در سالهای اخیر، الکتروریسی موفقیتهای زیادی در تکنولوژی شکل گیری نانوالیاف از محلولهای پلیمری ، داشته است. یکی از معایب این روش ناپایداری خمشی جریان شتاب دار مایع در آن است، بنابراین لازم است که حرکت جت(جریان شتابدار مایع) در الکتروریسی به نحوی کنترل گردد. در این تحقیق یک روش جدید جهت کنترل ناپایداری جت الکتروریسی با استفاده از میدان مغناطیسی خارجی ارائه شده است. بدین منظور نمونه آزمایشگاهی براساس تئوری ارائه شده طراحی و ساخته شد. سپس از وبهای نانوالیاف تولید شده در شرایط الکتروریسی عادی و نیز الکتروریسی تحت میدان مغناطیسی عکسبرداری شده و مساحت آنها بوسیله پردازش تصویر محاسبه شده است. در نهایت میانگین مساحتهای بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است. طبق نتایج بدست آمده مشخص شد که بکارگیری یک میدان مغناطیسی خارجی اثر چشمگیری بر کاهش مساحت وب جمع آوری شده داشته که این کاهش مساحت قاعدتاً ناشی از کاهش شعاع مارپیچ حرکت جت و کنترل ناپایداری خمشی آن بوده است

چکیده با توجه به این که تشخیص عیوب پارچه در فرآیند بازرسی صنعت نساجی، عمدتاً باید به صورت بر خط انجام شود، زمان پردازش الگوریتم مورد استفاده در قابلیت اجرای آن نقش اساسی دارد. اکثر الگوریتم های گذشته به دلیل محاسبات زیاد این قابلیت را ندارند. علاوه براین در کاربرد واقعی، بسیاری از عیوب به وجود آمده در سطح پارچه غیر قابل پیش بینی هستند و ساختار مشخصی ندارند. بنابراین آموزش سیستم تشخیص عیب با در دست داشتن تمام عیوب عملا غیرممکن است. بنابراین سیستم تشخیص عیب، باید تا حد امکان خودکار بوده و نیاز به آموزش کلاس معیوب نباشد. در این پایان نامه روش جدیدی ارائه می گردد که با استفاده از خوشه بندی به جای طبقه بندی، مرحله آموزش حذف شده و تنها با استفاده از شباهت ها و تفاوتهای نقاط داده ای در مجموعه داده مفروض به کشف ساختار موجود در بافت پارچه می پردازد. خوشه بندی فازی مبنای کار قرار گرفته است و از الگوریتم ژنتیک و تبدیل موجک درآن استفاده شده است. در روش پیشنهادی از تبدیل موجک به عنوان پیش پردازش، جهت کاهش بافت زمینه و وضوح نقایص و از الگوریتم خوشه بندی fcm برای تشخیص معایب موجود در پارچه های طرح داراستفاده شده است. الگوریتم ژنتیک با پیدا کردن مراکز خوشه بهینه و بهبود عملکرد خوشه بندی فازی، طیف وسیع تری از معایب موجود در پارچه های طرح دار را پوشش میدهد. الگوریتم ارائه شده با کاهش پیچیدگی محاسباتی، قابلیت پیاده سازی جهت سیستم تشخیص خودکار عیوب بافتی پارچه را داراست. کلمات کلیدی: شناسایی عیوب پارچه، خوشه بندی فازی، الگوریتم ژنتیک

سال ها بعد از ساخت و تولید الیاف مصنوعی، تولید منسوجات بی بافت آغاز و به بازار عرضه شد با توجه به پیشرفت روزافزون الیاف مصنوعی تولید لایه های بی بافت نیز اهمیت بسزایی یافته است. به ویژه اینکه مراحل تولید این منسوجات از مراحل متداول تهیه ی پارچه کوتاه تر می باشد. این پایان نامه به بررسی ساختار، فرایند تولید ورقه های سیمانی و تجزیه و تحلیل ورق سیمانی تقویت شده با لایه های بی بافت می پردازد. از آنجا که منسوجات بی بافت به عنوان یک نوع خاص از انواع ژیوسینتیک ها مطرح می شود در فصل های ابتدایی به ارایه ی مطالبی در این زمینه پرداخته شده سپس در مورد مواد اولیه، نحوه و فرایند تولید ورقه های سیمانی مذکور توضیحاتی بیان شده است. در پایان به بررسی و ارتباط خصوصیات ورق سیمانی در ارتباط با نوع منسوج به کار رفته پرداخته شده است. این تحلیل به نوعی در کاربرد بی بافت ها در ورقه های سیمانی و افزایش خصوصیات ورقه های سیمانی موثر می باشد.

در پروژه حاضر، از یک روش برخط برای مطالعه رفتار پراکندگی الیاف پلی استر در آب برای تهیه لایه بی بافت به روش تر استفاده شده است. تاثیر طول و ظرافت الیاف پلی استر بر روی مقدار عیوب ایجاد شده در طول فرایند پراکنده سازی، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین مدت زمانی که در آن الیاف به بیشترین میزان بازشدگی می رسند(کمترین مقدار عیوب)، در طول ها و ظرافت های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. روشی که برای مطالعه پراکنده سازی الیاف در این پروژه به کار گرفته شد، روش پردازش تصویر بود. به این ترتیب که بعد از پراکنده سازی الیاف در آب، در زمان های مشخص از آنها عکسبرداری شد و در نهایت عکس های گرفته شده تحت برنامه ای که در محیط متلب نوشته شد، مورد آنالیز تصویری قرار گرفت.نتایج به دست آمده نشان داد که با افزایش طول و ظرافت الیاف، مقدار عیوب کاهش پیدا می کند. همچنین مدت زمان لازم برای اینکه الیاف به بیشترین میزان بازشدگی برسند، با افزایش طول و ظرافت(کاهش قطر)، کاهش می یابد. روند پراکنده سازی با افزایش طول و ظرافت نایکنواختر می شود(شیب تغییرات بیشتر می شود). بنابراین هنگامیکه از الیاف بلندتر و ظریفتر در پروسه پراکنده سازی استفاده می شود، کنترل زمان اهمیت بیشتری پیدا می کند.

الیاف مورد مطالعه قرار گرفته در این پژوهش پلی پروپلین اکریلیک نایلون 66 و شیشه کلاس e بودند. از انجایی که عملکرد و دوام الیاف در محیط قلیایی سیمان از اهمیت بسزایی برخوردار است این الیاف در معرض محیط قلیایی برای مدت زمان های مشخصی قرار گرفتند. در نهایت از نتایج آزمون مقاومت کششی الیاف مشاهده گردید که الیاف شیشه کلاس e در برابر قلیا نیستند و مقاومتشان افت کرده است. از اینرو و با توجه به اهمیت دوام و پایداری در محیط قلیایی الیاف شیشه کلاس e مناسب تقویت مواد سیمانی تشخیص داده نشده و در ادامه کار از آن صرف نظر شد. نتیاج بدست آمده از آزمون کشش سطحی ماتریس یمانی نشان داد که در مقایسه ماتریس های تهیه شده با نسبت های آب به سیمان 5/0، 4/0 و 31/0 نمونه بانسبت 5/0 دارای بیشترین انرژی آزاد سطحی است. همچنین نتایج آزمون کشش سطحی الیاف نشان داد که لیف اکریلیک بیشترین انرژی آزاد سطحی را در مقایسه با دو لیف دیگر دارد. لیف پلی پروپیلن نیز کمترین انرژی آزاد سطحی را دارد.

در سالهای اخیر، تحقیقات گسترده ای در مورد چاپ جوهرافشان بر روی منسوجات صورت پذیرفته است. چاپ منسوجات با روش جوهرافشان در مقایسه با روشهای متداول دارای مزایای فراوانی از قبیل بدون تماس بودن، سرعت در طراحی، ویرایش و تعویض طرح، کیفیت قابل رقابت و ... است. در این پژوهش در درجه نخست امکان استفاده از چاپگرهای اداری موجود جهت چاپ بر روی پارچه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین اثر فرآیند اتوکشی بر خصوصیات ترشوندگی پارچه مطالعه شد. سپس با انتخاب نمونه پارچه هایی با بافت و تراکم پودی متفاوت، اثر تراکم پودی بر صفات کیفیت تصویر مانند؛ عرض خط، زمختی لبه خط، یکنواختی و ثبت ارزیابی گردید. بر این اساس آزمایشاتی جهت ارزیابی صفات یاد شده طراحی شد. سپس طرح مورد نظر بر روی کاغذ ساده، کاغذ مخصوص چاپ جوهرافشان و نمونه پارچه ها بوسیله چاپگر جوهرافشان منتخب چاپ گردید. پس از تهیه تصاویر دیجیتالی، صفات کیفیت تصویر به کمک برنامه رایانه ای در محیط نرم افزار متلب اندازه گیری و بررسی شد. نتایج نشان می دهد که فرآیند اتوکشی موجب کاهش زمان ترشوندگی پارچه می شود. همچنین درصد همبستگی عرضی نرمال شده بین اشکال هندسی چاپ شده بر روی پارچه و کاغذ ساده کمی بیشتر از 90% است که تطابق خوبی را نشان می دهد

برای یکنواخت سازی و پخش یکنواخت دسته های الیاف در آب، باید آنها را در معرض نیروی برشی قرار داد تا بر نیروهای اصطکاک و چسبندگی بین الیاف غلبه کرد. به این منظور از تانک های مخلوط کن الیاف برای ایجاد میدان برشی مناسب استفاده می شود. زمان جداسازی و سرعت هم زن وابسته به نوع و اندازه الیاف مورد استفاده است. کاملا آشکار است که سرعت های خیلی بالای سیال به دلیل انرژی بالای جریان های کردایی باعث ایجاد عیب در لایه تولیدی می شود. تعیین زمان جداسازی بهینه در تولید منسوجات لایه خیس بسیار با اهمیت است. در این مطالعه نیروهای اثرگذار بر جداسازی الیاف در آب با استفاده از یک مدل یک طرفه که در آن از تقابل بین سیال و الیاف صرف نظر شده ، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت مشاهده گردید که اثر نیروی کشش سطحی در مقاومت در برابر نیروی برشی بیش تر از سایر نیروهای مورد مطالعه می باشد.

لایه های نانو، پتانسیل کاربردهای زیادی در پزشکی، فیلتراسیون، کامپوزیت ها، پوشاگ نظامی، منسوجات هوشمند، عایق بندی، مواد لباس های محافظ، بافت های بدن و ... را دارند. شناخت خواص ساختمانی لایه های نانو تولید شده برای تعیین خواص مکانیکی، فیزیکی و کنترل آن ها بسیار مهم است. این خواص شامل: توزیع آرایش یافتگی، توزیع قطر، دانسیته لایه، شکل و اندازه تخلخل، اتصال های الیاف و یم نواختی لایه نانو می باشند. بنابر این اندازه گیری و ارزش گذاری کمی و کیفی آن ها می توان میزان انطباق این خصوصیات را با مصرف نهایی تعیین نماید و از طرفی یک مقیاس مناسب برای ارزیابی و بهینه کردن خواص لایه های نانو تولید شده در صنعت می باشد. به علت اندازه کوچک تر و ساختار نازک تر لایه های نانو، روش های معمول معرفی شده در لایه های بی بافت برای اندازه گیری خواص لایه های نانو، قابل اجرا نیستند. ساختمان و شکل لایه های نانو به کمک میکروسکوپ الکترونی بویشی (sem) مطالعه می شود. بنابر این، با توجه به تصاویر sem این لایه ها روش های پردازش تصویری برای استخراج خواص ساختمانی لایه های نانو مناسب هستند. به منظور بهینه کردن الگوریتم های پردازش تصویری و تعیین دزستی آن ها، در ابتدا تصاویر شبیه سازی شده استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تصاویر شبیه سازی، درستی الگوریتم ها را تایید می کنند. در این تحقیق، به نحوه ی استفاده از روش های پردازش تصویری در ارزیابی و تعیین خواص ساختمانی لایه های نانو شبیه سازی و لایه های واقعی نانو پرداخته می شود.

در سالهای اخیر تحقیقات گوناگونی در زمینه پردازش تصاویر به منظور ایجاد سامانه های بازرسی منسوجات انجام شده است ولی در مورد پارچه های حلقوی تاری به مراتب کمتر از سایر منسوجات بوده است. از سویی دیگر کیفیت پارچه های حلقوی تاری بعنوان پارچه پرده ای اهمیت زیادی داشته و کنترل آن لازم است. در این تحقیق سعی گردید تا با استفاده از روش تبدیل موجک و اعمال حد آستانه که نسبت به سایر روشهای پردازشهای تصویر از عمومیت و موفقیت بیشتری برخوردار بوده اند برای طراحی یک سامانه بازرسی پارچه های حلقوی تاری اقدام شود. در مرحله نخست عیوب و علل رخداد آنها مطابق با تعاریف متخصصین تولید کننده این پارچه تهیه و به تبع آن معیارهای درجه بندی و طبقه بندی عیوب تعیین گردید برنامه نرم افزاری برای تشخیص خودکار عیوب تهیه گردیده بر روی نمونه های مختلف سالم و دارای ایراد بافت اجر شد. درتشخیص 5 تصویر از 35 تصویر دارای عیب افقی که شناسایی این عیوب توسط مشاهده کننده غیر متخصص نیز مشکل می باشد توسط برنامه با خطا همراه بوده است. نتیجه بدست آمده در مرحله تشخیص عیوب 97? موفقیت را نشان داد. در مرحله درجه بندی نیز برای دو دسته از عیوب برنامه با خطا همراه بوده است. نتیجه بدست آمده در مرحله تشخیص عیوب 97? موفقیت را نشان داد در مرحله درجه بندی نیز برای دو دسته از عیوب برنامه بطور کامل موفق بوده و در سایر دسته ها به دلیل اکتفا نمودن درجه بندی عیوب به دو پارامتر طول و مساحت با خطا همراه بوده است که نتیجه بدست آمده در مرحله درجه بندی عیوب نیز 92? دقت را نشان داد. این سطح موفقیت از دیدگاه صنعتی در حد قابل قبولی طبقه بندی می گردد.

در الکتروریسی، محلول های پلیمری در طول مسیرشان به طرف جمع کننده، باردار می باشند. چگونگی پخش بار باقیمانده، روی نحوه دفع یکدیگر الیاف و آرایش یافتگی آن ها اثر می گذارد. طبیعت جمع کننده می تواند روی نحوه پخش بار باقیمانده، تراکم و آرایش یافتگی الیاف اثر بگذارد. در این پروژه اثرات جمع کننده های مختلف بررسی شد. ابتدا صفحات و توری های مختلف فلزی با ابعاد مش مختلف و جنس های مختلف برای قسمت برداشت دستگاه الکتروریسی تهیه شدند. سپس با محلول اکریلیک روی این صفحات برداشت، الکتروریسی انجام گرفت. نمونه هایی از لایه های الکتروریسی شده برای گرفتن تصاویر sem آماده گردید. توسط نرم افزار nonwoven layer processing ، تراکم لایه، تعداد خلل و فرج فراوانی آنها و اندازه خلل و فرج تعیین شد. توسط نرم افزار تعیین آرایش یافتگی نیز که بر اساس تبدیل فوریه عمل می کند، درصد فراوانی زوایای قرارگیری الیاف در لایه تعیین شد. تراکم الیاف در لایه تعیین شد. تراکم الیاف روی صفحه های فلزی بیش تر از توری های فلزی می باشد. اندازه ی شبکه های توری و زمان الکتروریسی بر تراکم الیاف داخل شبکه ها، تعداد خلل و فرج و اندازه ی آنها و آرایش یافتگی الیاف داخل شبکه های توری موثر می باشد.

دوران انقلاب صنعتی اروپا در قرن هجدهم تنها حرکتی اروپایی و بخشی از جهش اروپا برای نوگرایی نیست؛ این انقلاب، سومین جهش بشر برای اعتلای سطح زندگی خود می باشد. انقلاب صنعتی به همراه دگرگونی فناوری به ابعاد مختلف زندگی بشر و از جمله فرهنگ بشری و هنر به عنوان اصلی ترین پیامد آن، شکل جدیدی بخشید. دوره قاجاریه در ایران مقارن با ظهور انقلاب صنعتی اروپا و این دوران آغاز تغییر و تحول صنعت، فرهنگ و جامعه ایرانی برای همگام شدن با بزرگ ترین تحول جهان معاصر خود یعنی انقلاب صنعتی محسوب می شود. رساله حاضر این دگرگونی در هنر و صنعت نساجی ایران دوران قاجار را مورد بررسی قرار داده و پژوهش پیرامون تغییر نقوش در این دوره را مورد سنجش قرار دهد. به این منظور ابتدا دوره های پیش از قاجار در تاریخ نساجی ایران مورد بررسی قرار گرفته تا نوعی خط سیر کلان منسوجات ایرانی تا دوره قاجار مشخص گردد. پس از آن سیر تاریخ اروپا و دگرگونی های آن موردتوجه قرار گرفته تا تأثیرات انقلاب صنعتی بر اندیشه و هنر این دوران مشخص گردد. در نهایت نیز بررسی قاجاریه از منظر سیاست، اقتصاد و تجارت و هنر و در نهایت بررسی نساجی از طریق مستندات تصویری و نمونه های عینی به جای مانده از آن دوران انجام گرفته و از طریق بررسی تطبیقی سعی شده تا ارتباط میان ایران و تحولات انقلاب صنعتی در این دوران مشخص گردد. در نهایت مشخص گردید برای مصارفی که پارچه بخشی از هویت ایرانی را معرفی می نماید، دوخت پارچه های ترمه و زری دارای نقوش ایرانی ادامه یافته و علیرغم تطور جزیی نقشمایه ها این رسته از منسوجات ایرانی در راستای سنت ایرانی تداوم یافته و خود پیشرفتی در زمینه ترکیب بندی در منسوجات ایرانی محسوب می شود.به واسطه عدم تناسب شرایط ایران با تحولات دوران صنعتی و عدم توان رقابت با کشورهای صنعتی در عرصه تولید منسوجات، در این دوره بخش مهمی از صنعت نساجی ایران که پارچه های متناسب با نیاز توده مردم را تولید می کرده، نابود شده و استفاده از پارچه های اروپایی وارداتی به الگوی مصرف ایرانی بدل می گردند. برخی از تولید کنندگان این دوره که غالباً از سوی علما نیز مورد حمایت قرار می گیرند؛ به منظور رقابت به الگوبرداری از طرح های اروپایی می پردازند.اما عدم توان آنها برای رقابت با کیفیت دستبافته های خود با تولیدات ماشینی اروپایی، موجب حذف آنها می گردد. انقلاب صنعتی به واسطه توان تولید خود مجموعه ای از پارچه های دارای نقش و نگارهای مورد توجه فرهنگ ایرانی و فرهنگ های وابسته را تولید و آنها را وارد بازار این کشورها می نماید. در همین دوره فرهنگ ایرانی از توان تولید دوخته دوزی برای افزودن نقوش ایرانی بر روی این لباس ها بهره می گیرد تا آنها را با زیبایی شناسی ایران هماهنگ سازد. در عرصه کاربرد منسوجات برای مصارف طراحی فضاهای داخلی، پیوسته از محصولات وارداتی اروپایی استفاده می شود و در این دوره به واسطه عدم توان تولید، هیچ تلاشی برای رقابت یا تقلید از این محصولات وارداتی صورت نمی گیرد.