفتن ازفرهنگ روستایی مشکلات ساختاری رادربرابرمدیران قرارداده است. آزمون های انجام گرفته درنواحی روستایی بخش سامان نشان می دهدکه میان افزایش شمارگردشگران خانه های دوم وبهبودشاخص های اجتماعی ، زیست محیطی وکالبدی نواحی روستایی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد. ازآنجاکه ایجادوگسترش خانه های دوم بخش بدون برنامه ونظارت وغالباًبه صورت خودجوش می باشددرشاخص اقتصادی موجب اثرتورمی وافزایش قیمت زمین، کالاهاوخدمات مختلف درمنطقه شده وامکان بهره مندی روستاییان ازمعیشت پایدارکه بهبودکیفیت زندگی ورضایتمندی روستاییان رابه همراه داردفراهم نشده است.
نساء سپندار داریوش رحیمی
چکیده پدیده گرد وغبار یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی چند سال اخیر استان کرمانشاه است که بسیاری ازمکانیزم های اجتماعی ، اقتصادی و حتی اداری این منطقه را دچار اختلال نموده است. دراین تحقیق وضعیت گردوغبار استان کرمانشاه در9 ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه ، کنگاور ،روانسر، اسلام آباد غرب ،سرپل ذهاب سرارود، سنقر، گیلان غرب وقصر شیرین از نظرآماری و الگوهای گردشی در طی دوره ی 1987-2010 مورد بررسی قرارگرفته است. بعد از تجزیه و تحلیل آماری داده ها، مشخص گردید که سال 9 200 در بازه ی زمانی مورد مطالعه دارای بیشترین تعداد روزهای گرد و خاکی بوده است.در طی این دوره بین ماههای سال نیزماه جولای بیشترین و ماه دسامبر کمترین میزان رخداد گرد و خاک را داشته اند. بررسی الگوهای همدیدی روزهای گرد و غباری نشان داد که الگوهای این روزها به 2 گروه زمستانی و تابستانی تقسیم می شوند. مدل کلی آرایش الگوهای ایزوباری روزهای گرد و غباری تابستانه به صورت میدان کم فشار با زاویه-ی تند است که معمولاً رأس آن در شرق دریای مدیترانه و جنوب دریای سیاه قرار دارد و از شمال و شرق تحت تأثیر پرفشار آسیائی و در غرب آن تحت تأثیر پرفشار اروپائی قرار داشته و مهم ترین سامانه ی درون آن کم فشار پاکستان است که از جنوب شرق به شمال غرب قرار می گیرد. بررسی الگوهای همدید نشان می دهد که سامانه-های موجد گرد و خاک 3 تا 5 روز بیشتر عمر ندارند، بنابراین پایش گرد و خاک در ایستگاه ها یا در محل به دلیل استقرار طولانی مدت مانع نیست بلکه همان گونه که گفته شد در اثر توالی سامانه های ورودی می باشد.پس از بررسی نقشه ها و الگوهای روزهای گرد و غباری آن ها را در 4 مدل آرایشی پربندی قرار دادیم که عبارتند از مدل ساراتف، ساراتف-اسکاندیناویائی، اسکاندیناویای قطبی و سایبری شمالی. بررسی تصاویر ماهواره ای نشان داد که منشاء گرد و غبار استان کرمانشاه غرب عراق، جنوب عربستان و جنوب شرق سوریه و شمال شرق عراق و تا حدودی شمال شرق آفریقا است. کلمات کلیدی: سینوپتیک، کرمانشاه، گرد و غبار
مطهر کتانی نجف آبادی حجت الله یزدان پناه
در این پژوهش سعی شده است تا تغییرات سطح پوشش برف در سطح حوضه آبی کوهرنگ و تاثیر آن بر رواناب های حاصله بررسی گردد.حوضه آبریز کوهرنگ یکی از زیر حوضه های کارون شمالی با مساحتی بالغ بر 2700 کیلومتر مربع در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد.دائمی بودن رودخانه ها ،شرایط اقلیمی فرا سرد و ارتفاع بالا شواهد خوب و توجیه کننده ای در زمینه ریزش های جامد این منطقه هستند. بنابراین آگاهی از میزان ذخایر برفی در این حوضه جهت استفاده از آب معادل برف در امر ذخیره سازی، کنترل سیلاب های فصلی، پیش بینی روند جریان رودخانه در تامین آب مورد نیاز پایین دست لازم است. در این مطالعه از چهار گروه داده های اقلیمی، هیدرولوژیکی، سنجش ازدور داده های سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید و با توجه به موضوع مورد بررسی و چندگانه بودن آن ازتکنیک های مختلفی استفاده شد. تصاویر ماهواره ی modis طی دوره آماری 2011-2000 از مرکز سنجش از دور کشور طی چهار دوره برای هر سال تهیه شد وسپس با فراخوانی این تصاویر در نرم افزار idrisi17 با استفاده از شاخص تفاضل و نسبت ها ndsi از باندهای 4 و 6 با طول موج های 56/0 و 64/1 میکرون مناطق تحت پوشش برف از سایر مناطق تفکیک ونقشه های آن تهیه گردید. به منظور بررسی برف مرز حوضه با استفاده از اصل افت محیطی دما و رابطه رگرسیونی و توابع خطی نقشه خطوط همدمای روزانه منطبق با دوره زمانی تصاویر تهیه شد وارتفاع خطوط همدمای صفر درجه(برف مرز) تعیین گردید به طور کلی بررسی سطح پوشش برف نشان می دهد که ماه دسامبر در مقایسه با ماه ها ی دیگردارای بیشترین سطح پوشش برف وماه های مارس و مه نیز به ترتیب در مرتبه دوم وسوم اهمیت قرار دارند. ماه اکتبر دربیشتر سال ها دارای پوشش برف خیلی کمی وحتی نزدیک به صفر می باشد.همچنین خطوط دمایی صفر درجه در ماه مارس در مقایسه با سایر ماه ها در پایین ترین تراز ارتفاعی قرار دارد . بطور کلی سطح پوشش برف وارتفاع برف مرز در طی دوره آماری (2011-2000) دارای نوسان بوده وروند معنی دار کاهشی ویا افزایشی را نشان ندادند.از مباحث هیدرولوژی نیز می توان دریافت سهم ایستگاه کاج از 726میلیون متر مکعب در تامین دبی رودخانه کوهرنگ برابربا473 میلیون متر مکعب در سال می باشد.بنابراین تنها 34 درصد دبی حوضه توسط ایستگاه دزک آباد تامین می شود .اما در مورد حجم دبی سیلابی شرایط متفاوت می باشد که بیانگر اهمیت این زیر حوضه در رخداد سیلاب ها و نقش بیشتر برف می باشد. با محاسبه ضرایب همبستگی بین متغیرهای سطح پوشش برف، دبی، بارش و دما می توان گفت که قوی ترین همبستگی بین دما وبرف دیده می شود که البته در تمام سال ها از نوع معکوس می باشند. همچنین بیشترین همبستگی در ماه اکتبر بین دبی وبارش ،در ماه دسامبر بین داده های دبی و دما در ماه مه بین بارش و برف دیده می شود.بین هیچ یک از داده ها در ماه مارس همبستگی بالایی صورت نگرفته است. کلید واژه ها: برف، رواناب، حوضه کوهرنگ، تصاویر modis.
آفاق کاظمی داریوش رحیمی
چکیده سلامت و رفاه انسان از مهم ترین اهداف اجرای برنامه های توسعه و فلسفه های بنیانی تلاش انسان در زندگی است که در اثر عوامل گوناگونی از جمله مخاطرات محیطی طبیعی و انسانی مورد تهدید قرار می گیرد. در این پژوهش بحث پرداختن به جامعه سالم از دیدگاه جغرافیای پزشکی مطرح است. لذا هدف از انجام آن پهنه بندی استان خوزستان از نظرخطر ابتلا و شیوع بیماری های مشترک انسان و دام، تعیین مناطق مستعد و در معرض خطر و بررسی میزان تأثیر فاکتورهای جغرافیای طبیعی و انسانی در بروز و شیوع آنها می باشد. جامعه آماری در این پژوهش بر چهار گونه داده استوار است: پایگاه اول در برگیرنده اطلاعات مربوط به دام های مبتلا طی دوره آماری 90-1384، پایگاه دوم شامل داده های جمعیتی انسانی استان در سال های 90-1384، پایگاه سوم شامل داده های اقلیمی ایستگاه های استان به ویژه دما و بارش و پایگاه چهارم داده های مکانی استانی بر پایه داده های رقومی استان می باشند. داده های مذکور توسط روش های آمار توصیفی و استنباطی، تکنیک های زمین آمار مشتمل بر پهنه بندی و تهیه نقشه های جغرافیایی به روش کریجینگ و استاندارد سازی داده های اقلیمی توسط شاخص های spi و sti سازماندهی گردیدند. بر اساس نتایج حاصله شهرستان های بهبهان، ماهشهر، هویزه، ایذه، مسجد سلیمان، هندیجان، شوشتر، آبادان و اهواز بیشترین خطر شیوع بیماری های مشترک دام و انسان را دارند. در زمینه تأثیر فاکتورهای اقلیمی دما و بارش در بروز زئونوزها و تحلیل های آماری صورت گرفته نتایج نشان می دهد که برخی از زئونوزها با مخاطرات اقلیمی در ارتباط بوده و برخی از آنها با وجود وقوع مخاطره اقلیمی خشکسالی در منطقه، هیچ گونه ارتباطی را نشانگر نبوده اند و حتی پررنگ تر شدن نقش سایر فاکتورهای دخیل در بروز این بیماری ها، می تواند عملکرد مخاطرات اقلیمی را از بین ببرد. بنابراین تأثیر اقلیم در بروز زئونوزها به تمام محیط ها قابل تعمیم نمی باشد زیرا وقوع و میزان شیوع یک بیماری در مکانی جغرافیایی به عوامل زیادی وابسته بوده و شرایط اقلیمی محیط، فاکتوری لازم برای رشد بیماری اما تنها فاکتور کافی برای آن محسوب نمی گردد. بر اساس نتایج حاصله در زمینه ارتباط بین فاکتورهای جغرافیای انسانی و زئونوزها نتیجه این است که تراکم و افزایش جمعیت انسانی و الگوی معیشت و دامداری در استان خوزستان، فاکتورهای خطری برای بروز و سریع تر شدن روند انتقال و گسترش بیماری در منطقه محسوب می گردند. زیرا شایع ترین مناطق در معرض خطر بروز زئونوزها در استان مناطقی هستند که الگوی معیشت آنها بر پایه دامداری و دامپروری می باشد. واژه های کلیدی: استان خوزستان، بیماری های مشترک انسان و دام، پهنه بندی.
زهرا محمدی سعید موحدی
چکیده: افزایش یا کاهش میزان بارندگی نسبت به شرایط میانگین بلند مدت، باعث وقوع دو پدیده مهم حدی یعنی سیل و خشکسالی می شود. خشکسالی از جمله وقایع اقلیمی است که در پهنه ی وسیعی از کشور ایران خود را به اشکال متفاوتی نشان می دهند و زندگی طبیعی ساکنین این مناطق را تحت تأثیر قرار می دهد. خشکسالی، افزایش دما و تبخیر و تعرق، افزایش مصرف و الگوهای مدیریتی نامناسب از عوامل بنیادی ایجاد بحران آب می باشند. رودخانه زاینده رود به دلیل ترکیب عوامل مذکور با چالش شدید اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی ناشی از منابع آب روبرو است. در این پژوهش پس از شناخت و معرفی منطقه مورد مطالعه، به بررسی تأثیرات خشکسالی اقلیمی به کمک شاخص spi و sdi و پهنه بندی خشکسالی اقلیمی پرداخته شد. نتایج نشان داد که سال های 1378 و 1386 خشکترین سال های حوضه می باشند. مقادیر spi این سال ها به ترتیب 30/1- و 79/1- است. پس از آن روند بارش ایستگاه های حوضه به وسیله آزمون من کندال بررسی شد. نتایج این آزمون نشان داد که بارش در بخش جنوب غربی حوضه (ایستگاه کوهرنگ) که نقش اصلی در تأمین آب رودخانه زاینده رود دارد دارای روند کاهشی است. تأثیر این کاهش تا حدی است که باعث کاهش 30 درصدی در دبی ورودی سد زاینده رود شده است. در نهایت به وسیله شاخص ذخیره آبهای سطحی (swsi) خشکسالی هیدرولوژیک حوضه بررسی شد که نتایج نشان داد که سال های 1377 و 1378 جز خشک ترین سالهای حوضه می با شند که مقادیر swsi آنها به ترتیب 52/2- و 55/2- است و مرطوب ترین سال حوضه نیز سال 1371 با مقدار swsiبرابر با 88/2 است. میزان فراوانی که از شرایط swsi گرفته شد نشان داد که در طول دوره آماری بیشترین فراوانی را شرایط نرمال حوضه با 43 درصد داشته است و پس از آن خشکسالی ضعیف بوده که دارای 22 درصد فراوانی است. محاسبات صورت گرفته نشان می دهد که در 31 درصد موارد شرایط خشکسالی با شدت های متفاوت بر حوضه حاکم بوده است. در نهایت با مقایسه ای که بین شاخص spi و swsi صورت گرفت نشان داده شد که شاخص swsi شاخصی مناسب جهت پایش خشکسالی هیدرولوژیکی حوضه می باشد.د
مریم افضلی داریوش رحیمی
چکیده تغییر اقلیم، افزایش درجه حرارت و نوسانات مکانی و زمانی بارندگی از مسائل مهم زیست محیطی تلقی می شوند. با توجه به اهمیت قابل ملاحظه آن ها، هم اکنون مطالعات بسیاری به این موضوع اختصاص یافته است. در بسیاری از نظریه های تغییراقلیم بر نوسانات بارش تاکید شده است. قابل ذکر است که خسارات ناشی از نوسانات بارندگی، تنها مربوط به دوران های خشک نبوده، بلکه گاهی مازاد بارندگی رخ داده و سیل های ویرانگری را در پی داشته است. چنین فجایعی تأثیر نامطلوبی بر اقتصاد ملی داشته است. شاخص های پیوند از دور با رخداد فازهای مثبت و منفی، نوساناتی را بر عناصر اقلیمی و متقابلاً هیدرومتری، متحمل می شوند. در این پژوهش، پس از شناخت و معرفی جامع محدوده مورد مطالعه، به بررسی اثرات شاخص های پیوندازدور بر بارش غرب و جنوب غرب ایران و دبی حوضه کارون بزرگ پرداخته شده است. روش های آماری به کار گرفته شده، آزمون من کندال، ریزگردانی آماری به کمک تکنیک همبستگی آماری، تحلیل خوشه ای و تحلیل عاملی است. نتایج آزمون من کندال نشان داد که تنها در تعداد معدودی از ایستگاه ها بارش دارای روند معنادار است. در مقیاس سالانه این شرایط در ایستگاه های بهبهان، رامهرمز، سرپل ذهاب و مسجدسلیمان حاکم است که در سطح 05/0 دارا بودن روند در آن اثبات شده است. در مقیاس سالانه در هیچ کدام از ایستگاه های هیدرومتری روند معناداری نشان داده نشده است. در ادامه کار ریزگردانی های آماری نشان داد که. مهم ترین شاخص موثر بر دبی سالانه، شاخص pdo است که دارای همبستگی مثبت با مقادیر بارش است به این معنا که در طی فاز مثبت آن، دبی نیز افزایش و در فاز منفی دبی کاهش می یابد. در متغیر اقلیمی دیگر یعنی بارش هم در محدوده مورد مطالعه در مقیاس سالانه شاخص nino3.4 مهم ترین عامل بارش شناخته شده که به جز در ایستگاه شهرکرد در سایر ایستگاه ها همبستگی مثبت را با بارش نشان می دهد. در متن پژوهش شاخص های موثر بر هر فصل به تفکیک بیان و مورد تحلیل قرار گرفتند. واژگان کلیدی: الگوهای پیوند از دور، ریزگردانی آماری، روند، جنوب غربی
سمیه خالقی دهنوی داریوش رحیمی
چکیده در این مطالعه به منظور برآورد بارش های سنگین برروی حوضه آبریز جهان بین، از روش عمومی بارش های کوتاه مدت(gsdm) استفاده شد. از آنجایی که برای استفاده از این مدل لازم است شرایط جغرافیایی، اقلیمی و توپوگرافی حوضه به دقت مورد بررسی قرار گیرد، بنابراین ابتدا داده های موردنیاز، تهیه و نموارها و نقشه ها ترسیم شدند. سپس چند بارش از بین بارش های سنگینی که برروی حوضه به وقوع پیوسته و شدت و تداوم مورد نظر را داشتند، به عنوان یکی از ورودی های لازم در مدل انتخاب شدند. در ادامه پس از ناحیه بندی کردن و تفکیک مناطق هموار و ناهموار حوضه، با استفاده از ضرایب مربوط در محیط نرم افزار gis، نقشه تعدیل ارتفاع حوضه ترسیم شد . پس از آن لازم بود نقشه تعدیل رطوبت حوضه برای بارش های منتخب تهیه شد، بدین منظور ابتدا محاسبات مربوط به مقدار رطوبت ویژه و جرم آب قابل بارش در جو انجام گرفته و سپس از طریق توابع پیشنهادی مدل، نقشه تعدیل رطوبت حوضه بدست آمد.پس از آنکه مراحل فوق انجام گرفت و تمام ورودی های لازم برای اجرای مدل آماده شد، حداکثر بارش های محتمل در سطح حوضه از طریق مدل gsdmبرآورد و نقشه های آن ترسیم شد. از آنجایی که مدل مذکور یک مدل سینوپتیکی و جدید در تخمین بارش های سنگین است، پس لازم بود نتایج آن با نتایج یک روش آماری مورد مقایسه قرار گیرد. بدین منظور روش شدت- مدت انتخاب و مقدار و شدت بارش های سطح حوضه با دوره بازگشت های مختلف به وسیله این روش محاسبه شد. سپس نتایج هر دو روش مورد ارزیابی قرار گرفته و مشخص شد که هردو دارای مزایا و معایبی بوده ولی از آنجایی که در روش مدل gsdm، برآورد بارش های سنگین برپایه عوامل هواشناسی وسینوپتیکی صورت می گیرد، نتایج آن قابل قبول تر و میزان خطای آن(خصوصا در حوضه های کوچک) کمتر است. واژگان کلیدی: مدل، بارش های سنگین ، حوضه آبریز، حوضه آبریز جهان بین، gsdm
مریم علی یاری مژگان انتظاری
امروزه پدیده فرسایش بادی به عنوان یکی از اصلی ترین فرایند های تخریب اراضی در مناطق مختلف دنیا از جمله ایران به شمار می آید. طوفان های شن و گرد و غبار از اصلی ترین معضلات فرسایش بادی می باشد که در سال های اخیر افزایش چشمگیری داشته اند. اثرات متعددی برای این طوفان ها شمرده شده است که به دو گروه کلی محیطی و انسانی تقسیم می شود. اولین قدم جهت مدیریت بهتر و مقابله با این بلای طبیعی و کاهش اثرات ناشی از آن تشخیص مناطق در معرض خطر می باشد. در این پژوهش به منظور بررسی مناطق متأثر از طوفان گرد و غبار، استان ایلام به علت موقعیت جغرافیایی خاص و هم جواری با بیابان های عربی به عنوان یکی از مناطق در معرض خطر شناسایی گردید. به منظور بررسی توده های گرد و غبار در استان از داده های میزان دید افقی ثبت شده در ایستگاه های هواشناسی استفاده شد. برای تهیه نقشه های پهنه بندی وسعت و شدت گرد و غبار به عنوان یک نقشه راهبردی و کاربردی از 4 تصویر سنجنده مودیس در طی سال های 1387 تا 1390 استفاده شد. پس از انجام تصحیحات هندسی و محاسبه دمای درخشندگی با استفاده از سه شاخص آکرمن، میلر، tdi وnddi نقشه های مورد نظر تهیه گردید. به منظور تفکیک توده گرد و غبار از سایر پدیده های جوی آستانه کمتر از صفر در شاخص آکرمن و بزرگ تر از 2 برای شاخص tdi و برای شاخص میلر و nddi با توجه به هر رخداد و خصوصیات آن تعیین و با توجه به میزان غلظت گرد و غبار در هر شاخص، شدت طوفان های گرد و غبار در شش کلاس بسیار شدید، شدید، متوسط، ضعیف، بسیار ضعیف و بدون گرد و غبار کلاس بندی گردید. در میان رویداد های گرد و غبار مورد مطالعه رویداد دوم و سوم مربوط به تاریخ 25 شهریور سال 1387 و 14 تیر سال 1388 شدیدترین طوفان های گرد و غبار و از میان شاخص ها، شاخص آکرمن برای تعیین وسعت و شاخص آکرمن و tdi برای تعیین میزان شدت به عنوان موثرترین شاخص شناسایی شد. نتایج این تحقیق نشان داد که از میان شهرستان های استان بیش ترین و کمترین اوضاع بحرانی به ترتیب مربوط به دهلران در جنوب و ایوان در شمال استان بوده است. همچنین با آنالیز رسوبات گرد و غباری ثابت شد که این رسوبات حاوی درصد بالایی از عناصر سمی مثل آرسنیک، سرب، کادمیوم، نیکل و درصد کمتری از عناصر مس و کروم است.
معصومه جمشیدی اسکندر صیدایی
خشکسالی پدیده اجتناب¬ناپذیر قرن حاضر است که سبب بروز زیان¬های متعددی بر منابع آب و بخش کشاورزی شده است. زیان¬های به-وجود آمده سبب بروز آسیب¬های متعددی بر اجتماعات انسانی و به¬ویژه جوامع روستایی که وابستگی عمیقی به محیط و طبعیت دارند شده است. هدف پژوهش حاضر که با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده، ارزیابی اثرات خشکسالی بر ساختار اجتماعی-اقتصادی روستاهای متکی بر فعالیت کشاورزی در شهرستان¬های سیروان و چرداول می¬باشد. بنابراین شاخص¬های¬ کشاورزی (تغییر در سطح زیر کشت محصول برنج) و هیدرولوژی (خشک شدن و یا کاهش آب رودخانه¬های دائمی و فصلی) بهانه¬ای برای انتخاب دو شهرستان¬ سیروان و چرداول از استان ایلام به عنوان منطقه مورد مطالعه شده¬اند.
صدیقه کیانی هدایت الله نوری
چکیده ندارد.