نام پژوهشگر: لیدا مقدم بنائم
زهرا عباس پور لیدا مقدم بنائم
زایمان پدیده ای طبیعی و بدون نیاز به مداخله می باشد و تنها در موارد به خطر افتادن جان مادر یا جنین انجام عمل جراحی سزارین اندیکاسیون دارد. در سالیان اخیر شیوع سزارین در همه نقاط دنیا در حال افزایش است و در ایران تقریبا نیمی از زایمان ها از طریق سزارین صورت می گیرد. شمار زیادی از موارد سزارین تنها به درخواست مادر و بدون اندیکاسیون پزشکی صورت می گیرد. به دلایل فقدان پرسشنامه های بومی بررسی کننده عوامل موثربر تصمیم گیری انتخاب نوع زایمان توسط زنان باردار در ایران و جهان پژوهشی در این زمینه ضروری به نظر می رسید. این پژوهش در دو مرحله صورت گرفت در مرحله اول با یک رویکرد کیفی و استفاده از روش تحلیل محتوا مفهوم انتخاب روش زایمان و سازه های آن با استفاده از تجارب مشارکت کنندگان و از طریق 21 مصاحبه نیمه ساختارمند، در درمانگاه های بهداشتی و بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر اهواز و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تبیین و تعریف گردیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای متعارف انجام شد. نتایج حاصل شامل 17 طبقه اصلی و 6 درونمایه شامل: درونمایه زایمان هراسی، اطمینان از سلامت و ایمنی مادر و نوزاد، ارزیابی آمادگی و توانمندی های شخصی، انگارهجنسی، تاثیر پذیری از هنجارهای اجتماعی–فرهنگی، و جستجوومنابعکسباطلاعات بود. در مرحله دوم بر اساس تعاریف نظری و عملی برآمده از مرحله کیفی، 130 گویه اولیه طراحی گردید سپس گویه ها مورد تجزیه و تحلیل و روانسنجی قرار گرفتند. روایی صوری ابزار با نظر خواهی از زنان باردار و متخصصین و روایی محتوا در دو مرحله و با استفاده از نظرات متخصصین ارزیابی گردید. در این مرحله پرسشنامه ای با 82 گویه حاصل شد. روایی سازه با 420 نمونه و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی اکتشافی انجام پذیرفت که منجر به تشکیل 8 عامل (باورها و نگرش ها، انگاره های ذهنی، جنسی و جسمی ، زایمان هراسی، اطمینان همه جانبه، هنجارهای اجتماعی- فرهنگی، اعتماد به عامل زایمان، عملکرد و انتخاب شخصی، و منابع تاثیر گذاری) گردید. در آزمون تحلیل مسیر جهت بررسی روابط علی میان عوامل، شاخص نکویی برازش مدل، روابط میان 6 عامل را تایید نمود. ضریب آلفای کرونباخ 889/0 موید همسانی درونی کل ابزار و ضریب همبستگی درون رده ای(icc) برابر 73/0 با فاصله اطمینان (86/0-5/0) پایایی بالای ابزار را در فاصله زمانی دو هفته، نشان داد. نتایج حاصل از بخش کیفی و کمی مطالعه منجر به تدوین پرسشنامه نهایی با عنوان: "پرسشنامه عوامل موثر بر انتخاب روش زایمان" با 68 گویه و ویژگی های روانسنجی مناسب گردید که قابلیت به کارگیری در سیستم های بهداشتی درمانی کشورمان را دارد و می تواند جهت تعیین عوامل موثر بر روش انتخابی زایمان در میان زنان توسط ماماها و متخصصین زنان و برنامه ریزان حوزه سلامت مورد استفاده قرار گیرد.
اعظم رحمانی لیدا مقدم بنائم
چکیده مقدمه: اندازه گیری صحیح شاخص مورد مطالعه، هدف هر مطالعه می باشد. رفتار جنسی ریشه در باورها مردم دارد. بنابراین، شناخت این رفتارها و طراحی یک ابزار روا و پایا جهت ارزیابی رفتار جنسی می تواند در جهت ارتقاء برنامه های سلامت جنسی اثرگذار باشد. این مطالعه با هدف طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی رفتار جنسی دختران جوان انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش تلفیقی اکتشافی بر روی دختران جوان 34-18 سال شهر تهران در سال 1392-1390 انجام گرفت. در مرحله اول از روش کیفی رویکرد تحلیل محتوا، الگوی گرانهیم و لاندمن، استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از جلسات گروهی متمرکز و مصاحبه فردی از 65 دختر جوان جمع آوری شد. استخر آیتم ها براساس مفاهیم استخراج شده در بخش کیفی مطالعه، تدوین گردید. از آنجا که برخی از سوالات مختص دخترانی بود که دوستی با جنس مقابل را تجربه کرده بودند و برخی دیگر مختص دخترانی بود که رابطه جنسی را تجربه کرده بودند، نسخه اولیه پرسشنامه بر اساس اینکه هر آیتم برای چه گروه از دختران قابل استفاده است، به 5 پرسشنامه تفکیک شد. همچنین، دو پرسشنامه (تعامل با جنس مقابل و آسیب سنجی جنسی) دارای طیف لیکرت نبود، بنابراین، امکان ارزیابی روانسنجی برای این دو پرسشنامه وجود نداشت. از این رو، روانسنجی 3 پرسشنامه دیگر (تجربه جنسی در تجرد، رفتار جنسی مخاطره آمیز و باور آموزش جنسی) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: در بخش کیفی 5 درونمایه "تعامل با جنس مقابل"، "مخاطره جنسی"، "حفاظت جنسی"، "آموزش جنسی" و "آسیب پذیری جنسی" استخراج شد. تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه غربالگری تجربه جنسی در تجرد به استخراج 5 عامل (باورهای انگیزشی، عمکرد، بازدارنده های تجربه جنسی، تسهیل کننده های تجربه جنسی و تعهد به بکارت)، پرسشنامه رفتار جنسی پرخطر به استخراج 2 عامل (رفتارهای محافظتی و رفتارهای مخاطره آمیز جنسی) و پرسشنامه باور آموزش جنسی نیز به استخراج 2 عامل (باور آموزشی و باور عملکردی) انجامید. آلفای کرونباخ و آزمون باز آزمون برای پرسشنامه غربالگری تجربه جنسی 88/0 و 85/0، برای پرسشنامه رفتار جنسی پرخطر 63% و 87/0 و برای پرسشنامه باور آموزش جنسی 78/0 و 80/0 به دست آمد. نتیجه گیری: این مطالعه، نتایج اولیه از روانسنجی پرسشنامه های تجربه جنسی در تجرد، رفتار جنسی مخاطره آمیز و باور آموزش جنسی ارائه داده است. مطالعات دیگر به منظور ارتقاء کیفیت پرسشنامه ها توصیه می شود.
صغری خانی عیسی محمدی
سلامت جنسی و باروری رکن اصلی اهداف توسعه هزاره است. مسایل مربوط به سلامت زنان واقع در سنین باروری 32 درصد بار کل بیماری ها را در جهان به خود اختصاص می دهد. شناسایی زود هنگام و رفع به موقع نیازهای جنسی و باروری، مقرون به صرفه بوده، از عوارض بعدی و نیز صرف هزینه های گزاف مربوط به آنها بویژه انتقال بیماریهای مقاربتی شامل hiv پیشگیری می کند. جهت شناسایی زودهنگام این نیازها و با توجه به محدودیت منابع، برنامه ریزی و تلاش جهت رفع شایعترین نیازها، سنجش شایعترین نیازهای جنسی و باروری زنان ضروری است. از سوی دیگر با توجه به عاجز بودن مطالعات کمی در تبیین عمق دیدگاهها و نگرشهای افراد و لزوم تبیین درک و توضیح بیشتر زنان از شایعترین نیاز، طراحی راهبردهای مناسب و اولویت بندی راهبردها برای رفع آنها، مطالعات کیفی و نیز استفاده از نظرات گروه متخصصین ضرورت دارد. این مطالعه با هدف "تعیین شایعترین نیازهای سلامت جنسی و باروری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی و مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری شهر ساری و طراحی و ارایه راهبردهای مناسب برای تأمین آنها" انجام شد. این مطالعه به روش ترکیبی از نوع متوالی توضیحی انجام شد. فاز اول مطالعه، به روش توصیفی مقطعی بر روی 600 زن 15- 49 ساله (514 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی (که با روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند) و 86 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری (که بصورت تمام شماری وارد مطالعه شدند) ، انجام شد. جهت سنجش نیازهای سلامت جنسی و باروری از پرسشنامه unfpa, nedico استفاده شد. جهت تعیین روایی ابزار از روایی صوری کیفی و کمی و روایی محتوای کیفی و کمی (محاسبه نسبت روایی محتوا (content validity ration (cvr)) و اندکس روایی محتوا (cvi)content validity index ) و جهت تعیین پایایی پرسشنامه روش آزمون- بازآزمون استفاده و شاخص همبستگی درون رده ای (intraclass correlation coeficient (icc)) استفاده شد. در کل تعداد 10 سوال و یا آیتم حذف و تعداد 24 سوال و یا آیتم اصلاح و یا اضافه شدند. جهت تعریف نیاز، نقطه برش صدک 50 تعیین شد. سازه ای از پرسشنامه که درآن زنان با امتیاز بالای صدک 50 (دارای نیاز)، نسبت به سایر سازه ها، از بیشترین فراوانی برخوردار بود، بعنوان شایعترین نیاز در نظر گرفته شد. جهت ورود به فاز دوم مطالعه، زنانی که دارای شایعترین نیاز بودند، انتخاب و برای انجام مصاحبه دعوت شدند. مطالعه کیفی به روش آنالیز محتوای متعارف انجام شد. سپس با استفاده از استراتژی فرااستنتاج، نحوه توضیح یافته های مرحله اول توسط یافته های مرحله دوم تفسیر شد. در پایان جهت ارائه راهبردها گروه اسمی با مشارکت متخصصین و مسوولین اجرایی تشکیل و راهبردهایی که ده اولویت اول را به خود اختصاص دادند، معرفی شد. در مرحله اول شایعترین نیاز سلامت جنسی و باروری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی؛ نیاز در حوزه سلامت جنسی و در زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری؛ خشونت علیه زنان بود. عوامل مرتبط با نیاز در حوزه سلامت جنسی، شامل؛ سن، محل مراجعه برای دریافت درمان stis و اجبار جنسی از سوی شوهر با نیاز جنسی و ابتلا به ترشح غیرشفاف و پنیری شکل و شناخت زنان تن فروش در محل زندگی با خشونت علیه زنان ارتباط داشتند. در مرحله دوم، دو مطالعه کیفی جداگانه در دو نوع مرکز انجام شد. در مطالعه اول پنج درونمایه؛ نیازهای تأمین نشده جنسی زنان، عدم حساسیت به در معرض خطر بودن نسبت به sti, hiv/aids، زنان؛ بعنوان قربانیان مسایل و اختلالات جنسی و خیانت، انواع خشونت علیه زنان و سیستم بهداشتی غیرپاسخگو در تأمین نیازهای جنسی زنان و در مطالعه کیفی دوم نیز پنج درونمایه؛ آسیب پذیری زنان از نابرابری جنسیتی، درماندگی های آموخته شده در مقابل خشونت مردان، احساس داغ ننگ اجتماعی، قربانی شدن زنان و عدم پاسخگویی مرکز مشاوره بیماری های رفتاری به مشکل خشونت علیه زنان انتزاع شد. تفسیر یافته مرحله اول (کمی) توسط یافته های مرحله دوم (کیفی) نشان داد در مراکز بهداشتی درمانی با طولانی شدن مدت زمان زندگی مشترک با همسر و ایجاد رخوت و یکنواختی در رابطه، نیاز جنسی زنان نیز افزایش می یابد. تفسیر یافته های مرحله اول (کمی) توسط یافته های مرحله دوم (کیفی) در مطالعه مرکز مشاوره بیماری های رفتاری نشان داد شایعتر بودن خشونت علیه زنان مبتلا به stis (شایعترین علامت آن ترشح واژینال غیرشفاف و پنیری شکل است)، بدلیل نوع مراجعین به این مرکز (تن فروشان، مبتلایان خود و یا همسر به hiv/aids و اعتیاد خود و یا همسر) مورد انتظار است. ضمن اینکه یافته های هر دو نوع مرکز نشان دهنده عدم کنترل زنان روی منابع و فرهنگ مردسالاری حاکم بر جامعه است که منجر به نابرابری جنسیتی و در نتیجه عدم قدرت مذاکره زنان در برابر مردان، و نیز بوجود آمدن مشکلات جنسی زیادی از جمله ابتلا به stis و hiv/aids) و خشونت علیه زنان می شود. در گروه اسمی راهبردهای "توانمندسازی زنان در مواجهه درست با مساله خشونت و تأمین نیازهای جنسی خود" و "ارائه اطلاعات و آموزش به مردان برای افزایش آگاهی و بهبود نگرش در رابطه با حقوق و سلامت باروری جنسی و خشونت در سطوح مختلف اجتماعی شامل: محل کار، رسانه های گروهی (بویژه رادیو)، مراکز سنتی و مجازی" از اولویت بیشتری برخوردار بودند. پیوند و ادغام خدمات srh (شامل خشونت) و hiv/aids و ارائه آنها هم در مراکز بهداشتی درمانی و هم در مراکز مشاوره بیماری های رفتاری از راهبردهای مهم دیگر است.
حدیث سوری نژاد لیدا مقدم بنائم
با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک واهمیت آن در بروز بیماری هایی که باعث افزایش مرگ و میر در جامعه می شوند و افزایش روز افزون چاقی در جمعیت کشورمان، بخصوص در زنان سنین باروری که بخش اعظمی از جامعه ما را تشکیل می دهند و همچنین اثرات اجزای سندرم متابولیک بارداری بر روی پیامدهای مادری و نوزادی وبه تبع آن باری که به علت دیابت و بیماری های قلبی وعروقی بر سیستم بهداشتی وارد می شود و اندک بودن تعداد مطالعات در این زمینه و اهمیت موضوع باعث شد که انجام پژوهشی در این زمینه مد نظر قرار گیرد
شیوا نیتی لیدا مقدم بنائم
در این پایان نامه تاثیر اجزای سندرم متابولیک در بارداری و لیپیدهای سرمی بر پیامدهای مادری از قبیل پره اکلامپسی/زایمان زودرس/زایمان دیررس/نوع زایمان/پارگی پیش از موعد پرده ها در سه ماهه ی دوم بارداری مورد بررسی قرار گرفته است.