نام پژوهشگر: افشین کاشه
افشین کاشه قدرت قاسمی پور
خودستایی پدیده ای است که از دیرباز در بین برخی از شاعران ایران زمین وجود داشته است. آن ها برای نشان دادن عظمت کارشان، خودستایی هایی گاه معمول و گاه اغراق آمیز در آثارشان آورده اند. زمینه ی چنین خودستایی هایی گاه باز می گردد به هنر ادبیات که هر کدام از این شاعران سعی داشته اند خود را شخصی واجد نبوغ یگانه در آن معرفی کنند و خودشان را از دیگر شاعران برتر بدانند و گاهی مسئله از این فراتر رفته و خودستایی، شکلی افراطی به خود می گیرد که می توان ریشه ی آن را در اختلالی شخصیتی جست و جو کرد که در روان شناسی به آن نارسیسم یا خودشیفتگی می گویند. نارسیسم گرفته شده از افسانه ی جوانی به نام نارسیس است که عاشق انعکاس تصویر خود در آب شد و چون نتوانست به آن تصویر دست یابد، از شدّت غصه و غم، جان داد. نگارنده در این پایان نامه، با تحقیق به روش کتابخانه ای، میزان و شدّت خودستایی و خودشیفتگی شش تن از شاعران برجسته ی ایرانی؛ یعنی، فردوسی، ناصرخسرو، خاقانی، نظامی، سعدی و حافظ را در شعرشان بررسی کرده و در آخر، آن ها را از این نظر با یکدیگر مقایسه نموده و به این نتیجه رسیده است که پدیده ی خودستایی در شعر هر شش شاعر وجود دارد و از بین ایشان، خاقانی از همه بیشتر و شدیدتر به خودستایی پرداخته و پس از او، به ترتیب، ناصرخسرو، نظامی، حافظ، سعدی و فردوسی، صاحب مراتب بعدی در زمینه ی خودستایی هستند.