نام پژوهشگر: منصوره میرابوالفتحی
پیمان آباد دوستمراد ظفری
شبه قارچ پی تیوم یکی از بیمارگرهای مهم بوده که در سراسر دنیا پراکنده است و با توجه به این که در بخش کشاورزی عامل بیماری های مختلفی در اغلب گیاهان زراعی، باغی، زینتی، جنگلی می باشد و هر سال خسارات عمده ای به این بخش وارد می کند، از جنبه های مختلف، به ویژه از نظر طبقه بندی و شناسایی گونه ها، بوم شناسی، زیست شناسی و بیماری زایی مورد توجه بیماری شناسان گیاهی دنیا قرار گرفته است. استان همدان به دلیل تنوع اقلیمی، پوشش گیاهی و هم چنین تنوع در کشت و کار محصولات زراعی و باغی، از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به این که اولین گام در کنترل خسارت قارچ های بیماری زای گیاهی، شناسایی گونه های رایج در منطقه می باشد و نیز در این مناطق تاکنون در این زمینه تحقیقی صورت نگرفته است لذا به این جهت نسبت به شناسایی گونه های این شبه قارچ اقدام گردید. برای انجام این تحقیق از تمامی شهرها و بیشتر روستاهای استان همدان نمونه برداری صورت گرفت و جدایه های پی تیوم با استفاده از محیط کشت های عمومی مانند cma، pda و نیمه انتخابی مانند parp جدا شدند. از جدایه ها روی محیط کشت آب-آگار 5/1 درصد به روش نوک ریسه، کشت خالص تهیه شد. برای شناسایی جدایه ها در سطح گونه، از مشخصات ماکروسکوپی مانند نوع پرگنه و مشخصات میکروسکوپی مانند نوع و شکل اسپورانژیوم، وجود اووگونیوم، نوع آنتریدیوم و اووسپوراستفاده شد. در این تحقیق در مجموع 150 جدایه پی تیوم مورد بررسی قرار گرفت که به کمک بررسی های ریخت شناسی 12 گونه شناسایی شد. در این پژوهش 8 گونه پی تیوم که دارای اسپورانژیوم گرد بودند جهت بررسی های مولکولی با استفاده از نشانگر pcr-rflp انتخاب شدند. در مطالعات مولکولی نواحی its 1, its 2 و ژن s8/5 از rdna تکثیر و توسط اندونوکلئازها مورد برش قرار گرفت. نتایج pcr-rflp با نتایج ریخت شناسی مطابقت داشت و توانست گونه های مختلف را تا حدود زیادی از هم تفکیک کند و می توان ادعا نمود که این نشانگر دارای قابلیت خوبی در تفکیک گونه ها است. در شناسایی گونه های شبه قارچ پی تیوم که با استفاده از دو روش ریخت شناسی و مولکولی استفاده گردید، استنباط شد که این دو روش مکمل هم هستند و روش مولکولی تاییدی بر شناسایی به روش ریخت شناسی می باشد و نکات مبهمی که در شناسایی این شبه قارچ ها وجود دارد را مرتفع نماید. با توجه به زمان بر بودن، عدم دقت کافی و طاقت فرسا بودن مطالعات ریخت شناسی می توان از نشانگرهای حساس و قوی مانند pcr-rflp در تفکیک گونه های پی تیوم استفاده کرد. در این پژوهش برای شناسایی پی تیوم از کلید طبقه بندی واندرپلات-نیترینک (1981) استفاده گردید. در نهایت گونه های pythium aphanidermatum, p. deliense, p. hydnosporum, p. irregulare, p. macrosporum, p. oligandrum, p. perplexum, p. pyrilobum, p. salinum, p. tracheiphilum, p. ultimum var ultimum و pythium group g شناسایی شدند. گونه های p. hydnosporum, p. macrosporum, p. perplexum, p. pyrilobum برای اولین بار از ایران گزارش می شوند.
نجمه ایوبی دوستمراد ظفری
سویا glycine max (l.) merr. گیاهی است از خانواده بقولات و یکی از مهمترین دانه های روغنی جهان محسوب می شود. یکی از عوامل محدودکننده کشت سویا، بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه است. با توجه به ماهیت عامل بیماری که خاکزاد می باشد مبارزه شیمیایی نه تنها نمی تواند کاملاً موثر باشد بلکه باعث تخریب محیط زیست نیز می گردد. در این بررسی اثر جدایه های مختلف تریکودرما بر phytophthora sojae در دو بخش آزمون های آزمایشگاهی و گلخانه ای مطالعه شد. در بررسی های آزمایشگاهی اثر 29 جدایه از گونه های trichoderma ceramicum، t. virens، t. pseudokoningii، t. koningii، t. koningiosis، t. atroviridae، t. viridescens، t. asperellum، t. brevicompactum، t. orientalis، t. spirale، t. harzianum، t. citrinoviride، t. longibracitum و t. viridae در آزمون کشت متقابل ارزیابی شد و از بین آنها 14 جدایه از گونه های مختلف جهت انجام آزمون های آزمایشگاهی دیگر شامل : آزمون ترکیبات فرار، ترشحات خارج سلولی در آگار، کشت اسلاید، ترکیبات خارج سلولی فیلتر شده و آزمون های گلخانه ای روی p. sojaeانتخاب شدند. دامنه درصد بازداری رشد هیف p. sojae در کشت متقابل با گونه های مختلف تریکودرما 2/29 - 85/75 درصد، با استفاده از ترکیبات فرار آنها 16/6 - 07/49 درصد و در ترشحات خارج سلولی آنها در آگار 5/8 - 100 درصد محاسبه گردید و به ترتیب گونه?های t. virens، t. orientalis و t. brevicompactum در آزمون کشت متقابل، t. atroviride در آزمون ترکیبات فرار و t. atroviride، ceramicum t. ، t. virensو t. brevicompactum در آزمون ترشحات خارج سلولی در آگار سبب بیشترین بازداری شدند. به منظور بررسی اثر ترکیبات فیلتر شده تریکودرما بر بازداری از رشد هیف p. sojae غلظت های 5، 10، 20، 30، 35 و 40 درصد این ترکیبات در محیط کشتcma و غلظت های 5/0، 1، 5 و 10 درصد آنها در آب مقطر دیونیزه سترون برای تأثیر بر تولید زئوسپور تهیه شد. نتایح نشان داد که ترکیبات فیلتر شده خارج سلولی تمامی گونه ها سبب بازداری رشد هیف و کاهش تولید زئوسپور شدند، غلظت های مختلف اثر بازدارندگی متفاوتی داشته و بیشترین بازدارندگی مربوط به t. virens و t. brevicampactom بود. میزان فعالیت آنزیم های بتا1و3 گلوکاناز و بتا1و4 گلوکاناز جدایه های اخیر الذکر در حضور گلسیرین و هیف فیتوفتورا به عنوان منبع کربن در محیط کشت و در دو حالت نگهداری روی شیکر (تکان خوردن) و نگهداری بدون شیک (سکون)، در عصاره خام، عصاره غلیظ شده با استون و عصاره غلیظ شده در سرما و خلأ (لیوفیلیز شده) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بررسی اثر دو منبع کربن در تولید آنزیم های هیدرولیتیک توسط تریکودرما، نتایح نشان داد که کاربرد هیف فیتوفتورا در مقایسه با گلسیرین به عنوان منبع کربن در محیط رشد گونه های تریکودرما سبب افزایش فعالیت آنزیم های بتا1و3گلوکاناز و بتا1و4گلوکاناز در تمامی گونه ها گردید. موفق ترین گونه ها در تولید آنزیم بتا1و3 گلوکاناز در حالت سکون، گونه های t. orientalis و brevicompactum.t و در حالت تکان خوردن، گونه های brevicompactum .t و t. virens بودند و در تولید آنزیم بتا1و4گلوکاناز موفق ترین گونه ها در هر دو حالت brevicompactum .t ، t. virens و t. viride بودند. از الکتروفورز برای بررسی ایزوزایم های بتا1و3گلوکاناز سه گونه اخیرالذکر استفاده شد که به علت غلظت پایین آنزیم باندی مشاهده نشد. بررسی های گلخانه ای به صورت سه آزمایش که شامل: بررسی اثر بیوکنترلی گونه های تریکودرما بر بیماری پوسیدگی ناشی از فیتوفتورا در مرحله ظهور اولین برگ سه برگچه ای (v1) به روش تیمار خاک، اثر تریکودرما و ترکیب تجاری bradyrhizobium japonicum در کنترل بیماری پوسیدگی فیتوفتورایی سویا به روش تیمار بذر و اثر تریکودرما و ترکیب تجاری b. japonicum بر شاخص های رشدی گیاه انجام گرفت که نتایج نشان داد، در تمامی آزمایشات گلخانه ای گونه های t. brevicompactum و t. orientalis موثر تر از بقیه گونه ها بودند، این دو گونه در آزمون های آزمایشگاهی و بررسی فعالیت آنزیمی نیز موفق تر بودند و باعث کنترل بیماری شدند. بنابراین می توان گونه های t. brevicompactum و t. orientalis، که اخیراً از ایران جمع آوری و شناسایی شده اند، را به عنوان عوامل بیوکنترل جدید علیه بیماری پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه و طوقه سویا معرفی کرد.
مهدیه طاهری منصوره میرابوالفتحی
در فصول زراعی سال های 1388 و 1389 از مزارع، نهالستان ها و باغات مناطق مختلف گرگان بازدید شد و از گیاهان مشکوک به آلودگی فیتوفتورایی نمونه برداری به عمل آمد. نمونه ها در جریان ملایم آب شسته و سپس در محیط کشت نیمه انتخابی فیتوفتورا (parph + (cma کشت گردیدند. پس از خالص سازی به روش نوک ریسه، گونه ها بر اساس ویژ گی های ریخت شناسی و پاره ای ویژگی های فیزیولوژیک، با استفاده از کلید شناسایی معتبر این جنس (اروین و ریبرو، 1996) شناسایی شدند. از مجموع 90 جدایه فیتوفتورا که از بافت های گیاهی 7 گونه گیاه میزبان از مناطق مختلف جداسازی شده بودند؛ گونه ی p. citrophthora از میوه خرمالو؛ گونه ی cryotogea p. ازکیوی، سیب زمینی، باقلا و گیاه ژربرا ؛ گونه ی p. nicotianae از گوجه فرنگی و گونه ی palmivora p. از زیتون جداسازی شدند و بیماریزایی آن ها به اثبات رسید. کلمات کلیدی: پوسیدگی ریشه و طوقه، phytophthora. citrophthora، cryotogea p.، p. nicotianae، palmivora p. و گرگان.
فاطمه موحدخواه منصوره میرابوالفتحی
یکی از مهمترین مسائل سلامتی انسان استفاده از مواد غذایی سالم است. برخی از بیمارگرهای گیاهی قارچی می توانند بعد از آلودگی گیاه میزبان، با تولید متابولیت های ثانویه، محصول گیاه میزبان را به زهرابه آلوده کنند. اینگونه زهرابه ها را مایکوتوکسین (mycotoxin) می گویند. یکی از بیمارگرهای گیاهی قارچی مولد زهرابه قارچ جنس فوزاریوم (fusarium sp.) می باشد. در این تحقیق اثر ضد قارچی اسانس های گیاهان آویشن (thymus vulgaris)، شوید (anethum grareolens)، نعناع (mentha sativa) و فلفل (capsicum annum) با غلظت های متفاوت از 50 تا 200 میکرولیتر در 100 میلی لیتر محیط کشت در شرایط آزمایشگاهی بر دو گونه از بیمارگرهای قارچی fusarium prolifratum مولد زهرابه فامونیزین، عامل بی نظمی و مرگ سلول و fusarium graminearum مولد زهرابه دی اکسی نیوالنول، عامل مسمومیتهای کبدی و کلیوی مورد بررسی قرار گرفت. درصد بازدارندگی رشد هیف جدایه ها بعد از هفت روز در دمای ? c25 با اندازه گیری قطر رویش میسیلیوم در مقایسه با شاهد محاسبه گردید. همچنین اثر اسانس های این گیاهان بر کاهش تولید زهرابه های فامونیزین و دی اکسی نیوالنول در محیط جامد با اندازه گیری مقدار تولید آنها با دستگاههای hplc و lc-ms بررسی گردید. نتایج نشان داد که مقدار زهرابه دی اکسی نیوالنول در جدایه f. graminearum 3 ng/mg 58/14 و در جدایه f. graminearum 48 ng/mg 42 /16 بود. اسانس های گیاهان نعناع، آویشن و شوید با غلظت ul/100ml 200 باعث بازدارنگی کامل زهرابه دی اکسی نیوالنول گردید. مقدار زهرابه فامونیزین در جدایه f.proliferatum 8727(3ii) ng/mg 1 /15 و در جدایه 8732(41) f.proliferatum ng/mg 2/11 بود. اسانس های گیاهان نعناع، آویشن و شوید به ترتیب 6/99 ، 4/82 و 8/94 درصد تولید فامونیزین را در جدایه 8727(3ii) کاهش دادند و در جدایه 8732(41) به ترتیب 3/99، 6/81 و 2/99 درصد کاهش تولید زهرابه فامونیزین مشاهده گردید. بازدارندگی کامل رشد میسیلیوم توسط اسانس های گیاهان آویشن با غلظت ?l/100ml 200 و نعناع با غلظت ?l/100ml 125 مشاهده شد. غلظت های مختلف اسانس گیاه فلفل هیچ گونه تاثیر بازدارندگی در رشد میسیلیوم ها را نشان نداد. از نظر آماری در هر دو گونه قارچ در سطح 1درصد تفاوت معنی دار مشاهده گردید. تاثیر اسانس نعناع هم در بازدارندگی رشد میسیلیوم و هم در کاهش تولید زهرابه در هر دو گونه قارچ از دیگر اسانس ها بهتر بود.
رضا محمدی گل محمدهادی خوش تقاضا
آلودگی پسته به زهرابه قارچی آفلاتوکسین یک معضل اساسی صادرات پسته در ایران است. استفاده از تکنیک طیف سنجی رامان برای تشخیص و تفکیک مواد مختلف رو به افزایش است. در این پژوهش امکان تشخیص و شناسایی کیفی آفلاتوکسین پسته با استفاده از طیف سنجی رامان بررسی شد. به این منظور، ابتدا داده های طیف رامان به دست آمده از نمونه های مغز پسته (به فرم خمیری) در 3 سطح غیر آلوده ، با آلودگی 20 و ppb100 از آفلاتوکسین های (b1+b2+g1+g2)، در نوار طیفی رامان cm-12000- 848، به دلیل دارا بودن بیشترین تمایز بین طیف های اخذ شده، مورد مقایسه قرار گرفتند. در ادامه، طیف رامان نمونه های غیر آلوده و دارای ppb5 از آفلاتوکسین b1 با یکدیگر مقایسه شدند. برای آشکارسازی طیف آفلاتوکسین b1 و بررسی امکان شناسایی آن در غلظت های پایین، طیف سنجی رامان ارتقاء یافته سطحی (sers) روی 3 نوع زیرلایه : نانوسیم های نقره، نانو-ساختارهای مارپیچ مخروطی نقره و کلوئید نانوذرات نقره روی شیشه مورد بررسی قرار گرفتند. قبل از فرآیند مدل-سازی، از تکنیک تحلیل مولفه های اصلی (pca) برای کاهش ابعاد متغیرهای طیفی استفاده شد. عملکرد روش های پیش پردازش هموارسازی ساویتزکی گولای (sg)، هنجار سازی، مشتق اول و مشتق دوم، دیترندینگ ( -det )، توزیع نرمال استاندارد (snv) و تصحیح پخش افزاینده (msc) به صورت انفرادی یا ترکیبی در دقت مدل های شبکه عصبی (ann) و تحلیل تفکیک خطی (lda) در دسته بندی طیف های رامان اخذ شده مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی صحت نتایج طبقه بندی و همچنین بررسی قابلیت تعمیم مدل ها، شاخص های میانگین هماهنگ دقت و حساسیت (?f ) و حساسیت مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در مورد نمونه های دارای مجموع آفلاتوکسین های (b1+b2+g1+g2) با اعمال هنجارسازی داده های طیفی قبل از مدل سازی، ?f و حساسیت شبکه عصبی در طبقه بندی ( با 4 مولفه اصلی به عنوان ورودی) به ترتیب 98/0 و78/97 درصد به دست آمدند. در مدل سازی lda اعمال پیش پردازش های مختلف بجز هموارسازی sg باعث کاهش شاخص های ?f و حساسیت مدل شدند. بیشترین مقادیر شاخص های ?f و حساسیت طبقه بندی این مدل با پیش پردازش هموارسازی sg، به ترتیب 73/0 و 2/72 درصد به دست آمدند. با بررسی طیف های نمونه ppb 5 از آفلاتوکسین b1 امکان جداسازی نمونه های حاوی این غلظت میسر نشد. در بین 3 نوع زیر لایه بررسی شده در آشکارسازی طیف آفلاتوکسین b1 ، استفاده از زیر لایه متشکل از کلوئید نانو ذرات نقره بر خلاف دو زیر لایه دیگر موفقیت آمیز بود. با مقایسه عدد موج متناظر پیک های طیف رامان آفلاتوکسینb1 (در غلظت ppb1000) با مقادیر به دست آمده از روش محاسباتی، پیک های واقع در cm-1 945،1048،1148،1252،1390،1527،1583،1658 به عنوان اثر انگشت های طیف رامان آفلاتوکسین b1 تایید شدند. بنابراین طیف سنجی رامان پتانسیل کاربردی شدن در زمینه شناسایی آفلاتوکسین b1 در غلظت ppb1000را دارد. اما برای رسیدن به حد تشخیص مورد نیاز پسته ( ppb 5 و پایین تر)، بایستی در مورد زیر لایه-های sersبا ضریب ارتقاء بالاتر، تحقیقات بیشتری صورت پذیرد.