نام پژوهشگر: موسی فدای

تحلیل سبک شناختی 50 قصیده از ناصر خسرو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم انسانی 1393
  موسی فدای   عسگر صلاحی

ناصرخسرو یکی از شاعران صاحب سبک در عرصه¬ی شعر فارسی است که با توجه به دارا بودن سبک شعری و فکری خاص، پژوهش سبک¬شناختی اشعار و مخصوصاً قصاید او ضروری و مهم است. در همین راستا، در پایان¬نامه¬ی حاضر به بررسی سبک¬شناختی 50 قصیده از قصاید ناصرخسرو پرداخته¬ایم. روش کار ما به این¬گونه است که بررسی سبک¬شناختی این قصاید بر طبق روش دکتر شمیسا، در سه سطح زبانی، فکری و ادبیات(ادبی) انجام شده است. نتایج حاصله این است که قصاید ناصرخسرو از لحاظ زبان، کاملاً از مختصات زبانی سبک خراسانی تأثیر پذیرفته و تقریباً تمامی مختصات آوایی و زبانی سبک خراسانی همچون کهن¬گرایی لغوی، استعمال افعال کهن، استعمال دو حرف اضافه برای یک متمم و به کارگیری افعال پیشوندی و ... در قصاید او قابل مشاهده است. از لحاظ فکری، ناصرخسرو از تک¬تک قصاید خود به عنوان بیانیه¬هایی برای ابراز عقاید مذهبی، فلسفی و حکمی خود سود جسته و به بیان جهان¬بینی مذهبی و فلسفی خود پرداخته است؛ برجسته¬ترین مولفه¬های سبک فکری ناصرخسرو در این قصاید، خردگرایی و پند و اندرزهای مذهبی و انعکاس سیره¬ی پیامبر و امامان است. از لحاظ ادبی، قصاید ناصرخسرو به دلیل تسلط عنصر اندیشه بر تخیل، چندان به زیور آرایه¬های ادبی آراسته نشده است و نمی¬توان قصاید او را از این لحاظ با قصاید شاعری چون عنصری مقایسه کرد؛ البته این امر حاکی از این نیست که ناصرخسرو از لحاظ عاطفه و خیال، شاعری توانا نیست بلکه با بررسی برخی از تشبیهات و استعارات بدیع در قصاید او می¬توان گفت که او توانایی بالقوه¬ی تحسین¬برانگیزی در زمینه¬ی هنر شاعری و استفاده از زینت¬های معنوی و لفظی کلام دارد. در کل می¬توان این جمله را به عنوان چکیده¬ای از نتایج پژوهش در نظر گرفت که ناصرخسرو – حداقل در قصاید مورد بحث- دارای زبانی کهن و اندیشه¬ای متعالی نسبت به معاصرانش بوده و دارای سبک شخصی است.