نام پژوهشگر: مژگان میرغفوروند

سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و ارتباط آن با استرس درک شده در زوجین نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری بیمارستان الزهرا تبریز، 1392
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1393
  ماریه رحیمی   مژگان میرغفوروند

مقدمه: داشتن فرزند و بهره مند گشتن از لذت والد شدن حق هر زن و مردی است، با این حال درصد بالایی از زوجین ناباروری را تجربه میکنند. علی رغم اینکه مطالعات مختلف اهمیت ارتباط مسائل جسمی و روانی را با ناباروری نشان داده اند، اما جنبه های گوناگون ناباروری هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد. برای دستیابی به موفقیت در درمان و حمایت از این افراد، شناخت سبک زندگی که سلامت را ارتقا می دهد، ضروری به نظر می رسد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت رفتارهای ارتقادهنده سلامت و ارتباط آن با استرس درک شده در زوجین نابارور انجام شد. روش اجرا: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی می باشد که بر روی 322 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری بیمارستان الزهرا تبریز، 1392 به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های فردی-اجتماعی، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت (hplpii= health promoting (lifestyle-ii و پرسشنامه استرس درک شده (pss= perceived stress scale) می باشد نتایج: در بین ابعاد مربوط به سبک زندگی ارتقادهنده سلامت، بالاترین میانگین نمر? کسب شده مربوط به زیر دامنه تغذیه هم در زنان و هم در مردان و پایین ترین میانگین نمر? کسب شده مربوط به ابعاد فعالیت فیزیکی در زنان و در مردان و مسئولیت پذیری سلامت در هر دو زوج بود. متغیرهای سطح تحصیلات، علت ناباروری، کفایت درآمد ماهیانه برای هزینه های زندگی و اعضای خانواده ای که زوج با آنها زندگی می کنند پیشگویی کنند های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بودند. بین زنان و مردان تفاوت از نظر استرس درک شده معنی دار (001/0>p) بود. ارتباط معنی دار معکوس (001/0>p) بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت و استرس درک شده هم در زنان و هم در مردان مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نمره استرس درک شده در زنان نابارور را بالاتر از مردان نابارور نشان داد و با توجه به وجود ارتباط معکوس بین استرس و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامتی، پیشنهاد میشود با ارائه راهکارهایی برای بهبود رفتارهای سلامتی به کاهش استرس در زوجین نابارور کمک شود.

تأثیر رازک بر نشانه های زودرس یائسگی: یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1392
  ویدا آغه میری   سکینه محمدعلیزاده چرندابی

مقدمه: یکی از درمان های پیشنهاد شده برای عوارض زودرس یائسگی، هورمون درمانی می باشد که به دلیل عوارض جانبی و خطرات باعث نگرانی پزشکان و بیماران شده است. امروزه درمان یائسگی با فیتواستروژن ها مورد توجه قرار گرفته و تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است. رازک یکی از گیاهانی است که حاوی ترکیبات فیتواستروژنی می باشد ولی تا به حال تأثیر آن بر نشانه های زودرس یائسگی مورد بررسی قرار نگرفته است، لذا مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اثر رازک بر نشانه های زودرس یائسگی در شهر تبریز در سال 92-1391 انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه بالینی تصادفی دوسوکوربر روی 60 زن پری منوپوز و 60 زن پست منوپوز انجام گرفته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه گرین و چک لیست ثبت تعداد گرگرفتگی روزانه قبل از مداخله، 4، 8 و 12 هفته بعد از مداخله جمع آوری شد. نمونه ها از طریق بلوک بندی تصادفی سهمیه ای بر اساس وضعیت یائسگی به دو گروه دریافت کننده رازک و دریافت کننده پلاسبو با نسبت تخصیص 1:1 تقسیم شدند. به گروه مداخله 500 میلی گرم قرص رازک و گروه کنترل 500 میلی گرم پلاسبو روزانه به مدت 90 روز تجویز شد. از آمار توصیفی و آمار تحلیلی شامل ancova برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها: هیچ افت نمونه ای در دو گروه تا پایان مداخله وجود نداشت. میانگین نمره کلی گرین به طور معناداری در گروه رازک در پایان هفته 4 (8/9- تا 11/1- , 95% confidence interval,0/10- :adjusted difference)، هفته 8 (17/1- تا 20/1- ,18/6-) و هفته 12 پس از مداخله (21/6- تا 25/1-, 23/4-) کمتر از گروه پلاسبو بود. گروه مداخله همچنین بهبود چشمگیری را در تمامی ابعاد مقیاس گرین (نشانه های روانی، جسمانی، وازوموتور و جنسی) در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (001/0>p). تعداد گرگرفتگی در هفته به طور معناداری در گروه رازک در طی هفته 4 (7/1- تا 9/8- ,8/4-)؛ هفته 8(14/9- تا 19/3- ,17/1-) و هفته 12 پس از مداخله (21/1- تا 26/4- ,23/8-) کمتر از گروه پلاسبو بود. در گروه پری منوپوز، میانگین نمره کلی گرین به طور معناداری در گروه رازک در پایان هفته چهارم (6/9- تا 9/7- ،8/3-)،هفته هشتم (12/7- تا 16/5- ،14/6-) و هفته دوازدهم پس از مداخله (16/0- تا 20/5-, 18/2-) کمتر از گروه پلاسبو بود. همچنین تعداد گرگرفتگی در هفته به طور معناداری در گروه رازک در طی هفته چهارم (0/7- تا 10/3- , 8/8-)، هفته هشتم (13/9- تا 20/0- , 17/0-) و هفته دوازدهم پس از مداخله (18/0- تا 25/9- ،22/0-) کمتر از گروه پلاسبو بود. در گروه پست منوپوز نیز میانگین نمره کلی گرین به طور معناداری در گروه رازک در پایان هفته چهارم (9/9- تا 13/6-,7/11-)، هفته هشتم (21/7- تا 25/5- ,23/6-) و هفته دوازدهم پس از مداخله(28/1- تا 31/7- , 29/9-) کمتر از گروه پلاسبو بود. همچنین تعداد گرگرفتگی در هفته به طور معناداری در گروه رازک در طی هفته چهارم (5/6- تا 9/2-, 7/4-)، هفته هشتم (13/2- تا 18/9- , 16/1-) و هفته دوازدهم پس از مداخله (21/5- تا 27/4- , 24/5-)کمتر از گروه پلاسبو بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، مصرف قرص گیاهی رازک به میزان 500 میلی گرم روزانه به مدت 4، 8 و 12 هفته در کاهش تعداد گرگرفتگی و نشانه های زودرس یائسگی تأثیر چشمگیری داشته است، بنابراین با توجه به سادگی استفاده و پذیرش بالای روش و عدم گزارش عارضه جانبی در این مطالعه، می توان مصرف متعادل این داروی گیاهی را در این گروه از افراد توصیه نمود تا از این طریق بتوان کیفیت زندگی و میزان کارآیی زنان را در این برحه از زندگی ارتقاء بخشید.

تاثیر دو روش آموزشی نرم افزار رایانه ای و کتابچه آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد دختران نوجوان در زمینه بهداشت بلوغ: یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1393
  سیما ساقی   سکینه محمدعلیزاده چرندابی

نوجوانی یک دوره بحرانی است و بیش از هر زمان دیگر نیاز به آموزش دارد. بدلیل تمایل امروزه نوجوانان به استفاده از روش های نوین آموزشی مبتنی بر کامپیوتر، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر دو روش آموزشی شامل نرم افزار رایانه ای و کتابچه آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد دختران صورت گرفت. مواد و روش ها: این کارآزمایی بر روی621 دختر نوجوانی که قاعدگی را تجربه کرده بودند و مشغول به تحصیل در مدارس راهنمایی شهر تبریز بودند، در سال 1392 اجرا گردید. 21 مدرسه ای که بر اساس نمره عملکرد پیش آزمون دانش آموزان، بطور تصادفی انتخاب شدند به هفت دسته تقسیم شدند، هر دسته سه مدرسه را در بر گرفت سپس هر کدام از مدارس در هر دسته به طور تصادفی به گروه های نرم افزار، کتابچه و بدون مداخله تخصیص داده شدند. آموزش ها شامل بهداشت جسمی، قاعدگی، تغذیه، ورزش و روان بودند. آگاهی، نگرش و عملکرد با استفاده از پرسشنامه های خودگزارشی در دو مرحله قبل و یک ماه بعد از مداخله اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، پیرسون، تی مستقل، کای دو و مدل خطی با کنترل مقادیر پایه و اثر خوشه آنالیز شدند. یافته ها: تفاوتی بین دو گروه مداخله و کنترل در موارد مشخصات دموگرافیک، قبل از مداخله وجود نداشت. نمره آگاهی پس از مداخله در گروه نرم افزار بطور معناداری در مقایسه با گروه های کتابچه و بدون مداخله بالاتر بود. نمره نگرش بعد از مداخله در گروه کتابچه در مقایسه با گروه نرم افزار ارتقا اندک معناداری را نشان داد، اما تفاوت معناداری بین گروه نرم افزار با گروه کنترل وجود نداشت. تفاوت معناداری در مورد نمره عملکرد بین نرم افزار با گروه کتابچه و بدون مداخله وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که می توان جهت ارتقاء آگاهی دختران نوجوان درباره بهداشت بلوغ از روش نرم افزار رایانه ای استفاده نمود، البته با توجه به محدودیت های مطالعه و فقدان تأثیر نرم افزار بر نگرش و عملکرد نوجوانان و تاثیر اندک کتابچه در ارتقای نگرش آنها، انجام مطالعات بیشتری در این زمینه توصیه می گردد. واژگان کلیدی: آگاهی، نگرش، عملکرد، بهداشت بلوغ، دختران نوجوان، نرم افزار رایانه ای، کتابچه، آموزش

تأثیر یادگیری به شیوه فردمحور و گروه حمایتی بر نشانه های زودرس یائسگی در زنان یائسه مراجعه کننده به پایگاه بهداشتی مشارکتی ولیعصر شهرستان اسلامشهر، یک کارآزمایی بالینی
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1393
  مریم جعفری   مژگان میرغفوروند

مقدمه:یائسگی یکی از مهم ترین بحران های زندگی زنان است و علائمی که زنان در این مرحله تجربه می کنند، از جمله چالش های مهم مراقبتی می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش به شیوه فرد محور و گروه حمایتی بر نشانه های زودرس یائسگی (پیامد اولیه) و تعداد گرگرفتگی (پیامد ثانویه) انجام شد. روش کار:در این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده، 186 زن یائسه دارای پرونده بهداشتی در پایگاه بهداشتی مشارکتی ولیعصر شهرستان اسلامشهر در سال 1392 با روش بلوک بندی تصادفی درسه گروه 62 نفره (دو گروه مداخله یادگیری فرد محور و گروه حمایتی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. برنامه آموزشی در گروه حمایتی در یک روز مشخص در هفته به مدت 60 دقیقه و در طی 3 جلسه هفتگی متوالی برگزار شد. در گروه فردمحور آموزش به صورت در اختیار قرار دادن 3 دفترچه راهنما حاوی علائم یائسگی و راه کارهای مقابله با این علائم به شرکت کنندگان در یک روز مشخص طی 3 هفته متوالی بود. نشانه های زودرس یائسگی با استفاده از مقیاس گرین (63-0) قبل از مداخله و 4 هفته پس از پایان مداخله ارزیابی شد. داده ها با استفاده مدل خطی عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین سه گروه از نظر مشخصات فردی-اجتماعی تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت. در زمان اتمام پژوهش تعداد نمونه ها در گروه حمایتی 60 نفر (2 نفر ریزش به علت عدم شرکت مداوم در جلسات)، در گروه فردمحور 58 نفر (4 نفر ریزش به علت عدم مراجعه جهت دریافت کتابچه ها (2 نفر)، هورمون درمانی (1 نفر) و فوت همسر (1 نفر)) و در گروه کنترل 60 نفر (2 نفر ریزش به علت هورمون درمانی و هیسترکتومی) بود. میانگین کلی نمره مقیاس گرین 4 هفته بعد از پایان مداخله در گروه حمایتی (4/8- تا 7/11-، فاصله اطمینان 95%، 1/10- تفاوت میانگین تعدیل یافته) و گروه فردمحور (1/6- تا 1/9-، 6/7-) به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (001/0>p). گروه حمایتی به میزان بیشتری نسبت به گروه فردمحور توانست نشانه های زودرس یائسگی کاهش دهد (8/0- تا 1/4-، 4/2-)همچنین تعداد دفعات گرگرفتگی 4 هفته بعد از پایان مداخله در گروه حمایتی (1/8- تا 1/2-، فاصله اطمینان 95%، 1/5- تفاوت میانگین تعدیل یافته) و گروه فردمحور (1/1- تا 6/6-، 8/3-) به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (001/0>p). نتیجه گیری: یادگیری به شیوه فرد محور و گروه حمایتی توانستند باعث کاهش نشانه های زودرس یائسگی و تعداد دفعات گرگرفتگی گردند. لذا این شیوه های آموزشی می توانند به عنوان راهکاری مناسب در جهت ارتقای سلامتی زنان و رویارویی بهتر آنها با نشانه های آزار دهنده یائسگی در مداخلات بهداشتی مورد توجه قرار گیرند.

تأثیر بسته آموزشی بر سبک زندگی مادران نخست زا در دوران پس از زایمان: یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1393
  فرزانه خدابنده   مهین کمالی فرد

زمینه و هدف: داشتن سبک زندگی سالم اهمیت ویژه ای در دوران پس از زایمان دارد و آموزش مناسب سبک زندگی می تواند نقش مهمی در ارتقای سلامت مادر و فرزند او داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر بسته آموزشی بر سبک زندگی مادران نخست زا در دوران پس از زایمان انجام گرفت. مواد و روش ها: در این کارآزمایی، 220 مادر نخست زای بستری در بخش پس از زایمان با روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه مداخله (112 نفر) و کنترل (108 نفر) تخصیص داده شدند. برای گروه مداخله، آموزش و مشاوره به صورت چهره به چهره، تلفنی، کتابچه و پیامک (هم برای مادران و هم برای پدران) ارائه شد و گروه کنترل فقط آموزش روتین بخش پس از زایمان در زمینه شیردهی صحیح و مراقبت از بخیه ها را دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات فردی- اجتماعی، آگاهی و باور، رفتارهای مرتبط با سلامت، بسامد خوراک (ffq)، فرم کوتاه پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی (ipaq) و چک لیست مشکلات سلامتی در روز ترخیص، دو و شش هفته پس از زایمان جمع آوری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای مجذور کای، تی مستقل، آزمون دقیق فیشر، مجذور کای روند، مدل خطی عمومی، رگرسیون لجستیک و من ویتنی یو استفاده گردید. 0/05>p معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: تفاوتی بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر مشخصات فردی- اجتماعی (به جز تحصیلات زن، تحصیلات و شغل همسر) و همچنین میانگین نمره آگاهی و باور، فراوانی مشکلات سلامتی در دوران بارداری، قبل از انجام مداخله وجود نداشت. بین دو گروه از نظر وضعیت فعالیت فیزیکی (0/121=p) و تغذیه، شش هفته پس از زایمان تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد به جز در زمینه زیر گروه شیر و لبنیات که مادران گروه آموزش در مقایسه با گروه کنترل مصرف بیشتری داشتند (0/041=p). علاوه براین آموزش باعث بهبود معنی دار برخی رفتارهای بهداشتی مادران نخست زای گروه مداخله از جمله اولین روز شروع مسواک زدن، قرار گرفتن زیر نور مستقیم خورشید، تهویه اتاق، تعداد دفعات تهویه منزل (طی 2 هفته اول)، گرم نگه داشتن خود، نحوه انجام کار منزل و مصرف قرص آهن نسبت به گروه کنترل شد. با کنترل متغیرهای تحصیلات زن، تحصیلات و شغل همسر و نمره آگاهی و باور قبل از مداخله، تفاوت نمره آگاهی و باور پس از مداخله بین دو گروه معنی دار بود (0/001>p). نمره آگاهی [(20/2تا 14/3) 17/2 :(فاصله اطمینان 95%) اختلاف میانگین تعدیل یافته] و باور [(32/2 تا 25/2) 28/7 :(فاصله اطمینان 95%) اختلاف میانگین تعدیل یافته] در گروه آموزش در پایان هفته ششم پس از زایمان بطور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین بسته آموزشی سبک زندگی توانست شانس ابتلا به مشکلات سلامتی شامل یبوست، هموروئید، زخم مقعد، درد شکم، سردرد، درد محل بخیه ها، عفونت محل بخیه ها و مشکلات خواب را بیش از 50% در مادران گروه آموزش در مقایسه با مادران گروه کنترل (مرجع) در طی هفته دوم پس از زایمان کاهش دهد و نیز شانس ابتلا به یبوست، هموروئید، زخم مقعد، سرماخوردگی و تب، کمردرد، گرفتگی پا، درد شکم، سردرد، درد پستان، شقاق نوک پستان، درد محل بخیه ها، عفونت محل بخیه ها، مشکلات خواب، ضعف یا خستگی، غم و ناراحتی و عفونت زنان را بیش از 50% در مادران گروه آموزش در مقایسه با مادران گروه کنترل (مرجع) در طی هفته ششم پس از زایمان کاهش دهد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که بسته آموزشی سبک زندگی توانست در بهبود آگاهی و باور نسبت به سبک زندگی سالم پس از زایمان، بهبود رفتارهای مرتبط با سلامت و کاهش فراوانی مشکلات سلامتی پس از زایمان مادران نخست زا تاثیر مثبت داشته باشد اما در بهبود فعالیت فیزیکی و وضعیت تغذیه ای مادران نخست زا تأثیری نداشت.

تأثیر ویتامین d و کلسیم- ویتامین d در درمان گرفتگی عضلات پا در زنان باردار: یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1393
  آمنه منصوری   سکینه محمد علیزاده چرندابی

زمینه و هدف: گرفتگی عضلانی، انقباض دردناک، موضعی، قابل لمس و غیرارادی عضلات اسکلتی است که معمولاً عضلات ساق پا را درگیر می¬کند و ممکن است عدم تعادل بین جذب و دفع الکترولیت¬ها و ویتامین¬ها زمینه¬ساز آن باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر ویتامین d و کلسیم-ویتامین d در درمان گرفتگی عضلات پا به عنوان پیامد اولیه و تاًثیر ویتامین d و کلسیم-ویتامین d بر نمره کیفیت خواب، شاخص¬های آنتروپومتریک نوزاد، فراوانی زایمان پره¬ترم و سزارین به عنوان پیامدهای ثانویه در زنان باردار انجام گرفت. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده سه ¬سوکور بر روی 126 نفر زن باردار مبتلا به گرفتگی عضلات پا در شهر تبریز در سال 1392 انجام گرفت. نمونه¬ها با روش بلوک¬بندی تصادفی در سه گروه 42 نفری قرار گرفتند. گروه¬ اول ، روزانه 1000 واحد قرص ویتامین d و گروه دوم 300 میلی¬گرم کلسیم کربنات به اضافه 1000 واحد ویتامین d و گروه کنترل قرص دارونما را به مدت 60 روز دریافت نمودند. تعداد، طول و شدت درد گرفتگی در هفته قبل از مداخله و طی 8 هفته بعد از مداخله و همچنین کیفیت خواب قبل از مداخله و بعد از اتمام مداخله و نتایج زایمان شامل طول مدت بارداری، تاریخ زایمان، نوع زایمان و همچنین شاخص¬های آنتروپومتریک نوزاد بعد از زایمان در طی تماس تلفنی مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون ancova برای آنالیز داده¬ها استفاده ¬شد. نتایج: یافته¬های مطالعه حاضر نشان داد که با کنترل bmi قبل و حین بارداری، تعداد، طول و شدت درد ناشی از گرفتگی عضلات پا قبل از مداخله، تفاوت معنی¬داری از نظر طول گرفتگی عضلات بین گروه دریافت¬کننده کلسیم-ویتامین d، گروه دریافت¬کننده ویتامین d و گروه کنترل طی 8 هفته وجود نداشت (0/730p=) اما طی 4 هفته اول بعد از مداخله از نظر تعداد ](5/0تا 0/8) 2/9[ و شدت درد گرفتگی ](2/2 تا 0/3) 1/3[ بین گروه دریافت¬کننده ویتامین d با گروه کنترل اختلاف معنی¬دار وجود داشت (0/05>p) اما در 4 هفته دوم از نظر تعداد و شدت درد گرفتگی عضلات پا بین گروه دریافت¬کننده کلسیم-ویتامین d، گروه دریافت¬کننده ویتامین d و گروه کنترل اختلاف معنی¬دار وجود نداشت (0/05<p). همچنین با کنترل نمره کیفیت خواب قبل از مداخله، بین گروه دریافت¬کننده کلسیم-ویتامین d، گروه دریافت¬کننده ویتامین d و گروه کنترل پس از مداخله تفاوت معنی¬داری وجود نداشت (0/05<p). همچنین هیچ تفاوت معنی¬داری بین گروه¬ها از نظر میانگین وزن (0/579p=)، قد (0/841p=) و دور سر نوزادان (0/911p=)، طول مدت بارداری (0/722p=)، روش زایمان (0/436p=) و سن بارداری در زمان زایمان (0/908p=) وجود نداشت. نتیجه¬گیری: به نظر می¬رسد کلسیم-ویتامین d و یا ویتامین d به تنهایی در کاهش تعداد، طول و شدت درد گرفتگی عضلات پا در طول بارداری، کیفیت خواب، شاخص¬های آنتروپومتریک نوزاد، طول بارداری و روش زایمان موًثر نمی¬باشد. بهتر است در تحقیقات آینده تاًثیر مکمل¬های ویتامین d و کلسیم-ویتامین d به صورت کارآزمایی بالینی با دوزهای متفاوت و تعداد نمونه بیشتر انجام گیرد؛ همچنین پیشنهاد می¬شود سطح سرمی کلسیم و ویتامین d و میزان دفع 24 ساعته آن بررسی شود تا نتایج دقیق¬تری حاصل شود.

تاثیر کرم لاوندر با یا بدون شستشوی پا بر کیفیت خواب و اضطراب زنان باردار: یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1393
  فاطمه عفتی داریانی   مژگان میرغفوروند

مقدمه: اختلال خواب و مشکلات روانی یکی از شکایات شایع در دوران بارداری بوده و با عوارض نوزادی و زایمانی همراه است. استفاده عمومی از داروهای شیمیایی در درمان این مشکل مورد تائید نمی باشد. مطالعه حاضر به بررسی تاثیر کرم لاوندر با یا بدون شستشوی پا بر کیفیت خواب، اضطراب زنان باردار (پیامدهای اولیه) استرس، افسردگی، خستگی، طول بارداری و وزن هنگام تولد (پیامدهای ثانویه) پرداخته است. مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی دو سوکور، 141 زن باردار 28-25 هفته به روش بلوک بندی تصادفی در یکی از سه گروه دریافت کننده کرم لاوندر و شستشوی پا، کرم لاوندر به تنهایی یا پلاسبو به میزان 2 گرم هر شب به مدت دو ماه قرار گرفتند. کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (psqi: pittsburgh sleep quality index) و سطح اضطراب، افسردگی و استرس با استفاده از پرسشنامه dass-21 (depression, anxiety, stress) قبل از مداخله، 4 و 8 هفته پس از مداخله و خستگی با استفاده از پرسشنامه ارزیابی چند بعدی خستگی (maf: multidimensional assessment of fatigue) قبل از مداخله و 6 هفته پس از مداخله ارزیابی شد. از آزمون های کروسکال- والیس و مدل خطی عمومی برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: امکان پیگیری سه نفر در هفته چهارم و چهار نفر در هفته هشتم وجود نداشت. در مقایسه با گروه پلاسبو ، نمره کلی کیفیت خواب هم در گروه کرم لاوندر و شستشوی پا در هفته 4 (8/1- تا 3/4- :, 95% confidence interval 1/3- :(adjusted difference و هفته 8 (4/1- تا 5/4- ،9/2-) و هم در گروه کرم لاوندر در هفته 4 (6/1- تا 7/4-, 5/3-( و هفته 8 (6/1- تا 7/4- ،1/3-) بطور معنی داری کمتر بود، ولی بین دو گروه مداخله تفاوت معنی داری وجود نداشت. در دو گروه شستشوی پا و کرم لاوندر و کرم لاوندر به تنهایی در مقایسه با پلاسبو نمره اضطراب در هفته 8 (1/0- تا 6/2- ،4/1-( و (4/0- تا 9/2- ،7/1-)، افسردگی (9/1- تا 6/4- ،2/3) و (0/1- تا 7/3- ، 4/2-) و استرس (5/1- تا 7/4- ،1/3-) و (1/1- تا 3/4- ،7/2-) بطور معنی داری کمتر از گروه پلاسبو بود. اما در هفته 4 نمره اضطراب در گروه کرم لاوندر به تنهایی (7/0- تا 9/3- ،3/2-) و استرس در هر دو گروه مداخله (5/0- تا 1/4- ،3/2-)، (1/0- تا 7/3- ،9/1-) کمتر از گروه پلاسبو بود. بین دو گروه مداخله در 4 و 8 هفته پس از شروع مداخله از نظر نمرات اضطراب، افسردگی و استرس تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. بین سه گروه از نظر نمره خستگی قبل و 6 هفته پس از مداخله با وجود کاهش نمره کلی خستگی تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین از نظر طول بارداری و وزن هنگام تولد تفاوت آماری بین سه گروه معنی دار نبود. نتیجه گیری: کرم لاوندر با یا بدون شستشوی پا میتواند در بهبود کیفیت خواب و کاهش سطح اضطراب، استرس و افسردگی زنان باردار موثر باشد.

تاثیر ویتاگنوس و بذر کتان بر درد دوره ای پستان: یک کارآزمایی بالینی تصادفی سه سوکور
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1394
  پریوش احمدپور   سکینه محمد علیزاده- چرندابی

مقدمه و اهداف: درد دوره ای پستان، درد متوسط تا شدید یک یا هر دو پستان است که به مدت بیش از پنچ روز رخ داده و پس از منوپوز رفع می شود و می تواند منجر به عوارض متعدد در زندگی زنان مبتلا گردد. مواد و روش کار: این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده سه سوکور بر روی 159 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز از آبان سال 1392 تا شهریور 1393 انجام شد. نتایج: یک مورد افت نمونه در گروه بذرکتان در پایان ماه اول بعد از مداخله وجود داشت. میانگین درد پستان قبل از مداخله در کل شرکت کنندگان 44/12(7/4sd:) بود. نمره درد پستان در هر دو گروه مداخله هم در ماه اول و هم در ماه دوم بطور معنی داری بهبود یافت، بطوری که میانگین نمره شدت درد پستان به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه بذرکتان (0/2- تا 2/4- فاصله اطمینان 95%، 1/3- تفاوت میانگین تعدیل یافته) و ویتاگنوس(2/2- تا 3/4- ،3/3-) و ماه دوم پس از مداخله در گروه بذرکتان (9/5- تا 1/8- ،0/7-) و ویتاگنوس (3/5- تا 5/7- ،4/6-) کمتر از گروه کنترل بود. نمره خونریزی قاعدگی در هر دو گروه مداخله در ماه اول و دوم بعد از مداخله بطور معنی داری کاهش یافت، بطوری که میانگین نمره خونریزی قاعدگی به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه ویتاگنوس (0/4- تا 8/11- ،9/7-) و بذر کتان (6/5- تا 5/13- ،6/9-) و همچنین در ماه دوم پس از مداخله در گروه ویتاگنوس (0/5- تا 2/15- ،1/10-) و بذرکتان (2/5- تا 5/15- ،4/10-) کمتر از گروه کنترل بود. همچنین نمره نشانه های قبل از قاعدگی در هر دو گروه مداخله هم در ماه اول و هم در ماه دوم بطور معنی داری بهبود یافت. بطوری که میانگین نمره شدت سندروم قبل از قاعدگی به طور معناداری در ماه اول بعد از مداخله در گروه ویتاگنوس (1/2- تا 0/4- ،3/3-) و بذرکتان (0/3- تا 5/5- ،3/4-) و ماه دوم پس از مداخله در گروه ویتاگنوس (7/4- تا 0/7- ،8/5-) و بذرکتان (7/5- تا 1/8- ،6/6-) کمتر از گروه کنترل بود. تفاوت معنی داری بین دو گروه ویتاگنوس و بذرکتان وجود نداشت. نتیجه گیری: بذرکتان و ویتاگنوس هر دو جهت بهبود درد دوره ای پستان، کاهش خونریزی قاعدگی و بهبود نشانه های قبل از قاعدگی در طی مدت استفاده کوتاه مدت موثر می باشند،

تاثیر اسانس پوست پرتقال بر افسردگی و اضطراب پس از زایمان: یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده
thesis دانشگاه علوم پزشکی تبریز - دانشکده پرستاری و مامایی 1394
  مینا گالشی   سویل حکیمی

مقدمه: دوره پس از زایمان و مخصوصاً 6 هفته پس از آن یک دوره آسیب پذیر مهم برای ابتلا به اختلالات روانی می باشد. با توجه به عوارض اضطراب و افسردگی پس از زایمان این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اسانس پوست پرتقال بر افسردگی و اضطراب پس از زایمان انجام خواهد گرفت. مواد و روش: این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده سه سوکور بر روی 96 زن 18 سال و بالاتر تازه زایمان کرده در دو بیمارستان آموزشی (الزهراء و طالقانی) و یک بیمارستان غیرآموزشی (29 بهمن) شهر تبریز انجام گرفت. نمونه های حائز شرایط به روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. گروه مداخله 10 قطره اسانس پوست پرتقال و گروه کنترل 10 قطره پلاسبو سه بار در روز به مدت 8 هفته دریافت نمودند. پرسشنامه های افسردگی ادینبورگ و اضطراب اشپیل برگر قبل از مداخله و بعد از اتمام مداخله توسط مشارکت کنندگان تکمیل شد. از مدل خطی عمومی برای آنالیز داده ها استفاده شد.