نام پژوهشگر: علی غلامی زالی
علی غلامی زالی پرویز احسان زاده
چکیده تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت از عوامل بسیار تاثیرگذار بر تولیدات کشاورزی از لحاظ کمی و کیفی می باشند. پیش اندازی بذر به عنوان یک راهکار مدیریتی جهت مقابله با اثرات تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت در نظر گرفته می شود. اطلاعات کاملی از اثر فصل کشت (پاییزه و بهاره)، رژیم های آبیاری و پیش اندازی بذر و اثرات توام آن ها بر روی نخود به ویژه در نواحی سردسیر استان لرستان نظیر نورآباد وجود ندارد. این مطالعه در سال زراعی 92-1391 جهت ارزیابی اثر فصل کشت و رژیم های آبیاری بر روی شش ژنوتیپ نخود و تعیین مناسب ترین تیمار پیش اندازی بذر در شرایط آزمایشگاهی و بررسی نقش آن در رشد و عملکرد ژنوتیپ هاشم تحت چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در مزرعه اجرا شد. بر اساس سرعت و درصد جوانه زنی در یک آزمایش اولیه آزمایشگاهی تیمار 10 ساعت پیش اندازی به عنوان مناسب ترین زمان پیش اندازی برای اعمال بر روی ژنوتیپ هاشم در شرایط مزرعه انتخاب شد. دو مطالعه مزرعه ای هر کدام به صورت دو آزمایش جداگانه اجرا شدند. در آزمایش اول مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد بذور پیش اندازی شده و پیش اندازی نشده ژنوتیپ هاشم در معرض چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در دو فصل کشت پاییزه و بهاره مورد مطالعه قرار گرفتند. در آزمایش دوم مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد پاسخ شش ژنوتیپ نخود (آرمان، آزاد، هاشم،ilc-482 ، گریت و نورآباد) به چهار سطح آبیاری بالا در دو فصل کشت بهاره و پاییزه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه اول نشان داد که تیمار پیش اندازی به واسطه تسریع در مراحل نموی به ترتیب سبب کاهش 6/9 و 47 درجه روز- رشد در نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مراحل 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در ژنوتیپ هاشم شد. تیمار پیش اندازی به ترتیب سبب افزایش 4/3، 2/6، 9/17، 9/8، 5/8، 1/7 و 2/8 درصدی و معنی داری در درصد پوشش سبز، شاخص سبزینگی، تعداد گره فعال ریشه، ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت و بهره وری مصرف آب عملکرد دانه ژنوتیپ هاشم نسبت به تیمار شاهد شد. نتایج مطالعه دوم مزرعه ای نشان داد که نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مرحله 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در کشت بهاره به دلیل بالا بودن دما در این مراحل رشدی نسبت به کشت پاییزه بیشتر بود اما نیاز تجمعی در کشت پاییزه برای رسیدن به مرحله پایان گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک به واسطه طولانی شدن دوره گلدهی نسبت به کشت بهاره افزایش یافت. با تغییر زمان کاشت از پاییز به بهار درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد گره فعال ریشه،تعداد نیام بارور، تعداد نیام نابارور، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و بهره وری مصرف آب دانه کاهش یافت. در کشت بهاره با تشدید کمبود آب میزان پرولین برگ افزایش و درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد ببولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت کاهش یافت. حداکثر عملکرد دانه (3/2608 کیلوگرم در هکتار) در کشت پاییزه و در سطح آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر و حداقل عملکرد دانه (7/910 کیلوگرم در هکتار) در شرایط دیم (بدون آبیاری) کشت بهاره با 3/392 میلی متر بارندگی بدست آمد. در هر دو فصل کشت بیشترین بهره وری مصرف آب دانه در شرایط دیم (بدون آبیاری) بدست آمد. ژنوتیپ گریت به واسطه شاخص سطح برگ بالا و طولانی بودن طول دوره پرشدن دانه توانست بالاترین عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و دانه را به خود اختصاص دهد. بر اساس نتایج بالا می توان استنباط کرد که پیش اندازی بذر و کشت پاییزه ژنوتیپ گریت به همراه آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر می تواند جهت دستیابی به حداکثر تولید نخود در نواحی نظیر نورآباد در استان لرستان مناسب باشد.