نام پژوهشگر: الهام اسپوتقی آباد
الهام اسپوتقی آباد حجت اله محمدی
مبارزه ی شیمیایی با آفات را می توان یکی از مهم ترین دخالت های انسان در طبیعت دانست، که همواره مورد توجه و نقد بوده و انسان را وادار به کارگیری دیگر روش های مبارزه (مهار زیستی و مدیریت تلفیقی) کرده است. در روش مهار زیستی و مدیریت تلفیقی، دیگر ارزش یک آفت کش در کنترل یک آفت، به توانایی ایجاد تلفات حداکثری در آفت محدود نمی شود، بلکه عدم تأثیر آن بر دشمنان طبیعی، نیز دارای اهمیت بسیار می باشد. کفشدوزک کریپتولموس، cryptolaemus montrouzieri (mulsant) ، که در مهار شپشک آردآلود مرکبات، planococcus citri (risso) ، از توان خوبی برخوردار می باشد، یکی از عوامل مهار زیستی هست که در مدیریت تلفیقی بسیار مورد توجه و حمایت قرار گرفته است. از همین رو برای حمایت این کفشدوزک و به کارگیری آن در مدیریت تلفیقی، تأثیر سه غلظت متفاوت از هر یک از آفت کش های استامیپرید (25، 50 و 100 میلی گرم در لیتر از ماده ی کارا) و پایریپروکسیفن (75/18، 5/37 و 75 میلی گرم در لیتر از ماده ی کارا) به دو روش تماس با باقیمانده و تغذیه از شپشک های سم پاشی شده در شرایط آزمایشگاهی به طور جداگانه روی برخی از مراحل مختلف زیستی کفشدوزک کریپتولموس (لاروهای سن چهارم، حشرات کامل ماده و نر) بررسی شد. مبنای انتخاب غلظت ها، غلظت توصیه شده ی آفت کش علیه شپشک بود. آزمایش ها تحت شرایط دمایی 2 ± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی انجام پذیرفت و پس از 72 ساعت، شاخص هایی مانند زنده مانی، میزان تخم ریزی حشرات کامل تیمار شده و میزان تفریخ تخم های گذاشته شده توسط حشرات کامل تیمار شده اندازه گیری شدند. میزان مرگ و میر ناشی از آفت کش استامیپرید در مراحل زیستی کفشدوزک بسته به میزان غلظت در دامنه ی 10 تا 50 درصد متغیر بود. تفاوت میزان مرگ و میر ناشی از غلظت های متفاوت و دو روش آلوده سازی معنی دار بود. میزان مرگ ومیر ناشی از آفت کش پایریپروکسیفن در حشرات کامل ماده و نر معنی دار نبود و در بیشترین غلظت (غلظت توصیه شده برای آفت کش در باغ) به 10 درصد رسید، اما در مرحله ی لاروی از 10 تا 30 درصد متغیر بود. به طورکلی در همه ی تیمارها، میزان مرگ و میر در روش گوارشی بیشتر از روش تماسی بود. آفت کش استامیپرید در هر دو روش آلوده سازی با افزایش غلظت، میزان تخم ریزی و تفریخ تخم ها را به طرز معنی داری (5 تا 40 درصد) کاهش داد. در تیمارهای پایریپروکسیفن میزان تخم ریزی در روش تماس با باقیمانده متأثر نشد اما در روش گوارشی، (5 تا 15 درصد) کاهش یافت. همچنین پایریپروکسیفن در هر دو روش آلوده سازی میزان تفریخ تخم ها را (5 تا 35 درصد) کاهش داد. نتایج به طور کلی نشان داد که در هر دو روش آلوده سازی، استامیپرید برای لاروهای سن چهارم و حشرات کامل کفشدوزک (براساس روش استاندارد iobc) دارای سمیت متوسط (بین 40 تا 50 درصد مرگ و میر) و پایریپروکسیفن برای لاروهای سن چهارم کمی مضر (تا 30 درصد مرگ و میر) و برای حشرات کامل بی ضرر (تا 20 درصد مرگ و میر) بود.