نام پژوهشگر: پریسا مرتضوی
پریسا مرتضوی زهرا رهبرنیا
در اسطوره گیل گمش که تاریخ تدوین آن به دو هزار سال پیش از میلاد باز می گردد راجع به معنای زندگی و غایت هستی در قالب اسطوره بحث هایی به میان آمده است. گیل گمش پادشاه شهر اوروک پس از مرگ دوستش انکیدو و تأثیری که این واقعه در وی به جای گذاشت رهسپار سفر شد تا بی مرگی و جاودانگی را به دست آورد و با ایزدان نامیرا همتراز گردد. البته او پس از گذشتن از مسیرهای دشوار و تحمل سختی های بسیار بر اثر غفلتی بخت خوردن گیاه جاودانگی را از دست می دهد و همانند دیگر مردمان فناپذیر اسیر چنگال مرگ می گردد. داستان گیل گمش را نمود پوچی و معناباختگی عنوان کرده اند و وی را نخستین قهرمان تراژیک نام نهاده اند؛ اما این جستار درصدد است این مفهوم را به چالش کشیده و مورد نقد قرار دهد و بدین منظور با رویکردی روان شناسانه و اسطوره ای و بر مبنای نظریات یونگ به بررسی این اسطوره کهن پرداخته شده است. اسطوره ی گیل گمش که در سومر و بابل و آشور سروده شده است، آکنده از نمادهای کهن الگو یی است که ریشه در مخزن بزرگ اطلاعات و احساسات انسان ها از تاریخ ازلی آفرینش دارند. این اسطوره شرح سفری است در خود و دنیای پر رمز و راز روح انسانی. گیل گمش، داستان تولدی در تمامیت معنوی و فرایند تفرد است. تفرد یا فرایند فردیت یابی روانی، مفهومی است که توسط یونگ بیان شده است و از منظر او بدیهی ترین و طبیعی ترین تلاش انسان در جستجوی تکامل و رشد است. محتوای این جستجو توجه به دنیای درون و اهداف والاتر زندگی ست. این فرایند فرد را به سوی ارتقا از طریق شناخت و احاطه به ابعادی از شخصیت روانی خویش که تا آن زمان خارج از حیطه آگاهی قرار داشته، هدایت می کند؛ زمینه ساز یکپارچگی و استحکام شخصیتش می شود و او را برای رویارویی با جهان های دیگر و زندگی پس از مرگ آماده خواهد کرد. پژوهش حاضر که با استفاده از منابع کتابخانه ای به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی انجام شده است، بر اساس تعریف یونگ از فرایند فردیت یابی روانی، سفر اسطوره قهرمان را تبیین می کند. نهایتاً این اسطوره، نمایانگر مراحلی دانسته می شود که گیل گمش می پیماید تا با خویشتن خویش یگانه گردد. آنچه درون مایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ که این اثر را عرصه حضور بسیاری از کهن نمونه ها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است.