نام پژوهشگر: زهرا میرزازاده
احمد احمدی حمیدرضا طاهری
انگیزه یکی از مهمترین عوامل درونی یک ورزشکار برای شرکت در فعالیت است که میزان تلاش یا تعهد فرد را در راه رسیدن به اهداف نشان می دهد(فولادیان و همکاران1388). هدف از تحقیق بررسی رابطه سبک های رهبری دبیران تربیت بدنی وانگیزه های ورزشی دانش آموزان ورزشکار می باشد. جامعه آماری 20 نفر مربیان تربیت بدنی و 120 نفر دانش آموزان ورزشکار در شهرستان فریمان بودند به علت کم بودن تعداد همه بعنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در این تحقیق از پرسشنامه انگیزه های ورزش مارکلند و اینگلدو(1997)وپرسشنامه سبک های رهبری در ورزش باردنز ومتزکاس استفاده گردید.یا فته های تحقیق نشان میدهد که بین انگیزه های ورزشی:تندرستی،کسب سلامتی،تجدید قوا،ظاهر،رقابت درگرایش به ورزش و جنسیت رابطه معنی داری وجود دارد(p<0/05).همچنین بین سایر زیرمقیاس های انگیزه(کنترل،وابستگی،مبارزه کردن،لذت،چابکی،تائیداجتماعی،کنترل استرس،کنترل وزن،قدرت واستقامت) در گرایش به ورزش وجنسیت رابطه معنی داری وجود ندارد. سبک رهبری مربیا ن بیشتر سبک رهبری آمرانه (خودکامه - بهره وری)بوده است که مردها با میانگین 15/6429 امتیاز بهتری از خانمها با میانگین 13/50 داشته اند.در سبک رهبری انسانگرایانه باز هم مربیان مرد با میانگین 7/8571 از خانمها با میانگین 60/5دارای امتیازبالاتری بوده اند.همچنین نتایج حاکی از آن است که سبک رهبری آمرانه با انگیزه های کسب سلامتی ، تایید اجتماعی ، کنترل استرس ، قدرت و استقامت دارای رابطه بوده است و سبک رهبری انسانگرایانه فقط با انگیزه کسب سلامتی دارای رابطه بوده است،سبک رهبری تلفیقی هم با انگیزه های ورزشی دارای رابطه بوده است. بنابراین می توان با ورزش و انتخاب سبک رهبری مناسب بر انگیزه ورزشی دانش آموزان تاثیر گذار بود.
نرگس کردزنگنه حمید طاهری
تحقیق حاضر با هدف، به کارگیری مدل efqm در تحلیل ابعاد فرهنگ سازمانی گروه های تربیت بدنی استان خراسان رضوی انجام شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، پیمایشی است. اطلاعات موردنیاز این پژوهش به دو طریق کتابخانه ای و پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه ی کارمندان و اساتید رسمی و پیمانی گروه¬های تربیت بدنی استان خراسان رضوی بوده که تعداد آنان 97 نفر می باشد. اطلاعات موردنیاز از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری گردید. پرسشنامه مشتمل بر سه بخش اطلاعات عمومی، فرهنگ سازمانی و تعالی سازمانی بود که با مقیاس پنج گزینه ای لیکرات (1= بسیار کم و 5= بسیار زیاد) نمره دهی شد. داده ها به روش خود پاسخ گویی از جامعه ی آماری اخذ و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و همچنین رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های این مطالعه با توجه به ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون نشان داد بین فرهنگ سازمانی و تعالی سازمانی در سطح اطمینان 95 درصد رابطه ی مستقیم و معناداری وجود دارد و افزایش فرهنگ سازمانی سبب افزایش تعالی سازمانی خواهد شد. در بین شاخص های فرهنگ سازمانی جامعه ی موردمطالعه، در سطح اطمینان 95 درصد رسالت یا مأموریت و درگیر شدن در کار وضعیت بهتری نسبت به سایر شاخص ها داشته اند. با توجه به رابطه ی مثبت فرهنگ سازمانی و تعالی سازمانی در گروه های تربیت بدنی استان مورد مطالعه، بهبود فرهنگ سازمانی حاکم بر گروه های تربیت بدنی ثمر¬بخش خواهد بود.