نام پژوهشگر: سارا جلیلیان

نقش کسب و کارخانگی در توانمندی اقتصادی– اجتماعی زنان روستایی شهرستان اسلام آباد غرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سارا جلیلیان   حشمت اله سعدی

توانمندسازی زنان به طور گسترده¬ای به عنوان یک هدف مهم در توسعه بین¬المللی شناخته شده¬است. مهم¬ترین هدفی که در این پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است؛ بررسی نقش کسب و کارخانگی در توانمندی اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی شهرستان اسلام آبادغرب می¬باشد. روش تحقیق پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل 265 نفر از زنان روستایی دارای کسب و کارخانگی می¬باشد که 161 نفر بر¬اساس فرمول کوکران و به شیوه¬ی انتساب متناسب طبقه ای برای نمونه انتخاب و بررسی شد. ابزار مورد استفاده برای جمع¬آوری داده¬ها پرسشنامه همگام با مصاحبه بوده است که روایی صوری آن به وسیله اساتید ترویج و آموزش کشاورزی و متخصصین تایید گردید. جهت تعیین پایایی پرسشنامه تعداد 30 مورد از آن توسط زنان روستایی تکمیل شد و ضریب آلفای کرونباخ برای بخش¬ توانمندی اقتصادی مقدار 87/0 = ? و برای بخش توانمندی اجتماعی 92/0 = ? محاسبه شد؛ نشان داد که وسیله تحقیق از قابلیت بالایی برای جمع¬آوری اطلاعات برخوردار است. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزارspss و برای آزمون مدل ساختاری تحقیق از نرم¬افزار لیزرل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 9/73 درصد از زنان بررسی شده از توانمندی اقتصادی بالایی برخوردارند. میانگین توانمندی اجتماعی 3/63 درصد از زنان روستایی مورد مطالعه نیز در حد بالایی است. همچنین نتایج نشان داد، توانمندی اقتصادی و اجتماعی با نوع کسب و کار خانگی ارتباط معنا¬داری دارد و توانمندی اقتصادی با میزان تحصیلات رابطه معنی¬دار و منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سازه¬های ترویجی بر توانمندی اجتماعی زنان تاثیر¬گذارند و تا 5 گام پیش رفت که در مجموع 97 درصد از تغییرات متغیر توانمندی اجتماعی را تبیین می¬کنند. همچنین سازه¬های ترویجی موثر بر توانمندی اقتصادی نیز تا 3 گام پیش رفت که در مجموع 75 درصد از تغییرات متغیر توانمندی اقتصادی را تبیین می¬کنند. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که عوامل آموزشی، فردی- شخصیتی، اقتصادی، حمایت دولت، روانشناختی- خانوادگی و اجتماعی- فرهنگی در گرایش زنان به راه¬اندازی کسب و کار خانگی موثر است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که بین کسب و کارخانگی با توانمندی اقتصادی- اجتماعی زنان روابط مستقیم و مثبتی وجود داشته است. همچنین نتایج تحقیق نشان داده است که مدل طراحی شده معادلات ساختاری برای توانمندسازی زنان روستایی، منعکس¬کننده یک برازش مطلوب و درحد انتظار می¬باشد و می¬توان گفت این مدل مفهومی، در جامعه ذکر شده به صورت صحیح به¬کار گرفته شده است. با توجه به نتایج این پژوهش، در پایان پیشنهادات و راهکارهایی در جهت بهبود توانمندی زنان روستایی مورد مطالعه ارائه شد.