نام پژوهشگر: علی اکبر اسلامی فارسانی
علی اکبر اسلامی فارسانی مسعود رحیمی دومکانی
اخیراً با توجه به تحقیقات ناکافی در مورد تاثیرات یادگیری زبان دوم بر زبان اول وتغییر کانون توجه از بررسی تاثیرات زبان اول بر زبان دوم به سمت قابلیت چند توانشی یا دانش دو و چند زبان مختلف در یک ذهن(کوک، 1991)، تاثیرات یادگیری زبان دوم بر زبان اول در کانون توجه قرار گرفته است. این مطالعه بر آن است تاثیــــرات زبــــان دوم را بر جنبه های مختلف ساختار لغوی-معنایی زبان آموزان چند توانشی درزبان اول با استفاده از یک آزمون 5 قسمتی به نام آزمون ادراکی زبان فارسی مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور، 120 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه شهرکرد و دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد به3 گروه تقسیم شدند: گروه اول دانشجویان غیر انگلیسی ادبیات فارسی با کمترین مهارت زبان انگلیسی، گروه دوم دانشجویان جدیدالورود رشته زبان انگلیسی، و گروه سوم دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی با بیشترین مهارت زبان انگلیس بودند.. سه نمونه آزمون به منظور جمع آوری اطلاعات بعمل آمد: آزمون ای تی اس تافل برای سنجش سطح واقعی مهارت، آزمون ادراکی زبان فارسی بعنوان آزمون اصلی به منطور سنجش دانش معنایی، و آزمون ادراکی زبان انگلیسی به منظور سنجش میزان نهایی دانش زبان انگلیسی. سه روش برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت: تحلیل واریانس و مقایسه بین گروهی با استفاده از تست شفیی برای تحلیل نمرات آزمون ای تی اس تافل، تحلیل چندگانه واریانس به منظور تحلیل نمرات آزمون ادراکی فارسی، و تحلیل تی تست و رابطه پیرسن پروداکت به منظور بررسی وابستگی میزان دانش معنایی زبان انگلیسی و نمرات بدست آمده از آزمون ادراکی فارسی. نتایج نشان داد که گروه ارشد در قسمت باهم آیی، صنعت تشبیه، کنایه، استعاره از دیگر گروه ها بهتر بودند.این به دلیل وجود شباهت معنایی بین ساختار معنایی زبان انگلیسی و زبان فارسی در ذهن فراگیران زبان انگلیسی است. در همین راستا، وجود ناسازگاری معنایی بین ساختار معنایی زبان انگلیسی و فارسی در ذهن فراگیران زبان انگلیسی باعث شد که همه گروه ها در قسمت معنای ضمنی/احساسی/عاطفی یکسان عمل کنند و این نشانگر این است که فراگیری زبان انگلیسی تاثیر عمده ای بر معانی عاطفی در زبان فارسی اعمال نمی کند. بطور خلاصه نتایج نشان می دهد که ساختار معنایی فراگیران زبان انگلیسی پیشرفته ترو پیچیده تر است بطوریکه توانایی ذهنیشان با فراگیران زبان فارسی متفاوت است. این بیانگر این مطلب است که تجربه و استفاده مستمر از زبان دوم تاثیر مثبتی بر ساختار معنایی زبان اول اعمال میکند،یعنی باعث گسترش ساختار لغوی-معنایی زبان اول در همان فراگیران می شود.